نام پژوهشگر: عبدالعلی موحدی نیا
معصومه فرهاد سیدمحمدباقر نبوی
بندر امام به عنوان بزرگترین بندر ایران، دارای بالاترین رکورد تخلیه و بارگیری در کشور بوده، بنابراین با تردد و ترافیک سنگین کشتی ها روبروست. ضایعات حاصل از صادرات انواع کالاها، آلودگی های وارده از سوخت کشتی ها و پساب صنایع پتروشیمی، از جمله منابع آلاینده بالقوه منطقه محسوب می گردند. از جمله آلاینده های موجود در منطقه، می توان به هیدروکربن های نفتی و فلزات اشاره کرد. به علت خطرات بالایی که این آلاینده ها برای سلامت اکوسیستم منطقه دارند و با توجه به انتقال آلودگی در طول زنجیره غذایی بواسطه مصرف آبزیان آلوده، مطالعه سطح ناپاکی اینگونه آلاینده ها در محیط زیست و محیط های آبی بسیار حائز اهمیت می باشد. بطور کلی در پایش محیط های آبی از دوکفه ای ها به دلیل پراکنش وسیع، صافی خواری، تحرک کم و فقدان سیستم متابولیکی پیشرفته استفاده می شود. به منظور مطالعه آلودگی نفتی، غلظت tph، وانادیوم و نیکل به عنوان شاخص آلودگی نفتی در رسوب و دوکفه ای crassostrea gigas مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از رسوبات و صدف های 5 ایستگاه در بندر امام در بهمن 1388 و تیر ماه 1389 صورت گرفت. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه و آماده سازی آنها، میزان tphبا استفاده از دستگاه اسپکتروفلورومتر و میزان فلز نیکل با استفاده از دستگاه جذب اتمی و سنجش وانادیوم نیز به کمک کوره گرافیتی صورت گرفت. کربن آلی کل و دانه بندی رسوبات و فاکتورهای محیطی نیز در هر ایستگاه سنجیده شدند. نتایج نشان داد که غلظت tph، وانادیوم و نیکل در رسوبات به ترتیب 6/36-53/0، 2/48-35 و 4/79-3/59 میکروگرم بر گرم وزن خشک بوده و همچنین در بافت صدف ها نیز به ترتیب 502-1/24، 2-4/1 و 5/7-3 میکروگرم بر گرم وزن خشک بودند. دوکفه ای های منطقه از نظر tph در مقایسه با استاندارد who آلوده بوده اما رسوبات منطقه در مقایسه با استاندارد خلیج فارس غیر آلوده و کمی آلوده ارزیابی شد. رسوبات منطقه از نظر نیکل و وانادیوم می توانند اثرات زیان آوری بر روی جوامع بیولوژیک داشته باشد. دوکفه ای مورد مطالعه، از نظر دو فلز آلوده بوده و برای مصرف انسان مناسب نمی باشد. بین مقادیر tph در رسوب و بافت دوکفه ای همبستگی معنی دار و مستقیم مشاهده شد. بین میزان tph رسوبات و مقادیر رس و کربن آلی رسوبات همبستگی معنی داری ملاحظه نشد. همبستگی بین مقادیر وانادیوم در رسوب و بافت، معنی دار و مثبت بوده در حالیکه همبستگی بین مقادیر نیکل در رسوب و بافت معنی دار و منفی بود. نسبت وانادیوم به نیکل در رسوب و بافت دوکفه ای به ترتیب 81/0-46/0 و 66/0-26/0 بدست آمد که با مقدار این نسبت در هیچ یک از پایه های نفتی موجود در خلیج فارس مطابقت نداشت. بین غلظت هیدروکربن های نفتی با فلزات وانادیوم و نیکل در رسوب و بافت، همبستگی معنی داری مشاهده نشد. عدم وجود همبستگی بین مقادیر فلزات و tph در رسوب و دوکفه ای احتمالاً به دلیل لایروبی مکرر منطقه می باشد. با توجه به جابجایی مکرر رسوبات در این منطقه و پراکنش نسبتاً بالای دوکفه ای c. gigas به نظر می رسد پایش زیستی ترکیبات فوق به کمک c. gigas نسبت به سنجش و آنالیز شیمیایی رسوب از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.
علی منصوری عبدالعلی موحدی نیا
کفشک زبان گاوی درشت پولک (cynoglossus arel) از جمله ماهیان کفزی با ارزش اقتصادی بالا می باشد که از جوامع کفزی تغذیه می کند. این ماهی در سراسر خلیج فارس و دریای عمان پراکنش دارد. در این مطالعه، به منظور بررسی زیست شناسی این ماهی، تعداد 287 نمونه از ایستگاه ها ی تعیین شده در سواحل شهر بوشهر نمونه گیری و مورد آنالیز قرار گرفتند. نمونه برداری با استفاده از روش صید ترال عمقی از دی ماه 1388 تا آذر ماه 1389 صورت پذیرفت. طول کل و وزن ماهیان به طور دقیق اندازه گیری شد. دامنه طولی ماهیان از 21 تا 6/35 سانتی متر و دامنه وزنی از 42/35 تا 42/195 گرم بود. پردازش آماری نتایج، اختلاف معنی داری را در میزان تغذیه در ماه ها ی مختلف نشان داد (p<0.05)، به طوری که میزان میانگین شدت تغذیه (ifi) در ماده ها 40/0±53/2 و در نرها 62/0±27/2 بود، این نتایج حاکی از تغذیه نامطلوب این ماهی می باشد. میانگین سالانه ضریب چاقی در ماده ها 08/0±541/0 و در نرها 07/0±533/0 به دست آمد. شاخص گنادوسوماتیک در جنس ماده ماهی زبان گاوی درشت پولک از ماه مهر شروع به افزایش یافته و به حداکثر مقدار خود در اسفند می رسد و در جنس نر از ماه شهریور شروع به افزایش یافته و به حداکثر مقدار خود در فروردین ماه می رسد. هماوری مطلق ماهی زبان گاوی درشت پولک زیاد نبوده و بین 95765~15756 می باشد، هماوری مطلق با طول و وزن بدن رابطه مستقیم دارد. بیشترین و کمترین فراوانی غذایی در رژیم غذایی کفشک زبان گاوی درشت پولک ماده در طول ماه ها ی نمونه برداری به ترتیب پرتاران (08/62%) و کوپه پودا (67/6%) مشاهده شد. بیشترین فراوانی غذایی در رژیم غذایی کفشک زبان گاوی درشت پولک نر در طول ماه ها ی نمونه برداری متعلق به پرتاران (50/72%) و کمترین فراوانی متعلق به کوپه پودا (06/9%) مشاهده شد. بررسی شاخص تهی بودن معده نشان داد که در این گونه جنس نر نسبت به ماده پرخورتر بوده و همچنین این گونه در فصل تخمریزی تغذیه می کند. رابطه طول بدن و وزن بدن بدست آمده، w=0.0000021l^3.030 برای نرها، w=0.0000039l^3.150 برای ماده ها می باشد.
زهرا یاراحمدی عبدالعلی موحدی نیا
هیدروکربن های حلقوی آروماتیک گسترش وسیعی در اکوسیستم های ساحلی دارند، این ترکیبات می توانند اثرات مخربی را بر تولید مثل و بقای نسل آبزیان داشته باشند و در فرآیند کلیدی زرده سازی در ماهیان ماده اختلال ایجاد نمایند. در این مطالعه تغییرات غلظت انتقال دهنده های عصبی سروتونین(5-ht) دوپامین(da)، نورآدرنالین (na)، 3 و 4 دی هیدروکسی فنیل 3- استیک اسید (dopac) و 5- هیدروکسی ایندول 3- استیک اسید (5hiaa) در نواحی تلن سفالون، ناحیه پیش بینایی، هیپوتالاموس و هیپوفیز ماهی مید ماده در دو مرحله جنسی پیش زرده سازی و زرده سازی پس از مواجهه با نفتالین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج، کاهش معنی دار سطوح 17- بتا استرادیول پلاسما را در هر دو مرحله، 72 ساعت پس از مواجهه با نفتالین نشان داد. نتایج آنالیز مونوآمین ها تغییرات ناهماهنگی را در مناطق مورد مطالعه نشان داد. فعالیت دوپامینی در مرحله پیش زرده سازی طی مواجهه 3 ساعته صرفا در ناحیه پیش بینایی و در مواجهه 72 ساعته، در ناحیه پیش بینایی، هیپوتالاموس و هیپوفیز افزایش معنی داری داشت. در مرحله پیش زرده سازی، فعالیت سیستم سروتونینی 3 ساعت پس از مواجهه با نفتالین در ناحیه پیش بینایی، تلن سفالون و هیپوتالاموس کاهش یافت، در حالی که 3 روز پس از مواجهه با نفتالین فعالیت سروتونین تنها در هیپوفیز آن هم در مرحله پیش زرده سازی کاهش داشت. غلظت نورآدرنالین در مرحله پیش زرده سازی، طی هر دو مواجهه 3 و 72 ساعته با نفتالین، در هیپوفیز و در هیپوتالاموس افزایش یافت. نفتالین می تواند با اختلال در سیستم آمینرژیک مغز در ترشحات هورمونی در هیپوفیز در محور هیپوتالاموس- هیپوفیز-گناد آشفتگی ایجاد کرده، سبب اختلال آندوکرینی و در نتیجه اختلال در فرآیند زرده سازی شود. این احتمال نیز وجود دارد که تغییرات سطوح 17-بتا استرادیول ناشی از مواجهه با نفتالین، از طریق فیدبک های مثبت یا منفی در ترشحات هیپوفیزی شامل انتقال دهنده های عصبی تاثیر بگذارد.
یعقوب جادی عبدالعلی موحدی نیا
دیازینون یک آفت کش ارگانوفسفره است که علیرغم منع مصرف در بسیاری از کشور های جهان همچنان به طور گسترده در مزارع برنج شمال ایران مورد استفاده قرار می گیرد. مانند بسیاری از آفت کش ها این سم پس از بارندگی ممکن است توسط رواناب ها شسته شده و به منابع آبی از قبیل رودخانه ها و دریاها وارد گردد و در این اکوسیستم ها گونه های مختلف آبزیان را مسموم نماید. ماهی سیم abramis brama یکی از ماهیان با ارزش شیلاتی شمال کشور است که احتمال دارد با نفوذ دیازینون مصرف شده در کشاورزی به رودخانه ها و دریای خزر تحت تأثیر این سم قرار گیرد. در این مطالعه سمیت حاد و تحت کشنده دیازینون بر پارامترهای خونی ماهی سیم مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور انجام تست سمیت حاد بچه ماهیان انگشت قد (74/0±14/2 گرم) به مدت 96 ساعت در معرض غلظت های اسمی 0، 3، 5/5، 5/8، 10 و 13 میلی گرم بر لیتر دیازینون قرار داده شدند و میزان مرگ و میر آنها مورد بررسی قرار گرفت. در تست سمیت تحت کشنده ماهیان به مدت 14 روز در معرض غلظت های 04/0، 36/0، 73/0 و 46/1 میلی گرم بر لیتر قرار داده شدند و پارامترهای خونی آنها شامل شمارش گلبول سفید، شمارش افتراقی گلبول های سفید، شمارش گلبول های قرمز، اندازه گیری درصد هماتوکریت، میزان هموگلوبین، شاخص های mcv، mch، mchc، پروتئین کل و اسمولاریته خون مطالعه شد. نتایج نشان داد که lc50 96h دیازینون بر بچه ماهیان سیم 316/7 میلی گرم بر لیتر می باشد. حداکثر غلظت مجاز سمیت (matc) دیازینون بر بچه ماهی سیم، 73/0 میلی گرم بر لیتر و حداقل غلظت موثر (loec)، 63/2 میلی گرم بر لیتر بدست آمد. نتایج حاصل از تست سمیت تحت کشنده نشان داد که با افزایش غلظت سم کاهش معنی داری در شاخص های گلبول های سفید، گلبول های قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین، شاخص mch، پروتئین کل و اسمولاریته بعد از 7 و 14 روز در معرض دیازینون ایجاد می شود (0.05 > p). پس از 7 روز کاهش معنی داری در تعداد لنفوسیت ها مشاهده شد که این کاهش در روز 14 به 81 درصد رسید این در حال است که که تعداد نوتروفیل ها در همین مدت به میزان 15 درصد افزایش یافته بود. با توجه به اثرات متعدد دیازینون بر پارامترهای خونی و غلظت این سم در آب های کشور و همچنین محل زیست ماهیان در آب های منتهی به دریای خزر به نظر می رسد سم دیازینون قادر است بقای ماهی مورد مطالعه را تحت تأثیر قرار دهد.
