نام پژوهشگر: سدابه جهانبخش

تاثیر پرایمینگ بذرگندم با باکتری های محرک رشد وnacl بر مولفه های جوانه زنی و استقرار گیاهچه در شرایط تنش شوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1390
  میثم جانباز   عبدالقیوم قلیپوری

از جمله مشکلاتی که مصرف بی رویه کودهای شیمیایی به وجود می آورد افزایش شوری خاک می باشد، اولین تاثیر شوری بر رشد گیاهان عدم یکنواختی در جوانه زنی و سبز شدن آن ها در مناطق شور می باشد، امروزه تکنیک پیش تیمار بذر بعنوان عامل بهبود دهنده جوانه زنی و استقرار تحت تنش های محیطی معرفی شده است. با توجه به این موضوع پرایم کردن بذور با محلول های اسمزی و یا باکتری های محرک رشد در کشاورزی اهمیت فراوانی پیدا کرده است. به منظور افزایش مقاومت به شوری در گیاه گندم آزمایشی در سال زراعی 1389 در آزمایشگاه و گلخانه ی علوم و تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای مورد آزمایش در این بررسی شامل پرایم با باکتری ازتوباکتر کروکوکوم استرین 5، کلرید سدیم ،ترکیب ازتوباکتر و کلرید سدیم و عدم پرایمینگ و چهار سطح شوری (صفر،50 ،100 و 200 میلی مولار) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که پرایم کردن بذر ها بر تمام صفات اندازه گیری شده به جز درصد جوانه زنی اثر بسیار معنی داری داشت، همچنین غلظت های مختلف شوری بر تمام صفات به جز درصد جوانه زنی و نسبت وزن خشک ریشه چه به ساقه چه اثر معنی داری داشت، نتایج این تحقیق نشان داد که با پرایم کردن بذور می توان تا حدودی آثار مخرب شوری را کاهش داد در این تحقیق نتایج نشان داد که با تلفیق بیوپرایمینگ و اسموپرایمینگ بذور می توان به نتایج بسیار خوبی رسید به طوری که در اکثر تیمارها تلفیق بیو واسمو پرایمینگ بذور نتایج مطلوبتری را نشان داد .

تاثیر روی در کارایی مصرف نیتروژن در جو بهاره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  رضا سهرابی مشک آبادی   علی عبادی

به منظور بررسی تاثیر نیتروژن و روی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیک و بیوشیمیایی جو بهاره آزمایشی به صورت فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 اجرا شد. کود روی در 3 سطح (0 ،3 و6 در هزار) به صورت خالص و در 2 مرحله بعد از کاشت و قبل از ساقه رفتن و نیتروژن در 4 سطح (80، 160،120و200 کیلو گرم نیتروژن در هکتار) به صورت اوره 46% به همراه روی اعمال شد. نتایج بدست آمده نشان داد نیتروژن و روی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیک رشد و نمو جو را تحت تاثیر قرار دادند. مصرف 3 در هزار روی کارایی جذب نیتروژن ، کارایی زراعی ، کارایی بازیافت ظاهری و کارایی مصرف نیتروژن را افزایش داد ولی با افزایش مصرف روی کاهش یافتند. با افزایش مصرف روی کارایی فیزیولوژیک نیتروژن افزایش یافت. افزایش نیتروژن، کارایی زراعی، کارایی مصرف و کارایی بازیافت ظاهری نیتروژن را کاهش داد. با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن کارایی فیزیولوژیک نیتروژن و نیتروژن جذب شده افزایش یافتند و با مصرف بیشتر نیتروژن کاهش یافتند. نیتروژن و روی میزان کلروفیل برگ جو را تحت تاثیر قرار دادند و آن را افزایش دادند در حالی که میزان کارتنوئید را کاهش دادند. افزایش نیتروژن منجر به افزایش پروتئین، اسید آمینه متیونین و آنزیم کاتالاز بود و میزان جذب عناصر پتاسیم، کلسیم و آهن را نیز افزایش داد. همچنین افزایش نیتروژن میزان قند-های محلول، آنزیم پلی فنل اکسیداز و عنصر فسفر را کاهش داد. روی باعث افزایش جذب پتاسیم و سدیم شد ولی بیشترین جذب کلسیم، آهن و فسفر با مصرف 3 در هزار روی بدست آمد. افزایش روی باعث افزایش اسید آمینه لیزین و متیونین در جو شد و میزان آنزیم های کاتالاز و پلی فنل اکسیداز را کاهش داد.

