نام پژوهشگر: محمد نریمانی
الهه پیرعلایی معرفت سیاهکوهیان
هدف از اجرای پژوهش حاضر، ارزیابی همگرایی آزمون بالک آزمایشگاهی و میدانی در برآورد آمادگی قلبی- تنفسی زنان و مردان فعال و غیر فعال می باشد. روش: از بین250 فرد داوطلب، 180 فرد سالم(60 زن و مرد جوان و فعال، 60 زن و مرد جوان غیر فعال، 60 مرد و زن غیر فعال 60-30 ساله) به عنوان نمونه نهایی انتخاب گردید. بعد از اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک(سن، قد، وزن و شاخص توده بدن) هر یک از آزمودنی ها در دو آزمون شرکت نمودند. گروه 1: آزمون های نوارگردان بالک- ویر(روش ملاک) و آزمون 15 دقیقه ای بالک و گروه 2 و 3: آزمون های نوارگردان بالک- ویر و آزمون 5 دقیقه ای بالک. پس از جمع آوری داده ها برای ارزیابی همگرایی آزمون ها، از روش بلاند-آلتمن استفاده شد. نتایج: تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که در گروه 2، آزمون 5 دقیقه ای بالک نسبت به آزمون نوارگردان بالک- ویر( روش ملاک) مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی زنان و مردان جوان غیر فعال را به مقدار بسیار زیادی(به ترتیب 16/86 و 12/19 میلی لیتر کیلوگرم دقیقه) با بیش تخمینی برآورد نموده است و در نتیجه دو روش برای برآورد مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی در محدوده 95 درصد، همگرایی قابل قبولی ندارند، اما در گروه 3، همگرایی معناداری بین دو آزمون حاصل شد(0/05=p). همچنین در گروه 1، آزمون 15 دقیقه ای بالک با آزمون نوارگردان بالک و ویر همگرایی معناداری در سطح 0/05=p نداشت. نتیجه گیری: نتیجه این مطالعه نشان می دهد که آزمون 5 دقیقه ای بالک و آزمون نوارگردان بالک- ویر در برآورد آمادگی قلبی - تنفسی زنان و مردان غیر فعال60-30 سال همگرایی معناداری دارد.
محمد بهاری محمد نریمانی
تاکنون تحقیقات متعددی در عرصه سبب شناسی اختلال اسکیزوفرنی انجام گرفته است ولی نتایج مشخصی در رابطه با سبب شناسی این اختلال بدست نداده است. با این حال تحقیقات بین متغیرهای شخصیتی و اختلال اسکیزوفرنی رابطه معنی داری نشان داده اند. افراد مبتلا به این اختلال نقایص شخصیتی پیش از بیماری و در حین بیماری را از خود بروز می دهند. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش سرشت، منش و آلکسی تایمی در تمییز علایم مثبت و منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. برای این منظور نمونه این پژوهش شامل 100بیمار مرد مبتلا به اسکیزوفرنی بود که به روش نمونه گیری در دسترس براساس تشخیص روانپزشک و روانشناس کارشناسی ارشد بالینی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس dsm، مقیاس سنجش علایم مثبت و منفی آندرسون، مقیاس آلکسی تایمی تورنتو و پرسشنامه سرشت و منش استفاده شد. شرکت کننده ها هر کدام به طور انفرادی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری و تحلیل ممیز تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که سرشت و منش با علایم منفی رابطه معناداری دارد. اما سرشت و منش با علایم مثبت رابطه معنی داری نداشتند. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد خود فراروی، همکاری و آسیب پرهیزی از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم منفی ، و آسیب پرهیزی و خودفراروی، از قوی ترین پیش بینی کننده های علایم مثبت بودند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی و مولفه های آن( دشواری درتشخیص احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی) در بیماران اسکیزوفرنی دارای علایم منفی در مقایسه با بیماران اسکیزوفرنی دارای علایم مثبت، بیشتر است (0/001>p). نتایج تحلیل ممیز نشان داد که 32 درصد واریانس 2 متغیر دشواری درتشخیص احساسات و تفکر عینی برای تنها تابع ممیز از اختلاف بین دو گروه اسکیزوفرنی دارای علایم منفی و مثبت تبیین می شود. این نتایج تلویحات مهمی در آسیب شناسی روانی اسکیزوفرنی دارد. این نتایج بیان می کند که نیمرخ های سرشتی و منشی بیماران اسکیزوفرنی ممکن است نقش مهمی در طرح ریزی درمانهای شناختی داشته باشد. همچنین براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که این بیماران در توصیف و تشخیص احساسات و تفکر عینی مشکلات بیشتری دارند. همچنین ناگویی خلقی زمینه تشدید علایم منفی بیماری اسکیزوفرنی را فراهم می سازد. این نتایج بیان می کند که ناگویی خلقی می تواند در مداخلات اولیه برای بیماران اسکیزوفرنی موثر باشد
فاطمه مدانلو عباس ابوالقاسمی
داغدیدگی پدیده ای است که با انواع آسیب های جسمی و روانی مرتبط است، بویژه اگر عزیز از دست رفته فرزند باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تاب آوری، استرس مثبت و منفی، راهبردهای مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با وضعیت روانشناختی در زنان داغدیده انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان داغدیده ی شهرستان ساری بود. نمونه این پژوهش 120 نفر زنان داغدیده و غیرداغدیده بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های استرس ادراک شده، مقابله با استرس، تاب آوری و حمایت اجتماعی و فرم کوتاه پرسشنامه نشانه های روانی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون چند متغیری و تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین تاب آوری و وضعیت روانشناختی رابطه ی منفی معنی داری(0/37- =r)وجود دارد(0/001 >p). بین استرس منفی و وضعیت روانشناختی رابطه ی مثبت معنی داری(0/52 =r)وجود دارد. بین استرس مثبت و وضعیت روانشناختی رابطه ی مثبت معنی داری(0/51 =r)وجود دارد. بین راهبرد مقابله شناختی و وضعیت روانشناختی رابطه ی منفی معنی داری(0/33-=r)وجود دارد. اما بین راهبرد مقابله رفتاری(0/10- =r) و اجتنابی (0/14=r) با وضعیت روانشناختی زنان رابطه معنی داری(0/05< p) بدست نیامد. همچنین بین حمایت اجتماعی و وضعیت روانشناختی زنان رابطه معنی داری بدست نیامد(0/05< p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 72 درصد واریانس مربوط به وضعیت روانشناختی توسط متغیرهای حمایت اجتماعی، راهبردهای اجتنابی، شناختی و رفتاری ، تاب آوری و استرس های مثبت و منفی تبیین می شود. همچنین تحلیل ممیز نشان داد که استرس منفی و شکایت جسمانی در تمیز بین زنان داغدیده و سغیرداغدیده به طور معنی داری نقش دارند. با توجه به اهمیت و نقش متغیر های ذکر شده در وضعیت روانشناختی زنان داغدیده می توان بیان کرد که این متغیرها نقش مهمی در وضعیت روانشناختی زنان داغدیده دارند و با طراحی برنامه ی مشاوره ی انفرادی و گروهی می توان وضعیت روانشناختی افراد تحت آسیب را بهبود بخشید.
شیوا رحیم زادگان محمد نریمانی
پژوهش حاضر به مقایسه ی شادکامی و سبک های عشق در مردان تک همسر و چند همسر ساکن مناطق 1 تا 5 شهر تهران پرداخته است. نمونه پژوهش شامل 60 نفر، (30 نفر مردان چند همسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس و 30 نفر از مردان تک همسر به شیوه ی همتاسازی در متغیرهای سن، سطح تحصیلات و شغل، انتخاب شدند. داده های پژوهش توسط پرسش نامه سبک های عشق لی و فهرست شادکامی آکسفورد جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون چند متغیره با شیوه ورود، نشان داد که میزان شادکامی در مردان چند همسر بالاتر از مردان تک همسر است و شادکامی بر اساس سبک های عشق ورزی قابل پیش بینی است . همچنین نتایج نشان داد که در گروه مردان چند همسر عشق وابستگی و در گروه مردان تک همسر، عشق واقع گرایانه مهم ترین پیش بینی کننده شادکامی می باشد. نتایج این پژوهش بررسی سبک های عشق زوجین را قبل از ازدواج نشان می دهد.
سرور مشوق محمد نریمانی
زمینه و هدف: ناباروری یک عامل استرس زای مهم در زندگی بوده و قبول شکست باروری مشکل می باشد. بسیاری از زوج ها با یک دوره درمانهای تکرارشونده و دردناک، با روند بدون پیشرفت مواجه می شود و در نهایت در زوج نابارور احساس ضعف در مقابل رسیدن به هدف پدیدار می شود که منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرس زای هیجانی می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اختلالات شخصیت و هوش معنوی در زنان نابارور و بارور مراجعه کننده به کلینیک های درمان ناباروری و زنان و زایمان شهر اهواز است. روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی مقایسه ای است. 30 زن نابارور در کلینیکهای درمان ناباروری و زنان و 30 زن بارور در کلینیکهای زنان و زایمان با روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شدند اطلاعات بوسیله آزمون چند محوری میلون3، آزمون هوش معنوی ویک پرسشنامه دموگرافیک گردآوری شد، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج : میانگین نمرات با زنان بارور در الگوهای بالینی شخصیت(اجتنابی، افسرده، وابسته، خودآزار، پارانوئید و در نشانگان بالینی اضطراب، شبه جسمی ، افسرده خویی، استرس پس از ضربه و افسردگی اساسی در زنان نابارور درمقایسه با زنان بارور تفاوت معنی داری دارند(05/0p‹). در هوش معنوی نیز زنان نابارور درمقایسه با زنان بارور در هوش معنوی و مولفه های آن تفاوت معنی داری با زنان بارور دارند و میانگین زنان نابارور در تمام این مولفه ها پایین تر از زنان بارور بود (01/0p‹). نتیجه گیری: استفاده از درمانهای روانشناسی خصوصا رواندرمانی حمایتی باید در چارچوب درمانهای ناباروری مورد توجه قرار گیرد از طرفی با توجه به معنی دار بودن تفاوت هوش معنوی زنان نابارور و بارور، توجه به معنویت در این گروه از بیماران احساس می شود و تقویت این مولفه می تواند گامی در پیشبرد موفقیتهای درمانی آنها باشد.
