نام پژوهشگر: جهانشیر شاکرمی
زینب روزبهانی جهانشیر شاکرمی
شپشه دندانه دار غلات یکی از مهمترین آفات محصولات انباری در ایران محسوب می شود. اسانس 4 گونه گیاه شامل، پونهmentha longifolia (l.) (lamiacea) ، درمنه کوهی artemisia aucheri (boiss) (asteraceae) ، رزماری rosmarinus officinalis (l.) (lamiaceae) و مورد سبز myrtus commiunis (l.) (myrtaceae) از نظر سمیت تنفسی، دورکنندگی، بازدارندگی تخم ریزی و دوام روی این آفت مورد بررسی قرار گرفتند. این تحقیق در قالب طرح کامل تصادفی و آزمایش فاکتوریل در شرایط دمایی 2±32 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 5±65 درصد و در تاریکی انجام شد. غلظت های مختلف از هر اسانس مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که حشرات کامل نسبت به سنین مختلف لاروی به اسانس ها حساس ترند همچنین با افزایش سن لاروی مقاومت آنها به اسانس ها افزایش یافت. در آزمایش سمیت تنفسی با افزایش زمان اسانس دهی میزان تلفات به طور معنی داری افزایش یافت به طوری که اسانس پونه در تمام غلظت های به کار رفته روی مراحل حشرات کامل جفت گیری نکرده، لارو سن اول و سن دوم پس از گذشت 48 ساعت 100% و پس از گذشت 72 ساعت روی لاروهای سن سوم و سن چهارم 52 تا 100% تلفات داشت. در میان گیاهان مورد مطالعه اسانس پونه بیشترین کارایی را روی این آفت ایجاد کرد. به طوری که میزان lc50 این اسانس روی حشرات کامل، لاروهای سن اول، سن دوم، سن سوم و سن چهارم به ترتیب 35/0، 42/0، 64/0، 63/1 و 07/2 میکرولیتر بر لیتر محاسبه شد این میزان برای اسانس درمنه کوهی روی مراحل مذکور به ترتیب 99/0، 17/2، 50/2، 87/21 و 46/23 میکرولیتر بر لیتر حاصل شد که بیانگر اثر حشره کشی ضعبف تر این اسانس نسبت به سایر گیاهان مورد مطالعه بود. با توجه به lt50 محاسبه شده در بالاترین غلظت اسانس های گیاهی، پونه در کاربرد غلظت پایین تری سرعت تلفات بیشتری روی مراحل مختلف رشدی آفت داشت. اثر دورکنندگی اسانس ها به طور محسوس تری روی حشرات کامل بیشتر بود و پونه بیشترین اثر دورکنندگی را روی حشرات کامل و لاروهای سن چهارم ایجاد کرد. این مقدار به ترتیب در غلظت های 01/0 و 06/0 میکرولیتر به ترتیب 7/66 و 7/44 درصد بود. مورد سبز ضعیف ترین اثر دورکنندگی روی مراحل مذکور را ایجاد کرد به طوری که غلظت های پایین این اسانس روی حشرات کامل بی اثر بود. در آزمایش بازدارندگی تخم ریزی با افزایش غلظت زیرکشندگی اسانس گیاهان میزان تخم ریزی حشرات کامل به طور معنی داری کاهش یافت. در میان اسانس های گیاهی اسانس گیاهان پونه و درمنه کوهی به ترتیب قوی ترین و ضعیف ترین اثر روی بازدارندگی تخم ریزی داشتند. اسانس پونه در غلظت 007/0 میکرولیتر بر لیتر باعث 70/ 94 و اسانس درمنه کوهی در غلظت بالاتری 11/0 میکرولیتر بر لیتر 21/94 در صد بازدارندگی داشت. همچنین اسانس پونه بیشترین و اسانس درمنه کوهی کمترین دوام را در بین گیاهان مورد مطالعه داشتند. دوام اسانس پونه در غلظت 55/5 میکرولیتر بر لیتر 36/32 ساعت و دوام اسانس درمنه کوهی در غلظت 100 میکرولیتر بر لیتر 05/28 ساعت محاسبه شد. براساس نتایج این تحقیق استفاده از اسانس پونه به عنوان یک حشره کش کم خطر و به عنوان الگویی برای ساخت فرمولاسیون مناسب آن جهت کنترل آفات انباری توصیه می شود.
