نام پژوهشگر: عباس امان الهی
زهرا حسینی غلامرضا رجبی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی و افسردگی بر رضایت زناشویی با میانجی گری شیوه های حل تعارض در زنان کارمند متأهل اداره های دولتی شهرستان ماهشهر انجام گرفت. در این پژوهش نمونه ی مورد مطالعه 255 کارمند زن بودند که بر اساس ملاک های متأهل بودن، تحصیلات حداقل دیپلم و مدت ازدواج 2 سال و بالاتر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (aas)، پرسشنامه ی فرم کوتاه افسردگی بک (bdi-13)، مقیاس شیوه های حل تعارض رحیم (roci-ii) و مقیاس فرم کوتاه رضایت زناشویی(msc) بودند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و بر اساس نرم افزار amos/16 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مدل فرضی از برازش مناسبی برخوردار است. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی با شیوه های حل تعارض و سبک دلبستگی با رضایت زناشویی رابطه ی معنی داری مشاهده نشد، و بین افسردگی با شیوه های حل تعارض به صورت منفی، شیوه های حل تعارض با رضایت زناشویی به صورت مثبت و افسردگی با رضایت زناشویی به صورت منفی رابطه ی معنی داری وجود دارد. شیوه های حل تعارض به عنوان واسطه ی بین افسردگی و رضایت زناشویی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان افسردگی و رضایت زناشویی با میانجی گری شیوه های حل تعارض رابطه ی منفی وجود دارد اما میان سبک دلبستگی و رضایت زناشویی با میانجی گری شیوه های حل تعارض رابطه ی معنی داری مشاهده نشده است.
فاطمه ملک محمدی عباس امان الهی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین خودـانتقادی، جهت گیری مذهبی درونی، افسردگی و تنهایی با میانجی گری خودـخاموشی در بین دانشجویان درگیر رابطه ی رمانتیک دانشگاه شهید چمران اهواز می باشد. 272 دانشجو از طریق نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خود-انتقادی (fscrs)، جهت گیری مذهبی درونی، پرسشنامه خودـخاموشی (stss)، پرسشنامه افسردگی (bdi-13) و پرسشنامه احساس تنهایی (ucla) بودند، و ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار amos/16 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای خود-انتقادی با خود-خاموشی، خودخاموشی با افسردگی و خود-انتقادی با افسردگی رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد. اما بین متغیرهای جهت گیری مذهبی با خود-خاموشی، خود-خاموشی با احساس تنهایی، خود-انتقادی با احساس تنهایی و جهت گیری مذهبی با احساس تنهایی رابطه ای مشاهده نشد.
علی میرزاوند منصور سودانی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان به شیوه ی راه حل-محور بر تاب آوری و دلزدگی زناشویی زوج های متقاضی طلاق به دادگاه خانواده شهر اندیمشک بود. جامعه آماری شامل کلیه ی زوج های متقاضی طلاق به دادگاه این شهر در خرداد ماه و تیر ماه سال92 بود. نمونه تحقیق شامل 20 زوج بود که به روش تصادفی انتخاب گردید. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش شامل 1) پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز(cbs) و 2) مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون(rs) بود. طرح تحقیق شامل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. همه آزمودنی ها به دو پرسشنامه پاسخ دادند، و سپس گروه آزمایش مداخله درمانی(درمان راه حل محور)را دریافت کردند. بعد از این مرحله هر دو گروه دو باره به پرسشنامه ها پاسخ دادند. پس از گذشت یک ماه آزمون پیگیری برای گروه آزمایش اجرا گردید. داده های حاصل از این پژوهش به روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که درمان راه حل-محور موجب کاهش دلزدگی زناشویی و بهبود تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. پیگیری با فاصله یک ماهه ماندگاری اثر درمان راه-حل-محور بر دلزدگی زناشویی و تاب آوری نشان داد.
ثریا ابراهیمی پور خالد اصلانی
هدف این پژوهش بررسی بهزیستی روان شناختی و شادکامی زناشویی در چرخه ی زندگی خانواده در زنان و مردان متأهل در شهرستان دزفول بود. نمونه ی مورد مطالعه 251 فرد متأهل که از چهار چرخه ی زندگی : زوج های جوان، خانواده های با فرزند خردسال، خانواده های دارای فرزند نوجوان و خانواده در میانه ی زندگی (جدا شدن فرزندان از خانواده) انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد پرسشنامه ی بهزیستی روان شناختی (spw) و شادکامی زناشویی(smh) را تکمیل کنند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از واریانس دو عاملی و آزمون پیگیری توکی استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین گروه های چهار مرحله ی زندگی در شادکامی تفاوت معناداری وجود دارد. و زوج های با خردسال و زوج های با فرزند نوجوان نمرات بیشتری را در شادکامی کسب کردند. همچنین زنان و مردان متأهل در بهزیستی روان شناختی تفاوت معناداری وجود ندارد.
