نام پژوهشگر: محمد رضا اصغری
محسن افتاده نظر افضلی
در این آزمایش به منظور بررسی اثر سطوح سبوس گندم با یا بدون آنزیم بر عملکرد تولیدی مرغان تخم گذار از 192 قطعه مرغ تخم گذار لگهورن سفید در سن 38 هفتگی درقالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل2×4 استفاده شد. جیره های غذایی دارای سطوح صفر، 10، 15 و 20 درصد سبوس گندم فاقد آنزیم (صفر درصد) و با آنزیم (05/0 درصد) بودند. مرغ های تخم گذار بطور تصادفی بین هشت تیمار آزمایشی، 3 تکرار به ازای هرتیمار و 8 قطعه مرغ درهر تکرار تقسیم شدند و به مدت 84 روز مورد آزمایش قرارگرفتند. نتایج مربوط به سطوح اصلی سبوس گندم نشان داد سطح 10 درصد سبوس گندم بیشترین درصد تولید تخم مرغ و سطح 20 درصد آن کمترین درصد تولید را به خود اختصاص داد که اختلاف بین این دو سطح به لحاظ آماری معنی دار بود (05/0p<). همچنین بالارفتن سطح سبوس گندم به 20 درصد باعث کاهش مصرف خوراک روزانه وکاهش کلسترول زرده تخم مرغ گردید (05/0p<). میانگین وزن تخم مرغ ها، گرم تخم-مرغ تولیدی و ضریب تبدیل خوراک تحت تأثیر سطوح سبوس گندم و آنزیم قرار نگرفت. همچنین صفات کیفی تخم مرغ از جمله شاخص شکل تخم مرغ، کیفیت سفیده، شاخص زرده، شاخص رنگ زرده، درصد وزن زرده، سفیده و پوسته و ضخامت پوسته نیز تحت تأثیر سطوح سبوس گندم و آنزیم قرار نگرفت. بر اساس نتایج این پژوهش امکان استفاده از سبوس گندم تا سطح 20 درصد در جیره مرغ تخم گذار بدون اثر منفی بر عملکرد تولیدی و صفات کیفی تخم مرغ وجود دارد.
محدثه سالاری همایون فرهنگ فر
در این پژوهش از رکوردهای شیر روز آزمون گاوهای هلشتاین استان تهران که توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور طی سال های 1376 تا 1388 گردآوری شده بود، استفاده گردید. ویرایش داده های خام توسط نرم افزارهای بانک اطلاعاتی اکسل و فاکس پرو انجام شد که در آن تعداد روزهای شیردهی به روز 4 تا 305 و سن نخستین زایش به ماه 18 تا 36 محدود گردید. داده های نهایی شامل 122850 رکورد شیر روز آزمون مربوط به 12285 رأس گاو هلشتاین شکم اول (هر گاو با 10 رکورد) در 147 گله بود. تجزیه و تحلیل سازه های محیطی توسط یک مدل مختلط خطی اجرا گردید. در مدل مزبور، گروه تولید، سال زایش، فصل تولید، نوع اسپرم، اثرات متقابل دو طرفه، و متغیرهای کمکی مربوط به تابع ویلمینک، سن گاو هنگام رکوردگیری و درصد ژن هلشتاین، و اثر تصادفی پدر حیوان قرار داده شد. تجزیه و تحلیل ژنتیکی داده ها با استفاده از یک مدل تابع کواریانس بر اساس چند جمله ای های متعامد لژاندر انجام شد. کلیه اثرات گنجانده شده در مدل مختلط، بر رکوردهای شیر روز آزمون اثر معنی دار آماری داشتند (001/0p<). کمترین و بیشترین واریانس ژنتیکی فزایشی به ترتیب مربوط به ابتدا (678/3) و انتهای (305/8) دوره شیردهی بود. بیشترین واریانس محیط دائمی و باقیمانده به ترتیب در انتها (71/17) و ابتدای (25/19) دوره شیردهی بدست آمد. کمترین وراثت پذیری شیر روز آزمون در ماه اول شیردهی (099/0) و بزرگترین آن مربوط به ماه شیردهی هفتم (251/0) بود. میانگین وراثت پذیری و تکرارپذیری رکوردهای شیر روز آزمون در طول دوره شیردهی به ترتیب 21/0 و 64/0 برآورد گردید. همبستگی های ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی میان رکوردهای روز آزمون با افزایش فاصله بین آنها کاهش نشان داد. پیشرفت ژنتیکی سالانه برای صفت شیر 305 روز، 414/18 کیلوگرم (با اشتباه معیار 741/3 کیلوگرم) برآورد شد که به لحاظ آماری معنی دار بود (0001/0p<).