آرزو منصوری جهانشیر شاکرمی
به منظور دستیابی به ترکیبات کم خطر برای مهار آفات انباری اثر سمیت تنفسی، تخم کشی، لاروکشی، بازدارندگی تخمریزی، دورکنندگی و سینرژیستی پنج ترکیـب ترپنــوئیدی شامـل کارواکرول، میرتــول، منتــول، کامفــن و آلـفا- پینن روی سه گونه آفت callosobruchus maculatus (f.)، tribolium confusum و t. castaneum مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایشات در قالب طرح کاملاً تصادفی در دمای 2±27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و تاریکی انجام شد. هر ترکیب در شش غلظت و پنج تکرار همراه باشاهد مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج سوسک چهارنقطه ای حبوبات حساسیت بیشتری به ترکیبات مورد مطالعه نسبت به دو گونه شپشه آرد نشان داد. به طوری که از بین ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه میرتول، کامفن و آلفا- پینن به ترتیب با lc50 برابر با05/47، 777 و 78/759 میکرولیتر بر لیتر بیشترین سمیت تنفسی را روی حــشرات کامل c. maculatus، t. confusum و t. castaneum ایجاد نمودند. هر پنج ترکیب مورد مطالعه اثر تخم کشی قابل توجهی روی آفات داشتند به طوری که کامفن در غلظت 04/137 میکرولیتر بر لیتر تلفات صد درصدی روی تخم سوسک چهارنقطه ای حبوبات نشان داد. آلفا- پینن نیز در غــلظت 11/211 میکرولیتر بر لیتر صد درصد تخم کشی روی دو گونه شپشه آرد ایجاد نمود. هم چنین ترکیبات مورد مطالعه روی لارو آفات مذکور سمیت تنفسی نشان دادند به طوری که میرتول و منتول به ترتیب در غلظت 44/44 و 37/370 میکرولیتر بر لیتر باعث صددرصد تلفات لارو سوسک چهارنقطه ای حبوبات و دو گونه شپشه آردگردیدند. ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه به طور معنی داری باعث کاهش میزان تخمریزی هر سه گونه آفت شدند. آلفا- پینن بیشترین میزان بازدارندگی تخمریزی را روی آفات مورد مطالعه نشان داد، به طوری که به ترتیب در غلظت 11/11 و 37/370 میکرولیتر بر لیتر بیشترین بازدارندگی تخمریزی را روی سوسک چهارنقطه ای حبوبات و دو گونه شپشه آرد ایجاد نمود. ترکیبات مورد مطالعه به طور معنی داری روی آفات اثر دورکنندگی نشان دادند. بیشترین میزان دورکنندگی روی گونه t. confusum و مربوط به آلفا- پینن بود. بر اساس نتایج ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه در آزمایش سمیت تنفسی روی یکدیگر اثر سینرژیستی داشتند و در اکثر موارد درصد تلفات مخلوط ترکیبات بیش از درصد تلفات مجموع تک تک ترکیبات در غلظت مشابه بود و بیشترین اثر سینرژیستی در مخلوط میرتول با سایر ترکیبات مشاهده شد. با توجه به اثرات ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه روی آفات انباری و کم خطر بودن این ترکیبات برای انسان و محیط زیست پیرامون وی به نظر می رسد که این ترکیبات می توانند در برنامه های مهار آفات انباری مورد استفاده قرار گیرند.
مژده لونی شهریار جعفری
چکیده خصوصیات زیستی کنه شکارگر phytoseius plumifer (c. & f.) با تغذیه از کنه rhyncaphytoptus ficifoliae keifer، در شش دمای ثابت 15، 20، 25، 30 ،35 و 37 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65% و دوره نوری 12: 12 ساعت (روشنایی: تاریکی) بررسی شد. در این مطالعه تاثیر دما روی پارامترهای دموگرافیک (جدول زندگی، پارامترهای رشد جمعیت، پارامترهای تولیدمثلی و زادآوری) و همچنین میزان تغذیه و واکنش تابعی کنه های بالغ ماده p. plumifer با تغذیه از میزبان تعیین شد. برای تخمین آستانه های دمایی و نیاز گرمایی مراحل نابلغ کنه p. plumifer از سه مدل غیر خطی و دو مدل خطی استفاده شد. نتایج نشان داد این شکارگر قادر به رشد و نمو روی مراحل بالغ کنه r. ficifoliae می باشد. دما اثر معنی داری بر طول مراحل نابالغ این گونه شکارگر داشت. بیش ترین و کمترین طول دوره رشد نابالغ این کنه شکارگر به میزان 46/27 و 02/5 روز، به ترتیب در دماهای 15 و 35 درجه سلسیوس مشاهده شد. کنه شکارگر p. plumifer قادر به تکمیل تمام مراحل زیستی خود در محدوده دمایی 15 تا 35 درجه سلسیوس بود و بالاترین میزان نرخ بقای آن در دمای 25 درجه سلسیوس و معادل 97/0 مشاهده شد. متوسط طول عمر افراد بالغ ماده در دماهای 15 و 35 درجه سلسیوس به ترتیب 54/64 و 92/22 روز بود. بالاترین و پایین ترین میزان زادآوری کل در دماهای 25 و 35 درجه سلسیوس و به تریب برابر 47/28 و 28/17 تخم تعیین شد. بالاترین میزان نسبت جنسی ماده ها در دماهای 20 و 25 درجه سلسیوس و معادل 65/0 مشاهده شد. با افزایش دما تمایل کنه های ماده به تولید افراد نر بیش تر بود. دما اثر معنی داری بر پارامترهای تولید مثلی شکارگر p. plumifer داشت. بیش ترین میزان نرخ خالص باروری و میزان نرخ خالص زادآوری برابر 32/28 تخم به ازای هر فرد ماده در روز بود که در دمای 25 درجه سلسیوس مشاهده شد. بالاترین و پایین ترین مقدار نرخ خالص تولید مثل (r0) به ترتیب برابر 99/17 و 84/8 ماده به ازای هر ماده بود. تاثیر دما بر نرخ ذاتی افزایش جمعیت از لحاظ آماری کاملا معنی دار بود. در دماهای 35 و 15 درجه سلسیوس بالاترین و پایین ترین میزان rm به ترتیب برابر 190/0 و 047/0 واحد بود. بیش ترین میزان نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) برابر 210/1 بود که در دمای 35 درجه سلسیوس مشاهده شد. تاثیر دما بر میزان مصرف طعمه این گونه نیز معنی دار بود. واکنش تابعی این گونه در محدوده دمایی 15 تا 30 درجه سلسیوس از نوع دوم بود. با توجه به نتایج فوق به نظر می رسد کنه شکارگر p. plumifer می تواند در برنامه های کنترل بیولوژیک در راستای تولید محصولات ارگانیک مورد استفاده عملی قرار گیرد.