کلثوم اله قلیلو عباس ابوالقاسمی
: سوء مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن یک پدیده ی مزمن و عود کننده است که با آسیب های شدید جسمی، مالی، خانوادگی و اجتماعی همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی مهارتهای هوشیاری فراگیر، فراشناخت و تنظیم هیجان با رفتار بین فردی سوء مصرف کنندگان مواد انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی مراجعین سوء مصرف کننده ی مواد به مراکز ترک اعتیاد شهرستان اردبیل بود. نمونه ی این پژوهش 100 نفر سوء مصرف کننده ی مواد بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی مهارتهای هوشیاری فراگیر، پرسشنامه ی فراشناخت، مقیاس تنظیم هیجان و شاخص رفتار بین فردی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش، از روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت های هوشیاری فراگیر و شاخص رفتار بین فردی رابطه ی مثبت معنی دار (001/0> p ، 42/0= r) وجود دارد. بین فراشناخت و شاخص رفتار بین فردی رابطه ی منفی معنی دار (01/0>p، 34/0- =r ) بدست آمد. همچنین راهبردهای مثبت تنظیم هیجان(37/0=r ) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان(32/0-=r) با شاخص رفتار بین فردی رابطه ی معنی داری داشتند(01/0 >p). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که که حدود 36 درصد واریانس مربوط به شاخص رفتار بین فردی توسط متغیرهای فراشناخت، مهارت های هوشیاری فراگیر، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان تبیین می شود. این نتایج با یافته های پژوهشی دیگر همسویی دارد. با توجه به نقش مهارتهای هوشیاری فراگیر، فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان در رفتار بین فردی سوء مصرف کنندگان می توان بیان کرد که این متغیرها نقش مهمی در پیشگیری از سوء مصرف مواد دارند و با طراحی برنامه های آموزش مهارتهای هوشیاری فراگیر، مهارتهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم هیجان می توان رفتار بین فردی آنها را بهبود بخشید.
حسن رضایی جمالویی محمد نریمانی
ناتوانی های یادگیری ارتباط تنگاتنگی با مشکلات هیجانی، اجتماعی و رفتاری دارد و داشتن ناتوانی در یادگیری برای پیشرفت تحصیلی عامل مضری محسوب می شود؛ به ویژه اگر مشکلات هیجانی، اجتماعی و رفتاری در نتیجه تلاش های صورت گرفته برای کنار آمدن با ناتوانی های یادگیری و ناکامی های مکرر پدید آید. هدف پژوهش حاضر " مقایسه پذیرش همسالان، سازگاری و ادراک از خود در دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری و دانش آموزان عادی " بود. نمونه تحقیق شامل 160 دانش آموز (40 دانش آموز دارای ناتوانی در یادگیری، 40 دانش موز دارای پیشرفت تحصیلی پایین، 40 دانش آموز دارای پیشرفت تحصیلی متوسط و 40 دانش آموز دارای پیشرفت تحصیلی بالا) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری با استفاده از سیاهه های معلم ساخته و چک لیست های محقق ساخته، مصاحبه با دانش آموز و معلمان آنها و استفاده از ملاک های معتبر dsm-iv-tr تشخیص داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات درباره متغیرهای پژوهش از آزمون سوسیومتری، مقیاس محقق ساخته پذیرش همسالان، پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا، مقیاس شایستگی اجتماعی فلنر و مقیاس ادراک از خود هارتر استفاده شد. همچنین برای کنترل متغیر هوش آزمون هوشی ریون بر روی همه آزمودنی ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova)صورت گرفت. همچنین از آزمون های پیگیری hsd برای مقایسه دو به دوی گروه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان شیوع ناتوانی در یادگیری دانش آموزان مقطع راهنمایی 01/8 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد بین دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری و دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین، متوسط و بالا در متغیرهای پذیرش همسالان از نظر خود، پذیرش همسالان از نظر همکلاسی ها، سازگاری تحصیلی، شایستگی اجتماعی، ادراک از خود و سازگاری تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. هر چند در برخی از خرده مقیاس های این متغیرها، در چهار گروه تفاوت معنی داری بدست نیامد. نتایج این پژوهش می تواند اطلاعاتی در اختیار درمانگران و مشاوران قرار دهد تا با مداخلات خود دانش آموزان دارای ناتوانی در یادگیری را در مقابله با مشکلات یادگیری، هیجانی، رفتاری و اجتماعی کمک نماید.
محمد نظری عادل زاهد
یکی از ارکانی که در هر کشوری از اهمیت ویژه ای برخوردار است، نظام آموزش عالی است. از این رو وضعیت تحصیلی دانشجویانی که در این مقطع مشغول به تحصیل می باشند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط کمال گرایی، عواطف خودآگاه و تعلل ورزی با وضعیت تحصیلی دانشجویان انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته روزانه بود که از 2083 تشکیل می شد. نمونه این پژوهش شامل 400 نفر (200 پسر و 200 دختر) بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند، که در نهایت تعداد آنها به 365 نفر تقلیل یافت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کمال گرایی، مقیاس عواطف خودآگاه، مقیاس تعلل ورزی تاکمن و مقیاس اعتماد به نفس تحصیلی استفاده شد. داده های پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین کمال گرایی، شرم و گناه با عملکرد تحصیلی رابطه منفی وجود دارد و غرور با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت دارد ولی عملکرد تحصیلی با تعلل ورزی رابطه نداشت. همچنین کمال گرایی و تعلل ورزی با اعتماد به نفس تحصیلی رابطه منفی داشتند ولی شرم، گناه و غرور با اعتماد به نفس تحصیلی مرتبط نبودند. از بین ابعاد کمال گرایی خودمدار، دیگرمدار و جامعه مدار، فقط بعد جامعه مدار با اعتماد به نفس تحصیلی رابطه نداشت ولی دو بعد دیگر هم با اعتماد به نفس تحصیلی و هر سه بعد با عملکرد تحصیلی رابطه منفی داشتند. همچنین مشخص شد که حدود 20 درصد از واریانس مربوط به عملکرد تحصیلی توسط کمال گرایی، تعلل ورزی و شرم پیش بینی می شود و حدود 11 درصد واریانس مربوط به عزت نفس تحصیلی توسط کمال گرایی و تعلل ورزی پیش بینی می شود. سه متغیر کمال گرایی، عواطف خودآگاه و تعلل ورزی روی هم 32 درصد از واریانس مربوط به وضعیت تحصیلی دانشجویان را پیش بینی می کنند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و مشاوره دانش آموزان استثنایی و بهنجار دارد.
محمد مرادی سروش محمد نریمانی
تغییرات مهم بر دنیای کار اثر می گذارند. نمونه هایی از این تغییرات افزایش رقابت جهانی، تاثیر فن آوری اطلاعات، تجدید ساختار و فرایند های کاری و نیز توسعه حیطه های خدماتی می باشند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی صفات انگیزشی، سرمایه اجتماعی سازمانی و جهت گیری مذهبی با عملکرد شغلی کارکنان انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان مراکز تولیدی-صنعتی شهر اردبیل بود. نمونه این پژوهش 200 نفر از کارکنان مراکز تولید-صنعتی بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد شغلی، پرسشنامه صفات انگیزشی، پرسشنامه سرمایه اجتماعی سازمانی و پرسشنامه جهت گیری مذهبی استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که تبحر شخصی با عملکرد شغلی (45/0r=) همبستگی مثبت معنی دار اما با رفتار های ضد تولید ( 33/0=r) همبستگی منفی معنی داری دارد. برتری رقابتی با عملکرد شغلی (44/0r=) همبستگی مثبت معنی دار اما با رفتار های ضد تولید (32/0=r) همبستگی منفی معنی داری داشت (01/0 >p). بین اضطراب انگیزش با عملکرد شغلی (10/0r=) و رفتار های ضد تولید (03/0r=) رابطه معنی داری بدست نیامد. سرمایه اجتماعی سازمانی با عملکرد شغلی (40/0=r) رابطه مثبت معنی دار اما با رفتار های ضدتولید (35/0=r) همبستگی منفی معنی داری داشت (01/0 >p). همچنین بین جهت گیری مذهبی درونی با عملکرد شغلی (28/0=r) همبستگی مثبت معنی دار اما با رفتار های ضد تولید (43/0=r) همبستگی منفی معنی دار بدست آمد (01/0 >p). اما بین جهت گیری مذهبی بیرونی با عملکرد شغلی (07/0r=-) و رفتار های ضدتولید (13/0r=-) رابطه معنی داری پیدا نشد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 32 درصد واریانس مربوط به عملکرد شغلی توسط متغیر های صفات انگیزشی، سرمایه اجتماعی سازمانی و جهت گیری مذهبی تبیین می شود. با توجه به نقش صفات انگیزشی، سرمایه اجتماعی سازمانی و جهت گیری مذهبی در عملکرد شغلی کارکنان می توان بیان کرد که این متغیر ها نقش مهمی در بهبود و پیشرفت عملکرد شغلی دارند. این نتایج تلویحات مهمی در ارتباط با کار و عملکرد شغلی برای مراکز تولیدی و خدماتی دارد.
مهدی محمد امینی جزی عباس ابوالقاسمی
اختلالات شخصیت از جمله اختلالات شایع روانپزشکی است و طرحواره های ناسازگار اولیه از ریشه های بنیادی اختلالات شخصیت می باشد. سیستم های فعال سازی – بازداری رفتاری نیز از جمله مواردی است که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش رابطه ی بین طرحوار ه های ناسازگار و فعال سازی – بازداری رفتاری با نشانه های شخصیت مرزی و اجتنابی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور با مراجعه به مراکز بالینی شهر اردبیل و شناسایی بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت مرزی و اجتنابی که به روش تصادفی ساده انجام شد، پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه مقیاس فعال سازی و بازداری رفتاری کارور و وایت، روی بیماران اجرا شد.( هر گروه 45 نفر). نتایج تحلیل واریانس دوطرفه نشان داد که طرحواره های بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری با نشانه های اختلالات شخصیت مرزی و اجتنابی رابطه ی مثبت معنی داری دارند. همچنین نتایج نشان داد که بین سیستم بازداری رفتاری و نشانه های اختلالات شخصیت مرزی و اجتنابی ارتباط منفی وجود ندارد بحث تفصیلی پیرامون نتایج در متن پژوهش آورده شده است.
محمد نریمانی محمدحسین حیدری
در پایان نامه حاضر با عنوان بررسی میزان رعایت مبانی، اصول و مولفه های تربیت شهروندی بر اساس آموزه های اسلامی با نظرسنجی از دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان، هدف این بوده که با محوریت تعالیم عالیه اسلامی، برخی از مبانی و اصول مهم تربیت شهروندی بازشناسی و راهکارهای عملی برای تحقق مولفه های تربیت شهروندی ارائه گردد. بدین منظور ضمن بررسی تاریخچه تحول تربیت شهروندی و مطالعه نظریه های مکاتب مختلف پیرامون این موضوع، تلاش شده است پس از استنباط مبانی نظری تربیت شهروندی از آموزه های اسلامی، مولفه های تربیت شهروند اسلامی نیز صورت بندی گردد تا بتوان براساس این مولفه ها، الگویی برای تربیت شهروند مورد نظر جامعه اسلامی تدوین شود. بخش دیگری از پایان نامه حاضر، به نظرسنجی از شهروندانی اختصاص یافته است که به عنوان سفیران شهروندی در کاربرد و ترویج این مبانی به منظور ارتقاء فرهنگ و تربیت شهروندی نقش مهمی خواهند داشت. هدف از اجرای این بخش آن است که دیدگاه این سفیران (دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی89-88) پیرامون میزان رعایت مبانی، اصول و مولفه های تربیت شهروندی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد و راهکارهایی جهت عملی ساختن آن در نظام تعلیم و تربیت جامعه ما ارائه گردد. روش این تحقیق با توجه به هدف آن، روش توصیفی- پیمایشی است. نتیجه گیری کلی پژوهش بیانگر آن است که نمی توان تربیت مذهبی و دینی را از تربیت شهروندی متمایز دانست و ترویج آموزه های اسلامی بر رعایت ابعاد مختلف مولفه های تربیت شهروندی موثر خواهد بود. همچنین نتایج نشان می دهد که عوامل دموگرافیک (جنس، سن، منطقه جغرافیایی محل سکونت و تحصیل، نوع شغل و وضعیت اقتصادی خانواده) تأثیری زیادی بر میزان رعایت مولفه های تربیت شهروندی ندارد.
