نام پژوهشگر: جمال حقیقی

بررسی متغیّرهای شناختی، انگیزشی و شخصیّتی به عنوان پیش بین های استعدادهای درخشان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1388
  نادره سهرابی شگفتی   جمال حقیقی

پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عضویت گروهی دانشجویان استعدادهای درخشان و عادی از روی متغیرهای هوش، خلاقیت، شخصیت، هوش هیجانی و راهبردهای انگیزشی یادگیری، انجام گرفت. در این پژوهش 5 متغیر، هوش، شخصیت با 5 خرده مقیاس، خلاقیت با 4 خرده مقیاس، هوش هیجانی با 15 خرده مقیاس و راهبردهای انگیزشی یادگیری با 15 خرده مقیاس به عنوان متغیرهای پیش بین استعدادهای درخشان مورد استفاده قرار گرفتند. در مجموع با در نظر گرفتن خرده مقیاس ها و ترکیب خطی متغیرها 45 فرضیه در این پژوهش مطرح شد. در این پژوهش از 5 پرسشنامه استفاده شد که شامل: 1)مقیاس هوشی کتل 2) آزمون خلاقیت عابدی 3) مقیاس شخصیتی نئو فرم تجدید نظر شده 4) مقیاس هوش هیجانی بار-آن 5) مقیاس راهبردهای انگیزشی یادگیری می باشند. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری تصادفی 197 دانشجوی دختر و پسر استعدادهای درخشان و 201 دانشجوی دختر و پسر عادی و در مجموع 401 دانشجو انتخاب و در این پژوهش مورد آزمون قرار گرفتند. در این پژوهش، علاوه بر استفاده از آمار توصیفی، برای پیش بینی عضویت گروهی و دستیابی به معادله ممیز روش آماری تحلیل ممیز نیز مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد تفاوت بین دو گروه دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان در 30 متغیر از 40 متغیر پیش بین در سطح 05/0 p< تا 0001/0 p< معنی دار است و تابع ممیز به دست آمده از قدرت تشخیصی خوبی برای تبیین واریانس متغیر وابسته، یعنی عضویت گروهی در دو سطح دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان برخوردار است. بنابراین، 30 فرضیه از 40 فرضیه که مربوط به متغیرهای پژوهش بود و همچنین 5 فرضیه ترکیبی مطرح شده در این پژوهش تائید شدند. با استفاده از روش تحلیل ممیز گام به گام 8 متغیر از 40 متغیر باقی ماندند و وارد تحلیل شدند. این 8 متغیر قادر بودند به طرز مطلوبی تا 6/76 درصد دانشجویان عادی و استعدادهای درخشان را به درستی تشخیص داده و عضویت گروهی آنها را تعیین کنند. نتایج به دست آمده با پژوهشهای انجام شده در این حیطه ها همخوانی داشت.

تأثیر آموزش هوش هیجانی بر اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه شهید چمران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  غلامحسین مکتبی   منیجه شهنی ییلاق

این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش هوش هیجانی بر اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی پرداخته است. جامعه آماری شامل دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران است که در سال تحصیلی 87-86 مشغول به تحصیل بودند، از میان آن ها 120 نفر به طور تصادفی چند مرحله ای نسبی انتخاب و در چهار گروه 30 نفری (آزمایشی دختر و پسر و گواه دختر و پسر) گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتند از: پرسشنامه خود- گزارشی هوش هیجانی براکت و همکاران، اضطراب اجتماعی ماتیک و کلارک و سازگاری اجتماعی مظاهری. طرح پژوهشی از نوع آزمایشی میدانی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری است. گروه آزمایشی در 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش هوش هیجانی قرار گرفتند. پس از اعمال مداخله آزمایشی، بار دیگر میزان اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی گروه های آزمایشی و گواه سنجیده شد. پس از 8 هفته از اتمام جلسات آموزشی بار دیگر آزمودنی ها پرسشنامه های فوق الذکر را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس های چند متغیری، دو راهه و یک راهه بیانگر تفاوت معنی دار بین اضطراب اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی گروه ها است. در ضمن، بین دو جنسیت از لحاظ تأثیر آموزش هوش هیجانی بر متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اثر درمان بعد از هشت هفته همچنان ادامه داشت.

تاثیر آموزش فرایند حل مسئله خلاق بر تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری در دانشگاه شهید چمران اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  علیرضا حاجی یخچالی   جمال حقیقی

هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی فرایند حل مسئله خلاق (cps) به عنوان یک راهبرد آموزشی بر افزایش تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری در دانشجویان دانشگاه شهید چمران بود. آموزش فرایند cps (با استفاده از دوازده تکنیک خلاقیت در دو دوره تفکر خلاق و انتقادی) به عنوان متغیر مستقل و و تفکر علمی و مولفه های آن (مشاهده و استنباط، ممارست، استفاده از نظریه ها و قوانین علمی، بستر سازی اجتماعی و فرهنگی، خلاقیت و تصویرسازی و استفاده از روش های علمی)، خلاقیت و مولفه های آن (سیالی، ابتکار، انعطاف پذیری و بسط) و نوآوری و مولفه های آن (سبک های دانستن، طرح ریزی و آفرینش) به عنوان متغیرهای وابسته بودند. پژوهش حاضر یک طرح آزمایش میدانی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های تفکر علمی لیانگ و همکاران، خلاقیت عابدی و نوآوری کولز و واندن بروک بودند. نمونه پژوهش شامل 60 دانشجوی پسر و دختر دوره کارشناسی، دانشگاه شهید چمران در سال تحصیلی 88-1387بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. قبل از آموزش فرایند cps از هر دو گروه آزمایش و گواه پیش آزمون های تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری گرفته شد. سپس، به گروه آزمایش فرایند cps آموزش داده شد و به گروه گواه هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون ها گرفته شد. در نهایت، پس از 6 هفته از اتمام دوره آموزشی دوباره از هر دو گروه آزمون های تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری، به عنوان پیگیری، گرفته شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) نشان داد که آموزش فرایند cps باعث اافزایش معنی دار تفکر علمی، خلاقیت، نوآوری و مولفه هایشان در دانشجویان شد. همچنین، نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری با سنجش های تکراری نشان داد که اثر آموزش فرایند cps در طول زمان بر تفکر علمی، خلاقیت، نوآوری و مولفه هایشان در دانشجویان اثر پایداردارد.