آذین فتحی جهانشیر شاکرمی
به منظور دسترسی به ترکیبات کم خطر برای کنترل آفات انباری اثرات اسانس پنج گونه اکالیپتوس eucalyptus camaldulensis، e. viminalis، e. microtheca، e. grandis و e. sargentii روی آفات tribolium confusum و tribolium castaneum در شرایط دمایی 2±30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±65 و تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی در 5 تکرار انجام شد. اسانس ها به روش تقطیر با آب تهیه شدند. نتایج تحقیق نشان داد که اسانس های e. camaldulensis و e. viminalis روی دو گونه آفت بیشترین سمیت تنفسی را موجب شدند به طوری که lc50 آنها روی t. confusum به ترتیب برابر 56/30 و 33/31 میکرولیتر بر لیتر هوا و روی t. castaneum به ترتیب 25/31 و 75/31 میکرولیتر بر لیتر هوا محاسبه شد. نتایج اثر لاروکشی اسانس¬ گونه¬های اکالیپتوس نشان داد که این اسانس ها تلفات قابل توجهی روی لارو هر دو گونه شپشه آرد داشته و روی دو گونه آفت حساسیت متفاوتی را موجب شدند. این تحقیق نشان داد که گونه e. viminalis بیشترین اثر لاروکشی را روی t. confusum داشته و مقدار lc50 اسانس این گونه 74/16 میکرولیتر بر لیتر هوا روی لارو t. confusum بدست آمد. نتایج نشان داد که گونه e.camaldulensis در بالاترین غلظت(40/7 میکرولیتر بر لیتر هوا) باعث 59/83 درصد بازدارندگی تخمریزی روی t. confusum شده است. همچنین اسانس e. sargentii در بالاترین غلظت (18/85 میکرولیتر بر لیتر هوا) باعث 40/94 درصد بازدارندگی تخمریزی روی حشرات کامل t. castaneum شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که اسانس e. viminalis و e.sargentii به ترتیب در غلظت های 76/19 و 80/21 میکرولیتر باعث 80 درصد دورکنندگی روی گونه t. confusum شدند. بالاترین میزان دورکنندگی روی گونه t. castaneum را اسانس e. grandis در غلظت 15 میکرولیتر موجب شد به طوری که در این غلظت 6/86 درصد دورکنندگی ایجاد نمود.
امین حسنوندی شهریار جعفری
گلرنگ (carthamus tinctorius l.) گیاهی است که در محیط های گرم و خشک سازگار شده و در برخی از مناطق ایران کاشته می شود. این گیاه توسط آفات مختلف در طول سال مورد حمله قرار می گیرد. به منظور بررسی اثرات آبیاری تکمیلی و ارقام بر جمعیت آفات مهم گلرنگ شامل مگس گلرنگ canthiophilus helianthi (dip: tephritidae)، سنک تخم گلرنگoxycarneus pallens (hem: lygaeidae) ، زنجرک گلرنگ empoasca decipience (hem: cicadellidae)، سن های گلخوار lygus pratensis (het: miridae) و سرخرطومی گلرنگ larinus flavescens (col: curculionidae). آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در ایستگاه سراب چنگایی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان واقع در شهرستان خرم آباد، در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و 3 تکرار در سال زراعی 1391 به اجرا درآمد. تیمارهای مورد آزمایش شامل آبیاری تکمیلی به عنوان عامل اصلی در 4 سطح شامل شاهد یا بدون آبیاری (i1)، آبیاری تکمیلی در مرحله تکمه دهی (i2)، آبیاری تکمیلی در مرحله گلدهی (i3) و آبیاری تکمیلی در مرحله پر شدن دانه (i4) و همچنین شش رقم به عنوان عامل های فرعی شامل ارقام (v1-v6) در نظر گرفته شدند. ارقام گلرنگ مورد استفاده در این آزمایش عبارت بودند از پدیده، گلدشت، ورامین 295، زرقان 279،mec.88 و سینا که از موسسه تهیه نهال و بذر کرج تهیه شدند. بررسی نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثرات ساده ارقام و آبیاری و همچنین اثر متقابل آنها بر جمعیت آفات گلرنگ و عملکرد دانه در سطح 1 درصد معنی دار است. با کاربرد آبیاری تکمیلی جمعیت مگس گلرنگ، سنک تخم گلرنگ و سرخرطومی گلرنگ نسبت به شرایط دیم کاهش پیدا کرد و در مقابل جمعیت سن های گلخوار و زنجرک گلرنگ دچار افزایش شدند. در میان تیمارهای آبیاری تکمیلی، آبیاری تکمیلی در مرحله تکمه دهی (i2) تأثیر بیشتری در کاهش جمعیت آفات داشت. در مورد تاثیر ارقام نیز جمعیت آفات در ارقام مختلف دارای اختلاف کاملا معنی داری بود و هرکدام از ارقام گلرنگ جمعیت متفاوتی از آفات را به سوی خود جلب کردند، رقم گلدشت دارای بیشترین تعداد زنجرک و کمترین تعداد مگس گلرنگ و سرخرطومی گلرنگ بود و رقم ورامین 295 دارای بیشترین سنک تخم گلرنگ و کمترین تعداد زنجرک بود. همچنین رقم mec.88 دارای بیشترین تعداد جمعیت سرخرطومی و مگس گلرنگ بود. در مجموع در این طرح بیشترین جمعیت جمع آوری شده از حشرات آفت مربوط به سن گلخوار و کمترین جمعیت آفت مربوط به سرخرطومی گلرنگ بود. بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب از رقم سینا و شرایط آبیاری تکمیلی در مرحله گلدهی به میانگین 35/12±2721و رقم ورامین 295 در شرایط دیم (بدون آبیاری) به میانگین 68/29±4/874 کیلوگرم در هکتار به دست آمد.
