نام پژوهشگر: علی اکبر خمچانی فراهانی
عاطفه حیدری مهدی مهدوی نیا
یادگیری و بخاطر سپردن لغات یک زبان جدید علیرغم آنکه یک امر کسل کننده و چالش انگیز است ، به عنوان یک فاکتور مهم در کسب مهارت آن زبان به شمار می آید.یاد گیرندگان زبان نسبت به حفظ کردن لغات جدید اشتیاقی ندارند و در بسیاری از موارد نیز موفق به انجام آن نمی شوند . هدف این تحقیق ارائه یک روش تدریس قابل قبول و خوشایند،از طریق بکارگیری موسیقی به عنوان یک متغیر در جهت تسهیل و بالا بردن فرآیند یادگیری لغت و همچنین ایجاد محیطی شاد در یادگیری زبان است. بدین منظور ، 36 دانش آموز به طور غیر تصادفی انتخاب شده و به تعداد مساوی در دو کلاس به عنوان گروههای کنترل و آزمایشی در سطح مقدماتی تقسیم شدند. هر دو گروه تست لغت را به عنوان پیش آزمون دریافت کردند. در بخش اول ، گروه آزمایشی در حالیکه لغات کلیدی متن موسیقی رامی خوانند ، موسیقی را به عنوان محرک دریافت کردند. از طرف دیگر ، گروه کنترل سعی در یادگیری آن لغات ، بدون گوش دادن به موسیقی و بر طبق برنامه درسی کلاس و در همان مقدار زمان برابر با گروه آزمایشی بودند. بدین ترتیب موسیقی به عنوان متغیر کنترل شده جهت اندازه گیری تأثیر مثبت یا منفی محرک ، از هر دو گروه گرفته شده است . به منظور پرداختن به اهداف تحقیق ، روش های آماری زیر اجرا شده است: به منظور پاسخ دادن به اولین فرضیه نال ، t- تست زوجی جهت مقایس? میانگین نمرات گروه آزمایشی در پیش آزمون و آزمون نهایی بکار برده شده است . این محاسبه آماری بیانگر آن است که آیا تفاوت معنا داری میان میانگین نمرات هر دو آزمون گروه آزمایشی ، که در آن موسیقی اجرا شده است ، وجود دارد یا نه . علاوه براین، t- تست مستقل ، به منظور مقایس? نمرات میانگین هر دو گروه کنترل و آزمایشی در آزمون نهایی بکار برده شده است . این محاسبه آماری در تلاش برای مشخص نمودن اینکه آیا تفاوت معنا داری میان نمرات آخر ترم گروه کنترل که موسیقی را دریافت نکرده اند و گروه آزمایشی که این محرک را دریافت کرده اند وجود دارد یا نه . به منظور اینکه وجود داشتن تفاوت به دلیل تأثیر محرک یا همان موسیقی است ، t- تست مستقل جهت مقایس? نمرات میانگین هر دو گروه کنترل و آزمایشی در آزمون نهایی ، بکار برده است که در این مرحله قبل از بکار گیری موسیقی مورد آزمون قرار گرفته اند. علاوه بر این ، t- تست زوجی جهت مقایس? نمرات میانگین گروه کنترل در هر دو آزمون پیش و نهایی بکار برده شد تا بررسی شود که آیا تغییر معنا داری در پایان ترم در این گروه که موسیقی را دریافت نکرده اند وجود دارد یا خیر. در نهایت, به منظور پاسخ دادن به دومین فرضیه نال پرسشنامه شناختی به گروه آزمایشی داده شد تا ارزیابی ذهنی و نظر آنها نسبت به کاربرد موسیقی در کلاس مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بدست آمده نشان داد که رابط? معنا دار مثبت و مستقیمی میان کاربرد موسیقی و فرآیند یادگیری لغت در دانش آموزان وجود داشته است.