نام پژوهشگر: عبدالقیوم قلیپوری
بیت اله واحدی عبدالقیوم قلی پوری
به منظور بررسی تاثیر آرایش کاشت بر کارایی استفاده از تشعشع و تجمع ماده خشک در آفتابگردان آزمایشی در سال زراعی 87-1386 در مزرعه آموزشی و پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار و با دو عامل آرایش کاشت در سه سطح (5/27 × 45، 5/20×60 و 5/16 × 75 سانتیمتر) و سه رقم آفتابگردان ( آرماویرسکی، آذر گل و پروگرس) با تراکم ثابت 8 بوته در متر مربع به اجرا در¬آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که اثر آرایش کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد به جز قطر طبق معنی¬دار نبود، در حالی که اثر رقم بر عملکرد و اجزای عملکرد به جز قطر طبق معنی¬دار بود. در بین ارقام مورد بررسی بیشترین عملکرد دانه متعلق به رقم آذرگل با 3616 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد متعلق به رقم پروگرس با 3131 کیلوگرم در هکتار بود. در میان صفات اندازه¬گیری شده، آرایش کاشت بر روی تشعشع فعال فتوسنتزی جذب شده و کارایی مصرف نور در تمام مراحل رشد اثر معنی¬داری داشت، ولی بر روی تجمع ماده خشک، کارایی اخذ نور و شاخص سطح برگ تنها در مرحله بعد از گلدهی اثر معنی داری نشان داد ( 05/0p<). اثر رقم بر روی صفات شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشک و اخذ نور در تمام مراحل رشد معنی¬دار بود ( 01/0p< ). بیشترین میزان کارایی مصرف نور در آرایش کاشت 5/16× 75 سانتیمتری مشاهده شد و در بین ارقام نیز رقم آرماویرسکی بالاترین مقدار تجمع ماده خشک را به خود اختصاص داد.
حمیرا چیلان خدیجه رضوی
در این پژوهش پاسخ های فیزیولوژیکی و مولکولی دو رقم گندم زراعی به نام های سرداری و زرین نسبت بتنش خشکی مورد مطالعه قرار گرفت. تنش خشکی در دوره های مختلف از طریق قطع آبیاری بر گیاهان گلدانی اعمال گردید و عواملی مثل رطوبت نسبی برگ، میزان کلروفیل و مقدار اسیدآمینه ی پرولین در هر دو رقم اندازه گیری شد. آزمایش ها در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. نتایج این بررسی نشان داد که در ابتدا با اعمال تنش خشکی کاهش کمی در میزان رطوبت نسبی در هر دو رقم مشاهده شد، ولی با افزایش شدت تنش رطوبت نسبی به طور معنی داری در رقم زرین کاهش یافت. تنش خشکی متوسط و شدید میزان کلروفیل (a و b) برگ را تحت تأثیر قرار داد. تنش متوسط میزان کلروفیل (a و b) برگ را در رقم زرین کاهش داد، ولی این کاهش معنی دار نبود. در رقم سرداری ابتدا یک افزایش در مقدار رنگیزه (a و b) مشاهده شد، اما با افزایش شدت تنش میزان کلروفیل (a و b) در هر دو رقم کاهش یافت، اما این کاهش تنها در رقم زرین معنی دار بود. با اعمال تنش خشکی به دلیل افزایش بیان ژن سنتز کننده ی پرولین و همچنین کاهش مصرف پرولین در تنش خشکی افزایش معنی داری در میزان اسیدآمینه ی پرولین مشاهده شد. تنش خشکی تغییراتی را در الگوی پروتئینی هر دو رقم مورد بررسی القا کرد. در تنش متوسط (7 روز تنش خشکی) پلی پپتیدهای شبیه به دهیدرین 20، 15 و 5 کیلو دالتونی در هر دو رقم نسبت به گیاهان شاهد افزایش یافت و 7 پلی پپتید با وزن مولکولی 8 الی 61 کیلو دالتون و دو پلی پپتید با وزن مولکولی 12 و 75 کیلو دالتون به ترتیب در رقم زرین و سرداری نسبت به گیاهان شاهد افزایش یافتند و سه پلی پپتید با وزن مولکولی 15، 40 و 63 کیلو دالتون و پلی پپتید 12 کیلو دالتونی به ترتیب در رقم سرداری و زرین کاهش یافت. در تنش شدید (10 روز تنش