نام پژوهشگر: مسعود همام
حسین کشتگر قاسمی محمد بومری
کانسار آهن چغارت ، در 12کیلومتری شمال شرق شهر بافق و 125 کیلومتری جنوب شرق شهر یزد واقع است .کانسار جزء حوضه رسوبی –آتشفشانی آهن دار بافق است که ازنظر زمین شناسی در زون ایران مرکزی واقع شده است . حوضه رسوبی – آتشفشانی بافق حاوی بیش از 2000 ملیون تن کانسنگ اکسید آهن می باشد. کانسار چغارت دارای ذخیره ی 215 ملیون تن کانسنگ آهن با عیار متوسط 60 درصد اکسید آهن می باشد. کانسارهای آهن در این ناحیه دارای مقادیر متغیری از فسفر ، عناصر نادرخاکی و توریم هستند .کانسارهای آهن بافق استراتی باند بوده و در مجموعه ای از گدازه های آتشفشانی ، سنگ های پیروکلاستیک و اپی کلاستیک همراه با میان لایه های رسوبی با سن پرکامبرین بالایی_کامبرین زیرین که مورد نفوذ سنگ های گرانیتی تا سینیتی و دایک های بازیک قرار گرفته اند ، تشکیل شده اند. کانسنگ آهن چغارت عدسی شکل بوده ، 500 متر ضخامت ، 800 متر طول و 300 متر عرض دارد . کانسنگ چغارت به وسیله ی مجموعه از سنگهای دگرسان شده به رنگ سبز احاطه شده است. کانسنگ و هاله دگرسانی اطراف آن در سنگهای آذرین واقع شده اند. در این تحقیق نمونه های متعددی به روش سیستماتیک برداشته شده است و پتروگرافی ، مینرالوژی و ژئوشیمی سنگهای آذرین، هاله دگرسانی و کانسنگ آهن به منظور پی بردن به ارتباط کانی زایی با فرایندهای ماگمایی، دگرگونی وگرمابی مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه اکثر سنگهای آذرین در اطراف کانسار چغارت سنگهای ولکانیکی ریولیتی و توف های اسیدی هستند ولی تعداد زیادی از نمونه های نزدیک به کانسار نفوذی بوده که عمدتا دارای ترکیب مونزونیت، ریولیت و دیوریت می باشند. سنگهای ولکانیکی و نفوذی از نظر ترکیب شیمیایی عمدتا به سری ماگمایی آلکالن تا کالک-آلکالن تعلق دارند. هاله دگرسانی عمدتا از اکتینولیت و آلبیت تشکیل شده است که رگچه های سیلیس و کربناته زیادی همراه آنها دیده می شود. کانسنگ آهن عمدتا از مگنتیت تشکیل شده که در قسمت های سطحی کم وبیش به مارتیت تبدیل شده است. هماتیت های اولیه نیز به صورت پرکننده فضای خالی گسترش محدودی را نشان می دهند. گانگ در کانسنگ آهن چغارت همان کانی های هاله ی دگرسان شده مثل کوارتز، فلدسپات، آمفیبول، آپاتیت و کلسیت می باشند. آپاتییت به صورت رگه ای و پراکنده و در شکل های ( بی شکل تا منشوری ، پیرامیدال و دی پیرامیدال) و ابعاد مختلف ( تا بیش از 10 سانتیمتر) تشکیل شده است. همراه با آپاتیت کانیهای ریز غنی از عناصر خاکی نادر همچون مونازیت دیده می شود. یکی از ویژگیهای مهم کانسار آهن چغارت حضور رگچه ی قرمز رنگ هیدروتوریت است که در هاله دگرسانی گسترش بیشتری دارد. ترکیب کانسنگ آهن و مگنتیت از نظر مقادیر عناصری چون فسفر، وانادیوم و غیره مشابه با کانسار کایرونا می باشد . کانسار چغارت از لحاظ میزان ترکیب سنگ های دربرگیرنده ،عناصر وانادیوم ، فسفر و با استناد به نمودارهای لوبرگ و هورندال و شباهت نمودارهای توزیع عناصر نادرخاکی آن با کانسار کایرونا جزو کانسارهای مگنتیت-آپاتیت محسوب می شود . برای تشکیل کانسارهای مگنتیت آپاتیت تیپ کایرونا نظریات مختلفی داده شده است از جمله نظریه ی جدایش از ماگما ، ولکانوژنیک و هیدروترمال . هر چند اکثر محققین کانسارهای مگنتیت-آپاتیت نوع کایرونا را به عنوان محصول تبلور از یک ماگمای اکسید آهن غنی از مواد فرار که بوسیله ی نا آمیختگی از یک ماگمای کالک آلکالن تا نسبتا آلکالن جدا شده می شناسند . ولی تشکیل کانسار چغارت با سنگ های ولکانیکی رسوبی میزبان ارتباط نزدیکی دارد و کانسنگ آهن هم زمان با آنها تشکیل شده است و تحت تاثیر فعالیت هیدروترمال مرتبط به توده های نفوذی دگرسان شده و کانی زایی فسفر، عناصر نادرخکی و توریم در آن شکل گرفته است. واژه های کلیدی : ایران مرکزی ، بافق ، کانسار آهن چغارت، مگنتیت - آپاتیت
هادی میری مسعود همام
