نام پژوهشگر: فرهاد رحمانی نیا
مظفر مرادی کوچی حمید محبی
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر فعالیت ورزشی هوازی و مقاومتی بر آستانه درد و احساس درد در دانشجویان پسر غیر ورزشکار بود. 10 دانشجوی پسر غیر ورزشکار (میانگین سنی 2/4±4/21سال، قد 2/6±4/177 سانتی متر، وزن 1/7±6/77 کیلوگرم) به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها پس از آشناشدن با روش و ابزار کار، به صورت تصادفی در سه شرایط آزمایشی فعالیت هوازی (20 دقیقه، 80% حداکثر ضربان قلب)، فعالیت مقاومتی (20 دقیقه، 70% یک تکرار بیشینه شامل 3 ست 10 تکراری از حرکات پرس پا، جلو ران، پشت ران و ساق پا) و کنترل (20 دقیقه بدون فعالیت) شرکت کردند. در هر یک از شرایط آزمایشی، آستانه درد بوسیله دستگاه “forgione-barber pain stimulator، احساس درد با مقیاس vas و فشار خون بوسیله فشارسنج جیوه ای، در هشت نوبت (بلافاصله قبل و بعد از 20 دقیقه فعالیت، و هر 10 دقیقه تا 60 دقیقه در دور برگشت به حالت اولیه) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که هردو فعالیت هوازی و مقاومتی تأثیر مثبت و معنی داری بر آستانه درد و احساس درد داشتند (05/0?p). همچنین رابطه مثبت و معنی درای بین فشار خون و آستانه درد (05/0?p) و رابطه منفی و معنی داری بین فشار خون و احساس درد (05/0?p) مشاهده شد . علاوه بر این، نتایج این پژوهش تفاوت معنی داری را بین اثر دو نوع فعالیت هوازی و مقاومتی بر آستانه درد و احساس درد نشان نداد. از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که هردو فعالیت هوازی و مقاومتی می توانند آستانه درد را افزایش داده و از احساس درد بکاهند. علاوه بر این، فشار خون افزایش یافته ناشی از ورزش می تواند بعنوان یک مکانیزم احتمالی برای کاهش درد ایجاد شده ناشی از ورزش محسوب گردد. همچنین، باتوجه به این که هیچ تفاوت معنی داری بین تأثیر این دو فعالیت بر درد مشاهده نشد، هردو نوع فعالیت می توانند برای افزایش آستانه درد یا کاهش احساس درد به عنوان مکمل درمانی پیشنهاد شوند.
علی اندام فرهاد رحمانی نیا
شیوع بالای چاقی میان کودکان و نوجوانان نگران کننده است. ارزیابی ازbmi دانش آموزان توسط مدرسه و آگاهی والدین به عنوان راهکار پیشگیری از چاقی پیشنهاد شده است. این پژوهش به بررسی واکنش والدین در مورد رده وزنی و آمادگی جسمانی فرزندشان پس از آگاهی از آن می پردازد. پس از اندازه گیری قد، وزن و آزمون های آمادگی جسمانی دانش آموزان، نامه ای حاوی جزئیات نتایج bmi و آمادگی جسمانی دانش آموزان برای والدین ارسال شد. به همراه نامه، برای والدین پرسشنامه ای ارسال شد که واکنش والدین را در پاسخ به وضعیت وزنی و آمادگی فرزندشان ارزیابی می کرد. از آزمون خی دو( 2? ) برای ارزیابی تفاوت های معنی دار براساس وضعیت وزنی و نوع مدرسه دانش آموزان و ویژگی های دموگرافیک ( تحصیلات، درآمد ماهیانه ) والدین استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که بیشتر والدین می خواستند تا سالانه از وضعیت وزنی و آمادگی جسمانی فرزندشان آگاه شوند و 91 % گزارش کردند که این اطلاعات برای آنان خیلی مهم است. 5/35 % والدین از وضعیت وزنی فرزندشان نگران نبودند و نسبت به دیگر رده های وزنی، والدین دانش آموزان چاق نگرانی بیشتری از وضعیت وزنی فرزندشان نشان دادند ( 01/0 p < ). والدین تمایل داشتند خدمات پزشکی ( 8/39 % )، فعالیت های تغذیه ای (9/33 % ) و فعالیت های جسمانی(5/83 %) برای کنترل وزن فرزندشان ارائه کنند. بین تمایل والدین برای آغاز برنامه های کنترل وزن براساس رده وزنی دانش آموزان تفاوت معنی داری داشت( 01/0p < ). بیشتر والدین می خواستند برای حفظ و یا بهبود آمادگی فرزندشان کاری کنند و فرزندشان در فعالیت های فوق برنامه ورزشی شرکت کند. برنامه والدین برای بهبود آمادگی جسمانی فرزندشان براساس ویژگی های دموگرافیک والدین و دانش آموزان تفاوت معنی داری داشت. والدین در واکنش به نامه می خواستند اقدامی انجام دهند. آگاهی بخشی والدین از رده وزنی و آمادگی فرزندشان می تواند روشی مفید برای پیشگیری از چاقی باشد.
غلامرضا نعمتی عزیزکندی فرهاد رحمانی نیا
هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثر ماساژ بر کوفتگی عضلانی تاخیری در مردان جوان غیر ورزشکار بود. برای این منظور 14 پسر غیر ورزشکار دانشگاهی (سن 14/1±28/24 سال، قد 48/0±36/175 سانتی متر، وزن 43/5±14/73 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 06/1±42/23 کیلوگرم بر متر مربع و چربی بدن 35/1±71/14 درصد) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. کوفتگی عضلانی تاخیری با اجرای سه نوبت 1? تایی با 70 درصد یک تکرار بیشینه توسط دستگاه خم کننده زانو، با انقباض برونگرا ایجاد شد. 2 ساعت بعد از انجام پروتکل تمرینی، گروه تجربی به مدت 20 دقیقه ماساژ دریافت کرد. کراتین کیناز و نوتروفیل های پلاسما، بعلاوه قدرت بیشینه، دامنه حرکتی مفصل زانو و میزان درک درد در 24 و 48 ساعت بعد از تمرین بررسی شد. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف-اسمیرنف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t مستقل نشان داد که 20 دقیقه ماساژ تاثیر معنی داری بر میزان کراتین کیناز پلاسما، قدرت بیشینه و دامنه حرکتی مفصل زانو ندارد(05/0<p)؛ ولی بر میزان نوتروفیل های پلاسما و درک درد بین 24 تا 48 ساعت بعد از تمرین تاثیر معنی داری داشت(05/0>p). با توجه به نتایج به دست آمده، انجام 20 دقیقه ماساژ 2 ساعت بعد از فعالیتی که موجب آسیب عضلانی می شود نمی تواند عملکرد عضلات همسترینگ را بهبود دهد ولی در کاهش شدت درد و میزان نوتروفیل های پلاسما در 24 الی 48 ساعت بعد تمرین موثر است.
کاکو حسینی حمید اراضی
کراتین مونوهیدرات پرمصرف ترین نوع مکمل ورزشی است که بیشترین مصرف را در بین ورزشکاران قدرتی و سرعتی دارد. به هنگام مصرف مکمل کراتین، رعایت دوره بارگیری بسیار حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش، مقایسه اثرات سه الگوی بارگیری کراتین بر قابلیت های جسمانی و فیزیولوژیک دانشجویان پسر ورزشکار بود. بدین منظور 20 مرد ورزشکار و سالم (سن 92/1±6/20 سال ، قد 5/5±7/179 سانتی متر و وزن 10/3±1/80 کیلوگرم) از میان دانشجویان دانشگاه آزاد شهرستان بوکان داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و مورد مطالعه قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه کراتین (10 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم شدند. در این پژوهش، آزمودنی های گروه تجربی کراتین و گروه دارونما نشاسته دریافت میکردند. اندازه گیری های آنتروپومتریکی و رکوردهای اجرایی مربوط به آزمون های چابکی (دوی 4×9 متر)، قدرت بیشینه، دو سرعت 45 متر و پرش طول در جلسه پیش آزمون از همه ورزشکاران گرفته و جمع آوری شد. در روز بعد بارگیری کراتین مونوهیدرات به مدت 7 روز و هر روز 20 گرم (4 وعده در روز) شروع شد. آزمون های مورد نظر در روزهای چهارم (الگوی سه روزه)، ششم (الگوی پنج روزه) و هشتم (الگوی هفت روزه) گرفته شد. یک روز قبل از هر یک از الگوهای بارگیری، تمرین مقاومتی با شدت 75%-85% درصد از قدرت بیشینه هر آزمودنی اجرا شد (روزهای دوم، چهارم و ششم). سپس نتایج حاصل از اندازه گیری ها به طور جداگانه به صورت توصیفی در قالب جداول ارائه شد. در مرحله آخر برای بررسی تفاوت بین متغیرها از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون t مستقل استفاده شد. همه آزمون های آماری در سطح معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که پس از بارگیری سه روزه کراتین مونوهیدرات، قدرت و توان بی هوازی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0?p)، اما در حجم عضلانی، سرعت، چابکی، وزن و درصد چربی تغییر معنی داری مشاهده نشد. همچنین، پس از الگوی پنج روزه بارگیری کراتین مونوهیدرات، وزن، سرعت، توان بی هوازی و قدرت به طور معنی داری افزایش یافت (05/0?p); اما در درصد چربی، چابکی و حجم عضلانی تغییر معنی-داری مشاهده نشد (05/?p). در الگوی هفت روزه بارگیری کراتین مونوهیدرات همه متغیرهای ذکر شده به جز درصد چربی افزایش معنی دار یافتند (05/0?p). بنابراین، پیشنهاد می شود که در رشته هایی که به قدرت، توان و سرعت وابسته هستند، از الگوی پنج روزه و نیز به منظور افزایش وزن، حجم عضلانی و چابکی از الگوی هفت روزه بارگیری کراتین استفاده شود. همچنین، برای تاثیر بهتر دوره بارگیری تمرینات مقاومتی نیز اعمال شود.
خالد پیری کرد فرهاد رحمانی نیا
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار 8 هفته تمرین مقاومتی بر تصویر بدنی و میزان اضطراب دانشجویان غیر ورزشکار بود. بدین منظور 40 مرد غیر ورزشکار و سالم (سن 92/1 ± 28/22 سال ، قد 5/5 ± 85/178 سانتی متر و وزن 10/3± 24/73 کیلوگرم) از میان دانشجویان غیر ورزشکار انتخاب شدند و به دو گروه آزمایشی (20n=) و شاهد (20n=) تقسیم شدند. روش پژوهش: اندازه گیری های آنتروپومتریکی و رکوردهای اجرایی مربوط به آزمون یک تکرار بیشینه، در چند جلسه پیش از آزمون اصلی از همه آزمودنی ها گرفته و پرسشنامه تصویر بدنی (پرسشنامه چند بعدی نگرش فرد در مورد تصویر بدنی) و اضطراب (پرسشنامه اشپیلبرگر) توسط همه آزمودنی ها تکمیل شد. برنامه تمرینات مقاومتی شامل 8 هفته و با شدت دوهفته اول 45درصد از یک تکرار بیشینه، دو هفته دوم 50 درصد، دوهفته سوم 55 درصد و دوهفته آخر 60 درصد از یک تکرار بیشینه بود. پس از اتمام 8 هفته دوره تمرینی، از هر کدام از آزمودنی ها مجددا اندازه گیری ها و آزمون های مربوطه گرفته و پرسشنامه های مربوطه تکمیل شد. نتایج: نتایج پژوهش با استفاده از آزمون های آماری t مستقل، t وابسته و همبستگی پیرسون نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی داری در حجم و قدرت عضلانی، افزایش رضایتمندی از تصویر بدنی و کاهش میزان اضطراب در گروه آزمایش شده است (05/0p?)، اما هیچ کدام از تغییرات در گروه شاهد معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: تغییرات قابل ملاحظه بدنی مانند افزایش معنی دار قدرت و حجم عضلانی، که در اثر تمرینات مقاومتی حاصل شد، به دلیل تاثیر مثبتی که در نگرش فرد از تصویر بدنی خود و پذیرش اجتماعی ایجاد می کند، دلیل اصلی افزایش رضایتمندی از تصویر بدنی و کاهش میزان اضطراب بوده است. تغییرات مثبت بدنی (بهبود معنی دار قدرت و حجم عضلانی و کاهش درصد چربی بدن) می تواند باعث ارتقای سلامت روانی و جسمانی و در نهایت بهبود سلامت افراد جامعه شود که در پژوهش حاضر چنین نتیجه ای به دست آمد (05/0p?). کلمات کلیدی: تمرین مقاومتی، تصویر بدنی، اضطراب، حجم و قدرت عضلانی
حامد صفیان بلداجی حمید محبی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر شدت های بالا و پایین تمرین مقاومتی با حجم مشابه بر ترکیب بدنی، توزیع چربی زیر پوستی شکمی و رانی و برخی فاکتورهای فیزیولوژیکی مردان جوان تمرین نکرده بود. 24 مرد جوان تمرین نکرده با میانگین و انحراف معیار سن 78/2±79/21 سال، قد73/0±174 سانتی متر، وزن 9/9±79/69 کیلوگرم آزمودنی های این پژوهش بودند. پس از اندازه گیری های اولیه شامل چربی زیر پوستی سه نقطه سینه ای، شکمی و رانی، محیط بازو و ران، توان بی هوازی، قدرت پویا و ایستا بالا تنه و پایین تنه، آزمودنی ها به مدت 8 هفته در قالب 3 گروه تمرین مقاومتی با شدت بالا (85% 1rm)، (تعداد؛ 8 نفر) ،شدت پایین (45% 1rm )، (تعداد؛ 8 نفر) و گروه کنترل (تعداد؛ 8 نفر) با حجم تمرینی یکسان تحت تمرین قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که پس از 8 هفته تمرین مقاومتی، توده بدون چربی بدن در هر دو گروه تمرین با شدت بالا و پایین افزایش معنی داری یافت (05/0p?). درصد چربی بدنی نیز در هر دو گروه تمرین با شدت بالا و پایین کاهش معنی داری یافت (05/0p?) که در هر دو مورد اختلاف بین اثر شدت های بالا و پایین معنی دار نبود. نسبت چربی زیر پوستی ناحیه شکمی به رانی و شاخص توده بدنی (bmi) در هر دو گروه تمرین با شدت بالا و پایین تغییر معنی داری نیافت. قدرت ایستای بالاتنه در گروه تمرین با شدت بالا تغییر معنی داری نداشت، اما در گروه تمرین با شدت پایین افزایش معنی داری یافت (05/0p?)، در حالی که قدرت ایستای پایین تنه در هر دو گروه تمرینی افزایش معنی داری یافت (05/0p?). بررسی ها نشان داد که اوج توان بی هوازی در هر دو گروه تمرین با شدت بالا و پایین افزایش معنی داری یافت (05/0p?). با وجود افزایش معنی دار قدرت پویای بالاتنه و پایین تنه، ارزیابی قدرت 1rm گروه های عضلانی بالاتنه و پایین تنه اختلاف معنی داری را بین دو گروه تمرینی نشان نداد. همچنین افزایش هایپرتروفی عضله بازو در هر دو گروه تمرینی معنی دار بود (05/0p?)، اما میزان افزایش هایپرتروفی ران در پس آزمون در گروه شدت بالا معنی دار نبود. تغییرات در تمامی متغیرها بین گروه کنترل و گروه های تمرینی معنی دار بود (05/0p?). به طور کلی با توجه به یافته های پژوهش حاضر می-توان نتیجه گیری کرد که در صورت ثابت نگه داشتن حجم تمرین مقاومتی، دو شدت بالا و پایین اثرات تقریبا مشابهی را بر ترکیب بدن، توزیع چربی زیر پوستی، قدرت ایستا و پویا، توان بی هوازی و هایپرتروفی داشتنه باشند.
محرمعلی نجفی بهمن میرزایی
هدف از این تحقیق بررسی شیوع چاقی و اضافه وزن و رابطه آن با سطح فعالیت بدنی در دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی بود. نمونه های این تحقیق. 433 نفر از دانش آموزان پسر 11 تا 15 سال شهرستان زنجان بودند که از مدارس راهنمایی تحصیلی انتخاب شدند. نمونه گیری در دو مرحله انجام گرفت.