تاثیر میکوریز بر مقاومت به خشکی در یونجه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  مهناز ظفری   علی عبادی

به منظور بررسی تاثیر قارچ میکوریز بر برخی از ویژگی های فیزیولوژیک ، مورفولوژیک و بیوشیمیایی یونجه رقم همدانی تحت شرایط کم آبی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 اجرا شد. تنش کم آبی در سه سطح 35، 55 و 75 درصد ظرفیت مزرعه ای و تیمار ها در چهار سطح تلقیح شاهد(عدم تلقیح)، میکوریز، ریزوبیوم، میکوریز + ریزوبیوم (تلقیح دوگانه) روی بذور یونجه در گلدان اعمال گردید. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح خشکی، میزان عناصر فسفر، آهن، پتاسیم، مقاومت روزنه ای، پتانسیل اسمزی، محتوای رطوبت نسبی، کلروفیل، فلورسانس کلروفیل، پایداری غشا، سطح برگ، طول ساقه، وزن خشک ریشه و اندام هوایی و حجم ریشه کاهش یافت، در صورتی که سدیم، میزان پرولین، قندهای محلول، درصد خسارت غشای سلول ، کارایی مصرف آب و طول ریشه به طور معنی داری افزایش نشان داد. بیشترین مقاومت به تنش کم آبی در حضور تلقیح دوگانه به دست آمد که به دلیل اثر سینرژیستی میکوریز و ریزوبیوم بود که با افزایش جذب آب و عناصر غذایی بخصوص n, p, k( که عناصر ضروری گیاه هستند) و افزایش تولید متابولیتهای سازگاری مانند پرولین و قند های محلول (که به دو دلیل عمده اثر هورمونی و تاثیر عناصر می باشد)می تواند در برابر خشکی مقاومت کند

تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرزعدس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  فاطمه رحیم زاده   احمد توبه

دوره بحرانی کنترل علف های هرز، دوره ای در چرخه رشد محصول می باشد که باید جهت جلوگیری از کاهش عملکرد در این دوره، علف های هرز کنترل شوند. به منظور تعیین دوره بحرانی کنترل علف های هرز در عدس، آزمایش مزرعه ای در سال زراعی90-91 در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و ده تیمار در ایستگاه تحقیقاتیدانشگاه محقق اردبیلی به اجرا درآمد. تیمارها شامل دوره آلودگی به علف های هرز در 15، 30، 45 و 60 روز پس از سبزشدن عدس و دروه عاری از علف هرز در 15، 30، 45 و 60 روز پس از سبزشدن عدس بودند. دوتیمار نیز به عنوان شاهد آزمایش، یکی کنترل علف های هرز در تمام فصل رشد و دیگری رقابت علف های هرز در تمام فصل رشد، در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد در شرایط آلودگی به علف هرز در طول فصل رشد، از میان شش گونه علف هرز شناسایی شده، علف هرز سلمه تره 17/47درصد ، بیشترین و علف هرز تاج خروس با کمترین درصد، سهم تجمع ماده خشک علف های هرز را داشتند. با افزایش دوره عاری از علف هرز، وزن خشک علف های هرز کاهش یافت. عملکرد دانه، با افزایش دوره تداخل علف های هرز به مقدار معنی داری کاهش نشان داد به طوری که میزان عملکرد دانه در تیمار شاهد عاری از علف های هرز،1029 کیلوگرم در هکتار به دست آمد ولی در تیمار شاهد آلوده به علف هرز در تمام فصل رشد عملکرد دانه حداقل شده و هیچ عملکردی حاصل نشد. اجزای عملکرد عدس از جمله تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف وزن هزاردانه و نیز صفات دیگری از جمله ارتفاع بوته، تعداد شاخه‎های فرعی ، وزن اندام های هوایی و شاخص برداشت همگی با افزایش آلودگی به علف هرز رو به کاهش نهادند، کمترین میزان این صفات به تیمار آلودگی کامل و آلودگی تا 60 روز پس از سبزشدن تعلق داشت و بالاترین میزان آن ها به تیمار عاری کامل و آلودگی تا 15 روز پس از سبز شدن مربوط بود. همچنین عملکرد پروتئین با زیاد شدن طول دوره آلودگی کاهش یافت. دوره بحرانی کنترل علف های هرز با در نظر گرفتن 5، 10 و 15 درصد کاهش عملکرد به استفاده از روش رگرسیون غیر خطی و معادلات غیر خطی گامپرتز و لجستیک محاسبه شد. دوره بحرانی کنترل علف های هرز برای عدس 10 الی66 ، 15 الی56 و 20 الی50 روز پس از سبز شدن، به ترتیب جهت جلوگیری از کاهش 5، 10 و 15 درصدی عملکرد محاسبه گردید.

