نام پژوهشگر: محمد خیّر
فاطمه شهابی مژگان امیریان زاده
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابط? فرهنگ سازمانی و فرهنگ شبک? اینترنتی با تعهد سازمانی اعضاء هیأت علمی دانشکده پزشکی شیراز بوده است . این پژوهش به روش توصیفی از نوع همبستگی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلی? اعضاء هیأت علمی دانشکده پزشکی شیراز به تعداد 150 نفر تشکیل دادند . روش نمونه گیری ، نمونه گیری تصادفی ساده بود و حجم نمون? مورد پژوهش بر اساس جدول مورگان حداقل 108 نفر درنظر گرفته شد . جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد فرهنگ سازمانی ، فرهنگ شبکه اینترنتی و تعهد سازمانی بهره گرفته شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری میانگین و انحراف معیار ، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد و نتایج حاکی از آنست که بین فرهنگ سازمانی ، فرهنگ شبک? اینترنتی و تعهد سازمانی رابط? مثبت و معناداری وجود دارد . بین تمامی ابعاد فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی و همچنین بین تمامی ابعاد فرهنگ شبک? اینترنتی و تعهد سازمانی رابط? مثبت و معناداری وجود دارد . فرهنگ سازمانی از طریق مولف? مأموریت و همچنین فرهنگ شبکه اینترنتی از طریق مولفه های آموزشی، اداری و فردی می توانند تعهد سازمانی را پیش بینی کنند.
محسن بهشتی پور سلطانعلی کاظمی
هدف کلی پژوهش حاضر مقایسه سبک های تربیتی خانواده ،تاب آوری و عزت نفس مادران کودکان (6-4سال)دارای نیاز های ویژه ذهنی با مادران کودکان عادی شیراز بود . جامعه آماری مشتمل بر 50 نفر نوآموز 6-4 سال تنها مرکز آموزشی استثنایی شیراز بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 44 نفر از مادران آنها انتخاب شدند و 44نفر هم از مادران دارای فرزند عادی از طریق همتاسازی (تحصیلات،تعداد فرزند،جنسیت فرزند وبا هم بودن والدین) انتخاب شدند. این طرح از نوع علی – مقایسه ای و داده ها با استفاده از پرسش نامه سبک های فرزند پروری بامریند ، تاب آوری کانر-دیویدسون و عزت نفس کوپر اسمیت جمع آوری و مورد ارزیابی قرار گرفت . نتایج تحلیل آماری داده ها از طریق tوابسته نشان داد که : بین سبک های تربیتی خانواده ،تاب آوری و عزت نفس مادران کودکان (6-4)دارای نیاز های ویژه ذهنی با مادران کودکان عادی تفاوت معنادار وجود ندارد
لیلا کریمی آباده محمد خیّر
چکیده : پژوهش حاضر یک مطالعه ی پیمایشی توصیفی است که بصورت مقطعی و با هدف کلی مقایسه سطح تفکر انتقادی دانشجویان دختر و پسر ترم اول و آخر گروههای مهندسی و علوم رفتاری دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت انجام شده است .در این پژوهش 219 دانشجو کارشناسی پیوسته به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند .به منظور اندازه گیری میزان تفکر انتقادی از آزمون تفکر انتقادی واتسون –گلیزر فرم الف استفاده شد ..جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم ابزار اس پی اس اس از آزمون تی مستقل وتحلیل واریانس یک طرفه و دو طرفه و ضریب همبستگی پیر سون استفاده شد . نمرات تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و آخر تفاوت معنی داری داشتند ( 03/0p< )و دانشجویان ترم اول از نمره بالاتری برخوردار بودند وجنسیت و رشته تحصیلی با نمره سطح تفکر انتقادی رابطه ای نداشته است . براساس این یافته ها می توان گفت اگر چه تفکر انتقادی بسیار مهم است اما، احتمالا دانشگاه در رسالت خود مبنی بر افزایش مهارت های زندگی از جمله تفکر انتقادی ممکن است کوتاهی کرده ،و به آن توجه نکرده باشدو به کار گیری روشهای نوین آموزش جهت ارتقا ء سطح تفکر انتقادی ضروری می باشد . واژه های کلیدی :تفکر انتقادی ،دانشجویان گروههای مهندسی و علوم رفتاری ،ترم اول و آخر
سمانه صفاییان محمد خیّر