خشکی) 5 پلی پپتید با وزن مولکولی 50 تا 200 کیلودالتون در رقم زرین و 4 پلی پپتید با وزن مولکولی 37 تا 5/48 کیلو دالتون در رقم سرداری افزایش یافت. 13 پلی پپتید با وزن مولکولی 20 تا 180 کیلو دالتون در رقم زرین و 4 پلی پپتید با وزن مولکولی 12 تا 80 کیلو دالتون در رقم سرداری کاهش یافت. به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر روی بیان ژن rab17 از روش rt-pcr نیمه کمی استفاده شد و نتایج بررسی الگوی بیان این ژن در هر دو رقم سرداری و زرین تحت تنش خشکی نشان داد که با اعمال تنش 7 روزه میزان بیان ژن rab17 در هر دو رقم به طور معنی داری کاهش یافت که با آبیاری مجدد به مدت سه روز، به میزان بیشتری کاهش یافت، ولی در تنش 10 روزه میزان بیان این ژن در هر دو رقم به طور معنی داری افزایش یافت و بالاترین میزان بیان ژن rab17 در رقم سرداری مشاهده گردید.می توان چنین استنباط کرد که تفاوت واکنش ارقام مختلف یک گیاه به شرایط تنش ناشی از شدت بیان یک ژن در آن ارقام است نه به دلیل بیان ژن جدید که در رقم حساس وجود ندارد.
فاطمه رحیم زاده احمد توبه
دوره بحرانی کنترل علف های هرز، دوره ای در چرخه رشد محصول می باشد که باید جهت جلوگیری از کاهش عملکرد در این دوره، علف های هرز کنترل شوند. به منظور تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز در عدس، آزمایش مزرعه ای در سال زراعی90-91 در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و ده تیمار در ایستگاه تحقیقاتیدانشگاه محقق اردبیلی به اجرا درآمد. تیمارها شامل دوره آلودگی به علف های هرز در 15، 30، 45 و 60 روز پس از سبزشدن عدس و دروه عاری از علف هرز در 15، 30، 45 و 60 روز پس از سبزشدن عدس بودند. دوتیمار نیز به عنوان شاهد آزمایش، یکی کنترل علف های هرز در تمام فصل رشد و دیگری رقابت علف های هرز در تمام فصل رشد، در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد در شرایط آلودگی به علف هرز در طول فصل رشد، از میان شش گونه علف هرز شناسایی شده، علف هرز سلمه تره 17/47درصد ، بیشترین و علف هرز تاج خروس با کمترین درصد، سهم تجمع ماده خشک علف های هرز را داشتند. با افزایش دوره عاری از علف هرز، وزن خشک علف های هرز کاهش یافت. عملکرد دانه، با افزایش دوره تداخل علف های هرز به مقدار معنی داری کاهش نشان داد به طوری که میزان عملکرد دانه در تیمار شاهد عاری از علف های هرز،1029 کیلوگرم در هکتار به دست آمد ولی در تیمار شاهد آلوده به علف هرز در تمام فصل رشد عملکرد دانه حداقل شده و هیچ عملکردی حاصل نشد. اجزای عملکرد عدس از جمله تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف وزن هزاردانه و نیز صفات دیگری از جمله ارتفاع بوته، تعداد شاخههای فرعی ، وزن اندام های هوایی و شاخص برداشت همگی با افزایش آلودگی به علف هرز رو به کاهش نهادند، کمترین میزان این صفات به تیمار آلودگی کامل و آلودگی تا 60 روز پس از سبزشدن تعلق داشت و بالاترین میزان آن ها به تیمار عاری کامل و آلودگی تا 15 روز پس از سبز شدن مربوط بود. همچنین عملکرد پروتئین با زیاد شدن طول دوره آلودگی کاهش یافت. دوره بحرانی کنترل علف های هرز با در نظر گرفتن 5، 10 و 15 درصد کاهش عملکرد به استفاده از روش رگرسیون غیر خطی و معادلات غیر خطی گامپرتز و لجستیک محاسبه شد. دوره بحرانی کنترل علف های هرز برای عدس 10 الی66 ، 15 الی56 و 20 الی50 روز پس از سبز شدن، به ترتیب جهت جلوگیری از کاهش 5، 10 و 15 درصدی عملکرد محاسبه گردید.
