نام پژوهشگر: محمدعلی محمدی فر
فرانک رزاقیان ایمان اله بیگدلی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی (smc) در اختلال افسرده خویی و مقایسه آن با دارو درمانی صورت گرفت.نمونه این پژوهش آزمایشی شامل 20 بیمار زن افسرده خو می شد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان بیماران افسرده مراجعه کننده طی 9 ماه در سال 1389 به کلینیک روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه (هر گروه 10 نفر) آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نحوه ی انتخاب آزمودنی ها از طریق مصاحبه ساختار یافته scid و آزمون افسردگی بک صورت پذیرفت. برای گروه کنترل تنها دارودرمانی اعمال شد و گروه آزمایش علاوه بر دارودرمانی، درمان مشاوره انگیزشی نظام مند را در 10 جلسه دریافت کردند. دو گروه با توجه به متغیرهای سن، تحصیلات، تأهل و بیماریهای جسمانی با یکدیگر همتاسازی شدند. نمرات افسردگی دو گروه با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (bdi) و ساختار انگیزشی آنها با پرسشنامه اهداف و علایق فردی (pci) مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از این است که درمان مشاوره ی انگیزشی نظام مند و دارو درمانی به طور معناداری، در مقایسه با دارودرمانی صرف در کاهش علائم افسردگی و بهبود ساختار انگیزشی بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی موثر است. بر طبق نتایج این پژوهش روش درمانی مشاوره انگیزشی نظام مند و دارودرمانی در درمان افراد مبتلا به افسرده خویی می تواند موثر تر از دارو درمانی صرف در درمان این بیماران باشد. واژگان کلیدی: اختلال افسرده خویی، مشاوره انگیزشی نظام مند، ساختار انگیزشی، مصاحبه بالینی ساختاریافته، دارودرمانی
ناهید رادبخش محمدعلی محمدی فر
چکیده امروزه، همه ی برنامه ریزان و سیاست گذاران معتقدند " نابودی در انتظار شماست، مگر اینکه خلاق و نوآور باشید". از آن جایی که مدیران آموزش و پرورش وظیف? رشد تواناییها و خلاقیت کودکان را بر عهده دارند، باید با یافتن روشهای جدید برای استفاد? صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های دانش آموزان گام بردارند. دو مورد از جدیدترین و جذاب ترین این روش ها برای افزایش خلاقیت، بازی و قصه گویی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی و قصه گویی بر میزان خلاقیت دانش آموزان است. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرحِ پیش آزمون _ پس آزمون و گروه کنترل می باشد. به همین منظور 48 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی شهر سمنان (32 نفر گروه های آزمایشی، 16 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش خلاقیت نیز از فرم b پرسشنامه ی خلاقیت سنج تورنس استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمونهای تعقیبی استفاده شد.نتایج نشان داد که استفاده از روش بازی و قصه گویی به طور معناداری باعث افزایش چهار مولف? خلاقیت در گروه های بازی و قصه گویی شد؛ همچنین بین میزان تأثیر این دو روش بر مولفه های خلاقیت از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود نداشت.استفاده از روش های بازی و قصه گویی، با از بین بردن موانع خلاقیت، سکون فکری، و کمک به حل مسائل با روندی لذت بخش و سرگرم کننده موجب افزایش خلاقیت دانش آموزان می شود. دانش آموزانی که در این جلسات حضور می یابند با انگیز? بیشتری درصدد یافتن راه حل های اصیل و جدید برای مسائل هستند: لذا توصیه می شود معلمان و والدین در شیوه های آموزشی و تربیتی خود از این روشها بهره جویند. واژه های کلیدی: بازی، قصه گویی، خلاقیت، تورنس
طیبه بهرامیان محمدعلی محمدی فر
رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی خانواده است. برای جانبازان زندگی زناشویی به دلایل مختلف ممکن است به صورت ویژه ای فشار زا باشد. به همین دلیل در معرض اختلافات زناشویی و آسیب های خانوادگی بیشتری هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش طرحواره های ناساز گار اولیه و عوامل شخصیت در پیش بینی رضایت زناشویی جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه و بدون اختلال استرس پس از سانحه بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده که در مقوله طرح های توصیفی قرار می گیرد. جامعه آماری شامل جانبازانی بود که نام آنها در لیست بنیاد شهید و امور جانبازان استان چهارمحال و بختیاری موجود بوده و از بین این جانبازان تعداد 200 نفر به روش خوشه ای تصادفی از بین 3 شهرستان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل: پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ، پرسش نامه طرحواره های ناسازگار یانگ وپرسش نامه 6 عاملی شخصیت (هگزاکو) بودکه در نمونه انتخابی اجرا شد. برای تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل شخصیت وطرحواره های ناسازگار اولیه ارتباط معنادار با رضایت زناشویی جانبازان دارند و می توانند به خوبی تغییرات آن را تبیین نمایند. از بین عوامل شخصیت، برونگرایی بیشترین سهم و از بین طرحواره های ناسازگار اولیه طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری بیشترین سهم را در پیش بینی رضایت زناشویی داشتند. همچنین نتایج تحلیلی واریانس نشان داد که بین رضایت زناشویی، عوامل شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه جانبازان با اختلال و بدون اختلال تفاوت وجود دارد. نتایج نشان داد که توجه به طرحواره های ناسازگار و عوامل شخصیت در رضایت زناشویی می تواند رهنمود مناسبی برای آموزش و درمان روابط زناشویی جانبازان باشد و می توان از تعارضات زناشویی کاست و زندگی را برای آنها دلپذیر ساخت.