منطقه مورد مطالعه، که به طور کلی با نام خلج شناخته می شود، در استان خراسان رضوی و در جنوب غربی شهر مشهد در نزدیکی دهکده خلج واقع گردیده و بر روی نقشه زمین شناسی 100000/1 مشهد قابل رویت می باشد و شامل سنگ های مافیک و اولترامافیک، توده های نفوذی و لایه های رسوبی دگرگون شده می باشد. در شیست های منطقه مورد مطالعه، در جه دگرگونی از شمال به جنوب افزایش می یابد و همراه با افزایش درجه دگرگونی به تدریج تغییرات کانی شناسی مشخصی در سنگ بوجود می آید . با حرکت به سمت توده نفوذی به ترتیب شاهد حضور : کلریتوئید شیست، کلریتوئید – گارنت شیست، گارنت شیست و گارنت – استارولیت شیست هستیم. به طور کلی دو نوع حادثه دگرگونی را باید در محل تفکیک کرد: ابتدا دگرگونی ناحیه ای در سنگ های منطقه تاثیر گذاشته و سپس به دنبال تزریق توده های گرانیتی به داخل مجموعه سنگ های دگرگونی ناحیه ای ، این سنگ ها مجددا متحمل دگرگونی حرارتی نیز شده اند. حد بالایی دگرگونی به رخساره آمفیبولیت می رسد و دگرگونی مجاورتی بیشترین تاثیر را روی سنگ های منطقه گذاشته است. عمده ترین کانی هایی که به عنوان کانی های دگرگونی در منطقه خلج یافت می شوند عبارتند از:کلریت،مسکویت،بیوتیت،گارنت و استارولیت. بخش عمده پورفیروبلاست ها به اثر دگرگونی مجاورتی مربوط است مگر کانی های درجه پایینی مانند کلریت،مسکویت و برخی از بیوتیت ها و گارنت ها. یک مرحله دگرشکلی قدیمی در زمان دگرگونی ناحیه ای اولیه و یک مرحله دگرشکلی که از پیش از زمان نفوذ توده آذرین آغاز شده و تا پس از دگرگونی مجاورتی همواره حضور داشته است را در منطقه شاهد هستیم. بنابراین تمامی درشت بلورهای منطقه از نوع همزمان با دگرشکلی می باشند. البته مدرکی برای تعیین زمان پایان یافتن این نیروها و یا دلیلی برای پایان یافتن این نیروها نداریم
هادی اقبالی حسین اباد مرتضی رزم آرا فرزقی
منطقه مورد مطالعه مجاور معدن بوکسیت جاجرم در فاصله km160جنوب غرب شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی واقع گردیده. سنگهای آذرین منطقه مورد مطالعه بر اساس مطالعات کانی شناسی و پتروگرافی از نوع بازالت، الیوین بازالت، بازالت آندزیتی و دیاباز است که این سنگها جز سری ماگمایی کالک آلکالن می باشند.نمودارهای هارکر برای نمونه های بازالتی و دیابازی حاکی از این است که روند cao-mgo-feot نسبت به sio2 نا منظم بوده ولی با افزایش sio2 روند کاهشی نشان می دهد. روند اکسیدهای k2o-p2o5-na2o نسبت به sio2 نا منظم اما با افزایش sio2 روند افزایشی دارند. بر اساس دیاگرام an-di، عامل بخار آب و فشار را اعمال نموده در نتیجه دمای تبلور تغییر می کند. بر حسب درصد کانیهای پلاژیوکلاز(40%) و پیروکسن(15%) در دمای بالای c?1200تبلور الیوین و پیروکسن شروع و در نقطه یوتکتیک با دمای حدودc? 1025 و فشار gpa 1تبلور پلاژیوکلاز آغاز می شود. شواهد صحرایی نشان می دهد که طی رژیم تکتونیکی فشارشی، فشار جهت دار و فعالیت گسلهای امتداد لغز در منطقه، درزه و شکستگی ایجاد شده است. درزه و شکستگی فشار لایه های سطحی را کاهش داده، باکاهش فشار، ذوب بخشی در اعماق گوشته آغاز می شود و از طریق سیستمهای شکستگی ماگما به سرعت از عمق به سطح صعود کرده و در سطح سرد می شود. وجود الیوین درشت و شکل دار در کنار درشت بلورهای پیروکسن و آثار جدایشی کم همگی می تواند بیانگر حرکت سریع ماگما از طریق سیستمهای شکستگی باشد. احتمالاً واحدهای بازالتی با دایک ها هم همزمان می باشند. نتایج حاصل از محاسبه ضریب تفریق برای نمونه های مورد مطالعه نشان می دهد که بیشترین ضریب تفریق مربوط به نمونه های دایکی است، لذا دیابازها نسبت به سایر رخنمون ها فرصت بیشتری برای سرد شدن داشته است. احتمالاً ماهیت ماگمای سنگهای مورد مطالعه از نوع بازالتی بوده که در اثز فرایند ذوب بخشی در عمق بیش از km 100از گوشته فوقانی منشاء گرفته است. در بازالت های مورد مطالعه عناصر لیتوفیل یا زمین دوست مثل ba-rb-k بیشتر از عناصر غیرمتحرک مثل y، ti و zr است. هنگام آغشته شدن ماگما