نام پژوهشگر: محمدرضا زارع باغابری
محمدعلی ریکی ناصر اسدی
محدوده های مطالعاتی اسپکه مسکوتان و جلگه چاه هاشم که جزء حوزه هامون- جازموریان است، در شرق آن قرار دارند. تنها سفره آب زیرزمینی پیوسته در این منطقه، از غرب مسکوتان تا جنوب شرق هامون- جازموریان گسترش یافته است؛ که به نام آبخوان اسپکه- چاه هاشم شناخته می شود. به دلیل رشد و گسترش جمعیت، و به تبع آن افزایش برداشت بی رویه و غیرمجاز از منابع آبی سفره، و نیز وجود خشکسالی های اخیر، سطح آب زیرزمینی آبخوان مذکور دچار افت گردیده است. به همین منظور اقدام به شبیه سازی آبخوان به کمک کد مادفلو گردید. برای واسنجی مدل درحالت پایدار، مهر ماه 87 و برای دوره ناپایدار یک دوره یک ساله (آبان 87 تا مهر 88) با دوازده گام زمانی یک ماهه در نظر گرفته شد. پس از ساخت، اجرا و واسنجی مدل در دوره های پایدار و ناپایدار، اقدام به صحت سنجی مدل گردید. صحت سنجی نیز برای یک دوره یک ساله (آبان 88 تا مهر 89) انجام گرفت. تطابق بالای بین هیدروگراف مشاهده ای و محاسباتی، نشان از تأیید صحت مدل دارد. پس از انجام مراحل، واسنجی و صحت سنجی مدل، وضعیت آینده آبخوان برای یک دوره پنج ساله (90 تا 94)، مورد پیش بینی قرار گرفت. پیش بینی انجام گرفته، نشان دهنده مخروط افتی در قسمت خروجی (شمال آبخوان)، با افت حدود 4 متری می باشد. تمرکز چاه های بهره برداری در این قسمت می تواند، دلیل اصلی افت سطح آب زیرزمینی باشد. به همین منظور، مقادیر مشخصی از کاهش در نرخ پمپاژ (به میزان 10، 20، 30، 40، 50 و 60 درصد)، برای چند چاه بهره برداری، در نظر گرفته شده و برای جبران مابه التفاوت آب استخراجی، حفر تعدادی چاه کاندید در خارج از محدوده افت پیشنهاد گردید. با در نظر گرفتن یکسری قیود، تابع هدف و متغیرهای طراحی در نرم افزار gwm، طی دو راهبرد مدیریتی (هیدرولیکی و اقتصادی)، چاه های بهره برداری اولیه و کاندید، مورد ارزیابی قرار گرفت و مقادیر بهینه پمپاژ از آنها تعیین گردید. اجرای نهایی مدل به کمک نرم افزار gms، نشانگر کاهش قابل ملاحظه افت سطح آب زیرزمینی در اثر بهینه سازی پمپاژ از چاه ها است. مقایسه راهبردهای مدیریتی نشان می دهد که از نظر میزان آب قابل جایگزین (هیدرولیکی)، راهبرد هیدرولیکی به میزان 24 درصد توانایی بیشتری نسبت به راهبرد اقتصادی دارد؛ ولی از لحاظ کاهش هزینه ها، راهبرد اقتصادی به میزان 23 درصد از راهبرد هیدرولیکی کاراتر می باشد.
رحیم نارویی ناصر اسدی
دشت ایرانشهر در جنوب شرق ایران و مرکز بلوچستان قرار دارد. مهم ترین منبع تأمین کننده دایمی آب در منطقه، آبخوان دشت ایرانشهر است که در سالیان اخیر به دلیل برداشت بی رویه دچار افت گردیده است. با توجه به محدود بودن منابع آب زیرزمینی و افزایش روز افزون نیاز به آب، اعمال مدیریت بهرهبرداری بهینه امری اجتناب ناپذیر است. در این تحقیق پیشبینی لازم در خصوص وضعیت سطح آبخوان دشت با هدف ارائه راهکارهای مدیریتی جهت بهبود بهرهبرداری از منبع مذکور با استفاده از مدل تلفیقی شبیه ساز-بهینه ساز انجام گرفت. برای این منظور از کد مادفلو (modflow) برای شبیهسازی و از کد جی دبلیو ام (gwm) برای بهینهسازی استفاده گردید. در ابتدا مدل مفهومی دشت با استفاده از آمار و اطلاعات جمعآوری شده در مرحله مطالعات کتابخانهای تهیه گردید. از دادههای سطح آب مهر ماه 87 در حالت پایدار و آبان ماه 87 تا آبان ماه 88 در حالت ناپایدار برای واسنجی مدل شبیهساز استفاده شد. سپس حساسیت مدل در طی دو حالت پایدار و ناپایدار انجام گرفت. بر اساس نتایج تحلیل حساسیت ضریب هدایت هیدرولیکی بیشترین و آبدهی ویژه، کم ترین