آناهیتا امام قلی پور مرتضی الله یاری
سن گندم (eurygaster integriceps put) یکی از مهم ترین آفات گندم است که با تغذیه از برگ، ساقه و دانه باعث کاهش کمی وکیفی محصول گندم می شود. در مبارزه با این آفت در سال های اخیر عمدتاً از سموم شیمیایی استفاده شده است که نه تنها در کنترل آفت مـوثر نبـوده است، بلکه اثرات سوء بر محیط زیست و سلامتی بشر داشته است ، از این جهت اجـرای روش هـای سـالم تـر بـرای مبـارزه امـری اجتناب ناپذیر است. هدف از این تحقیق استفاده از موادی است که منشأ طبیعی داشته و کمترین تأثیر را روی حشرات غیر هدف داشته باشد. در این بررسی میزان ld50 شبه هورمون جوانی فنوکسی کارب روی پوره های سن سوم و پنجم و هم چنین حشرات بالغ نر و ماده خارج شده از دیاپوز(فعال) و در حال دیاپوز(غیر غعال) تعیین گردید. در نهایت ld50 برای پوره های سن سوم و پنجم به ترتیب 05/33 و 16/37 ppm و نیز برای حشرات کامل نر و ماده فعال به ترتیب 61/59 و 89/62 ppmو حشرات کامل نر و ماده غیر فعال به ترتیب 496/31و 468/33 ppm( ماده خالص دراستون ) برآورد شدو تأثیر فنوکسی کارب روی زنبور پارازیتوئید تخم سن گندمtrissolcus semistriatus نیز بررسی گردید که نتایج نشان داد که سمیت تماسی این آنالوگ هورمون جوانی روی این حشره غیر هدف بسیار زیاد می باشد. فنوکسی کارب گرانولهinsegar))و پایری پروکسی فن به عنوان آنالوگ هورمون جوانی جهت تعیین میزان تخمریزی و ایجاد تخم چروک خورده حشرات کامـل سن گندم با دوروش در غلظـت هـای مختلف آزمایش شد. برای این منظورتعدادی از حشرات کامل راتحت تیمارهای مختلف فنوکسی کارب و پایری پروکسی فن تا پایان تخمریزی قرارگرفتند. غلظتهای مورد استفاده برای insegar شامل 5000، 2700 ،1500، 800و 500 ppm و شاهد( ماده خالص در آب ) بودو برای پایری پروکسی فن عبارت از از 50، 27، 15، 8، 5ppm و شاهد بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادکه این دو شبه هورمون جوانی باعث افزایش تخمریزی و ایجاد تخم چروک خورده می شوند و با افزایش غلظت میزان تخم چروک خورده نیز افزایش یافت ولی درصد مرگ و میر نر و ماده ها در غلظت های. مختلف تفاوت معنی داری مشاهده نگردید .سمیت تماسی غلظت های مورد استفاده insegar را روی زنبور پارازیتوئید تخم سن گندم آزمایش گردید و این آنالوگ هورمون جوانی سمیت تماسی پائینی برای این حشره داشت. با توجه به غلظت کشنده فوق و تأثیرات فنوکسی کارب و پایری روکسی فن بر روی تخمریزی حشرات ماده ممکن است بتوان از این آنالوگ هورمون جوانی در صورتی که مخاطراتی برای حشرات مفید دیگر نداشته باشد به عنوان روشی مناسب برای کنترل شمیایی سن گندم قابل تلفیق با مبارزه بیولوژیک استفاده کرد
ایمان حسنوند شهروز کاظمی
بررسی فون کنههای خاک زی راستهی میاناستیگمایان در شهرستان خرمآباد استان لرستان در سالهای 92-1391 انجام شد. همچنین فراوانی و تنوع گونه ای کنههای خاک زی جمعآوری شده از دو بالاخانواده eviphidoidea و ascoidea در پنج زیستگاه و هشت منطقهی مختلف اطراف شهرستان مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش در مجموع، 55 گونه متعلق به 32 جنس و 18 خانواده جمعآوری و شناسایی شدند که از این تعداد 37 گونه برای فون کنههای استان و دو گونه برای فون کنههای ایران جدید بودند که به ترتیب با یک و دو ستاره مشخص شدهاند. همچنین در این تحقیق نر هترومورف گونهی cosmolaelaps vacua (michael, 1891) برای اولین بار از ایران گزارش میشود. میزان شاخصهای تنوع شانون- وینر و غنای گونهای (مارگالف) برای کنههای بالاخانوادههای eviphidoidea و ascoidea در زیستگاهها و مناطق مختلف از تفاوت معنیداری برخوردار بود.
