نام پژوهشگر: سید جواد قندیلی
عبداله مهاجر گلیان محمود سعیدی رضوانی
مهم ترین هدف این تحقیق بررسی وضع مطلوب و موجود دبیران دین و زندگی بود که البته برای مقایسه دبیران ریاضی نیز مورد بررسی نظرات دانش آموزان قرار گرفتند. ویژگی های معلم مطلوب با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، گردآوری شد وبه شکل پرسشنامه درآمد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر رشته تجربی و انسانی شهر سرخس به تعداد 280 نفر بوده است. همچنین جهت مقایسه نظرات دانش آموزان برای بررسی تأثیر طبقه اقتصادی نمونه ای 225 نفری، از 3 ناحیه کم برخوردار، متوسط، و برخوردار مشهد نیز مورد بررسی قرار گرفتند. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است که این پایایی ها به دست آمد: مقوله اعتقادات و اخلاق فردی 79/0، مقوله شخصی و روانی 89/0، مقوله اخلاق بین فردی 90/0، مقوله ویژگی های ظاهری 78/0 و مقوله شایستگی های حرفه ای 89/0 . نتایج این تحقیق گویای آن است که دانش آموزان درکل انتظارات بالاتری را از دبیران دین و زندگی نسبت به دبیران ریاضی دارند و بیشترین انتظارات نیز از ویژگی های شخصی و روانی و اعتقادات و اخلاقیات بین فردی دبیر است. همچنین در مقایسه بین وضع مطلوب و موجود ، مشاهده شد هم دبیران دین و زندگی و هم ریاضی با وضع مطلوب و مورد انتظار دانش آموزان فاصله دارند. از دیگر نتایج این تحقیق تأثیر جنسیت در انتظارات شاگردان بود به طوری که دانش آموزان دختر انتظارات بالاتری نسبت به پسران از دبیران دین و زندگی ابراز نموده بودند. همچنین دبیران دین و زندگی و ریاضی زن نسبت به دبیران مرد بیشتر توانسته بودند در وضع موجود انتظارات دانش آموزان را برآورده کنند. از دیگر نتایج این تحقیق تأثیر طبقه اقتصادی- اجتماعی در انتظارات شاگردان بود. به طوری که مناطق کم برخوردارتر انتظارات بیشتری را در زمینه های اعتقادی، اخلاقی و حرفه ای دبیر طلب نموده بودند.
الهام امیری مقصود امین خندقی
چکیده پژوهش حاضربا هدف تبیین و سنجش جهت گیری اسلامی معلّمان و دست اندرکاران نظام برنامه ریزی درسی ایران انجام شد. برای این منظور جامعه آماری شامل 286 نفر از معلّمان مقاطع متوسطه شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس و 34 نفر از دست-اندکاران و کارشناسان دفتر تألیف و برنامه ریزی کتب درسی به روش نمونه گیری تمام شماری، پرسش نامه اصلاح شد? جهت گیری-های برنامه درسی را تکمّیل کردند. با توجه به تغییرات انجام شده در پرسش نامه جهت گیری های برنامه درسی با 30 سوال در طیف چهار درجه ای لیکرت به 5 سوال با 6گزینه در قالب یک گزینه درست، پایایی مجدد این پرسش نامه با استفاده از روش باآزمایی بررسی شد؛ که ضریب همبستگی 0.71به دست آمد. روش این پژوهش در پاسخ گویی به قسمت اول پژوهش، برای دست یافتن به فهم روشنی از دیدگاه اسلامی در برنامه درسی روش تحلیلی – استناجی بود، جهت دست یافتن به نتایج بعدی پژوهش حاضر از روش کمّی غیر آزمایشی پیمایشی استفاده شد. و داده ها با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که جهت گیری غالب در هر دو گروه معلّمان و دست اندرکاران جهت گیری اسلامی است و بین دو گروه دست اندرکاران و معلّمان تفاوت معناداری وجود ندارد. همین طور در رابطه با مقایسه یافته های پژوهش حاضر با پژوهش انجام شده در این زمینه در سال 89 یافته ها بیانگر تفاوت معنادار بین جهت گیری های برنامه درسی معلّمان در دو پژوهش حاضر بود؛ در قسمت یافته های نیز جانبی نیزبین دوگروه معلّمان و دست اندرکاران تفاوت معناداری در جهت گیری های برنامه درسی بر حسب چهار متغیر جنسیت، سابقه، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی مشاهده نشد. واژه های کلیدی: جهت گیری برنامه درسی؛ برنامه درسی اسلامی؛ جهت گیری انسان گرایی؛ جهت گیری شناختی، جهت گیری رفتاری؛ جهت گیری عقل گرایی آکادمیک؛ جهت گیری بازسازی اجتماعی
