نام پژوهشگر: سیدابوالقاسم مرتضوی
مریم کریمی صادق خلیلیان
با توجه به میزان بالای ضایعات محصولات کشاورزی باید به دنبال راههایی برای تبدیل این تولیدات به محصولاتی با ارزش افزوده بالاتری باشیم. لذا در این تحقیق با توجه به نقش مهم صنایع تبدیلی در کاهش ضایعات، افزایش ارزش افزوده، ایجاد اشتغال، افزایش صادرات غیرنفتی به بررسی نقش صنایع غذایی در صادرات و رشد بخش کشاورزی پرداخته ایم. در این مطالعه برای تخمین مدل و انجام آزمون های مربوط از بسته نرم افزاری 4.1 microfit و eviews 5 استفاده شده است. داده ها نیز به صورت سری زمانی و مربوط به سالهای 1387-1357 می باشد. از آزمون دیکی فولر تعمیم یافته (adf)، جهت سنجش درجه ی مانایی متغیرها استفاده شد. برای برآورد مدل با توجه به نتایج بدست آمده از آزمون ایستایی، از روش ardl استفاده شد. نتایج رابطه تعادلی بلند مدت حاکی از آن است که تولیدات صنایع غذایی هم در بلندمدت و هم در کوتاه مدت تأثیر مثبت و معنی داری بر صادرات بخش کشاورزی دارد. مقدار ضریب این متغیر 473/0 بدست آمد که در سطح 1% معنی دار است. مصرف بخش خصوصی از مواد خوراکی آشامیدنی و دخانیات در مدل بلند مدت عرضه ی صادرات معنی دار نیست ولی در کوتاه مدت بر میزان صادرات تأثیرگذار است. قیمت نسبی نیز هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت معنی دار شد. همچنین ضریب شاخص نرخ ارز موثر در سطح 1% معنی دار است و ضریب آن 712/0- بدست آمد که بیشترین تأثیر را بین متغیرهای مدل داراست. ضریب جمله تصحیح خطا نیز 533/0- به دست آمد که بیان می کند در هر دوره، حدود 53 درصد از عدم تعادل کوتاه مدت برای رسیدن به تعادل بلندمدت تعدیل می شود. در نهایت پایداری ضرایب برآورد شده مدل نیز توسط آزمون cusumو cusumq مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه نیز رابطه بلندمدت بین رشد بخش کشاورزی، میزان تولیدات صنایع غذایی و میزان صادرات صنایع غذایی با استفاده از آزمون استاندارد علیت گرنجری و روش ardl، در دو قسمت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که رابطه بلندمدت فقط میان رشد اقتصادی و تولیدات صنایع غذایی وجود دارد و جهت آن نیز از رشد بخش کشاورزی به سمت تولیدات صنایع غذایی است و هیچ یک از متغیرهای میزان تولید و صادرات صنایع غذایی علت رشد بخش کشاورزی نمی باشد.
سعیده شهابی رابری صادق خلیلیان
کشاورزی به عنوان یکی از محورهای اساسی توسعه در کشور به شدت به آب آبیاری وابسته است و منابع آبی با توجه به تقاضای رو به افزایش و استفاده های متفاوت از آن به شدت تحت فشار بوده است. از این رو، مدیریت منابع آب و تخصیص بهینه ی آن از اهمیت روزافزونی برخوردار است. بدون تردید یکی از مهم ترین ابزارهای تخصیص بهینه ی منابع آب، ارزش گذاری اقتصادی است که راهبرد توسعه ی بلندمدت کشور نیز بر آن تأکید دارد. امروزه تصور وجود یک اقتصاد بدون استفاده از ابزارهای سیاست-گذاری و مداخله سیاست گذاران تقریباً غیرممکن به نظر می رسد و بخش کشاورزی به عنوان یکی از بخش های اقتصادی کشور تحت تأثیر سیاست های کلان نیز قرار دارد. شهرستان ارزوئیه نیز از جمله مناطق کشور است که با بارندگی حدود 90 میلی متر در سال با بحران کم آبی مواجه است. در این مطالعه اثر سیاست های پولی بر ارزش اقتصادی آب کشاورزی به صورت موردی شهرستان ارزوئیه استان کرمان با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی پویا برای سال زراعی 91-90 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز در این مطالعه با استفاده از اطلاعات پرسشنامه ای از کشاورزان منطقه ارزوئیه و همچنین اطلاعات بانک مرکزی طی سال های 1390-1357 جمع آوری گردید. طبق نتایج به دست آمده، محصول گندم بیشترین سطح زیر کشت را به خود اختصاص داده است و محصولات یونجه، ذرت دانه ای، سیب زمینی و پنبه نیز در الگوی کشت بهینه جای دارند و همچنین محصول جو وهندوانه از سال چهارم وارد الگوی کشت می شوند. الگوی پیشنهادی برای دوره پنج ساله، کاهش سطح زیر کشت محصولات گندم و یونجه و افزایش چشم گیر سطح زیر کشت محصول پنبه را پیشنهاد می دهد. ارزش اقتصادی منابع آب زیرزمینی منطقه طی دوره پنج ساله برآورد گردید به طوری که ارزش اقتصادی هر متر مکعب آب در سال اول مبلغ 960 ریال برآورد شد که طی دوره مورد مطالعه روند کاهشی نشان می دهد به طوری که در سال پنجم مبلغ 340 ریال برآورد گردید. همچنین نتایج حاکی از آن است که افزایش حجم پول منجر به افزایش نرخ بهره می گردد و با سناریوهای مختلف این تغییرات وارد الگوی کشت گردید با توجه به نتایج حاصله افزایش حجم پول بر سطح زیر کشت تأثیر منفی دارد و منجر به کاهش ارزش اقتصادی آب می گردد. لذا پیشنهاد می شود اثر سیاست های پولی در سطح خرد نیز مورد توجه قرار گیرد و برای حفظ ثبات اقتصادی در بخش کشاورزی، هدف افزایش درآمد این بخش به عنوان اولویت اهداف سیاست پولی مد نظر قرار گرفته و از افزایش بی رویه حجم پول جلوگیری شود.