مهدی شوروزی فرهاد رحمانی نیا
هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط شرکت در فعالیت های ورزشی و مصرف مواد اعتیادآور بین دانشجویان پسر بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانشجویان پسر سه دانشگاه گیلان، آزاد اسلامی واحد رشت و علوم پزشکی گیلان تشکیل می دادند. از این بین تعداد 397 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که پس ار تعیین روایی و پایایی(87/0 r=) بین آزمودنی ها پخش شد. آزمودنی های تحقیق کسانی بودند که در نیمسال دوم سال تحصیلی 89-88 درس تربیت بدنی عمومی(2 یا 1) را انتخاب کرده بودند. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون خی دو، ضریب توافقی c و ضریب همبستگی فی با سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین فعالیت ورزشی با مصرف سیگار و قرص های آرام بخش رابطه معنی داری وجود دارد، ولی این ارتباط بین فعالیت ورزشی و مصرف مواد روان گردان، مشروبات الکلی، مصرف تریاک و تمایل به مصرف مواد اعتیادآور معنی دار نبود. بین سطح فعالیت ورزشی با مصرف مواد اعتیادآور نیز ارتباط معنی داری پیدا نشد و همچنین تفاوت معنی داری بین نوع دانشگاه با مصرف مواد اعتیاد آور مشاهده نشد. در مجموع نتایج تحقیق نشان می دهد بجز مورد سیگار و قرص های آرام بخش که ارتباط معنی داری با فعالیت ورزشی داشتند، در سایر موارد این ارتباط معنی دار نبوده و نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه لازم به نظر می رسد.
مهین رخساری فرهاد رحمانی نیا
هدف تحقیق: هدف این تحقیق، مقایسه کیفیت زندگی دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار می باشد. روش تحقیق: در این تحقیق کیفیت زندگی ??? دانشجوی دختر و پسر(???ورزشکار و??? غیرورزشکار) با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(who) مورد مقایسه قرار گرفت. اعتبار این پرسشنامه در تحقیقات قبلی ٌ7?/. تا ??/.اعلام شده بود و در این تحقیق،اعتبار آن 7?/. تا ??/. به دست آمد. میانگین سنی آزمودنی ها ?/?±??/?? سال بود. آمارتوصیفی مورد استفاده شامل، فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و واریانس می باشد و برای بررسی رابطه متغیرها از ضریب همبستگی اسپیرمن و جهت آزمون فرضیه ها از روش خی دو در سطح(05/0p?) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده هااز نرم افزارspss(version16) استفاده شد. نتایج: یافته های تحقیق نشان می دهد که در کیفیت زندگی و ابعاد آن بین دانشجویان دختر و پسر ورزشکار تفاوت معنی داری وجود ندارد. مقایسه کیفیت زندگی دانشجویان دختر و پسر غیرورزشکار هم در حیطه سلامت جسمانی و روانی تفاوتی وجود نداشت ولی در حیطه اجتماعی، ارتباط با محیط و کیفیت زندگی کلی بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (006/0?2= ،015/0?2= ،003/0?2= ،05/0p?). مقایسه کیفیت زندگی بین دختران ورزشکار و غیرورزشکار نشان داد که تنها در حیطه سلامت جسمانی و کیفیت زندگی کلی بین دو گروه تفاوت معنی دار است و در مقایسه پسران ورزشکار و غیر ورزشکار، در تمامی ابعاد(به جز حیطه ارتباط با محیط) و کیفیت زندگی کلی تفاوت آماری معنی دار بود( 002/0?2= ،001/0?2= ،033/0?2= ،016/0?2= ،005/p?). سن تنها عاملی بود که رابطه مثبتی با کیفیت زندگی نشان داد(09/0 r= ،005/p?)
راحله نعمتی فرهاد رحمانی نیا
اغلب مطالعات مربوط به بررسی اختلال تغذیه و تصویر بدن، در کشور های پیشرفته و غربی انجام شده است. در حالی که این مشکلات به جوامع غربی محدود نمی شود. اهداف اصلی این پژوهش برآورد شیوع اختلال تغذیه، آمنوره و نارضایتی از شکل بدن در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار است. به این منظور 711 آزمودنی بین سنین 30-18 سال در این پژوهش شرکت کردند. 304 ورزشکار زن در دو گروه ورزشکاران نخبه (211) و غیر نخبه (93)، با 407 زن غیر ورزشکار مقایسه شدند. اطلاعات پژوهش حاضر بوسیله پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناسی، بررسی سابقه فعالیت ورزشی، بررسی وضعیت قاعدگی، نگرش غذایی-26، و مقیاس تصویری شکل بدن جمع آوری شد. به علاوه قد و وزن آزمودنی ها به منظور مقایسه bmi واقعی، ادراک شده و دلخواه، اندازه گیری شد. یافته های این پژوهش نشان داد تفاوت معنی داری بین شیوع اختلال تغذیه، نارضایتی از شکل بدن، فشار اجتماعی برای تغییر وزن، انحراف در تصویر بدن، bmi واقعی، و آمنوره ثانویه بین سه گروه وجود دارد (5./. p <)؛ به طوری که بالاترین شیوع اختلال تغذیه و آمنوره ثانویه در زنان ورزشکار نخبه، و بالاترین میزان نارضایتی از شکل بدن، و فشار اجتماعی برای تغییر وزن در زنان غیر ورزشکار مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد، بین bmi واقعی، و فشار اجتماعی برای تغییر وزن با نارضایتی از شکل بدن در هر سه گروه، همبستگی مثبت و بالایی وجود دارد. گرچه پژوهش های بیشتری برای تعیین عوامل موثر در اختلال تغذیه و نارضایتی از شکل بدن لازم است، اما به نظر می رسد در این زمینه سطح فعالیت بدنی نقش مهمی در بروز این عوامل، بین زنان ایفا می کند. نتایج مطالعه حاضر می تواند برای طراحی برنامه های پیشگیری اختلال تغذیه و نارضایتی از شکل بدن، در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار مفید باشد.
نوید لطفی بهمن میرزایی
پیشینه: ارزیابی اولیه ورزشکاران می تواند اطلاعاتی در مورد سطح آمادگی جسمانی آنان ارائه دهد. سپس می توان نتایج آزمون-های بعدی را با آن مقایسه کرده و تغییرات را مورد بررسی قرار داد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات عوامل آمادگی جسمانی کشتی گیران نوجوان پس از 4 هفته دوره آماده سازی عمومی بود. روش پژوهش: 15 نفر کشتی گیر نوجوان (سن: 94/0 ± 20/15 سال، قد: 61/9 ± 18/167 متر، وزن: 86/13± 69/47 کیلوگرم) در پژوهش حاضر شرکت کردند. آزمون در دو نوبت، قبل و بعد از 4 هفته دوره تمرینی انجام شد. پارامترهای آمادگی جسمانی شامل اندازه های آنتروپومتریک (قد، قد نشسته، طول دو دست)، توان هوازی (آزمون 12 دقیقه دویدن)، استقامت عضلانی (آزمون های دراز و نشست و بارفیکس)، سرعت (آزمون 40 یارد)، چابکی (آزمون 9×4)، انعطاف پذیری (آزمون خم شدن نشسته)، توان انفجاری (آزمون پرش طول) و ترکیب بدن (درصد چربی) بودند. یافته ها: پس از دوره تمرینی کاهش معنادار در چربی بدن و افزایش معنادار در انعطاف پذیری و توان انفجاری آزمودنی ها مشاهده شد (05/0 > p). اما هیچ گونه تغییر معناداری در مقادیر وزن بدن، سرعت، چابکی، توان هوازی و استقامت عضلانی مشاهده نشد. همچنین، رابطه معناداری بین توان هوازی و درصد چربی بدن، توان هوازی و وزن بدن، توان انفجاری و درصد چربی بدن، توان انفجاری و چابکی، توان انفجاری و سرعت، چابکی و وزن بدن، چابکی و سرعت و استقامت عضلانی بالاتنه و پایین تنه مشاهده شد (05/0 > p). اما بین توان انفجاری و وزن بدن، توان انفجاری و توان هوازی و بین سرعت و وزن بدن رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که کشتی گیران نوجوان می توانند تغییر معناداری را در چربی بدن، توان انفجاری و انعطاف پذیری در مدت 4 هفته تمرین تجربه کنند. عوامل آمادگی جسمانی کشتی-گیران نوجوان تمرین پذیر است. با وجود این، این بهبود ممکن است از آن چه که در کشتی گیران جوان و بزرگسال مشاهده می-شود، کمتر باشد. واژگان کلیدی:
رستگار حسینی فرهاد رحمانی نیا
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین برآورد ذهنی آمادگی جسمانی با وضعیت واقعی در دختران پسران غیر ورزشکار بود. جامعه آماری این تحقیق پسران و دختران غیر ورزشکار دانشگاه گیلان بودند؛ پس از ترجمه پرسشنامه استاندارد spq (دلیگنرس،1994 به منظور برآورد ذهنی از آمادگی جسمانی) و تعدیل برخی از سئوال ها، با نظرخواهی از متخصصین روایی صوری، و توسط آزمون- آزمون مجدد پایایی آن (آلفای کرونباخ 84/0) بدست آمد. سپس بر اساس جدول اودینسکی 150 آزمودنی پسر و 170 آزمودنی دختر به ترتیب با میانگین سنی 17/1 ± 83/21 و 56/1 ± 13/21 سال، قد 56/1 ± 64/173 و 45/6 ±29/159 سانتی متر، وزن 80/11 ± 66/70 و 27/10± 73/57 کیلوگرم و شاخص توده بدن 3/3 ± 6/23 و 7/3 ± 74/22 کیلو گرم بر متر مربع به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و روش های آماری استنباطی، کالموگراف اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون (از آنجا که آزمون های آمادگی جسمانی هر کدام دارای مقیاس های متفاوت بود ابتدا نمره ها به نمره z تبدیل شده است) و t-student استفاده شد. نتایج حاضر نشان داد که همبستگی معنی دار و معکوسی بین برآورد ذهنی از آمادگی جسمانی و اندازه گیری آمادگی جسمانی (28/0-=r)، قدرت عضلانی (01/0- =r) استقامت قلبی-تنفسی (53/0- =r) و ترکیب بدن (37/0- =r) و همبستگی غیر معنی داری بین برآورد ذهنی از آمادگی جسمانی و انعطاف پذیری (28/0 =r ) در دختران وجود داشت؛ در حالی که همبستگی غیر معنی داری بین برآورد ذهنی و اندازه گیری آمادگی جسمانی (05/0=r)، قدرت عضلانی (09/0 =r)، انعطاف پذیری (03/0 =r) و ترکیب بدن (04/0 = r) و همبستگی معنی دار و معکوسی بین برآورد ذهنی از آمادگی جسمانی و استقامت قلبی – تنفسی (17/0 =r ) در پسران وجود داشت. همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد که، دختران و پسران برآورد ذهنی درستی از آمادگی جسمانی، قدرت عضلانی، انعطاف پذیری و ترکیب بدن خودشان نداشتند. همچنین بین برآورد ذهنی از آمادگی جسمانی و اندازه گیری آزمون های آمادگی جسمانی در میان دختران و پسران اختلاف معنی داری مشاهده شد (001/0 p<)، به عبارت دیگر پسران نسبت به دختران برآورد بهتری از توانایی های خودشان داشتند. بنابراین با توجه به این که دختران و پسران در پژوهش حاضر برآورد ذهنی نادرستی از وضعیت آمادگی جسمانی خودشان داشتند؛ پیشنهاد می شود که با فراهم آوردن امکانات لازم و تشویق و ترغیب دانشجویان به شرکت در فعالیت های بدنی و تمرینات آمادگی جسمانی مستمر، زمینه رشد و بهبود سلامت جسم و روان آنان فراهم آید. واژه های کلیدی: برآورد ذهنی، آمادگی جسمانی، دختران، پسران، غیر ورزشکار
جواد مهربانی ارسلان دمیرچی
چکیده تجمع بیش از حد تود? چربی موجب افزایش غلظت برخی ادیپوسایتوکاین هایِ التهابی در خون مانند لیپوکالین-2، اینترلوکین-1 بتا می شود. افزایش غلظت این سایتوکاین ها، به عنوان عوامل مهم پیش بینی کنند? برخی اختلالات و بیماری های متابولیک مانند مقاومت انسولینی و دیابت-2 معرفی شده است. فعالیت بدنی منظم یکی از روش های کاهش این سایتوکاین ها و مقاومت انسولینی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر دو شدت تمرین هوازی بر تغییرات لیپوکالین-2، اینترلوکین-1 بتا و نیز شاخص مقاومت انسولینی (homa-ir) روی 27 مرد چاق غیرفعال (سن = 5 ± 9/43 سال، شاخص تود? بدن = 5/1 ± 8/31 کیلوگرم/مترمربع و vo2max = 8/1±8/31 ml/kg/min) که از بین افراد داوطلب به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. شرکت کنندگان به سه گروه مساوی شدت متوسط (گروه اول)، شدت بالا (گروه دوم) و بی تمرین (گروه سوم) تقسیم شدند. گروه های تمرین در یک برنام? دویدن روی نوارگردان (12 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه) شرکت کردند. شدت تمرین برای گروه اول برابر با 55-45 و برای گروه دوم برابر با 75-65 درصد vo2max بود. یافته ها نشان داد 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی داری در مقادیر لیپوکالین-2 سرُم (از 2/11±1/53 به 1/8±5/43 g/lµ) آزمودنی های گروه دوم شده بود (05/0p<) و این کاهش، نسبت به گروه های اول (از 3/10±2/52 به 5/8±5/47 g/lµ) و سوم (از 7/9±1/54 به 9/11±2/53 g/lµ) تفاوت معنی داری را نشان -داد (05/0p<). کاهش معنی داری در مقادیر لیپوکالین-2 گروه اول مشاهده نشد. علاوه بر این، تمرین هوازی کاهش معنی داری را در مقادیر اینترلوکین-1 بتا گروه های اول (از 315±51/1721 به 218±85/1429 pg/ml) و دوم (از 289±26/1684 به 302±12/1344 pg/ml) ایجاد کرده بود (05/0p<). در میزان کاهش بین دو گروه، تفاوت معنی داری دیده نشد؛ اما نسبت به گروه بی تمرین (از 254±65/1701 به 272±82/1711 pg/ml) به طور معنی داری کمتر بود (05/0p<). شاخص مقاومت انسولینی نیز در دو گروه شدت متوسط (از 8/0±01/3 به 8/0±61/2 homa-ir) و شدت بالا (از 9/0±87/2 به 6/0±84/1 homa-ir) به طور معنی داری کاهش یافته بود (05/0p<) و نسبت به گروه بی تمرین (از 7/0±95/2 به 9/0±11/3 homa-ir) اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0p<). رابط? معنی داری بین لیپوکالین-2 و homa-ir در گروه 2 مشاهده شد و در سایر گروها این رابطه معنی دار نبود. همچنین، رابط? معنی داری بین اینترلوکین-1 بتا و homa-ir در دو گروه تمرین وجود داشت. رابط? معنی داری نیز بین اینترلوکین-1 بتا و لیپوکالین-2 در هر دو گروه تمرین مشاهده شد (05/0p<). به طور کلی، یافته ها نشان داد اجرای 12 هفته تمرین با شدت 75-65 درصد بیشین? اکسیژن مصرفی، برخلاف تمرین با شدت پایین تر (55-45 درصد بیشین? اکسیژن مصرفی)، توانسته موجب کاهش مقادیر سرُمی لیپوکالین-2 در مردان چاق میانسال شود. در حالی که، مقادیر اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت انسولینی در هر دو شدت تمرین، کاهش یافته بود. این نتایج پیشنهاد می کند برای کاهش مقادیر لیپوکالین-2، نسبت به اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت انسولینی، علاوه بر کاهش وزن، احتمالاً به تمرین با شدت بالاتری از 55-45 درصد بیشین? اکسیژن مصرفی نیاز است و احتمالاً کاهش در مقادیر لیپوکالین-2 و اینتر لوکین-1 بتا در شدت 75-65 درصد بیشین? اکسیژن مصرفی پس از سه ماه تمرین، با تغییرات وزن بدن و بهبود شرایط متابولیک ناشی از تمرین، همراه بوده است.