رضا صابری حسین جعفری ثانی
امروزه، آموزش هنر یکی از دغدغه های ملی و جهانی نظام های آموزشی است. در این راستا، هدف اصلی رساله، طراحی الگوی برنامه درسی هنر دوره راهنمایی به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی در جهت اندیشیدن بیشتر پیرامون مولفه های مرتبط با آموزش هنر بود تا مورد استفاده تولیدکنندگان برنامه درسی قرار گیرد. برای پاسخ به این هدف، دو سوال دیگر مطرح شد. سوال اول این بود که چه رویکرد یا رویکردهایی بر برنامه درسی هنر دوره راهنمایی حاکم است ؟ و سوال دوم مرتبط با نقاط قوت و ضعف برنامه های درسی هنر بود. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی و تحلیل محتوا به سوالات مرتبط پاسخ داده شد. براساس نتایج تحقیق، رویکرد حاکم بر برنامه درسی هنر دوره راهنمایی رویکرد تولید محور شناسایی شد. در بررسی نقاط قوت و ضعف، جهت گیری دینی و پذیرفتن این حوزه به عنوان یک دیسیپلین از موارد قوت و کم توجهی در تلقی این دیسیپلین نسبت به سایر دیسیپلین ها، وجود برنامه درسی پوچ ، عدم انسجام کافی مولفه های مرتبط با آموزش هنر و توجه ناکافی به رویکرد تلفیقی از موارد ضعف برنامه های درسی بود. به منظور طراحی الگو، براساس یک قیاس عملی، هدف غایی، درک معنا به عنوان مقدمه اول در نظر گرفته شد. در مقدمه دوم نیز اهداف عام و رویکردهای آموزش هنر قرار گرفتند. اهداف عام شامل: ابراز خود، درگیر شدن در جامعه، فهم جهان، مهارت های ارتباطی، اخلاق حسته و پرورش عواطف و رویکردهای تاثیرگذار در این الگو شامل: رویکرد اسلامی، دیسیپلین محور، دریافت احساس و معنا ،رویکرد تلفیقی و چشم بصیر می باشند. نتیجه این قیاس، شامل اصول مغایر نبودن برنامه ها با هنراسلامی، دیسیپلین مداری، ، تلفیق انگاری، توجه به ویژگی های تحولی، واکاوی معنا، جهت گیری به سوی ادراک فرم، پرورش خلاقیت و تخیل و اصل ارتباط و کاربرد هنر به عنوان گزاره های تجویزی مشخص شدند. در ذیل هر اصل ارتباط آن ها با مبانی، رویکرد یا رویکردها تعیین گردید و همچنین ویژگی ها و روش های دستیابی به هر اصل بیان گردید. در این الگو، اهداف خاص دربرگیرنده ادراک هنری و زیبایی شناسی، نقد هنری، تاریخ هنر و تولید هنری می باشند. در بخش محتوا، نمایش، موسیقی، هنرهای تجسمی و حرکات موزون در قالب ادراک هنری، زمینه تاریخی، ارزش گذاری هنری، تولید هنری و کاربرد هنر و فرصت های یادگیری مرتبط مطرح شدند. در سازماندهی محتوا نیز تلفیق چند رشته ای، بین رشته ای، تلفیق از طریق فرایند ها و فرا برنامه درسی توضیح داده شدند. در بعد ویژگی های ارزشیابی، در حیطه شناختی، توجه به دانستن این که، دانستن چرا، دانستن درون و جداکردن فرم از محتوا، در بعد عاطفی، رضایت، لذت و قدردانی از هنر و در بعد مهارتی نیز، توجه به دانستن چگونه مورد توجه قرار گرفت و بر روش های خود ارزیابی، دیگر ارزیابی، قضاوت تخصصی و تشکیل پرونده هنری در چارچوب عدم توجه به سیستم کمی و نمره ای تاکید شد.