با پوسته (سنگ پوسته قاره ای گداخته شده در مجاورت ماگما)، از عناصر ree سبک مثل ba-rb-th-k غنی می شود اما از عناصر(hfse) nb-ta-p-zr-hf-y فقیر می شود. کاهش شدید nb-ta-p-hf در نمودارهای نرمالیزه عناصر کمیاب کاملاً مشهود بوده، بویژه در نمونه b5 که در شرایطی سرد شده که بیشترین سطح تماس را با پوسته قاره ای داشته و از عناصرree میانه به شدت فقیر شده است. بر اساس نسبت la/nbو ce/pb بیشترین میزان آغشتگی با پوسته قاره ای در نمونه های دیاباز اتفاق افتاده است. مقایسه رفتار ژئوشیمیایی سنگهای مورد مطالعه و سنگ مادر بوکسیت نشان می دهد که فراوانی sio2 در سنگ مادر بوکسیت، دیاباز و بازالت مقادیری نزدیک به هم دارد. در نتیجه فرآیند هوازدگی، میزان sio2 در منشاء اولیه بوکسیت کاهش یافته و در بوکسیت شیلی به نصف و در بوکسیت سخت به 30% رسیده است. با توجه به مقادیر بالای fe2o3 در بوکسیت، می توان نتیجه گرفت که منشاء اولیه بوکسیت جاجرم از گوشته بالایی غنی از آهن مشتق شده است. فراوانی fe2o3 در بوکسیت سخت بیشتر از بوکسیت شیلی است، در نتیجه مقاومت بالای اکسید آهن در برابر هوازدگی را اثبات می کند. مقایسه مقادیر tio2 بین بازالت، دیاباز و بوکسیت نشان می دهد که نسبت tio2 در بوکسیت بالاتر بوده است. لذا tio2 سنگ منشاء بوکسیت از بازالت و دیاباز بیشتر بوده است عناصرy-zr-ti در نمونه های بوکسیت، بازالت و دیاباز جاجرم فراوانی تقریباً یکسانی داشته، همچنین این عناصر رابطه مستقیمی با al2o3 دارند، در بوکسیت جاجرم و بازالتهای مورد مطالعه، نسبت zr به al2o3 در اکثر نمونه ها حدود 15 می باشد. نسبت zr/hf در دیابازها، بازالت ها و بوکسیتهای منطقه مورد مطالعه (نسبت به کندریت) نسبت بالاتری دارند، در نتیجه روتیل در منشاء دیاباز، بازالتها و بوکسیت ها حضور داشته، و از طرفی نسبت nb/ta علت حضور آمفیبول کم منیزیوم در منشاء بوکسیت را نشان می دهد،. روند نمودارهای عنکبوتی نرمالیزه شده بر اساس کندریت در بازالتها و بوکسیتهای مورد مطالعه حاکی از این است که عناصر lree غنی شدگی و عناصر hree تهی شدگی نشان می دهند، در نتیجه عناصر کمیاب بازالتهای مورد مطالعه و سنگ منشاء بوکسیت جاجرم( بازالت) رفتار مشابه داشته، احتمالاً بازالتهای مورد مطالعه به سن کرتاسه نسل جدیدی از بازالتهای قبل از پرمین(سنگ منشاء بوکسیت) هستند که هر دو از یک منشاءمشترک مشتق شده اند.
مریم کلمیشی خسرو ابراهیمی نصرآبادی
چکیده: منطقه مورد مطالعه در 110 کیلومتری جنوب غرب سبزوار و حدود 6 کیلومتری غرب روستای ذوالفرخ قرار گرفته است. بر اساس بررسی های سنگ شناختی، واحد های سنگی منطقه مورد مطالعه از ریولیت، داسیت، ریوداسیت و پرلیت تشکیل شده اند. مهم ترین کانیهای تشکیل دهنده سنگ های یاد شده شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، فلدسپات های آلکالن و آمفیبول اند و نیز کلریت، کلسیت و سریسیت کانی های ثانویه را شامل می شوند. بافت عمده در این سنگ ها پورفیری است. از دیدگاه ژئوشیمیایی، سنگ های منطقه جز سری کالکوآلکالن هستند. الگوی بهنجار شده نمونه های پرلیتی به موازات الگو های دیگر نمونه های اسیدی (با بافت پورفیری) است. بی هنجاری منفیti, nbو مثبت عناصر k و pb در نمودار های عنکبوتی نشان می دهد که سنگ های آتشفشانی منطقه با سنگ های آتشفشانی تشکیل شده در مناطق فرورانش و نیز تاثیر فرآیند آلایش ماگمایی روی این سنگ ها همخوانی دارند. این سنگ ها از عناصر lile غنی شدگی و از عناصر hfse تهی شدگی نشان می دهند، که از ویژگی های شاخص سنگ های تشکیل شده در کمان های آتشفشانی مناطق فرورانش و حواشی قاره ای فعال اند. براساس نمودار های مختلف تکتونیکی، سنگ های آتشفشانی منطقه از نوع ولکانیک های قوس آتشفشانی(vag) و همزمان با تصادم (syn-colg) می باشند. پس از انجام آزمایشات ژئوشیمیایی و تست های فیزیکی انبساط مشخص گردید که پرلیت های موجود از لحظ کیفیت نسبت به استاندارد جهانی آمریکا در سطح پایین تری قرار دارند.