مهدی حکیمی حمید اراضی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر 8 هفته تمرینات ترکیبی مقاومتی، کششی ایستا، pnf و ماساژ بر برخی عوامل آمادگی جسمانی دانشجویان پسر غیر ورزشکار انجام گرفت. به منظور اجرای این پژوهش 40 دانشجوی مرد سالم تمرین نکرده به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. قبل از شروع مطالعه همه شرکت کنندگان فرم رضایت نامه و سلامت بدنی را پر کردند. پس از ثبت مشخصات اولیه، آزمودنی ها به طور تصادفی به چهار گروه ترکیبی تمرینات مقاومتی و تمرینات کششی ایستا (10=n)، گروه ترکیبی تمرینات مقاومتی و تمرینات کششی pnf (10=n)، گروه ترکیبی تمرینات مقاومتی و ماساژ (10=n) و گروه تمرینات مقاومتی صرف (10=n) تقسیم شدند. پس از آشنایی آزمودنی ها با آزمون ها و پروتکل تمرینی به شکل پیش آزمون- پس آزمون قبل و بعد از 8 هفته برخی عوامل آمادگی جسمانی شامل انعطاف پذیری(قلاب کردن دست ها از پشت)، حجم عضلانی بازو، قدرت (1rm)، توان بی هوازی(پرتاب توپ طبی از بالای سر) مورد اندازه گیری و سنجش قرار گرفت. پروتکل شامل 8 هفته تمرینات مقاومتی و سه جلسه در هفته بود. جلسات تمرینات کششی و ماساژ نیز در روزهای قبل از جلسات تمرینات مقاومتی اجرا شدند (جلسات تمرینات کششی: شنبه، دوشنبه، چهارشنبه- جلسات تمرینات مقاومتی: یکشنبه، سه شنبه، پنجشنبه). قبل از هر جلسه تمرینی، آزمودنی ها به مدت 5 دقیقه به گرم کردن می پرداختند. مدت زمان هر جلسه از حرکات کششی 30 دقیقه بود. برنامه تمرینات مقاومتی شامل حرکت پرس سینه، حرکت زیر بغل با سیم کش، و پشت بازو با سیم کش و با رعایت اصل اضافه بار در 3 نوبت 8 تکراری(با شدت 85% از 1rm) با فواصل استراحتی 2-3 دقیقه ای بین نوبت ها و 3-5 دقیقه ای بین حرکات بود. همچنین، 15 حالت کششی ایستا برای کشش عضلات بزرگ درگیر در تمرین مقاومتی( عضلات سینه ای بزرگ، سه سر بازو و دو سر بازویی، گرد کوچک و بزرگ و دلتوئید) که برای هر حالت کششی ایستا 15 ثانیه در 3 تکرار و 15 ثانیه استراحت بین تکرارها و 1 دقیقه استراحت بین حرکات طراحی شده بود. حرکات کششی pnf نیز در 4 نوبت انقباض ایزومتریک ایجاد شده به مدت 30 ثانیه به وسیله مقاومت در برابر یک نیروی خارجی و 20 ثانیه استراحت بین هر نوبت طراحی شد. همچنین، از روش ماساژ مالشی عمیق برای مدت 30 دقیقه به منظور ماساژ عضلات درگیر در برنامه تمرینی( عضلات سینه ای بزرگ، سه سر بازو و دو سر بازویی، گرد کوچک و بزرگ و دلتوئید) استفاده شد. پس از جمع آوری داده های خام و با در نظر گرفتن پیش فرض ها از آمار توصیفی و برای تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف استفاده شد. همچنین برای آزمون فرضیه ها و مقایسه نتایج از آزمون t مستقل، تحلیل واریانس( (anovaو آزمون تعقیبی توکی و نرم افزار spss نسخه 16 استفاده شد. همه آزمون های آماری در سطح معناداری 05/0 p< تجزیه و تحلیل شدند.
حجت عبداله اوشاقی فرهاد رحمانی نیا
چکیده: مقدمه: هدف این تحقیق بررسی اثر شدت تمرینات مقاومتی بر لپتین سرم و اشتهای مردان کم وزن و دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: 37 آزمودنی به صورت تصادفی به چهار گروه اضافه وزن با شدت پایین(تعداد:8 نفر، سن:99/0±12/21سال، شاخص توده بدنی:84/2±71/28 کیلوگرم بر متر مربع)، اضافه وزن با شدت بالا(تعداد: 9 نفر،سن: 06/2±44/23سال، شاخص توده بدنی 64/3±81/29 کیلوگرم بر متر مربع)، کم وزن با شدت پایین( تعداد 9نفر، سن: 8/2±11/20 سال، شاخص توده بدنی: 63/1±65/18 کیلوگرم بر متر مربع) و کم وزن با شدت بالا( تعداد 11 نفر، سن11/2±90/20 سال، شاخص توده بدنی 49/1±27/18 کیلو گرم بر متر مربع) تقسیم شدند. هر دو گروه کم وزن و اضافه وزن با شدت تمرینی سبک، به مدت 6 هفته( 3 جلسه در هفته)، 60 دقیقه تمرین مقاومتی را با شدت 40-50% یک تکرار بیشینه و گروه های تمرینی با شدت بالا نیز، همان تمرینات را با شدت 60-80% یک تکرار بیشینه انجام دادند. مقیاس اشتها در سه زمان( قبل، بلافاصله بعد و 1 ساعت بعد از پایان جلسه تمرین)، در طی سه مرحله شامل قبل از شروع تمرینات، جلسه نهم و هجدهم تمرینات تکمیل شد. نمونه های خونی استراحتی(به دنبال 12 ساعت ناشتایی شبانه) در طی دو مرحله شامل قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد. یافته ها: در تمام گروه ها به غیر از گروه کم وزن با شدت پایین، مقدار گرسنگی افزایش معنی داری در طول شش هفته داشت(05/0p<). در حالی که مقدار سیری کاهش معنی داری یافت(05/0p<). با این حال تغییر معنی داری از لحاظ سطح لپتین و لپتین نسبی سرم (نسبت لپتین به fm) مشاهده نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که کم وزنی و اضافه وزنی، اثر اصلی و عمده را بر اشتها دارد. افزایش احساس گرسنگی در افراد اضافه وزن (با وجود بیشتر بودن سطوح لپتین) شاید حاکی از وجود نوعی مقاومت به لپتین باشد. شاید 6 هفته تمرین مقاومتی برای ایجاد تغییر معنی دار در سطح لپتین مردان غیر فعال کم وزن و دارای اضافه وزن، کافی نباشد.
علی شمسی ماجلان فرهاد رحمانی نیا
هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت متغیرهای سینتیکی (با استفاده از صفحه نیرو) و سینماتیکی (با استفاده از دستگاه آنالیز حرکت) مرتبط با عملکرد شوت روی پا بین فوتبالیست های با زانوی پرانتزی و زانوی طبیعی بود. نمونه پژوهش حاضر 9 فوتبالیست با زانوی پرانتزی (سن: 3/3 ± 9/24 سال، قد: 06/0 ± 78/1 متر، وزن: 4/6 ± 9/69 کیلو گرم، زاویه تیبیوفمورال راست: 3/1 ± 5/0- درجه، زاویه تیبیوفمورال چپ: 2/1 ± 7/0- درجه) و 9 فوتبالیست با زانوی طبیعی (6/5 ± 4/25 سال، قد: 07/0 ± 78/1 متر، وزن: 1/7 ± 2/72 کیلوگرم، زاویه تیبیوفمورال راست: 1/2 ± 2/7 درجه، زاویه تیبیوفمورال چپ: 8/1 ± 8/7 درجه) بودند که درمسابقات لیگ برتر استان گیلان (فصل 90-89) شرکت داشتند. آزمودنی در دو زاویه دورخیز دلخواه و 45 درجه جمعاً 8 شوت به سوی هدف 60×60 سانتی متری، در فاصله 7 متری در سمت راست دروازه فرضی اجرا کرد. متغیرهای سینتیکی با استفاده از صفحه نیرو، متغیرهای سینماتیکی با استفاده از دستگاه آنالیز حرکت، سرعت و دقت شوت با استفاده از دو دوربین دیجیتال سرعت بالا و قدرت عضلات با استفاده از نیروسنج دستی اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد که در شوت های با زاویه دورخیز دلخواه، زاویه اداکشن زانوی گروه زانوی پرانتزی بزرگتر از گروه با زانوی طبیعی بود، اما این تفاوت معنی دار نبود. در حالی که در زاویه دورخیز 45 درجه، این زاویه در گروه زانو پرانتزی (1/10 ± 2/20 درجه) به طور معنی داری بزرگتر از گروه با زانوی طبیعی (3/7 ± 1/10 درجه) بود (05/0 › p). زاویه زانو در دو سطح ساجیتال و هوریزنتال و زاویه مچ پا در هیچ یک از سطوح تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان نداد. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که در هر دو زاویه دورخیز دلخواه و 45 درجه تفاوت معنی داری در حداکثر سرعت زاویه ای ران و زانوی پای ضربه وجود ندارد. تفاوت حداکثر نیروی عکس العمل زمین نرمال شده و به وزن بدن در هر دو زاویه دورخیز دلخواه (گروه زانو پرانتزی: 1/1 ± 2/6- ، گروه زانو طبیعی: 7/0 ± 1/5- نیوتن بر کیلوگرم) و 45 درجه (گروه زانو پرانتزی: 2/1 ± 6/6- ، گروه زانو طبیعی: 1 ± 5- نیوتن بر کیلوگرم)، در محور داخلی – خارجی (y) به لحاظ آماری معنی دار بود (05/0 › p)؛ البته تفاوت این متغیر در دو محور قدامی- خلفی و عمودی بین دو گروه معنی دار نبود. همچنین در هر دو زاویه دورخیز دلخواه و 45 درجه تفاوت معنی داری در سرعت توپ مشاهده نشد، اما در زاویه 45 درجه شوت آزمودنی های زانو پرانتزی (9/12 ± 5/30 سانتی متر) به طور معنی داری دقیق تر از آزمودنی های زانو طبیعی (7/21 ± 5/49 سانتی متر) بود (05/0 › p). نسبت قدرت عضلات فلکسور به اکستنسور ران در گروه زانو پرانتزی (1/0 ± 1) به طور معنی داری بالاتر از گروه با زانوی طبیعی(2/0 ± 8/0) بود (05/0 › p). با این حال در نسبت قدرت عضلات آداکتور به آبداکتور ران و اکستنسور به فلکسور زانو میان فوتبالیست های با زانوی پرانتزی و زانوی طبیعی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معنی داری بین قدرت نسبی عضلات اکستنسور به فلکسور زانو و سرعت شوت فوتبالیست های زانو پرانتزی و طبیعی در زاویه دورخیز دلخواه وجود دارد (05/0 › p)، با این حال این ارتباط در مورد نسبت قدرت عضلات آداکتور به آبداکتور ران و فلکسور به اکستنسور ران معنی دار نبود. همچنین رابطه معنی داری بین قدرت نسبی عضلات فلکسور به اکستنسور ران و دقت شوت فوتبالیست های زانو پرانتزی مشاهده شد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که در اجرای شوت به سمت راست دروازه، بویژه با زاویه دورخیز 45 درجه نسبت به زاویه دلخواه، بازیکنان زانو پرانتزی شوت های دقیق تری نسبت به گروه با زانوی طبیعی دارند که می تواند ناشی بزرگتر بودن زاویه اداکشن زانو، بیشتر بودن نیروی عکس العمل زمین در محور داخلی – خارجی و تا اندازه ای بالاتر بودن نسبت قدرت عضلات اداکتور به ابداکتور ران در این گروه نسبت به گروه زانو طبیعی باشد. از طرفی در تائید نتایج مطالعات قبلی نشان داده شد که رابطه معنی داری بین سرعت توپ و نسبت قدرت عضلات اکستنسور به فلکسور زانو وجود دارد اما تفاوت این نسبت دردو گروه معنی دار نبود که می تواند دلیل اصلی مشاهده نشدن تفاوت معنی دار سرعت توپ در دو گروه باشد. همچنین سرعت توپ تا اندازه زیادی وابسته به سرعت زاویه ای اکستنشن زانو می باشد که این متغیر نیز در دوگروه تفاوت معنی داری را نشان نداد.