صغری سطوتی نیری احمد توبه
چکیده: به منظور تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز در گیاه دارویی مریم گلی، آزمایشی در سال زراعی 90-89 در یکی از مزارع شهرستان نیر واقع در 35 کیلومتری شهرستان اردبیل انجام شد. این آزمایش در قالب دو طرح پایه بلوک های کامل تصادفی هر کدام با سه تکرار و پنج تیمار به اجرا در آمد. تیمارها شامل دوره تداخل و دوره کنترل علف های هرز به فاصله زمانی بیست روز از یکدیگر (0، 20، 40، 60، 80) قرار داشتند. نتایج نشان داد که در گروه تیماری تداخل علف هرز، بیشترین تعداد علف هرز در تیمار آلودگی تا 40 روز و در گروه تیماری کنترل علف هرز، بیشترین تعداد علف هرز در تیمار عاری تا 20 روز قرار داشت. با افزایش دوره تداخل علف هرز، از تراکم آن ها به دلیل خودتنکی کاسته شد اما وزن تر و وزن خشک علف های هرز افزایش یافت. علف هرز غالب مزرعه، خردل وحشی بود که بیشترین تراکم، وزن تر و وزن خشک را دارا بود که علت آن به داشتن سطح برگ زیاد، تشکیل حداکثر سطح برگ زودتر از بسیاری از گونه های علف هرز و در نتیجه دارا بودن توان رقابتی بالا برمی گردد. علف های هرز اثر معنی داری بر عملکرد و اجزای عملکرد مریم گلی داشتند. دوره بحرانی کنترل علف های هرز در گیاه دارویی مریم گلی بر اساس 5، 10 و 15 درصد کاهش عملکرد قابل قبول، به ترتیب 76 ، 60 و 53 روز به دست آمد.
نگار قاسمزاده خسروشاهی داوود حسن پناه
به منظور بررسی اثر تراکم کاشت و اندازه¬ی گلدان، بر روی صفات مینی تیوبر تولیدی ارقام سیب¬زمینی، آزمایش فاکتوریل سه عاملی بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط کنترل شده (گلخانه) واقع در گلخانه¬ی فولیا (گلخانه¬ی شخصی پژوهشگر) در تبریز انجام گرفت. فاکتور اوّل شامل تراکم کاشت در سه سطح به شرح سطح اول 2، سطح دوم 4، سطح سوم 6 بوته در هر گلدان و فاکتور دوم شامل اندازه¬ی گلدان در سه سطح به شرح سطح اول گلدان کوچک (10 × 10 سانتی متری)، سطح دوم گلدان متوسط (15 × 15 سانتی متری) و سطح سوم گلدان بزرگ (20 × 20 سانتی متری) و فاکتور سوم شامل دو رقم سیب زمینی آگریا و ساوالان می باشد. تعداد تیمار (18=2×3×3) که با سه تکرار، کل واحدهای آزمایشی 54 عدد بود. به عنوان نتیجه گیری، برای تولید بیشترین تعداد و وزن غده چه ها، کشت میکروتیوبرهای رقم ساوالان در گلدان های بزرگ با تراکم 4 میکروتیوبر پیشنهاد می شود.چراکه رقم ساوالان در تمام تیمارها نسبت به رقم آگریا برتری نشان داده و تعداد و وزن غده چه های بیشتری تولید کرد. و گلدان های بزرگ با تراکم کاشت 4 میکروتیوبر بیشترین تعداد و وزن غده چه ها را تولید کردند.