احسان قدیمی گیلی محمد نریمانی
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع اختلال های شخصیتی در ورزشکاران مصرف کننده و غیر مصرف کننده استروئیدهای آنابولیک و افراد غیرورزشکار است . جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ورزشکاران بدنساز مصرف کننده و غیرمصرف کننده استروئیدهای آنابولیک و همچنین کلیه افراد غیرورزشکار ساکن در شهر کرمانشاه می باشد . با توجه به اینکه تحقیق حاضر از نوع علی – مقایسه ای می باشد برای هر گروه 25 نفر و در مجموع 75 نفر انتخاب شدند . برای نمونه گیری از ورزشکاران مصرف کننده از شیوه تصادفی و برای انتخاب دو گروه دیگر از روش همتاسازی ( براساس سن،جنس،تأهل،تحصیلات) استفاده شده است . ابزار مورد استفاده شامل یک پرسشنامه محقق ساخته جهت تعیین ویژگیهای جمعیت شناختی و پرسشنامه چندمحوری میلون iii برای سنجش اختلال های شخصیت بوده است. همچنین برای شناسایی افراد مصرف کننده از مصاحبه استفاده شد . روش آماری مورد استفاده در این تحقیق ( manova ) می باشد . یافته ها حاکی از آن است از بین 11 اختلال شخصیتی مورد بررسی ، افراد مصرف کننده نسبت به دو گروه دیگر در اختلال های نمایشی ، خودشیفتگی ، وسواسی ، منفعل پرخاشگر و پارانوئید نمرات بالاتری دریافت نمودند . بنابراین می توان نتیجه گرفت افراد مصرف کننده استروئیدهای آندروژنیک آنابولیک بیشتر از افراد غیرمصرف کننده در معرض ابتلا به اختلال های شخصیتی قرار دارند .
صدیقه لطفی عباس ابولقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین سهم قضاوت اجتماعی و پردازش هیجانی در پیش بینی واکنش پذیری بین فردی زنان دارای فوبی اجتماعی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه زنان دارای فوبی اجتماعی و زنان بهنجار ساکن شهر گرگان در سال 1389 می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی است. نمونه گیری لین پژوهش به روش خوشه ای چند مرحله ای می باشد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی جامع بین المللی، مقیاس فوبی اجتماعی، پرسشنامه قضاوت اجتماعی، مقیاس پردازش هیجانی، شاخص واکنش پذیری بین فردی و پرسشنامه ترس از ارزیابی(مثبت و منفی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون چند متغیره و گام به گام استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین قضاوت اجتماعی و واکنش پذیری در زنان دارای فوبی اجتماعی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. بین مولفه سرکوبی در پردازش هیجانی و واکنش پذیری رابطه منفی معنی داری بدست آمد.همچنین پردازش هیجانی با نشانه-های فوبی اجتماعی در زنان دارای فوبی اجتماعی رابطه مثبت معنی دار داشت. همچنین مشخص شد که 19 درصد از واریانس واکنش پذیری فردی توسط متغیر پردازش هیجانی، قضاوت اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و مثبت تبیین می شود. همچنین 26 درصد از واریانس نشانه های فوبی اجتماعی توسط متغیر پردازش هیجانی، قضاوت اجتماعی، ترس از ارزیابی های منفی و مثبت تبیین می شود. این نتایج سهم قضاوت اجتماعی و پردازش هیجانی را در پیش بینی واکنش پذیری زنان دارای فوبی اجتماعی نشان می دهد.
فرشته بخشیان عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای کنترل فکر، ارزیابی شناختی و بازداری پاسخ در بیماران مبتلا به اختلال استرس حاد ، ptsd و افراد بهنجار بود. پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 40 بیمار مبتلا به اختلال استرس حاد و 40 بیمار مبتلا به ptsd و 40 فرد بهنجار مراجعه کننده به مراکز بالینی و پزشکی قانونی استان های مازندران و تهران است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها، مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی، پرسشنامه ی شناخت های پس از سانحه، پرسشنامه ی راهبردهای کنترل فکر، آزمون استروپ و پرسشنامه ی ضربه ی رویداد مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova) ، آزمون تعقیبی lsd و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ارز ابی شناختی مختل و استفاده از راهبردهای کنترل فکر ناکارآمد و بازداری پاسخ در بیماران مبتلا به اختلال استرس حاد و ptsd به طور معناداری بیشتر از افراد بهنجار است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان می دهد ارزیابی شناختی، راهبردهای کنترل فکر و بازداری پاسخ 38 درصد از واریانس علائم را در بیماران مبتلا به ptsd تبیین می کند. در حالی که ارزیابی شناختی، راهبردهای کنترل فکر و بازداری پاسخ 33 درصد از واریانس علائم را در بیماران مبتلا به اختلال استرس حاد تبیین می کند. نتایج پیشنهاد می کند که راهبردهای کنترل فکر، ارزیابی شناختی و بازداری پاسخ با علائم ptsd و اختلال استرس حاد مرتبط است. همچنین این نتایج تلویحات مهمی در زمینه ی آسیب شناسی و درمان ptsd و اختلال استرس حاد دارد.
جواد محمدی محمد نریمانی
با توجه به اینکه اختلال اسکیزوفرنی از اختلالات نسبتا شایع روانی در جامعه است، و نظر به اینکه درمان های دارویی- حمایتی تا کنون نتوانسته اند، پاسخ درمانی قابل اعتماد و بالایی را در مبتلایان به این اختلال ایجاد کنند، هدف از این تحقیق بررسی اثر درمان شناختی- رفتاری به عنوان یک درمان مکمل برای کاهش نشانه های مثبت در اختلال اسکیزوفرنی بود. روش تحقیق مطالعه ی حاضر آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی بیماران با تشخیص اسکیزوفرنی بستری شده در بیمارستان فارابی کرمانشاه تشکیل دادند. که با توجه به آمار ارائه شده توسط وزارت بهداشت شهرستان کرمانشاه تقریباً 135 نفر بودند. نمونه ی مورد مطالعه شامل 30 نفر از مبتلایان به اختلال اسکیزوفرنی بودند که همگی علایم مثبت این اختلال را نشان می دادند و به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایشی در معرض روش درمانی- شناختی- رفتاری قرار گرفت. شیوه ی مداخله شامل 12 جلسه ی 45 دقیقه ای بود و پیش آزمون، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس با تکرار گروه ها استفاده شد (anova). نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری (214/9f=) در رابطه با متغیر پژوهشی یعنی نشانه های مثبت وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی – رفتاری باعث کاهش نشانه های مثبت در اختلال اسکیزوفرنی می شود.
سمکو محمدزاده محمد نریمانی
استرس و وقایع آسیب رسان به کرّات اتفاق میافتد، عوارض این آسیبها طبقات تشخیصی متفاوتی از جمله اختلال استرس پس از سانحه را ایجاد میکند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تابآوری، هوش هیجانی و سبک های مقابله ای در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار انجام شد.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران بستری مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهرستان سنندج بود. تعداد نمونه این پژوهش 60 نفر از افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های تاب آوری، مقابله با استرس، هوش هیجانی و مقیاس شدت نشانه های بالینی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (manova)، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد بهنجار از لحاظ سبک مقابله اجتنابی(74/95 f=)، سبک مقابله شناختی(79/142f=)، سبک مقابله رفتاری(22/122f=)، تاب آوری(95/141f=) و از لحاظ هوش هیجانی(5/195 f=) تفاوت وجود دارد (001/0> p). همچنین بین سبک مقابله اجتنابی و شدت علائم رابطه معنی دار مثبت (93/0=r) وجود دارد (001/0> p). بعلاوه بین سبک مقابله شناختی (27/0- =r)، سبک مقابله رفتاری(30/0- =r)، تاب آوری (46/0- =r) و هوش هیجانی(41/0- =r) با شدت علائم رابطه معنی دار منفی داشتند (001/0> p). در نهایت نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حدود 87 درصد واریانس مربوط به شدت علائم توسط سبک مقابله اجتنابی، تاب آوری و هوش هیجانی تبیین می شود. با توجه به اهمیت این متغیرها می توان با طراحی برنامه های آموزشی و مشاوره برای بهبود بیماران اقدام نمود.
سمیرا علی نیا بیژن ظهیری ناو
در مورد نقش ادبیات فارسی در ارائه نکته های اخلاقی و دستور های روانشناسی در لابه لای اشعار و آثار ادبی شعرای پارسی زبان تردیدی وجود ندارد، اما آن طور که شایسته ی ادب پارسی باشد ؛ به این خصوصیت مهم توجه نشده است. یکی از نقاط مشترک ادبیات و روانشناسی قصه و قصه گویی است . قصه ها در دوران رشد روانی به گونه ای غیر قابل توصیف می تواند در سازندگی شخصیتی محکم و آگاه نقش داشته باشد. در روند تکامل روحی و روانی به کمک قصه ها می توان بسیاری از نکات مثبت و سازنده را در روان انسان نهادینه ساخت؛ و به فرد کمک کرد تا در مسیر زندگی، پایدار، سالم و موفق باشد. مولانا انسان را موجودی محترم می داند که روح ظریف و بلندی دارد که به مرور زمان و با پشتکار فراوان قابل تغییر است. دانشمندان بزرگ علم روانشناسی همانند مولانا، انسان را موجودی محترم و هدف غایی و نهایی زندگی آدمی را تعالی جویی می دانند. ازهر شش دفتر مثنوی شریف، 2 قصه به عنوان نمونه انتخاب شد. در هر کدام از این داستان ها ، انسان علاقه مند می تواند حالات و مشکلات روانی خود یا دگیری را ، در لابه لای این داستان ها تجربه کند. موضوعاتی که در این قصه ها به آنها پرداخته شده است؛ عبارت است از: 1. عشق 2. گریز و تنبلی در انجام کارها 3. احترام به عقاید و افکار دیگران 4. آیین دوست یابی 5. ناخویشتن پذیری 6. زیاده خواهی 7. زود باوری 8. غنیمت شمردن حال و افسوس گذشته را نخوردن 9. تربیت درست کودکان 10. استفاده درست از استعداد های فردی 11. عشق ورزیدن و احترام به خانواده 12. دور اندیشی تعدادی از این قصه ها در فرایند قصه درمانی، قابلیّت تشخیص، تعدادی قابلیّات درمان و آموزش توانایی به افراد و بعضی، یادگیری رفتار های انطباقی و سازگارانه را داشتند. نتایج حاصله نشان می دهد که عارف حاذق؛ "جلال الدین محمّد مولانا"، چه زیبا چالش های گوناگون بشری را به رشته نظم کشیده است و رهایی از آنها را در گروِ، توکل به خدا، شناخت خویشتن، ریاضت نفس، تحمّل ناملایمات زندگی و بهره گیری از تجارب بزرگان دانسته است.