هادی حیدری شهریار جعفری
کنه های خانواده laelapidae از راسته میان استیگمایان، خانواده ای بزرگ با انتشار جهانی هستند، بسیاری از آنها انگل خارجی پستانداران کوچک بوده و یا در ارتباط با بند پایان مختلف می باشند و سایر گونه ها نیز شکارگرهایی با زندگی آزاد و خاکزی هستند، برخی نیز روی مواد انباری یافت می شوند. این مطالعه به منظور شناسایی فون کنه های خاکزی خانوادهlaelapidae در شهرستان خرم آباد طی سال های 1391 – 1392 انجام گرفت. نمونه ها در محلول نسبیت شفاف شدند و در محلول هویر از آنها اسلاید های میکروسکوپی تهیه شد. در طول این مطالعه 21 گونه متعلق به نه جنس و سه زیر خانواده جمع آوری و شناسایی گردیدند که از این تعداد دو گونه برای فون کنه های ایران جدید می باشند که با علامت دو ستاره مشخص شده اند و همچنین تعداد 19 گونه نیز برای فون کنه های استان لرستان گزارش جدید محسوب می شوند که با یک ستاره مشخص شده اند. لیست گونه های جمع آوری شده در این مطالعه به شرح زیر می باشد: a. subfamily: hypoaspidinae vitzthum, 1940 1. gaeolaelaps aculeifer (canestrini, 1884)* 2. g. queenslandicus (womersley, 1956)* 3. g.minor (costa, 1968)* 4. g. kargi (costa, 1968)* 5. g. angusta (karg, 1962)* 6. g. praesternalis (willmann, 1949)* 7. g. noli (karg, 1962)* 8. g. arabicus (hafez et al., 1982)** 9. euandrolaelaps karawaiewi (berlese, 1903)* 10. cosmolaelaps lutegiensis (shcherbak, 1971)* 11. c. vacua (michael, 1891)* 12. c. rectangularis sheals, 1962 13. reticulolaelaps hallidayi joharchi, nemati & babaeian, 2013* 14. ololaelaps gamagarensis jordaan & loots, 1987** 15. pseudoparasitus missouriensis (ewing, 1909)* b. subfamily: laelapinae berlese, 1892 16. haemolaelaps casalis (berlese, 1887)* 17. h. shealsi (costa, 1968)* c. subfamily: melittiphidinae evans and till, 1966 18. laelaspis kamalii joharchi et al., 2012* 19. l. mossadeghi babaeian & joharchi, 2013* 20. pneumolaelaps lubrica (voigts & oudemans, 1904) 21. p. asperatus (berlese, 1904)*
مهران رضایی جواد کریم زاده اصفهانی
بید کلم، plutella xylostella (l.) (lepidoptera: plutellidae)، آفت مخرب و کلیدی گیاهان خانواده چلیپائیان در بسیاری از نقاط جهان به خصوص در ایران می باشد. زنبور cotesia vestalis (haliday) (hymenoptera: braconidae) پارازیتوئید لاروی، داخلی، انفرادی، اختصاصی و یکی از بهترین گزینه ها برای استفاده در برنامه های کنترل بیولوژیک این آفت مخرب می باشد. به منظور بهینه سازی تکنیک های پرورش انبوه زنبور c. vestalis سه آزمایش شامل: 1- بهینه سازی تراکم میزبان و جمعیت اولیه ی پارازیتوئید، 2- بهینه سازی فضا و توده ی زنده ی میزبان-گیاه و 3- بهینه سازی وسعت (بزرگی) فضا و توده ی زنده ی گیاه-گیاه خوار-پارازیتوئید در شرایط استاندارد محیطی (درجه حرارت 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) انجام گرفت. هفت ویژگی زیستی (درصد پارازیتیسم بر اساس شفیره، درصد پارازیتیسم براساس بالغ، نرخ بقا براساس شفیره، نرخ بقا براساس بالغ، نسبت جنسی، طول دوره ی لاروی و طول دوره ی شفیرگی) زنیورهای پارازیتوئید تولید شده در هریک از آزمایشات مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتیجه گیری کلی از آزمایش اول، تراکم 20 لارو میزبان (بیدکلم) مستقر شده بر روی یک گیاه کلم چینی (5-6 هفته ای) و جمعیت اولیه ی 5 زنبور c. vestalis با توجه به شرایط آزمایشگاهی مورد استفاده، بهینه می باشد. آزمایش دوم بر اساس تراکم بهینه میزبان و پارازیتوئید مشخص شده در آزمایش اول طراحی گردید و تاثیر فضا (اندازه قفس) و توده ی زنده ی میزبان-گیاه بر ویژگی های زیستی زنبورهای تولید شده مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمایش دوم، اندازه قفس 40×40×40 سانتی متر و تراکم 40 لارو میزبان مستقر شده بر روی دو گیاه کلم چینی (بر روی هرگیاه تراکم 20 لارو میزبان مستقر گردید) نسبت به دیگر تیمارهای مورد بررسی بهینه می باشد. آزمایش سوم براساس تیمار بهینه شده در آزمایش دوم طراحی گردید و تاثیر وسعت (بزرگی) فضا و توده ی زنده ی گیاه-گیاه خوار-پارازیتوئید بر روی ویژگی های زیستی زنبورهای پارازیتوئید تولید شده مورد بررسی قرار گرفت. پس بررسی نتایج بدست آمده از آزمایش سوم مشخص گردید، تیمارهای وسعت متوسط (اندازه قفس 50×55×70 سانتی متر، 6 گیاه کلم چینی، 120 لارو میزبان و 15 زنبور پارازیتوئید) و وسعت زیاد (اندازه قفس 55×70×100 سانتی متر، 12 گیاه میزبان، 240 لارو میزبان و 30 زنبور پارازیتوئید) دارای تولید بهینه از زنبور c. vestalis می باشند و با توجه به امکانات و فضای پرورش می توان یکی از آن ها را انتخاب نمود. با در نظر گرفتن شرایط و امکانات پرورش می توان هر یک از گزینه های بهینه شده در آزمایشات انجام شده را مورد استفاده در برنامه های پرورش انبوه زنبور c. vestalis قرار داد، تا بتوان جمعیت مناسبی از این زنبور را جهت رهاسازی برای کنترل بیولوژیک بید کلم تولید نمود.
رضوان افتخاری فر مسعود لطیفیان
شب پره آرد ephestia kuehniellazeller (lepidoptera: pyralidae) از مهمترین آفات انباری غلات و سایر محصولات غذایی می باشد که دارای انتشار وسیع می باشد. کنترل بیولوژیک بخصوص روش استفاده از قارچ های بیماریزای حشرات نیز به عنوان یکی از اصول مدیریت تلفیقی این آفت جهت کاهش جمعیت آن است. در این تحقیق اثرات مهارکنندگی ترکیبات گیاهی شامل عصاره چریش azadirachta indica و اسانس درمنه artemisia haussknechtii و نارنج citrus vulgaris روی قارچ بیمارگر beauvaria bassiana، اثرات حشره کشی قارچ بیمارگر و ترکیبات گیاهی روی لاروهای سن سوم شب پره آرد و همچنین اثر سینرژیستی ترکیبات گیاهی روی قارچ بیمارگر در شرایط آزمایشگاهی (دمای2±28 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و 12 ساعت تاریکی و 12 ساعت روشنایی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی اثرات مهارکنندگی ترکیبات گیاهی روی قارچ نشان داد که بیشترین و کمترین تاثیر روی رشد میسیلیوم و درصد جوانه زنی قارچ به ترتیب در اسانس درمنه (غلظت 1000میکرولیتر در لیتر) و اسانس نارنج (غلظت 250 میکرولیتر در لیتر) مشاهده شده است. همچنین نتایج حاصل از بررسی اثرات حشره کشی قارچ بیمارگر و ترکیبات گیاهی روی سن سوم لاروهای شب پره آرد نشان داد که میزان lc50 برای قارچ b. bassiana، برابر 104×3/6 اسپور بر میلی لیتر محلول، برای اسانس های درمنه و نارنج به ترتیب معادل 13/479 و 98/110 میکرو لیتر بر لیتر هوا و برای عصاره چریش،6/47502پی پی ام می باشد. نتایج بررسی اثرات سینرژیستی ترکیبات گیاهی روی قارچ بیمارگر نشان داد که اثر سینرژیستی فقط در تلفیق اسانس نارنج با قارچ بیمارگر با مقدار عددی 202/1 مشاهده شد.
