نام پژوهشگر: روح اله بیات

بررسی تاثیر ناکارایی بازار سرمایه بر رابطه جریان های نقدی و اقلام تعهدی با بازده سهام
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  نسیم نادری   محمد حسین قایمی

اغلب مطالعات رابطه اطلاعات حسابداری با قیمت سهام، فرض کارایی بازار را پذیرفته اند و ظاهراً استنباط هایی بر مبنای فرض ضمنی که بازار سهام در شکل نیمه قوی کارا است، می سازد. مسئله اصلی تحقیق حاضر آن است که در شرایط ناکارایی بازار سرمایه بین متغیرهای حسابداری با بازده ارتباط وجود دارد یا خیر. در این تحقیق ناکارایی بازار به یک سهم از طریق نسبت بازده واقعی سهم به بازده پرتفوی شرکت های هم اندازه آن سهم، کنترل شده است. هدف این تحقیق، بررسی اثر ناکارایی بازار سرمایه بر رابطه بین جریان های نقدی و اقلام تعهدی با بازده سهام است. جامعه ی آماری شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. برای آزمون فرضیات از اطلاعات سال های 1378 تا 1389 شرکت های نمونه تحقیق استفاده گردید. بر اساس نتایج این تحقیق در شرایط ناکارایی بازار، ارتباط معناداری بین بازده سهام 12 ماهه و 24 ماهه با جریان های نقدی وجود دارد ولی ارتباط معناداری بین بازده سهام 12 ماهه و 24 ماهه با اقلام تعهدی وجود ندارد. همچنین در شرایط ناکارایی بازار، ارتباط معناداری بین بازده سهام36 ماهه با جریان های نقدی و اقلام تعهدی وجود ندارد.

بررسی گسترش سرمایه گذاری و رشد اقتصادی در استان قزوین بر اساس الگوی پیوندهای بین بخشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان البرز - دانشکده اقتصاد 1392
  نوشین منصور خاکی   روح اله بیات

امروزه ضمن تحولاتی که در نظام برنامه ریزی اقتصادی جهان صورت گرفته جوامع به طور گسترده به سوی تمرکز زدایی و برنامه ریزی منطقه ای با توجه به استعدادها و توانمندیهای خاص هر منطقه گام نهاده اند. بدین ترتیب جهت انجام برنامه¬ریزی¬های منطقه ای، تحلیل¬ها و مطالعات منطقه¬ای به روش های مختلف ضروری به نظر می رسد. از جمله روش¬هایی که در برنامه¬ریزی منطقه¬ای به طور گسترده به کار گرفته می¬شود، تکنیک داده-ستانده می¬باشد. جداول داده-ستانده به عنوان یکی از پیشرفته ترین تکنیک های حسابداری اقتصادی، نحوه ارتباط و تعامل متقابل فعالیتهای گوناگون در درون یک سیستم اقتصادی را بیان می کند. در همین راستا، پزوهش حاضر سعی دارد با یاری گرفتن از تکنیک داده-ستانده به بررسی گسترش سرمایه گذاری و رشد اقتصادی در استان قزوین بر اساس الگوی پیوندهای بین بخشی بپردازد. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی بخش های کلیدی یا پیشرو در اقتصاد استان قزوین می باشد. از آنجاکه روش سهم مکانی بخش تخصصی به دلیل تطابق با نظریه اقتصاد منطقه، مناسبترین روش برای استخراج جدول داده-ستانده استان می باشد، لذا در پژوهش حاضر در ابتدا از روش فوق برای تدوین جدول داده-ستانده منطقه ای استان قزوین یاری گرفته شده است و سپس پیوندهای پسین و پیشین با استفاده از تکنیک حذف فرضی از جدول مذکور، استخراج گردیده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضریب فزاینده تولیدی مربوط به بخش های ساختمانهای مسکونی، صنعت نساجی و صنعت ساخت وسایل نقلیه موتوری، تریلر و نیمه تریلر می باشد. همچنین بررسی پیوندهای بین بخشی حاکی از ان است که 17 فعالیت اقتصادی استان قزوین دارای پیوند پسین و پیشین بیشتر از یک بوده و به عنوان بخش های پیشرو یا کلیدی اقتصاد استان محسوب می شوند. برخی از این بخش ها عبارتند از: دامداری، مرغداری، پرورش کرم ابریشم و زنبورعسل وشکار، معدن، صنایع نساجی، صنعت پوشاک و دباغی، صنایع چوب، ساخت کاغذ و محصولات کاغذی.