رضا حقیقی نوغانی محمدابراهیم فاضل ولی پور
بررسی داده های ژئوشیمی،پترولوژی و پتروگرافی منطقه مورد مطالعه،نشان می دهد که سنگهای مجموعه مافیک و الترامافیک منطقه جنوب غرب فریمان از یک ماگمای مادر با ترکیب پلاژیوکلاز لرزولیتی فقیر از ارتوپیروکسن حاصل شده و عمدتاً سنگ های لرزولیت، هارزبورژیت، سرپانتینیت، پیروکسنیت و گابرو رادربرمی گیرد. با توجه به پتروگرافی وژئوشیمی و مقایسه مطالعات میکروسکوپی سنگ های مافیک و الترامافیک این منطقه با مناطق جنوب غرب مشهد و رباط سفید می توان ارتباط نزدیکی بین سنگ های جنوب غرب مشهد و غرب رباط سفید به دست آورد و تشکیل این مجموعه ها را به یک ماگمای مادر مشترک نسبت داد.
طاهره ساکی مسعود همام
توده گرانیتوئیدی نای در غرب تربت حیدریه، در شمال شرقی خرده قاره ایران مرکزی و در طول¬های جغرافیایی ″58 ′42ͦ 58 و ″20 ′42ͦ 58 شرقی و عرض¬های جغرافیایی ″59 ′18ͦ 35 و ″1 ′19ͦ 35 شمالی و در زون سبزوار قرار گرفته است. واحدهای نفوذی شامل هورنبلند مونزوگرانیت، بیوتیت مونزوگرانیت، هورنبلندگرانودیوریت، بیوتیت-سینوگرانیت، مونزوگرانیت، هورنبلند¬کوارتزدیوریت، هورنبلندکوارتزمونزونیت، نیمه¬عمیق (کوارتزمونزودیوریت-پورفیری)، بیرونی (هورنبلندآندزیت، لاتیت، هورنبلندکوارتزلاتیت) و توف می¬باشد. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی ماگمای سازنده آن متعلق به سری کالکوآلکالن پتاسیم بالا و از نظر شاخص اشباع آلومین در قلمرو پرآلومین تا متاآلومین واقع می¬شود. این سنگ¬ها از نظر محیط ژئوتکتونیکی در محدوده قوس ماگمایی قرار می¬گیرند. در نمودارهای عنکبوتی غنی¬شدگی عناصر ناسازگار la, k, th, rb و آنومالی منفی عناصر ti, nb, sr, ba بیانگر ایجاد ماده مذاب حاصل از منشأ پوسته¬ای است. غنی¬شدگی نمونه¬ها از عناصر lile و تهی¬شدگی از عناصر hfse بیانگر ماگماتیسم کمان¬های آتشفشانی حاشیه قاره است که نمودارهای مختلف پترولوژی نیز محیط تکتونیکی منطقه مورد بررسی را مرتبط با زون¬های فرورانش حاشیه فعال قاره¬ای نشان می¬دهند. گرانیتوئیدهای نوع i نای از طریق ذوب بخشی سنگ¬های آذرین دگرگون شده قدیمی¬تر با ترکیب کالک-آلکالن، در نتیجه افزایش دما در منبع این سنگ¬ها یعنی پوسته زیرین ایجاد شده¬اند. داده¬های حاصل از آنالیزهای ژئوشیمیایی و ree پیشنهاد می¬کند که کمپلکس گرانیتوئیدی نای می¬تواند مشتق شده از ذوب بخشی آبدار سنگ¬های مافیک دگرگون شده (آمفیبولیت) با ترکیب کالک¬آلکالن تا کالک¬آلکالن پتاسیم بالا در پوسته زیرین باشد.
بهاره شریعتی احمد مظاهری
توده گرانیتوئیدی چنار در35کیلومتری جنوب غربی شهرستان کاشمر واقع شده است و از لحاظ تقسیم بندی تکتونیکی، بخشی از زون سبزوار می باشد. ترکیب توده چنار متشکل از بیوتیت -هورنبلند مونزوگرانیت، مونزوگرانیت، بیوتیت سینوگرانیت، سینوگرانیت، کوارتزدیوریت، آندزیت و داسیت که سن آن مربوط به ترشیاری می باشد. بافت های اصلی در این توده ها شامل هیپیدیومورف گرانولار، گرافیکی، میرمیکیتی، پرتیتی و پوئی کیلتیک میباشد و کانی های اصلی آن شامل کوارتز، پلاژیوکلاز و آلکالی فلدسپار میباشد. براساس نمودارهای ژئوشیمیایی سنگ های توده موردمطالعه دارای ماهیت کالک-آلکالن و پرآلومین تا متاآلومین می باشد. توده چنار در زمره گرانیتوئیدهای نوع iقرار میگیرند. الگوی مسطح عناصر نادر خاکی نشان می دهد که منشاء ماگمای اولیه این توده در خارج از محدوه پایداری گارنت است. در نمودارهای عنکبوتی عناصر کمیاب همه فازهای توده گرانیتوئیدی مورد مطالعه بی هنجاری منفی nb,tiو همچنین بی هنجاری مثبت rb,k مشاهده می شود که نشانگر محیط های فرورانشی است. براساس نمودارهای مختلف تکتونیکی سنگ های منطقه از نوع ولکانیک های کمان آتشفشانی (vag)وهمزمان با برخورد (syn-collision)و اواخر کوهزایی (late orogenic) می باشد.