نصیبه میرزایی عبدالقیوم قلی پوری
به منظور بررسی اثر تراکم و تاریخ های مختلف کاشت روی عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم 482 ilc در شرایط دیم آزمایش فاکتوریلی بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 1386 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سه تاریخ کاشت به فاصله زمانی 7 روز (30 فروردین، 7 اردیبهشت و 14 اردیبهشت) و تراکم در سه سطح 25، 35 و 45 بوته در مترمربع بودند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که صفاتی مانند ارتفاع بوته، تعداد کل ساقه و شاخه اولیه، تعداد نیام دو دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و کلش، وزن صد دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین دانه و میزان جذب نیتروژن تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار گرفتند. تراکم بوته در واحد سطح نیز صفاتی مانند تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در واحد سطح، تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح، تعداد نیام پوک در بوته، تعداد نیام دو دانه در واحد سطح، تعداد دانه در نیام، وزن صددانه، عملکرد دانه در واحد سطح، عملکرد کاه، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن را تحت تاثیر قرار دارد. اثر متقابل تاریخ کاشت و تراکم بوته فقط برای صفت تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح معنی دار بود. مقایسه میانگین صفات مشخص نمود که تأخیر در کاشت باعث کاهش ارتفاع بوته، تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در بوته و واحد سطح، تعداد نیام دو دانه در بوته و واحد سطح، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد کاه و کلش، شاخص برداشت، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن گردید. با افزایش تراکم بوته در واحد سطح تعداد نیام پوک در بوته، تعداد دانه در نیام، وزن صد دانه عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه کاهش ولی تعداد کل ساقه و شاخه اولیه در واحد سطح، تعداد شاخه های ثانویه در واحد سطح، تعداد نیام دو دانه در واحد سطح، تعداد دانه در واحد سطح، عملکرد دانه، عملکرد پروتئین بذر و میزان جذب نیتروژن افزایش یافتند. نتایج حاصل نشان داد که ترکیب تیماری تاریخ کاشت اول (30 فروردین) و تراکم 45 بوته در مترمربع برای حصول عملکرد اقتصادی مطلوب مناسب تر از دیگر ترکیبات تیماری می باشد.
هاله حاضری نیری احمد توبه
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن و فسفر بر عملکرد و میزان پروتئین عدس رقم ill-1236 در شرایط دیم آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 1386 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل سه سطح کود نیتروژن (شاهد، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) و کود فسفر در سه سطح (شاهد، 40 و 60 کیلوگرم در هکتار) بودند. نتایج نشان داد سطوح مختلف کود نیتروژن و فسفر تاثیر معنی داری روی اکثر صفات داشتند به طوری که استفاده از کود نیتروژنه به میزان 25 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش تعداد نیام های پر در بوته، عملکرد دانه در واحد سطح، تعداد نیام های تک دانه در بوته، تعداد کل نیام در بوته، شاخص برداشت، جذب نیتروژن در دانه، درصد نیتروژن دانه، درصد پروتئین دانه، جذب فسفر در دانه، درصد فسفر دانه، عملکرد پروتئین دانه، جذب نیتروژن در کل گیاه، جذب فسفر در کل گیاه، کارایی زراعی نیتروژن و فسفر، کارایی بازیافت ظاهری نیتروژن و فسفر گردید. همچنین استفاده از کود فسفره به میزان 40 کیلو گرم در هکتار صفاتی از قبیل طول دوره رشد زایشی، عملکرد بیولوژیک، درصد نیتروژن دانه، درصد پروتئین دانه، درصد فسفر دانه، جذب نیتروژن و فسفر در کل گیاه، کارایی بازیافت ظاهری فسفر، درصد نیتروژن و درصد فسفر اندام هوایی افزایش داد. اثر متقابل کود نیتروژنه و کود فسفره بر روی صفاتی از قبیل درصد فسفر دانه، درصد فسفر اندام هوایی، جذب فسفر در کل گیاه و کارایی بازیافت ظاهری فسفر معنی دار بود. در حالت کلی می توان گفت که استفاده از کود نیتروژنه به میزان 25 کیلوگرم در هکتار و کود فسفره به میزان 40 کیلوگرم در هکتار برای حصول عملکرد اقتصادی مطلوب و پروتئین بیشتر درشرایط دیم مناسب تر از سایر ترکیبات تیماری می باشد.