ارزیابی تعدادی از ژنوتیپ های پنبه از نظر تنش سرمایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1391
  سمیه عظیمی   سدابه جهانبخش

برای ارزیابی تحمل تنش دمای پایین و تنوع ژنتیکی در گیاه پنبه و ارتباط آن با صفات فیزیولوژیکی، نشانگرهای مولکولی و پروتئینی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح تنش (25، 5 و 15 درجه سانتی گراد) با استفاده از 20 ژنوتیپ پنبه در گلخانه و آزمایشگاه اصلاح نباتات مولکولی دانشگاه محقق اردبیلی انجام گردید. با توجه به نتایج به دست آمده، برخی از صفات فیزیولوژیک مانند فعالیت آنزیم کاتالاز، غلظت پرولین، قند محلول و پروتئین محلول تحت تاثیر تنش دمای پایین در بیشتر ژنوتیپ ها روند افزایشی نشان داد. بر اساس دو شاخص mp و ssi ژنوتیپ بختگان متحمل ترین ژنوتیپ به تنش دمای پایین ارزیابی گردید. مقایسه الگوی نواری پروتئین های محلول برگ نشان داد بعضی از نوارهای پروتئینی نه تنها از نظر محل قرار گیری روی ژل و وزن مولکولی، بلکه از لحاظ تراکم و شدت بیان نیز با یکدیگر اختلاف نشان دادند. تجزیه خوشه ای به روش ward انجام گرفت و در سطح شاهد ژنوتیپ ها را در دو گروه و در سطح خوگیری و بعد از خوگیری در سه گروه مجزا قرار داد. ژنوتیپ های شیرپان 603، 4:s:4، بلی ایزووار، تاشکند و سیندوز در هر سه سطح مورد مطالعه در گروه های بهتر قرار گرفتند. تجزیه نشانگرهایissr با استفاده از 12 آغازگر تصادفی، 48 نوار چند شکل در ژنوتیپ های مورد مطالعه تولید کرد. میانگین pic (میزان اطلاعات چند شکلی) و mi ( معیار کارایی در تعیین چند شکلی) و emr (میزان اطلاعات موثر چند شکلی) به ترتیب 283/0، 065/1 و 3 بود. تجزیه خوشه ای داده های issr با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه ژاکارد، ژنوتیپ ها را به 4 گروه متمایز کرد. رابطه بین نشانگرهای مولکولی و صفات مورد مطالعه در سطوح تنش دمای پایین از طریق تجزیه رگرسیون چند گانه بررسی و نشانگرهای مثبت مرتبط با تحمل سرما شناسایی شد. بیشترین تغییرات تبیین شده در سطح شاهد مربوط به فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز (74/0)، در سطح خوگیری مربوط به صفت نشت الکترولیت و در سطح بعد از خوگیری (82/0) مرتبط با پتانسیل عملکرد کوانتوم بود.

بررسی تأثیر پیش تیمار با تنظیم کننده های رشد گیاهی بر برخی شاخص های مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه دارویی بابونه اروپایی زرد matricaria aurea l
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم 1392
  رقیه حلقومی   بهروز اسماعیل پور

تنش خشکی یکی از موثرترین تنش های غیرزیستی است که رشد و نمو را در بسیاری از گیاهان محدود می کند. بابونه، گیاهی دارویی متعلق به تیره ی آفتابگردان می باشد که در برابر خشکی حساس است؛ تکنیک پیش تیمار بذر، باعث بهبود رشد گیاه و تحمل آن نسبت به تنش های غیرزیستی می گردد. به منظور بررسی تأثیر پیش تیمار تحت شرایط تنش خشکی، بر برخی از شاخص های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بابونه ی اورا (matricaria aurea)، یک آزمایش فاکتوریل به صورت گلدانی در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار در گلخانه ی پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 91-92 انجام شد. تیمارهای آزمایشی تنش خشکی در سه سطح ظرفیت مزرعه (100 درصد fc)، (70 درصد fc) و(50 درصد fc) و پیش تیمار بذور با ppm150 از سالیسیلیک اسید و ppm50 از آسکوربیک اسیدانجام شد. نتایج نشان داد که تنش خشکی اثرات معنی داری بر صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی دارد و با افزایش میزان تنش، صفات رویشی، غلظت فسفر و درصد پایداری غشا کاهش یافت؛ ولی میزان محتوای کلروفیل، کاروتنوئید، غلظت پتاسیم، غلظت پروتئین برگ، غلظت کربوهیدرات ها و میزان آنتوسیانین برگ افزایش یافت. تنش خشکی هم چنین منجر به افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز و تغییرات نوسانی در سایر آنزیم ها گردید. پیش تیمار با sa منجر به افزایش معنی دار تعداد برگ ها، وزن خشک و تر اندام هوایی، محتوای کلروفیل، غلظت پروتئین، محتوای آنتوسیانین و درصد پایداری غشا گردید، هم چنین منجر به افزایش فعالیت آنزیم های پراکسیداز، پلی فنل اکسیداز و سوپر اکسیددیسموتاز گردید؛ در حالی که پیش تیمار با asa بیش از همه اثر خود را بر افزایش فعالیت آنزیم ها در شرایط تنش نشان داد؛ طوری که در تمام نمونه های پیش تیمارشده با asa افزایش معنی داری در میزان فعالیت آنزیم ها مشاهده شد.