زهرا اعلمی نیا محمد حسن کریم پور
ناحیه مطالعاتی ارغش- قاسم آباد در شمال استان خراسان رضوی و 45 کیلومتری جنوب نیشابور قرار دارد. ناحیه مورد مطالعه در شمال شرق ایران، که به خاطر کانی زایی طلا اهمیت دارد، با نگاه ویژه به رخنمون ژنتیکی سنگهای آذرین در مقیاس 1:20000 مجدد نقشه برداری شده است، بعلاوه در آن بررسیهای سن سنجی، ژئوشیمیایی، آلتراسیون و کانی زایی انجام شده است. قدیمی ترین واحد زمین شناسی دیوریت نئوپروتروزوئیک پایانی است که یک پلوتون دیوریتی هورنبلنددار با حساسیت مغناطیسی بالا ((si 5-10 × 715 تا 2605، قابل مقایسه با ماگماهای سری تولئیتی و مقدار بالای87sr/86sr اولیه برابر با 7033/0 می باشد. احتمال دارد این دیوریت (سن اورانیوم سرب زیرکان 6+ 554 میلیون سال) باقیمانده ای از حوزه کمانی پرگندوانا باشد. در حدود یک چهارم ناحیه نقشه زمین شناسی به شکل کمانهای ماگمایی کرتاسه بالایی از یک بخش پلوتونیکی تفسیر شده است. بخش پلوتونیکی با یک سلسله گرانیتوئیدهای هورنبلند دار پتاسیم متوسط، نوع i (کمتر دیوریت، عمدتا از جنس کوارتز مونزودیوریت و گرانودیوریت)، مقدار بالای حساسیت مغناطیسی ((si 5-10 × 761 تا 3985، با سن 3/1+ 8/92 میلیون سال (سن سنجی اورانیوم سرب زیرکان) و مقدار بالای 87sr/86sr اولیه برابر با 7038/0 نشان داده می شود. بخش آتشفشانی از سنگهای آندزیت، داسیت و توف در سری پتاسیم متوسط تشکیل شده است و باید از نظر سنی کمی قدیمی تر باشند چرا که بطور محلی تحت تاثیر دگرگونی گرانیتوئیدهای هورنبلنددار قرار دارند. ماگماتیسم کمانی کرتاسه بالایی در سنگ توده ارغش احتمالا با فرورانش حوزه اقیانوسی سبزوار به سمت شمال مرتبط است که موقعیت پشت قوسی در پشت فرورانش اصلی نئوتتیس را دارد. میان لایه های تکتونیکی از رخنمونهای کوچک بازالت های بالشی و رسوبات (ماسه سنگ، کنگلومرا و آهک) در مجموعه های آتشفشانی قدیمی ممکن است بقایایی از سنگهای قبل از کرتاسه باشند. در ابتدای سنوزوئیک، کمان ماگمایی کرتاسه مورد نفوذ توده های گرانیتی فلسیک و پرآلومینوس (با سن اورانیوم سرب زیرکان 3/2+ 4/55 میلیون سال) با مقدار پایین حساسیت مغناطیسی ((si 5-10 × 0 تا 603 ، و مقدار بالای87sr/86sr اولیه برابر 7041/0 قرار گرفته است. حادثه بعدی ماگماتیسم ائوسن با تولید حجم زیادی از سنگهای آتشفشانی آندزیت تا پورفیریهای گرانودیوریتی ادامه می یابد. ژئوشیمی این سنگهای آتشفشانی و توده های نفوذی ویژه، با پتاسیم بالا و مقادیر بالای عناصر فرعی (پتاسیم، زیرکونیوم، کرومیوم، استرانسیوم و باریم بالا) شبیه به شوشونیتها مشخص می شود. ویژگی نسبتهای بالای sr/y به ماگمای آداکیتی شباهت دارد. ماگماتیسم ائوسن در سنگ توده ارغش در زمانیکه سیستم فرورانش سبزوار از هم می پاشد (پایین آمدن پوسته، شکستگی پوسته)، بعنوان ناهنجاریهای حرارتی در پوسته و گوشته ی در حال توسعه تفسیر می شود. جوانترین فعالیتهای ماگمایی در سنگ توده ارغش مربوط به لامپروفیرها با مقدار بسیار بالای حساسیت مغناطیسی ((si 5-10 × 1703 تا 4012، و توده های کوچک کوارتز مونزودیوریت پورفیری می باشند که سایر سنگها شامل مجموعه کنگلومرای الیگوسن میوسن را قطع می کنند. زون های آلتراسیونی نقشه برداری شده در این منطقه شامل 1- زون آرژیلیک 2- زون سرسیت-کوارتز- پیریت-کلسیت 3- زون کربنات 4- زون پروپلیتیک 5- زون سیلیسی 6- کلریت-سرسیت-کلسیت 7- سرسیت-کلسیت است. کانی زایی بطور نزدیکی با آلتراسیون های سیلیسی و سرسیتیک به شکل رگچه و با زون پروپلیتیک به شکل افشان همراه است. رگه-های کانی زایی عمدتا در اطراف لامپروفیرها در بخش جنوب شرقی منطقه مطالعاتی هستند. ناحیه مطالعاتی شامل 5 رگه طلادار (کانسار طلای 1 تا کانسار طلای 5) و یک رگه غنی از آنتیموان می باشد که درون سنگهای آتشفشانی اسیدی تا حدواسط، توف ها، گرانیت، گرانودیوریت