مسلم باشتنی
این آزمایش به منظور بررسی اثراسید فرمیک و مایع شکمبه بر ترکیب شیمیایی و برخی خصوصیات کیفی و تجزیه پذیری سیلاژ سورگوم انجام شد. طول مدت سیلو کردن 81 روز بود و علوفه هنگام سیلو کردن 25 درصد ماده خشک داشت. تعیین تجزیه پذیری با استفاده از روش کیسه های نایلونی انجام شد. از اسید فرمیک به میزان 5 میلی لیتر و مایع شکمبه 100 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم ماده خشک علوفه استفاده شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1- سورگوم سیلو شده بدون افزودنی، 2- سورگوم سیلو شده با مایع شکمبه و 3- سورگوم سیلو شده با اسید فرمیک. ترکیب شیمیایی از جمله پروتئین خام، چربی خام، خاکستر، ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده های خنثی و اسیدی، فسفر، سدیم با استفاده از روش های استاندارد تعیین شدند. مقدار ph سیلاژ های عمل آوری شده با اسید فرمیک به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت . افزودن اسید فرمیک سبب افزایش و افزودن مایع شکمبه سبب کاهش پروتئین خام سیلاژ شد (01/0p<). الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی با افزودن اسید افزایش یافت (05/0p<). نیتروژن آمونیاکی در تیمارهای عمل آوری شده با اسید یا مایع شکمبه به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت. بخش سریع تجزیه ماده خشک در سیلاژ عمل آوری شده با اسید فرمیک کاهش و در سیلاژ عمل آوری شده با مایع شکمبه افزایش یافت، همچنین بخش کند تجزیه در سیلاژ حاوی اسید فرمیک افزایش یافت (01/0p<). بخش سریع تجزیه پروتئین خام، در سیلاژ عمل آوری شده با اسید فرمیک کاهش و در سیلاژ عمل آوری شده با مایع شکمبه افزایش یافت (01/0p<). بخش کند تجزیه ndfدر سیلاژ عمل آوری شده با اسید فرمیک به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). به طور کلی می توان گفت استفاده از اسید فرمیک سبب بهبود ارزش تغذیه ای سیلاژ سورگوم شد.
زکیه آزادوار همایون فرهنگ فر
هدف از این تحقیق، برآورد روندهای فنوتیپی و ژنتیکی برای رکوردهای شیر 305 روز (شیر تصحیح شده) و کل دوره شیردهی (شیر تصحیح نشده) در گاوهای شکم اول هلشتاین ایران بود. داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل 332160 رکورد متعلق به 332160 رأس گاو هلشتاین شکم اول بود که طی سال های 1389- 1369 در 2318 گله زایش داشتند. نرم افزار مورد استفاده برای آنالیز ژنتیکی صفات dmu بود. برآورد اجزاء واریانس و پیش بینی ارزش اصلاحی به ترتیب با روش حداکثر درست-نمایی محدود شده و بهترین پیش بینی نااریب خطی انجام شد. روند های فنوتیپی برای صفات مزبور به ترتیب 47/125 و 179 کیلوگرم در سال بود که به لحاظ آماری معنی دار بودند. روندهای ژنتیکی برای صفات فوق به ترتیب 5/18 و 18/22 کیلوگرم در سال بر آورد شدند که با یکدیگر اختلاف معنی دار آماری نداشتند. وراثت پذیری صفات به ترتیب 23/0 و 25/0 بدست آمد که با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری داشتند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد ارزیابی گاوها برای صفت شیر تصحیح نشده (با کمک ضرایب) و شیر تصحیح شده 305 روز از نقطه نظر تغییرات ژنتیکی در جمعیت، کم و بیش با یکدیگر مشابه می باشند. برای گاوهای نر، همبستگی بین ارزش اصلاحی در دو روش ارزیابی ژنتیکی، با بالا رفتن تعداد دختران آنها، افزایش قابل ملاحظه ای را نشان داد. برای پیش بینی ارزش اصلاحی گاوهای هلشتاین ایران توصیه می شود آنالیز ژنتیکی رکوردهای خام شیر (تصحیح نشده برای طول دوره شیردهی) به وسیله یک مدل حیوانی اجرا گردد که در آن، طول دوره شیردهی به عنوان متغیر کمکی گنجانده شده است.