اثر اسید سالیسیلیک بر الگوی بیان برخی پروتئین های درگیر در مرگ برنامه ریزی شده در گندم (triticum aestivum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  شیوا حمیدزاده مقدم   لیلا فراورده

گندم یکی از محصولات زراعی مهم در سطح جهانی بوده که همواره با تنش های زیستی و غیرزیستی مواجه می-باشد. سیستم های مقاومتی گیاهان از جمله گندم در مقابل تنش ها توسط روش های متعددی از جمله مواد شیمیایی مانند اسید سالیسیلیک تحریک می گردد. مرگ برنامه ریزی شده سلولی یکی از راه های واکنش گیاه به تنش های زیستی و غیر زیستی می باشد که از جمله راه های تحریک مرگ سلولی استفاده از مواد شیمیایی مانند اسید سالیسیلیک می باشد. به منظور بررسی نحوه تاثیر اسید سالیسیلیک در مرگ برنامه ریزی شده سلولی، اثرات تیمار خارجی اسید سالیسیلیک بر روی گیاهچه های دو رقم گندم فلات و چمران اعمال گردید تا سیستم های دخیل در انتقال پیام دفاعی این گیاه طی مرگ برنامه ریزی شده از جنبه بیوشیمیایی و مولکولی مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. به این منظور دو رقم چمران و فلات با اسید سالیسیلیک در غلظت های 0، 5/2، 5، 10 میلی مولار تیمار شدند و نمونه برداری 8 و 12 ساعت بعد از تیمار انجام گرفت. بررسی ها نشان دادند که تحت تیمار اسید سالیسیلیک از غلظت اسیدهای آمینه لیزین و متیونین کاسته و غلظت اسیدهای آمینه پرولین و کربوهیدرات که در مکانیسم های دفاعی گیاه نقش اساسی دارند افزایش یافت. میزان فعالیت کاتالاز و پلی فنل اکسیداز با افزایش غلظت اسید سالیسیلیک کاهش و برعکس میزان فعالیت پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز افزایش یافت. نتایج حاصل مطالعات پروتومیکسی با استفاده از الکتروفورز 2 بعدی نشان داد که به طور کلی پروتئین هایی که در مقابله با اسید سالیسیلیک تغییر بیان دارند، در ارتباط مستقیم با سیستم دفاعی در مقابل تنش مانند لکه های 1، 2، 3، 24، 25، 26 می باشند که این پروتئین ها در تنظیم مرگ برنامه ریزی شده سلولی دخالت دارند. همچنین اسید سالیسیلیک با میزان بیان پروتئین-های دخیل در متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین، تولید انرژی و انتقال علامت در ارتباط می باشد.

همسانه سازی ژن های الکل دهیدروژناز و پیروات دکربوکسیلاز در باکتری e.coli و بررسی بیان در ضایعات کشاورزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1392
  معصومه زینالی   بهمن حسینی

با توجه به آلودگی زیست محیطی و کاهش منابع فسیلی کشور، در طول یک دهه¬ی اخیر توجه جدی به تولید سوخت-های زیستی و جایگزینی آن با سوخت¬های فسیلی شده است. با توجه به این مساله که تولید این سوخت¬ها توسط موجودات زنده میکروبی انجام می¬گیرد، بخشی مهمی از تحقیقات به انتخاب میکروارگانیسم¬های برتر جهت تولید و افزایش توان تولیدی آن¬ها اختصاص یافته است. در این تحقیق ابتدا ژن¬های پیروات دکربوکسیلاز (pdc) و الکل دهیدروژناز (adh) از باکتری zymomonas mobilis به دلیل این که کلیدی¬ترین آنزیم¬ها در مسیر تولید اتانول زیستی می¬باشند انتخاب و در باکتری e. coli همسانه سازی گردیدند. جهت همسانه سازی این ژن¬ها از پرایمرهای اختصاصی ژن¬های پیروات دکربوکسیلاز و الکل دهیدروژناز و طی واکنش pcr ژن¬های مورد نظر جداسازی و در مرحله بعدی ژن¬های adh و pdc و پلاسمید pet 28a توسط آنزیم¬های محدود کننده sal i و xho i برش یافتند. سپس محصولات برش یافته توسط آنزیم لیگاز در دمای 16 درجه سانتی¬گراد و در مدت 16 ساعت به همدیگر متصل شدند. در نهایت پلاسمیدهای نوترکیب به باکتری¬های شایسته e. coli با استفاده از روش ذوب-انجماد منتقل گردیدند. جهت تایید باکتری¬های نوترکیب e. coli از چهار آزمون استفاده شد که اولین آزمون شامل کشت کلونی¬ها در محیط کشت lb (حاوی کانامایسین به میزان mg۵۰) بود. نتایج کشت باکتری¬های تراریخت بر روی محیط حاوی کانامایسین نشان داد که تنها کلونی¬های محدودی قادر به رشد می¬باشند که حاوی پلاسمید pet می¬باشند. در مرحله بعدی نتایج colony pcr با پرایمرهای اختصاصی ژن¬ها نشان دادند که باندهای مربوط به ژن¬های pdc و adh با اندازه 1700 و 1150 جفت باز قابل مشاهده می¬باشند. نتایج مربوط به pcr پلاسمیدهای نوترکیب توسط آغازگر رفت پروموتور t7 و آغازگرهای برگشت ژن¬های pdc و adh، جهت صحیح درج ژن¬ها در داخل پلاسمید را ثابت و باندی به اندازه 1885 و 1335 را در الکتروفورز ژل آگارز ۱% را نشان داد و در نهایت نتایج هضم آنزیمی پلاسمید نوترکیب توسط آنزیم¬های sal i و xho i باندهای مشابهی را آشکار کرد.