آزاده عبدالعلی زاده فرد مقصود امین خندقی
چکیده با توجه به نقشیی که سیند برنامه درسیی ملی در ارتقای کیفیت برنامههای درسی و آموزشی دارد و از طرفی امری نوپا و بدیع در ایران محسیو میشیود بنابراین همواره و به طور مسیتمر نیاز به بازنگری، ارزیابی و تحلیل خواهد داشیت تا به زدودن نواقص و کمبودهای آن یاری رسیاند، از این رو اقدام در جهت رفع ابهامات و بهبود کیفیت سیند برنامهدرسیی ملی از جمله اهداف مهم در پژوهشهای مرتبط با سند مذکور میباشد، لذا هدف از این مطالعه تحلیل و ارزیابی رویکرد کلان ) فطرتگرایی توحیدی ( و عناصیر چهارگانهی سیند برنامهدرسیی ملی جمهوری اسیلامی ایران بر اسیا نظر متخصیصیان میباشید . در این پژوهش از روش پژوهش کیفی، شیوه ارزشیابی و مدل تخصیص محور اسیتفاده شیده است . جامعهی آماری این پژوهش را متخصصان حوزهی برنامه درسی که در زمینه برنامه درسییی ملی پژوهش انجام دادهاند، تشییکیل میدهند که با اسییتفاده از روش نمونهگیریِ گلولهبرفی 11 نفر برای انجام مصیاحبه انتخا شیدند . ابزار گردآوری یافتهها مصاحبهی نیمهساختاریافته میباشد و جهت رواییِ آن از معیار چهارگانهی لینکن و گابا اسیتفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که سند برنامهدرسیملی نقاط ضعفی از منظرِ اسیاسیی و بنیادی دارد که خود موجب شکل گرفتن اشکالات فنی میشود، مهمترین و اصلیترین اشکال بنیادی که کلیت سییند را آسیییبپذیر نموده و وضییعیت مطلو آن را به مخاطره میاندازد " عدم تبیین نظریهی هنجاری فطرتگرایی توحیدی " میباشید. همچنین عدم سیازگاری بین عناصیر برنامهدرسی ملی ) اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشییابی ( به لحاظ رویکردی و نوآورانه نبودن این عناصیر از اشکالات بنیادی و وارد به سییند میباشیید . لذا با توجه به نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت بازاندیشییی جدی جهت تبیین ماهیت فطرتگرایی توحیدی، برقراری سیازگاری درونی سیند و بهرهگیری از متخصیصیان به ویژه متخصیصان حوزهی دین و دینشیناسیی میتواند تا حد چشیمگیری موجب چرخش سیند برنامهدرسیی ملی به سمت وضعیت مطلو گردد . واژگان کلیدی : برنامه درسی ملی، هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری، ارزشیابی، فطرتگرایی توحیدی
فاطمه سادات جعفرنیا مقصود امین خندقی
انقلاب اسلامی ایران، یکی از بزرگترین وقایعی است که جوانب گوناگون حیات بشری را دگرگون ساخته است. یکی از معارف نابی که به واسطه انقلاب اسلامی، در عمل احیا گشت، نظریه ولایت فقیه بود. از دیگر سو و به واسطه اهمیت یافتن تربیت دینی بعد از انقلاب اسلامی در نظام آموزش و پرورش، کارنامه چندساله در این زمینه عدم توفیق نسبی آن را تایید می کند. از جمله علل این ناکامی را می توان بی توجهی به مبانی ایدئولوژیک و ناموفقیت در تدوین کتب درسی، عنوان نمود. این پژوهش طبق فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای، به بررسی رویکرد گفتمان سازانه که متوجه به مبانی نظری بومی و نشات گرفته از مذهب اسلام می باشد در کتب درسی و در باب موضوع ولایت فقیه پرداخته است. تحلیل گفتمان که یکی از انواع تحلیل محتوای کیفی است، روش انجام این پژوهش می باشد. کتب درسی مقطع پیش دانشگاهی و متوسطه در تمام پایه ها و رشته ها که جمعا شامل هشت کتاب بودند، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل واقع شدند. از این کتب به انتخاب 20 نمونه دست زده شد تا امکان تحلیلی عمیق تر را فراهم سازد. به منظور تامین اعتبار پژوهش نیز بر اساس نظر گوبا و لینکلن عمل شد. یافته های پژوهش نشان دادند که کتب درسی در انتقال موضوع ولایت فقیه، از رویکرد اخبارگونه و تاریخی پیروی می کنند و رویکرد گفتمان سازانه مورد غفلت واقع شده است. از مهمترین نشانه های اخبارگونگی متن می توان به سازماندهی محتوای درسی بر اساس رخدادهای زمانی، تقسیم بندی موضوعی و ترتیب منطقی و غفلت از توجه به روابط ذاتی معارف اشاره نمود. علاوه بر این استفاده از شیوه بیان مستقیم، عدم توجه به مخاطب و شبهات ذهنی او، سطحی نگری، تمرکز بر حافظه پروری و بی توجهی به عمق مطالب، و غفلت از ابعاد معنوی و عاطفی مخاطبان، از دیگر ویژگی های متن در انتقال نظریه ولایت بودند. این پژوهش در نهایت استفاده از رویکرد گفتمان سازانه را در طراحی و تنظیم کتب درسی با موضوعات مذهبی، پیشنهاد می کند.