و کنگلومرای الیگوسن- میوسن نفوذ کرده اند. رگه ها از جنس کلسیت و کوارتز هستند. کانی شناسی کانیهای باطله کوارتز، کلسدونی، کلسیت، آدولاریا، ایلیت و کمتر کائولینیت و باریت است. وجود کلسیت صفحه ای، سیلیس قشرگون و پتاسیم فلدسپار در رگه ها به شرایط جوشش در ذخیره کم سولفید اشاره دارند. نوارهای نازک، بافتهای برشی، قشرگون و شانه ای می تواند عمق کم تشکیل ( 0 تا 300 متر) را نشان دهند. کانی زایی رگه ای عمدتا با رگچه ها، برش، افشان و استوک ورک همراه هستند. رگچه ها از پیریت، آرسنوپیریت و کمتر کالکوپیریت، اسفالریت، گالن، مگنتیت و هماتیت تشکیل شده اند. پیریت کانی سولفیدی اصلی در کانسنگ اولیه است. سه نوع پیریت بر اساس ترکیب شیمیایی بررسی شده است: پیریت خالص یا عقیم، پیریت غنی از آرسنیک و پیریت تیتانیوم- وانادیوم دار. تجزیه های ریزکاوشگر الکترونی بیشترین غلظت آرسنیک (62/3)، تیتانیوم (91/3) و وانادیوم (53/0) را در پیریت های رگه های طلادار نشان می دهند. طلا معمولا همراه با پیریت آرسنیک دار و پیریت تیتانیوم-وانادیوم دار است. مطالعات ریزکاوشگر الکترونی در رگه های آنتیموان دار حضور استیبنیت را همراه با برتیریت، والنتینیت، آنتیموان خالص، سینابر، پیریت، مارکازیت و والنتینیت نشان می دهد. در رگه های آنتیموان دار مطالعات تفضیلی زمین شناسی، آلتراسیون و کانی سازی سطحی و زیرسطحی گمانه ها انطباق خوبی با ناهنجاری های ip/rs دارد و آن را تایید می کند. لذا می توان پیش بینی نمود که در بخش شمال شرقی پروفیل w150، جائیکه کانی سازی در سطح دیده نمی شود اما در عمق گسترش خوبی دارد و بهتر است در حد فاصل ایستگاه 200 و 440 شمالی دو گمانه حفاری شود.
مریم فرخی مسعود همام
توده¬ی گرانیتوئیدی دهنو که در شمال¬غرب مشهد، در مجاورت بلافصل با هورنفلس¬های غنی از گارنت واقع شده است، حاوی درشت بلورهایی از گارنت می¬باشد که فرصتی را برای بررسی پدیده¬ی آلایش ماگما با سنگ¬های دیواره فراهم نموده است. کانی¬های اصلی در این توده¬ی گرانیتوئیدی کوارتز، پلاژیوکلاز، ارتوکلاز، بیوتیت و هورنبلند و کانی¬های فرعی آن زیرکن، آپاتیت، اسفن به همراه گارنت¬های پرتکتیک می¬باشد. نتایج آنالیز شیمیایی xrf نشان داد که ماگمای تشکیل¬¬دهنده¬ی توده-ی نفوذی منطقه از نوع متاآلومینوس و کالک آلکالن و i-type می¬باشد که متحمل پدیده¬ی هضم و آلایش با پوسته¬ی بالایی شده است. گارنت¬های درشت دانه موجود در گرانیتوئیدهای دهنو به مراتب درشت دانه¬تر از کانی¬های تشکیل دهنده¬ی گرانیت دربرگیرنده¬اشان بوده و در نمونه دستی منطقه¬بندی نشان می¬دهند. این بلورهای گارنت حاوی انکلوزیون¬های فراوانی از بیوتیت، پلاژیوکلاز، هورنبلند، آپاتیت، زیرکن، اپیدوت و زوئیزیت-کلینوزوئیزیت بوده که نشان¬دهنده¬ی فازهای آذرین هستند و به صورت دوائر متحد المرکز درون بلور آرایش پیدا کرده¬اند. گارنت¬های درشت¬ دانه با قطر حدود 5/0 سانتیمتر ، کانی فراوان در هاله دگرگونی مجاورتی این منطقه می¬باشند. برخی از این بلورهای گارنت دارای انکلوزیون¬هایی از کوارتز بوده که بیشتر در وسط بلور تمرکز دارند. بر اساس مطالعات ژئوشیمیایی و آنالیز میکروپروپ، ترکیب غالب در گارنت¬های موجود در گرانیتوئیدها و هورنفلس¬ها آلماندین بوده که نشان¬دهنده¬ی طبیعت آهن¬دار سنگ میزبان منطقه است. بالا بودن میزان کلسیم در گارنت¬های موجود در گرانیتوئیدها را می¬توان نتیجه¬ی تأثیر ماگمای کلسیک و تبادلات شیمیایی بین آنها در نظر گرفت. عدم منطقه¬بندی شیمیایی در گارنت¬های موجود در هورنفلس¬ها می¬تواند ناشی از همگن¬سازی شیمیایی گارنت به دلیل بالا بودن حرارت باشد.