اثر تنش کم آبی بر تغییرات برخی متابولیت ها در ژنوتیپ های گندم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1390
  حوریه توکلی حسنکلو   علی عبادی

به¬ منظور بررسی تاثیر تنش کم¬آبی بر برخی از ویژگی¬های فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی ژنوتیپ¬های گندم، آزمایشی به¬صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 اجرا شد. فاکتور اول، تنش کم¬آبی در سه سطح 35، 60 و 85 بر حسب ظرفیت مزرعه¬ای بوده و از رقم میهن و ژنوتیپ¬های c-88d-7، c-88d-17، c88d-19 و c88d-20 به عنوان فاکتور دوم استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح کم¬آبی، میزان پتاسیم، کلروفیل a و b، کلروفیل کل، اسید آمینه¬های لیزین و متیونین، رطوبت نسبی و رطوبت نسبی از دست رفته کاهش یافت، در صورتی-که عناصر سدیم، فسفر و آنزیم¬های آنتی اکسیدان شامل سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز و پلی¬فنل اکسیداز و همچنین اسمولیت¬هایی مانند پرولین و قندهای محلول به طور معنی¬داری افزایش نشان داد. با این حال کمبود آب میزان پروتئین کل را در ژنوتیپ-هایc-88d-19 ، c-88d-17 وc-88d-20 ، میزان کارتنوئیدها را در ژنوتیپ¬هایc-88d-20 وc-88d-7 و کلسیم را در رقم میهن و ژنوتیپc-88d-19 کاهش داد، درحالی¬که تاثیر کم¬آبی بر سایر ژنوتیپ¬ها منجر به افزایش این صفت¬ها شد، به¬طوری که پروتئین کل در رقم میهن و ژنوتیپ c-88d-7، میزان کارتنوئید در ژنوتیپ¬هایc-88d-17 و c-88d-19و میزان کلسیم درc-88d-20 ،c-88d-17 و c-88d-7 با تشدید تنش افزایش یافت. تحمل تنش کم¬آبی در اثر فعالیت آنزیم¬های آنتی-اکسیدان و متابولیت¬های سازگاری افزایش پیدا کرده و تجزیه¬ی پروتئین¬ها و اسیدهای آمینه مانند لیزین و متیونین می¬تواند منجر به افزایش تولید این اسمولیت-ها و آنتی اکسیدان¬ها شود. کمبود آب موجب تجزیه کلروفیل¬ها شد و فعالیت آنتی¬اکسیدان¬هایی مانند سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز و نیز کارتنوئیدها به کاهش خسارت کلروفیل¬ها انجامید. همچنین افزایش تولید اسمولیت¬ها و آنتی¬اکسیدان¬ها در اثر تنش کم¬آبی می¬تواند از آثار مخرب انواع اکسیژن فعال در سلول¬ها کاسته و به پایداری غشاءهای سلولی کمک نماید.

تاثیر نانو کود بیولوژیک (بیوزر) در مقایسه با کودهای شیمیایی نیتروژن و فسفر بر روی عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی رقم آگریا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  سعید جمال پور   احمد توبه