پروین بیگی عباس ابوالقاسمی
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی دو روش آموزشی شناختی-رفتاری و مهارتهای تنظیم هیجان بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان می باشد. روش این پژوهش به صورت آزمایش میدانی گسترش یافته با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 60 آزمودنی دارای اضطراب امتحان بود که از میان 438 دانش آموز دختر سال اول دبیرستان شناسایی و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه بالینی، پرسشنامه اضطراب امتحان، مقیاس خودکارآمدی، مقیاس تعلل ورزی، شاخص شایستگی تحصیلی و پرسشنامه سازگاری تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تفاضل میانگین نمرات اضطراب امتحان، خودکارآمدی، سازگاری تحصیلی، شایستگی تحصیلی و تعلل ورزی در سه گروه شناختی-رفتاری، تنظیم هیجان و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون توکی نیز نشان داد که اضطراب امتحان و تعلل ورزی دانش آموزان در گروههای شناختی- رفتاری و تنظیم هیجان در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری کاهش یافت. و اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بیشتر بوده است. همچنین نتایج آزمون توکی نشان داد که خودکارآمدی، شایستگی تحصیلی و سازگاری تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان در گروههای شناختی- رفتاری و تنظیم هیجان در مقایسه با گروه گواه به طورمعنی داری افزایش یافت و اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری بیشتر بوده است. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری و درمان دانش آموزان دارای اضطراب امتحان دارد.
شهناز حسن زاده محمد نریمانی
چکیده: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش ایمن سازی روانی برکاهش استرس، اضطراب، افسردگی، خشم و باورهای غیرمنطقی و افزایش خودکارآمدی و عزت نفس دانش آموزان دختر مقطع پیش-دانشگاهی می باشد. این پژوهش از نوع آزمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع پیش-دانشگاهی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 90-89 می باشد. نمونه ی ما شامل40 n=نفر از این دانش آموزان بود که به طور تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه ی 60 دقیقه ای در معرض آموزش ایمن سازی روانی مایکنبام قرار گرفت و پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه بعد) برای هر دو گروه اجرا شد. از پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی لویندا، پرسشنامه چهار عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز، پرسشنامه ی خشم چندبعدی سیگل، پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و آدامز و پرسشنامه ی عزت نفس روزنبرگ برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های پژوهش با واریانس چندمتغیری با اندزه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات استرس، اضطراب، افسردگی، باورهای غیرمنطقی و خشم در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد و متغیرهای مذکور در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری داشتند. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات عزت نفس در گروه آزمایش و کنترل بین پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات خودکارآمدی در گروه آزمایش و در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تفاوت معنی داری به دست آمد. بطوریکه میانگین نمرات در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنی داری پیدا کرده است، اما این افزایش در پیگیری حفظ نشده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با استفاده ازآموزش تکنیکهای ایمن سازی روانی می-توان مشکلات هیجانی دانش آموزان را کاهش داد و گامی در جهت سلامت روانی آنان برداشت.
محمد بهرامی عباس ابولقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه رفتارهای اجتنابی، تنظیم شناختی هیجان و ادراک از خود در دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی و بهنجار می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 1786 نفر دانش آموز پسر و دختر دوره متوسطه در شهر پاوه است که در سال تحصیلی 90-1389 مشغول به تحصیل بودند. نمونه گیری این پژوهش خوشه ای چند مرحله ای می باشد. روش این پژوهش علی- مقایسه ای می باشد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه جامع بین المللی، مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان و کودکان لیبوویتز، مقیاس رفتارهای ایمنی فوبی اجتماعی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان نسخه کوتاه، مقیاس اداک از خود، مقیاس ترس از ارزیابی منفی فرم کوتاه و مقیاس ترس از ارزیابی مثبت استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمغیری و تحلیل رگرسیون چندمتغیری به روش ورود و گام به گام استفاده شده است. یافته ها نشان داد که ین دو گروه در رفتارهای اجتنابی (ایمنی) تفاوت معنی دار وجود دارد و افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی از رفتارهای ایمنی بیشتری استفاده می کنند. همچنین بین دو گروه در تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنادار وجود دارد و افراد دارای اختلال بیشتر از راهبردهای منفی تنظیم هیجان و کمتر از راهبردهای مثبت تنظیم هیجان استفاده می کنند. افراد دارای اختلال، ادراک از خود تحریف شده تری دارند و بین دو گروه در مولفه های پذیرش اجتماعی، سلوک رفتاری، ظاهر جسمانی و ادراک از خود تفاوت معنادار وجود داشت. بین دو گروه از نظر ترس از ترس از ارزیابی مثبت و منفی نیز تفاوت معناداری وجود داشت و افراد دارای اختلال ترس از ارزیابی مثبت و منفی بیشتری نشان دادند. تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که متغیرهای ترس از ارزیابی منفی، ترس از ارزیابی مثبت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، می توانند 58 درصد از واریانس نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی را به صورت معناداری تبیین کنند. این نتایج تلویحات درمانی مهمی برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارند.
الهام محرمی محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر بررسی هویت یابی ، از خود بیگانگی ومهارت های اجتماعی در نوجوانان واجد والدین و فاقد والدین (پرورشگاهی) می باشد. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و مقطعی-مقایسه ی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش برای نوجوانان پرورشگاهی کلیه ی نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی وجامعه ی آماری برای نوجوانان واجد والدین کلیه نوجوانان 18-14ساله که در سال 90-89 در مقطع متوسطه ی ناحیه ی 1 شهر تبریز مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی مورد نظر برای هر دو گروه به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به تعداد 40 نفر انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های هویت, بیگانگی و مهارت های اجتماعی به نوجوانان داده شد. اطلاعات بدست آمده ازطریق روش تحلیل مانوا و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از این است که بین دو گروه تفاوت معنی داری درمتغیرهای مورد بررسی وجود دارد. بدین صورت که نوجوانان پرورشگاهی درمقایسه با نوجوانان واجد والدین به نسبت بیشتری در پایگاه هویت سردرگم قرار می گیرند و رفتارهای ضداجتماعی و برتری طلبانه ی بیشتری را نشان می دهند.
جمال سوره بتول احدی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه شیوع افسردگی و بلاتکلیفی در بیماران قلبی- عروقی و افراد غیرمبتلا بود. روش تحقیق در این پژوهش علی- مقایسه ای از نوع مورد شاهدی، همچنین از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران قلبی- عروقی بستری شده در بیمارستان بودند که در فاصله مهر تا دی ماه 1389 مراجعه کرده بود را که با روش نمونه-گیری در دسترس 30 نفر از این افراد به عنوان نمونه قابل مطالعه و 30 نفر از افراد عادی که از لحاظ سن و جنس با گروه کنترل همتا شده بودند به عنوان نمونه قابل مقایسه انتخاب شدند. بدین منظور برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک و آزمون بلاتکلیفی فریستون استفاده شد. برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی، از روش های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون خی دو، روش تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوع افسردگی در بیماران قلبی بیشتر از افراد عادی بود. بین میزان شیوع افسردگی در زنان و مردان قلبی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. سطوح بلاتکلیفی در بیماران قلبی بیشتر از افراد عادی بود. بین بلاتکلیفی با افسردگی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بلاتکلیفی سهم معنی داری در پیش بینی افسردگی دارد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که افسردگی و بلاتکلیفی با بیماری قلبی مرتبط است. همجنین، میانگین نمرات بلاتکلیفی در گروه بیماران قلبی-عروقی بیشتر از گروه غیرمبتلا است. بنابراین علاوه بر مداخلات پزشکی و دارویی، انجام مداخلات روانشناختی در پیشگیری و درمان بیماریهای قلبی ضروری می باشد. این یافته ها می-توانند برای انجام مداخلات روانشناختی در بیماران قلبی دستاورد مهمی به شمار رود.
منصور محمودی اقدم محمد نریمانی
چکیده: کودک آزاری به عنوان یک پدیده نابهنجار همواره در هر جامعه ای مورد نکوهش بوده است آسیب های جسمی ، جنسی و روانی که به کودک وارد می شود کودک را از نظر روحی و روانی آشفته می کند و باعث ایجاد طرحواره ها و تفکرات غیر منطقی در ذهن او می شود.جامعه آماری این پژوهش6268 دانش آموز پسر دوره دبیرستان شهرستان بوکان می باشد که در سال تحصیلی90-89 مشغول به تحصیل بودند نمونه گیری این پژوهش به صورت خوشه ای چند مرحله ای بدین صورت که ابتدا سه مدرسه، بعد تعداد شش کلاس در هر دبیرستان انتخاب شدند وتعداد 500 نفر به عنوان نمونه اولیه انتحاب شدند و بعد از شناسایی 140فرد آزاردیده ،آنها را با 140نفر از افراد عادی که به صورت تصادفی از بین افراد سالم انتخاب شده بودند مقایسه شدند برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کودک آزاری برنستاین و طرحواره یانگ استفاده شد جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و ضریب رگرسیون چند متغیری ورود استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین کودکان آزاردیده و عادی از نظر طرحواره های ناسازگار محرومیت هیجانی(105/34=f)، رها شدگی (839/6=f)، بی اعتمادی/ بدرفتاری (234/14=f)، از خود بیگانگی اجتماعی(922/36=f)، نقص/ شرم (469/32=f)، شکست(116/20=f) ، وابستگی(950/8=f) ، آسیب پذیری نسبت به ضرر(658/20=f) ، اطاعت از نیازها (791/19=f)، بازداری هیجانی(656/6=f) تفاوت معنادار وجود دارد (05/0p<). با توجه به نتایچ زیر می توان با ایجاد محیط های سالمتر برای کودکان و آموزش های مناسب به والدین در جهت رفتار درست و تربیت صحیح کودکانشان گام برداشت. همچنین با جلوگیری از والدینی که با کودکانشان بدرفتاری می کنند می توان با این والدین طبق قوانین کیفری برحورد کرد با توجه به اینکه کودکان آزاردیده دارای طرحواره های ناسازگار زیادی هستند می توان برای درمان این افراد از طرحواره درمانی استفاده کرد.
ثریا صمدی بهرامی بتول احدی
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین حساسیت پردازش حسی با آلکسی تایمیا، اضطراب و افسردگی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 90-89 می باشد. از بین جامعه ی مذکور 100 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس شخص با حساسیت بالا (hsps)، مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو-20، پرسشنامه ی اضطراب نجاریان، عطاری و مکوندی و پرسشنامه ی افسردگی بک جمع آوری شد. ضمن آنکه روش تحقیق پژوهش حاضر با توجه به موضوع آن، همبستگی از نوع پیش بین بوده است، برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از رابطه ی مثبت بین مولفه های سهولت تحریک و آستانه ی حسی پایین و آلکسی تایمیا و رابطه ی منفی بین مولفه ی حساسیت زیبایی شناختی و آلکسی تاِیمیا بود، به طوری که مولفه های سهولت تحریک و حساسیت زیبایی شناختی بالاترین سهم را در پیش بینی دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات دارند. همچنین نتایج نشان داد که بین مولفه های سهولت تحریک و آستانه ی حسی پایین با اضطراب و افسردگی ارتباط مثبت وجود دارد و مولفه ی سهولت تحریک پیش بینی کننده ی قوی تری برای اضطراب و افسردگی می باشد. با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ارزیابی و شناسایی افراد با حساسیت پردازش حسی بالا توسط درمانگران و مشاورین مراکز درمانی به منظور پیشگیری از بروز و افزایش آلکسی تایمیا، اضطراب و افسردگی حائز اهمیت می باشد.