امید کوهکن سید جلیل ذریه زهرا
در تحقیق حاضر ماهیان گاریز (مید) (liza klunzingeri) مشکوک به بیماری نکروز عصبی ویروسی (vnn) از این نظر مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه ها حاصل از چند مورد وقوع تلفات در منطقه بندرعباس در سال 1389 بودند. محدوده طولی اکثر ماهیان 8 الی 18 سانتیمتر بوده و وزن آنها نیز 15تا 20 گرم بود. ماهیان در حال مرگ دارای علایمی از قبیل رنگ پریدگی و تغییر رنگ پوست بدن، شنای غیرطبیعی، شنای خوابیده بر پشت، عدم جهت یابی صحیح، پرخونی در نواحی شکمی و بر روی سرپوش آبششی بودند. تعدادی نمونه براساس جدول ossiander & wedemeyer تهیه و پس از تثبیت در بوئن و مراحل بافتی، با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند. بررسی هیستوپاتولوژیک نشاندهنده نواحی گسترده واکوئولاسیون در مغز و چشم بود. میزان صدمات از ماهی تا ماهی دیگر متفاوت بود. همچنین صدمات در تمام مغز پراکنده بوده و در تمامی لایه های مغزی قابل مشاهده بود اما شدت این ضایعات بویژه در لایه دانه دار بیشتر بود. سلولهای عصبی در حال نکروز در مغز پیکنوتیک و دارای مرزنشینی بودند. التهاب و پرخونی در اکثر لایه های مغزی و در تمامی نمونه ها مشاهده گردید. ضایعات نکروتیک در بافت شبکیه چشم در مقایسه با مغز از شدت و گستردگی کمتری برخوردار بودند و تعداد واکوئول های چشمی کمتر به نظر می رسید. در عصب بینایی نیز واکوئول ها بوضوح مشاهده می شدند. تصاویر ایمونوفلوئورسانس مغز و چشم در آزمایش پادتن های درخشان غیرمستقیم (ifat) نشاندهنده حضور هیچگونه آنتی ژن ویروسی در نمونه های مرضی نبودند و تقریباً تمامی گسترش ها فاقد ذرات فلوئورسانس مربوطه حاصل از کمپلکس آنتی بادی و آنتی ژن ویروسی بودند. تنها یک مورد اسلاید مشکوک به مثبت مشاهده گردید که به دلیل کم بودن تعداد، قابل استناد نمی باشند و تنها ظن به بیماری نکروز عصبی ویروسی را افزایش دادند. در انجام مرحله پاتوژنیسیته این تحقیق، با مواجهه سازی 60 ماهی گوپی با هموژن مغزی ماهیان مبتلا، تعداد معدودی از ماهیان مورد مواجهه، علایم بالینی و رفتاری مشابه با ماهیان مید را نشان دادند. تلفات محدودی در آنها رخ داد و در برخی از آنها قبل از مرگ، علایم عصبی و رفتار شنای غیرطبیعی و در تعدادی نیز تورم شکمی دیده شد. مطالعات هیستوپاتولوژیک نشاندهنده وقوع صدمات مغزی (نکروز و واکوئولاسیون) در مغز بود. در شبکیه چشم نیز در برخی نمونه ها واکوئولاسیون در لایه دانه دار دیده شد. با وجود نتایج منفی در آزمایش ایمونوفلوئورسانس (ifat)، مشاهده علائم آسیب شناسی در ماهیان مورد آزمایش گمان ابتلای ماهیان گاریز (مید) را به ابتلای این بیماری تقویت نمود. کلیه واکوئول های مشاهده شده در ماهیان گوپی مشابه واکوئول های موجود در مغز و چشم ماهیان مید بوده و از طرف دیگر بروز واکوئولاسیون در لایه دانه دار بافت مغز و بافت شبکیه چشم از علائم پاتوگنومیک و شاخص بیماری نکروز عصبی ویروسی هستند. بطور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بیماری نکروز عصبی ویروسی می تواند یکی از گزینه های اصلی تلفات و مرگ و میر ماهیان گاریز (مید) در منطقه مورد بررسی باشد و اثبات این موضوع نیازمند به انجام مطالعات تکمیلی و تحقیقات بیشتر در هنگام وقوع تلفات مشابه در آینده می باشد.
علی وابونیان عبدالعلی موحدی نیا
فلزات سنگین به عنوان یکی از مهم ترین آلاینده های اکوسیستم های ساحلی مطرح می باشند. این فلزات به دلیل نیمه عمر بالا، سمیت زیاد برای آبزیان و بزرگنمایی زیستی طی زنجیره های غذایی می توانند اثرات مشخص و پایداری بر موجودات داشته باشند. کادمیم یکی از مهم ترین فلزات سنگین ناشی از ورود فاضلاب های صنعتی و صنایع مربوط به پالایش و استخراج نفت در محیط های دریایی است. در مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات مخرب ناشی از فلز سنگین کادمیم بر ماهیان، ماهی شانک زرد باله در معرض غلظت های مختلفی از این آلاینده قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی برای تعیین lc50 ماهی شانک زرد باله به عنوان گونه مدل جهت ارزیابی اثرات مواجهه با کادمیم در آبزیان انجام شد. سپس با توجه به غلظت کشنده کادمیم، غلظت های تحت کشنده از این فلز برای تعیین اثرات بافتی، فیزیولوژیک و تجمع زیستی آن در کبد طی یک دوره دو هفته ای استفاده شد. جهت انجام این کار، نمونه های خون، پلاسما و کبد مورد سنجش های مختلف قرار گرفت. lc50 96h کادمیم بر ماهی شانک زرد باله 970/34 میلی گرم بر لیتر محاسبه شد. نتایج حاصل از تست سمیت تحت کشنده نشان داد که با افزایش غلظت کادمیم کاهش معنی داری در پارامترهای خونی مانند گلبول های سفید، گلبول های قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین، شاخص mch و درصد لنفوسیت ها پس از گذشت 14 روز ایجاد می شود (05/0 > p). این در حالی است که درصد نوتروفیل ها افزایشی به میزان 77 درصد را از خود نسبت به گروه شاهد نشان دادند. در ضمن در میزان ائوزینوفیل ها، منوسیت ها، شاخص های mchc و mcv اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. همچنین میزان پروتئین کل بعد از گذشت 7 و 14 روز در معرض قرار گیری ماهی شانک زرد باله با کادمیم کاهش معنی داری را از خود نشان داد در حالی که در زمان های ذکر شده در میزان گلوکز، ترنس آمینازها (alt و ast)، فسفاتازها (alp و acp) و همچنین تجمع زیستی فلز سنگین کادمیم افزایش معنی داری مشاهده شد (05/0 > p). با توجه به کاهش گلبول های سفید و قرمز خون مشخص شد که کادمیم بر بافت های خون ساز کلیه اثر گذاشته است. همچنین با توجه به تفاوت پاسخ انواع مختلف گلبول های سفید، نمایان شد که حساسیت گلبول های سفید و تخریب آن ها در اثر کادمیم به نوع گلبول سفید نیز وابسته می باشد. کادمیم علاوه بر تجمع زیستی در کبد، موجب آسیب های سلولی و بافتی گسترده ای در کبد شده است زیرا به موازات افزایش تجمع کادمیم در کبد، سطوح پلاسمایی آنزیم های کبدی نیز افزایش یافته است.
مریم خانیان علیرضا صفاهیه
با وجود اینکه بنزوآلفاپایرن (bap) یکی از آلاینده های عمومی آب است، اطلاعات مربوط به اثرات آن روی سیستم ایمنی ماهیان هنوز محدود می باشد. در این راستا مطالعه بر روی ماهی هامور معمولی جهت تعیین اثرات bap روی پارامترهای ایمنی، کبدی و پاتولوژیک تحت تاثیر غلظت های مختلف bap صورت گرفت. در تحقیق کنونی، 100 عدد ماهی هامور معمولی از طریق تزریق داخل صفاقی با 2، 20 و 200 mg/kg وزن بدن بنزوآلفاپایرن به مدت 14 روز و تحت شرایط آزمایشگاهی تیمار شدند. تغییرات پارامترهای خونی نظیر تعداد هموسیت ها و تغییرات هماتوکریت (hct) و عملکردهای ایمنی نظیر فاگوسیتوز، تغییرات فعالیت لیزوزیم، پایداری غشای لیزوزوم و تغییرات ایمنوگلوبولین m igm)) در روزهای 0، 2، 4، 7 و 14 آزمایش اندازه گیری شد. از طرفی دیگر، نمونه هایی از طحال، راس کلیه و کبد جهت انجام مطالعات هیستوپاتولوژی جدا شده و به مدت 12 ساعت در محلول بوئن تثبیت شدند. مقاطعی به ضخامت 5 میکرومتر از بافت ها تهیه گردیده و با رنگ هماتوکسیلین و ائوزین برای بررسی با میکروسکوپ نوری رنگ آمیزی شدند. نتایج نشان داد که پارامترهای ایمنی نظیر فعالیت لیزوزیم، مقادیر igm، پایداری غشای لیزوزوم و فعالیت فاگوسیتوزی، همچنین پارامترهای خونی از جمله تعداد گلبول های قرمز و درصد هماتوکریت، به صورت وابسته به دوز تا روز 4 کاهش و سپس در روزهای 7 و 14 افزایش یافت. کمترین مقدار این پارامترها در ماهیان تیمار شده با غلظت 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن بنزوآلفاپایرن در روز 4 مشاهده شد. مقادیر آنزیم های کبدی ast و alp تا روز 7 با افزایش غلظت bap افزایش و در روز 14 کاهش یافت. بر اساس نتایج هیستوپاتولوژی، افزایش مقادیر آنزیم های کبدی در پلاسما به علت آسیب کبدی بوده که منجر به آزاد سازی این آنزیم ها به داخل خون شد. تغییرات پاتولوژیک کبد شامل واکوئلاسیون، دژنراسیون، افزایش مراکز ملانوماکروفاژی، اتساع فضای دیس و هیپرتروفی سلول بودند. افزایش مراکز ملانوماکروفاژی، تخریب گلبول های قرمز و احتقان نیز در طحال مشاهده شد. همچنین افزایش مراکز ملانوماکروفاژی و نکروز تغییرات مشاهده شده در راس کلیه بودند. بیشترین فراوانی و وسعت آسیب های هیستوپاتولوژی در ماهیان تیمار شده با غلظت 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن بنزوآلفاپایرن مشاهده شد.