اسماعیل زهره ای عباس امان الهی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی (اضطرابی و اجتنابی) و اسناد های ارتباطی (اسناد علّی و اسناد مسئولیت) با خشونت علیه ی زنان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی زنان خشوت دیده ی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر شیراز در سال 1392 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 130 زن انتخاب شدند و مقیاس های تجدید نظر شده تجارب در روابط نزدیک (ecr-r)، سنجه ی اسنادهای ارتباطی (ram) و پرسشنامه ی خشونت نسبت به زنان (vtwi) را به صورت انفرادی تکمیل کردند. داده ها با استفاده از همبستگی ساده و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل گردید. تحلیل ها نشان داد که بین هر یک از متغیرهای پیش بین دلبستگی اضطرابی، دلبستگی اجتنابی، اسناد علّی و اسناد مسئولیت با خشونت دیدگی زنان رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتیجه ی تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای پیش بین دلبستگی اضطرابی، دلبستگی اجتنابی، اسناد علّی و اسناد مسئولیت 64 درصد واریانس متغیر خشونت علیه ی زنان را تبیین می کنند.
علی ولی عباس امان الهی
چکیده: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی بر دلزدگی زناشویی و بهزیستی روان شناختی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان پاوه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان پاوه در مهر ماه 1392بود. نمونه تحقیق شامل 16 زوج بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل 1) مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز و 2) مقیاس بهزیستی روان شناختی بود. طرح تحقیق شامل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. همه آزمودنی ها به دو مقیاس پاسخ دادند و سپس گروه آزمایش مداخله درمانی (آموزش مبتنی بر کیفیت زندگی) را دریافت کردند. بعد از این مرحله هر دو گروه دوباره به مقیاس ها پاسخ دادند. پس از گذشت یک ماه پیگیری برای گروه آزمایش اجرا گردید.داده های حاصل از این پژوهش به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر کیفیت زندگی موجب کاهش دلزدگی زناشویی و بهبود بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. پیگیری با فاصله یک ماهه ماندگاری اثر آموزش مبتنی بر کیفیت زندگی بر دلزدگی زناشویی و بهزیستی روان شناختی را نشان داد.
کوثر تردست عباس امان الهی
هدف از پژوهش حاضر پیش¬بینی نشانگان ضربه¬ی عشق براساس خودشفقتی، سبک¬های دلبستگی و تمایزیافتگی در دانشجویان دختر دارای تجربه¬ی شکست عاطفی دانشگاه¬های شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش¬بین بود و آزمودنی¬های آن را 200 دانشجوی دختر دارای تجربه¬ی شکست عاطفی در طی یک سال گذشته تشکیل می¬دادند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه¬گیری هدفمند و همچنین نمونه¬گیری گلوله برفی انجام شد. ابزارهای گردآوری داده¬ها شامل پرسشنامه¬های نشانگان ضربه¬ی عشق راس،خودشفقتی نف، سبک دلبستگی کالینز و تمایزیافتگی اسکورون و دندی بودند. برای تحلیل داده¬ها از روش تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیش¬بینی نشانگانضربه¬ی عشقدر دانشجویان دختر دارای تجربه¬ی شکست عاطفی دانشگاه¬های شهر اهواز است. همچنین در تحلیل ممیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در این خصوص به ترتیب 1- ذهن¬آگاهی 2- شناخت بیش از حد و 3- انسانیت مشترکهستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که از مجموع 12 متغیر،11 متغیر شامل خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن¬آگاهی، شناخت بیش از حد، سبک دلبستگی اضطرابی، سبک دلبستگی اجتنابی، واکنش هیجانی، هم¬آمیختگی و برش عاطفی پیش¬بین¬های معنی¬داری برای نشانگان ضربه¬ی عشق در دانشجویان دختر دانشگاه¬های شهر اهواز می¬باشند.