عبدالله قاسم پور محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پردازش شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی (آشفته و پارانوئید) و افراد بهنجار می باشد. روش پژوهش حاضر علی – مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (30 نفر پارانوئید و 30 نفر آشفته) و 30 نفر از افراد بهنجار که از لحاظ جنس، سن و تحصیلات با گروه بیمار همتا شده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان، آزمون حافظه وکسلر، آزمون استروپ و پرسشنامه پردازش اطلاعات استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین سه گروه در بازشناسی بیان چهره ای هیجان تفاوت معنی دار وجود دارد و افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در بازشناسی چهره ای هیجان نقص دارند. همچنین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید از نظر متغیر فوق بهتر از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی آشفته عمل کردند. علاوه بر این، بین سه گروه در سرعت پردازش، پردازش اطلاعات و حافظه کلامی و غیرکلامی تفاوت معنادار وجود داشت. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از نوع آشفته از نظر متغیرهای پردازش اطلاعات، حافظه کلامی و غیرکلامی نسبت به دو گروه دیگر در وضعیت بدتری قرار داشتند، از لحاظ سرعت پردازش افراد بهنجار در وضعیت بهتری نسبت به دو گروه دیگر قرار داشتند، اما تفاوت معناداری بین دو گروه مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ متغیر فوق مشاهده نشد. نقص در بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پردازش شناختی در بیماران اسکیزوفرنی عمیق تر از افراد بهنجار می باشد، همچنین این نقایص در بیماران آشفته برجسته تر از بیماران پارانوئید می باشد. این نتایج تلویحات مهمی برای پیگیری و درمان مبتلایان به اسکیزوفرنی دارد.
ابوطالب توکلی بتول احدی
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عوامل شخصیتی و راهبردهای مقابله ای در تاب آوری بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، دارای سواد (حداقل خواندن و نوشتن) تشکیل داده اند که طی تابستان و پاییز 1389 به درمانگاه دیابت بیمارستان نمازی شیراز مراجعه کرده اند؛ 30 بیمار مبتلا به دیابت به روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری انتخاب شدند. همچنین 30 نفر عادی جهت مقایسه که از نظر سن،جنس، تحصیلات، وضعیت تاهل و اینکه سابقه بیماری دیگری نداشته باشد، با گروه بیماران دیابتی همتاسازی شدند. در این پژوهش از مقیاس تاب آوری روانشناختی کانر و دیویدسون، فرم کوتاه 60 سوالی نئو و پرسشنامه مقابله با استرس اندلر و پارکر استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تحلیل رگرسیون چندمتغیری و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین روان رنجورخویی و تاب آوری ارتباط منفی معنادار و بین برون گرایی و تاب-آوری در بیماران دیابتی ارتباط مثبت معنادار وجود دارد ولی بین ابعاد گشودگی، مقبولیت و وظیفه-شناسی با تاب آوری ارتباط معناداری وجود نداشت. همچنین بین راهبرد مقابله ای مساله مدار و تاب-آوری رابطه مثبت معنادار، و بین راهبرد مقابله ای هیجان مدار و تاب آوری در بیماران دیابتی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بین راهبرد مقابله ای اجتنابی و تاب آوری رابطه ای مشاهده نشد. همچنین راهبرد مقابله ای هیجان مدار به صورت منفی، و عامل برون گرایی به صورت مثبت، می توانند تغییرات مربوط به تاب آوری را در افراد دیابتی به صورت معنی دار پیش بینی کنند. افراد سالم از تاب آوری بیشتری نسبت به افراد دیابتی برخوردار بودند و افراد سالم بیشتر از سبک مقابله ای مسئله مدار استفاده می کنند. در مقابل افراد دیابتی بیشتر از افراد سالم از سبک مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی استفاده می کردند. علاوه بر این از نظر پنج عامل شخصیت تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد. بدین معنی که افراد سالم از برون گرایی بیشتر و افراد دیابتی از روان رنجورخویی بیشتری برخوردار بودند
سارا فرهنگ عباس ابولقاسمی
بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) یک بیماری عصبی مزمن و پیشرونده است که در نتیجه عوامل محیطی، ژنتیکی و خود ایمنی بروز می کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش درمان شناختی و درمان حمایتی– بیانگر بر سازگاری روانشناختی در بیماران ام اس می باشد. این پژوهش بصورت آزمایشی است که از طرح گروهی گسترش یافته پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با سه گروه استفاده شد. در این پژوهش درمان به عنوان متغیر مستقل محسوب می شود که سطوح آن سه روش درمان شناختی و درمان حمایتی –بیانگر و عدم مداخله است. متغیرهای امیدواری، حمایت اجتماعی، شدت خستگی، خودکارآمدی، استرس، افسردگی، اضطراب، کیفیت زندگی، راهبردهای مقابله با استرس به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده اند. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بوده که در سال 1389 عضو انجمن ام اس ایران شهر تهران بودند. نمونه این پژوهش شامل 45بیمار مبتلا به ام اس است که به صورت داوطلبانه از میان جامعه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه گمارده شدند. برای گروه های آزمایشی12 جلسه ی90 دقیقه ای درمان شناختی و درمان حمایتی بیانگر تشکیل داده شد و پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (سه ماه بعد) برای هر سه گروه اجرا شد. داده های پژوهش به روشهای تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه های مکرر و آزمون بنفرونی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات کیفیت زندگی، مقابله مساله مدار و هیجان مدار، اضطراب و افسردگی در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون در گروه های آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد و متغیرهای اضطراب و افسردگی در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری داشتند. متغیرهای کیفیت زندگی و مقابله مساله مدار در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون افزایش معنی داری داشتند و متغیر مقابله هیجان مدار فقط در پس آزمون نسبت به پیگیری کاهش معنی داری داشت. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات خستگی، امیدواری و خودکارآمدی در گروه های آزمایش و کنترل بین پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات استرس و حمایت اجتماعی در گروه های آزمایش و در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تفاوت معنی داری به دست آمد. بطوریکه میانگین نمرات استرس در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری پیدا کرده است و میانگین نمرات حمایت اجتماعی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنی داری پیدا کرده است، اما این کاهش و افزایش در پیگیری حفظ نشده است. و بین میانگین نمرات متغیرهای مذکور در گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در متغیر های کیفیت زندگی، مقابله مساله مدار و هیجان مدار و استرس بین میانگین گروه های آزمایش تفاوت معنی داری دیده نشد، یعنی هر دو گروه موثر بوده و اثر یکسان داشته اند. اما در متغیر های افسردگی، اضطراب و حمایت اجتماعی بین میانگین گروه حمایتی- بیانگر و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با استفاده از گروه درمانی های شناختی و حمایتی-بیانگر می توان سازگاری روان شناختی بیماران ام اس را فزایش داد و گامی در جهت سلامت روانی آنان برداشت.
محمود لطیفی نژاد بتول احدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک dbt در کاهش مشکلات بین فردی و رفتارهای خودتخریبی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی bpd با و بدون سوء مصرف مواد می باشد.جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی بیماران بستری مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بیمارستان شفای رشت تشکیل دادند که بنا بر آمارهای موجود در حدود 95 نفر بودند. از این میان تعداد 31 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انتخاب شده و بر حسب عامل سوء مصرف مواد به دو گروه با و بدون سوء مصرف تقسیم شدند. روش انجام پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون بوده و ابزارها عبارت بودند از : سومین ویراست پرسشنامه چند محوری بالینی میلون (mcmi-iii)، چهارمین نسخه از مصاحبه نیمه ساختار یافته ی شاخص شدت اختلال شخصیت مرزی (bpdsi)، و مصاحبه بالینی ساختار یافته ی dsm-iv-tr (scid). پس از تحلیل داده ها به وسیله ی آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova)، یافته ها نشان داد که بین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر روی مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی با و بدون سوء مصرف مواد تفاوت معناداری وجود ندارد.
عبدالصمد آق بتول احدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه تکانشوری و اقدام به خودکشی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی و افسردگی اساسی بود. به همین منظور نمونه پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک، 60 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع دو و همچنین 60 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی با روش نمونه گیری در دسترس بر اساس تشخیص روانپزشک انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختار یافته، مقیاس تکانشوری بارت و پرسشنامه اندیشناکی خودکشی استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبیlsd استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین سه گروه در میزان تکانشوری تفاوت معنی دار وجود دارد و افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک دارای تکانشوری بیشتری نسبت به دو گروه دیگر می باشند. همچنین بین سه گروه در میزان اقدام به خودکشی تفاوت معنادار وجود داشت و افراد مبتلا به افسردگی اساسی، اقدام به خودکشی بیشتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند. نتایج این پژوهش با سایر پژوهشهای مرتبط همخوانی دارد. توجه بیشتر در درمان بیماران دوقطبی به ویژگیهای تکانشورانه آنها و توجه به متغیرهای برانگیزنده گرایش به خودکشی در بیماران افسرده اساسی، پیشنهاد این پژوهش می باشد.
علی اکبر شیرآبادی مهوش رقیبی
زمینه و هدف: اختلال استرس پس از سانحه یکی از اختلالات اضطرابی است که توسط رویدادی خاص ایجاد می شود که این رویداد خاص می تواند وقایع فاجعه آمیز(بلایای طبیعی،جنگ،حبس در اردوگاه کار اجباری) و یا ناملایمات عادی تر(مرگ بستگان،طلاق،کیف زنی و...)باشد که در این رویدادها آنچه اهمیت دارد واکنش فرد است. از آنجا که زندانیان در معرض چنین رویدادهایی قرار دارند، این پژوهش با هدف تعیین میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه در این گروه انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه به روش زمینه یابی از نوع مقطعی و همبستگی بود که بر روی 584 زندانی زندان زاهدان در سال 1389 که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند انجام شد. اعضای نمونه به صورت گروهی و در داخل زندان به پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه(می سی سی پی) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری خی دو، تحلیل واریانس یک عاملی و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه در زندانیان 26 درصد بود.متغیرهای جمعیت شناختی چون سن، نوع جرم و طول مدت حبس سپری شده با اختلال استرس پس از سانحه مرتبط اند ولی سطح تحصیلات،شغل و وضعیت تاهل با این اختلال رابطه ای ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که زندانیان در معرض خطر اختلال استرس پس از سانحه قرار دارند.این امر لزوم آموزش مهارتهای مقابله ای برای زندانیان و پیشگیری از این اختلال را خاطر نشان می سازد.