هاجر پاپی رحیم عبدی
تنظیم میزان الکترولیت ها و آب در آبزیان به دلیل وجود سطح تراوای وسیع که با محیط در تماس می باشند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو جهت تنظیم اسمزی و حفظ هومئوستاز مایعات بدن سازش ها و مکانیسم های متنوعی در سطوح مختلف زیستی توسعه پیدا کرده است. جهت تعیین تغییرات و سازش های سلولی در سطح سلول های غنی از میتوکندری تحت تاثیر شوری های مختلف محیطی، ماهی صبیتی (sparidentex hasta) به عنوان یک گونه یوری هالین مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور تعداد 180 قطعه ماهی صبیتی به مدت یک هفته در مواجهه مستقیم با شوری های 5، 20، 40 و 60 گرم در لیتر قرار داده شد. مکان یابی آنزیم na+, k+-atpaseدر بافت پوششی آبشش و همچنین تغییرات فراساختاری سلول های غنی از میتوکندری آبشش در شوری های مختلف محیطی طی روند سازش مطالعه شد. مکان یابی آنزیم na+, k+-atpaseبه روش ایمونوهیستوشیمیایی با استفاده از آنتی بادی 5 igg?انجام گرفت. مکان یابی nka نشان داد که سلول های غنی از میتوکندری به تعداد زیاد در اپیتلیوم فیلامنتی و به ندرت در اپیتلیوم لاملایی قرار دارند. شدت واکنش پذیری اپیتلیوم آبشش نسبت به آنتی بادی به کار رفته در طول دوره و در تیمار های 5 و ppt60 روند افزایشی را نشان داد ولی در تیمار ppt20 روند نزولی بود. مطالعه سطح فوقانی سلول های غنی از میتوکندری تحت میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان داد که براساس ساختار دهانه های راسی، سه نوع سلول غنی از میتوکندری با دهانه های برآمده، کم عمق و عمیق قابل تشخیص است. تعدادو اندازه دهانه های راسی سلول های غنی از میتوکندری در شوری ppt60 در روز نخست در مقایسه با بقیه تیمارها افزایش یافت. در طول دوره آزمایش تراکم و اندازه دهانه های سلول های غنی از میتوکندری در شوری های پایین تر از آب دریا روند افزایشی داشت در صورتی که در شوری بالاتر از آب دریا اندازه و تراکم دهانه ها در طول دوره روند کاهشی را سیر کرد. مطالعات تحت میکروسکوپ الکترونی گذاره نشان داد که غشای پلاسمایی سلول های غنی از میتوکندری به میزان زیادی میتوکندری و فرورفتگی های پایه ای – جانبی دارد. با توجه به فتومیکروگراف ها، در شوری ppt60 میانگین مساحت میتوکندری های سلول های غنی از میتوکندری کاهش یافته اما تراکم بیشتری را نشان دادند، در حالی که در شوری های 5 و ppt20 میانگین مساحت میتوکندری ها افزایش یافت که این افزایش با کاهش تراکم میتوکندری ها همراه بود. بطور کلی، قدرت تحمل و سازش پذیری ماهی صبیتی نسبت به تغییرات شوری محیط، بدلیل ایجاد تغییرات سریع در سلول های غنی از میتوکندری جهت تنظیم میزان ورود و خروج آب و الکترولیت ها می باشد. به این صورت که در شرایط جدید ایجاد شده جهت تطابق سلول، تغییراتی در سطح دهانه های راسی صورت می گیرد که میزان آنزیم های ناقل الکترولیت ها در غشای پایه ای – جانبی را تنظیم و همچنین فعالیت میتوکندری های سلول های غنی از میتوکندری را با شرایط جدید تطبیق می دهد. کلمات کلیدی: سلول های غنی از میتوکندری، واکنش پذیری ایمنیایی، فراساختار، ماهی صبیتی
طبیه نظری امیر پرویز سلاطی
در مطالعه حاضر به بررسی اثرات استرس دستکاری و انتقال بر روی فاکتورهای خونی و همچنین تراکم بهینه جهت انتقال ماهی بنی در کیسه های پلاستیکی پرداخته شده است. ماهیان مورد بررسی دارای میانگین طول 1±8/9 سانتیمتر و میانگین وزن 1±10 بودند. جهت بررسی اثرات دستکاری 12 ماهی به مدت 60 ثانیه در ساچوک خارج از آب نگهداشته و بلافاصله با ماده بی هوشی 2- فنوکسی اتانول 2/0% بیهوش شدند و نمونه خونی تهیه شد. نتایج افزایش معنی دار در سطح کورتیزول و لنفوسیت و کاهش معنی دار در سطح گلوکز، پروتئین و مونوسیت را نشان داد (05/0?p). همچنین افزایش در سطح الکترولیت ها و نوتروفیل و کاهش در میزان لاکتات مشاهده شد. اما این تغییرات اختلاف معنی داری با سطح قبل از دستکاری نشان نداد (05/0<p). طبق نتایج به دست آمده قرارگیری ماهی در معرض هوا به مدت 60 ثانیه منجر به بروز پاسخ های فیزیولوژیک نوع اول شده است. از این رو می توان بیان کرد که این گونه دارای مقاومت بالا می باشد و تحمل قرار گیری در معرض هوا برای زمان بیشتری را دارا است. اثر انتقال ماهیان در کیسه های پلاستیکی در 4 تراکم مختلف 40، 80، 120 و 160 گرم بر لیتر همراه با هوای فشرده در سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. شبیه سازی عملیات انتقال به مدت 4 ساعت انجام شد. سپس نمونه برداری از خون ماهیان جهت بررسی تغییرات سطوح شاخص های استرس پس از 4 ساعت زمان انتقال و جهت تعیین روند بازگشت از استرس در زمان های 6، 12، 24، 48 و 96 ساعت پس از انتقال انجام شد. پس از 4 ساعت انتقال افزایش معنی داری در سطح کورتیزول و گلوکز نوتروفیل و کاهش معنی داری در سطح پروتئین پلاسما مشاهده شد (05/0?p). همچنین سطح لاکتات، پتاسیم، کلر، مونوسیت افزایش و میزان لنفوسیت و سدیم کاهش یافت اما این میزان اختلاف معنی داری با سطح پایه نشان نداد (05/0>p). با توجه به اینکه تغییرات سطح شاخص ها پس از اعمال استرس انتقال اختلاف معنی داری بین تراکم های مختلف نشان نمی دهد و همچنین زمان یکسان برای بازگشت به سطح پایه در تراکم های مختلف و با توجه به این مسئله که میزان مرگ و میر در مقایسه با افزایش تراکم قابل ملاحظه نیست، لذا می توان این طور نتیجه گیری کرد که ماهی بنی دارای مقاومت نسبتا بالا و قابل انتقال در تراکم های بالا و در حد 160 گرم بر لیتر نیز می باشد.
دانیال فخیمی محمدعلی سالاری علی آبادی
با هدف شناسایی و بررسی اکولوژیک خیارهای دریایی سواحل استان بوشهر، نمونه برداری از 4 ایستگاه جلالی، هلیله، اُلی و نایبند به طور مستقیم و طی پیمایش ساحل در نواحی جزر و مدی با تاکید بر بسترهای سنگی و صخره ای انجام شد. دو گونه ی holothuria parva (krauss in lampert, 1885) و holothuria arenicola (semper, 1868) که هر دو از خانواده holothuriidae و راسته aspidochirotida بودند شناسایی شدند. گونه h. arenicola نسبت به گونه h. parva از فراوانی کمتری برخوردار بود. گونه ی h. parva در ایستگاه اُلی از تابستان تا زمستان از لحاظ فراوانی افزایش نشان داد و از زمستان تا بهار کاهش یافت، درحالیکه گونه ی h. arenicola در همین ایستگاه در پائیز نسبت به تابستان کاهش یافته و سپس در زمستان به بیشترین میزان خود رسید و مجدداً در فصل بهار کاهش یافت. همچنین، در ایستگاه های جلالی و هلیله در تمام طول نمونه برداری نمونه ای یافت نشد و در ایستگاه نایبند نیز فراوانی گونه ها دائماً در طول مطالعه کاهش یافت و نهایتاً در فصل بهار گونه ای یافت نشد. بررسی های آماری نشان می دهد که تغییرات تراکم در بین فصول مطالعاتی اختلاف معنی داری ندارد و تنها در ایستگاه نایبند و بین فصول زمستان و بهار که فاقد نمونه بودند با دو فصل دیگر اختلاف معنی دار وجود داشت که می توان تغییرات در بستر را عامل تغییر در فراوانی گونه های نایبند معرفی کرد. رابطه ی طول و وزن گونه ها نشان می دهد که گونه ها رشد آلومتریک منفی داشته اند. ضریب آلومتریک در رابطه طول و وزن گونه ها دارای شیب خط کمی بود. شاخص ضریب وضعیت با طول گونه ها رابطه ای نشان نداد. شاخص های تنوع و غنای گونه ای در هر دو منطقهی اُلی و نایبند از تابستان 90 به سمت بهار 91 همواره در حال کاهش بود. محاسبه شاخص پراکنش گونه های خیار دریایی حاکی از پراکندگی تجمعی تمام گونه های بدست آمده در تمام فصول می باشد. با مطالعه ریخت شناسی و بافتی اندام درخت تنفسی مشخص شد با وجود اختلافات جزئی بین دو گونه، ساختار درخت تنفسی در گـونه های h. parva و h. arenicola همانند اکثر هولوتورین ها می باشد.
کمال جواهریان سید محمد باقر نبوی
هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای یک گروه پیچیده از ترکیبات آلی است که به طور گسترده ای در محیط های ساحلی پراکنده گردیده و اغلب نزدیک مناطق شهری گزارش شده اند. هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای پتانسیل ایجاد استرس اکسیداتیو در ارگانیسم های آبی داشته و به همین دلیل استرس اکسیداتیو اغلب به عنوان بیومارکر تاثیرات در معرض قرارگیری آلودگی محیطی در محیط های آبی مورد استفاده قرار می گیرد. در این پژوهش فعالیت آنزیم gst و محتوای gsh کبد به عنوان بیومارکر استرس اکسیداتیو و آنزیم های alp وacp و کورتیزول به عنوان شاخص های پلاسمایی در ماهی شانک زردباله (acanthopagrus latus) در مواجهه کوتاه و بلندمدت با بنزوآلفاپایرن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که محتوایgsh در مواجهه با بنزوآلفاپایرن افزایش یافته در صورتی که از فعالیت آنزیم gst ممانعت به عمل آمد. فعالیت آنزیم های alp و acp نیز افزایش معنی داری را نشان داد. سطوح کورتیزول پلاسما نیز در ابتدای دوره افزایش و در روز 7 به حالت عادی برگشت (05/0>p). به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی می تواند به عنوان شاخص های پاسخ اختصاصی استرس وجود آلاینده های آلی در ماهی شانک زردباله مورد استفاده قرار گیرد. از طرفی مواجهه کوتاه مدت با استرسورهای شیمیایی باعث القاء پاسخ های کورتیزول و بالا رفتن کورتیزول خون می شود در حالیکه در ادامه و در مواجهه مزمن می تواند توانایی پاسخ و سازش با شرایط استرس را کاهش دهد.
آذین سبزیوند عبدالعلی موحدی نیا
بنزوآلفاپایرن (bap) از جمله هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای است که سبب بروز آسیب های زیان باری چون سرطان و ایجاد جهش های ژنتیکی در موجودات می گردد. در این مطالعه، اثرات مخرب تزریق غلظت های مختلف bap بر پارامترهای بیوشیمیایی خون، نظیر میزان سطوح گلوکز و پروتئین کل پلاسما و سطوح آنزیم های کبدی همچون ast، alt و فعالیت erod به عنوان بیومارکرهای هشدار دهنده ی وجود آلاینده، در ماهیان شانک زرد باله (acanthopagrus latus) موجود در منطقه ی خور موسی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 90 عدد ماهی شانک زرد باله از ایستگاه تحقیقاتی ماهیان دریایی بندر امام خمینی (ره) صید و در 6 گروه 15 تایی درون تانک های 300 لیتری به گنجایش 250 لیتر نگهداری شدند. به ماهیان هر تانک غلظت های مختلف 1، 5، 10، 20 میلی گرم bap به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن ماهی به صورت درون صفاقی تزریق گردید. نمونه های خون در زمان های 12، 24، 48 و 168 ساعت پس از تزریق تهیه شد. سنجش سطوح آنزیم های ast و alt با استفاده از کیت های تشخیصی پارس آزمون و دستگاه اتوآنالایزر، سطوح گلوکز و پروتئین کل پلاسما نیز توسط کیت های تشخیصی پارس آزمون انجام گرفت. به منظور سنجش فعالیت erod، در زمان های 48 و 168 ساعت پس از تزریق، نمونه برداری از کبد صورت گرفت و جهت سنجش آن از دستگاه اسپکتروفلورمتر استفاده گردید. نتایج بررسی های حاضر نشان داد که با افزایش غلظت bap میزان فعالیت آنزیم های ast و alt، و نیز میزان گلوکز و پروتئین کل پلاسما بطور معنی داری افزایش پیدا می کند (p<0.05). که احتمالا دلیل این تغییرات قرار گرفتن ماهی شانک زرد باله در شرایط استرس ناشی از تزریق غلظت های مختلف bap و آسیب به سلولهای کبدی است. که باعث ورود آنزیم های ast و alt به درون جریان خون می گردد. نتایج این مطالعه حاکی از القاء فعالیت erod در اثر ورود سم به بدن ماهی است (p<0.05) که بیشترین میزان القاء ان 168 ساعت پس از تزریق 10 میلی گرم bap به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن ماهی مشاهده شد و پس از آن، کاهش چشمگیری در القاء آن روئیت گردید که احتمالا دلیل آن را می توان به فعالیت بالای سیستم mfo در از بین بردن اثرت سمی bap و تجزیه ی آن مربوط دانست. در این پژوهش امکان استفاده از آنزیم های ast و alt به عنوان بیومارکرهای غیر اختصاصی آسیب به سلول های کبدی، سطوح گلوکز و پروتئین کل پلاسما به عنوان بیومارکرهای غیر اختصاصی وجود استرس در ماهیان و فعالیت erod به عنوان بیومارکر اختصاصی مواجهه ماهی با آلاینده ذکر شده است.
