نام پژوهشگر: غلامرضا چگنی زاده

جنگ ارزی با تاکید برمناقشه ارزی میان چین وآمریکا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1390
  نرگس فرجی   هادی آجیلی

بر اساس نظریه های مشهور و سنتی روابط بین الملل به صرف وجود شروط و شرایط حداقلی چون آنارشی نظام بین الملل و وجود قدرتها و کشورهایی که به دنبال حفظ بقا خود می باشند ، شاهد استفاده از ابزارهای مختلفی برای به حداکثر رساندن قدرت میان کشورهای نظام بین الملل هستیم . یکی از این ابزارها که در این برهه از نظام بین الملل به عنوان سلاح برای کاهش واردات و افزایش صادرات به کار می رود سلاح ارزی است که در حال حاضر دولت چین در سایه سیاست های اقتصادی و سیاسی خود در حوزه اقتصاد سیاسی بین الملل با پایین نگاه داشتن ارزش پول ملی خود و استفاده از روش های اقتصاد سرمایه سالار توانسته است در سال های اخیر به بزرگ ترین صادرکننده کالا به خاک ایالات متحده امریکا تبدیل شود. که همین امر یعنی پایین نگاه داشتن ارزش یوان که باعث افزایش صادرات و پایین بودن اجناس چینی خصارات جبران ناپذیری را به اقتصاد امریکا و صادرات این کشور وارد کرده که همین امر باعث ایجاد مناقشاتی میان دوکشور امریکا و چین شده است که امریکا نیز برای مقابله با این مشکل دست به ایجاد نوساناتی در ارزش دلار خود که تاثیرات زیادی در اقتصاد بین الملل ایجاد کرده است ؛زده است . تا بتواند چین را متقاعد به افزایش ارزش یوان خود کنند در واقع این دو کشور از ارز خود به عنوان سلاحی در مقابل یک دیگر استفاده کرده اند که باعث بروز جنگی با عنوان جنگ ارزی شده است . که در این پژوهش سعی در تحلیل و ارزیابی و موشکافی این موضوع شده است . و به بررسی این پدیده نوظهور در عرصه نظام بین الملل پرداخته است . البته بیشتر تاکید موردی به مناقشه ارزی میان ایالات متحده امریکا و جمهوری خلق چین است . که با توجه به مطالب مورد بررسی در پژوهش می توان گفت که جنگ ارزی همانند بسیاری از روابط تجاری یک بازی پویا است که متغیرهای مورد اشاره در این تحقیق ووضعیت آن نقش تعیین کننده ای در سرنوشت آن خواهد داشت و نمی توان برای آن یک برنده منحصر به فردی را تصویر کرد. از یک سو سیاست های دولت چین با توجه به بحران اخیر شدت یافته و سعی دارد تا از این فرصت تاریخی برای بسط و نفوذ سیاسی و اقتصادی خود بهترین استفاده را ببرد و از طرفی امریکا در برابر این اقدامات مقابله خواهد کرد. و به اقدامات ارزی متقابلی می پردازد و با این کار روند شعله ور شدن این جنگ را روبه فزونی می برد . در واقعا در پژوهش حاضر به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته شده است .

دکترین بوش در مبارزه با تروریسم ، فرصتها و تهدیدات علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1391
  عباس نوازانی   سید جلال الدین دهقانی فیروز آبادی

تحقیق حاضر در پی آن است که دکترین بوش و اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم و تأثیرات آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را براساس چارچوب نظری، مکتب کپنهاگ مورد بررسی قرار دهد. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، مبارزه با تروریسم به عنوان اصلی ترین راهبرد سیاست خارجی آمریکا و منطقه خاورمیانه به عنوان مهم ترین میدان عملیاتی این راهبرد انتخاب گردیدند. آمریکا در راستای این راهبرد، دکترین حمله پیشدستانه و پیشگیرانه، طرح خاورمیانه بزرگ، حمله به افغانستان و عراق را طراحی و اجراء نمود. ایالات متحده توانست با جایگزین کردن مبارزه علیه تروریسم و اسلام سیاسی با کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی (زمان جنگ سرد) خلاء مفهومی و هویتی به وجود آمده در سیاست خارجی خود را مرتفع سازد. سئوال اصلی تحقیق آن است که اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم به عنوان راهبرد جدید سیاست خارجی آمریکا چه تأثیراتی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ فرضیه اصلی تحقیق این است که اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم در قالب دکترین بوش به عنوان راهبرد جدید سیاست خارجی آمریکا منجر به شکل گیری برخی فرصتها و افزایش تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران شده است. تحقیق حاضر در قالب پنج فصل و نتیجه گیری تنظیم گردیده است. فصل اول شامل کلیات که حاوی مسائل عمده تحقیق می باشد. فصل دوم در بر گیرنده بررسی مفهوم امنیت از منظر مکتب کپنهاگ به عنوان چارچوب نظری تحقیق می باشد. در فصل سوّم، مفهوم تروریسم و استراتژی آمریکا در مبارزه با تروریسم مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم در بر گیرنده اقدامات ایالات متحده در مبارزه با تروریسم: دکترین حمله پیشدستانه، حمله پیشگیرانه، طرح خاورمیانه بزرگ و حمله به عراق می باشد. فصل پنجم به کنکاش فرصت ها و تهدیدهای امنیتی ناشی از راهبرد آمریکا در مبارزه با تروریسم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. نگارنده تحقیق حاضر با بررسی واقعیات موجود و کنکاش پیامدها و تأثیرات دکترین بوش و اقدامات آمریکا در مبارزه با تروریسم بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده است که این راهبرد ضمن ایجاد فرصت ها و پیامدهای مثبت ، موجب افزایش تهدیدات علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران شده است بنحوی که این تهدیدات می تواند بقاء و اصل وجودی نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید کند. به این ترتیب فرضیه اصلی تحقیق حاضر به اثبات رسیده است.