سهیلا صداقتی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ابعاد سرشت و منش و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی و افراد بهنجار بود. پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 40 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی مزمن، 40 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی تازه تشخیص و 40 فرد بهنجار مراجعه کننده به مراکز بالینی استان های اردبیل و تبریز است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها، مصاحبه تشخیصی ، پرسشنامه ی سرشت و منش کلونینجر ، آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova) ، آزمون تعقیبی lsd و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که نمرات سرشت و منش ( به استثنای بعد خودفراروی) افراد بهنجار از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی به طور معناداری بیشتر است و در کارکردهای اجرایی نمرات ( خطای کارت های ویسکانسین و خطا و زمان آزمون استروپ ) بیماران بیشتر از افراد بهنجار و نمرات ( حافظه ارقام ) افراد بهنجار بیشتر از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان می دهد 30 درصد از واریانس علائم اختلال دوقطبی مزمن توسط متغیرهای زمان پاسخ، تعداد خطا، سرشت و منش تبیین می شود. همچین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان می دهد که با توجه به مقادیر بتا فقط منش (509/0 ) می تواند تغییرات مربوط به علائم اختلال دوقطبی مزمن را در بیماران دوقطبی مزمن به صورت معنی داری تبیین کند. نتایج پیشنهاد می-کند که سرشت و منش و کارکردهای اجرایی با علائم اختلال دوقطبی مرتبط است. همچنین این نتایج تلویحات مهمی در زمینه ی آسیب شناسی و درمان اختلال دوقطبی دارد.
مسعود طالبی محمد نریمانی
چکیده معلولین(حسی حرکتی) از جمله افراد استثنایی هستند که بخشی از هر جامعه را تشکیل میدهند. این گروه به علت نقص عضو از کارایی لازم و موثر در مدیریت جامعه محروم ماندهاند، در صورتی که با آموزش صحیح و مناسب و با تقویت دیگر اجزا و حواس بدن خود میتوانند به نحوی از انحا در عرصه فعالیتهای اجتماعی نقشی بر عهده بگیرند. بنابراین توجه به مشکلات این افراد برای توسعه و تقویت نیروهای فعال جامعه و در نهایت پیشرفت کشور باید بیش از بیش جدی گرفته شود. هدف پژوهش حاضر مقایسهی سبک اسنادی، نارسایی هیجانی و تابآوری در بین دانشآموزان معلول حسی-حرکتی و دانشآموزان عادی میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشآموزان معلول حسی و حرکتی و عادی پسر و دختر در دامنه سنی 19-14 ساله که در سال تحصیلی 89-90 مشغول به تحصیل در مدارس راهنمایی و دبیرستان شهر ساری و قائم شهر بودند. حجم جامعه آماری در این پژوهش 4544دانشآموز میباشد. نمونه آماری پژوهش حاضر 120 نفر دانشآموز راهنمایی و دبیرستان بودند. از این تعداد 30 نفر دانشآموز معلول حسی (نابینا) (15 دانش آموز دختر و 15 دانش آموز پسر) 30 نفر دانشآموز معلول حرکتی(جسمی) (15 دانشآموز دختر و 15 دانشآموز پسر) به عنوان گروه اصلی و 60 نفر دانش آموز عادی (30 دانشآموز دختر و 30 دانشآموز پسر) به عنوان گروه مقایسه با روش همتا سازی (از لحاظ ویژگیهای نظیر سن، جنس، سطح تحصیلات، تحصیلات والدین ومحل سکونت) انتخاب شدند. و پرسشنامه سبک اسناد،(asq) ، پرسشنامه بزرگسالی نارسایی هیجانی تورنتو و مقیاس تاب آوری کونرو و دیوید سون((cd-rts9 و اطلاعات جمعیت شناختی به عنوان ابزارهای جمعآوری دادها به صورت انفرادی در محل آموزشگاه بر روی آنها اجرا شد. ضمن آنکه روش تحقیق مطالعه حاضر با توجه به موضوع آن علی-مقایسهای بوده است، برای تجزیه تحلیل دادها از تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شده است. خلاصهی نتایج تحلیل واریانس نشان داد که دانش آموزان معلول (نابینا و حرکتی) در مولفههای اسناد درونی-بیرونی ناخوشایند، اسنادموقت-پایدار ناخوشایند، اسنادکلی-اختصاصی ناخوشایند، نارسایی هیجانی و مولفههای دشواری در توصیف هیجانات و تفکر عینی و تاب آوری با دانش آموزان عادی با هم تفاوت معنی دار داشتند. درمجموع یافتههای پژوهش نشان می دهد که دانش آموزان معلول حسی-حرکتی از نظر مسائل شخصیتی شرایط نگران کنندهتری نسبت به دانش اموزان عادی دارا میباشند و نیازمند توجه بیشتر و خدمات روانشناختی میباشند.
احمد پورجلو محمد
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو رویکرد تحلیل تبادلی و مدیریت استرس شناختی- رفتاری به شیوه ی گروهی بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی زنان دارای مشکلات زناشویی بود. روش این مطالعه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. به این منظور از بین زنان دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر اهواز 48 زن که ملاک های شمول در مورد آنها صدق می کرد به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (تحلیل تبادلی و مدیریت استرس شناختی- رفتاری) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی و کیفیت زندگی پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جلسات درمانی یک بار در هفته و هر جلسه به مدت یک ساعت و نیم و در مجموع 8 جلسه برای گروه تحلیل تبادلی و 10 جلسه برای گروه مدیریت استرس شناختی- رفتاری برگزار شد. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری انجام شد. نتایج نشان داد که هر دو رویکرد تحلیل تبادلی و مدیریت استرس شناختی- رفتاری در بهبود همه مولفه های کیفیت زندگی و ابعاد رضایت زناشویی به جزء مدیریت مالی و جهت گیری مذهبی موثر بودند. در ضمن رویکرد مدیریت استرس شناختی- رفتاری تغییری در رضایت زناشویی مرتبط با فعالیت های اوقات فراغت ایجاد نکرد. همچنین نتایج حاکی از این است که رویکرد مدیریت استرس شناختی- رفتاری نسبت به تحلیل تبادلی بر ابعاد جسمانی کیفیت زندگی موثرتر است، در حالیکه رویکرد تحلیل تبادلی از رویکرد مدیریت استرس شناختی- رفتاری در ارتباط با موضوعات شخصیتی، فعایت های اوقات فراغت، ازدواج و فرزندان و ارتباط با اقوام موثرتر می باشد.
سمیرا رحمانی جوانمرد نیلوفر میکاییلی
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه فرسودگی شغلی، رفتار تیپ a و کمال گرایی با بهزیستی روان شناختی پرسنل مراکز آتش نشانی شهر خرم آباد بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان آتش نشانی شهر خرم آباد که در بخش عملیات مشغول به کار هستند می باشد. حجم جامعه آماری برابر با 115 نفر است و نمونه مورد نظر 100 نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های فرسودگی شغلی مارنات، رفتار تیپ a نجاریان، کمال گرایی تری – شورت و بهزیستی روان شناختی ریف اجرا شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که فرسودگی شغلی و ابعاد آن، رفتار تیپ a و کمال گرایی منفی با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی و معنی داری و کمال گرایی مثبت با بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که متغیرهای عدم کارایی فردی، رفتار تیپ a و کمال گرایی منفی 44/0 از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. با توجه به نقش منفی فرسودگی شغلی، کمال گرایی و رفتار تیپ a در بهزیستی روان شناسی، جهت حفظ و ارتقاء بهزیستی روان شناختی کارکنان مراکز آتش نشانی تعدیل این خصوصیات ضروری به نظر می رسد
روشنک پوربهرام محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش خودکارآمدی و ویژگی های شخصیت در شادکامی زنان شاغل و خانه-دار شهرستان کرمانشاه می باشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خانه دار و زنان شاغل شهرستان کرمانشاه در سال1390 می باشد. برای انجام این پژوهش نمونه ای با حجم 100 زن شاغل به روش تصادفی طبقه ای در چهار طبقه(آموزشی، خدمات بهداشتی، تامین اجتماعی، مشاغل خانگی) و تعداد 100 زن خانه دار به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه های شادکامی آکسفورد(آرگیل،1989)، مقیاس خودکارآمدی(شرر،1982) و فرم کوتاه صفات شخصیت (کاستا و مک کری، 1992)می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که خودکارآمدی، برون گرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی با شادکامی ارتباط مثبت و معنی دار و روان رنجورخویی با شادکامی ارتباط منفی و معنی دار دارد. اما بین انعطاف پذیری و شادکامی ارتباط معنی داری به دست نیامد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که خودکارآمدی، برون گرایی و روان رنجورخویی می توانند شادکامی زنان را به صورت معنی داری پیش بینی کند. لذا با توجه به نتایج پژوهش، بررسی و به کارگیری روش های مناسب در افزایش و اصلاح خودکارآمدی و ویژگی های شخصیت می تواند موجبات شادکامی زنان را فراهم کند.
نادیا باقرزاده هنده خاله محمد نریمانی
هدف از این پژوهش، مقایسه ی تنظیم هیجان ، ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی در زنان نابارور و بارور بود. در پژوهش حاضر از روش علی- مقایسه ای ( پس رویدادی) استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی زنان بارور و نابارور شهرستان رشت تشکیل دادند که در سال 1390 به مرکز ناباروری مهر شهرستان رشت مراجعه کردند. این زنان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ی تنظیم هیجان گارنفسکی و بهزیستی روان شناختی ریف و ذهن آگاهی بروان و ریان را تکمیل نمودند. در پژوهش حاضر برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین میانگین تنظیم هیجان منفی و ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی زنان بارور و نابارور تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که تنظیم هیجان منفی زنان نابارور بالاتر از زنان بارور و ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی زنان نابارور پائین تر از زنان بارور می باشد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین ذهن آگاهی و تنظیم هیجان مثبت و منفی زنان نابارور و همچنین بین تنظیم هیجان مثبت و منفی با بهزیستی روان شناختی زنان نابارور رابطه ی معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که ذهن آگاهی و تنظیم هیجان منفی قادر به پیش بینی بهزیستی روانی زنان نابارور هستند. بطور کلی با نگاهی به یافته های تحقیق حاضر، می توان گفت با توجه به اینکه بین ذهن آگاهی و راهبردهای تنظیم هیجان با بهزیستی روانی زنان نابارور رابطه وجود دارد، بهتر است که به آموزش های ویژه به این زنان و اقدامات پیشگیرانه ی آن توجه شود. زیرا این متغیرها کمک کننده ی خوبی در زمینه ی درمان مناسب تر و حمایت بهتر از زنان نابارور می باشد.
زهره وحیدی مسعود گنجی
هدف پژوهش حاضر مقایسه آلکسی تایمی، تکانشوری و فعال سازی بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری، پارانوئید و بهنجار بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 91-1390 (8344n=) می باشد. در مرحله اول برای شناسایی دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری و پارانوئید 368 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه بالینی چند محوری میلون-iii روی آن ها اجرا شد. و در مرحله دوم با توجه به اینکه تحقیق حاضر علی-مقایسه ای می باشد، برای هر زیرگروه از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری، پارانوئید و بهنجار 25 نفر انتخاب و پرسشنامه آلکسی تایمی تورنتو، پرسشنامه تکانشوری بارات و پرسشنامه شخصیتی گری-ویلسون روی 75 نفر از دانشجویان در قالب سه گروه اجرا گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات آلکسی تایمی،تکانشوری و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری و بهنجار است. در حالی که میانگین نمرات فعال سازی رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی-جبری بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید و بهنجار است. این مطالعه نشان دهنده نقش آلکسی تایمی، تکانشوری و فعال سازی بازداری رفتاری در درک و فهم بهتر آسیب-شناسی اختلالات شخصیتی وسواسی-جبری و پارانوئید است.