شهرام بذرافشان احمد سواری
جهت بررسی جمعیت مایسیدها و مراحل لاروی آنومیوراها در آبهای سواحل خوزستان نمونه برداریهایی در ماه های اسفند، فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، شهریور و مهر از 7 ایستگاه در مصب بین رودخانه های اروند و بهمنشیر انجام شد. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون با چشمه 300 میکرون به صورت سطحی انجام شد. 2 گونه از مایسیدها و 2 گونه از آنومیوراها شناسایی شدند، خصوصیات ریخت شناسی آنها ترسیم شد و تراکم گروه های مورد مطالعه در ایستگاه ها و ماه های نمونه برداری محاسبه گردید. بیشترین میزان تراکم میانگین مایسیدها در خرداد ماه و کمترین میزان تراکم آنها در ماه های اردیبهشت و تیر محاسبه گردید. بیشترین میزان تراکم میانگین آنومیوراها در اردیبهشت ماه و کمترین میزان تراکم میانگین در ماه های اسفند و فروردین محاسبه گردید. بیشترین میزان میانگین شاخص شانون برای مایسیدها در فروردین ماه و بیشترین میزان میانگین این شاخص برای آنومیوراها در شهریورماه محاسبه گردید. بیشترین میزان میانگین شاخص مارگالف برای مایسیدها در مهر ماه و بیشترین میزان میانگین این شاخص برای آنومیوراها در فروردین ماه محاسبه گردید. بیشترین میزان میانگین شاخص هیل برای مایسیدها در فروردین ماه و بیشترین میزان میانگین این شاخص برای آنومیوراها در شهریورماه محاسبه گردید. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که آنومیوراها تنها با شوری همبستگی دارند.
لیلا غواصی نگین سلامات
همواره مقادیر عظیمی از عوامل استرس زای شیمیایی به اکوسیستم های آبی وارد می شوند. این ترکیبات با اثر بر فرایند های زیستی آبزیان سبب بروز پاسخ ها و سازش های زیستی در این گروه از موجودات می گردند. فنانترن یکی از سمی ترین آلاینده های آلی هیدروکربن های آروماتیک حلقوی است که از طریق فاضلاب های صنعتی و صنایع مربوط به پالایش و استخراج نفت وارد محیط های دریایی می شود. در مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات مخرب ناشی از مواجهه ماهیان با فنانترن، ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) در معرض غلظت های مختلف این آلاینده قرار گرفت. بدین منظور پنج غلظت متفاوت از فنانترن در روغن نارگیل (20، 50، 100، 200 و mg/kg 400) تهیه و به صورت درون صفاقی به ماهی ها تزریق شد. نمونه های بافتی از کبد ماهی هامور معمولی در زمان های مختلف از شروع تزریق فنانترن جهت ارزیابی اثرات و پاسخ های فیزیولوژیک تهیه و مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر افزایش معنی دار در میزان فعالیت آنزیم های کبدی کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون اس-ترانسفراز و نیز میزان محتوای گلوتاتیون کبدی با افزایش غلظت و مدت زمان در معرض قرارگیری ماهی هامور معمولی با فنانترن بود (0.05p<). همچنین شاخص سوماتیک کبدی، با افزایش غلظت و مدت زمان در معرض قرارگیری ماهی هامور معمولی با فنانترن، کاهش معنی داری را نشان داد (0.05p<). با توجه به افزایش میزان فعالیت آنزیم های سنجیده شده و نیز کاهش شاخص سوماتیک کبدی، مشخص شد که فنانترن بر سیستم دفاع آنتی اکسیدانی ماهی هامور معمولی اثر گذاشته و موجب تخریب سلول های کبدی در این ماهی می شود.
شایان نادری محمد باقر نبوی
چکیده برای انجام این تحقیق از هفته اول تا چهارم پس از هچ تعداد 15 قطعه لارو ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) حاصل از تکثیر مصنوعی در ایستگاه تحقیقات ماهیان دریایی بندر امام خمینی (ره) نمونه برداری شد. بعد از ثبوت نمونه ها براساس روش های متداول بافتی پاساژ و به روش هماتوکسیلین - ائوزین و اسید پریودیک شیف رنگ آمیزی شدند. نتایج میکروسکوپیک نشان از وجود سلول های اپیدرمی یک تا سه لایه حاوی سلول های موکوسی و لایه ی نازک درمی با بافت مزانشیم تمایز نیافته در پوست لاروهای یک هفته ای بود. همچنین افزایش ضخامت لایه اپیدرم، تعداد و اندازه ی سلول های موکوسی در لاروهای دو، سه و چهار هفته ای مشهود بود. همچنین پوست قسمت های مختلف بدن ماهی هامور معمولی بالغ از هر دو جنس شامل سر ، لب بالا و پایین ، تنه بالا و پایین و ساقه دمی مورد مطالعه قرار گرفت و مشاهده شد که ضخامت پوست در ناحیه سر از دیگر نقاط پوست بیشتر بوده است. بافت سنگفرشی مطبق شاخی نشده اپیدرم، در بالای سلول های قاعده ای و بین سلول های پوششی اپیدرمی ،سلول های بزرگ ،کروی شکل و یا متسع شده ای وجود داشتند که در چند ردیف قرار گرفته و با توجه به رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین ،سیتوپلاسمی کاملا روشن و در رنگ آمیزی اختصاصی سیتوپلاسمی به رنگ روشن تا ارغوانی که به عنوان سلول های اصلی ترشح کننده موکوس و بنام سلول های جامی شکل مشخص گردیدند. تعداد و پراکندگی این سلول ها در ناحیه سر به طور قابل توجهی نسبت به دیگر نواحی بیشتر بود. همچنین در لایه های میانی و عمقی تر اپیدرم اکثر نواحی سلول های مشاهده شد که در یک یا چند ردیف در بین سلول های پوششی اپیدرم قرار گرفته بودند که بر خلاف سلول های موکوسی به رنگ آمیزی اختصاصی واکنش منفی نشان دادند. این سلول ها بنام سلول ها ی هشدار دهنده که دارای هسته ای بزرگ و هسته یوکروماتین بودند. همچنین ساختارهایی بنام جوانه چشایی نیز در قسمت پوست لب و سر در لارو ماهی ها و بویژه در بالغین مشاهده گردید. نتایج هیستومتریک نشان از اختلاف در ضخامت و تعداد سلول های موکوسی در پوست نواحی مختلف بدن بوده اما در نواحی لب بالا و پایین، بالایی تنه و ساقه دمی این اختلاف معنی دار نبوده است. واژگان کلیدی: هامور معمولی، پوست، رشد و نمو، بافت شناسی، سلول های موکوسی
نفیسه خلعتبری نگین سلامات
ماهی شانک زرد باله acanthopagruslatus یکی از با ارزش ترین ماهیان دریایی از نظر اقتصادی و شیلاتی در ایران است و مطالعات مختلفی بر روی جنبه های مختلف پرورشی آن صورت گرفته است. بنابراین درک و شناخت درست از مراحل رسیدگی جنسی و بررسی تغییرات بافت تخمدانی این گونه دریایی برای تکثیر و پرورش موفق آن ضروری است. جهت بررسی این تغییرات نمونه برداری ها از مهر ماه 1391 تا اردیبهشت 1392 در منطقه خور موسی واقع در شمال غربی خلیج فارس صورت گرفت. پس از مطالعات بافتی تخمدان ماهی شانک، 6مرحله رسیدگی جنسی در این ماهی شناسایی شد. این مراحل شامل مرحله نابالغ، مرحله رسیدگی اولیه ، مرحله بلوغ، مرحله رسیدگی نهایی، مرحله تخم ریزی شده و مرحله استراحت بود. شاخص gsiاز آبان ماه که همزمان با مرحله نابالغ (i) بود شروع به افزایش نمود و در اسفند ماه، در مرحله گناد رسیده (iv)، به اوج خود رسید و در ماه بعد از تخم ریزی ( فروردین ماه) کاهش ناگهانی یافت. تغییرات فصلی مشاهده شده در مراحل رشد گنادی و شاخصgsi انعکاس دهنده الگوی رشد تخمدانی و رفتار تولید مثلی ماهی شانک زرد باله بودند. این بررسی ها نشان دادند که ماهی شانک زرد باله دارای دوره تخم ریزی طولانی بوده و تخم ریزی در این ماهی به صورت غیر همزمان صورت می گیرد.
رحمان علیمی عبدالعلی موحدی نیا
گربه کوسه لکه دار (chiloscyllium punctatum) یکی از گونه های ماهیان غضروفی است که در آب های خلیج فارس زندگی می کند. ویژگی های خاص بیولوژیک کوسه ها، مانند وجود مقادیر فراوان اوره در خون و نقش مهم غده رکتال با سایر ویژگی های تنظیم اسمزی ماهیان استخوانی قابل مقایسه می باشد. در این تحقیق تعداد 36 عدد گربه کوسه لکه دار (chiloscyllium punctatum) در دو فصل پاییز (قبل از تولید مثل) و فصل بهار (زمان تولید مثل) از خور درویش در شمال خلیج فارس با استفاده از تور گوشگیر صید شدند. پس از توزین، بیومتری، تعیین جنسیت و شماره گذاری کوسه های صید شده، غده رکتال و کبد کوسه ها خارج و وزن آن ها اندازه گیری شد. سپس، بلافاصله غده رکتال به صورت کامل و قطعه ای از کبد به همراه بخش معینی از آبشش، جهت تثبیت در محلول ثبوتی بوئن قرار داده شدند. جهت مطالعات بافت شناسی، از نمونه ها به روش معمول پارافینه،برش های میکروسکوپی به ضخامت 5 میکرومتر تهیه شده و مورد رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین قرار گرفتند. در این پژوهش مشخص گردید که کوسه های کوچکتر در مقایسه با کوسه های بزرگتر، به نسبت اندازه بدن خود، دارای غده های بزرگتری بودند (05/0p<). همچنین، نتایج مشاهدات میکروسکوپی چهار بخش غده رکتال شامل: ناحیه کپسولی، پارانشیم بیرونی، پارانشیم درونی و کانال مرکزی را نشان داد. با بررسی وزن کبد مشخص گردید که کوسه های بزرگتر در مقایسه با کوسه های کوچکتر، به نسبت اندازه بدن خود، دارای کبد بزرگتری بودند (05/0p<). علاوه بر این، نتایج مشاهدات میکروسکوپی ساختارهای بافت آبشش مانند فیلامنت ها و لاملاها را نشان داد. وجود سه نوع سلول غنی از پمپ انقال فعال سدیم و پتاسیم (nka) در آبشش کوسه قابل تشخیص بود که شامل: 1) سلول های غنی از میتوکندری (mrc)، 2) سلول های منفرد غنی از nkaو 3) سلول های nrc فولیکولی بودند. همچنین، مشخص شد که کوسه های کوچکتر در مقایسه با کوسه های بزرگتر دارای غلظت های یونی و اوره بالاتری در خون بودند (05/0p<). علاوه بر این، بین الکترولیت ها با یکدیگر و با اوره خون رابطه ی معنی داری مشاهده گردید (01/0p<). نتایج این پژوهش نشان داد که هورمون های t3 و t4در فصل تولیدمثل نسبت فصل غیر تولیدمثل افزایش چشم گیری می یابد (05/0p<). نتایج بررسی ضریب همبستگی بین هورمون های تیروئیدی و اسمولیت های خون، وجود ارتباط معنی داری را نشان داد (05/0p<).