هدف کلی پژوهش حاضر تبیین تفاوت فرایند و محتوای خانواده، مهارتهای اجتماعی و اختلالات رفتاری بین کودکان تک فرزند و بیش از دو فرزند پیش دبستانی بود. گروه نمونه شامل 200 کودک دختر و پسر(100 تک فرزند و 100بیش از دو فرزند) بود که در سال تحصیلی 92-91 در 138 واحد آموزشی پیش دبستانی در شهر شیراز شاغل به تحصیل بودند. نمونه مورد نظر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه فرایند و محتوای خانواده، پرسشنامه مهارتهای اجتماعی(ssrs) و پرسشنامه اختلالات رفتاری کودکان(cbcl) بود که توسط والدین کودکان تکمیل شدند. روایی و پایایی این پرسشنامه ها توسط محققین داخلی مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج حاکی از روایی و پایایی بالای این پرسشنامه ها بود. پس از تجزیه و تحلیل داده ها به روش آماری t مستقل این نتایج بدست آمد که بین فرایند و محتوای خانواده، مهارتهای اجتماعی و اختلالات رفتاری کودکان تک فرزند و بیش از دو فرزند تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج بدست آمده با توجه به مبانی نظری و تحقیقات پیشین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. واژه های کلیدی: فرایند و محتوای خانواده، مهارتهای اجتماعی، اختلالات رفتاری، تک فرزند، بیش از دو فرزند.
نجمه کوشش حجت الله جاویدی
هدف از پژوهش حاضر رابطه بین استرس شغلی و خودکارآمدی با سلامت روان در بین کارکنان پتروشیمی شیراز می باشد.آزمودنی ها در این پژوهش 160 نفر (مرد ) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.آزمودنی ها به پرسشنامه های استرس شغلی استاینمتز ،خودکارآمدی شرر و آدامز و مقیاس افسردگی ،اضطراب و استرس لاویبوند و لاویبوند (dass-21) پاسخ دادند.جهت تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی ( میانگین و انحراف معیار )، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین استرس شغلی و مشکلات روانشناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.بین خودکارآمدی و مشکلات روانشناختی رابطه منفی و معناداری وجود دارد . بین استرس شغلی و مولفه های افسردگی ،اضطراب و استرس رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. بین خودکارآمدی و مولفه های افسردگی ،اضطراب و استرس نیز رابطه منفی و معناداری یافت شد.در کل،استرس شغلی با توجه به خودکارآمدی پیش بینی کننده معناداری برای مشکلات روانشناختی می باشد.خودکارآمدی در رابطه بین فشارزا ها و استرس نقش میانجی دارد. از نظر بندورا داشتن یا افزایش احساس خودکارآمدی می تواند موقعیت تهدید آمیز را مبدل به یک موقعیت مطمئن کند.
یلدا حسام محمودی نژاد محمد خیّر
پژوهش حاضر به دنبال بررسی بهزیستی روانشناختی (هدفمندی در زندگی، رشد شخصی، روابط مثبت با دیگران، خود پیروی، تسلط بر محیط و پذیرش خود) در دانش آموزان بود که در آن هوش شناختی و هوش هیجانی به عنوان متغیرهای برون زاد و هسته کنترل به عنوان متغیر واسطه ای در نظر گرفته شده اند. نمونه پژوهش حاضر تعداد 402 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز بودند که به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و مقیاس های بهزیستی روانشناختی، هوش شناختی، هوش هیجانی و هسته کنترل را تکمیل نمودند. شاخص های روایی و پایایی این ابزارها مطلوب بود. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون در قالب تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش هیجانی، هوش شناختی و هسته کنترل می توانند هدفمندی در زندگی را به عنوان یکی از مولفه های بهزیستی روانشناختی پیش بینی کنند. همچنین هوش هیجانی مولفه های پذیرش خود، رشد شخصی، تسلط بر محیط، خود پیروی و روابط مثبت با دیگران که از مولفه های دیگر بهزیستی روانشناختی می باشند را پیش بینی می نماید. در ارتباط با نقش واسطه ای هسته ی کنترل، نتایج نشان داد که هسته ی کنترل توانسته است هدفمندی در زندگی را به عنوان مولفه ی بهزیستی روانشناختی واسطه گری کند. ایفا نماید. در پایان توجیهات مدل و تلویحات ضمنی این یافته ها برای تعلیم و تربیت ذکر شده است.