فراس حسینو فرهاد رحمانی نیا
چکیده مقدمه و هدف: نیمرخ فیزیولوژیک، شرایط آمادگی عمومی و اختصاصی بازیکنان یک تیم فوتبال را مشخص می کند و عواملی چون شیوه های تمرین، حجم تمرینات، مرحله و دوره مسابقات و دیگر موارد مشابه را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر دو الگوی تمرین مقاومتی هرمی مسطح و دو گانه بر شاخص های فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی بازیکنان جوان فوتبال بود. روش شناسی: برای این منظور، 39 فوتبالیست عضو لیگ برتر سوریه به صورت تصادفی انتخاب شده و در 3 گروه کنترل (13=n، سن 6/0±76/17 سال، وزن:4±9/71 کیلوگرم، قد: 5±2/176 سانتی متر، vo2max: 4/1±7/40 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه)، تمرین مقاومتی با الگوی هرمی مسطح (13=n، سن 73/0±16/18 سال، وزن: 3/7±8/73 کیلوگرم، قد: 8/5±1/176 سانتی متر، vo2max: 6/3±3/42 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) و تمرین مقاومتی با الگوی هرمی دوگانه (13=n، سن 63/0±46/17 سال، وزن: 6±9/71 کیلوگرم، قد: 7/6±1/176سانتی متر، vo2max: 2±2/41 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) قرار گرفتند. وزن، درصد چربی بدن، شاخص توده بدنی (bmi)،قدرت عضلانی، سطح مقطع عرضی ران، رکورد آزمون های دوی 4×9 متر،دوی سرعت بی هوازی (rast)، پرش عمودی، شنای سوئدی، نشستن و خم شدن به جلو، بازکردن تنه، درازونشست، کشش بارفیکس و بالک در قبل و بعد از 8 هفته تمرینات اندازه گیری شد. آزمودنی های گروه های هرمی مسطح و هرمی دوگانه علاوه بر تمرینات عادی روزانه لیگ به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه در برنامه تمرین مقاومتی شرکت کردند. آزمونی های گروه کنترل هم تمرین عادی روزانه لیگ را انجام می دادند. از آزمون آماری t همبسته برای بررسی اثر هر یک از تمرینات مقاومتی بر متغیرهای مورد مطالعه و از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی و سطح معنی داری (05/0p<) به منظور مقایسه بین سه گروه استفاده شد. یافته ها: نتایج افزایش معنی داری را در توان هوازی هر سه گروه پس از 8 هفته تمرین نشان داد (05/0p<)، اما تفاوت معنی دار بین سه گروه مشاهده نشد. توان بی هوازی با اسید لاکتیک در دو گروه هرمی مسطح و هرمی دوگانه به طور معنی دار نسبت به پیش آزمون افزایش نشان داد (05/0p<). همچنین، درصد افزایش توان در گروه هرمی مسطح به ترتیب 05/17 %و66/31 % بیشتر از گروه هرمی دوگانه و کنترل بود (05/0p<). میانگین تغییرات توان بی هوازی بی اسید لاکتیک در دو گروهای هرمی مسطح و هرمی دوگانه به طور معنی داری نسبت به پیش آزمون افزایش نشان داده (05/0p<) و افزایش معنی داری در این شاخص در دوگروه هرمی مسطح و هرمی دوگانه نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (05/0p<). قدرت عضلانی درهر دو گروه هرمی مسطح و هرمی دوگانه،به طور معنی داری افزایش یافت (001/0p<) همچنین تفاوت معنی داری بین این دو گروه با گروه کنترل مشاهده شد (001/0p<). تمرینات مقاومتی تغییرات معنی داری در شاخص های ترکیب بدنی (شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، دور شکم، دور باسن و دور سینه)آزمودنی ها ایجاد نکرد. میانگین رکورد شاخص های استقامت عضلانی (کشش بارفیکس، درازو نشست، شنای سوئدی)، چابکی و حجم عضلات (قطر بازو، محیط بازو، سطح مقطع بازو، سطح مقطع چهار سر ران، سطح مقطع همسترینگ، سطح مقطع ران) پس از تمرینات هرمی مسطح و هرمی دوگانه تغییرات معنی داری داشت (001/0p<). اگرچه میانگین شاخص های انعطاف پذیری (میزان خم و راست کردن تنه) پس از تمرینات هرمی مسطح تغییرات معنی داری داشت (05/0p<)، اما بعد از تمرینات هرمی دوگانه تغییرات معنی داری نداشت (05/0p>). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که تمرین مقاومتی در بهبود توان هوازی برتری خاصی نسبت به تمرینات عادی فوتبال ندارد، اما تمرین مقاومتی بدون توجه به الگوی باردهی مورد استفاده در این پژوهش در بهبود توان بی-هوازی موثرتر از تمرینات عادی فوتبال است. همچنین، تمرینات هرمی دوگانه و مسطح در دستکاری قدرت و یا حجم عضلانی مزیتی نسبت به هم ندارند و این امر نظریه های موجود مبنی بر برتری تمرینات هرمی دو گانه برای کسب قدرت و حجم عضلانی بیشتر در ورزشکاران را به چالش می کشد. واژه گان کلیدی: تمرین مقاومتی، توان هوازی، توان بی هوازی، حجم عضله، استقامت عضلانی، بازیکنان جوان فوتبال
علی خیراندیش بروجنی فرهاد رحمانی نیا
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر بلند مدت تمرین استقامتی بر مقادیر غلظت سرمی آدیپونکتین و لیپوکالین-2 رتهای سالم و دیابتی نوع 2 بود. تعداد 50 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزنی8/10±7/95 گرم انتخاب و بر اساس وزن بدن به طور تصادفی به 4 گروه شاهد سالم (10n= )؛ تمرینی سالم (10n= )؛ شاهد دیابتی (15n= )و تمرینی دیابتی (15n= ) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پر چرب ایجاد و تمرین استقامتی ( شروع با سرعت m/min 20 و تدریجا رسیدن به سرعت m/min 30 در هفته آخر) به مدت 7 هفته، بر گروههای تمرینی سالم و دیابتی اعمال شد. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی و بعد از 12 ساعت ناشتایی رت ها تشریح شدند و نمونه گیری خون مستقیما ازعضله قلب به میزان 5 میلی لیتر انجام گرفت.غلظت گلوکز پلاسما با روش آنزیماتیک گلوکز اکسیداز،اندازه گیری غلظت آدیپونکتین پلاسما به روش elisa و اندازه گیری غلظت لیپوکالین پلاسما بوسیله تکنیک elisa انجام گرفت. جهت بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگراف-اسمیرنفاستفاده شد. جهت بررسی اختلاف میانگین بین دو گروه هم از آزمون t مستقل و جهت تعیین معنی دار بودن تفاوت متغیرها بین گروههای تحقیق از آزمون آماری one-way anova و آزمون تعقیبی tukey استفاده گردید. یافته های تحقیق، افزایش معنی دار مقادیر گلوکز استراحتی خون در دو گروه دیابتی نسبت به دو گروه دیگر را نشان داد (001/0p <)؛ همچنین بعد از اعمال پروتکل تمرینی کاهش معنی داری در غلظت گلوکز پلاسما در گروه تمرینی دیابتی نسبت به شاهد دیابتی دیده شد(001/0>p). علاوه بر این،افزایش معنی دار آدیپونکتین پلاسما در گروه شاهد سالم نسبت به شاهد دیابتی (001/0>p) و در گروه تمرینی دیابتی نسبت به گروه شاهد دیابتی (005/0>p ) مشاهده شد. مقادیر غلظت لیپوکالین پلاسما در گروه شاهد دیابتی هم نسبت به شاهد سالم به طور معنی دار افزایش یافت (001/0>p) و این در حالی بود که کاهش مقادیر لیپوکالین-2 پلاسما در گروه تمرینی دیابتی نسبت به شاهد دیابتی معنی دار نبود. به طور خلاصه ؛ نتایج تحقیق حاضر نشان داد مقادیر غلظت آدیپونکتین پلاسما پس از تمرین استقامتی در شرایط دیابت نوع 2 افزایش قابل ملاحظه ای دارد.
علی کریمی فرهاد رحمانی نیا
هدف از اجرای این تحقیق بررسی رابطه نگرش والدین ورزشکار و غیر ورزشکار دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر یزد نسبت به فعالیت بدنی با سطح فعالیت بدنی فرزندانشان و همچنین مقایسه نگرش والدین ورزشکار و غیر ورزشکار مرد و زن با سنین مختلف و با تحصیلات متفاوت بوده است. در این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، از روش «همبستگی یا همخوانی» استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر مدارس راهنمایی شهر یزد در سال تحصیلی 90- 89 به تعداد 13170 نفر و والدینشان تشکیل می دادند. برای نمونه گیری، با استفاده از روش تصادفی خوشه ای 375 نفر دانش آموز به همراه والدینشان که جمعا یک نمونه 750 نفری را شامل می شدند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل سه پرسشنامه بود، پرسشنامه استاندارد بک برای سنجش میزان فعالیت بدنی دانش آموزان، پرسشنامه سنجش نگرش به فعالیت بدنی و ورزش برای والدین که این پرسشنامه قبلا در طرح مظفری و نزاکت الحسینی استفاده شده بود و از روایی و ضریب پایایی (90/0)برخوردار بود و یک پرسشنامه کوتاه محقق ساخته که از آن برای تمایز والدین ورزشکار از غیر ورزشکار استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق، از آزمون های t مستقل، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار spss، استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که: 1- بین نمره نگرش والدین ورزشکار با میزان فعالیت بدنی فرزندانشان رابطه معنی داری وجود نداشت. 2- بین نمره نگرش والدین غیرورزشکار با میزان فعالیت بدنی فرزندانشان رابطه معنی داری مشاهده نشد. 3- بین نگرش والدین ورزشکار و غیر ورزشکار نسبت به فعالیت بدنی تفاوت معنی داری وجود نداشت. 4- بین نگرش والدین مرد و زن نسبت به فعالیت بدنی تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>p). 5- بین سن والدین و نگرش آنها نسبت به فعالیت بدنی تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>p). 6- بین سطح تحصیلات والدین و نگرش آنها نسبت به فعالیت بدنی تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>p). در ارزیابی کلی از یافته های تحقیق می توان چنین نتیجه گرفت که نگرش والدین یزدی نسبت به فعالیت بدنی مثبت است و در میان عوامل بررسی شده چنین مشاهده می شود که سابقه ورزشی والدین تاثیر معنی داری بر نگرش آنها نداشته است. در حالی که فاکتورهای جنسیت، سن و میزان تحصیلات والدین تاثیر معنی داری را بر نگرش والدین نشان دادند. یافته ها همچنین نشان می دهد که بین نگرش والدین ورزشکار و غیر ورزشکار با میزان فعالیت بدنی فرزندانشان رابطه معنی داری وجود ندارد. ولی از آنجا که یافته های این تحقیق را نمی توان به سایر شهرها و افراد جامعه تعمیم داد و با توجه به برخی تناقضاتی که در این رابطه وجود دارد، انجام تحقیقات بیشتر و دقیقتر ضروری به نظر می رسد.
سمیرا محمدی حمید محبی
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر 6 هفته پیاده روی با شدت متوسط بر اشتها و تغییرات وزن زنان جوان غیر ورزشکار با وزن طبیعی و اضافه وزن بود. به این منظور، 20 آزمودنی داوطلب با وزن طبیعی (25>bmi >20) و 20 آزمودنی با اضافه وزن (30>bmi>25) به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه شاهد با وزن طبیعی (سن 4/2±4/24 سال، bmi 4/1±1/22 کیلوگرم بر متر مربع)، گروه پیاده روی با وزن طبیعی (سن 1/1±1/ 22 سال، bmi1±7/22 کیلوگرم بر متر مربع)، گروه شاهد با اضافه وزن (سن 2±7/22 سال، bmi4/2±2/27 کیلوگرم بر متر مربع)، گروه پیاده روی با اضافه وزن (سن 7/1±9/22 سال، bmi 6/1±6/27 کیلوگرم بر متر مربع). گروه های تجربی، برنامه تمرینی را که شامل پیاده روی با شدت متوسط (70-50 درصد ضربان قلب بیشینه) در مسافت تعیین شده (در هفته های 2-1 مسافت 2800 متر، در هفته های 6-3 مسافت 3200 متر) و 3 جلسه در هفته بود به مدت 6 هفته انجام دادند. در ابتدا و پایان 6 هفته وزن بدن و vo2max )با آزمون راکپورت) ارزیابی شد. همچنین، آزمودنی ها مقیاس اشتها (vas) را قبل از جلسه اول و 15 دقیقه قبل از جلسه آخر تکمیل کردند. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف - اسمیرنف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس نشان داد که افزایش معنی دار در احساس گرسنگی همراه با کاهش معنی دار در وزن بدن فقط در گروه پیاده روی با اضافه وزن وجود داشت (05/0p<). علاوه بر این، افزایش معنی دار در توان هوازی بیشینه ( ( vo2max تنها در گروه های تجربی وجود داشت (05/0p<). همچنین، نتایج t همبسته نشان داد که گرسنگی در گروه پیاده روی با اضافه وزن نسبت به قبل از برنامه افزایش یافت (05/0p<). با توجه به نتایج بدست آمده، 6 هفته برنامه پیاده روی باعث افزایش اشتها و کاهش وزن بدن در زنان با اضافه وزن شده است، در حالی که، گرسنگی و تغییرات وزن در زنان با وزن طبیعی معنی دار نبود. بنابر این، به نظر می رسد درمورد اثر 6 هفته برنامه پیاده روی بر برخی جنبه-های اشتها (گرسنگی)، ترکیب بدنی و میزان کاهش وزن موثر باشد.
سمانه پوررحیمی معرغت سیاه کوهیان
هدف از این تحقیق، بررسی اثرات شش هفته تمرین هوازی پیاده روی بر تغییرات ترکیب بدن و تصویر بدنی و همبستگی میان آنها در دختران دانشجوی غیرورزشکار بود. برای این منظور، 40 نفر از دانشجویان دختر غیرفعالی که در این مطالعه شرکت کرده بودند ( با میانگین سنی ( 5/1±4/21 سال ) و شاخص توده بدن ( 6/3±6/23 کیلوگرم/متر2 )) ، به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (20= n) و شاهد (20= n) قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته ( 3 روز در هفته و هر جلسه 30 دقیقه با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه به طور فزاینده)، تمرین پیاده روی را انجام دادند. متغیرهای مورد اندازه گیری شامل؛ وزن، توده چربی بدن، درصد چربی بدن، توده بدون چربی بدن، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به دور لگن و میزان تصویر بدنی، قبل از شروع و پس از اتمام دوره تمرینی، ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری ( با استفاده از t همبسته و t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح 05/0) حاکی از آن است که تمرین هوازی بر وزن، fm، %bm، lbm، bmi وwhr تاثیر معنی داری ندارد ولی در تصویر بدنی، بهبود معنی داری دیده شد. بین تصویر بدنی با توده چربی و درصد چربی بدن، در مرحله پیش آزمون ، همبستگی منفی معنی داری مشاهده شد.
رحمان رحیمی بهمن میرزایی
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر 7 روز مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات (crm) بر آسیب اکسیداتیو dna، پراکسیداسیون لیپید، حذف mtdna، سطوح p53 و igf-1 پس از فعالیت هوازی وامانده ساز در کشتی گیران جوان بود. 31 کشتی گیر جوان (سن 75/2±52/19 سال؛ وزن 13/16±24/79 کیلوگرم؛ قد 49/6±173 سانتی متر؛ درصد چربی بدن 92/5±37/16) به صورت داوطلبانه در این پژوهش دو سو کور کنترل شده با دارونما شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه دارونما (16=n، روزانه 4 دوز 5 گرمی مالتودکسترین) و کراتین (15=n، روزانه 4 دوز 5 گرمی crm) تقسیم شدند. قبل و پس از مصرف مکمل، آزمودنی ها فعالیت هوازی وامانده ساز بر روی ارگومتر (5 دقیقه فعالیت با شدت 50 وات سپس هر 3 دقیقه 30 وات افزایش فشار کار با سرعت ثابت 60 دور در دقیقه تا واماندگی) را انجام دادند. نمونه های خون قبل و بعد از فعالیت وامانده ساز در قبل و بعد از مصرف مکمل به منظور تعیین غلظت سرم p53 و igf-1 و حذف های mtdna جمع آوری شدند. نمونه های ادرار نیز قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از فعالیت وامانده ساز در قبل و بعد از مصرف مکمل به منظور تعیین آسیب اکسیداتیو dna (8-ohdg) و پراکسیداسیون لیپید (8-iso pgf2?) جمع آوری شدند. قبل از مصرف مکمل، در غلظت ادراری 8-ohdg افزایش معنی دار 36/13 درصدی در گروه کراتین و 08/24 درصدی در گروه دارونما 24 ساعت پس از فعالیت وامانده ساز در مقایسه با قبل از فعالیت مشاهده شد (05/0p<). در گروه کراتین کاهش 65/32 درصدی در غلظت 8-ohdg پس از مصرف کراتین نسبت به قبل از مصرف کراتین در 24 ساعت پس از فعالیت هوازی وامانده ساز مشاهده شد (05/0p<). به علاوه، پس از مصرف مکمل، غلظت 8-ohdg 24 ساعت پس از فعالیت هوازی وامانده ساز به میزان 90/22 درصد در گروه کراتین نسبت به گروه دارونما پایین تر بود (05/0p<). قبل و پس از مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات تغییر معنی داری در غلظت ادراری 8-iso pgf2? پس از فعالیت هوازی وامانده ساز مشاهده نشد (05/0p>). همچنین، هیچ گونه حذفی در mtdna لکوسیت های خون مشاهده نشد (05/0p>). قبل از مصرف مکمل، در غلظت سرمی p53 افزایش 82/52 درصدی در گروه کراتین و افزایش 46/39 درصدی در گروه دارونما پس از فعالیت وامانده ساز در مقایسه با قبل از فعالیت مشاهده شد (05/0p<). مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین مونوهیدرات منجر به کاهش 29 درصدی در غلظت سرمی p53 پس از فعالیت وامانده ساز نسبت به قبل از مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات گردید (05/0p<). همچنین، بعد از مصرف مکمل، غلظت پروتئین سرکوب کننده تومور p53 پس از فعالیت هوازی وامانده ساز در گروه کراتین 06/14 درصد پایین تر از گروه دارونما بود (05/0p<). پس از فعالیت وامانده ساز در غلظت سرمی igf-1 افزایش 16/23 درصدی در گروه کراتین و افزایش 23/18 درصدی در گروه دارونما در قبل از مصرف مکمل و افزایش 55/21 درصدی در گروه کراتین و 81/13 درصدی در گروه دارونما پس از دوره مصرف مکمل بود (05/0p<). یافته های این پژوهش نشان داد مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین مونوهیدرات ممکن است آسیب اکسیداتیو dna ( 8-ohdg) و آپوپتوز (پروتئین p53) ناشی از فعالیت هوازی وامانده-ساز را در ورزشکاران کاهش دهد. بنابراین، به نظر می رسد مکمل کراتین مونوهیدرات قادر به حمایت از سلول ها در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از فعالیت شدید هوازی باشد که احتمالاً به صورت مستقیم و غیر مستقیم منجر به کاهش تولید ros می گردد. با وجود این، پژوهش های بیشتری جهت تعیین تاثیر مکمل کراتین مونوهیدرات و بررسی مکانیسم های آن در رابطه با استرس اکسیداتیو ناشی از فعالیت شدید هوازی مورد نیاز است.
