نام پژوهشگر: محمدرضا پهلوان نژاد
امیر محمدیان اعظم استاجی
درد پدیده ای است که تمامی انسان ها در طول زندگی خود آن را تجربه کرده اند. از آن جا که معمولاً زبان به عنوان مهم ترین ابزار ارتباطی بشر از سوی شخص مبتلا به درد برای بیان آن مورد استفاده قرار می گیرد، می توان گفت که بخش بزرگی از تشخیص درد از سوی پزشکان بر پایه اطلاعات و داده های زبانی بیماران خواهد بود. از این رو، تحلیل زبانی سخنان بیماران به هنگام بیان درد می تواند دستاوردهای جالبی را به دنبال داشته باشد. در رساله حاضر، پس از معرفی مختصر موضوع و ارایه اطلاعات لازم و پیش زمینه مرتبط با آن، یکی از شیوه های تحلیلی نظام مند در این زمینه یعنی الگوی ارایه شده به وسیله هلیدی به عنوان بنیان نظری تحلیل تشریح شده که در آن بیان و توصیف درد در یکی از سه قالب فرایندی، اسمی یا صفتی جای گرفته است. سپس داده هایی از زبان فارسی که در بیان درد کنونی و قبلی تولید شده اند بر اساس شیوه ذکر شده و با توجه به جنسیت سخن گویان بررسی و تحلیل شده اند. در بخش دیگری از تحلیل نیز وجود ارتباط میان شیوه بیان درد با نوع آن در چند ساختار نمونه بررسی می شود. نتایج مهم به دست آمده از تحلیل داده ها در این تحقیق را می توان به شکل زیر خلاصه کرد: - علاوه بر قالب های ارایه شده توسط هلیدی، قالب چهارم یعنی استفاده از گروه قیدی برای بیان درد در داده ها مشاهده می شود. - زمان ادراک درد بر میزان استفاده از قالب ها تأثیرگذار است؛ به گونه ای که در بیان درد کنونی قالب فرایندی و در بیان درد قبلی قالب گروه اسمی بیشترین کاربرد را در داده ها داشته است. - جنسیت سخن گو تأثیری بر ترتیب قالب های پربسامد در بیان درد کنونی و قبلی ندارد. اما در بیان درد قبلی در میزان کاربرد هر قالب اختلاف هایی در زنان و مردان مشاهده می شود. - بررسی و تحلیل گفتمان جمله هایی که به نوعی دربردارنده واژه درد یا مشتقات آن هستند نشان می دهد که میان شکل بیان با نوع درد ارتباط هایی وجود دارد.