نام پژوهشگر: فرزانه باباییان

رابطه دین و اخلاق از دیدگاه غزالی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فرزانه باباییان   محمدجواد رضایی ره

ارتباط باید و نبایدهای اخلاقی با باید و نبایدهای دینی چگونه است؟ آیا اخلاق در مرحله تعیین اصول کلی خود متکی بر دین است یا مستقل از آن؟ در این پژوهش پاسخ امام محمد غزالی به این پرسش ها مورد بررسی قرار می گیرد. غزالی در اخلاق اساس را بر دین و اعتقاد به خداوند می گذارد و امر و نهی خداوند را پایه فضایل و رذایل اخلاقی می داند. او ملاک شناخت حسن و قبح افعال را شرع می داند، بدین معنا که هرچه شارع به حسن بودن آن امر کند، آن حسن است و هرچه را که شرع به قبیح بودن آن امر کند، قبیح خواهد بود. بنابراین، غزالی خوبی و بدی افعال را چیزی جز تعلق امر و نهی الهی به آنها نمی داند و به همین سبب بدون یک قانونگذار الهی نمی توان قانون اخلاقی داشت و هیچ کاری خوب و بد نیست مگر اینکه خداوند بدان فرمان دهد و یا از آن نهی فرماید. او مقصد نهایی اخلاق را سعادت اخروی می داند و هدف آن را حفظ و تقویت فضایل پیشین و به وجود آوردن فضایلی جدید در انسان می داند، به گونه ای که انسانها را به موجوداتی برتر و متعالی مبدل سازد. غزالی معرفت خداوند را ممکن می داند. برهمین اساس همه اعمال اخلاقی باید معطوف به کمال نفس و به قصد نیل به سعادت اخروی باشند که نهایت آن قرب خداوند است. غزالی منکر تأثیر معرفتی عقل است و عقل را تا آنجا که آدمی را به نور ایمان رهبری کند، می پذیرد و معتقد است که عقل در پرتو شرع هدایت می شود به این معنا که عقل مفسر و مبین شرع، و شرع هدایتگر آن است. درباره حسن و قبح عقلی می گوید که حسن و قبح از اوصاف ذاتی اشیاء نیست تا فهم آنها کار عقل باشد بلکه وصفی اضافی است و خواست شرع در این مورد تعیین کننده است و عقل فقط فرامین شرع را می فهمد. او برهان عقلی را در برابر وحی کافی نمی داند و معتقد است معرفت شرع، کامل تر و تمام تر از معرفت عقل است و بدین سبب لازم است که عقل در امور جزئی به شرع توسل جوید. غزالی معتقد است دین در تعیین اصول کلی اخلاق نقش اصلی را ایفا می کند لذا دین را هم در مقام تعریف و هم در مقام اثبات و هم در مقام ثبوت پشتوانه اخلاق می داند. حتی می توان از عبارات غزالی در خصوص دین و اخلاق، ارتباط روان شناختی را نیز استنباط کرد، به این معنا که فرمان دادن یا ندادن خداوند به انجام کاری می تواند در دینداران ایجاد انگیزه کند و در انجام دادن و ندادن یک عمل موثر باشد.