پروین صادقی عبدالعلی موحدی نیا
در این پژوهش تغییرات اکوفیزیولوژیک، هماتولوژیک و بافتی کلیه هامورماهی لکه زیتونی منقوط تحت تأثیر کروم در شرایط محیطی و آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش محیطی 10 ایستگاه در محدوده خلیج چابهار و دریای مکران انتخاب گردید. میزان غلظت کروم در رسوب، آب و بافت کلیه هامورماهی صید شده در این ایستگاهها اندازهگیری شد. میزان تغییرات پارامترهای پلاسمایی خون (هورمون اریتروپوئیتین، پروتئین و گلوکز)، پارامترهای خونی (تعداد گلبول قرمز، هماتوکریت، هموگلوبین، تعداد گلبول سفید، متوسط حجم گلبولهای قرمز، متوسط هموگلوبین گلبولهای قرمز و متوسط غلظت هموگلوبین سلولی) و شاخص هیستوپاتولوژیک در برخی ایستگاهها اختلاف آماری معنیداری نشان داد (p<0.05). جهت مطالعه آزمایشگاهی تعداد مورد نیاز هامورماهی لکه زیتونی منقوط از منطقه جمعآوری شد و به مدت دو هفته با شرایط آزمایشگاه سازگار گردید. میزان غلظت کشنده متوسط کروم در هامورماهی لکه زیتونی منقوط محاسبه شد که میزان این فاکتور 09/73 برآورد گردید. پس از آن هامورماهی لکه زیتونی منقوط به مدت 21 روز تحت القاء غلظتهای 5%، 10% و 20% غلظت کشنده متوسط قرار داده شدند. جهت بررسی فاکتورهای خونی و بافتی در فواصل زمانی 12 و 24 ساعت و 7، 14 و 21 روز از ماهیها نمونه خون و کلیه گرفته شد. هورمون اریتروپوئیتین به عنوان هورمون خونساز در بدن ماهی مورد سنجش قرار گرفت. تغییرات معنیدار (p<0.05) این فاکتور در طی زمانهای نمونهگیری حاکی از تأثیر کروم است. تغییرات پارامترهای خونشناسی بهصورت کاهش معنیدار در میزان پروتئین، متوسط حجم گلبولهای قرمز، متوسط هموگلوبین گلبولهای قرمز، بازوفیل و نوتروفیل و افزایش معنیدار درصد لنفوسیت، مونوسیت، ائوزینوفیل، متوسط غلظت هموگلوبین سلولی و دوفاز افزایش و کاهش معنیدار در میزان اریتروپوئیتین، گلوکز، تعداد گلبول قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت و گلبول سفید بود (p<0.05). شاخص تغییرات هیستوپاتولوژیک کلیه بر اساس زمان نمونهگیری و غلظت کروم محاسبه شد. نتایج حاصل از مطالعه هیستوپاتولوژیکی تائیدکننده نتایج سایر فاکتورهای بررسی شده بود.
نجمه امین خط سلماز شیرعلی
مطالعه حاضر جهت بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیکی کبد و آبشش ماهی شانک زردباله (acanthopagrus latus) در غلظت های مختلف تحت کشنده کادمیم انجام گرفت. در طراحی آزمایش، 72 قطعه ماهی را به 6 گروه تقسیم کرده، یک گروه به عنوان گروه شاهد بدون افزودن کادمیم و گروه دیگر در مواجهه با غلظت های مختلف کادمیم (mg/l1، 3، 6، 9و 12) قرار گرفتند. ماهیان به مدت 14روز در تیمارهای طراحی شده نگهداری گردیدند. نمونه برداری از بافت کبد و آبشش در روز 0، 7 و 14 انجام شد و بلافاصله مقاطع بافتی در محلول بوئن تثبیت شد. سپس به روش معمول بافت شناسی، لام ها تهیه و به روش هماتوکسیلین –ائوزین رنگ آمیزی شدند. لام های تهیه شده با استفاده از میکروسکوپ نوری و توسط نرم افزار dinocapture مطالعه شدند. بررسی نتایج تغییرات پاتولوژیکی در آبشش شامل برآمدگی اپیتلیوم، هیپرپلازی، اتصال تیغه های ثانویه، اتساع کانال مارژینال در نمونه های تحت تأثیر کادمیم بود. در نمونه های کبد تیمارهای مختلف ماهی، واکوئله شدن سلول ها، مراکز ملانوماکروفاژی، نکروز کانونی، تورم سلولی، پیکنوزهسته ای و اتساع سینوزوئیدی مشاهده گردید. در این مطالعه، نتایج نشان دهنده افزایش تغییرات هیستوپاتولوژیکی آبشش و کبد در پاسخ به افزایش غلظت کادمیم و زمان بود.
مهین صادقی محمدتقی رونق
چکیده هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات بنزوآلفاپایرن (bap) و عفونت باکتری vibrio alginoliticus بر هیستوفیزیولوژی تیروئید ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) می باشد. بدین منظور، 140 قطعه ماهی هامور معمولی (میانگین وزنی 9/7 ±180 گرم) به طور تصادفی انتخاب و پس از طی دوره سازگاری 10 روزه، به مدت 2 هفته مورد مطالعه قرار گرفتند. طراحی آزمایش بدین صورت بود که در تانک اول هیچ گونه تزریقی صورت نگرفت، به ماهیان تانک دوم فقط روغن نارگیل، تانک سوم باکتری v. alginoliticus با دوز cfu/ml 107، تانک چهارم و پنجم به ترتیب 20 و 200 میلی گرم بر کیلوگرمbap ، تانک ششم و هفتم نیز به ترتیب غلظت 20 میلی گرم بر کیلوگرمbap +cfu/ml v. alginoliticus 107 و غلظت 200 میلی گرم بر کیلوگرمbap + alginoliticus .cfu/ml v 107 به صورت درون صفاقی تزرق شد. در روزهای 1، 4، 7 و 14 خون گیری از سیاهرگ ساقه دمی ماهیان انجام شد و سنجش سطوح هورمون های تیروئیدی (t3، t4) و هورمون محرک تیروئید (tsh) به ترتیب با روش های elisa و irma صورت گرفت. نمونه های بافتی از ناحیه حلقی ماهیان در روزهای 1، 4، 7 و14 اخذ و در محلول بافر فرمالین تثبیت گردید. پس از طی مراحل بافت شناسی آزمایشگاهی، مقاطع بافتی با استفاده از روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (h & e)، رنگ آمیزی و در زیر میکروسکوپ نوری بررسی شدند. نتایج، نشان دهنده کاهش قابل توجه غلظت هورمون های (t3،t4 و tsh) در روز چهارم آزمایش در تیمارهای دارای bap و تیمارهای ترکیبی نسبت به گروه های شاهد (05/0(p< و سپس افزایش این هورمون ها تا روز چهاردهم آزمایش بود. در ماهیان تیمار شده با alginoliticus . vکاهش قابل توجه این هورمون ها در روز هفتم و سپس افزایش آنها نسبت به گروه های شاهد، مشاهده گردید (05/0(p<. همچنین، نتایج بافت شناسی، نشان دهنده تغییرات قابل توجه در ساختار بافت تیروئید همه تیمارها بود. در گروه های تیمار شده با bap و تیمارهای ترکیبی، افزایش اندازه فولیکول های تیروئیدی، کاهش ارتفاع تیروسیت ها و کاهش بافت همبند بینابینی مشاهده گردید. در تیمار باکتری، ضایعات مذکور در روز هفتم مشاهده شد. در تیمارهای دارای bap و تیمارهای ترکیبی، افزایش غلظت هورمون ها و کاهش ضایعات بافتی، از روز چهارم به بعد به دلیل بیوترانسفورماسیونbap در کبد ماهیان و کاهش اثرات آن می باشد. همچنین در انتهای دوره آزمایش، بازگشت هورمون ها به سطوح کنترل و کاهش آسیب-های بافتی در تیمار باکتری، به دلیل کاهش بیماری زایی باکتری پس از 6 تا 7 روز، مشاهده گردید.
مائده جلالی عبدالعلی موحدی نیا
تحقیق حاضر جهت بررسی اثرات سطوح مختلف شوری (3، 6، 9 و 12گرم در لیتر) بر رشد، بازماندگی و ترکیبات لاشه بچه ماهیان انگشت قد شیربت (barbus grypus) با میانگین وزن 43/0± 96/3 گرم و به مدت 60 روز در سال 1391 انجام گرفت. نتایج آزمایش پس از 2 ماه نشان داد که افزایش شوری تا 6 گرم در لیتر بر افزایش وزن (wg)، درصد افزایش وزن بدن (%bwg)، نرخ رشد ویژه (sgr)، نرخ رشد روزانه (dgr) و ضریب چاقی (cf) تأثیر معنی داری نداشت (p>0.01). اما شوری های بالاتر از 6 گرم در لیتر (9 و 12 گرم در لیتر) تأثیری منفی بر رشد ماهیان داشته و رشد ماهی به طور معنی داری در این شوری ها کاهش یافت. کمترین مقدار پارامترهای مذکور در شوری 12 گرم در لیتر مشاهده گردید و بچه ماهیانی که در شوری 12 گرم در لیتر پرورش یافتند رشد کندتر و میزان جذب غذای نسبتاً پائین تری را نشان دادند. بچه ماهیان در شوری های 3/1، 3، 6، 9 گرم در لیتر در طول آزمایش تلفاتی نشان ندادند. تلفات فقط در شوری 12 گرم در لیتر مشاهده شد، هرچند که اختلاف معنی داری با دیگر تیمارها نداشت (p>0.01). با توجه به آزمون دانکن در سطح اطمینان 99 درصد مشخص شد که بین تیمارها از نظر ضریب تبدیل غذایی (fcr) اختلاف معنی داری وجود دارد (p<0/01) و بهترین میانگین ضریب تبدیل غذایی (97/2) بچه ماهیان مربوط به تیمار شاهد و نامناسبترین آن مربوط به تمیار 12 گرم در لیتر (61/5-) بود. نتایج آنالیز لاشه تیمارها پس از 2 ماه بیانگر تأثیر معنی دار سطوح مختلف شوری بر میزان پروتئین، چربی، رطوبت و خاکستر بود (p<0.01) به طوری که مقادیر پروتئین، خاکستر و رطوبت با افزایش شوری افزایش و مقادیر چربی با افزایش شوری کاهش یافته بودند. بیشترین درصد پروتئین (93/51)، خاکستر (82/11) و رطوبت (15/73) و کمترین درصد چربی (85/27) در شوری 12گرم در لیتر مشاهده گردید. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق می توان بیان کرد که بچه ماهیان شیربت در این مقطع از زندگی اگرچه تا شوری 9 گرم در لیتر را تحمل کردند اما به نظر می رسد توانایی رشد آن ها در شوری های 3/1 تا 6 گرم در لیتر بهینه تر می باشد. ماهی شیربت تا شوری 6 گرم در لیتر را به راحتی و بدون علایم استرس تحمل کرده و به خوبی رشد می کند. در نتیجه پیشنهاد می شود که بچه ماهیان انگشت قد شیربت را به راحتی می توان تا شوری 6 گرم در لیتر پرورش داد.
سرور خردپژوه عبدالمجید دورقی
حفاظت از تنوع ژنتیکی سبب افزایش پایداری جمعیت در مواجهه با تغییرات محیطی می شود. در موقعیت هایی که براساس ویژگی های ظاهری یا خصوصیات رفتاری آبزیان نمی توان آن ها را شناسایی و ساختار ژنتیکی آن ها را تعیین نمود از روش های ژنتیک مولکولی استفاده می شود. میگوی پاسفید غربی (litopenaeus vannamei) یک گونه اقتصادی و غیربومی ایران می باشد که به سیستم های پرورشی آب های جنوب ایران معرفی شده است. دراین پژوهش ساختار ژنتیکی میگوی litopenaeus vannamei با استفاده از نشانگر مولکولی s rrna16در سه جمعیت نسل اول (f) ونسل دوم (2f) مولدین تکثیر شده در چوئبده آبادان و نسل چهارم تکثیر شده در کوهستک هرمزگان(4f) مورد بررسی قرار گرفت. از 20 نمونه مورد بررسی در هر سه جمعیت،12 توالی قابل تجزیه و تحلیل بدست آمد و براساس آن 6 هاپلوتایپ تعیین گردید. با استفاده از آزمون tajima d-test مقدار 69933/0- محاسبه شد که این نتیجه معنی دار نبود ))، اختلاف ژنتیکی fst بین مولدین f و جمعیت مولدین 2f مقدار29730/0 و فاکتور nm یا جریان ژنی مقدار 59/0 بدست آمد، fstبین مولدین f و مولدین 4f مقدار 3333/0 و فاکتور nm مقدار 5/0 محاسبه شد و fstبین مولدین 2f و مولدین 4f مقدار 04762/0 و فاکتور nm مقدار5 به دست آمد. واگرایی تخمینی برای جمعیت مولدین f با مولدین 2f مقدار 013/0 و جمعیت مولدین 2f بامولدین 4f مقدار 002/0 و جمعیت مولدین f با مولدین 4f مقدار 012/0 حاصل شد. واگرایی جمعیت در مقایسه با penaeus monodon مقدار 125/0 و با farfantepenaeus subtilis، مقدار 103/0 و با جمعیت های وانامی ثبت شده در بانک جهانی 002/0 مقدار فاصله داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که فاصله ی ژنتیکی اندک میان سه جمعیت مورد بررسی به دلیل رانش ژنی تصادفی و یا اثر موسس در محیط های بسته پرورشی است و جهش های رخ داده در طی زمان نقش موثری نداشته است.