تفاوت در نوع انکلوزیون¬ها و نحوه¬ی قرارگیری آنها در بلورهای گارنت موجود در گرانیتوئیدها و هورنفلس¬ها نشان¬دهنده¬ی این است که بلورهای گارنت موجود در توده¬ی نفوذی را نمی¬توان بقایای هضم گارنت¬های موجود در سنگ¬های دگرگونی منطقه در نظر گرفت. از طرفی حاشیه¬ی غنی از بیوتیت و هورنبلند اطراف بلورهای گارنت نشان می¬دهد که این گارنت¬ها در تعادل با ماگمای میزبانشان نبوده و بوسیله¬ی فازهای فرومنیزین ماگمای گرانیتی جایگزین شده¬اند. به دلیل این که ماگمای متاآلومینوس تشکیل دهنده¬ی گرانیتوئیدهای منطقه، آلومینیوم کافی برای تشکیل و پایداری گارنت را ندارد. بنابراین تصور می¬شود که این گارنت¬ها نتیجه¬ی آلایش ماگما با سنگ¬های دیواره هستند. بلورهای گارنت را می¬توان بلورهای پرتکتیکی در نظر گرفت که در طی ذوب نامتجانس زینوکریست¬ها و زینولیت¬های مشتق شده از سنگ¬های دیواره، حاصل شده¬اند. آنها در واقع پارازینوکریست-هایی هستند که در ابتدا در سنگ مادر وجود نداشته و محصولات جامد حاصل از ذوب نامتجانس آلوده¬کننده¬های نشأت گرفته از سنگ میزبان هستند. نفوذ توده¬ی گرانیتوئیدی با سن تریاس به درون سنگ¬های کربناته دره کاکوتی، منجر به تشکیل برون اسکارن کلسیک شده¬ است. گارنت و پیروکسن کانی¬های عمده در این اسکارن¬ها بوده که معرف اولین محصولات برهمکنش سیال و سنگ می-باشند. نتایج حاصل از آنالیز میکروپروپ گارنت¬های انیزوتروپ موجود در این اسکارن¬ها نشان داد که گارنت¬ها متعلق به سری یوگراندیت (گراسولار-آندرادیت) بوده و ناحیه¬بندی در آنها نوسانی است. چگونگی تغییر عناصر al و fe از مرکز به سمت حاشیه گویای آن است که نوسان از مرکز تا حاشیه¬ی بلور در میزان دو عضو انتهایی گراسولار-آندرادیت در سری محلول جامد یوگراندیت رخ داده است. لذا ساختمان منطقه¬ای گارنت¬ها هنگام رشد بلور به وجود آمده و فرایند نشر در تشکیل آنها نقشی نداشته است. الگوی تغییرات xgrs از مرکز به حاشیه¬ی بلور نشان می¬دهد که عامل اصلی ایجاد ساختمان منطقه¬ای نوسانی در گارنت¬های منطقه¬ای، ناآمیختگی در سیستم دوتایی گراسولار-آندرادیت است. علاوه بر این شکل¬گیری سلول¬های همرفت حاصل از گردش آب¬های جوی نیز می¬تواند دلیلی بر منطقه¬بندی نوسانی این¬گونه گارنت¬ها در نظر گرفته شود.
علیرضا نوایی خور مسعود همام
چکیده منطقه قاسم آباد دهنه، در فاصله 40 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان نیشابور واقع شده و از لحاظ تقسیم¬بندی تکتونیکی، بخشی از زون سبزوار می¬باشد. ترکیب سنگهای بیرونی از تراکی آندزیت تا داسیت باسن ائوسن و سنگهای درونی از آلکالی فلدسپارگرانیت تا دیوریت باسن الیگومیوسن در تغییر است. کانی های اصلی تشکیل دهنده سنگ¬ها شامل: پلاژیوکلاز (لابرادوریت تاالیگوکلاز)، آلکالی فلدسپار،کوارتز و کانی¬های مافیک شامل آمفیبول¬های سبز، بیوتیت وکلینوپیروکسن و کانی¬های فرعی شامل اسفن، آپاتیت، زیرکن و کانی¬ های اوپاک می¬باشد. از کانی¬های ثانویه می توان به اکتینولیت، سرسیت، اپیدوت، کلریت وکلسیت اشاره کرد. نتیجه آنالیز مایکروپروپ ترکیب کلینوپیروکسن در واحدهای پیروکسن آندزیت، تراکی آندزیت ودیوریت در حد دیوپسید و اوژیت می¬باشد. دمای تبلور این کانی¬ها از 1121 تا 1227 درجه سانتی گراد و بارومتری کلینوپیروکسن منطقه نیز حاکی از تبلور آن¬ها در فشار 1/0 تا 5-10کیلوبار بوده است. اطلاعات آنالیز مایکروپروپ ترکیب آمفیبول¬ هورنبلند مونزوگرانیت در واحدهای آمفیبول دیوریت و آندزیت در گروه کلسیک می باشد. دما از حاشیه به مرکز از1/756 به88/821 سانتیگراد متغیر است و فشار کمتر از 6/6 کیلو بار در زمان تبلور است. این کانی¬ها از نظر عناصر نادر خاکی به ویژه عناصر نادر خاکی سبک، بسیار غنی بوده و دارای بی¬هنجاری eu هستند. این واحدها طبق نمودارهای ژئوشیمیائی کالک¬آلکالن، اغلب متاآلومین و از تیپ i هستند. موقعیت زمین ساختی توده نفوذی قاسم¬آباد دهنه، باررژیم تکتونیکی قوس¬های آتشفشانی مرتبط بافرورانش حاشیه فعال قاره¬ا¬ی قابل مقایسه است. منبع ماگمائی، حاصل از ذوب بخشی گوشته و پوسته زیرین می¬باشد.