عابدین شیربندی حمید رضا عیسوند
چکیده عوامل زیستی و غیر زیستی زیادی از جمله آفت سن باعث خسارت به بذر گندم و کاهش کیفیت آن می شوند. این تحقیق به منظور ارزیابی خسارت آفت سن و تاثیر آن بر روی کیفت بذور برای پارامترهای جوانه زنی و رشد اولیه گیاهچه سه رقم گندم (کوهدشت، زاگرس و سرداری) در مزارع مختلف در شهرستان کوهدشت به صورت سه آزمایش جداگانه انجام شد. هر یک از آزمایش ها بصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای هر آزمایش شامل تقسیم بندی بذر هر رقم به 4 نوع بذر بر اساس شدت سن زدگی بذر (سالم، واجد یک نقطه سیاه، نصف چروکیده و چروکیده کامل) و فاکتور دوم شامل مزارع نمونه گیری شده بود. برای ارقام کوهدشت و زاگرس هر کدام در سه مزرعه و برای رقم سرداری دو مزرعه وجود داشت. الف) رقم کوهدشت: در بررسی اثر مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر پارامترهای جوانه زنی و رشد اولیه گیاهچه مشخص گردید که بذر سالم (شاهد) نسبت به بذور دیگر تفاوت معنی داری دارد و ضمن داشتن وزن هزار دانه بیشتر، از درصد بذر سخت، گیاهچه غیر طبیعی، نشت پتاسیم و هدایت الکتریکی کمتری برخوردار بود. در مقایسه میانگین اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر در بیشتر صفات بذر سالم در مزارع مختلف با بذور دیگر تفاوت معنی داری داشت. بعد از بذر سالم، بذر واجد یک نقطه سیاه در بیشتر صفات با دو بذر دیگر(نصف چروکیده و چروکیده کامل) تفاوت معنی داری داشت. ب) رقم زاگرس: رقم زاگرس تقریبا وضعیتی مشابه به رقم کوهدشت داشت و در بیشتر صفات بذر سالم (شاهد) با بذور دیگر از نظر آماری تفاوت معنی داری داشت. تنها تفاوتی که این دو رقم داشتند در این بود که اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر درصد جوانه زنی در رقم زاگرس معنی دار نبود ولی در رقم کوهدشت این صفت معنی دار شده بود. ج) رقم سرداری: نتایج آزمایش روی این رقم در برخی صفات نسبت به دو رقم دیگر تفاوت داشت. در این رقم صفاتی چون قطر بذر، طول ساقه چه، شاخص بنیه و نشت پتاسیم با دو رقم دیگر تفاوت داشتند. اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر روی طول ساقه چه و شاخص بنیه در این رقم معنی دار شد که این دو صفت در دو رقم قبلی غیر معنی دار بودند. همچنین اثر متقابل مزرعه و شدت سن زدگی بذر بر قطر بذر و نشت پتاسیم غیرمعنی دار بود ولی در دو رقم قبلی معنی دار شده بودند. در کل در این رقم نیز بذر سالم(شاهد) در بیشتر صفات با بذور دیگر از نظر آماری تفاوت معنی داری داشت. در مقایسه ارقام در برخی صفات نیز مشخص شد که این ارقام با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند بطور مثال در صفت درصد جوانه زنی رقم کوهدشت نسبت به دو رقم دیگر برتر بود ولی تفاوت معنی داری با رقم سرداری نداشت. از نظر سرعت جوانه زنی، شاخص بنیه و وزن هزاردانه نیز رقم سرداری نسبت به دو رقم دیگر برتر و تفاوت معنی داری داشت.
فرشته بازگیر شهریار جعفری
این مطالعه به منظور تعیین اثر دماهای مختلف بر پارامترهای زیستی کنه تارتن دروغی ایرانی(cenopalpus irani dosse) انجام شد. در این تحقیق خصوصیات زیستی این کنه در دماهای 15، 20، 25، 30، 32، 5/33 و 35 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 50 درصد، دوره نوری 8: 16 ساعت (تاریکی: روشنایی) و روی برگ های سیب در 80 تکرار بررسی شد. در این بررسی تاثیر دما روی پارامترهای دموگرافیک (جدول زندگی، پارامترهای رشد جمعیت، پارامترهای تولیدمثلی و زادآوری) کنه c. irani تعیین شد. نتایج نشان داد که تاثیر دما بر طول مراحل نابالغ کاملا معنی دار است و طول دوره رشدی مراحل نابالغ این کنه با افزایش دما از 15 تا 5/33 درجه سلسیوس از 69/1 ± 55/83 روز تا 35/0 ± 30/17 روز در کنه ماده و از 51/1 ± 46/79 روز تا 34/0 ± 06/17 روز در کنه نر کاهش یافت، اما با افزایش دما از دمای 5/33 درجه سلسیوس تا 35 درجه سلسیوس طول دوره رشدی مراحل نابالغ اندکی افزایش یافت. برای کل مراحل نابالغ میزان ثابت گرمایی (k) در کنه ماده 41/418 روز-درجه و در کنه نر 16/408 روز-درجه بدست آمد همچنین میزان آستانه دمایی پایین برای کل مراحل نابالغ در کنه ماده 21/11 درجه سلسیوس و در کنه نر 06/11 درجه سلسیوس بدست آمد. با افزایش دما از 15 تا 5/33 درجه سلسیوس، طول دوره عمر افراد بالغ (adult longevity) کنه ماده به ترتیب از 28/4 ± 110 روز به 78/0 ± 05/30 روز، طول دوره تخم ریزی از 02/4 ± 3/87 به 71/0 ± 38/24 روز و کل طول عمر (life span) نیز به ترتیب از 98/4 ± 3/193 روز به 96/0 ± 38/47 روز کاهش یافت. حداقل و حداکثر نرخ خالص تولید مثل (r0) 10/0 ± 29/2 و 65/0 ± 65/18 ماده به ازای یک ماده به ترتیب در دمای 15 و 30 درجه سلسیوس، حداقل و حداکثر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) 0003/0 ± 0075/0 و 00093/0 ± 09/0 ماده به ازای یک ماده به ترتیب در دمای 15 و 30 درجه سلسیوس و حداقل و حداکثر میانگین مدت زمان یک نسل (t) 39/0 ± 99/24 و 62/2 ± 99/109 روز به ترتیب در دماهای 5/33 و 15 درجه سلسیوس بدست آمد. حداقل و حداکثر مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt) 079/0 ± 67/7 و 96/3 ± 65/91 روز به ترتیب در دماهای 30 و 15 درجه سلسیوس و حداقل و حداکثر نرخ متناهی افزایش جمعیت(?) 00033/0 ± 007/1 و 001/0 ± 095/1 به ترتیب در دماهای 15 و 30 درجه سلسیوس بود. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان دهنده تغییرات زیاد پارامترهای زیستی کنه c. irani در دماهای مختلف است و می تواند در کنترل این آفت مفید باشد.