راحله بگ زاده باغان احمد سواری
چکیده ماهی هامور معمولی(epinephelus coioides) میزبان طبیعی باکتری vibrio alginolyticus می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیک گناد، و تغییرات هورمون های استروئیدی و گنادوتروپیکی ماهی هامور معمولی تحت تاثیر بنزوالفاپایرن (به عنوان عامل استرسزا غیرعفونی) و باکتری v. alginolyticus (به عنوان استرسور عفونی) انجام گرفت. در این راستا 140 قطعه از ماهیان هامور معمولی، در 7 گروه به صورت تصادفی تقسیم شدند. گروه یک کنترل بوده و به ماهیان این تانک هیچ تزریقی صورت نگرفت، به ماهیان گروه دوم روغن نارگیل تزریق شد. به ماهیان تانک سوم باکتری v. alginolyticusتزریق گردید. به ماهیان تانک چهارم و پنجم به ترتیب غلظت های 20 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم بنزوالفاپایرن تزریق شد، به ماهیان تانک های ششم و هفتمbap20 mg/kg + v. alginolyticusو bap200 mg/kg+v. alginolyticus تزریق شد. در روز های 1، 4، 7 و 14 خونگیری از ساقه دمی ماهیان انجام و میکروتیوب ها منتقل و پس از سانتریفوژ، پلاسمای خون جداسازی شد. پس از اخذ نمونه های گناد، در محلول فرمالین تثبیت و پس از طی مراحل پاساژ بافتی، مقاطع توسط رنگ آمیزی هماتوکسلین-ائوزین (h&e) رنگ آمیزی سپس، توسط میکروسکوپ نوری مجهز به لنز dino lite و نرم افزار کامپیوتریdino capture مورد بررسی قرار گرفتند. میزان هورمون های 17-بتاسترادیول و17-oh-پروژسترون با استفاده از روش ria و هورمون های gth? و gth??با استفاده از روشirma سنجیده شد. نتایج نشان دهنده وجود ضایعات بافتی شامل خونریزی و بی نظمی و افزایش فولیکول های پری نوکلئولوس و کروماتین-نوکلئولوس، افزایش بافت همبند بینابینی و کاهش فولیکول های تکامل یافته تر مانند فولیکول وزیکول زرده، در ماهیان تیمار شده با غلظت های mg/kg bap 20 و mg/kg bap200 مشاهده شد. در تیمار های ترکیبی bap20 mg/kg+ v. alginolyticusو bap200 mg/kg+v. alginolyticus تغییرات ایجاد شده مشابه به تیمار هایی که تنها با غلظت های 20 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم بنزوالفاپایرن القا شده بود، ولی با وسعت و شدت بیشتری مشاهده گردید. نتایج حاصل از اندازه گیری میزان دو هورمون 17-بتا استرادیول و 17-oh-پروژسترون نشان داد که بیشترین کاهش هر دو هورمون درتیمارهای bap مربوط به تیمارmg/kg 200 bap در روز 4 بود. میزان دو هومون در تیمار باکتری در روز 7 نسبت به سایر روزهای نمونه برداری کاهش معنی-داری داشت (05/0>p). سپس میزان دو هورمون تا روز 14 افزایش یافت. نتایج حاصل از سنجش هورمون های gth? و gth?? نشان دهنده افزایش وابسته به دوز این هورمون ها در روزهای 4 و 7 بوده و بیشترین میزان این هورمون ها در تیمار bap200 mg/kg+v. alginolyticus و در روز 7 ثبت شد. لازم به ذکر است که افزایش هورمون های گنادوتروپینی به علت کاهش هورمون های استروئیدی می باشد. واژگان کلیدی: گناد، 17-oh-پروژسترون، 17 –بتااسترادیول، gth? ، gth??، ria, irma vibrio, alginolyticus ، epinephelus coioides
زهره معلم رحیم عبدی
ماهی صبور (tenualosa ilisha) تنها گونه آنادروموس در بین ماهیان جنوب ایران است ، که برای تخم ریزی از خلیج فارس به رودخانه های مجاور آن مهاجرت می کند. در این پژوهش سعی شده است تا حوادث مورفولوژیکی و تغییرات بافتی و سلولی ظاهر شده در اووسیت و اسپرماتوسیت ماهی صبور در دو محیط مختلف زندگی جانور (آب شور و آب شیرین یعنی رودخانه های استان خوزستان) طی چرخه تولیدمثلی آن بررسی شود. بدین منظور نمونه برداری از رودخانه بهمنشیر (آب شیرین) و خورموسی (آب شور) انجام و پس از اندازه گیری و ثبت طول و وزن ماهی، بافت تخمدان و بیضه درمحلول بوئن تثبیت گردیدند ومقاطع پارافینه به ضخامت 5 میکرون از آن ها تهیه وپس از رنگ آمیزی به روش هماتوکسیلین و ائوزین به وسیله میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. با توجه به نتایج بدست آمده ، شش مرحله جنسی شامل: کروماتین نوکلئولوس، پری نوکلئولوس، کورتیکال آلوئولوس، مرحله اول زرده سازی، مرحله ثانویه زرده سازی و مرحله ثالثیه زرده سازی در ماهیان ماده مورد آزمایش مشاهده گردید. در انتهای مرحله زرده سازی سه لایه سلولی تکا، گرانولوزا و زونارادیاتا قابل مشاهده بودد و بیشترین قطر تخمک در این مرحله اندازه گیری شد. در مجموع تخمدان ماهی صبور از نوع همزمان (syncronous) می باشد. در بررسی بیضه ماهیان نر 5 مرحله جنسی شامل: اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتوسیت ثانویه، اسپرماتید و اسپرماتوزوآ مشاهده شد.
مریم آخوندیان نگین سلامات
ماهی کلمه خزری از ماهیان با ارزش اکولوژیکی و اقتصادی دریای خزر بوده و دارای دو نژاد در سواحل ایران می باشد که از این میان، نژاد ترکمنی در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پژوهش تعداد 80 عدد ماهی ماده ی کلمه از صیدگاه بندرترکمن و رودخانه ی قره سو از مهرماه 90 تا پایان فروردین ماه 91 در 8 نوبت صید گردیده و مورد مطالعه قرار گرفت. مشاهدات بافت شناسی توسط میکروسکوپ نوری، حاکی از وقوع 7 مرحله ی رشد تخمدانی شامل مراحل: هستک کروماتین، هستک کناری، آلوئول قشری، زرده سازی اولیه و ثانویه، رسیده و تخم ریخته، در هر دوره ی تولید مثلی ماهی کلمه بود. نتایج نشان داد که طول مرحله ی زرده سازی اولیه و ثانویه در این ماهی کوتاه بوده (5 ± 60 روز) و اووسیت ها از اوایل اسفند ماه به سرعت وارد مرحله ی رسیدگی شده و در 15 فروردین ماه، حداکثر تعداد اووسیت های رسیده در تخمدان مشاهده گردید. بیشترین مقدار شاخص gsi در نمونه های مورد مطالعه از 10 اسفند تا 15 فروردین (05/0 >p) و حداقل مقدار این شاخص در 30 فروردین (پایان تخم ریزی) مشاهده گردید. نتایج نشان داد که فصل تخم ریزی این گونه درمنطقه مورد مطالعه از 15 فروردین ماه آغاز شده و مدت زمان تخم ریزی این گونه نیز بسیار کوتاه است (5 ± 15 روز). سطح پلاسمایی هورمون 17 بتا استرادیول در اوایل اسفند ماه (هم زمان با مرحله¬ی زرده سازی) به بیشترین مقدارخود (01/9 ± 16/147 نانوگرم در میلی لیتر) رسید (05/0 >p). اما میزان آن از اوایل اسفند به تدریج کاهش یافته و پس از آن نیز هم زمان با تخم ریزی و تخلیه ی گنادها، به شدت کاهش یافت. در حالی که، هورمون 17 آلفا هیدروکسی پروژسترون در 15 فروردین ماه، به حداکثر مقدار خود (51/0±71/4 نانوگرم در میلی لیتر) رسیده (05/0 >p) و بلافاصله پس از تخم-ریزی با شیب تندی کاهش یافت. نتایج تحقیق حاضر هم چنین نشان داد که سطوح پلاسمایی هورمون کورتیزول در ماهی کلمه، با نزدیک شدن به زمان تخم ریزی افزایش یافت و در 15 فروردین ماه دقیقاَ پیش از زمان تخم ریزی، به حداکثر مقدار خود ( 25/2 ± 67/12 نانوگرم بر میلی لیتر) رسید (05/0 >p). کمترین سطح پلاسمایی یون کلسیم در 30 فروردین ماه (پایان دوره تخم ریزی) (05/0 >p) و بیشترین مقدار آن در اواسط اسفند ماه تا اواسط فروردین ماه (در مرحله زرده سازی اووسیت ها) ثبت گردید و از نظر غلظت یون مذکور، در سایر زمان های نمونه برداری تفاوت معنی داری مشاهده نگردید (05/0 <p). سطح پلاسمایی یون پتاسیم در ماهی کلمه، با پیشرفت فرایند زرده سازی در اووسیت ها (در 28 اسفند ماه)، کاهش چشمگیری را نشان داده و به حداقل مقدار خود رسید (05/0 >p)، این در حالی است که، میزان یون سدیم در پلاسمای خون ماهی، در هیچ یک از زمان های نمونه برداری تغییرات معنی داری را نشان نداد (05/0 <p). نتایج فاز مطالعات آزمایشگاهی که به مدت70 روز بر روی 650 قطعه ماهی مولد ماده کلمه تحت تأثیر 4 رژیم نوری و 3 رژیم دمایی مختلف انجام شد، نشان داد که طول دوره نوری و دمای آب نقش بسزایی در سرعت رسیدگی اووسیت ها و زمان تخم ریزی ماهی کلمه دارد، زیرا، سریع ترین دوره ی تکامل تخمدانی و وقوع تخم ریزی زودرس در ماهیانِ قرارگرفته در 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی در دمای 20 درجه سانتی گراد رخ داد و نیز در ماهیانِ قرار گرفته در دمای پایین (14 درجه سانتی گراد) و دوره های روشنایی کوتاه رسیدگی اووسیت ها با تأخیر و تخم ریزی دیرهنگام رخ داد. از طرفی، به نظر می رسد که رژیم نوری در فرایند تکامل تخمدانی ماهی کلمه نقش کلیدی تری نسبت به دما دارد، زیرا حتی در تیمارهای دارای کمترین دما (14 درجه سانتی گراد) نیز، ماهیان قرار گرفته در دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی سریع تر از ماهیان سایر دوره های نوری در همین درجه حرارت، به رسیدگی و تخم ریزی رسیدند. از طرفی با مقایسه قطر اووسیت و هسته در ماهیانی که در شرایط طبیعی و در محیط دریا تخم¬ریزی نمودند با ماهیانی که در رژیم نوری طولانی و دمای بالاتر قرار داشته و تخم ریزی زود رس انجام دادند، قطر اووسیت ها و هسته در شرایط طبیعی بسیار بیشتر از ماهیانی که تخم ریزی زودرس انجام دادند، مشاهده گردید.
