تجارت سیار نیز با نرخ بالایی رو به رشد است. علی ¬رغم فرصت¬های فراوان پیش روی تجارت سیار، این نکته حائز اهمیت است که با وجود روند رو به افزایش تعداد مشترکان تلفن همراه، فعالیت¬های تجارت سیار در بسیاری از کشورهای در حال توسعه در سطح پایینی باقی مانده است و تعداد کاربرانی که از این وسیله برای انجام تراکنش¬های مرتبط با کالا و خدمات بهره می¬گیرند در سطح پایینی قرار دارد. موفقیت نهایی تجارت سیار به استفاده¬ی کاربران از آن به عنوان یک کانال برای انجام معاملات پولی بستگی دارد. با توجه به قابلیت¬های تجارت سیار، درک تصمیمات کاربران مبنی بر پذیرش تجارت سیار بطور قابل ملاحظه¬ای مورد توجه محققان و جامعه¬ی کسب و کار قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، درک عواملی است که بر اساس توسعه¬ی مدل نظریه یکپارچه¬ی پذیرش و استفاده از فناوری (utaut) منجر به پیش¬بینی تصمیمات کاربر مبنی بر پذیرش تجارت سیار می¬شود. همانند بسیاری از مطالعات پیرامون پذیرش سامانه های اطلاعاتی، پیش¬بینی رفتار پذیرش کاربران تجارت سیار با توجه به پیچیدگی و عدم اطمینان در تصمیم گیری بسیار دشوار است. بنابراین در این تحقیق تلاش گردید تا با استفاده از روش¬های نرم¬رایانش به ارائه¬ی مدلی کاربردی جهت پیش¬بینی میزان پذیرش تجارت سیار از منظر کاربران نهایی ارائه گردد. شبکه عصبی یکی از روش¬های نرم¬رایانش است که به دلیل توانایی مدل¬سازی مسائل بصورت خطی و غیر خطی، روشی مناسب برای مطالعه¬ی فرایند تصمیم به شمار می¬آید. این روش در حوزه¬های متعددی از جمله اقتصاد، انتخاب مشتری و وفاداری مشتری به¬کار گرفته شده¬است، اما کاربرد آن در حوزه¬ی سامانه¬های اطلاعاتی بسیار اندک بوده¬است. در این مطالعه از شبکه عصبی به عنوان روش تحلیلی اصلی برای درک بهتر تصمیمات پذیرش تجارت سیار بر اساس یک مدل غیر خطی استفاده شد. تحلیل رگرسیون خطی چندگانه برای مقایسه¬ی نتایج روش شبکه عصبی و تحلیل رگرسیون و بررسی عملکرد دو روش و تفاوت بین پارامترها در پیش بینی میزان پذیرش تجارت سیار به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که شبکه عصبی عملکرد بهتری نسبت به مدل رگرسیون در پیش بینی میزان پذیرش دارد و قادر به نمایش روابط غیر خطی میان پارامترهای پیش¬بینی کننده¬ی پذیرش تجارت سیار است.

پژوهش حاضر، درصدد تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم تجربی دوره ابتدایی با توجه به مهارت های سواد علمی فناورانه است.این پژوهش از بعد هدف، پژوهشی کاربردی است که با روش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا انجام شده است. به این منظور، شش جلد کتاب درسی علوم تجربی دوره ابتدایی سال تحصیلی 93-1392 مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی با استفاده از چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته که پایایی آن 93 صدم به دست آمده است و دارای 9 مهارت و 22 نشانگر سواد علمی-فناورانه است؛ صورت گرفته است. داده های تحلیل محتوا نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد فراوانی و نمودار و به منظور بررسی تفاوت معنادار بین داده ها، از آزمون «کای اسکوئر» استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در کتابهای علوم تجربی، به مهارت های سواد علمی فناورانه توجه لازم صورت نگرفته است؛ همچنین این مهارت¬ها، که در 9 مهارت مشاهده کردن، کاربرد ابزار و اندازه گیری، جمع آوری اطلاعات، تفسیر و نتیجه گیری، برقراری ارتباط، طراحی تحقیق، آزمایش کردن، پیش بینی کردن و فرضیه سازی، طبقه بندی شده اند؛ به طور یکنواخت نیز، به کار گرفته نشده اند. مهارتهای سواد علمی فناورانه در کتاب های مورد بررسی، طیفی از 7 تا 379 مورد را شامل می شوند که بیشترین توجه به مهارت مشاهده کردن و کمترین توجه نسبت به مهارت فرضیه سازی است. سایر مهارتها نیز با فراوانی نامتوازن و نامتعادل، بین این دو حیطه پراکنده هستند.