الهام مختارپور حبشی اوشا برهمند
با توجه به اهمیت و تأثیر روز افزون عوامل روانی – اجتماعی در بروز انواع اختلالات جسمانی و روانی و تبعات آنها، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی نقش رویدادهای استرس زای زندگی، رفتارهای غیرکلامی و خودآگاهی در پیش بینی مهارت های بین فردی بیماران افسرده انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه افرادی بود که در نیمه دوم سال 1390 به مراکز بالینی شهر تبریز مراجعه نموده و از اختلال افسردگی رنج می بردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رویدادهای استرس زای زندگی، چک لیست رفتارهای غیرکلامی، پرسشنامه خودآگاهی و پرسشنامه مهارت های بین فردی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میان رویدادهای استرس زای زندگی و خودآگاهی با مهارت های بین فردی رابطه منفی معنی داری وجود دارد، در حالی که بین رفتارهای غیرکلامی و مهارت های بین فردی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نیز نشان داد که رویدادهای استرس زای زندگی، رفتارهای غیرکلامی و خودآگاهی می توانند تغییرات مربوط به مهارت های بین فردی بیماران افسرده را پیش بینی کنند.
بهاره جمشیدی محمد نریمانی
اختلال وابستگی به اینترنت به عنوان یک اختلال تازه شناخته شده فضای جدیدی را برای انجام تحقیقات ایجاد کرده است. مطالعات نشان می دهد ویژگی های روانی افراد با نوع استفاده از اینترنت رابطه دارد به همین منظور هدف از این پژوهش بررسی تاثیر نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی در وابستگی به استفاده از اینترنت و مقایسه این متغیرها در دو گروه از دانش آموزان وابسته و غیروابسته به اینترنت همچنین تعیین نقش این متغیرها در پیش بینی استفاده افراطی و وابستگی آمیز از اینترنت در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. روش این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای از نوع طرح مقطعی- مقایسه ای و همبستگی پیش بین است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 بود. نمونه این پژوهش تعداد 362 نفر دانش آموز دختر مقطع متوسطه بودند انتخاب نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفت. سپس برای هر زیر گروه تعداد 50 نفر بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند برای جمع آوری داده ها از مقیاس آلکسی تایمی تورنتو، مقیاس از خودبیگانگی مقیاس وابستگی به اینترنت یانگ و مقیاس تنظیم هیجان شناختی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین دو گروه از دانش آموزان در نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی تفاوت معناداری وجود دارد. بطوریکه می توان نتیجه گرفت نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی در دانش آموزان وابسته به اینترنت در مقایسه با دانش آموزان غیروابسته به اینترنت بیشتر است. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داده بین وابستگی به اینترنت و مولفه های نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد نارسایی هیجانی و از خودبیگانگی با وابستگی به اینترنت رابطه مثبت معنی دار دارد.بطوریکه تقریباً 23درصد از واریانس وابستگی به اینترنت توسط متغییرهای هنجاری، احساس ناتوانی، احساس انزوا، شناسایی احساسات، بیان احساسات و تفکر عینی و 13درصد از واریانس وابستگی به اینترنت توسط متغیر احساس ناتوانی تبین می شود. نتایج نشان داد احساس ناتوانی به عنوان قوی ترین متغییر برای پیش بینی وابستگی به اینترنت در دانش آموزان وابسته به اینترنت می باشد. این نتایج سهم متغیرهای هنجاری، احساس ناتوانی، احساس انزوا، شناسایی احساسات، بیان احساسات و تفکر عینی را در پیش بینی وابستگی به اینترنت نشان می دهد.
سعید رجبی عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش آموزشی حل مسئله اجتماعی و کنترل تکانه بر افزایش کیفیت زندگی وخودکارآمدی دانش آموزان دارای نشانه های adhd بود. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر سال های دوم و سوم راهنمایی شهرستان دلیجان در سال تحصیلی 91-90 بود. نمونه پژوهش 60 دانش آموز پسر دارای adhd بود که از میان 1200 دانش آموز شناسایی و به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه های آزمایش آموزش های حل مسئله اجتماعی و کنترل تکانه را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/کم توجهی بزرگسالان، پرسشنامه کیفیت زندگی (?? – sf) و مقیاس خودکارآمدی استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش های حل مسئله اجتماعی و کنترل تکانه بر کاهش نشانه های adhd، کیفیت زندگی و خودکارآمدی موثر است (001/0>p). همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که در تمام متغیرهای مورد مطالعه میانگین نمرات گروه های آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین در کم توجهی، خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی اجتماعی میانگین نمرات گروه آموزشی حل مسئله اجتماعی به طور معناداری بیشتر از گروه آموزشی کنترل تکانه بود؛ و در تکانشوری میانگین نمرات گروه آموزشی کنترل تکانه به طور معناداری بیشتر از گروه آموزشی حل مسئله اجتماعی بود. این نتایج حاکی است که آموزش حل مسئله اجتماعی و آموزش کنترل تکانه می تواند نشانه های نقص توجه و بیش فعالی دانش آموزان را تعدیل نماید. در واقع این آموزش ها در درمان adhd از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند توجه کردن و کنترل خود تأکید دارد. مداخله رفتاری و به طور کلی بهبود یافتن توجه و کنترل رفتار در طول جلسات کلاس درس و ترکیب آنها با مهارت های اجتماعی و آموزش مدیریت رفتاری می تواند در بهبود نشانه ها adhd، افزایش کیفیت زندگی و خودکارآمدی نوجوانان موثر باشد.
مهتاب توکلی پله شاه محمد نریمانی
چکیده: این پژوهش به بررسی تعیین اثر روان نمایشگری بر انعطاف پذیری شناختی،نگهداری مفاهیم ومیزان استفاده از بازخوردهادربیماران gadپرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی و جامعه آماری کلیه افراد ساکن در منطقه 2 رشت شامل 161717 بودند.که با مراجعه به ثبت احوال منطقه و با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده وبا استفاده از جدول اعداد تصادفی تعداد500 نفر انتخاب و بعد از پاسخ گویی به آزمون پن استیت ومصاحبه بالینی تعداد 40 نفر که دارای اختلال اضطراب فراگیر بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه گواه جایگزین شدند. سپس آزمون ویسکانسین در مورد گروه آزمایش و گروه گواه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس افراد گروه آزمایش به مدت 5 هفته و هر هفته 2 جلسه 90 دقیقه ای تحت سایکو درام قرار گرفتند. سرانجام آزمون ویسکانسین در هر دو گروه به عنوان پس آزمون اجرا شد. نتایج این پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری(manova) برای بررسی فرضیه ها استفاده شده است. میانگین نمره های افراد در گروه آزمایش در پیش آزمون برابر 20/8 ودر پس آزمون برابر 15/4 است. بنابراین روانمایشگری بر روی کاهش خطای جا افتادگی( افزایش انعطاف پذیری شناختی ) درافراد مبتلا به اضطراب تاثیرداشته است و میانگین نمرات استفاده از بازخوردها در گروه آزمایش درپیش آزمون برابر 45/15ودر پس آزمون برابر60/8است. روانمایشگری بر میزان ناتوانی از بازخوردها در بیماران gad تاثیر معنادار داشته است. میانگین نمرات درگروه آزمایش درپیش آزمون برابر60/66 ودر پس آزمون برابر00/ 60است. بنابراین علایم اضطراب فراگیر کاهش یافته است، می توان نتیجه گرفت که روانمایشگری بر کاهش علایم اضطراب تاثیر مثبت ومعنادار داشته است. فرضیه موثر بودن روان نمایشگری در افزایش نگهداری مفاهیم در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نتایج معناداری درپی نداشت.
یعقوب حبیبی بتول احدی
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه بهزیستی روانشناختی و مکانیزم های دفاعی در دانش آموزان با و بدون لکنت زبان بود. این تحقیق پس رویدادی از نوع مورد شاهدی بود. در این پژوهش لکنت به عنوان متغیر مستقل و متغیرهای بهزیستی روانشناختی و مکانیزم های دفاعی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره راهنمایی شهرستان گرمی در سال تحصیلی 91-90 بودند. نمونه پژوهش از میان دانش آموزان دختر و پسر دوره راهنمایی به صورت زیر انتخاب گردید؛ نمونه اولیه در این پژهش 3000 دانش آموز انتخاب شد و پس از شناسایی دانش آموزان با لکنت زبان از بین آنها 30 دانش آموز با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. که گروه دانش آموزان با لکنت زبان را تشکیل می دادند (15 دانش آموز دختر و 15 دانش آموز پسر). و 30 دانش آموز بدون لکنت زبان که بر اساس سن، جنس و پایه تحصیلی با گوه دانش آموزان با لکنت زبان همتا می باشند؛ گروه دانش آموزان با لکنت زبان را تشکیل می دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و مکانیزم های دفاعی استفاده شد. سرانجام داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین دو متغیر، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان داد که دانش آموزان لکنتی از لحاظ بهزیستی روانشناختی و خرده مقیاس های آن نسبت به دانش آموزان عادی در سطح پایین تری قرار داشتند. و همچنین نتایج نشان داد که دانش آموزان لکنتی نسبت به دانش آموزان عادی، بیشتر از مکانیزم های دفاعی رشد نایافته و نوروتیک استفاده می کنند و دانش آموزان عادی نسبت به دانش آموزان لکنتی، از مکانیزم های دفاعی رشد یافته بیشتر استفاده می کنند.
عظیمه نورزاده افشار بتول احدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عاطفه منفی و تنظیم هیجان در پیش بینی اضطراب و افسردگی نوجوانان شهرستان اردبیل بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه که در مدرسه دولتی مشغول به تحصیل هستند می باشد. حجم جامعه آماری برابر با 13981 نفر است. با توجه به اینکه برای تحقیقات همبستگی حداقل 30 نفر مورد نیاز می باشد و با توجه به تعداد متغیر های پیش بین، نمونه آماری مورد نظر 100 نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفیpanas ، تنظیم هیجان گارنفسکی، اضطراب و افسردگی بک اجرا شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین عاطفه منفی و اضطراب و افسردگی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین مولفه های مثبت تنظیم شناختی هیجان و اضطراب و افسردگی رابطه منفی معنادار و بین مولفه های منفی تنظیم شناختی هیجان با اضطراب و افسردگی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که متغیر عاطفه منفی 59/0 از واریانس افسردگی و 24/0 از واریانس اضطراب را تبیین می کنند. متغیر تنظیم هیجان 34/0 از واریانس اضطراب و افسردگی را تبیین میکند. به طور کلی یافته های پژوهش نشان داد که افراد افسرده و مضطرب عاطفه منفی بالایی دارند و در شرایط استرس آور و ناگوار، از راهبردهای منفی تنظیم هیجان بیشتر استفاده می کنند.