آزاده عتباتی عبدالعلی موحدی نیا
چکیده مطالعات فیزیولوژیک و هیستوپاتولوژیک کبد کفشک ماهی گرد euryglossa orientalis همراه با سنجش غلظت pahها در رسوب و عضله ماهی، در دو فصل سرد و گرم و در آب های ساحلی شمال خلیج فارس انجام گرفت. این مطالعات در 8 ایستگاه شامل شهرهای بندر دیلم، بندر لنگه، بندر دیر، بندرگاه بوشهر، بوشهر، بندرعباس، خور بیحد و مجیدیه انجام گرفته است. محل های وقوع لکه نفتی به کمک تصاویر ماهواره راداری envisat و با استفاده از روش کریجینگ اندیکاتور مکان یابی و تخمین زده شد. میانگین ماهانه دمای آب در زمان نمونه برداری در هر دو فصل با کمک داده های سنجنده modis بدست آمد. تعداد 5 قطعه ماهی نابالغ برای گونه انتخابی در هر کدام از 8 ایستگاه مورد مطالعه با استفاده از قایق صیادی و تور ترال کف به صورت زنده صید شدند. بلافاصله پس از بیهوشی، بخشی از بافت کبد جهت سنجش فعالیت آنزیم erod به تانک ازت منتقل شد و بخشی جهت مطالعات هیستولوژیک در بوئن و بخشی در گلوتر آلدئید تثبیت شد. سنجش فعالیت آنزیم erod با کمک اسپکتروفلئورمتر، میکروسکوپ نوری با رنگ آمیزی هماتوکسیلن-ائوزین، میکروسکوپ الکترونی tem و غلظت pahها در رسوب و عضله با کمک دستگاه hplc انجام گرفت. نتایج بیانگر رابطه معنی دار در جهت مثبت بین erod و شاخص وقوع لکه نفتی، شاخص بافت کبد، میزان pahهای عضله و میزان pahهای رسوب در فصول مورد بررسی بود ( 05/0p<) ولی بین erod و دمای سطح آب در هر فصل رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0p>). سپس با استفاده از میزان فعالیت erod در هر ایستگاه و الگوریتم خوشه بندی k-means، مناطق نمونه برداری در فصول زمستان و تابستان به دو گروه پاک و آلوده تقسیم بندی شد. بر همین اساس، ایستگاه های بندرعباس، مجیدیه و بوشهر در یک خوشه به نام طبقه آلوده و ایستگاه های لنگه، دیلم، دیر، بیحد و بندرگاه بوشهر در خوشه دیگر به نام طبقه پاک مشخص شده اند. نتایج مقایسه فصلی فعالیت آنزیم erod در گروه های مورد مطالعه حاکی از وجود تفاوت معنادار بین دو گروه پاک و آلوده در دو فصل زمستان و تابستان به طور جداگانه و همچنین دو فصل زمستان و تابستان با هم در متغیرerod است (05/0>p). نتایج همبستگی بین تراکم عددی لیپوپگمنت های کبدی و پراکسیزوم ها با فعالیت erod نشان دهنده رابطه معناداری در جهت مثبت بود. بیشترین توجه در تولید شاخص زیستی جهت بررسی سلامت ماهی و زیستگاه آن وبا توجه به فصل بر اندام هدف کبد متمرکز است. از آن جهت، در کنار دیگر پارامترهای مرتبط، برای ارزیابی دو شاخص فیزیولوژیک و هیستوپاتولوژیک در نظارت آلودگی، می توانند به کار می روند.
خدیجه خلیفی عبدالعلی موحدی نیا
مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات محور هیپوفیز-گنادی ماهیان شانک زردباله (acanthopagrus latus) و کفشک راستگرد (euryglossa orientalis) تحت تاثیر آلودگی بخش¬های مختلف خور موسی انجام شد. در این راستا میزان تغییرات بافت تخمدان و سطوح پلاسمایی هورمون¬های 17-بتااسترادیول، تستوسترون، gthi و gthii سنجیده شد. بدین منظور از هر یک از پنج ایستگاه¬ انتخاب شده شامل: 1. خور پتروشیمی، 2. خور جعفری، 3. خور مجیدیه، 4. خور غزاله و 5. خور زنگی 10 عدد ماهی ماده از هریک از گونه¬های مورد نظر جمع آوری شد. بندر گناوه نیز به عنوان ایستگاه شاهد در نظر گرفته شد. پس از بیومتری جهت سنجش هورمونی، خونگیری از ساقه دمی ماهیان انجام و به میکروتیوب¬ها منتقل و پس از سانتریفوژ، پلاسما خون جداسازی شد. سپس ماهیان تشریح و نمونه¬هایی از بافت تخمدان آن¬ها برداشته و در محلول فرمالین تثبیت و پس از طی مراحل پاساژ بافتی، مقاطع توسط رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین رنگ¬آمیزی، سپس توسط میکروسکوپ نوری مجهز به لنز dino lite و نرم¬افزار کامپیوتری dino capture مورد بررسی قرار گرفتند و فاکتورهای هیستومتری قطر فولیکول، قطر اووسیت، ضخامت بافت همبندی و تنوع فولیکولی محاسبه شد. میزان هورمون¬های استروئیدی با استفاده از روش ria و هورمون¬های گنادوتروپینی با استفاده از روش irma سنجیده شد. تغییرات پاتولوژیکی مشاهده شده در تخمدان هر دو گونه ماهی در ایستگاه¬های مختلف شامل آترزی فولیکول¬ها و خونریزی، بی¬نظمی و به هم¬ریختگی بافتی، افزایش فولیکول¬های کروماتین نوکلئولوس و پری نوکلئولوس، افزایش ضخامت بافت همبند بینابینی و کاهش فولیکول¬های تکامل-یافته¬تر مانند فولیکول آلوئول قشری بود. نتایج حاصل از اندازه¬گیری میزان هورمون¬های 17-بتااسترادیول و تستوسترون نشان داد که غلظت این دو هورمون در ایستگاه¬هایی که تخمدان متحمل بیشترین تغییرات بوده، به کمترین غلظت خود رسیده درحالی¬که غلظت هورمون¬های gthi و gthii به بالاترین میزان رسیده بود. لازم به ذکر است که افزایش هورمون¬های گنادوتروپینی در نتیجه کاهش هورمون¬های استروئیدی و اثر فیدبک منفی این هورمون¬ها بر هیپوفیز بود. به طور کلی بیشترین تغییرات محور هیپوفیز-گنادی هر دو گونه ماهی در ایستگاه پتروشیمی ثبت شد، که احتمالا به دلیل آلودگی زیاد این خور به پسماندهای صنایع پتروشیمی و کارخانه کلرآلکالی مجاور آن باشد. کمترین تغییرات این محور در هر دو گونه در خور زنگی مشاهده شد. در خور جعفری میزان تغییرات محور هیپوفیز-گنادی ماهی شانک زردباله به طور معنی¬داری بیش از خورهای مجیدیه و غزاله بود (p<0.05). و با ایستگاه پتروشیمی تفاوت معنی¬داری نشان نداد (p>0.05). که به نظر می¬رسد به دلیل آلودگی بیشتر آب خور جعفری باشد. درحالی¬که در خور مجیدیه و غزاله تغییرات محور هیپوفیز-گنادی ماهی کفشک راستگرد بالا و نزدیک به خور پتروشیمی بود. براساس تحقیقات پیشین میزان آلودگی رسوبات این دو خور پس از خور پتروشیمی بیش از سایر خورها بوده و از آنجایی¬که ماهی کفشک راستگرد، بسترزی می¬باشد، بیشتر بودن تغییرات محور هیپوفیز-گنادی این ماهی منطقی به نظر می¬رسد.
زهرا صالحی احمد سواری
چکیده خور موسی، واقع در شمال غرب خلیج فارس، به طور مداوم توسط مقدار بسیار عظیمی از آلاینده ایجاد شده توسط صنایع پتروشیمی اطراف این اکوسیستم دریایی تهدید می شود. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر آلودگی محیطی خور موسی بر سیستم آنتی اکسیدانی و ساختار بافت کبد دو گونه با ارزش اقتصادی شامل کفشک راست گرد (euryglossa orientalis) و شانک زردباله (acanthopagrus latus) انجام شد. بدین منظور 100 عدد ماهی از 5 ایستگاه واقع در خور موسی شامل ایستگاه پتروشیمی، جعفری، مجیدیه، غزاله و زنگی صید شد (10عدد/ از هر گونه/ از هر ایستگاه). همچنین 20 عدد ماهی از هر دو گونه از خور بحرکان واقع در بندر گناوه بعنوان ایستگاه شاهد جمع آوری شد. نمونه ها پس از خونگیری از باله دمی جدا و در محلول ثبوت فرمالین 15% تثبیت شدند. نمونه های بافتی برطبق روش معمول بافت شناسی آماده و تغییرات پاتولوژیک بافت کبد به وسیله میکروسکوپ نوری و با استفاده از لنز dino lit مطالعه شد. میزان ویتامین e، پروتئین کل پلاسما، alt و ast در سرم خونی اندازه گیری شد. براساس نتایج، پایین ترین و بالاترین میزان فاکتورهای آنتی اکسیدانی (ویتامین e و پروتئین کل پلاسما) در هر دو گونه ماهی، در بترتیب در ایستگاه پتروشیمی و زنگی گزارش شد. این نتیجه برای محتوای خونی alt و ast عکس بود. همچنین بیشترین تغییرات پاتولوژیک شامل تجمعات ملانوماکروفاژی، دژنراسیون هپاتوسیت ها، اتساع فضای دیس، واکوئولاسیون هپاتوسیت ها و اتساع سینوزوئیدها در هردو گونه ماهی صید شده از ایستگاه پتروشیمی و کمترین تغییرات پاتولوژیک به ماهیان ایستگاه زنگی مربوط شد. ایستگاه پتروشیمی روزانه مقادیر بالایی از آلاینده ها را از صنایع مختلف از قبیل صنایع پتروشیمی امام خمینی و کارخانه کلرآلکالی واقع در خط هزینه خور موسی دریافت می کند. به عبارت دیگر، ایستگاه زنگی بسیار دور از صنایع پتروشیمی قرار دارد و بیشتر زباله های شهری شهرهای اطراف را دریافت می کند. ایستگاه های دیگر، الگوی متفاوت تری را نشان دادند. میزان تغببرات جانبی پارامترهای مطالعه شده در a. latus و e. orientalis در ایستگاه های مختلف در الگوی بصورت ذیل آمده است: الگو: زنگی> غزاله> مجیدیه> جعفری> پتروشیمی و زنگی> جعفری> غزاله> مجیدیه> پتروشیمی کلمات کلیدی: خور موسی، euryglossa orientalis، acanthopagrus latus، سیستم آنتی کسیدان، کبد
بهاره قهرمانی سید محمد باقر نبوی نبوی
این تحقیق با هدف بررسی پخش و پراکنش عمودی ماکروبنتوزها در منطقه بحرکان انجام گرفت. در این مطالعه 5 ترانسکت و 10 ایستگاه در منطقه بین جزر و مدی بحرکان انتخاب شد و در هر ایستگاه 3 نمونه رسوب توسط کرر دستی از رسوبات برداشت شد. پس از الک کردن رسوبات و جداسازی نمونه های ماکروبنتوز نمونه های جمع آوری شده شمارش و به وسیله کلیدهای شناسایی معتبر شناسایی گردید و تراکم و پراکنش آنها مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای تنوع، غالبیت، ترازی و غنای گونه ای با استفاده از نرم افزار primer5 محاسبه شدند. نتیجه این بررسی شناسایی 32 گونه ماکروبنتوز متعلق به 3 گروه جانوری نرمتنان، فرامینیفراهای بزرگ جثه و پرتاران بود. گونه های ماکروبنتوز شناسایی شده مربوط به 25 جنس، 21 خانواده، 11 راسته، 5 رده و 3 شاخه بودند. رده شکم پایان بیشترین تعداد گونه را دربرداشتند(49درصد). از این رده مجموعاً 5 راسته caenogastropoda، cephalaspidea، sorbeoconcha، neogastropoda و truncatelloidea تشخیص داده شد. پس از شکم پایان دو کفه ایها فراوانترین ماکروبنتوز های منطقه مورد مطالعه را تشکیل می دهند (46 درصد). از رده دوکفه ای ها 3 تعداد راسته بنامهای arcoida و ostreoida و veneroida شناسایی شد. پس از نرمتنان فرامینیفرا فراوانترین گروه بودند (3 درصد). در این تحقیق دو رده از آنها به نامهای globothalamea و tubothalamea مورد شناسایی قرار گرفتند. گروه پرتاران ( با فراوانی 2 درصد) دارای تنها یک راسته در نمونه های موجود بود. از راسته مذکور سه خانواده به نامهای capitellidae، glyceridae و nephtydae شناسایی شدند. دو گونه دوکفه ای tellina sp. و شکم پا tornatina persiana گونه های غالب هر ایستگاه را تشکیل دادند. مطالعه پراکنش عمودی ماکروبنتوز نشان داد که موجودات ماکروبنتوز ممکن است در اعماق مختلفی بیشترین تجمع خود را داشته باشند. بیشترین تراکم موجودات ماکروبنتوز در عمق 12-4 سانتی متری رسوب وجود دارد. در عین حال فراوانی نسبی ماکروبنتوز در اعماق مختلف رسوب در ایستگاه های مختلف متفاوت است. محاسبه شاخص شانون برای ایستگاه های مختلف نشان داد که مقادیر این شاخص در همه ایستگاه ها بین 5/3-5/1 قرار گرفته که نشانگر محیط کم استرس می باشد. تنها در یک ایستگاه مقدار آن از 5/1 کمتر بود که بیانگر وضعیت استرس محیطی می باشد و علت آن احتمالا به گرمای شدید بر می گردد. مقادیر این شاخص در اعماق مختلف نسبتا ثابت بوده در ایستگاههای اول ترانسکتهای مورد مطالعه بین 6/1 تا 9/1 و در ایستگاههای دوم بین 7/1 تا 9/1 تغییر میکند. بررسی فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب نشان داد که دما، شوری، اسیدیته و اکسیژن محلول در ایستگاه های مختلف اختلاف معنی داری نشان نداد.