محمّد شهامت محمد شهامت
انگور میوه ای نافرازگرا با فعالیت فیزیولوژیکی کم بوده و در طول دوره پس از برداشت در انبار و در طی حمل و نقل و همچنین بازاریابی به کاهش آب و آلودگی های قارچی به ویژه قارچ عامل کپک خاکستری بسیار حساس است. در پژوهش حاضر تاثیر تیمار آب گرم و ژل آلوئه ورا در سطوح مختلف بر ماندگاری و خواص کیفی میوه انگور رقم بیدانه سفید طی دوره نگهداری در دمایoc 5/0±1 به مدت 30 روز مورد مطالعه قرار گرفت. پژوهش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 12 تیمار (12=4×3)، شامل ژل آلوئه ورا در 3 سطح (صفر، 25% و 33%) و تیمار آب گرم در 4 سطح (متشکل از 3 سطح آب گرم با دمای 45، 50 و 55 درجه سانتیگراد به مدت یک دقیقه و آب معمولی با دمای 22 درجه سانتیگراد به عنوان تیمار شاهد) انجام شد و اندازه گیری ها در سه نوبت (روزهای 1، 15 و 30 (انجام گرفت. صفات مورد بررسی شامل میزان مواد جامد محلول، ph آب میوه، اسیدهای قابل تیتراسیون، ویتامین ث، محتوای فنل کل، آنتی اکسیدان کل، میزان فعالیت آنزیمهای پلی فنل اکسیداز، کاتالاز و گایاکول پراکسیداز، بازارپسندی، پوسیدگی، میزان ریزش حبه ها، میزان چروکیدگی حبه ها، میزان ترکیدگی، قهوه ای شدن حبه ها و تغییر رنگ چوب خوشه ها، درصد کاهش وزن خوشه ها و رنگ میوه بود. نتایج نشان داد که تیمار آب گرم 50 درجه سانتیگراد و ژل آلوئه ورای 33 درصد به طور معنی داری باعث حفظ کیفیت میوه انگور در طول نگهداری پس از برداشت گردید. تیمار آب گرم 50 درجه سانتیگراد و ژل آلوئه ورای 33 درصد باعث حفظ ویتامین ث، اسیدیته کل، محتوای فنل کل، بازارپسندی، محتوای آنتی اکسیدان کل و درصد کاهش وزن، میزان پوسیدگی، چروکیدگی، ریزش، ترکیدگی و قهوه ای شدن حبه های انگور، میزان ph آب میوه و باعث بهبود کیفیت رنگ میوه شد و میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز را در حد پایینی نگه داشت و میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز و گایاکول پراکسیداز را در حد بالایی حفظ کرد. همچنین اثرات متقابل تیمار آب گرم، ژل آلوئه ورا و زمان نگهداری، تاثیر معنی داری بر میزان tss عصاره میوه نداشته است و تنها اثرات ساده آنها معنی دار بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از تیمار آب گرم و پوشش ژل آلوئه ورا می تواند به عنوان راهبردی موثر و جایگزینی مناسب برای تیمارهای شیمیایی در تکنولوژی پس از برداشت میوه انگور رقم بیدانه سفید معرفی گردد.