تأثیر آموزش انگیزش تحصیلی بر ابعاد شناختی-انطباقی/غیر انطباقی، رفتاری-انطباقی/غیر انطباقی انگیزش و عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر بوشهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  سید موسی گلستانه   جمال حقیقی

چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش انگیزش تحصیلی بر ابعاد شناختی-انطباقی، شناختی-غیر انطباقی، رفتاری-انطباقی و رفتاری-غیر انطباقی انگیزش و عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال دوم دبیرستان های پسرانه شهر بوشهر بود. آموزش انگیزش تحصیلی (طی 13 جلسه آموزشی) به عنوان متغیر مستقل و خود اثربخشی، تبحر گرایی، ارزش گذاری، پایداری، برنامه ریزی، مدیریت تکلیف، اضطراب، اجتناب از شکست، کنترل نامطمئن، خود ناتوان سازی، عدم التزام تحصیلی و عملکرد تحصیلی به عنوان متغیرهای وابسته بودند. پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی میدانی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش و التزام تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی، مارتین، پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودگردان، زیمرمن و مارتینز-پونز، و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی یادگیری، اکلس، بودند. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز پسر سال دوم دبیرستانی شهر بوشهر در سال تحصیلی 88-1387 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس، به گروه آزمایش انگیزش تحصیلی آموزش داده شد و به گروه گواه هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهایت، پس از 6 هفته از اتمام دوره آموزشی، دوباره از هر دو گروه آزمون انگیزش و التزام تحصیلی به عنوان پیگیری، گرفته شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) نشان داد که آموزش انگیزش تحصیلی باعث افزایش معنی داری در خود اثر بخشی، تبحر گرایی، ارزش گذاری، پایداری، مدیریت تکلیف و عملکرد تحصیلی شد و همچنین، باعث کاهش معنی داری در اضطراب، اجتناب از شکست و کنترل نامطمئن گردید. اما در متغیرهای برنامه ریزی، خودناتوان سازی و عدم التزام تحصیلی تغییر معنی داری صورت نگرفت. همچنین، نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری با سنجش های تکراری نشان داد که اثر آموزش انگیزش تحصیلی در طول زمان بر خود اثر بخشی، تبحر گرایی، ارزش گذاری، پایداری، برنامه ریزی، اضطراب، اجتناب از شکست، کنترل نامطمئن، خودناتوان سازی، عدم التزام تحصیلی و عملکرد تحصیلی پایدار است، اما در متغیر مدیریت تکلیف تداوم اثر مداخله مشاهده نشد.

رابطه اهداف پیشرفت با رفتارهای اجتنابی در دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه دره شهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  زینب قاسمی نژاد   جمال حقیقی

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اهداف پیشرفت و رفتارهای اجتنابی در دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان می باشد. در این تحقیق هدف های تبحرگرا، تبحرگریز، عملکردگرا و عملکردگریز به عنوان متغیرهای پیش بین و تقلب، تعلل و خودناتوان سازی به عنوان متغیرهای ملاک در نظر گرفته شده اند. روش پژوهش به کار رفته در این تحقیق روش همبستگی می باشد. نمونه تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان های دره شهر می باشد که در سال تحصیلی 87-86 مشغول به تحصیل بوده اند. تعداد افراد جامعه 131 نفر می باشد. کل جامعه به عنوان نمونه در تحقیق در نظر گرفته شده اند. برای سنجش اهداف تبحرگرا، عملکردگرا،عملکردگریز، خودناتوان سازی و تقلب از پرسشنامه الگوهای یادگیری سازگار ، برای سنجش هدف تبحرگریز از پرسشنامه تبحرگریزی، برای سنجش تعلل از آزمون تعلل تاکمن و برای سنجش نگرش به تقلب از پرسشنامه نگرش به تقلب استفاده شده است. بین متغیرهای پیش بین و ملاک ضرایب همبستگی ساده و چندگانه محاسبه شده است. کلیه تحلیل های انجام شده در این تحقیق با استفاده از نرم افزار(16spss) صورت گرفته است. ارتباط منفی بین هدف تبحرگرا و نگرش به تقلب (ضریب همبستگی 0/354- در سطح معنی داری0/01>p )، ارتباط منفی بین هدف تبحرگرا و رفتار تقلب(ضریب همبستگی 0/325-در سطح معنی داری0/01>p) ، ارتباط مثبت هدف عملکردگرا و خودناتوان سازی (ضریب همبستگی به دست آمده 0/177 در سطح معنی داری0/43>p) و ارتباط منفی هدف تبحرگرا و تعلل (ضریب همبستگی به دست آمده 0/248- در سطح معنی داری0/01>p) تأیید شد.