جکیده: به منظور بررسی تاثیر نانو کود بیولوژیک (بیوزر) در مقایسه با کودهای شیمیایی نیتروژن و فسفر بر روی عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی رقم آگریا آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 8 تیمار و 3 تکرار در مزرعه شخصی واقع در منطقه دوزدوزان (شهرستان سراب) اجرا شد و کارهای آزمایشگاهی آن در آزمایشگاه های علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. تیمارها شامل سطوح کودی 180 و200 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و فسفر خالص، نانو کود به صورت محلول در آب 3 کیلوگرم در هکتار و بذرمال 2 کیلوگرم در هکتار، که نانو کودها و کودهای شیمیایی به صورت مجزا و در ترکیب با یکدیگر بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاثیر سطوح کودی بر تعداد غده در بوته، وزن متوسط غده، عملکرد تک بوته، وزن مخصوص غده، عملکرد در هکتار، عملکرد قابل فروش، ارتفاع بوته، قطر ساقه، درصد نشاسته، میزان لیزین در پروتئین غده، درصد پروتئن، عملکرد پروتئین، میزان ازت جذب شده و درصد ازت غده ها معنی دار بوده، ولی در صفات عملکرد نشاسته در هکتار و درصد ماده خشک غده اختلاف معنی¬داری مشاهده نشد. نتایج مقایسه میانگین اثرات ساده نشان داد که بیشترین مقادیر تعداد غده در بوته، وزن متوسط غده، عملکرد تک بوته، وزن مخصوص غده، عملکرد در هکتار، عملکرد قابل فروش، ارتفاع بوته، قطر ساقه، میزان لیزین در پروتئین غده، درصد پروتئن و عملکرد پروتئین در تیمارهایی که نانو کود و کودهای شیمیایی در ترکیب با یکدیگر بودند مشاهده گردید. بیشترین میزان نشاسته در تیمار نانو کود به صورت بذرمال و محلول در آب بود حاصل شد. بیشترین درصد نیتروژن و نیتروژن کل در سطح کودی نیتروژن و فسفر بدست آمد. نانو کودها در ترکیب با کودهای شیمیایی می توانند حداقل تا 50 درصد جایگزین کودهای شیمیایی شده و تاثیر مثبت و معنی داری بر روی اکثر صفات کمی و کیفی مورد بررسی داشته و در مواردی بهتر از 100 درصد مصرف کودهای شیمیایی نتیجه بخش باشند. نانو کود بیولوژیکی (بیوزر) در ترکیب با کودهای شیمیایی نیتروژن و فسفر باعث بهبود ویژگی های کمی و کیفی سیب زمینی با کاهش مصرف کودهای شیمیایی شد.

بررسی اثر کاربرد کود نیتروژنه در سیستم کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی در رشت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  محمد نباتی نساز   معرفت مصطفوی راد

این آزمایش، به منظور ارزیابی عملکرد علوفه ذرت، عملکرد دانه بادام زمینی، نسبت برابری زمین و صفات مهم زراعی دیگر تحت تأثیر سیستم های کشت مخلوط بین ذرت و بادام زمینی و مقادیر مختلف نیتروژن به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان واقع در حومه شهرستان رشت در سال زراعی 93-1392 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل مقادیر کود نیتروژنه صفر، 100، 200 و 300 کیلوگرم در هکتار به عنوان فاکتور اصلی و کشت خالص ذرت (c1) و بادام زمینی (c2) و سیستم های کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت 1:1 (c3)، 1:2 (c4) ، 2:1 (c5) و 2:2 (c6) به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج نشان داد که کاربرد 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، بیشترین عملکرد علوفه تر ذرت را در سیستم کشت مخلوط دو ردیف ذرت با دو ردیف بادام زمینی (c6) تولید کرد. اما، در همان شرایط، تفاوت معنی داری از نظر عملکرد علوفه تر ذرت بین سیستم های کشت مخلوط دو ردیف ذرت با یک ردیف بادام زمینی (c4) و دو ردیف ذرت با دو ردیف بادام زمینی (c6) مشاهده نشد. میانگین اثرات متقابل کود نیتروژن و سیستم کشت مخلوط نشان داد که بیشترین عملکرد بادام زمینی، در تیمارهای 100 کیلوگرم نیتروزن خالص در هکتار و سیستم کشت مخلوط (c5) با نسبت 2:1 بدست آمد. در این آزمایش، تعداد غلاف در بوته بادام زمینی در سیستم کشت مخلوط c4 به دلیل کاربرد 100 کیلو گرم نیتروزن خالص در هکتار افزایش یافت. ولی تفاوت معنی داری بین سیستم کشت مخلوط c4 و c5 نشان نداد. به علاوه، بالاترین وزن 100 دانه بادام زمینی تحت تاثیر استفاده از 100 کیلوگرم نیتروزن خالص در هکتار و سیستم کشت مخلوط c3 بدست آمد. بر اساس نتایج این آزمایش، کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار تحت سیستم کشت مخلوط c4 نسبت برابری زمین را افزایش داد. نسبت برابری زمین در تیمارهای 100 و 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و سیستم کشت مخلوط دو ردیف ذرت با یک ردیف بادام زمینی (c4) به ترتیب برابر 4/1 و 5/1 بود. بدین ترتیب، سیستم کشت مخلوط دو ردیف ذرت با یک ردیف بادام زمینی (c4) و مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار می تواند برای ارتقای نسبت برابری زمین، افزایش عملکرد محصول و ارتقاء درآمد اقتصادی کشاورزان در رشت و شرایط اقلیمی مشابه قابل توصیه باشد.