حساسیت را نشان میدهند. در مرحله بعد مدل برای یک دوره متفاوت (آبان 86 تا آبان 87) از مرحله واسنجی، صحت سنجی گردید. تطابق هیدروگراف محاسبهای با هیدروگراف چاههای مشاهدهای حاصل از این مرحله، نشان از صحت عملکرد مدل دارد. سپس برای یک دوره چهار ساله (مهر 90 تا مهر 94) پیشبینی سطح آب زیرزمینی توسط مدل انجام گرفت. نتایج پیشبینی، گویای افت سطح آب زیرزمینی در اطراف رودخانه بمپور و غرب دشت است. جهت کنترل افت سطح آب زیرزمینی منطقه، مدل بهینهساز برای دوره مشابه مدل شبیهساز طی دو راهبرد شامل راهبرد هیدرولیکی و راهبرد هیدرولیکی- اقتصادی طراحی گردید. در راهبرد اول حداکثر آب قابل استحصال با کمترین افت ممکن تعیین گردید. در راهبرد دوم حداکثر آب قابل استحصال با حداقل افت ممکن ضمن صرف کمترین هزینه تعیین شد. پس از به دست آوردن مقادیر بهینه پمپاژ، جهت بهبود سطح پتانسیومتری آب زیرزمینی منطقه، تزریق آب از طریق سایتهای تغذیه مصنوعی پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان میدهد که در هر یک از راهکارهای مدیریتی هیدرولیکی و هیدرولیکی-اقتصادی به ترتیب برابر 648959 و 223209 متر مکعب در روز، بدون ایجاد افت قابل توجه سطح آب زیرزمینی، میتوان آب از آبخوان پمپاژ نمود.
ابراهیم جمالی ناصر اسدی
حوزه آبریز گوهرکوه در استان سیستان و بلوچستان در 170 کیلومتری جنوب غرب زاهدان واقع شده است. شرایط خاص اقلیمی (میانگین بارندگی سالانه حدود 144 میلی¬متر) و وضعیت استخراج آب های زیرزمینی، تقویت آبخوان آبرفتی منطقه از طریق تغذیه مصنوعی را امری ضروری نموده است. در این تحقیق از میان روش های مختلف تغذیه مصنوعی، روش پخش سیلاب که در ایران کاربرد بیشتری دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. برای مکان¬یابی عرصه های مناسب تغذیه مصنوعی، از 9 لایه¬ اطلاعاتی، شامل: ارتفاع توپوگرافی، شیب، لیتولوژی، تراکم آبراهه¬ها، تراکم شکستگی¬ها، کیفیت آب آبرفت، ضخامت بخش غیراشباع آبرفت، نفوذپذیری و کاربری اراضی استفاده شد. جهت تهیه نقشه¬ تراکم آبراهه¬ها، تراکم شکستگی¬ها و لیتولوژی، از نقشه زمین شناسی و تصاویر ماهواره¬ای محدوده مطالعاتی، بهره گیری شد. نقشه ارتفاع توپوگرافی و شیب منطقه از مدل توپوگرافی رقومی (dem) با مقیاس 1:50000 سازمان نقشه¬برداری کشور به دست آمد. نفوذپذیری سطحی، از نمونه¬های بافت خاک و با استفاده از جداول بافت- نفوذپذیری فائو برآورد گردید. ضخامت بخش غیراشباع آبرفت به صورت نقطه¬ای و با استفاده از داده¬های مربوط به عمق آب چاه¬های پیزومتری منطقه به دست آمد. برای تهیه نقشه کیفیت آب آبرفت از داده¬های هدایت الکتریکی (ec) چاه¬های منطقه استفاده شد. نقشه کاربری اراضی نیز از تصاویر ماهواره¬ای google earth استخراج شد. لایه¬های اطلاعاتی بر اساس دو مدل بولین و فازی تلفیق شد و مناطق مناسب جهت تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی مشخص گردید. نتایج حاصل از منطق بولین نشان می دهد که 16 درصد از مساحت کل حوزه جهت تغذیه مصنوعی مناسب می-باشد. همچنین در منطق فازی 15 درصد از مساحت حوزه کاملاً مناسب و 18 درصد نیز مناسب تشخیص داده شد. به منظور صحت¬سنجی مدل، ارزیابی¬های مختلفی بر اساس قابلیت ذخیره¬سازی واحدهای آبرفتی و سنگی، تطابق با موقعیت و شرایط منابع آبی، و نقشه واحدهای ژئومورفولوژیک منطقه مطالعاتی صورت گرفت. برای تعیین میزان حساسیت مدل، از دو روش جابجایی وزن نمایه¬ها و حذف نمایه ها استفاده شده است. نتایج حاصل از حساسیت¬سنجی نشان می دهد که مدل، بیشترین حساسیت را به نمایه¬های نفوذپذیری و ضخامت بخش غیراشباع آبرفت دارد.