نام پژوهشگر: آرزو زاهدی
آرزو زاهدی مرتضی عرفانی
مسئله علم و ادراک از مسائل بسیار مهم وپیچیده فلسفی است. ادراک در لغت به معنای وصول و رسیدن است و در اصطلاح به حضور مجردی نزد مجرد دیگر تعریف شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علم و ادراک با تجرد از نظر صدرالمتآلهین و علامه طباطبایی است. روش پژوهش ، توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، منابع کتابخانه ای می باشد. مهمترین پرسش هایی که در این پژوهش در پی پاسخ آنها هستیم به قرار ذیل است: آیا مدرَک و مدرِک واقع شدن موجودات مادی با توجه به تعریف و توضیح ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره) از علم در آثار فلسفی و کلامی ایشان قابل تبیین است؟ آیا دلایل این دو یزرگوار در این باب قابل قبول می-باشد؟ ملاصدرا و علامه طباطبایی از یک سو علم را عبارت از حضور صورت شئ نزد عالِم می دانند و موجود مادی را از آن رو که هر جزئش از جزء دیگر آن غایب است نه مدرِک می شمارند نه مدرک بالذات و از سوی دیگر و به ویژه بر اساس آیات قرآن کریم معتقدند تمام موجودات حتی موجودات مادی تسبیح گوی خداوندند و این بر وجود علم و ادراک در آنها حکایت دارد. از آنجا که دیدگاه ملاصدرا درباره ادراک مبتنی بر نظریه مُثُل افلاطونی است و وی صریحا موجود مادی را مجهول بالذات معرفی می کند، راه حلی برای رفع این تعارض در حکمت متعالیه ملاصدرا به نظر نمی رسد. اما از آن رو که علامه طباطبایی منکر نظریه مثل افلاطونی است و صور ادراکی انسان را مشتمل بر کمالات موجودات مادی می داند، علم به موجودات مادی در فلسفه ایشان قابل تبیین به نظر می رسد اما بهره مندی موجودات مادی از علم و ادراک با تعریف ایشان از علم سازگاری ندارد. به نظر نگارنده اگر چه در دیدگاه مرحوم علامه پیشرفتی ملاحظه می شود امّا تعارض میان تعریف علم و بهره-مندی موجودات مادی از علم به صورت کامل حل نشده است و برای حل این تعارض یا باید در تعریف علم تجدید نظر کرد و یا برای موجودات مادّی نحوه ای از تجرد قائل شد.