نام پژوهشگر: هدی ناصرالدین
هدی ناصرالدین محمد عسگری
تولید صدای سه بعدی به روش رندرینگِ پاسخ ضربه ی مکانی یکی از روش های جدید در بازتولید اکوستیکِ فضاهای بسته به صورتِ چندکانالی است. در این روش میدانِ صوتیِ اصلی به صورتِ دقیق بازتولید نمی شود. بلکه با استفاده از مفاهیمِ اکوستیکِ روانی و فراسنج های مکان یابی، از تجزیه و تحلیلِ میدانِ صوتی به صورتِ فیزیکی استفاده می شود و صدایی بازتولید می شود که از لحاظِ ادراکی شبیه به صدای فضای اصلی است. بدین منظور باید پاسخ ضربه ی سالنِ مورد نظر، اندازه گیری شود و سپس پاسخ ضربه ی مطلوب، بر اساس تجزیه و تحلیلِ میدانِ صوتی ساخته شود. در صورتی که صدای هر منبعِ صوتی که در استودیو یا اتاقِ صامت(به صورتِ خام) ضبط شده است، با پاسخ ضربه ی ساخته شده به این روش، کانوالو شود، صدایی که شنیده می شود همان حس مکانی را دارد که گویی شنونده در سالنِ مرجع قرار گرفته است. پاسخ ضربه ی ساخته شده را در ریوربریتورها می توان مورد استفاده قرار داد. برتری این روش به روش های پردازشی دیگر این است که امکان استفاده از هر نوع سامانه ی بلندگویی وجود دارد. یعنی سامانه ی بلندگوی مورد استفاده، در بازتولید صدا به این روش، محدود به ساختار و یا تعداد معینی بلندگو نیست و می توان با هر سامانه ی بلندگویی، بازتولید صدا را انجام داد. بازتولید صدا در این پایان نامه بر اساس سه بلندگو انجام شده است. برای اندازه گیریِ پاسخ ضربه ی سالن نیز باید از سامانه ی میکروفن گذاریِ چندکانالی استفاده کرد. زیرا یک میکروفن نمی تواند تمامی ویژگی های میدانِ صوتی را دریافت کند. بر این اساس در این پایان نامه برای اولین بار در ایران پاسخ ضربه یا به عبارتی پاسخِ سالن به روشی نوین اندازه گیری شده است. نوآوری انجام شده در اندازه گیریِ پاسخِ سالن به این روش، استفاده از سامانه ی میکروفن گذاریِ b-format و نیز نوعِ سیگنالِ تحریک است. سیگنالِ تحریک در این اندازه گیری بر خلافِ اندازه گیری های رایج به صورت جاروب سینوسیِ نمایی است که محدوده ی بسامد های صوتی را پوشش می دهد. در مرحله ی پردازش سیگنال نیز، جهتِ به دست آوردنِ پاسخِ مطلوب، برای اولین بار در ایران، از پنینگِ برداریِ دامنه و دیفیوژن کانولوشن استفاده شده است.
هدی فلاح شهرام گیل آبادی
درحالی که تلاش برای بازتولید جهان واقعی در همه ی هنرها ادامه دارد، نمایش رادیویی هم از این امر مستثنا نیست. با توسعه ی فنّاوری مهندسان صدا تلاش می کنند در شنوندگان این احساس را به وجود آورند که درصحنه حاضر هستند. برای همین است که از 1970 تولید نمایش های باینورال (سه بعدی مبتنی بر هدفون) و در یک دهه ی گذشته تلاش برای تولید نمایش های رادیویی سورند آغازشده است. بااین حال، شیوه ی مدونی برای تولید نمایش رادیویی سه بعدی وجود ندارد و تولیدکنندگان معمولاً راه آزمون وخطا را پیش می گیرند. پایان نامه ی حاضر تلاشی برای بررسی فرآیند از ایده تا پخش نمایش رادیویی در فضای سه بعدی است. پایه ی پژوهش حاضر، نمایش های رادیویی در فضاهای مونو و استریو هستند؛ ما به این سوال پاسخ دادیم که اضافه شدن بعد سوم چه تأثیری بر ماهیت ایده پردازی، نگارش، تنظیم، دکوپاژ، شیوه ی روایت و ژانر خواهد داشت. روش اصلی در این پژوهش، روش اسنادی و کتابخانه ای و استدلال استنتاجی است؛ در این روش، پس از جمع آوری پیشینه ی تحقیق، به جمع آوری نمونه های مختلف باینورال، به عنوان تنها روش سه بعدی سازی رایج در جهان پرداختیم و با تحلیل یکی از آن ها، شرایط ضبط و پخش را به سیستم سورند (به عنوان جایگزین ناقصی برای صدای سه بعدی) تسری دادیم. پس ازآن، با استفاده از چارچوب نظری دریافتیم که فرق عمده ی سیستم های مونو و استریو با سیستم های سه بعدی، موقعیت مخاطب نسبت به صحنه ی شنیداری است. این تفاوت موقعیت باعث می شود که مخاطب قبل از درگیری داستانی با اثر، درگیر شرایط فیزیکی شود که شخصیت اصلی داستان در آن قرار دارد؛که ما را به شیوه ی نگارش «الگوی شخصیت خاموش» رهنمون می کند؛ شخصیتی که هرگز سخن نمی گوید و شخصیت پردازی کمرنگی دارد تا مخاطب بتواند با او همزادپنداری کند. در این پژوهش، ویژگی های دکوپاژی و روایی هم برای این شیوه از تولید نمایش رادیویی تشریح شده است.