بررسی صفات زراعی و کیفی،در ارقام و کلون های پیشرفته سیب زمینی در منطقه اردبیل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1393
  هاجر مرادیانی   داود حسن پناه

چکیده: به منظور بررسی تنوع ژنتیکی در هیبریدهای حاصل از دورگ گیری ارقام ساوالان و کایزر، تعداد 8 هیبرید پیشرفته به همراه والدین آنها، براساس طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل در سال 1392 اجرا شد. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که بین هیبرید های مورد مطالعه از نظر صفات تعداد روز تا غده زایی، ارتفاع بوته، تعداد ساقه اصلی در بوته، قطر ساقه اصلی، تعداد و وزن غده در بوته، متوسط وزن غده، عملکرد غده کل و قابل فروش، درصد ماده خشک، مقدار اسید آمینه لیزین، درصدپروتئین، عملکردپروتئین، درصدنیتروژن و میزان نیتروژن جذبشدهاختلاف معنی داری وجود داشت. هیبرید شماره 8 (?ساوالان ×? کایزر) دارای بیشترین مقدار پروتئین کل و اسید آمینه لیزین، عملکرد و اجزا عملکرد غده و درصد ماده خشک، عمق چشم سطحی، رنگ گوشت و پوست زرد و شکل غده گرد تخم مرغی بود و به عنوان هیبرید پرمحصول و مناسب برای صنعت فرآوری انتخاب شد.براساس نتایج تجزیه کلاستر، 10 ژنوتیپ در چهار گروه قرار گرفتند. گروه اول و دوم (هیبریدهای شماره 1، 4، 3، 7 و 8) از نظر عملکرد غده کل و قابل فروش و درصد ماده خشک بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند. براساس نتایج تجزیه به عامل ها، عامل اول به عنوان "عامل عملکرد و اجزا عملکرد غده"، عامل دوم "یکنواختی غده"، عامل سوم "عاملساختار گیاه" و عامل چهارم "عامل کیفی" نامگذاری شدند.

بررسی مقاومت به تنش خشکی در ده رقم و لاین پیشرفته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1393
  سمیرا قلی پور نویری   علی عبادی خزینه قدیم

به منظور بررسی تاثیر تنش کم آبی بر برخی از ویژگی های فیزیولوژیک، مورفولوژیک و همچنین تاثیر آن در انتقال مجدد ماده خشک، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت گلدانی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1392اجرا شد. فاکتور اول، تنش کم آبی در سه سطح 35، 60 و 85% بر حسب ظرفیت مزرعه بوده و از ارقام 1(oroum)، 2 (zareh)،3 (mihan) ، 4(zrn/ shiroodi/ 6/ zrn/ 5/ omid/ 4/ bb/ kal/ ald/ 3/ y50 e/ kal 3/ emu)، 5(jagger "sib"/ 3/ lagos-7// guimatli 2/ 17)، 6(solih)، 7(gupra-1/ 3/ crocl/ ae. squarrosa (224)//2 opata/ 4/pantheon)، 8 (fin/ acc/ ana/ 3/ pew"s" 4/ f 12.71/ coc/ cno 79 2/5/catbird)، 9(corne lius)، 10(mv laura) به عنوان فاکتور دوم استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که با افزایش سطوح کم آبی، پتانسیل اسمزی، کلروفیل، درصد پروتئین و عملکرد گیاه کاهش یافت، در صورتی که میزان پرولین و قندهای محلول، میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت به طور معنی-داری افزایش نشان دادندده رقم گندم از نظر مولفه های مرتبط با انتقال مجدد شامل میزان ماده خشک انتقال یافته از بوته، طول پدانکل و عملکرد دانه و اجزای آن یعنی تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف معنی داری در بین ارقام گندم از نظر میزان انتقال مجدد ماده خشک از ساقه، برگ، پدانکل و کل بوته در سطح 1%=? و سنبله در سطح 5%=? وجود داشت. ارقام گندم مورد مطالعه تفاوت های معنی داری از نظر محتوی آب نسبی، ارتفاع بوته، طول پدانکل، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت داشتند

بررسی اثر تنش خشکی بر روی صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در تعدادی از هیبرید های ذرت در منطقه ی مغان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1393
  ابراهیم هادی   مرتضی کامرانی

