نام پژوهشگر: عزت اله مولایی نیا

بررسی کنایه در جزئ 28 و 29 قرآن کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  حمیده رمضانی   مصطفی شیروی خوزانی

چکیده قرآن کریم یک شاهکار بزرگ ادبی است که در بیان معارف عمیق و والای خود که راه رسیدن به کمال انسانی است، فصیح ترین و بلیغ ترین اسلوب های ادبی رایج در آن زمان را به کار برده است واز آن جائی که فهم صحیح قرآن در گرو آشنائی با این اسالیب است، کنایه نیز به عنوان یک اسلوب بیانی، نمود وجایگاه خاصی در قرآن دارد به طوری که در بسیاری از آیات از جمله در جزء بیست وهشتم و بیست و نهم زبان قرآن زبان کنایی است و نمی توان سوره ای از این دو جزء را یافت که حداقل در یک آی? آن کنایه به کار نرفته باشد. کنایه در قرآن صرفاً یک ابزار بلاغی جهت آراستن کلام نیست بلکه یک هدفی است که خداوند حکیم از ورای آن انسان را از مقصود خود آگاه و به سوی کمال می کشاند و از آن جایی که قرآن کتاب زندگانی است مقصود و پیام سخن الهی در زمینه های مختلف دینی، علمی، ادبی، اجتماعی، اخلاقی و.... با استفاده از تعبیرهای مختلف از جمله تعبیرهای کنایی به نحوی زیبا و تأثیرگذار در آیات مختلف بیان می شود. گاهی خداوند با زبان کنایی انسان را هشدار می دهد و یا او را بشارت داده و به عملی نیکو دعوت می نماید و گاهی با استفاده از کنایه به مدح پیامبران و مومنان و.... و به بیان صفات پسندیده و گاهی نیز به ذم کفار و منافقان و بیان صفات ناپسند می پردازد بنابراین، مقصود نهایی از کنایه در آیات غالباً بیان یک یا چندین صفت و یا اشاره به موصوف و گاهی بیان نسبت میان این دو می باشد که با توجه به مصداق هر آیه در قالبی از تعریض، تلویح، رمز، ایماء به نحوی زیبا و دلنشین بیان می شود. و طبق آمار می توان گفت از میان انواع کنایه کنایه از صفت و تعریض بیشترین آمار را به خود اختصاص می دهند.

بررسی مقایسه ای کاربرد علوم ادبی در جزء اول قرآن کریم در تفاسیر المیزان و الکشاف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  معصومه یابنده   صحبت اله حسنوند

علوم ادبی در میان علوم پیش نیاز تفسیر قرآن، جایگاه ویژه ای دارند و احاطه بر آن ها از شرایط ضروری مفسر قرآن است. این علوم از زمان تدوین تا به امروز همواره در اغلب کتاب های تفسیری مورد استفاده بوده اند. دو تفسیر المیزان و الکشاف از تفاسیر مهم و معتبری هستند که جهت گیری تفسیری نویسندگان آن ها در به کارگیری علوم ادبی اساساً با هم متفاوت است. تفسیر کشاف تفسیری با رویکرد بیشتر ادبی و تفسیر المیزان تفسیری با رنگ فلسفی و سرشار از مباحث اجتماعی و در عین حال دربردارنده ی مباحث ادبی است. در این پژوهش سعی شده با بررسی مباحث ادبی دو تفسیر المیزان و الکشاف در جزء اوّل قرآن کریم، روش های استفاده از علوم ادبی در آن ها مقایسه شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد هرچند استفاده از علوم ادبی در این دو اثر یکسان نیست اما کاربردهای این علوم در موارد متعددی مانند هم است. مقایسه ی نحوه ی طرح بحث های ادبی در این دو تفسیر نیز نشان می دهد استفاده ی نویسنده ی کشاف از علوم ادبی تنها به صورت استفاده ی ابزاری نیست بلکه این مفسر برای مباحث ادبی، موجودیتی در خور توجه و اعتباری ویژه قائل است در حالی که نگاه نویسنده ی المیزان به این علوم نگاه ابزاری و به منزله ی وسیله ای برای رسیدن به معنی آیات و اشاره به زیبایی های ادبی آن ها است.

بررسی بلاغت اسالیب مجاز عقلی در قرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده علوم انسانی 1392
  فائزه صفری   عزت اله مولایی نیا

یکی از ویژگی¬های قرآن کریم که آن را منحصر به فرد ساخته، شیوه¬های بیانی بسیار زیبایی است که شنونده را لبریز از سرور می¬کند. مجاز عقلی از جمله این شیوه¬های بیانی است. در پژوهش حاضر که به بررسی بلاغت اسالیب مجاز عقلی در قرآن اختصاص یافته است، تلاش بر آن بوده تا پس از تبیین مجاز عقلی و اسالیب آن، به بررسی اسالیب آن در قرآن پرداخته تا گامی هر چند کوتاه در درک بهتر قرآن برداشته شود. در این راستا به شیوه تحلیلی ـ کتابخانه¬ای اسالیب مجاز عقلی در قرآن مورد بررسی و پژوهش قرار گرفت و آن¬ چه به¬دست آمد این است که علاقه¬ی سببیت در قرآن از سایر علاقه¬های آن، بیشترین کاربرد را داشته است.