نام پژوهشگر: فاطمه سیاح
فاطمه سیاح عبدالعلی توجهی
مرگ مغزی از موضوعات مبتلی به جامعه ی ما میباشد واز آن جا که از مسائل نو پیدای پزشکی اسست،نیازمنداستنباط احکام فقهی متناسب با مقتضیات زمان است. برای تبییین احکام و قوانین مربوط به مرگ مغزی باید آن را در قالب یکی از دو حالت مرگ یا حیات قرار دهیم و از آن جا که معیار تمیز مرگ وحیات،علقه وارتباط از بین برود سبب فوت انسان می گردد. تأثیر وارتباطی که روح با بدن دارد از طریق آثاری که بر بدن می گذارد قابل درک و توصیف است وپس از بررسی وظایف و آثار مغز در بدن مشخص میشود که وظایفی که روح در بدن دارد و آثاری که بر بدن می گذارد عینآ همان وظایفی است که مراکز عالی مغز بر عهده دارد.بر این اساس با مرگ سلولهای مغز که محل بروز آثار تصرف روح بر بدن هستند،روح محلی برای تسلط بر بدن نداشته و قالب جسم را ترک میکند و مرگ قطعی اتفاق می افتد وصرف حیات سلولی وعضوی فرد به صورت موقتی،نمی تواند دلیل بر بقای حیات فرد باشد. لذا مرگ مغزی بنا بر تصریح برخی حقوقدانان نمی تواند مصداقی از حیات غیر مستقر باشد.وهنگامی که مرگ مغزی توسط پزشکان متخصص وپزشکی قانونی تأیید شود، حیاتی در این شخص تصور نمی شود که قابل تفکیک به مستقر وغیر مستقر باشد.
فاطمه سیاح خلیل قاضی زاده
استعاره در بلاغت مهمترین بحث است و در واقع مباحث دیگر در تشبیه برای تعریف استعاره بکار می روند. این اهمیت بسیار که شمیسا بر روی آن تاکید دارد در کنار حساسیتی که محققان و مترجمان برای قرآن قائل هستند و همچنین این نوع بیان بلاغت که در متون ادبی بسیار مهم است دقت بیشتری در ترجمه قرآن را می طلبد. در این تحقیق بیست ترجمه از 33 استعاره قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفت . سپس مشخص شد که پرکاربردترین شیوه مترجمان این تحقیق در ترجمه استعاره ها "ترجمه تحت اللفظی" بوده است.63 درصد از استعاره ها به این روش ترجمه شده اند. در نهایت نیز مشخص شد مترجمان دهه هشتاد پس از گذشت چهار دهه از مترجمان دهه چهل ترجمه تحت اللفظی بیشتر مورد کاربرد آنها بوده است.