محسن ابراهیمی فرهاد رحمانی نیا
اثر جنسیت و شدت فعالیت ورزشی هوازی بر پاسخ انرژی دریافتی و هورمون های تنظیم کننده انرژی بدن به فعالیت ورزشی هنوز مشخص نشده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی آثار فعالیت هوازی با شدت پایین و بالا بر انرژی دریافتی و هورمون های تنظیم کننده انرژی در مردان و زنان غیر فعال انجام شد. 16 زن (سن 46/1 ±50/ 22 سال، قد 30/4 ± 160 سانتیمتر، وزن 25/4 ± 83/57 کیلوگرم، درصد چربی بدن 79/1 ± 26/28) و 16 مرد (سن44/1 ±09/ 22 سال، قد 33/6±55/172 سانتیمتر، وزن 90/8±55/70 کیلوگرم، درصد چربی بدن 30/4±95/17) سالم غیر فعال در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی های زن و مرد به صورت تصادفی به دو گروه فعالیت با شدت پایین (55 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت 45 دقیقه) و فعالیت با شدت بالا (75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت 30 دقیقه) تقسیم شدند. آزمودنی ها در دو شرایط آزمایشی با فاصله دو روز از هم شرکت کردند: پنج روز کنترل بدون فعالیت ورزشی و پنج روز فعالیت. فعالیت مورد نظر شامل دویدن روی نوارگردان بود که به مدت 5 روز متوالی انجام شد. آزمودنی ها غذای مصرفی خود را در طول هر پنج روز وزن کرده و در برگه روزانه ثبت کردند. نمونه خونی در صبح روز ششم در حالت ناشتا پس از شرایط کنترل و فعالیت اندازه گیری شد. غلظت گرلین و لپتین با روش الایزا در پلاسما و غلظت انسولین با روش کلیا در سرم مورد اندازه گیری قرار گرفت. از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمونt همبسته برای بررسی تفاوت ها استفاده شد. نتایج تغییر معنی داری در انرژی دریافتی مطلق و غلظت گرلین آسیل دار و لپتین در هیچ یک از گروه ها نشان نداد (05/0p>)؛ اما انرژی دریافتی نسبی به طور معنی داری فقط در گروه مردانی که با شدت پایین فعالیت کرده بودند، کاهش یافت (018/0p=). مردانی که با شدت پایین فعالیت کرده بودند، کربوهیدرات کمتر (039/0p=) و چربی بیشتری (026/0p=) در شرایط فعالیت مصرف کردند. همچنین کاهش معنی داری در غلظت انسولین در گروه مردانی که با شدت بالا (041/0p=) و زنانی که با شدت پایین (007/0p=) فعالیت کرده بودند، مشاهده شد. یافته های این تحقیق نشان می دهد پنج روز فعالیت هوازی با شدت پایین و بالا اثر معنی داری بر تعادل انرژی زنان جوان وزن طبیعی ندارد. همچنین، به نظر می رسد در مردان جوان وزن طبیعی فعالیت هوازی با شدت پایین در ایجاد تعادل منفی موثر تر از فعالیت هوازی با شدت بالا، با کالری یکسان، عمل می کند.
حسن وادی خیل فرهاد رحمانی نیا
مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی رابطه قدرت فشردن دست با متغیرهای آنتروپومتریکی پایه، اندام فوقانی و ویژه دست و مقایسه آن در دانشجویان مرد ورزشکار و غیرورزشکار است. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش را 200 آزمودنی مرد شامل 100 دانشجوی غیرورزشکار(سن: 13/2±14/21سال، قد: 46/5±98/174 سانتی متر، وزن: 47/10±6/68 کیلوگرم) و 100 دانشجوی ورزشکار(سن: 96/1±66/21سال، قد: 5/6±13/179 سانتی متر، وزن: 7/8±65/73 کیلوگرم) که در رشته های هندبال، بسکتبال، والیبال، فوتبال، کشتی و جودو فعالیت داشتند، تشکیل می دهند. قد، وزن، شاخص توده بدن و درصد چربی بدن(سه نقطه ای) آنها نیز با استفاده از معادله جکسون و پولاک محاسبه شد. علاوه بر این، متغیرهای آنتروپومتریکی اندام فوقانی شامل طول بازو، طول ساعد، طول ساعد و دست، عرض آرنج، عرض مچ دست، عرض کف دست، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست و متغیرهای آنتروپومتریکی ویژه دست شامل محدوده پنج انگشت، طول اتگشتان و پیرامون انگشتان در همه آزمودنی ها اندازه گیری شد. از متر نواری و کولیس برای اندازه گیری های آنتروپومتریکی و از نیرو سنج دستی برای اندازه گیری قدرت فشردن دست استفاده شد. داده های تحقیق با استفاده از آزمون های آماری t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، anova و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد و فرضیه های تحقیق در سطح 05/0p< بررسی شدند. یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که قدرت فشردن دست در گروه ورزشکار تنها با وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، طول بازو، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست و طول انگشت پنجم رابطه معنی داری داشته است و در گروه غیرورزشکار نیز با وزن، شاخص توده بدن، در صد چربی بدن، طول بازو، طول ساعد، طول ساعد و دست، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست، عرض مچ دست، عرض کف دست، طول انگشت دوم، محدوده پنجم انگشتان رابطه معنی دار بوده است(05/0p<). قدرت فشردن دست در کل آزمودنی ها با سن رابطه ای نداشته، اما با سایر متغیرهای آنتروپومتریکی رابطه معنی داری داشته و تنها با درصد چربی بدن این رابطه معکوس و معنی دار بوده است(05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که بین قدرت فشردن دست در گروه هندبال با محیط بازو، محدوده انگشت اول، محدوده انگشت دوم، محدوده انگشت چهارم، پیرامون دوم انگشتان، در گروه بسکتبال با عرض مچ دست، در گروه والیبال با طول انگشت اول، طول انگشت پنجم، پیرامون چهارم انگشتان، در گروه کشتی-جودو با شاخص توده بدن، محیط ساعد و در گروه فوتبال با قد، وزن، طول ساعد و دست، عرض آرنج، عرض مچ دست، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست، طول انگشت دوم، طول انگشت سوم، طول انگشت چهارم، طول انگشت پنجم، ، پیرامون اول انگشتان، پیرامون دوم انگشتان رابطه معنی داری مشاهده شده است و در همه رشته ها بین قدرت فشردن دست با درصد چربی بدن رابطه معکوسی وجود داشته است(05/0p<). علاوه بر این، گروه ورزشکار و غیرورزشکار در متغیرهای آنتروپومتریکی سن، شاخص توده بدن و عرض آرنج تفاوت معنی داری نداشتند و در میان رشته های ورزشی مورد نظر(هندبال، بسکتبال، والیبال، فوتبال و کشتی-جودو) نیز از نظر آماری تفاوت معنی داری در متغیرهای آنتروپومتریکی درصد چربی بدن، شاخص توده بدن، محیط بازو، محیط ساعد، محیط مچ دست، عرض آرنج، عرض کف دست، طول انگشت اول، طول انگشت پنجم و پیرامون سوم انگشتان وجود نداشته است(05/0p<). نتیجه گیری: این یافته ها نشان داد که متغیرهای آنتروپومتریکی و همچنین نوع فعالیت ورزشی بر قدرت فشردن دست تاثیرگذار هستند.
مریم ناصحی فرهاد رحمانی نیا
تعدادی از مطالعات نشان داده اند که ورزش نقش مهمی در تنظیم عوامل شناختی و غیرشناختی بازی می کند و مشخص شده ورزش منجر به بهبود یادگیری و اختلال حافظه در بیماری آلزایمر می شود و رفتارهای اضطرابی و استرس را کاهش می دهد. مکانیسم های دقیق این اثرات به طور کامل روشن نیست، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین شنا بر فراموشی ناشی از اسکوپولامین در ناحیه ca1 هیپوکامپ، توسط دستگاه epm می باشد.96 راس موش سوری نژاد(nmri) با میانگین وزنی24 الی 28 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه تمرینی سالم(n=32)،بدون تمرین آلزایمری(n=32)، تمرینی آلزایمری(n=32))در هر گروه 8n=( تقسیم شدند. آلزایمر با تزریق اسکوپولامین (آنتاگونیست گیرنده ی موسکارینی استیل کولین ) در ناحیه ca1 هیپوکامپ موش ها ایجاد شد و تمرین شنا(5 روز در هفته/ 1 ساعتدر هر روز ) در روز ها ی مختلف(30،20،10)بر گروه تمرینی سالم و20 روز بر گروه تمرینی آلزایمری اعمال شد. برای بررسی حافظه و اضطراب از دستگاه epm استفاده شد. جهت تعیین نرمال بودن توزیع داده ها از آزمونکلموگراف – اسمیرنف استفاده شد.همچنین جهت تعیین معنی دار بودن اختلاف بین گروه های تحقیق از آزمون آماری two-way anovaو آزمون تعقیبی tukey استفاده شد. اختلاف با (05/0p ?)به عنوان تفاوت معنی دار در نظر گرفته شدو سطح معنی داری در روز پس از تست نسبت به گروه کنترل سنجیده شد یافته های تحقیق، نشان داد؛ که 10، 20و 30 روز شنا بدنبال 7 روز قطع تمرین در روز تست منجر به اضطراب در موش ها نشد و موش هایی که 10 و 20 روز شنا کردند حافظه داشتند اما 30 روز تمرین شنا منجر به بهبود حافظه در موش ها شد(05/0p?). همچنین تزریق درون مغزی دوز 2 و 3 بجز دوز 1 اسکوپولامین قبل از روز تست منجر به تخریب حافظه شد(p?0/01)ولی در روز تست منجر به اضطراب نشد. همچنین نشان داده شد که 20 روز تمرین شنا بدنبال 7 روز قطع تمرین فراموشی ناشی از دوز 2 اسکوپولامین را بهبود می بخشد. به طور خلاصه؛نتایج تحقیق حاضر نشان داد تمرین شنا از فراموشی ناشی از اسکوپولامین در ناحیهca1 هیپوکامپ موش جلوگیری می کند.
مرتضی نسترن بهمن میرزایی
هدف از این پژوهش مقایسه اثر زمان های استراحت بین نوبتی 1 و 3 دقیقه ای تمرین با وزنه بر شاخص های آسیب عضلانی، حداکثر قدرت انقباض ایزومتریک و حفظ تکرارها ی متوالی حرکات بالا تنه و پایین تنه درمردان جوان تمرین نکرده بود. 12 نفر از دانشجویان تمرین نکرده دانشگاه گیلان با میانگین سن 06/2 ± 17/23 سال، قد 55/3 ± 17/175، وزن 26/8 ± 33/67 کیلوگرم و چربی 82/1 ± 67/16 درصد برای شرکت در دو جلسه فعالیت مقاومتی با دو هفته استراحت بین هر جلسه در این پژوهش به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. ترتیب حرکات در هر جلسه شامل جلوپا، جلوبازو با هالتر، پشت پا، پشت بازو خوابیده با هالتر ، پرس پا و پرس سینه با شدت 80 درصد 1rm تا سر حد خستگی بود. آزمودنی ها به صورت تصادفی و توازن متقابل برای زمان های 1 و 3 دقیقه در هر جلسه فعالیت مقاومتی در گروه ها قرار گرفتند. آنزیم های کراتین کیناز و آسپارتات آمینوترنسفراز پیش از آزمون، 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی اندازه گیری شدند. میزان درک درد عضلانی، دامنه حرکتی مفصل آرنج و زانو و حداکثر قدرت انقباض ارادی ایزومتریک بالاتنه و پایین تنه قبل از شروع فعالیت، بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی و همچنین میزان ادراک فشار و خستگی پس از هر فعالیت مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد تکرارها پس از انجام هر حرکت ثبت و اختلاف تعداد تکرارهای نوبت اول و سوم به عنوان میانگین حفظ تعداد تکرارها در حرکات بالا تنه و پایین تنه تعیین گردید. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، t همبسته و آزمون تعقیبی بونفرونی برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که زمان استراحت 3 دقیقه در حرکات پایین تنه باعث حفظ تکرارها می شود (05/0p <). ادراک درد عضلانی و غلظت های ck و ast در زمان های 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی در هر دو گروه افزایش یافت (05/0p <). mvc و دامنه حرکتی در زمان های مختلف در هر دو گروه کاسته شد (05/0p <)، اما تفاوتی بین دوگروه در این متغیرها مشاهده نشد (05/0p > ). ادراک فشار و خستگی در همه فعالیت ها به جز حرکت پرس سینه در گروه 1 دقیقه بیشتر از 3 دقیقه بود (05/0p <). پژوهش حاضر نشان داد که تفاوت در حجم کار و حفظ تکرارها در زمان های استراحتی مختلف، مستقل از پاسخ های آسیب عضلانی و کوفتگی عضلانی است. همچنین زمان استراحت 3 دقیقه در حرکات پایین تنه منجر به حفظ تکرارها و بازیافت مناسب می شود.
محمد مهرتاش حمید اراضی
ال-کارنیتین با افزایش اکسیداسیون اسید های چرب بلند زنجیر و تثبیت استیل کوآنزیم به شکل استیل کوآنزیم آزاد، احتمالا می تواند موجب افزایش فعالیت پیروات دهیدروژناز، کاهش تولید اسید لاکتیک و بهبود عملکرد ورزشکار شود. بر این اساس، هدف از این تحقیق بررسی اثر مکمل یاری حاد ال-کارنیتین بر لاکتات، گلوکز خون، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی مردان تمرین کرده بود. 16 مرد تمرین کرده (میانگین سنی 21.43 سال) به صورت داوطلبانه از دانشکده تربیت بدنی دانشگاه گیلان، به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت دوسوکور در دو آزمون مجزا به فاصله 7 روز شرکت کردند. آزمودنی ها 90 دقیقه قبل از انجام فعالیت هوازی و بی هوازی 3 گرم مکمل ال-کارنیتین یا دارو نما (مالتودکسترین) را مصرف کردند. برای فعالیت هوازی از آزمون شاتل 20 متر و برای فعالیت بی هوازی از آزمون رست استفاده شد. نمونه های خونی 5 دقیقه پیش و 4 دقیقه پس از آزمون جمع آوری شدند. از شرکت کننده ها خواسته شد برای نمونه گیری خونی و انجام آزمون ها صبح و در حالت ناشتا حضور یابد. برای مشخص کردن تفاوت بین گروه مکمل و دارونما در هر فعالیت از آزمون t استفاده شد. در گروه مکمل(فعالیت هوازی 62/20±25/141 و فعالیت بی هوازی 47/55±38/145) پس از فعالیت میزان لاکتات کمتری نسبت به گروه دارونما (فعالیت هوازی 85/20±00/151 و فعالیت بی هوازی 59/28±50/152) داشتند (05/0p?). همچنین، گروه مکمل (فعالیت هوازی 74/19±00/136 و فعالیت بی هوازی 64/13±50/115) پس از فعالیت از گلوکز خون بیشتری در مقایسه با گروه دارونما (فعالیت هوازی 65/15±62/121 و فعالیت بی هوازی 63/12±12/110) برخوردار بودند (05/0p?). مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی، حداکثر و میانگین توان بی هوازی نیز در گروه مکمل (به ترتیب 28/3±74/48، 44/83±75/520 و 14/96±50/382 )به طور معنی داری از گروه دارونما (به ترتیب 01/4±07/45، 59/109±38/483 و 30/82±62/361) بیشتر بود (05/0p?). یافته ها نشان می دهند که مصرف حاد مکمل ال-کارنیتین می تواند موجب بهبود عملکرد هوازی و بی هوازی شود.