شهلا شمعونی اهوازی غلامرضا رجبی
هدف این پژوهش تاثیر درمان شناختی- رفتاری گروهی بر کاهش نشانه های افسردگی و افزایش سلامت عمومی در دانش آموزان دختر نوجوان 13 تا 15 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر اهواز در سال93- 1392 بود. بدین ترتیب از میان این دانش آموزان 20 نفر براساس نقطه برش 22 در پرسشنامه افسردگی کودکان (cdi، رجبی، 1386)، و مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی (dsm-5) انتخاب و از این تعداد 10 نفر به صورت تصادفی به گروه آزمایش و 10 نفر به صورت تصادفی به گروه کنترل واگذار شدند. گروه آزمایش 12 جلسه و هر هفته 2 جلسه، 90 دقیقه ای تحت آموزش درمان شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفت و برای گروه کنترل فقط یک جلسه در خصوص آشنایی و ارائه بعضی از مسائل دوره نوجوانی و پرسش و پاسخ اجرا شد. برای اندازه گیری افسردگی از پرسشنامه افسردگی کودکان و نوجوانان (cdi-27) و برای اندازه گیری سلامت عمومی از پرسشنامه سلامت عمومی(11-ghq، رجبی و هاشمی شیخ شبانی، 2009) استفاده گردید. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری (کنترل پیش آزمون) نشان داد که درمان شناختی- رفتاری گروهی باعث کاهش افسردگی در مرحله پس آزمون شده است و این کاهش را می توان هنوز در مرحله پی گیری مشاهده کرد (001/0 >p). یافته دیگر نشان داد که درمان شناختی- رفتاری گروهی منجر به افزایش سلامت عمومی در مرحله پس آزمون شده است و این افزایش را می توان هنوز در مرحله پی گیری مشاهده کرد (001/0 >p). بنابراین می توان بیان کرد که درمان شناختی- رفتاری یک روش درمان موثر در کاهش نشانه های افسردگی و افزایش سلامت عمومی دانش آموزان دختر است.
خدیجه معرف خالد اصلانی
هدف پژوهش حاضر آزمایش مدل رابطه بین تعارض کار- خانواده و بهزیستی کاری با میانجیگری سلامت عمومی در کارمندان زن ادارات دولتی شهر اهواز می¬باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارمندان زن ادارات دولتی شهر اهواز می¬باشد. حجم نمونه 205 نفر بود که به شیوه تصادفی چند مرحله ای ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل: پرسشنامه بهزیستی کاری، پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه تعارض کار- خانواده می باشد. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار amos/16 انجام گرفت. یافته ها نشان دادند که مدل فرضی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. مسیر مستقیم تعارض کار-خانواده مبتنی بر فشار روانی به سلامت عمومی و مسیر مستقیم تعارض کار- خانواده مبتنی بر فشار روانی به بهزیستی کاری و مسیر مستقیم سلامت عمومی به بهزیستی کاری تایید شدند. مسیر مستقیم تعارض کار- خانواده مبتنی بر زمان به سلامت عمومی، مسیر مستقیم تعارض کار-خانواده مبتنی بر رفتار به سلامت عمومی و مسیر مستقیم تعارض کار-خانواده مبتنی بر زمان به بهزیستی کاری تایید نشدند. مسیر غیر مستقیم تعارض کار-خانواده مبتنی بر فشار روانی به بهزیستی کاری با میانجیگری سلامت عمومی تایید گردید و سایر مسیرهای غیر مستقیم معنادار نبودند.
محبوبه ایزدی پناه عباس امان الهی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی به خدا، مقدس دانستن ازدواج و صمیمیت معنوی با کیفیت زناشویی در دانشجویان زن متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. در این پژوهش نمونه ی مورد مطالعه 192 دانشجوی زن بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ی دلبستگی به خدا، پرسشنامه مقدس دانستن ازدواج، پرسشنامه¬ی صمیمیت معنوی و شاخص کیفیت زناشویی بودند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی ساده¬ی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی اجتنابی به خدا و سبک دلبستگی اضطرابی به خدا با کیفیت زناشویی رابطه ی منفی و بین مقدس دانستن ازدواج و صمیمیت معنوی با کیفیت زناشویی رابطه ی مثبت وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد بین سبک دلبستگی به خدا، مقدس دانستن ازدواج و صمیمیت معنوی با کیفیت زناشویی رابطه ی چندگانه وجود دارد و ترکیب این چهار متغیر 32 درصد از واریانس متغیر کیفیت زناشویی را پیش¬بینی می¬کند.