به منظور بررسی تأثیر خشکی بر روی برخی خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ذرت، آزمایشی در قالب طرح اسپیلیت پلات، بر پایه ی طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1392 در دانشکده ی کشاورزی و منابع طبیعی مغان اجراء گردید. سه رژیم آبیاری شامل آبیاری کامل، قطع آبیاری در مرحله ی گل دهی و قطع آبیاری در مرحله ی پرشدن دانه، در کرت های اصلی و هفت هیبرید تجاری در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات تنش، هیبرید و اثر متقابل هیبرید در تنش برای اکثر صفات معنی دار بود. در شرایط تنش میزان متیونین، لیزین، پرولین و پروتئین افزایش یافت. در شرایط نرمال، تنش در مرحله ی گل دهی و پر شدن دانه، هیبرید سینکل کراس 704 به ترتیب 14/53، 9/38 و 10/53 تن در هکتار بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد. در شرایط تنش گل دهی، عملکرد دانه با صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در بلال، وزن دانه در بلال، وزن هزاردانه، تعداد دانه در ردیف، ارتفاع استقرار بلال، طول گل تاجی، سطح کل برگ، سطح برگ پرچم و سطح برگ بلال و در شرایط تنش پرشدن دانه، با صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در بلال، وزن دانه در بلال، وزن هزاردانه، تعداد دانه در ردیف، طول گل تاجی، سطح برگ پرچم، سطح برگ بلال و آنزیم کاتالاز همبستگی مثبت و معنی-دار داشت.

تاثیر هورمون های جنسی پستانداران بر القای کالوس و باززایی درون شیشه ای گیاه بابونه آلمانی matricaria chamomilla l.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  الناز نوذری اسبمرز   سدابه جهانبخش

بابونه آلمانی با نام علمیmatricaria chamomilla l. به دلیل دارا بودن اسانس و متابولیت های ثانویه از اهمیت دارویی ویژه ای برخوردار است. به منظور مطالعه اثر هورمون های استروئیدی بر القای کالوس و باززایی گیاه بابونه در شرایط درون شیشه ای، آزمایشی به صورت طرح کاملا تصادفی با استفاده از ریزنمونه برگ و هیپوکوتیل در محیط کشت ms حاوی غلظت های مختلف هورمون های جنسی پروژسترون، تستوسترون و 17 بتا-استرادیول (0، 01/0، 1/0، 1و 10 میلی گرم در لیتر) در سه تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که هورمون های استروئیدی، به تنهایی و یا به همراه naa و bap موجب افزایش وزن تر کالوس ریزنمونه برگ و هیپوکوتیل شد. تاثیر این هورمون ها متفاوت بود و در حالت کلی غلظت پایین 01/0 میلی گرم در لیتر، در افزایش وزن تر کالوس ریزنمونه برگ و هیپوکوتیل موثرتر بودند. هورمون 17 بتا- استرادیول و پروژسترون در غلظت 10 میلی گرم در لیتر و هورمون تستوسترون در غلظت 01/0 میلی گرم در لیتر باعث افزایش درصد ریشه زایی مستقیم و وزن ریشه ریزنمونه برگ شدند. هورمون 17 بتا- استرادیول در غلظت 10 میلی گرم در لیتر در افزایش درصد ریشه زایی مستقیم و وزن ریشه ریزنمونه هیپوکوتیل تاثیر قابل توجهی داشت، اما هورمون تستوسترون و پروژسترون تاثیر معنی داری بر افزایش درصد ریشه زایی مستقیم و وزن ریشه ریزنمونه هیپوکوتیل نداشتند. هورمون های جنسی پستانداران موجب افزایش درصد ساقه زایی نابجا نسبت به شاهد شد در حالی که اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف هورمون های استروئیدی و نوع هورمون مشاهده نشد. همچنین این هورمون ها موجب افزایش طول گیاهچه، وزن ریشه و وزن گیاهچه بابونه آلمانی شدند. هر سه هورمون استروئیدی موجب افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت کالوس و گیاهچه بابونه شدند. با این حال، تاثیر این هورمون ها بر میزان فعالیت این آنزیم ها در غلظت های مختلف متفاوت بود.

اثر پتاسیم و نیتروژن بر تغییرات برخی متابولیت های گندم در مواجهه با بیماری بلایت فوزاریومی سنبله گندم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  نصیبه توکلی حسنکلو   علی عبادی

. برخی از عوامل بیماری زا در کاهش عملکرد و کیفیت این محصول نقش زیادی دارند که از آن جمله می توان به قارچ graminearum fusarium عامل بیماری بلایت فوزاریومی سنبله گندم (fhb) اشاره کرد، که تولیدکننده فیتوتوکسین می باشد. در این پژوهش، تاثیر پتاسیم و نیتروژن بر بیماری بلایت فوزاریومی سنبله گندم مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. بذور گندم در داخل گلدان و در گلخانه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی کشت شد و سنبله ها با جدایه های بیماریزای graminearum fusarium به روش اسپورپاشی تیمار شدند.