نام پژوهشگر: لیلا قربان پور
لیلا قربان پور مصطفی کمالجو
چکیده زبان، سیستم نظام مندی است، از علائم قراردادی که مهم ترین کارکرد آن، ایجاد ارتباط، انتقال آراء، افکار و فرهنگ است؛ بنابراین دارای معنا است و همین معنا به زبان فائده می بخشد که برای کشف آن معنا نیاز به روش خاصی است و این روش باید با نوع متن و نوع معنای نهفته شده در آن متناسب باشد. در این میان، معناشناسی بهترین ابزار برای کشف معناست که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. پژوهش مذکورکه در سوره ابراهیم و یوسف (ع)، صورت گرفته است، در پی آن است که انواع دلالت ها (صوت، صرف، نحو و واژگان) را با تأکید بر برخی نظرات فرمالیسم و ساخت گرایی بررسی کند و به تحلیل کارکرد هر یک از این دلالت ها در کشف معنا بپردازد. از آنجا که قرآن دارای والاترین متن ادبی است؛ انتخاب کلمات و واژه های به کار رفته در آیات آن کاملاً حسابشده است و گزینش آن به گونه ای است که بافت و معنای منسجمی را به وجود می آورد. در واقع آهنگ قرآن، مخارج حروف و حرکات آن بی-ربط به معانی آن نیست. در هر جمله و ترکیبی از آیات قرآن، نظم خاصی حاکم است که نهایت لطافت و شیوایی قرآن را می رساند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تأثیر دلالت ها اعم از صوت، جایگاه صامت ها و مصوّت ها، صرف و نحو به عنوان ساخت کلمه و جمله و واژگان که در بر گیرنده معنای اصلی، نسبی، ترادف، تضاد و شمول معنایی است با توجه به بافت آیات، جهت افاده معنا و مقصود کلام الهی مهم می باشد. بنابراین نقش بافت و سیاق، برای تعیین معنا انکارناپذیراست