نام پژوهشگر: غلامعتی حاتم
الهه قبادی فاطمه شاهرودی
در پایان نامه حاضر، بر آن بوده ایم تا پیوندی مشترک مابین عناصر اساطیری و آیینی و فرهنگی دو متن یاد شده بیابیم و به کشف رابطه موجود میان نظریه اسطوره شناس بزرگ «ژرژ دومزیل» مبتنی بر ساختار سه کنشی( دینداری- شهریاری، جنگاوری و باروری و حاصلخیزی) موجود در جامعه هندو ایرانی و حضور این قالب مفهومی در دنیای دو اثر انتخابی بپردازیم آنچه در راستای مطالعه بر روی این متون آشکار شده است نمایشی است از نبرد میان نیروهای خیر و شر، وفاداری به پیمان و وظیفه، سیتره تقدیر بر اعمال و کردار شخصیت ها، نقش پررنگ عشق و کینه و تقابل آن با عقل، تقدس اماکن و عناصری نظیر کوه و آتش، جاودانگی روح و اعمال آیینی نظیر سپردن قهرمان به دیگری به منظور آموزش و تربیت، وجود نیروی جنگاوری و اعمال دلاورانه آنها، گذر از آتش برای اثبات پاکدامنی و بی گناهی، عمل به دارما و وظیفه فردی و اجتماعی، و نقش زنان در پیشبرد اثر و جنبه اهریمنی و اهورایی آنان. اما آنچه در اینجا اهمیت می یابد این است که با اینکه هر دو داستان بر پایه ای متفاوت به لحاظ آیینی استوار شده است؛ اما از نظر معنایی به پیوندی مشترک در دنیای حماسه دست یافته اند. همچنین در طی بررسی برخی شخصیت ها نظیر سیاوش، رستم و کیخسرو از داستان سیاوش و راما، سیتا و هانومان از حماسه رامایانا چنین برآمده است که هر یک از شخصیت ها در طی عمل به خویشکاری خویش در ارتباط مستقیم با سه کنش مورد نظر دومزیل قرار گرفته اند و چنین می نماید که شاکله این سه کنش، چون چهارچوبی در اساطیر و ادب حماسی اقوام هندو ایرانی نیز نمود پیدا کرده است.