مصطفی کوشکی نژاد مجید سام پور
این تحقیق بین سال های 1391 ، 1392 و 1393در شمال استان خوزستان و جنوب استان لرستان ، در شهرستان های پلدختر و اندیمشک، انجام شد . جمعا 95 نمونه از عقرب های در فصول مختلف سال در نواحی مختلف جغرافیایی منطقه مذکور جمع آوری شد . این نمونه ها به آزمایشگاه جانورشناسی دانشگاه لرستان انتقال داده شدند و با استفاده از کلید شناسایی و ابزارهای لازم آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند و شناسایی شدند . عقرب های شناسایی شده از دو خانواده buthidae و hemiscorpidae ، از سه خانواده موجود در ایران هستند . حاصل این بررسی شناسایی هشت جنس و هشت گونه است . جنس ها و گونه های مختلف عقرب های شناسایی شده موجود در جنوب استان لرستان و شمال استان خوزستان به شرح زیر می باشد : از خانواده buthidae جنس hottentotta ، گونه hottentotta saulcyi جنس androctonus ، گونه androctonus crassicauda جنس razianus ، گونه razianus zarudnyi جنس compsobuthus ، گونه compsobuthus matthiesseni جنس olivierus ، گونه olivierus caucasicus جنس orthochirus ، گونه orthochirus iranus جنس mesobuthus ، گونه mesobuthus eupeus و از خانواده hemiscorpidae جنس hemiscorpius ، گونه hemiscorpius lepturus
محمد سالاری مجید سام پور
این تحقیق در جنوب استان کرمان، در شهرستان های منوجان، قلعه گنج و رودبار انجام شد، و در مجموع 250 نمونه از عقرب ها در فصول مختلف سال و در مناطق مختلف جغرافیایی، بین سال های 1391 تا 1393 جمع آوری شدند. نمونه های جمع آوری شده به آزمایشگاه منتقل، با استفاده از کلید شناسایی و ابزارهای لازم آزمایشگاهی مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفتند. نتایج این بررسی نشان داد که عقرب های شناسایی شده در دو خانواده، هشت جنس و 12 گونه قرار دارند.از این تعداد هفت گونه برای اولین بار از شهرستان های مورد مطالعه، شناسایی شدند که شش گونه از آنها برای استان کرمان نیز جدید می باشند. سه گونه نیز از استان کرمان به عنوان دومین استان کشور گزارش شدند.
بنفشه ارهفت دهکردی زریر سعیدی
برای ارزیابی و مقایسه خسارت سرشاخه خوار هلو روی ارقام مختلف هلو و بادام این پژوهش در سال های 1392 و 1393 در شهرستان سامان استان چهارمحال بختیاری روی چهار رقم هلوی زعفرانی، کاردی، ردتاپ و جی اف و چهار رقم بادام سفید، مامایی، شاهرود 12 و شاهرود 7 صورت پذیرفت. بدین منظور از اوایل فروردین 92 تا اواسط آبان 1393 نمونه برداری از سرشاخه ها و محصول ارقام موردنظر به صورت هر دو هفته یک بار صورت پذیرفت. همچنین برای ارزیابی تغییرات جمعیتی آفت در سال 1393 از تله فرمونی استفاده گردید. نتایج نشان داد این آفت در سال 1392 معمولاً ترجیح میزبانی روی محصول ارقام مورد بررسی هلو نداشته است، اما در سال 1393 بر اساس زمان برداشت محصول و با توجه به تاریخ های نمونه برداری رقم ردتاپ خسارت کمتر (5/18 %: مجموع خسارت در سه تاریخ نمونه برداری) و رقم کاردی به دلیل برداشت دیرهنگام بیشترین خسارت (2/40 %: مجموع خسارت در پنج تاریخ نمونه برداری) را متحمل شدند. همچنین ارزیابی میزان خسارت روی سرشاخه ها (خشکیدگی سرشاخه ها) نشان داد که رقم زعفرانی از این نظر بیشترین خسارت (35 %) را در فصل های بهار و تابستان متحمل شد ولی در فصل پاییز خسارت روی ارقام دیگر بیشتر بوده است. طویل ترین تونل های لاروی روی سرشاخه ها، در رقم جی اف مشاهده شد (بیش از هشت میلی متر). همچنین نتایج نشان داد که کرم سرشاخه خوار هلو روی بادام، میوه رقم سفید و شاهرود 12 و سرشاخه های رقم شاهرود 12 را بیشتر مورد حمله قرار می دهد. بررسی تعداد تونل های لاروی روی ارقام مختلف بادام نشان داد که بیشترین تعداد تونل لاروی روی رقم شاهرود هفت ایجاد می شود (سه تا چهار تونل لاروی). همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از تله فرمونی مشخص شد که این حشره در سال 1393 در شهرستان سامان سه نسل داشته است.