مرجان شاهی محمدعلی محمدی فر
هدف: مطالعه حاضر با هدف پیش¬بینی ناگویی هیجانی براساس اضطراب و سرشت و منش در دانش¬آموزان دبیرستانی انجام شد. مواد و روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (رگرسیون) بود. نمونه شامل 300 (152دختر و 148 پسر) دانش¬آموز دبیرستانی شهرستان سمنان بود که به روش نمونه¬گیری خوشه¬ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه¬ی ناگویی هیجانی تورنتو، پرسشنامه¬ی سرشت و منش کلونینجر و پرسشنامه¬ی صفت – حالت اضطراب استفاده شد. یافته¬ها: تحلیل داده¬ها نشان داد که صفت و حالت اضطراب و سه زیر مقیاس خود راهبری، همکاری و پایداری سرشت و منش نقش معناداری در پیش¬بینی ناگویی هیجانی دارند. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که در متغیرهای پژوهش با توجه به جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد و همچنین افرادی که از نظر اجتماعی- اقتصادی در جایگاه پایین¬تری قرار دارند در صفت ناگویی هیجانی نمره بالاتری دریافت می¬کنند. نتیجه¬گیری: این یافته¬ها بیانگر نقش و اهمیت سطح اضطراب و ویژگی¬های شخصیتی سرشت و منش در شناسایی بهتر افراد مبتلا به ناگویی هیجانی و حتی پیشگیری از بروز این مشکل می¬باشد.
حسین حجت پناه معصومه خسروی
نتایج حاصله از تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها متغیر خودکارآمدی هیجانی بر ادراکات محیط یادگیری دانش آموزان به طور معناداری تأثیرگذار بود و این متغیر به تنهایی توانست 5% ادراکات محیط یادگیری دانش آموزان را پیش بینی کند. همچنین میان دانش آموزان دختر و پسر در پیش بینی ادراکات محیط یادگیری تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین تقویت باورهای خودکارآمدی هیجانی و همچنین پرداختن به جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی دانش آموزان، منجر به رشد ادراکات محیط یادگیری و در نهایت پیشرفت تحصیلی آنان می شود.
سهیلا دینی محمود نجفی
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی و احساس تنهایی با پیشرفت تحصیلی صورت گرفت. این پژوهش به روش همبستگی انجام گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ی سوم دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 بودند . نمونه ی پژوهش شامل 200 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی سوم دبیرستان در رشته های ریاضی فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ی احساس تنهایی دهشیری و همکاران (1386) و مقیاس زمینه یابی جهت گیری هدف پیشرفت اجتماعی ( sagos ) و معدل کل دانش آموزان. داده های به دست آمده، از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که بین احساس تنهایی و پیشرفت تحصیلی رابطه معکوس و معنا دار وجود دارد، در حالیکه بین هیچ یک از مولفه های جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی رابطه ی معنادار به دست نیامد. واژه های کلیدی: جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی، احساس تنهایی، پیشرفت تحصیلی
صدیقه کریمی محمود نجفی
هدف از پژوهش مقایسه ی اختلالات رفتاری، عزت نفس، و رضایت از زندگی در نوجوانان بی سرپرست و عادی بود. طرح این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را نوجوانان بی سرپرست دختر و پسر شهر سمنان و شهر تهران و نوجوانان عادی مدارس شهر سمنان و مدارس شهر تهران تشکیل می دهند. 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که گروه دانش آموزان بی سرپرست بودند و 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که گروه دانش آموزان عادی بودند. شرکت کنندگان پرسشنامه ی اختلالات رفتاری آیشنباخ، عزت نفس روزنبرگ، و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات اختلالات رفتاری، عزت نفس و رضایت از زندگی در بین نوجوانان بی سرپرست و عادی تفاوت معناداری دارد. نمرات اختلالات رفتاری نوجوانان بی سرپرست بالاتر از نمرات نوجوانان عادی بود و نمرات رضایت از زندگی و عزت نفس نوجوانان عادی بیشتر از نمرات نوجوانان بی سرپرست بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نوجوانان بی سرپرست در مقایسه با نوجوانان عادی دارای مشکلات بیشتری می باشند و این موضوع حاکی از نیاز به توجه بیشتر و برنامه ریزی بهتر برای نوجوانان بی سرپرست می باشد.
سیده زهره حسینی محمود نجفی
مصرف مواد یکی از جدی ترین معضلات بشری در سال های اخیر و یکی از پیچیده ترین پدیده های انسانی است و هر روز بر شمار قربانیان مصرف مواد افزوده می شود. برای بررسی و شناخت پدیده اعتیاد توجه به جنبه های فردی، ژنتیکی و روانی لازم و ضروری است. هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی خلقی، سرشت و منش و پرخاشگری در افراد معتاد و افراد سالم بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. نمونه ای به حجم 80 نفر فرد معتاد و 80 نفر فرد عادی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو، پرسشنامه سرشتی و منشی کلونینجر و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های ناگویی خلقی و مولفه های پرخاشگری بین افراد معتاد و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که نمرات مولفه های ناگویی خلقی و پرخاشگری در افراد معتاد بیش از افراد عادی بود. همچنین مولفه های آسیب و نوجویی در متغیر سرشت و منش در افراد معتاد بیشتر از افراد عادی بود و مولفه های خود رهبری، مشارکت و پشتکار در افراد معتاد کمتر از افراد عادی بود. در مولفه های پاداش-وابستگی و خودتعالی تفاوتی بین دو گروه یافت نشد. این مطالعه در راستای پژوهش های معطوف به بررسی ابعاد شخصیتی زیر بنایی دخیل در اعتیاد، می تواند در جهت شناخت دقیق تر عوامل دخیل در این پدیده و ارایه راهکارهای مناسب جهت پیشگیری ودرمان یاری رسان باشد.