اکبر صالحی بهمن میرزایی
در حال حاضر تمرین مقاومتی به عنوان بخش کاملی از برنامه های بازتوانی و ارتقای سلامتی در دامنه ی وسیعی از حوزه های بالینی مورد توجه قرار گرفته است. تمرین مقاومتی یکطرفه منجر به افزایش قدرت نه فقط در عضو تمرین کرده، بلکه در عضلات مشابه عضو طرف مقابل نیز می شود. این پدیده انتقال دو جانبه نامیده می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر دو نوع تمرین مقاومتی ایزوتونیک و ایزومتریک بر پدیده ی انتقال دو جانبه بود. تعداد 40 آزمودنی تمرین نکرده (حداقل به مدت 1 سال) به طور تصادفی به دو گروه تمرینی ایزوتونیک (15 نفر) و ایزومتریک (15 نفر) و یک گروه شاهد (10 نفر) تقسیم شدند که به طور یکطرفه اکستنسورهای زانو را تمرین دادند. طول دوره ی تمرینی 3 جلسه در هفته و 6 هفته بود. برنامه ی تمرینی گروه ایزوتونیک شامل 80% 1rm، 3 نوبت (2 دقیقه استراحت بین نوبت ها) و 6 تا 8 تکرار بر روی اکستنسورهای زانو و برنامه ی تمرینی گروه ایزومتریک نیز شامل 30 انقباض ایزومتریک بیشینه در60 درجه از فلکشن زانو (2 تا 4 ثانیه مدت انقباض) با 15 ثانیه استراحت بین هر انقباض بود که به صورت حداکثر تلاش انجام شد. گروه کنترل نیز در محل تمرین حضور داشتند، اما هیچ گونه فعالیتی انجام ندادند. قدرت پویا (1rm)، قدرت ایستا (mvic) و الکترومیوگرافی یکپارچه (iemg) قبل و بعد از دوره ی تمرینی اندازه گیری شد. قدرت 1rm و mvic در دو گروه تمرینی در عضو تمرین کرده (به ترتیب 95/28% و 38/17% در گروه ایزوتونیک و 87/14% و 76/25% در گروه ایزومتریک) و تمرین نکرده (به ترتیب 16/10% و 33/8% در گروه ایزوتونیک و 18/10% و 21/6% در گروه ایزومتریک) به طور معنی داری (05/0?p) افزایش یافت، تغییرات iemg نیز مشابه با قدرت بود، اما در گروه کنترل در هیچ یک از متغیرها تغییر معنی داری مشاهده نشد. تفاوت معنی داری در پدیده ی انتقال دو جانبه بین دو گروه ایزوتونیک (33/8%) و ایزومتریک (21/6%) در عضلات اکستنسور پای تمرین نکرده مشاهده نشد. با وجود این، با در نظر گرفتن شدت تمرین و میزان انتقال دوجانبه در هر یک از گروه ها، به نظر می رسد در برنامه های بازتوانی، تمرین مقاومتی ایزوتونیک ممکن است سودمندتر از تمرین ایزومتریک باشد.
پرستو حاج قربانی فرهاد رحمانی نیا
در دهه های اخیر افزایش بروز اختلال تغذیه و تصویر بدن در جوامع گزارش شده است و در این میان زنان جوان و نوجوان بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلال تغذیه هستند. هدف از پژوهش حاضربررسی اختلال تغذیه و تصویر بدن دردختران دانش آموز ورزشکار و غیرورزشکار بود. 901 دانش آموز دختر غیرورزشکار و 185 دانش آموز دختر ورزشکار 17-15 ساله، به صورت تصادفی در این پژوهش شرکت کردند. در ابتدا قد و وزن آزمودنی ها برای مقایسه bmi واقعی، bmi ادراک شده و دلخواه اندازه گیری شد. اطلاعات این پژوهش از طریق پرسشنامه های اطلاعات شخصی، سابقه فعالیت ورزشی، نگرش غذایی-26، و مقیاس تصویری شکل بدن جمع آوری شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از برنامه spss در دو سطح آمارتوصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با بررسی داده ها، تفاوت معنی دار نارضایتی از شکل بدن بین دو گروه مشاهده شد (05/0 >p). بالاترین میزان نارضایتی ازشکل بدن در غیرورزشکاران (79 درصد) گزارش شد که دراین میان 57 درصد از این نارضایتی تمایل به کاهش وزن بود، در بین ورزشکاران هم 53 درصد آنها از بدن خود رضایت نداشتند. همچنین با در نظر گرفتن فشارهای اجتماعی برای تغییر وزن در دو گروه، دختران غیرورزشکار بیش از دیگران (81 درصد)؛ با این فشار اجتماعی روبرو بودند. در هر دو گروه بیشترین همبستگی بین bmi واقعی و bmi ادراک شده مشاهده شد (در ورزشکاران 67/0 =r، 001/0 = p و در غیرورزشکاران 65/0 =r ،001/0 = p)، همچنین در گروه ورزشکاران همبستگی مثبتی میان bmi واقعی و انحراف در تصویر بدن وجود داشت (6/0 =r، 001/0 = p). بین غیرورزشکاران هم رابطه معنی داری بین نارضایتی ازشکل بدن و فشار اجتماعی برای کاهش وزن مشاهده شد (48/0 = r، 001/0= p)، به این معنی که افزایش فشار اجتماعی برای کاهش وزن موجب افزایش نارضایتی از شکل بدن می شود. به نظر می رسد عوامل موثر در بروز اختلال تغذیه و نارضایتی از شکل بدن در ورزشکاران و غیرورزشکاران متفاوت باشد. در ورزشکاران موثرترین عامل سطح فعالیت بدنی است و با بالا رفتن سطح رقابت میزان این اختلال بیشتر می شود. در بین غیرورزشکاران نارضایتی از شکل بدن، انحراف در تصویر بدن، فشار اجتماعی برای کاهش وزن و همچنین شاخص توده بدنی از عوامل مهم محسوب می شوند؛ در واقع فعالیت بدنی نقشی دوگانه در سلامتی ورزشکار دارد. گاهی نقش محافظت-کننده در برابر نارضایتی از شکل بدن دارد و گاهی باعث تشدید اختلال تغذیه؛ بالاخص در ورزشکاران حرفه ایی می شود.
اسماعیل فرزانه فرهاد رحمانی نیا
نقش چندگانه پروتئین های غذایی و اسیدهای آمینه کلیدی مانند گلوتامین و لوسین سبب ایجاد کاربردهای بالقوه گوناگونی برای ورزشکاران شده است بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرمکمل گلوتامین بر کوفتگی عضلانی تأخیری و تغییرات الکتریکی عضله (mdf,mpf) پس از انقباض های برونگرا در مردان تمرین نکرده بوده. آزمودنی های این تحقیق را 17 داوطلب مرد سالم تمرین نکرده (سن 27/2±35/22 سال، وزن 78/9±91/69 کیلوگرم، قد 32/4±08/177 سانتی متر) تشکیل داده که به صورت تصادفی و دو سو کور به دو گروه مکمل ( 9 نفر ) و دارو نما ( 8 نفر ) تقسیم شدند. آزمودنی ها مکمل و دارو نمای (1/0گرم/کیلوگرم وزن بدن) خود را 3 روز در هفته و برای 4 هفته مصرف کردند. هر آزمودنی قبل از ورود به مطالعه از نظر عادات غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. شرکت کنندگان 6 نوبت حرکت جلو ران تا مرز خستگی با 75 درصد یک تکرار بیشینه را با دستگاه جلو ران و با فاصله 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها اجرا می کردند. کراتین کیناز، فعالیت الکترومیوگرافی، دامنه حرکتی مفصل زانو، درک درد عضلانی و حداکثر انقباض ارادی قبل از اجرای پروتکل و 24 و 48 ساعت پس از آن اندازه گیری شد. با توجه به اطلاعات بدست آمده هیچ نوع تفاوت معنی داری در کراتین کیناز، فعالیت الکترومیوگرافی، دامنه حرکتی، درک درد عضلانی و حداکثر انقباض ارادی بین دو گروه مشاهده نشد (05/0p>). با توجه به نتایج حاصله می توان چنین نتیجه گرفت که مکمل گلوتامین تأثیر معنی داری بر شاخص های آسیب عضلانی بین دو گروه نداشته است.
الهام میرجمالی رحیم رمضانی نژاد
هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل استرس زا در داوران بین المللی و ملی ایران است؛ بنابراین از میان کلیه داوران ملی و بین المللی شش رشته تیمی و پنج رشته انفرادی (n=723)، 605 داور (83 درصد) در این تحقیق شرکت کردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه زمینه یابی استرس داوران (soss) استفاده شد. این پرسشنامه 29 سوال را در بر می گیرد که برای روایی آن از اظهار نظر تخصصی 15 عضو هیات علمی دانشگاه استفاده و ثبات درونی آن روی 30 داور تایید شد (a=0.93). داده ها با آزمون فریدمن، یومن ویتنی و کروسکال والیس در سطح معنی داری p£0.05 تجزیه تحلیل آماری شد. یافته ها نشان داد از شش عامل استرس زا در داوران به ترتیب عوامل ترس از اشتباه داوری، عملکرد فردی و فنی و ارزیابی عملکرد در بالاترین اولویت قرار دارند. با اینکه تفاوت معنی داری در اولویت عوامل استرس زای داوران ملی و بین المللی مشاهده نشد، داوران ورزش های تیمی استرس بیشتری را در عامل تعارضات میان فردی و شرایط زمانی و داوران ورزش های انفرادی استرس بیشتری را در عامل ارزیابی عملکرد، مشکلات شخصی و عملکرد فنی گزارش کردند (p£0.05). ضمنا داوران جوان (کمتر از 40 سال) استرس بیشتری در عامل مشکلات شخصی و تعارضات میان فردی داشتند
سیده تهمینه سعیدی ضیابری حمید محبی
مقدمه: عوامل میانجی بسیاری از جمله اپلین، در روند اثرگذاری فعالیت های منظم هوازی در تنظیم و بهبود سطوح انسولین و گلوکز خون و همچنین، اختلالات متابولیک و دیابت نوع 2 نقش دارند. در مطالعه حاضر اثر تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح اپلین و گلوکز پلاسما، ، مقاومت به انسولین، نیمرخ چربی و فشار خون در زنان سالم و مبتلا به دیابت نوع 2 بررسی شد. روش شناسی: در این مطالعه، 18 زن سالم (با میانگین و انحراف معیار سن 90/4 ± 94/43 سال، وزن 08/5 ± 54/65 کیلوگرم، قد 74/5 ± 41/157 سانتی متر) و 18 زن مبتلا به دیابت نوع 2 (با میانگین و انحراف معیار سن90/6 ± 61/53 سال، وزن 89/9 ± 54/64 کیلوگرم، قد 26/6 ± 44/153 سانتی متر و با داشتن حداکثر5 سال سابقه دیابت) انتخاب شدند. زنان سالم و دیابتی در قالب چهار گروه، دو گروه کنترل (9n=) و دو گروه تمرین (9n=) شرکت کردند. آزمودنی های گروه تمرین 8 هفته برنامه دویدن و پیاده روی را 3 جلسه در هفته با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. قبل و بعد از اتمام برنامه تمرین، حداکثر اکسیژن مصرفی، درصد چربی بدن، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به لگن و فشار خون، همچنین سطوح اپلین، انسولین، گلوکز پلاسما، شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ چربی پس از 12 ساعت ناشتای شبانه اندازه گیری شد. یافته ها: در گروه تمرین زنان سالم، حداکثر اکسیژن مصرفی و hdl افزایش و غلظت تری گلیسیرید، وزن بدن، شاخص توده بدنی و درصد چربی آنها نسبت به پیش از تمرین و در مقایسه با گروه کنترل به طورمعنی داری کاهش نشان داد (05/0>p). نتایج نشان داد که فشار خون سیستولی در گروه تمرین به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p). همچنین، نتایج نشان داد 8 هفته تمرین هوازی تفاوت معنی داری بین دو گروه زنان سالم در متغیرهای سطوح اپلین، انسولین، سطوح گلوکز ناشتا و شاخص مقاومت به انسولین ایجاد نمی کند. اما در گروه تمرین زنان دیابتی، اپلین پلاسما، و شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان داد (01/0>p). همچنین، در گروه تمرین به طور معنی داری غلظت hdl افزایش و فشار خون سیستولی بطور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. سطح گلوکز گروه تمرین زنان دیابتی نیز نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری را نشان داد (01/0>p). نتیجه گیری: بطور کلی به نظر می رسد کاهش مشاهده شده در سطوح اپلین پلاسما و شاخص مقاومت به انسولین، در گروه تمرین زنان دیابتی، حاکی از آن است که فعالیت بدنی منظم احتمالاً ممکن است با ویژگی ضدالتهابی خود موجب کاهش سطوح اپلین پلاسما شود، و کاهش سطوح اپلین ممکن است در بهبود حساسیت به انسولین اثرگذار باشد. اما در گروه تمرین زنان سالم، به نظر می رسد تمرین با شدت متوسط یا کاهش توده چربی بدن به تنهایی نمی تواند اثر قابل ملاحظه ای بر مقادیر اپلین خون و مقاومت به انسولین داشته باشد.
کاظم ستوده بهمن میرزایی
مطالعات گوناگون نشان دادندکه ترتیب حرکت متفاوت فعالیت مقاومتی اثر معنی داری بر پاسخ های هورمونی و متابولیکی می گذارد. این عوامل می توانند به پاسخ های متفاوت آسیب عضلانی منجر شوند و اهداف تمرین را دستکاری کنند. هدف این پژوهش اثر ترتیب حرکت در تمرین با وزنه بر آنزیم کراتین کیناز(ck)، حداکثر قدرت انقباض ارادی ایزومتریک (mvc) و حفظ تکرارها در نوبت های متوالی حرکات در مردان جوان تمرین نکرده بود. 12 نفر از دانشجویان تمرین نکرده دانشگاه گیلان با میانگین سن 05/3 ± 12/23 سال، قد 35/4 ± 47/173سانتی متر، وزن 26/9± 33/68 کیلوگرم و چربی 22/1 ± 67/15درصد برای شرکت در دو جلسه فعالیت مقاومتی با دوهفته استراحت بین هر جلسه در این پژوهش به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. دو جلسه فعالیت مقاومتی را (سه نوبت، با 80% درصد یک تکرار بیشینه، دو دقیقه استراحت بین نوبت ها و حرکات) با حرکات مشابه در ترتیب های معکوسی اجرا کردند (گروه عضلات بزرگ به کوچک در مقابل عضلات کوچک به بزرگ). آزمودنی ها به صورت تصادفی و توازن متقابل برای ترتیب حرکت ها در هر جلسه فعالیت مقاومتی در هر دو گروه قرار گرفتند. در هر جلسه آنزیم کراتین کیناز (ck) پیش از آزمون، 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی اندازه گیری شد. میزان درک درد عضلانی، دامنه حرکتی مفصل آرنج و حداکثر قدرت انقباض ارادی ایزومتریک آرنج قبل از شروع فعالیت، بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی و همچنین میزان ادراک فشار و خستگی پس از هر فعالیت مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد تکرار ها پس از انجام هر حرکت ثبت و اختلاف تعداد تکرار های نوبت اول و سوم به عنوان میانگین حفظ تعدد تکرار ها در حرکات بالاتنه تعیین گردید. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، t همبسته و آزمون تعقیبی بونفرونی برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که اجرای گروه های عضلانی بزرگ در ابتدای جلسه تمرینی حرکات بالاتنه باعث حفظ تکرار ها می شود. ادراک درد عضلانی و غلظت ck در زمان های 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی در هر دو گروه افزایش یافت (p< 0.05). mvc و دامنه حرکتی در زمان های مختلف در هر دو گروه کاسته شد، اما تفاوتی بین دو گروه در این متغیر ها مشاهده نشد. تفاوت معنی داری در ادراک فشار و خستگی بین ترتیب حرکت ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که تفاوت در حجم کار و حفظ تکرار ها در ترتیب حرکت متفاوت فعالیت مقاومتی، مستقل از پاسخ های آسیب عضلانی و کوفتگی عضلانی است. همچنین کل تعداد تکرار ها در حرکات پرس سینه با هالتر و کشش با دستگاه قرقره در ترتیب حرکت گروه عضلات بزرگ به کوچک در مقایسه با گروه عضلات کوچک به بزرگ، بطور معنی داری بزگتر بود.