علیرضا فضایلی راد نظر افضلی
به منظور بررسی اثر گرده گل بر عملکرد رشد و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی، از 160 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس 308 استفاده شد. جهت انجام تحقیق از یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار آزمایشی، 4 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارهای غذایی شامل: جیره پایه (بر پایه ذرت –سویا)، جیره پایه + 1 درصد گرده گل، جیره پایه + 5/1 درصد گرده گل و جیره پایه +2 درصد گرده گل بودند. پرندگان از سن 42-0 روزگی جهت بررسی عملکرد مورد آزمایش قرار گرفتند. پرندگان از جیره های آزمایشی شامل سطوح مختلف گرده گل برای دوره آغازین (1 تا 21 روزگی) تغذیه شدند و برای دوره رشد (22 تا 42 روزگی) از جیره ی پایه استفاده گردید. صفاتی نظیر وزن بدن، میزان خوراک مصرفی، ضریب تبدیل خوراک، آزمایشات srbc، غلظت متابولیت¬های سرم، وزن نسبی اندام¬های داخلی و مورفولوژی روده کوچک اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد افزودن گرده گل موجب افزایش معنی دار وزن بدن، افزایش وزن بدن و بهبود ضریب تبدیل خوراک شد (05/0>p) اما بر روی میزان مصرف خوراک اثر معنی داری نداشت. افزودن 2 درصد گرده گل به جیره سبب افزایش وزن نسبی سینه و روده کوچک و همچنین طول پرز در ناحیه ژوژنوم شد که معنی دار بود (05/0>p). نتایج نشان داد که استفاده از 1 درصد گرده گل در جیره، ضخامت پرز در ناحیه ژوژنوم را بطور معنی داری افزایش داد. وزن نسبی اندام های داخلی (چربی، قلب، کبد و پانکراس) و اندام های لیمفوئیدی (طحال و بورس) تحت تاثیر جیره های حاوی سطوح مختلف گرده گل قرار گرفت که به لحاظ آماری معنی دار بود. افزودن گرده گل باعث کاهش معنی دار غلظت کلسترول و تری گلیسرید سرم خون جوجه های گوشتی در سنین 21 و 42 روزگی شد اما بر روی غلظت hdl، ldl، کلسیم و فسفر اثر معنی داری نداشت.
نسرین اژدر محمد رضا اصغری
میوه شلیل جزء میوه¬های فساد پذیر و حساس به پوسیدگی پس از برداشت می¬باشد، بنابراین حفظ کیفیت و افزایش عمر نگهداری محصول حائز اهمیت می¬باشد. به منظور کنترل پوسیدگی پس از برداشت، روش عمده استفاده از مواد شیمیایی است. اما به دلیل مسائل سلامت غذایی استفاده از مواد شیمیایی در تکنولوژی پس از برداشت میوه¬ها و سبزیجات به شدت ممنوع شده است. در این پژوهش اثر متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک به عنوان تنظیم کننده های رشد گیاهی سالم و طبیعی در غلظتهای مختلف بر عمر پس از برداشت و کیفیت میوه¬های شلیل رقم رد گلد در طول نگهداری در سردخانه با دمای 5/0±0 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 90 تا 95 درصد بررسی شد. میوه¬ها با متیل جاسمونات در غلظتهای صفر، 8 و 16 میکرولیتر در لیتر و اسید سالیسیلیک در غلظتهای صفر، 1 و 2 میلی مولار و ترکیبهای مختلف آنها تیمارشدند و به مدت 21 و 42 روز نگهداری شدند و صفاتی چون ph آب میوه، مواد جامد محلول، سفتی بافت میوه، اسیدهای آلی قابل تیتراسیون، ویتامین ث، شاخص پوسیدگی، شاخص بازارپسندی، درصد کاهش وزن، خسارت سرمازدگی و نشت یونی، محتوای آنتی اکسیدان کل، محتوای فنل کل، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز و آنزیم کاتالاز مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که همه تیمارها مانع از افزایش ph شدند. همه¬ی تیمارها باعث حفظ سفتی در مقایسه با شاهد شدند اما بیشترین میزان سفتی میوه¬ها در تیمار اسید سالیسیلیک 2 میلی مولار مشاهده شد. تیمار ترکیبی 2 میلی مولار اسیدسالیسیلیک با 8 میکرولیتر در لیتر متیل جاسمونات بیشترین مقدار اسید آلی را نشان داد. تیمار ترکیبی متیل جاسمونات 16 میکرولیتر در لیتر و اسید سالیسیلیک 2 میلی مولار در مقایسه با سایر تیمارها باعث حفظ بهتر میزان ویتامین ث در حد بالاتری گردید. همه تیمارها میزان پوسیدگی را نسبت به میوه¬های شاهد کاهش دادند. کمترین کاهش وزن میوه در تیمار اسیدسالیسیلیک 2 میلی مولار مشاهده شد. تیمارهای ترکیبی متیل جاسمونات 16 میکرولیتر درلیتر با اسیدسالیسیلیک 1 و 2 میلی مولار بیشترین اثر را در حفظ میزان بازارپسندی میوه¬ها داشتتند. کمترین میزان خسارت سرمازدگی و نشت الکترولیتی در تیمار ترکیبی اسید سالیسیلیک 2 میلی مولار و متیل جاسمونات 16 میکرولیتر در لیتر مشاهده شد. تیمار ترکیبی متیل جاسمونات 16 میکرولیتر در لیتر و اسید سالیسیلیک 2 میلی مولار موجب حفظ محتوای آنتی اکسیدان کل در سطح بالا گردید. بیشترین محتوای فنل کل در تیمارهای ترکیبی متیل جاسمونات 16 میکرولیتر در لیتر با اسید سالیسیلیک 1 و 2 میلی مولار مشاهده شد. کمترین میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز مربوط به تیمار ترکیبی متیل جاسمونات 16 میکرولیتر در لیتر با اسید سالیسیلیک 2 میلی مولار می¬باشد. تیمارهای ترکیبی اسید سالیسیلیک 2 میلی مولار با متیل جاسمونات 16 و 8 میکرولیتر در لیتر کمترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز را داشتند. بیشترین فعالیت آنزیم کاتالاز در تیمارهای ترکیبی متیل جاسمونات 16 میکرولیتر در لیتر با اسید سالیسیلیک 1 و 2 میلی مولار مشاهده شد.
