نام پژوهشگر: مجتبی با حشمت
مجتبی با حشمت حمید دهقان پور
ابتدا به بررسی خانواده و نسبت اش با اجتماع و جامعه در جامعه شناسی می پردازیم. برای ورود به بحث، از نظریات آنتونی گیدنز-جامعه شناس بزرگ- کمک می گیریم و در نظریات او به لایه مختلف خانواده در جامعه می نگریم. سپس نگاه گذرای نقادانه ای بر آرای گیدنز بنابر نظریات جان برناردز و کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی می اندازیم تا مسئله ی خانواده، ارتباط زن و مرد، ازدواج و اجتماع در ابتدای پایان نامه ی حاضر، مبسوط ترو دقیق تر پرداخت شود. بعد از این به آسیب شناسی نظام خانواده در ایران می پردازیم: مسائب زناشویی و شکاف نسل ها و مخاطرات جنسی و اقتصاد خانواده و هویت ملی مذهبی و... پس از گذر از رویکرد جامعه شناسیک، در بستر علم روانکاوی به خانواده نگاهی می اندازیم. در این بخش، از نظریات روانکاو شهیر، کارل گوستاو یونگ- کاشف ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر- کمک می گیریم. یونگ در مقاله ی زن اروپایی، پیشگویانه، معضلات امروز خانواده و زن در جامعه را پیش بینی می کند. بعد از اینهاست که به سینمای اجتماعی ایران می رسیم. که ابتدائاً با نگاهی تاریخی- تحلیلی آن را مرور می کنیم و فراز و نشیب ها و تحول ها و موانع و رکود و بالندگی ها بازگو می شود. سپس، مروری کوتاه بر ساز و کار سانسور و ممیزی در سینمای پس انقلاب را می خوانیم که ریشه های این رویه را در سینمای قبل از انقلاب تشخیص می دهد و بعد، از تاثیر سانسور بر سینما و تاریخچه ی گذرای آن در ایران می گوید. و البته از آن فیلم ها که تیغ سانسور در رفته اند هم یادی می شود. زن در سینمای پس انقلاب، قهرمان واقعی این هنر-صنعت است. زیرا همچون قهرمانان اسطوره ای،از بندها و هزارتوها خود را می رهاند و با طی مسیری پر التهاب و درگیر کننده به جایگاهی می رسد که می تواند در سینمای بی قید امروز جهان، ادبیات منحصر بفرد خودش را داشته باشد. پس ریشه های این قهرمانی و به ثمر رسیدن سیما و سینمای زن و زنان را بررسی می کنیم. در سینمای موفق اجتماعی، آنچه وضوح دارد؛ میزان تاثر از اجتماع و تاثیر بر همان اجتماع است. در پایان، سینمای دو فیلمساز نمونه ی این سالها در سینمای اجتماعی ایران(اصغر فرهادی و رسول صدرعاملی) مورد بررسی قرار می گیرند