مهدی قهرمانی مقدم بهمن میرزایی
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر فعالیت مقاومتی و مکمل ملاتونین بر شاخص های فشار اکسایشی و آنتی اکسیدانی در مردان سالمند تمرین نکرده و تمرین کرده رقابتی (گروه تمرین کرده، تعداد = 8 نفر، سن 98/1 ± 75/59 سال، قد 08/7 ± 25/172 سانتی متر، وزن 6/14 ± 76 کیلوگرم و گروه تمرین نکرده، تعداد = 7 نفر، سن 9/1 ± 42/61 سال، قد 09/4 ± 14/173 سانتی متر، وزن 15/8 ± 71/79 کیلوگرم) بود که به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها فعالیت مقاومتی را که شامل: پرس سینه، باز کردن زانو، کشیدن میله لت، خم کردن زانو، جلو بازو، ساق پا و پشت بازو بود را با 60 تا 70 درصد یک تکرار بیشینه (1rm) و 8 تا 12 تکرار انجام دادند. برای اندازه گیری پراکسیداسیون لیپید (8-iso pgf2?)، آسیب dna (8-ohdg)، ملاتونین، بیلی روبین تام و اسید اوریک، نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 24 ساعت پس از فعالیت و همچنین مکمل سازی و فعالیت مقاومتی جمع آوری شدند و با استفاده از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد مقایسه قرار گرفتند. برای مقایسه بین گروه های ورزشکار و غیرورزشکار از آزمون t مستقل استفاده شد. پس از فعالیت مقاومتی افزایش معنی داری در پراکسیداسیون لیپید (05/0>p) و آسیب dna (05/0>p) در هر دو گروه مشاهده شد. در 24 ساعت پس از تمرین مقدار شاخص ها کاهش معنی داری نسبت به پیش از تمرین داشت و به سطوح اولیه بازگشت. سالمندان غیرورزشکار به طور معنی داری پراکسیداسیون لیپید (05/0>p) و آسیب dna (05/0>p) بیشتری پس از فعالیت مقاومتی داشتند. مقادیر پای? بیلی روبین تام (059/0 = p) و ظرفیت تام آنتی-اکسیدانی (067/0 = p) به طور غیر معنی داری در گروه ورزشکار بالاتر بود. تفاوت معنی داری در میزان اسید اوریک آزمودنی-های دو گروه مشاهده نشد. فعالیت مقاومتی تغییر معنی داری در هیچ یک از شاخص ها ایجاد نکرد. مکمل سازی ملاتونین میزان شاخص آسیب اکسیداتیو dna (8-ohdg) را به طور غیرمعنی داری کاهش داد (86/0 = p). همچنین، میزان شاخص پراکسیداسیون لیپید (8-iso pgf2?) را در گروه ورزشکار به طور غیرمعنی داری کاهش داد (19/0 = p). اما این کاهش در قبل و بعد از فعالیت مقاومتی در گروه غیرورزشکار معنی دار (028/0 = p) بود. در پایان، مکمل ملاتونین باعث کاهش غیرمعنی دار بیلی روبین تام در هر دو گروه [ورزشکار (17/0 = p) و غیرورزشکار (23/0 = p)]، اما افزایش غیرمعنی دار اسید اوریک در دو گروه شد [ورزشکار (58/0 = p) و غیرورزشکار (56/0 = p)]. گروه ورزشکار در 24 ساعت بعد از فعالیت مقاومتی به طور معنی داری (037/0 = p) اسید اوریک بالاتری داشت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، فعالیت منظم و طولانی مدت کشتی منجر به بروز آسیب اکسایشی کمتری می شود و کشتی گیران سالمند فعال پس از فعالیت مقاومتی آسیب اکسایشی کمتری را تجربه می کنند. همچنین، فعالیت منظم و طولانی مدت منجر به بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی سالمندان می شود. نهایتا، مکمل ملاتونین اثرات مطلوبی بر فشار اکسایشی ناشی از فعالیت مقاومتی داشت و منجر به بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی گردید.
سجاد جعفری سیریزی فرهاد رحمانی نیا
هدف این مطالعه مقایسه اثرات 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر قدرت، تصویر بدنی و اضطراب دانشجویان پسر کم وزن مضطرب بود. مواد و روش ها: چهل دانشجوی کم وزن مضطرب به 2 گروه تقسیم شدند: گروه تمرینات قدرتی (20نفر) و گروه شاهد (20 نفر). در گروه تمرینات قدرتی افراد به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته، تمرین مقاومتی پیش رونده برای کل بدن انجام دادند، در حالی که گروه شاهد هیچ فعالیتی انجام نداد. اندازه گیری های آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی، تصویر بدنی (پرسشنامه mbsrq)، اضطراب (پرسشنامه stai)، استقامت عضلانی و یک تکرار بیشینه در شش ورزش قبل و بعد از یک دوره تمرینی 8 هفته اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی اثر معنی داری در افزایش قدرت قسمت بالا تنه و پایین تنه اندازه گیری شده با یک تکرار بیشینه و همچنین هیپرتروفی عضلات پاها و بازوها دارد (05/0>p). علاوه بر این، گروه تمرینات قدرتی افزایش بهبود قابل توجهی در تصویر بدنی (bi) و کاهش اضطراب بدنی اجتماعی (spa) نسبت به گروه کنترل داشت. نتیجه گیری: این مطالعه از استفاده تمرینات قدرتی برای بهبود تصویر بدنی و اضطراب حمایت می کند. این امر ممکن است در نتیجه تغییرات قابل توجه در نتیجه تمرینات مقاومتی همچون: افزایش معنی دار در استقامت عضلانی، قدرت و توده عضلانی باشد.
بابک عبادی شیرمرد فرهاد رحمانی نیا
هدف از تحقیق حاضر ، مقایسه اثر فعالیتهای هوازی و مقاومتی با شدت های متفاوت بر اشتها و خلق و خو می باشد. آزمودنی ها 15 دقیقه قبل و 15 دقیقه پس از پایان هر فعالیت پرسشنامه های مربوط به اشتها و خلق و خو را تکمیل کردند. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف - اسمیرتف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که فعالیت های با شدت کم باعث افزایش بیشتری در احساس گرسنگی و میل به غذا در هر دو گروه چاق و لاغر شد در حالیکه نتایج آزمون تی همیشه نشان داد این اثر فقط در گروه فعالیت مقاومتی با شدت کم معنی دار بود. همچنین فعالیت مقاومتی با شدت زیاد بیشترین افزایش را در احساس سیری و پری نشان داد که این افزایش فقط در افراد چاق معنی دار بود. با توجه به نتایج بدست آمده، فعالیت مقاومتی با شدت کم باعث افزایش اشتها و فعالیت مقاومتی با شدت زیاد باعث کاهش اشتها شد، هر چند فعالیت هوازی با شدت کم نسبت به هوازی با شدت زیاد باعث افزایش بیشتری در اشتها شد، اما این تفاوت معنی در نبود. همچنین نتایج نشان داد که فعالیت های با شدت کم نسبت به فعالیت های با شدت زیاد باعث بهبود خلقی می شود. با این حال بین نوع فعالیت ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
فرهاد پاشازاده حمید محبی
هدف پژوهش حاظر مقایسه آثار ترکیبی یک دوره تمرین مقاومتی و آموزش تغذیه¬ای مرتبط بر قدرت عضلانی و ترکیب بدن دانشجویان پسر غیر ورزشکار بود. 32 مرد جوان غیرورزشکار با میانگین و انحراف معیار سن 6/0 ± 22 سال، قد 5 ± 175 سانتی¬متر، وزن 06/4 ± 36/67 کیلوگرم آزمودنی¬های این پژوهش بودند. پس از اندازه¬گیری¬های اولیه شامل وزن، چربی زیرپوستی سه نقطه¬ سینه¬ای، شکمی و رانی، محیط بازو و ران، قدرت پویا و ایستا بالاتنه و پایین¬تنه، سطح دانش تغذیه¬ای و میانگین امتیاز تنوع غذایی. آزمودنی¬ها به مدت 6 هفته در قالب چهار گروه آموزش- تمرین مقاومتی (تعداد 8 نفر)، تمرین مقاومتی (تعداد 8 نفر)، آموزش تغذیه¬ای (تعداد 8 نفر) و گروه شاهد (تعداد 8 نفر) تحت آموزش و تمرین قرار گرفتند که شدت تمرینات برای دو هفته اول 50 درصد حداکثر قدرت و برای دو هفته دوم 60 درصد و برای دو هفته سوم 70 درصد حداکثر قدرت آزمودنی¬ها در نظر گرفته شد. یافته¬های پژوهش نشان دادند که وزن، قدرت پویای بالاتنه و پایین¬تنه، قدرت ایزومتریک پایین¬تنه، هایپرتروفی عضلانی بالاتنه و پایین¬تنه و شاخص توده بدنی آزمودنی¬ها¬، فقط در دو گروه آموزش- تمرین مقاومتی و گروه تمرین مقاومتی افزایش معنی¬داری یافتند به طور کلی با توجه به یافته¬های پژوهش حاضر می¬توان نتیجه¬گیری کرد که در صورت همراه شدن آموزش¬های تغذیه¬ای با تمرینات مقاومتی بهبودی نسبی بیشتری را در متغیرهای فوق الذکر داشته باشند.
الله یار عرب مومنی فرهاد رحمانی نیا
هدف: به نظر می رسد، در سالمندی، همراه با تغییرات فیزیولوژیک، کاهش بیان ژن های mct1 و mct4 در عضلات اسکلتی اتفاق افتد، ولی این کاهش می تواند، با فعالیت ورزشی تعدیل شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی آثار تمرین تناوبی و سن، بر بیان ژن های mct1، mct4 و متابولیسم لاکتات عضلات اسکلتی موش های صحرایی بود. روش پژوهش: تعداد 40 سر موش در دو گروه سنی پیر [(20سر)، (سن 27 ماه و وزن 31± 389 گرم)[ و جوان ] (20سر)، (سن 3 ماه و وزن 13± 224 گرم)] تهیه شده و هر گروه، به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 = n) و شاهد (10 = n) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل، 4 دقیقه دویدن و 2 دقیقه استراحت فعال در10 وهله تمرینی، به مدت 60 دقیقه، 6 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بصورت فزاینده روی نوارگردان اجرا شد. موش ها 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی بیهوش شده و عضلات نعلی (sol) و بازکننده طویل انگشتان پا (edl) خارج گردید. همچنین خون گیری از قلب حیوان انجام شد. نمونه های بافتی در نیتروژن مایع، منجمد و برای بررسی متابولیسم لاکتات و بیان mct1 و mct4 در دمای 80- درجه نگهداری شد. اندازه گیری لاکتات، فعالیت آنزیم های سیترات سنتاز (cs ) و لاکتات دهیدروژناز (ldh) به روش آنزیماتیک و بیان ژن با استفاده از روش pcr real-time صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، تعقیبی توکی و t مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج تحقیق افزایش معنی داری را در mct4mrna وmct1 عضلات اسکلتی هر دو گروه سنی نشان داد (0/05> p). همچنین، در نسبت افزایش بیان ژن در دو گروه سنی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. علاوه براین، کاهش معنی داری در لاکتات عضلات نعلی و بازکننده طویل انگشتان پا در دو گروه تجربی (پیر و جوان) دیده شد (0/05> p). همچنین، افزایش معنی داری در فعالیت آنزیم cs گروه تجربی در عضله edl و sol در هر دو گروه سنی مشاهده شد (0/05> p)، ولی فعالیت ldh عضله edl و sol در گروه پیر تجربی افزایش معنی داری نداشت. با این حال، فعالیت ldh در هر دو عضله edl و sol درگروه جوان تجربی افزایش معنی داری داشت ( 0/05> p). نتیجه گیری: این نتایج نشان دهنده تاثیر تمرین تناوبی بر افزایش بیان mct1 و mct4، آنزیم سیترات سنتاز و کاهش لاکتات در عضلات اسکلتی است و نشان می دهد که این تاثیر احتمالا مستقل از سن است. افزایش بیان mct ها به دنبال تمرین، انتقال لاکتات به خون را تسهیل نموده و پاکسازی لاکتات عضلات را افزایش می دهد.
محمد رضا فدائی چافی حمید محبی
مقدمه: لپتین سرم و مقاومت به انسولین از موضوعات مشترک چاقی و بلوغ محسوب می¬شود. تغییرات این دو متغیر¬ فیزیولوژیکی در دوره حساس بلوغ بارز است. بنابراین شناسایی عوامل مرتبط با چاقی در این دوران برای کنترل پیامدهای آن ضروری به نظر می¬رسد. هدف از این مطالعه بررسی آثار تمرین هوازی و محدودیت کالریک بر لپتین سرم و شاخص مقاومت به انسولین پسران چاق در مراحل مختلف بلوغ بود. روش¬پژوهش: تحقیق حاضر با طرح پیش¬آزمون و پس¬آزمون به¬صورت مقطعی اجرا شد. آزمودنی¬ها شامل 53 پسر چاق 12 تا 17 سال بودند. برای اندازه¬گیری دوره بلوغ از تصویر مقیاس تانر به روش خوداظهاری و سطوح سرمی تستوسترون استفاده شد. آنها در دو گروه ts2,3 و ts4,5 همتا شده و هر گروه نیز در گروه¬های تمرین هوازی، رژیم غذایی و کنترل قرارگرفتند. پس از اندازه-گیری¬های آنتروپومتریکی، سطوح سرمی لپتین، انسولین، تستوسترون و گلوکز خون درحالت ناشتا اندازه¬گیری شد. شاخص مقاومت به انسولین با استفاده از مدل homa-ir محاسبه شد.گروه تمرین هوازی به مدت 12 هفته، هفته¬ای 3 جلسه به طور میانگین 30 دقیقه با شدت 60 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه دویدند. از پدومتر برای اندازه¬گیری سطح فعالیت بدنی و از نرم افزار n4 برای اندازه¬گیری انرژی دریافتی استفاده شد. برای آزمودنی¬های گروه رژیم غذایی، برنامه غذایی کم انرژی بر مبنای دریافت 500 تا 1000 کیلوکالری کمتر از نیاز روزانه، تنظیم شد. یافته¬ها: پس از 12 هفته، کاهش درصد چربی بدن، سطوح لپتین سرم و شاخص مقاومت به انسولین و همچنین افزایش توده خالص بدن در گروه¬های تمرین هوازی و رژیم غذایی در همه مراحل بلوغ معنی¬دار بود (05/0 p ). کاهش شاخص توده بدنی و توده چربی بدن در گروه رژیم غذایی و فقط در گروه تمرین هوازی با مرحله بلوغ ts4,5 معنی¬دار بود (05/0 p ). از سوی دیگر، در گروه کنترل فقط کاهش شاخص مقاومت به انسولین در ts2,3 معنی¬دار بود (05/0 p ). مقایسه تغییرات گروه¬ها نشان داد فقط تغییرات درصد چربی بدن در هر دو مرحله بلوغ معنی¬دار بود. آنالیز واریانس دوطرفه نشان داد بلوغ در تغییرات لپتین اثر گذار است (05/0 p )؛ با این وجود بین تاثیر تمرین هوازی وکاهش کالریک بر آزمودنی¬های گروه ts2,3 و گروه ts4,5تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: تمرین هوازی و کاهش کالریک در پسران نوجوان چاق می¬تواند منجر به تغییرات مطلوبی در ترکیب بدن شود که با افزایش تستوسترون و کاهش لپتین سرم همراه بود. با این حال بخشی از این تغییرات حاصل فرایند طبیعی رشد در دوران بلوغ است که با توجه به مرحله بلوغ آزمودنی¬ها می¬تواند منجر به بروز پاسخ¬های متفاوتی به تمرینات هوازی و کاهش کالریک گردد، هرچند به دلیل تعداد کم آزمودنی¬ها نشان دادن آن به¬خوبی امکان¬پذیر نبود.
