نام پژوهشگر: سعید فطوره چی
سحر نورانی قرابرقع حجت اله حقگو
هدف: مشکل عمده در کودکان فلج مغزی، آسیب در عملکرد حرکتی درشت و متعاقباً کاهش کیفیت زندگی آنان می باشد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر اختصاص زمان بیشتر به درمان رشدی-عصبی طی جلسات درمانی بر عملکرد حرکتی درشت و کیفیت زندگی کودکان مبتلا به فلج مغزی می باشد. روش بررسی: در این مطالعه مداخله ای تجربی 36 نفر از کودکان فلج مغزی در محدوده سنی 8-4 سال از کلینیک خصوصی "مهر" در شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه 18 نفره تقسیم شدند. تمامی آزمودنی ها به مدت 3ماه، 3جلسه درهرهفته در جلسات درمانی شرکت نمودند با این تفاوت که گروه مداخله نیمی از جلسه را اختصاصاً درمان رشدی- عصبی(ndt) دریافت کردند. آزمودنی ها قبل و بعد از دوره درمانی با استفاده از ابزارgmfm-66، gmfcs و پرسشنامه cp-qol، ارزیابی شدند. داده ها با استفاده ازspss 16 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بین میانگین تفاضل نمرات کودکان فلج مغزی دو گروه مداخله وکنترل در پرسشنامه سنجش عملکرد حرکتی درشت در مراحل پیش آزمون – پس آزمون تفاوت معناداری (037/0p=) وجود داشت. اما بین میانگین تفاضل نمرات دو گروه در پرسشنامه کیفیت زندگی در مراحل پیش آزمون – پس آزمون و نیز بین ارتقاء عملکرد حرکتی درشت و بهبود هر یک از حیطه های کیفیت زندگی در کودکان فلج مغزی رابطه معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: اختصاص زمان بیشتر به درمان ndt طی جلسات درمانی منجر به بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی شد. اما با وجود تغییرات مثبت در هر یک از حیطه های کیفیت زندگی گروه مداخله این تغییرات از لحاظ آماری معنادار نشد. کلیدواژه ها: فلج مغزی/ عملکرد حرکتی درشت / کیفیت زندگی/ درمان رشدی-عصبی، ndt
آزاده جباری محمدعلی حسینی
مقدمه و هدف: متخصصین معتقدند شناخت فرآیند کسب صلاحیت بالینی و بکار گیری آن موجب توسعه حرفه ای، رضایت شغلی، اصلاح وظایف شغلی، ارتقاء سطح آموزش موثر و بهبود کیفیت خدمات می گردد. ارزیابی صلاحیت بالینی نقش مهمی در استاندارد سازی خدمات ارائه شده دارد. ارزیابی صحیح بر پایه ابزار مناسب انجام خواهد شد و با عنایت به عدم وجود ابزار مناسب جهت ارزیابی صلاحیت بالینی دانشجویان کاردرمانی این پژوهش با هدف طراحی و روانسنجی ابزار ارزیابی صلاحیت بالینی کاردرمانگران انجام شده است. مواد و روش ها: روش مطالعه از نوع ابزارسازی بوده که ابتدا با مرور منابع و شواهد و چک لیست های موجود تعداد زیادی گویه های مربوط به صلاحیت بالینی استخراج شده و با تشکیل دو جلسه گروه کانونی با حضور 15 تن از خبرگان، مطالب تهیه شده مطرح و تحلیل گشته و نهایتا به 66 گویه تقلیل یافته که پرسشنامه ای مبتنی بر این66 گویه زیر نظر اساتید تهیه شده است. روایی صوری و محتوایی این ابزار بر اساس نظر متخصصین در زمینه کاردرمانی و شیوه لاواشه و مطالعه آزمایشی (روش آزمون- بازآزمون) بر روی 30 نفر از کاردرمانگران شهر تهران تایید گردید. سپس پرسشنامه روا و پایا با 7 حیطه و 54 سوال در نمونه 115نفری فارغ التحصیلان کاردرمانی تست و روانسنجی شد. داده ها با نرم افزار spss16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ابزار ارزیابی صلاحیت بالینی کاردرمانگران با تعداد 54 سوال در 7 حیطه (تفکر انتقادی، فرآیند عملکرد، ارتباط موثر، مسئولیت حرفه ای، مدیریت محیط درمان، دانش عملکردی و اقدام به رشد حرفه ای) در پنج رتبه () بر اساس سیستم لیکرت طراحی گردید. روایی صوری و محتوایی با نظر هیئت خبرگان محاسبه و با 84/0= cvr تایید گردید. در مطالعه آزمایشی پایایی نیز با روش آزمون بازآزمون بررسی و ضریب همبستگی پیروسون 995/0 را نشان داده و همسانی درونی از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ عدد (973/0) را نشان داد. نقطه برش این پرسشنامه 162 محاسبه شد و روانسنجی ابزار بر روی نمونه 115 نفر از کاردرمانگران شهر تهران نشان داد که وضعیت صلاحیت بالینی در وضعیت بالاتر از سطح میانگین بوده است. نتیجه گیری: ابزار مناسب جهت بررسی صلاحیت بالینی کار درمانگران با 54 گزینه در هفت حیطه تهیه گردید. این ابزار از نظر روایی و پایایی مورد تایید قرار گرفت و در نمونه 115نفری از فارغ التحصیلان کاردرمانی تست گردید و اعتبار و اعتماد علمی مورد تایید قرار گرفت. به کارگیری این ابزار می تواند در تعیین صلاحیت های بالینی کاردرمانگران موثر بوده و موجب اثر بخشی فعالیت های آنها شود.
مسعود بابایی مهدی رصافیانی
فلج مغزی رایج ترین ناتوانی جسمی در دوران کودکی بوده و کودک نیاز دارد تا هر روز در فرآیند درمان درگیر شود. کاردرمانی یک قسمت مهم در درمان فلج مغزی می باشد. توجه به تجربه کودک از درمان می تواند به عنوان عاملی مهم در تصمیم گیری درمانی به شمار آید. نه مصاحبه نیمه ساختاریافته با کودکان فلج مغزی در جامعه مورد پژوهش انجام شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و آزبرن توصیف شدند. درنهایت، چهار مضمون سطح بالا و 17 زیرمضمون به دست آمد. مضامین اصلی به دست آمده تحت عناوین «روی پای خود ایستادن»، «مشارکت من و والدینم»، «بروز احساسات متضاد» و «هنر بالینی درمانگر/ نتیجه¬گرایی» می باشند. نتیجه گیری: در نهایت این مطالعه به تصویری چهاربعدی از تجربه و احساس کودکان فلج مغزی از کاردرمانی دست یافت که توجه یا عدم توجه کاردرمانگران به این چهار بعد می تواند نتایج مثبت و منفی را در تجربه و احساس کودکان به دنبال داشته باشد.
حافظ فتح سعید فطوره چی
استفاده همزمان از اقدامات رایج و مناسب کاردرمانی در کنار ارتز مفصل هیپ از قراری مفصل هپ در وضعیت های ناهنجار ومخرب جلوگیری می کند و با وضعیت دهی مناسب به مفصل هیپ باعث بهبود عملکرد های تعادلی و کاهش مدت زمان درمان در کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک می شودو باعث ارتقائ الگوهای خودمراقبتی و عدم وابستگی زیاد به اطرافیان در این ککودکان می شود.