نام پژوهشگر: فاطمه شاهسونی

رابطه ی نفس و بدن از دیدگاه ابن سینا و لایب نیتس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده علوم انسانی 1391
  فاطمه شاهسونی   علیمحمد ساجدی

پرسش درباره ی رابطه ی تن و روان از پرسش های بنیادین در علم النفس فلسفی و روان شناسی جدید است که پاسخ به آن روشن گر طرز تفکر اندیشه وران در باب معرفت نفس می باشد. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، متکفل بررسی رابطه ی نفس و بدن از دیدگاه ابن سینا و لایب نیتس می باشد. بدین ترتیب که؛ ابتدا، به بیان دیدگاه ابن سینا پرداخته، تعریف نفس، اثبات نفس، ماهیت نفس، مادّی یا مجرّد بودن آن، نحوه ی حدوث و پیدایش آن، چگونگی رابطه نفس با بدن، تأثیرات متقابل نفس و بدن از منظر وی بررسی می گردد. سپس، به بررسی آراء لایب نیتس پرداخته، مسائلی همچون: جوهر، ماهیت جوهر، وجود جواهر فرد بسیط، طبقات جواهر فرد بسیط، تعریف نفس و بدن، رابطه نفس و بدن و در ادامه، بقای نفس، مسخ و تولّد مورد بحث و نظر قرار می گیرد. سرانجام، وجوه اشتراک و افتراق نظریات این دو فیلسوف در خصوص رابطه ی نفس و بدن واپسین مسئله ای است که در این پایان نامه مورد تفحص قرار می گیرد. از جمله، یافته های این جستار چنین است که؛ هر دو فیلسوف نفس را مجرّد دانسته، لیکن، ابن سینا نفس را جوهری کاملاً مجرّد، و لایب نیتس آن را نیمه مجرّد محسوب می کند. زیرا، ابن سینا نفس را جوهر مستقل مجرّد و روحانیه الحدوث شمرده، معتقد است که رابطه نفس با بدن، رابطه ی تصرّف و تدبیر است و تعلّق آنها نسبت به یکدیگر تعلّق عرضی است و نه ذاتی. لیکن، لایب نیتس رابطه نفس و بدن را بر اساس هماهنگی پیشین بنیاد بیان نموده، بر اساس دستگاه فلسفی خویش؛ جواهر فرد بسیط نظامی را تشکیل می دهند هماهنگ و سازگار با یکدیگر، لذا، از دیدگاه وی، در آغاز خلقت، توسعه ی درونی هر مناد، به گونه ای تنظیم شده است که با توسعه و تغییرات دیگر منادها کاملاً هماهنگ و همراه است.