نام پژوهشگر: حبیب اله دانش شهرکی

تحلیل و نقد فلسفی جسمانی بودن بدن مثالی از دیدگاه ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات 1390
  جواد مرادپور دهنو   عسگر دیرباز

چکیده با وجود به اینکه موضوع تحقیق، تحلیل و نقد فلسفی جسمانی بودن بدن مثالی از دیدگاه ملا صدراست ولی بیان این نکته لازم است که اصل بدن مثالی ازدیدگاه حکما وعرفا ومتکلمان(مگر عده قلیلی از آنها) پذیرفته شده است ولی درنحوه وجود آن اختلاف دارند. ازدیدگاه حکمت متعالیه و صدر المتالهین بدن با تمام انحاء وجودی آن ظل نفس میباشد، به تبع آن بدن مثالی ظهورونمود نفس است.از دیدگاه ملاصدرا بدن مثالی بدنی است مجرده از ماده ولی واجد بعضی از عوارض ماده است و بمراتب لطیف تر از بدن مادیست و میزان درک و شعور آن بسیار بالاست، بلکه عین درک و شعور است . ملاصدرا جسمانی بودن نشئه ثانی رابه صورت اعم و بدن مثالی را بصورت اخص با ارائه 7اصل اساسی دراثار خود (که از جهت کمیت باهم اختلاف دارند )اثبات کرده است. اصل حرکت جوهری و اصل تجرد قوه خیال دو اصل اساسی و تاسیسی هستند که آخوند بواسطه آنها دیدگاه خود را تبیین کرده است. از بیان ایشان فهمیده میشود که حیثیت واقتضاءبدن مثالی با عالم مثال یکی است .در ضمن برخی از آیات و روایاتی که بدن مثال را تبیین میکند ،بررسی شده.انتقاد و اشکال عده ای از حکما، مبنی بر روحانی بودن بدن مثالی و اخروی ملاصدرا آورده شده وجواب انها هم ذکر شده،به این صورت که با توجه به اصولی که ملاصدرا در آثار خود تبیین کرده است ،جسمانی بودن بدن مثالی و اخروی، نتیجه طبیعی آن اصول است و فهم درست آن انسان را به جسمانی بودن نشئه ثانی بصورت عمومی راهنمایی می کند. کلید واژه: جسم، نفس، عالم مثال، بدن مثالی، تجرد، قوه خیال، حرکت جوهری

بررسی و تبیین حقیقت نفس از دیدگاه افلاطون و سهروردی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  هادی محمدی   حبیب اله دانش شهرکی

شناخت نفس یکی از مهمترین و در عین حال دشوار ترین مباحث فلسفه است که در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز بر آن تاکید فراوان شده است واز آن به عنوان پلی برای شناخت خداوند تعبیر شده است¬. اختلاف اقوال وآراء درباره حقیقت نفس بسیار است تا به حدی که مناوی در شرح قصیده عینیه شیخ الرئیس می¬گوید که به صد قول رسیده است¬. ابن سینا در نفس شفا در حدود پانزده رای از قدما در مورد نفس نقل کرده است¬. از آنجایی که معرفت و شناخت نفس ارتباط مستقیم با معرفت و شناخت خداوند دارد، لذا یکی از دغدغه های اصلی از نوشتن این رساله بررسی و تبین حقیقت نفس و ارتباط آن با خدا شناسی است¬.در این نوشتار سعی شده است تا حقیقت نفس را از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ افلاطون و سهروردی مورد کنکاش قرار دهیم¬¬. لذا برای این منظور ابتدا نفس را تعریف کرده چه به لحاظ لغوی وچه به لحاظ اصطلاحی و حتی از دیدگاه سایر فلاسفه چون بدون تعریف نفس و شناخت آن بحث بی فایده خواهد بود¬. افلاطون می¬گوید نفس گوهری است که مبداء همه جنبش¬ها و حرکت-هاست و سهروردی می¬گوید نفس ناطقه جوهری است عقلانی وحدانی که نوری از انوار حق-تعالی است . از آنجایی که دیدگاه این دو فیلسوف (افلاطون وسهروردی) در موردنفس و بویژه حدوث وقِدم نفس مقابل هم هستند،چرا که افلاطون قائل به ِقدم نفس است و سهروردی هم عقیده افلاطون را قبول ندارد و معتقد به حدوث آن است نشان دهنده اختلاف ساختاری و اختلاف مشی و رای این دو فیلسوف در این زمینه است وبا ترجیح دادن دیدگاه سهروردی در مورد حدوث نفس بر قِدم نفس افلاطون این مبحث با محوریت دیدگاه سهروردی به پایان رسیده است.اگر چه هر دو فیلسوف عقاید مشترک هم دارند از جمله عدم ارتباط نفس و بدن قبل از تعلق نفس به بدن ، هبوط نفس، بقای نفس . واژگان کلیدی: نفس،¬¬¬حقیقت نفس،¬ حدوث نفس، قدم نفس ، افلاطون ، سهروردی .

تبیینی جدید از بساطت و ترکیب در عالم عناصر، در اندیشه ی ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1383
  مهدی موذنی   حبیب اله دانش شهرکی

اندیشه فلسفی، از آغاز، با توجه خاص به ماده اولی، بعنوان زمینه و اصل پیدایش موجودات طبیعی همراه بوده است. پیگیری این موضوع در آثار متفکران، در طول تاریخ، نشان دهنده اهمیت آن در جهت گیری مواضع فلسفی و فیزیکی، در دوران های مختلف است. در این رساله ابتدا دیدگاه حکمای مشاء در حمایت از ترکیب انضمامی ماده و صورت با براهینی که برای اثبات هیولی به آن ها استناد می کنند ذکر می شود واشاره ای هم به تبیینی جدید از دیدگاه ابن سینا می گردد، سپس به نظر شیخ اشراق مبنی بر بساطت خارجی جسم و نفی هیولای اولی و صورت جسمیه جوهری و صور نوعیه جوهری پرداخته شده و بعد از آن، موضع صدرالمتألهین و پیروان او در باور به «معقول ثانی بودن هیولی» در جسم، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه مانند، اصالت وجود و حرکت جوهری تبیین می گردد و در انتها با تحلیل نظرات این سه فیلسوف، خصوصاً براهین حکمای مشاء، و با ذکر شواهدی از آثار آن ها که منطبق با دیدگاه مختار در این رساله است، نتیجه نهایی، که تأییدی است بر دیدگاه ملاصدرا مطرح می شود. دراین تحقیق، از آثار ابن سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا به روش اسنادی و کتابخانه ای، همراه با تجزیه و تحلیل و استنتاج فلسفی استفاده می گردد. هدف این نوشتار، بررسی رابطه بین یافته های فیزیک جدید و دیدگاه های این سه حکیم مسلمان در مورد بساطت و ترکیب جسم است. که آیا درنهایت می توان وجود خارجی یک جوهر بالقوه در جسم را اثبات کرد یا چنین جوهری قابل اثبات نیست و هیولی جز مفهومی ذهنی و انتزاعی از جسم و رابطه آن با مراتب مختلفش نخواهد بود. کلیدواژه ها: هیولی، صورت، بسیط، مرکب، ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا.