نام پژوهشگر: سیده سمیه حبیب الله پور
سیده سمیه حبیب الله پور محمدرحیم عیوضی
چکیده پس از گذشت نزدیک به دو دهه از استقلال کشورهای آسیای مرکزی، به رغم مجاورت جغرافیایی، هم تکمیلی اقتصادی و پیوندهای تاریخی-تمدنی آن ها با ایران، بسیاری از تحلیل گران معتقدند که سیاست خارجی ایران در قبال منطقه آسیای مرکزی جزء کم رونق ترین حوزه ها بوده و نفوذ چندانی در این منطقه ندارد. در این راستا، نوشتار حاضر سعی دارد با استفاده از تئوری همگرایی «کانتوری و اشپیگل» به بررسی عوامل مشترک و مشابه ایران و کشورهای آسیای مرکزی، ماهیت ارتباطات درون منطقه ای، سطح قدرت در نظام تابعه، ساختار روابط درون منطقه ای و میزان تأثیرگذاری و اهمیت بازیگر مداخله گر بر روند تکوین و گسترش همگرایی ایران با کشورهای آسیای مرکزی بپردازد. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است نشان می دهد، علی رغم وجود زمینه های مناسب همگرایی چالش هایی بر سر راه این امر وجود دارد که عمده ترین آن ها را می توان در حضور قدرت های فرا منطقه ای بویژه ایالات متحده آمریکا، تضاد منافع قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای حاضر در آسیای مرکزی، ارائه تصویری مداخله جویانه و تهدید کننده از ایران، نبود استراتژی بلند مدت ایران در این منطقه و محور قرار ندادن مشترکات در روابط دو جانبه، نام برد. کلید واژه ها: آسیای مرکزی، همگرایی،ایران، تئوری بازیگر مداخله گر.