مجتبی غازی زاده سولماز شیرعلی
تعداد 6 عدد مار دریایی بالغ hydrophis cyanocinctus از هر دو جنس نر و ماده از سواحل میناب صید و بر اساس روشهای متداول بافتی آماده گردیدند.نتایج بدست آمده نشان دهنده وجود چهار لایه در ساختار تمام لوله گوارش بود. این لایه ها عبارتند از: مخاط، زیرمخاط، لایه عضلانی و سروز یا ادونتیس. شکل ظاهری، اندازه و محتویات لایه ها در بخش های مختلف لوله گوارش دارای تفاوت هایی بود.
ندا کوشا محمد تقی رونق
هورمون های محور هیپوفیز-تیروئید نقش مهمی در حفظ وضعیت فیزیولوژیکی نرمال بدن مهره داران دارند و به صورت مستقیم بر بسیاری از ارگان های بدن تاثیر می گذارند. از این رو اختلال در عملکرد این محور می تواند بر سایر بخش های بدن تاثیر گذارد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اختلالات اندوکرینی تیروئید ماهی بیاح (liza abu) و ماهی شوریده (otolithes ruber) تحت تاثیر آلاینده های محیطی خور موسی بود. در تحقیق حاضر 50 قطعه ماهی بیاح نر و ماده با میانگین وزنی g 2/8 ± 4/100 و میانگین طولی cm 8/ 0± 1/18 و 50 قطعه ماهی شوریده با میانگین وزنی g 2/7 ± 9/296 و میانگین طولی cm 6/2± 5/27 از 5 ایستگاه در خور موسی شامل: 1)پتروشیمی 2)غنام 3)زنگی 4)دورق 5) پاتیل و همچنین چند قطعه ماهی بیاح و شوریده از خور سجافی واقع در خور موسی به عنوان نمونه های شاهد برای مقایسه با دیگر ایستگاه های مورد مطالعه جمع آوری شد. پس از خون گیری و جداکردن پلاسمای خون ماهیان، غلظت هورمون های تری یدوتیرونین (t3) و تترایدوتیرونین (t4) به روش الایزا در پلاسمای خون این ماهیان مورد سنجش قرار گرفت. پس از خون گیری نمونه هایی از بافت تیروئید ماهیان اخذ شده در فرمالین 15 درصد تثبیت گردید و بر اساس روش های مرسوم بافت شناسی مورد مطالعه قرار گرفت. کمترین میزان هورمون t3 و بیشترین میزان هورمون t4 در هر دو گونه ماهی در ایستگاه پتروشیمی مشاهده شد. همچنین تغییرات هیستوپاتولوژیک شامل خونریزی در ایستگاه های زنگی، غنام و پتروشیمی مشاهده گردید. ایستگاه پاتیل دارای کمترین میزان ضایعات و ایستگاه پتروشیمی دارای بیشترین ضایعات بود. در هر دو ماهی بیاح و شوریده تغییرات ساختاری مشاهده شده و میزان این ضایعات با میزان آلودگی ایستگاه رابطه نزدیکی داشت. نتایج این تحقیق نشان دهنده اثرات منفی آلاینده های محیطی بر تعادل هورمون های تیروئیدی و کاهش تبدیل t4 به t3 به علت مهار آنزیم مونودیودیناز بود. کلمات کلیدی: هورمون های تیروئیدی، تری یدوتیرونین، تترایدوتیرونین، بیاح، شوریده
فاطمه کامران زاده محمد علی سالاری علی آبادی
خور موسی از محیط های دریایی است که طی سالهای اخیر شدیداً تحت تأثیر تخلیه پسابهای حاوی آلودگی هایی از قبیل مواد شیمیایی و فلزات سنگین قرار داشته و بدلیل حضور تعداد زیادی از صنایع پتروشیمی در محدوده آن روزانه مقدار زیادی از آلاینده های متفاوت وارد آن می شود. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تغییرات هیستوفیزیولوژیک کبد دو گونه ماهی بیاح (liza abu) و شوریده (otolithes ruber) و امکان استفاده از آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) بعنوان شاخص تاثیر آلودگی های محیطی خور موسی بر این ماهی بود. در این راستا، 100 قطعه ماهی بیاح و شوریده از پنج ایستگاه در خور موسی شامل: 1) پتروشیمی 2) غنام 3) زنگی 4) دورق 5) پاتیل جمع آوری شدند و همچنین 20 قطعه از هر دو گونه از خور سجافی واقع در خور موسی به عنوان ایستگاه شاهد صید شد. سپس از ورید ساقه دمی خونگیری صورت گرفت و پس از اخذ نمونه بافت کبد نمونه در فرمالین 15 درصد تثبیت گردید و بر اساس روش های مرسوم بافت شناسی مورد مطالعه قرار گرفت تغییرات پاتولوژیک کبد بوسیله میکروسکوپ نوری مجهز به لنز dino lit مورد بررسی قرار گرفت. مقدار gpx، پروتئین کل، alt و ast در سرم خون اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که، کمترین مقدار پروتئین کل و بالاترین مقدار gpx، alt و ast در هر دو گونه ماهی در ایستگاه پتروشیمی ثبت شد. این نتایج در ایستگاه پاتیل بر عکس بود. میزان (dtc) و شدت ضایعات بدست آمده در خور پتروشیمی در هر دو گونه ماهی به طور معنی داری بالاتر از سایر ایستگاه ها بود (p<0.05). تجمعات ملانوماکروفاژی، نکروز، دژنره شدن سیتوپلاسم، واکوئولاسیون هسته، رسوب هموسیدرین و سلولهای خونی تخریب شده بیشترین عوارض مشاهده شده در ایستگاه پتروشیمی بودند. ایستگاه پاتیل کمترین (dtc) و شدت ضایعات را داشت. در هر دو گونه ماهی بیاح و شوریده تغییرات ساختاری مشاهده شد و میزان این ضایعات با میزان آلودگی آن ایستگاه رابطه داشت. به نظر می رسد که می توان از آنزیم gpx به عنوان نشانگر بیولوژیک جهت مطالعه اثرات آلودگی های محیطی بر ماهیان استفاده نمود.
عبدالعلی موحدی نیا حسن مروتی
در مطالعه ی حاضر پاسخ های فیزیولوژیک و آبششی ماهی دریایی یوری هالاین به شوری های مختلف محیطی در کوتاه مدت و بلندمدت بررسی شده است. برای این کار، ماهی شانک زردباله (acanthopagrus latus) به دو صورت مواجهه ی ناگهانی با شوری های ‰60، ‰42، ‰20 و ‰5 و تغییر تدریجی شوری از آب دریا به آب شیرین مورد مطالعه قرار گرفت. ماهی شانک زردباله قادر به تحمل مواجهه ی مستقیم با شوری های ‰5 تا ‰60 بدون مرگ ومیر بود. این گونه همچنین قادر به تحمل کاهش تدریجی شوری محیطی از آب دریا (‰42) به آب شیرین در یک بازه ی زمانی 10 روزه بود و توانست سازش موفقی با آب شیرین داشته باشد. این کوتاه ترین زمان گزارش شده در یک ماهی دریایی واقعی برای آداپتاسیون با آب شیرین در یک دوره ی زمانی قابل قبول است. جنبه های شیمی خون و مورفومتریک های سلول های غنی از میتوکندری، برای درک پاسخ های بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی، مرفولوژیکی و فراساختاری که در پی تغییر در شوری در یک ماهی دریایی بروز می کند مطالعه شد. در شوری های مختلف محیطی، شانک زردباله تغییرات کمی در فاکتورهای پلاسمایی نشان داد. سازش با شوری ‰60 در مقایسه با ماهیان سازش یافته با سایر شوری های مورد مطالعه، منجر به کاهش معنی دار غلظت یون کلر پلاسما در پایان دوره (21 روز) شد، درحالیکه غلظت پلاسمایی یون های سدیم، پتاسیم و کلسیم، تنها تغییرات گذرایی را در ابتدای مواجهه نشان دادند. سطوح گلوکز پلاسما در تمامی گروه های تیمار تغییر چندانی نداشته و نسبتاً یکسان بود. سطوح کورتیزول پلاسما در گروه های ‰5 و ‰60 سریعاً افزایش یافت. بیشترین سطح کورتیزول پس از 12 ساعت در تیمار ‰60 مشاهده شد. سطوح این هورمون در شوری های ‰60 و ‰5 به ترتیب پس از 7 و 1 روز قرارگیری در این محیط ها به سطوح عادی بازگشت. سطوح هورمون t3 در پلاسما، 12 ساعت پس از تغییر شوری نسبت به نمونه های تیمار کنترل اندکی افزایش را نشان داد که سریعاً (پس از 24 ساعت) به سطوح عادی بازگشت. غلظت هر دو هورمون کورتیزول و t3 طی سازش ماهی شانک با آب شیرین، تفاوتی با نمونه های تیمار کنترل نداشت. سلول های غنی از میتوکندری تنها در اپی تلیوم فیلامنت های آبششی ردیابی شد و روی تیغه های ثانویه (لاملا) وجود نداشت. پراکنش این سلول ها با تغییر شوری محیطی تغییر نکرد، درحالیکه تعداد و اندازه ی آن ها در آب شیرین و ‰60 افزایش یافت و در ‰20 کمتر و کوچکتر بود. براساس ساختار دهانه های رأسی، سه نوع سلول غنی از میتوکندری آبششی در تصاویر میکروسکپ الکترونی نگاره مشاهده شد: سلول های دارای دهانه ی کم عمق (shallow basin)، عمیق (deep hole) و برآمده (wavy convex). پس از کاهش شوری به ‰20، غشای رأسی سلول های غنی از میتوکندری تغییراتی را نشان داد و پس از 7 روز اکثر آن ها از نوع کم عمق و برآمده بودند. البته پس از 21 روز این ساختارها مجدداً مشابه نمونه های تیمار کنترل شد. ماهی شانک منتقل شده به محیط های هایپواسموتیک و ‰20 کاهش سریع در تعداد دهانه های سلول های غنی از میتوکندری نشان داد که طی 7 روز به تعدادی مشابه نمونه های نگه داشته در آب دریا بازگشت. با توجه به توانایی ماهی شانک زردباله در سازش سریع و حفظ هومئوستاز در محدوده ی وسیعی از شوری ها، می توان این گونه را برای پرورش در آب بندان های ساحلی مناسب دانست.
عبدالعلی موحدینیا عبدالعلی موحدی نیا
با توجه به نتایج تولیدمثل شانه دار در فصول معتدل و گرم (بهار و تابستان) انجام میشود، اما بیشترین مقدار آن در فصل بهار و نیز اوایل تابستان (فروردین تا تیرماه) است. همچنین اوج اول زیتوده در اوایل خرداد بدلیل تولیدمثل بالای شانه دار، روی می دهد در حالیکه اوج دوم زیتوده در اواسط شهریور، بیشتر مدیون رشد بدنی شانه داران و افزایش وزن نمونه هاست. پراکنش شانه دار در لایه های مختلف آب (بالاتر از عمق 20 متر) تقریبا یکنواخت است اما متوسط وزن شانه دار در لایه های سطحی تر معمولا کمتر از لایه های پایین تر است که نشاندهنده ی تولیدمثل شانه دار در لایه های سطحی آب (طی ماه های گرم) است.