راحله جمی علیرضا فرخزاد نانساء
اخیراً تقاضا برای مواد غذایی که آماده خوردن و طبخ هستند، افزایش یافته است. از این رو میوه ها و سبزی های تازه بریده به عنوان پاسخی به تقاضای راحت شدن زندگی روزانه مصرف کنندگان در نظر گرفته می شوند. عملیات تولید محصولات تازه بریده، به ویژه برش و پوست گیری، باعث افزایش تنفس و تولید اتیلن، تسریع در کاهش آب، تحریک تجمع متابولیت های ثانویه، از هم پاشیدگی سلول و قهوه ای شدن آنزیمی می شوند. به همین دلیل استفاده از فناوری های نوین برای جلوگیری از ضایعات پس از فرآوری این محصولات بسیار ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش اثر کربنات کلسیم با غلظت های (0، 1 و 2 درصد)، نانو کربنات کلسیم (0، 1/0، 2/0 و 4/0 درصد) و زمان تیمار ( تیمار بعد از برش و تیمار قبل از برش) در دو زمان نگهداری (10 و 20 روز) بر میوه های تازه بریده سیب مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با 5 تکرار به اجرا در آمد. میوه های شاهد در آب مقطر به صورت غوطه وری تیمار شدند. نمونه های تیمار شده در دمای 5/0±1 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 90 تا 95 درصد به مدت 20 روز نگهداری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد تیمارهای بعد از برش با 1 درصد کربنات کلسیم و 1/0 درصد نانو کربنات کلسیم به طور معنی داری باعث حفظ ph، ویتامین ث، بازارپسندی شده و همچنین باعث کاهش فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز و کاهش قهوه ای شدن میوه در مدت 20 روز نگهداری گردید. بیشترین میزان اسیدهای آلی قابل تیتراسیون، ظرفیت آنتی اکسیدان کل و فعالیت آنزیم کاتالاز در تیمار قبل از برش با کاربرد توام کربنات کلسیم 2 درصد و نانو کربنات کلسیم 2/0 درصد مشاهده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کاربرد توام کربنات کلسیم و نانو کربنات کلسیم، می تواند به عنوان روش مناسبی برای افزایش ماندگاری و حفظ ویژگی های کیفی میوه تازه بریده سیب رقم " گلدن دلیشز" معرفی شود.
صفا روحانی زاده محمد رضا اصغری
محصولات تازه بریده اخیراً مقبولیت زیادی در بین مصرف کنندگان پیدا کرده اند اما به دلیل صدمات مکانیکی وارده هنگام آماده سازی کیفیت آنها سریعتر دچار زوال میشود. در این تحقیق آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد و تأثیر اسید سالیسیلیک و ظروف بسته بندی نانو کامپوزیتی بر کیفیت قطعات میوه تازه بریده سیب رقم فوجی مورد بررسی قرار گرفت. کاربرد توأم اسید سالیسیلیک و بسته بندی در ظروف نانوکامپوزیتی باعث حفظ کیفیت و افزایش ماندگاری قطعات تازه بریده سیب رقم فوجی شد.