نازنین گرمابی علیرضا مظلومی
منطقه شلگرد در شمال شرق ایران و جنوب مشهد در زون ساختاری بینالود قرار دارد. منطقه دستخوش دگرگونی ناحیه¬ای شده است و سنگ¬های دگرگونی (اسلیت و فیلیت) بخش اعظم محدوده را پوشانده¬اند. واحدهای اسلیت، فیلیت، ماسه سنگ دگرگون شده، آهک دگرگون شده با سن تریاس و واحد گنگلومرا با سن ژوراسیک به موازات و در امتداد گسل سنگ بست شاندیز رخنمون دارند. کانی سازی در منطقه به صورت رگه¬ای در راستای n50wو n65eبا شیب 75osw در رگه¬های سطحی، آثار شدادی و حفریات قدیمی مشاهده می¬شود. کانه¬های اولیه شامل کوارتز، پیریت، کالکوپیریت، گالن، اورپیمنت و رالگار بوده و کانی¬های ثانویه مالاکیت، آزوریت، گوتیت، هماتیت، لیمونیت و کوولیت می¬باشند. نمونه برداری ژئوشیمیایی به روش رسوب آبراهه ناهنجاری¬هایی از عناصر ag, cu, pb, zn, fe را نشان می¬دهند. در نمونه¬های کانی سنگین، کانی¬هایی از قبیل اورپیمنت، رالگار، طلا، پیریت و کاسیتریت وجود دارند. همچنین براساس تجزیه¬های ژئوشیمیایی انجام شده بر روی نمونه-های خرده سنگی از رگه سطحی و تونل قدیمی میزان طلا ppb4244، نقره ppm 8/42، مس 4964/4 %، آهن 4340/1 %، سرب 6939/0 %، روی 2825/0 % است. نتایج تجزیه شیمیایی کانی گالن به روش جذب اتمی مقادیر نسبتاً بالای (ppm 95-783 :bi ppm ,100-300 :ag ppm,210 -513 :sb) عناصر ag, sb, bi را نشان می¬دهد. با توجه به نسبت sb/ bi دمای کانی سازی در حد پایین تا متوسط است. دمای همگن شدن در نمونه-های سیال درگیر در رگه شمالی دارای 247 تا 267 درجه سانتی گراد و شوری 4 تا 5 درصد وزنی متغیر می¬باشد. رگه جنوبی با دما بین 218 تا 268 و درجه شوری 5/3 تا 5/11 درصد وزنی متغیر است.
سعید انصاری مسعود همام
محدوده مورد مطالعه در بخش جنوب غربی شهرستان بجستان واقع گردیده است. این محدوده از بخش های تپه ماهوری تا مرتفع تشکیل گردیده است. عمده کوههای این محدوده را مجموعه ای از سنگهای آتشفشانی بوجود آورده اند که متعلق به دوره زمانی پالئوژن می باشد. کهن ترین سازندهای این محدوده به دوران مزوزوئیک (کرتاسه) تعلق دارد که این واحدها بصورت دگر شیب برروی سنگهای کربناته سازند سردر قرارگرفته است( عمدتاً تشکیل شده ازسنگ آهک های خاکستری تاکرم رنگ که بصورت توده ای می باشد) و درشمال، جنوب و شرق، این سنگ آهک ها عموماً نازک لایه می باشد. بزرگترین گسل منطقه که این محدوده را تحت تأثیر قرارداده است، گسل مزار است. واحدهای سنگی لیرم راسنگ های آذرین حدواسط تا اسیدی تشکیل داده اند که جنس آنهاکوارتز مونزوسینیت، سینوگرانیت، کوارتزمونزودیوریت، مونزوگرانیت، کوارتزلاتیت و لاتیت آندزیت می باشد. آلتراسیون از نوع آرژیلیک، سیلیسی و پروپلتیک در اکثر توده ها قابل مشاهده است. کانی های ثانویه شامل کلریت، کربنات، سرسیت و کانی های رسی می باشد. آپاتیت، متداولترین کانی فرعی در اکثریت نمونه ها می باشد. وجود آلکالی گرانیت های حاوی فلدسپات های آلکالی صورتی رنگ منطقه را از نظر اقتصادی با اهمیت ساخته است.در بررسی های ژئوشیمیایی دارای ماهیت پرآلومین تا متا آلومین می باشد. این توده ها دارای ماهیت آهکی - قلیایی و در رده پتاسیم خیلی بالا قرار می گیرند. eu دارای آنومالی منفی(تقریبا در تمام نمونه ها) که نشان دهنده فوگاسیته بالای اکسیژن در هنگام تبلور سنگ های منطقه مورد نظر و یا بدلیل جدا شدن پلاژیوکلاز در ابتدای تفریق از ماگما باشد. بر اساس نمودار rb در مقابل y+nb اکثر نمونه های منطقه مورد مطالعه تقریبا در ناحیه wpgو بعضا syn+golgتشکیل شده اند.