نام پژوهشگر: ابوالحسن شیرازی
علیرضا مظفری نیکو رضا جلالی
شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را کانون توجهات جهان اسلام قرار داد. این مهم به همراه موقعیت ژئواستراتژیک ج.ا.ا باعث شد که ایران به بازیگری تأثیرگذار بر مناسبات دو منطقه خاورمیانه عربی و جنوب غرب آسیا تبدیل شود. در این شرایط رویکرد ج.ا. ایران نسبت به سیاست های استعماری غرب از جمله آمریکا در منطقه باعث شد آمریکا و برخی از کشورهای غربی همراه با رویکردی تخاصمی مسائل مرتبط با ایران را منعکس نمایند. به گونه ای که ج.ا.ا در نظر مخاطب تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقه و جهان معرفی گردد. در این راستا رصد و محوریابی جنگ روانی نظام سلطه علیه ج.ا.ا موید این موضوع است و راهبرد ایران هراسی مشتمل بر چند حوزه مختلف از جمله اتکاء دسترسی ایران به سلاح های هسته ای، حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر در ایران، القاء تهاجمی بودن فناوری های دفاعی ایران، دخالت ج.ا.ا در امور داخلی کشورها، اسلامی بودن نظام سیاسی در ایران، القاء مخالفت ایران با صلح و ثبات منطقه ای، مخدوش جلوه دادن ارکان و ماهیت نظام دینی و رویکرد تخاصمی نسبت به ایران متمرکز می باشد. در این میان یکی از قدرت های منطقه ای که نقش مهمی در پروسه ایران هراسی دارد عربستان سعودی است، کشوری که خود را پدر معنوی کشورهای اسلامی، عربی بخصوص سنی ها می داند و خود را رقیب ایران معرفی می کند. این رقابت ها با فراز و فرودهایی همراه بوده است و موجبات واگرایی این دو کشور از همدیگر گردیده است، مسئله خلیج فارس و تنگه هرمز همواره در دامن زدن به این رویکرد تقابلی عربستان، دارای اهمیت فراوانی بوده است. تلاش این تحقیق بر آن است که تأثیرات ایران هراسی را در تعاملات و روابط متقابل ج.ا.ا و عربستان سعودی با تأکید بر تنگه هرمز در بازه زمانی سالهای (2011-2005) بررسی نماید.
محمود خبازی ابوالحسن شیرازی
روابط بین آلمان و ایران دارای قدمتی طولانی و پر فراز و نشیب می باشد. این رابطه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و نیز اتحاد مجدد آلمان وارد مرحله ای جدید و همراه با تغییر و تحول بوده است. آلمان به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای اروپایی و نیز از بنیان گذاران اتحادیه اروپا، دارای نقش با اهمیتی در عرصه های بین المللی می باشد. از طرف دیگر ایران نیز به عنوان کشوری مهم و تاثیرگذار در حوزه منطقه ای و فرامنطقه ای، همواره مورد توجه قدرت های بزرگ بوده است. این پژوهش به منظور درک بهتر روابط فیمابین دو کشور، موضوع «مطالعه تطبیقی سیاست خارجی دولت شرویدر و مرکل در قبال جمهوری اسلامی ایران» را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. دو دولت اخیر آلمان که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند، مجموعا از سال 1998 تا کنون در عرصه قدرت قرار داشته اند. شرویدر از حزب سوسیال دموکرات (spd)از سال 1998 تا 2005 و آنگلا مرکل از حزب دموکرات مسیحی (cdu) نیز از سال 2005 تاکنون صدراعظم آلمان بوده اند. اگرچه آلمان عمدتا سیاست خارجی خود را در قالب اتحادیه اروپایی، 1 + 5 و... تنظیم می نماید، لیکن با توجه به اینکه دو دولت اخیر آلمان از دو حزب مختلف در رأس قدرت بوده اند، این تحقیق با این فرضیه که روابط بین دو کشور در دوران مرکل در قیاس با دوران شرویدر، به سردی گراییده، انجام گرفته است و نهایتا با ارائه داده ها و مقایسه آن ها با یکدیگر و نیز با ارائه شاخص های بهبود روابط در دوره شرویدر و سردی روابط در دوره مرکل، این فرضیه به اثبات رسیده است. چارچوب نظری مورد نظر در این تحقیق سیاست خارجی و سازه انگاری می باشد.