ایمان محمدی مهرداد امیر نژاد مژدهی
چکیده : امروزه در جوامع شهری ، ورزش از مهمترین فعالیتهای سالم در اوقات فراغت مردم به شمار می رود. اهمیت سلامت جامعه آن چنان است که دولت مردان برای حفظ جامعه و پرهیز از به انحراف کشیده شدن افراد، به ویژه جوانان از ورزش پشتیبانی کرده اند.با توجه به اینکه امروز ورزش نه به عنوان یک تفریح بلکه به یکی از پر درآمدترین صنایع تبدیل شده است، رقابت فشرده ای در میان بسیاری از کشورهای جهان برای جذب علاقه مندان و سرمایه گذاران در این صنعت شده است.این مجتمع ها اغلب متناسب با فرهنگ ودر خور زندگی اجتماعی مردم هر منطقه می باشند.در ایران نیز ورزش تاثیر زیادی در پرورش افراد جامعه خواهد داشت. به طوریکه اگر در مسیر صحیح قرار بگیرد موجبات پیشرفت آن را فراهم آورده و در غیر این صورت موجب افزایش بزهکاری، اعمال نادرست و در کل زوال و نابودی شهر و مردمانش می شود. شهرستان تنکابن یکی از شهرهای استان مازندران می باشد و دارای جمعیت جوان به نسبت زیاد بوده که این پروژه نیز در پی احساس نیاز به مجتمع ورزشی تفریحی خاص و متناسب با شرایط استان مازندران و ویژگیهای آن طرح شده است. مجتمع ورزشهای تفریحی در تنکابن علاوه بر دارا بودن فضاهای ورزشی و تربیت بدنی ، وظیفه ی جبران ضعف ها و حفظ تندرستی افراد ، آماده کردن آنان برای زندگی ، تلاش و اهداف مشترک را عهده دار خواهد بود. مجتمع ورزشهای تفریحی در تنکابن شامل فضاهایی چون: استخر ، بولینگ ، سالن بدنسازی ، تنیس روی میز ، سالن چند منظوره ، بیلیارد ، رستوران و کافی شاپ ، سالن شمشیر بازی ، سالن تیراندازی ، آمفی تئاتر ، اداری می باشد. سایت مجموعه در شمال غرقی شهر تنکابن و در محدوده ی ما بین تنکابن و رامسر قرار دارد. واژه های کلیدی: ورزش ، تندرستی ، فراغت
اعظم شهسواری فرهاد رحمانی نیا
چکیده مقدمه: لپتین نقش مهمی در تنظیم هومئوستاز انرژی و آغاز فرایند بلوغ به عهده دارد. تاثیر فعالیت بدنی بر سطوح لپتین نوجوانان هنوز به طور کامل مشخص نشده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی سطوح لپتین، ترکیب بدن و توان هوازی دختران ورزشکار و غیر ورزشکار در ابتدا و انتهای بلوغ بود. روش پژوهش: 18دختر در مرحله ی ابتدایی بلوغ با میانگین سنی 39/0±25/10 سال، درصد چربی 45/4±82/23، شاخص توده بدن 53/1±55/18 و 18دختر در مرحله ی انتهایی بلوغ با میانگین سنی42/0±72/14سال، درصد چربی 65/1±75/20، شاخص توده بدن 16/3±43/25 (در هر گروه 9 نفر ورزشکار و 9 نفر غیر ورزشکار)، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. همچنین با استفاده از پرسشنامه مشخصات فردی، دخترانی را که حداقل به مدت دو سال سابقه فعالیت ورزشی منظم داشته و در هفته بیش از دو جلسه تمرین ورزشی منظم داشتند، به عنوان دختران ورزشکار در نظر گرفته شدند. ارزیابی مرحله بلوغ بر اساس الگوی 5 مرحله ای تانر بود. لپتین سرم، به روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین پس از تعیین ترکیب بدنی با استفاده از اندازه گیری چربی زیر پوستی با کالیپر، حداکثر اکسیژن مصرفی با آزمون پله کویین ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و با استفاده از نرم افزار 16 spss در سطح معنی داری 05/0 بررسی شدند. یافته ها: دختران غیر ورزشکار در انتهای بلوغ نسبت به دختران ورزشکار از سطوح لپتین بالاتری برخوردار بودند(05/0p?)؛ اما بین سطوح لپتین دختران ورزشکار و غیر ورزشکار در ابتدای بلوغ تفاوت معنی داری دیده نشد. همچنین دختران ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار توان هوازی بالاتری داشتند(05/0p?). نتیجه گیری: ما شاهد کاهش لپتین سرم، متعاقب فعالیت ورزشی منظم در دختران ورزشکار در انتهای بلوغ بودیم؛ اما در ابتدای بلوغ این کاهش معنی دار نبود، با این حال فواید فعالیت منظم ورزشی در افزایش توان هوازی دختران ورزشکار در ابتدا و انتهای بلوغ مشهود بود.
پیام سعیدی فرهاد رحمانی نیا
تحقیق حاضر اثر سه پروتکل تعادل منفی انرژی(neb) بر سطوح سرمی آدیپونکتین تام و آدیپونکتین با وزن مولکولی بالا (hmw) و غلظت آدیپونکتین تام در بافت چربی سفید نواحی مزنتریک (meat) و صفاقی خلفی (rpat) با توجه به انداز? آدیپوسیت و نفوذ ماکروفاژی را در موش های صحرایی که تحت رژیم غذایی پرچرب، چاق شده بودند، مورد مطالعه قرار داد. نمون? آماری تحقیق حاضر را 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار تشکیل می دادند. پس از نمونه برداری پایه،56 سر موش باقی مانده به طور تصادفی به گروه های کنترل (16 سر) و رژیم غذایی پرچرب (40 سر) تقسیم شدند. گروه پرچرب پس از 18 هفته، به زیرگروه های رژیم پرچرب و neb شامل محدودیت کالری، تمرین هوازی و ترکیبی (محدودیت کالری همراه با تمرین هوازی) تقسیم شدند. زیرگروه های neb به مدت 10 هفته، تحت تمرین هوازی (دویدن) با شدت70 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی، 25% محدودیت کالری و ترکیبی از پروتکل های هوازی و محدودیت کالری (یک روز در میان) قرار گرفتند. سطوح آدیپونکتین، تعداد ماکروفاژ و انداز? آدیپوسیت در بافت چربی نواحی خلف صفاقی و احشایی و همچنین سطوح سرمی گلوکز ، انسولین و نیمرخ لیپیدی اندازه گیری شدند.
فوزیه سیلاخوری فرهاد رحمانی نیا
چکیده ندارد.
علی اصغر بی آلایش فرزاد ناظم
چکیده ندارد.
محسن ابراهیمی فرهاد رحمانی نیا
چکیده ندارد.
حسین حسینی حسن دانشمندی
چکیده ندارد.
نسیم حبیب زاده فرهاد رحمانی نیا
چکیده ندارد.
مهدی قهرمانی مقدم بهمن میرزایی
چکیده ندارد.
بابک نخستین روحی فرهاد رحمانی نیا
چکیده ندارد.
ملیحه ربیعی فاروجی بهمن میرزایی
چکیده ندارد.
ابوالفضل جعفرزاده باغان فرهاد رحمانی نیا
چکیده ندارد.
فرهاد رحمانی نیا حجت الله نیک بخت
اهداف تحقیق هدف کلی: مقایسه اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن بر کوفتگی عضلانی تاخیری پس از انقباضهای شدید برونگرا اهداف اختصاصی: -1 مقایسه اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان تجمع آنزیم کرآتین کیناز (ck) در خون، 1، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا -2 مقایسه اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان احساس کوفتگی آزمودنیها، 1، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا. -3 مقایسه اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان حداکثر قدرت برونگرای تاکننده های آرنج آزمودنیها، 1، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا. -4 مقایسه اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان حداکثر قدرت ایستای تاکننده های آرنج آزمودنیها، 1، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا. -5 مقایسه اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان دامنه حرکتی آرنج آزمودنیها، 1، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا -6 مقایسه اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان دور بازوی آزمودنیها، 1، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا. فرضیه های برخاسته از اهداف -1 بین اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان تجمع آنزیم کرآتین کیناز (ck) در خون آزمودنیها، یک ، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا تفاوت وجود دارد. -2 بین اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان احساس کوفتگی تاخیری آزمودنیها، یک و 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا تفاوت وجود دارد. -3 بین اثر فعالیت بدنی و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان حداکثر قدرت برونگرای تاکننده های آرنج آزمودنیها، یک و 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا تفاوت وجود دارد. -4 بین اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان قدرت ایستای تاکننده های آرنج آزمودنیها، یک ، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا تفاوت وجود دارد. -5 بین اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان دامنه حرکتی مفصل آرنج (خم و راست کردن آرنج) آزمودنیها، یک ، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا تفاوت وجود دارد. -6 بین اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان دور بازوی آزمودنیها، یک ، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا تفاوت وجود دارد. -7 بین اثر فعالیت بدنی منتخب و ایبوپروفن و فعالیت بدنی با ایبوپروفن بر میزان چربی زیرپوستی ناحیه دو سر و سه سر بازوی آزمودنیها، یک ، 24 و 48 ساعت پس از انقباضهای برونگرا تفاوت وجود دارد. پیش فرضها -1 انقباضهای برونگرا سبب بروز کوفتگی عضلانی تاخیری می شوند. -2 درد و اسپاسم از مواردی هستند که پس از کوفتگی عضلانی تاخیری دیده می شود. -3 افزایش آنزیمها و wbc پس از بروز کوفتگی عضلانی تاخیری دیده می شود. -4 قدرت عضلانی و دامنه حرکتی پس از بروز کوفتگی عضلانی تاخیری کاهی می یابد.
عبدالحسین عرب پور مهرعلی همتی نژاد
هدف از انجام این تحقیق مقایسه آمادگی جسمانی دانش آموزان شهری و روستایی در دبیرستانهای پسرانه شهرستان ساری است. در این تحقیق آمادگی عمومی جسمانی دانش آموزان دردو بخش قابلیتهای جسمانی و حرکتی مورد بررسی قرار می گیرد.
فرزانه صم فرهاد رحمانی نیا
هدف از تحقیق حاضر مقایسه نتیجه بارداری و سلامت نوزاد در بدو تولد در مادران ورزشکار و غیرورزشکار است.
ظاهر اعتماد فرهاد رحمانی نیا
هدف از تحقیق حاضر تاثیر برنامه تمرین موضعی عضلات شکم بر روی تغییرات ترکیب بدن و لیپیدهای سرم می باشد.
فاطمه علی آبادی فرهاد رحمانی نیا
هدف از انجام این پژوهش تعیین ارتباط بهره هوشی با زمان حرکت و زمان واکنش دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار بوده است.
بهمن میرزایی قاضیانی خسرو ابراهیم
هدف کلی تحقیق: مقایسه میزان هورمون کورتیزول خون ورزشکاران در یک جلسه تمرین بیشینه صبح و عصر. اهداف جزیی: 1-تغییرات کمی هورمون کورتیزول پلاسمای افراد ورزشکار درتمرینات بیشینه صبح. 2-تغییرات کمی هورمون کورتیزول پلاسمای افراد ورزشکار درتمرینات بیشینه عصر. 3-مقایسه تغییرات کمی هورمون کورتیزول پلاسمای افراد ورزشکار درتمرینات بیشینه صبح و عصر. 4- مقایسه vo2 max آزمودنیها در صبح و عصر.
رضا رحیمی مقدم خسرو ابراهیم
در این تحقیق آزمون آمادگی هوازی کانادایی ، آزمون پله آستراند و آزمون دو 5/1 مایل بر روی دانش آموزان پسر 15 - 18 سال دبیرستان تربیت بدنی شهرستان رشت انجام خواهد شد و سپس نتایج برآورد شده از دانش آموزان با یکدیگر مقایسه خواهد گردید.
حسن بالو خسرو ابراهیم
هدف از انجام این تحقیق : بررسی تاثیر گرم کردن بر فعالیتهای نیمه استقامت است . ضمنا معین شود گرم کردن تا چه اندازه به بهبود نتایج آزمون کمک خواهد کرد. به عبارتی دیگر محقق سعی دارد بداند، آیا گرم کردن می تواند موفقیت فرد را جهت دستیابی به رکوردهای بهتر فراهم نماید، یا خیر؟ همچنین به عنوان بخشی از اهداف تحقیق اثر گرم کردن بر تغییر ضربان قلب در پایان انجام آزمون 1 مایل و 5 دقیقه پس از استراحت و 8 دقیقه پس از استراحت مدنظر گرفته است . ونهایتا رکوردهای بدست آمده و ضربان قلب دو گروه با یکدیگر مقایسه خواهد گردید.
محمدرضا فدایی مهرعلی همتی نژاد
در این تحقیق رابطه زمانهای واکنش و حرکت دست برتر شمشیربازان رده سنی جوانان با مقامهای کسب شده در مسابقات شمشیربازی قهرمانی کشور و همچنین درمورد 8نفر اول، مقایسه زمانهای مذکور با رنکینگ نهایی فدراسیون شمشیربازی در پایان سال 1380 در سه اسلحه فلوره، اپه و سابر مورد بررسی قرار گرفت.
مصطفی سلطانی فرهاد رحمانی نیا
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر حضور تماشاگران مرد و زن بر نتایج پرتاب آزاد بسکتبال و کشش بارفیکس است. جامعه آماری ورزشکاران شامل 15 دانشجوی پسر ورزشکار است که دو سال سابقه ورزشی در بسکتبال داشتند و از سوی مربی تیم دانشگاه مهارت آنها در آزمون مورد نظر، در حد بالای متوسط تایید شده است و نمونه آماری تماشاگران نیز، حدود 40 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه گیلان بودند که به طور تصادفی گزینش شده و این تماشاگران به صورت غیرفعال ، بر عملکرد ورزشکاران نظارت می کردند. روش کار به این صورت بود که آزمودنی ها درپنج جلسه جداگانه و در هر جلسه ، دو بار به اجرای هر یک از آزمونهای پرتاب آزاد بسکتبال و کشش بارفیکس پرداخته اند. همچنین قابل ذکر است که هر آزمودنی در جلسه اول به تنهایی (بدون حضور تماشاگران و همکنش) ، جلسه دوم در حضور هم کنش ، جلسه سوم در حضور هم کنش و تماشاگران زن ، جلسه چهارم در حضور همکنش و تماشاگران مرد و جلسه پنجم در حضور همکنش و تماشاگران مرد و زن به اجرای مهارت های مورد نظر پرداخته است.
ناصر زردی خسرو ابراهیم
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر برنامه آمادگی جسمانی 8 هفته ای بر تعداد گلبولهای سفید خون دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه گیلان بود.
کامران فرایی خسرو ابراهیم
پژوهش حاضر تاثیر یک جلسه فعالیت شدید هوازی را بر تعداد گلبولهای سفید خون کشتی گیران جوان مورد بررسی قرار داده است. منظور از گلبول سفید در این پژوهش ، نوتروفیلها، مونوسیتها، ائوزینوفیلها، لنفوسیتها و تعداد کل لکوسیتها می باشد. در جهت رسیدن به این هدف از کشتی گیران منتخب باشگاههای استان گیلان استفاده شد.
محمد بخردی محمد خبیری
هدف از انجام این تحقیق ، مقایسه ویژگیهای شخصیتی معلولین و جانبازان ورزشکار با معلولین و جانبازان غیرورزشکار می باشد.
منیژه منصور صادقی گیلانی احمدعلی قنبری
به منظور مقایسه تاثیر یک دوره تمرین منتخب هوازی هموگلوبین ، هماتوکریت و فریتین زنان ورزشکار و غیرورزشکار تعداد 20 نفر از زنان بین 25-18 سال انتخاب شدند.
احمد رحمانی مهرعلی همتی نژاد
به منظور بررسی ارتباط بین آمادگی هوازی و میزان افسردگی ورزشکاران و غیرورزشکاران تعداد 120 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان تاکستان انتخاب گردید.
خلیل علوی مهرعلی همتی نژاد
هدف از انجام این تحقیق بررسی امکانات مادی و پرسنل تربیت بدنی، برنامه های ورزشی، میزان مرگ و میر و شیوع غیبت و آسیبها و همچنین بررسی نظرات مدیران در زمینه برنامه های تربیت بدنی و آزمون سه فرضیه در این مورد می باشد.