مریم حیدریان عباس امان الهی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه¬ی بین دلبستگی به خدا و رضایت زناشویی با میانجی¬گری معنویت زناشویی و بهزیستی معنوی در بین زنان متاهل شاغل در اداره¬های دولتی شهرستان اهواز بود. برای اعتباریابی ابزار پژوهش نمونه¬ی 102 نفری انتخاب شد. نمونه اصلی شامل 193 نفر بود که به روش نمونه¬¬¬گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش¬نامه¬ی دلبستگی به خدا ags)) پرسش¬نامه رضایت زناشویی رضایت زناشویی(enrich) پرسش¬نامه¬ی معنویت زناشویی (mms) وپرسش¬نامه¬ی بهزیستی معنوی بود. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. آزمون مدل در نمونه برازندگی مناسبی داشت. نتایج نشان داد که بین متغیر های دلبستگی به خدا و معنویت زناشویی، دلبستگی به خدا و بهزیستی معنوی، معنویت زناشویی و رضایت زناشویی و بهزیستی معنوی و رضایت زناشویی رابطه¬ی مستقیم مثبت معنادار وجود دارد. همچنین یافته¬های پژوهش نشان داد که متغیر دلبستگی به خدا از طریق معنویت زناشویی و بهزیستی معنوی با رضایت زناشویی رابطه دارد.
سهیلا قیصری رضا فلاح چای
پژوهشها نشان دادند که آمار بالا بدرفتاری های جنسی(خیانت زوجین، ناسازگاری جنسی،لغزشهای اخلاقی و....) میان زوجین حدودا پنجاه درصد است. روانشناسان دریافتند این بدرفتاری ها روی موفقیت ازدواج تاثیر منفی میگذارد. بنابراین، همبستگی قوی بین بدرفتاری های جنسی ومعیوب شدن کیفیت زندگی، نیازمند تحقیق روی کارکردهای جنسی و ارتباط زناشویی احساس می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساده و چندگانه بین بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی و رضایت از رابطه با رضایت جنسی و سازگاری زناشویی در دانشجویان زن و مرد متاهل دانشگاه های بندرعباس بود. نمونه مورد مطالعه 340 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این تحقیق عبارتنداز: مقیاس سازگاری زناشویی لاک-والاس(mat)، پرسشنامه رضایت جنسی پینی(pssi)، مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا(ems)، مقیاس بلوغ اجتماعی رائو(rsms) و مقیاس رضایت از رابطه برنز و سایرس(ras) بودند. برای تحلیل داده از روش توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و ضریب همبستگی ساده و روش رگرسیون مرحله ای استفاده شد. نتایج نشان داد که بین بلوغ عاطفی با رضایت جنسی و سازگاری زناشویی در زنان و مردان رابطه مثبت وجود دارد. بین رضایت از رابطه با رضایت جنسی و سازگاری زناشویی در زنان و مردان رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین بلوغ اجتماعی با سازگاری زناشویی در زنان و مردان رابطه مثبت وجود دارد. از طرف دیگر بین بلوغ اجتماعی با رضایت جنسی در مردان رابطه مثبت وجود دارد ولی بلوغ اجتماعی با رضایت جنسی در زنان معنادار نبود. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد از بین متغیرهای پیش بین برای رضایت جنسی بلوغ عاطفی و رضایت از رابطه پیش بین کننده هستند. از بین متغیرهای پیش بین برای متغیر سازگاری زناشویی فقط رضایت از رابطه پیش بین کننده می باشد.
زیبا زندی خالد اصلانی
این پژوهش با هدف آزمودن مدل سبک های دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و مثلث سازی در دانش آموزان دبیرستانی ناحیه چهار شهر اهواز انجام گرفته است. 213 دانش آموز دختر دبیرستان های ناحیه چهار با روش نمونه گیری تصادفی ساده چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید(raas)، پرسشنامه سلامت عمومی(ghq)، پرسشنامه ادارک کودک از تعارض والدین (cpic)و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی(aiss) بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار amos انجام گرفت. یافته ها نشان دادندکه ضرایب مستقیم مسیر دلبستگی اضطرابی با سلامت عمومی، دلبستگی اجتنابی با سلامت عمومی، دلبستگی اجتنابی با سازگاری عاطفی، نحوهارزیابی فرزنداز تعارض والدین با سلامت عمومی و مثلث سازی با سازگاری عاطفی به صورت منفی معنادار بودند. ضرایب مستقیم مسیر دلبستگی اضطرابی با نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین، دلبستگی اجتنابی با نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین، دلبستگی اضطرابی با مثلث سازی و دلبستگی اجتنابی با مثلث سازی به صورت مثبت معنادار بودند
مونا عبدالحسین زرعی عباس امان الهی
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین بهزیستی معنوی و دعا با درد، افسردگی و کیفیت زندگی افراد ضایعه نخاعی جانباز و عادی بود. نمونه ی پژوهش، شامل 92 نفر (28 زن، 64 مرد) بودند که به شیوه ی نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی بهزیستی معنوی دهشیری، پرسشنامه ی دعای پولاما و پندلتون، مقیاس درد جنسن و کارولی، پرسشنامه افسردگی بک sf-13 و پرسشنامه ی کیفیت زندگی sf-36استفاده شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری انجام شد. نتایج پژوهش نشان دادند که بین بهزیستی معنوی با درد و کیفیت زندگی ارتباط معنی داری وجود ندارد و بین بهزیستی معنوی و افسردگی رابطه ی منفی و معنی داری وجود دارد و بین دعا با درد و کیفیت زندگی ارتباط معنی داری وجود ندارد و بین دعا و افسردگی رابطه ی منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین، نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این بود که بین بهزیستی معنوی و دعا با افسردگی رابطه ی چندگانه وجود دارد.