تدوین مدل مدیریت زمان کسب شده (es) به منظور بهبود سیستم مدریت ارزش کسب شده(evms) مطالعه موردی : پروژه احداث مخزن اصلی آبرسانی شرکت آب و فاضلاب استان تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی و غیردولتی رجاء قزوین - دانشکده مدیریت 1393
  شهاب الدین سلطانی سبیل   آرش حاجی کریمی

تکنیک زمان بندی کسب شده (es )، گام بلندی در حل این مسئله برداشته است و با کنترل کردن ارزش کسب شده ( ev) برروی مدت زمان اجرای پروژه ها، مبنای جدیدی از جنس زمان برای تخمین زمان تکمیل پروژه ارائه می کند. از آنجائیکه در دنیای واقعی، پروژه ها به ندرت ازلحاظ تخمین زمانی و یا هزینه ای فعالیت ها با واقعیت مطابقت پیدا می کنند، با این کار می توان مدیر پروژه را از بازه تقریبی هزینه و زمان تکمیل پروژه آگاه کرد که این کار در مرحله ی تصمیم گیری برای عقد قرار داد و تعیین مفاد آن بسیار مهم می باشد. در این پژوهش با استفاده از مدل ارائه شده در فصل سوم و محاسبات انجام شده درفصل چهارم و خروجی های بدست آمده درپروژه مورد مطالعه از دو تکنیک مدیریت زمان کسب شده و ارزش کسب شده به این نتیجه رسیدیم که دید هزینه ای که تکنیک مدیریت ارزش کسب شده به شاخص های زمانی دارد امری اشتباه است و باعث بروز خطا در برآورد هزینه و زمان می گردد.

بررسی مسیر تاثیر عوامل وفاداری کارکنان، کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتری بر عملکرد شرکت های صنعت نرم افزاری ایران (مطالعه موردی: گروه شرکت های همکاران سیستم)
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  فراهه پسیان   روح اله بیات

در دنیای رقابتی امروز سازمان ها همواره در پی بهبود عوامل تاثیرگذار داخلی و خارجی خود جهت ایجاد مزیت رقابتی و کسب سهم بیش تر بازار می باشند. به رغم آنکه در ادبیات بازاریابی به مفاهیم کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتری بسیار پرداخته شده است، ارتباط بین این مفاهیم با وفاداری کارکنان و در نهایت عملکرد سازمان به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. در ایران نیز تاکنون پژوهشی که به بررسی زنجیره وفاداری کارکنان، کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتری بر عملکرد سازمان به صورت یکپارچه و هم زمان در یک سازمان خدماتی بین سازمانی یا b2b بپردازد، صورت نگرفته است. لذا در این پژوهش سعی شده است به بررسی مسیر تاثیر رضایت و وفاداری کارکنان، کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتری بر عملکرد سازمان با روش مدل سازی معادلات ساختاری پرداخته شود. مدل سازی معادلات ساختاری یک تکنیک تحلیل چند متغیره نیرومند از خانواده رگرسیون است که مجموعه ای از معادلات رگرسیون را به طور همزمان مورد آزمون قرار دهد. داده های این پژوهش از آبان الی دی ماه 1391 گردآوری شده و قلمرو مکانی مجموعه شرکت های گروه همکاران سیستم در 20 استان کشور می باشند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که از هفت فرضیه مطرح شده در این پژوهش، شش فرضیه مورد تایید قرار گرفته است. به طوری که در صنعت نرم افزاری ایران، رضایت کارکنان بر وفاداری کارکنان و وفاداری پرسنل با کیفیت خدمات، کیفیت خدمات با رضایت مشتری و رضایت مشتریان با وفاداری ایشان و وفاداری مشتریان با عملکرد سازمان رابطه ای مستقیم و مثبت دارد. از دیگر یافته های پژوهش بیان می دارد هزینه جابجایی، یک متغیر تعدیل کننده در رابطه میان رضایت مشتری و وفاداری مشتری می باشد که در مقابل فرضیه رد شده این پژوهش ثابت می نماید رقابت بازار نمی تواند یک متغیر تعدیل کننده در رابطه میان رضایت مشتری و وفاداری مشتری در صنعت نرم افزاری ایران باشد. با توجه به یافته های این پژوهش و جهت بهبود کیفیت خدمات، افزایش رضایت مندی و نگهداشت مشتریان و در نتیجه شاخص های سودآوری، بایستی به توانمندسازی کارکنان و موضوع جبران خدمت که از مهم ترین عوامل موثر بر رضایت و وفاداری کارکنان می باشند، توجه ویژه ای داشت و در راستای تدوین برنامه های آموزشی کارکنان، افزایش روحیه مشتری محوری، ارتقای شاخص همدلی، افزایش سطح تخصص کارشناسان و ایجاد اطمینان خاطر در مشتریان اهتمام ورزید.