نام پژوهشگر: انشااله رحمتی

علت فاعلی و غایی در فلسفه ارسطو و ابن سینا
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  سعید فریدونی   مهدی نجفی افرا

اصل علیّت و فروعات آن از مسائلی است که از دیر باز تا کنون ذهن بسیاری از فلاسفه و دانشمندان را به خود مشغول داشته است. همه تلاش های علمی وعقلی بشر در سایه اصل علیّت صورت گرفته است به طوری که بدون پذیرش آن نمی توان هیچ قاعده کلی و عقلی را به اثبات رساند. منکران اصل علیّت علاوه بر اینکه با طرد اصل علیّت در دام شکاکیّت مطلق گرفتار شده اند، مجبور شده اند برای دفاع از ادعاهای خود به طور ضمنی و تلویحی این اصل را بپذیرند. در میان مسائل اصل علیّت، مسائل دو علت فاعلی و غایی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. این دو علت اهمیت ویژه ای در تبیین نظام علی و معلولی جهان دارند به طوری که نادیده انگاشتن یا کم اهمیت جلوه دادن آن ها، باعث تزلزل و نابودی اصل علیّت خواهد شد. دو علت فاعلی و غایی در پیدایش هر پدیده ای نقش پایه و اساسی دارند، اثبات این دو علت و اعتقاد به ضرورت وجود آن ها برای پیدایش پدیده ها، ماهیت « از اویی» و «بسوی اویی» جهان خلقت را بیشتر از پیش نمایان می کند. بدون توجه به این دو علت نه می توان نیازمندی جهان به مبدأ هستی و آفریننده متعال را ثابت کرد و نه می توان غایتمندی جهان و هدف دار بودن آفرینش را توجیه کرد. بنابراین با توجه به اهمیت فوق العاده علت فاعلی وغایی ما در این تحقیق برآنیم تا این دو علت را از نظر دو فیلسوف بزرگ و تأثیر گذار یعنی ارسطو و ابن سینا بررسی کنیم و تفاوت های ظریف بین نظرات این دو فیلسوف را در مسائل مربوط به علت فاعلی و غایی آشکار کرده و به تصویر بکشیم زیرا همان طور که می دانیم ارسطو بنیان گذار حکمت مشاء است و اولین فیلسوفی است که مسائل مربوط به اصل علیّت و علت های چهارگانه را به طور منظم و منسجم دسته بندی کرده است به طوری که فلاسفه بعدی همه به نوعی از روش او پیروی کرده اند و در طرف دیگر ابن سینا است که بزرگ ترین فیلسوف مشائی عالم اسلام است. او که در روش و اصول کلی پیرو ارسطو است تلاش فراوان نمود تا در فضای فرهنگی عالم اسلام، با نو آوری و تحلیل های نوین ، اشکالات باقیمانده در فلسفه ارسطو را به بهترین وجه حل کند و حتی در بعضی موارد برای مسائل حل شده پاسخ های بهتری بیابد و مسائل جدیدی را مطرح کند که در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است.

علم الهی از دیدگاه ابن سینا و فلسفه ی تحلیلی دین
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مهدی فیض کرمیان   انشااله رحمتی

پژوهش حاضر در صدد تبئین دیدگاه شیخ الرئیس ابن سینا و فلاسفه ی دین در مورد«علم الهی» و بیان اختلاف نظر آنان است.علم در نظام مشائی، کیف نفسانی است.در حکمت مشاء،علم ذات به ذات و علم به صور متقرّره در ذات،حضوری و علم به موجودات خارجی،قبل و بعد از ایجاد،حصولی است.در مقابل،دیدگاه فلاسفه ی دین تحلیلی مطرح است.درمعرفت شناسی فلسفه ی جدید غرب،مفهومی مانند:علم حضوری قابل قبول نیست و علم را به معنای حصولی آن در نظر می گیرند.فلاسفه ی دین موضوع مستقیم علم خداوند را قضایای راجع به موجودات می دانند و معتقدند علم خداوند درباره ی قضایای صادق بوده و به همه ی آنها تعلق می گیرد. مسئله ی دیگری که در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفته،مسئله ی «علم پیشین الهی و اختیار انسان » است. در پایان دیدگاه های ابن سینا و فیلسوفان دین درباره ی موضوعات مطرح شده در زمینه ی علم الهی مورد مقایسه قرار گرفته و نکات قوت و ضعف و همچنین وجوه اشتراک و اختلاف بین آنها نشان داده شده است.