ژیلا امیری اصل غلامرضا رجبی
این پژوهش با هدف بررسی ساختار عاملی مقیاس نگرش ها و انتظارات نسبت به ازدواج بر روی کلیه دانش جویان مجرد دانشگاه شهید چمران صورت گرفت. 221 دانش جو از میان 6 دانشکده دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس نگرش ها و انتظارات نسبت به ازدواج را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی 21- spss تحلیل شدند. تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی (چرخش واریماکس) دو عامل قصد و نگرش های کلی نسبت به ازدواج با 24/29 درصد واریانس و جنبه هایی از ازدواج با 20/11 درصد واریانس را شناسایی کرد. ضرایب آلفای کرونباخ کل مقیاس 91/0، دو عامل های اول و دوم به ترتیب 87/0 و 92/0 و ضریب روایی این مقیاس با مقیاس باورهای محدود کننده انتخاب همسر 15/0 (025/0) به دست آمدند که بیانگر پایایی و رضایت بخش و معتبر بودن این ابزار است.
خدیجه گشتیل غلامرضا رجبی
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین متغیرهای نشخوار فکری و نگرانی به عنوان میانجی بین شفقت-خود و افسردگی در میان پرستاران زن متأهل شهر اهواز بود. جامعه پژوهش حاضر کلیه پرستاران زن متأهل بیمارستان های شهر اهواز بود. 193 پرستار به شیوه نمونه گیری نسبتی طبقه ای بر اساس ملاک های ورود و خروج پژوهش از بیمارستان های امام خمینی (ره)، گلستان، شفا، آریا و مهر شهر اهواز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (bdi-ii)، مقیاس پاسخ های نشخواری (rrs)، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (pswq) و پرسشنامه فرم کوتاه شفقت-خود بودند. تجزیه و تحلیل از طریق ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون سلسله مراتبی همزمان به روش بارون و کنی (1986) و با استفاده از نرم افزار 21spss- انجام گرفت. ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیر شفقت-خود با متغیرهای افسردگی، نشخوار فکری و نگرانی همبستگی منفی معنادار و بین متغیرهای نگرانی و نشخوار فکری با افسردگی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد (01/0p<). همچنین تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به روش بارون و کنی (1986) و آزمون سوبل نشان دادند که نگرانی و نشخوار فکری میانجی های بین شفقت-خود و افسردگی هستند. به طور کلی می توان بیان کرد که هر چه اعضای خانواده و همچنین افراد جامعه، حس شفقت و مهربانی بیشتری نسبت به خود و دیگران داشته باشند به همان میزان ویژگی های آسیب زایی چون افسردگی، نگرانی و نشخوار فکری کاهش خواهد یافت.
علی کریمزاده عباس امان الهی
پژوهش حاضر به منظور بررسی صمیمیت جنسی، محبت جسمی، ذهن آگاهی و تعارض زناشویی به عنوان تعدیل کننده های رابطه ی بین سبک های دلبستگی و کیفیت زناشویی دانشجویان زن دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. جامعه ی آماری همه ی زنان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که از بین آن ها 207 زن متأهل با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه کیفیت زناشویی (qmi)، پرسشنامه سبک های دلبستگی عاشقانه (bsq)، پرسشنامه صمیمیت ارتباطی (pair)، مقیاس درجه بندی رفتار محبت جسمی (pabrs)، پرسشنامه آگاهی از تمرکز (maas) و پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدید نظر شده بودند. این پرسشنامه ها از پایایی بالایی در پژوهش حاضر برخوردار بودند. تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار spss-21 انجام گرفت. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش همبستگی ساده و رگرسیون تعدیل گر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و کیفیت زناشویی رابطه مثبت و بین سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی رابطه منفی وجود دارد. همچنین بررسی نتایج رگرسیون تعدیل گر نشان داد که صمیمیت جنسی، محبت جسمی و ذهن آگاهی رابطه سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی را تعدیل می کند، اما تعارض زناشویی رابطه بین سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی را تعدیل نمی کند.