صرفناز بابایی عادل زاهد
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پاسخ های هیجانی، رفتارهای نوع دوستانه و تجربیات تجزیه ای در پیش بینی عملکرد اجتماعی دانشجویان دارای اختلال اضطراب منتشر بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 91- 1390 می باشد. روش این مطالعه از نوع همبستگی بود. نمونه گیری این پژوهش به روش تصادفی چند مرحله ای بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال اضطراب منتشر، پرسشنامه افکار اضطرابی ولز، پرسشنامه پاسخ های هیجانی، پرسشنامه رفتارهای نوعدوستانه، پرسشنامه تجربیات تجزیه ای و پرسشنامه انطباق اجتماعی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین پاسخ های هیجانی مثبت و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود داشت. بین پاسخ های هیجانی منفی و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه منفی معناداری بدست آمد. بین رفتارهای نوعدوستانه و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین تجربیات تجزیه ای و عملکرد اجتماعی دانشجویان رابطه منفی و بین تجربیات تجزیه ای و افکار اضطرابی دانشجویان رابطه مثبتی وجود داشت. همچنین مشخص شد که پاسخ های هیجانی مثبت و منفی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوعدوستانه به طور کلی 16 درصد از واریانس عملکرد اجتماعی را در دانشجویان تبیین می کنند. همچنین پاسخ های هیجانی مثبت و منفی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوعدوستانه به طور کلی 29 درصد از واریانس افکار اضطرابی را در دانشجویان تبیین می کنند. این نتایج سهم پاسخ های هیجانی، تجربیات تجزیه ای و رفتارهای نوع دوستانه را در پیش بینی افکار اضطرابی دانشجویان دارای اختلال اضطراب منتشر نشان می دهد.
الهام اسبقی بتول احدی
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان نوظهور نوروفیدبک در کاهش ناتوانی ناشی از سردرد و بهبود فرایندهای شناختی در افراد مبتلا به میگرن بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، در برگیرنده ی تمام کسانی بود که به دلیل میگرن به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کردند(برآورد تقریبی 2000). 30 آزمودنی در دو گروه آزمایش و کنترل با گمارش تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنی ها در هر دو گروه (آزمایشی و کنترل) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه حافظه وکسلر و آزمون استروپ، پرسشنامه نارسایی های شناختی برادبنت، کوپر، فیتزجرالد و پارکزو پرسشنامه ی ناتوانی ناشی از سردرد مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند.ضمن آنکه روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع آزمایشی است. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از این بود که بعد از 30 جلسه آموزش نوروفیدبک، در گروه آزمایش بهبود چشمگیری در کارکرد شناختی نارسایی شناختی و ناتوانی ناشی از سردرد دیده شد. دو گروه تفاوت معناداری از نظر کارکرد شناختی و ناتوانی ناشی از سردرد و نارسایی شناختی داشتند. در کل می توان نتیجه گرفت که افراد مبتلا به میگرن می توانند با نوروفیدبک شرطی سازی کنشگر امواج مغزی خود را کنترل کنند و از طریق آن ناتوانی ناشی از سردرد خود را بهبود بخشند و همچنین کاکرد شناختی خود را از جمله در حافظه کلی و کارکردهای اجرایی به طرز معناداری افزایش دهند.
لیلا قلی زاده نیلوفر میکاییلی
هدف این پژوهش بررسی نقش خودپنداره تحصیلی و سبک های تفکر در پیش بینی پیشرفت و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان می باشد. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 400 دانش آموز دختر بود که از میان دانش آموزان دختر مقطع سوم و چهارم دبیرستان شهر اردبیل به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودپنداره مربوط به مدرسه، سبک های تفکر و فرسودگی تحصیلی ، و به منظور اندازه گیری پیشرفت تحصیلی از معدل ترم گذشته دانش آموزان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که بین خودپنداره تحصیلی، سبک های تفکر قانونی، قضایی و سلسه مراتبی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین سبک تفکر محافظه کار با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بر اساس نتایج رگرسیون چند متغیری سبک تفکر سلسله مراتبی قویترین پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی بالا و سبک تفکر محافظه کار قویترین پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین بود. همچنین بر اساس نتایج رگرسیون سبک های تفکر بیرونی، جزئی و سلسله مراتبی قویترین پیش بین های فرسودگی تحصیلی پایین و سبک تفکر محافظه کار قویترین پیش بین فرسودگی تحصیلی بالا بود. همچنین یافته های جانبی نشان داد که پیشرفت تحصیلی با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معنادار دارد و نیز از بین زیرمقیاسهای فرسودگی تحصیلی، بی علاقگی تحصیلی بیشترین نقش را در عملکرد تحصیلی پایین دارد.
المیرا قادری نیری بتول احدی
پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه بین نوروتیسم و آلکسی تایمی با افسردگی انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی ساده 100 دانشجو (44دختر و 56 پسر)، پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو-20 و مقیاس نوروتیسم را تکمیل کردند. تحلیل یافته ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نوروتیسم و آلکسی تایمیا با افسردگی رابطه مثبت معنادار داشت (05/0=p). تحلیل رگرسیون نشان داد نوروتیسم و آلکسی تایمیا می توانند به صورت مثبت واریانس افسردگی را تبیین می کنند و ارزیابی دو حوزه نوروتیسم و آلکسی تایمیا پیش بینی کننده خوبی برای ابتلا به افسردگی در دانشجویان است.
اکبر عطادخت حاجی سیفلو بتول احدی
این پژوهش با هدف مقایسه ی میزان اثربخشی رواندرمانی بین فردی گروهی و آموزش مدیریت استرس، در کاهش علایم روانشناختی و کنترل قند خون بیماران دیابتی انجام گرفت. برای رسیدن به این هدف، نمونه ای به حجم 54 نفر از بیماران دیابتی درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به صورت گمارشی در یکی از دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفته و آزمودنی های گروه های آزمایشی، به مدت 12 جلسه ی 5/1 ساعته، به تفکیک، تحت آموزش مدیریت استرس و رواندرمانی بین فردی گروهی قرار گرفتند. همه ی آزمودنی های شرکت کننده، در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، با استفاده از ابزارهای scl-90-r ، حمایت اجتماعی، پرسشنامه ی محقق ساخته و آزمایش اندازه گیری هموگلوبین گلیکوزیله مورد ارزیابی قرار گرفته و داده های حاصله با استفاده از تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تحلیل واریانس چند متغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس در کاهش نمرات هموگلوبین گلیکوزیله، شکایت جسمانی، افسردگی، حساسیت بین فردی و اضطراب آزمودنی ها اثربخش بوده و رواندرمانی بین فردی نیز منجر به کاهش نمرات افسردگی، حساسیت بین فردی، خصومت و افکار پارانوییدی شد (01/0>p). این اثربخشی ها، تا سه ماه بعد از مداخله، همچنان پایدار بود. همچنین، نتایج نشان داد که بین میزان اثربخشی دو روش مداخله، در کاهش میزان اضطراب و خصومت، تفاوت معنی دار وجود داشته ولی در بقیه ی متغیرها، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابراین، این پژوهش ضمن تأیید اثربخشی آموزش مدیریت استرس در کنترل قند خون و کاهش علایم روانشناختی، نشان داد که رواندرمانی بین فردی گروهی برای بیماران دیابتی، قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.
لاله صنوبرلیماکشی بتول احدی
مقدمه: خستگی وابسته به سرطان یک علامت عمومی و کلی در بیماران مبتلا به سرطان است که تحت انواع درمان های ضدسرطان قرار می گیرند.خستگی می تواند از شانس بهبودی این بیماران ممانعت کند یا حتی مانع این شود که بیماران درمان را ادامه دهند. هدف: این مطالعه به منظور مقایسه اثربخشی دو روش غیردارویی (آرام بخشی عضلانی پیشرونده و موسیقی درمانی) بر میزان شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: روش پژوهش این مطالعه ، طرح آزمایشی گسترش یافته (پیش آزمون و پس آزمون باچند گروه) بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان مبتلا به سرطان به تعداد 150 نفر تشکیل می دادند که از شهریور 1390 تا فروردین 1391 برای پرتودرمانی به درمانگاه شفا پرتو در استان اردبیل مراجعه کرده اند. نمونه آماری این پژوهش را زنان مبتلا به سرطان تشکیل می دهند که به تعداد 45 نفر با محدوده سنی 16 تا 45 سال از جامعه آماری به صورت نمونه گیری در دسترس (به علت موجود نبودن لیست تمام افراد ) انتخاب شدند . برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس خستگی در بیماران سرطانی(cfs) استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی مجذور کای، manova و برای بررسی دقیق تر تفاوت میانگین ها ازآزمون تعقیبی توکی استفاده شده است. یافته ها: هر دو تکنیک درمانی در کاهش شدت خستگی بیماران سرطانی اثربخشی لازم راداشته است(1../. p>). اما بین اثربخشی دو روش تن آرامی و موسیقی درمانی در کاهش شدت خستگی و مولفه های آن(جسمانی،شناختی و عاطفی) در بیماران سرطانی تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: توصیه می شود اعضای گروه درمانی به ویژه پرستاران برای کاهش شدت خستگی بیماران مبتلا به سرطان از مداخله های روان شناختی تسکین دهنده از جمله تکنیک تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی آرام بخش استفاده نمایند.
ندا صوفی دوست محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه نیمرخ شخصیتی بیماران مبتلا به اختلال ptsd، افسرده و بهنجار است. پژوهش حاضر از نوع مورد-شاهدی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اختلال ptsd و افسردگی شهر تهران در سال 90 بود که از آن میان 35 بیمار مبتلا به اختلال ptsd و 35 بیمار مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به مراکز بالینی و بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی تهران و 35 فرد بهنجار همتا شده با گروه های مذکور به عنوان نمونه از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی ضربه ی رویداد، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه هگزاکو فرم 100 سوالی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova)، آزمون تعقیبی lsd و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی تواضع-فروتنی، برون گرایی، سازگاری، باوجدان بودن، تهییج پذیری و گشودگی به تجربه به طور معنا داری در سه گروه ptsd، افسرده و بهنجار با هم متفاوتند. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سازگاری به صورت مثبت و هیجان پذیری به صورت منفی افسردگی را پیش بینی میکنند و ویژگی باوجدان بودن و تهییج-پذیری اختلالptsd را به طور معناداری پیش بینی می کند. نتایج پژوهش حاضر در زمینه ی آسیب شناسی، آشنایی با عوامل مستعدکننده و درمان ptsd و اختلال افسردگی می تواند حایز اهمیت باشد.
رویا حلبیان محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر جراحی زیبایی سینه بر عامل های شادکامی، تنظیم هیجان و تصویر ذهنی بدن می باشد. روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل می باشد. نمونه پژوهش شامل 80 آزمودنی است که این افراد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (شامل افرادی که جراحی زیبایی بزرگ کردن سینه وافرادی که جراحی زیبایی کوچک کردن سینه را انجام داده اند) و در دو گروه کنترل (شامل افرادی که از کوچکی سینه در رنج هستند ولی جراحی زیبایی انجام نداده اند و افرادی است که از بزرگی سینه در رنج هستند ولی جراحی زیبایی انجام نداده اند) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه بالینی، پرسشنامه شادکامی، پرسشنامه تنظیم هیجان، پرسشنامه تصویر ذهنی بدن استفاده شد. داده های پژوهش با روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری(manova)و آزمون تعقیبی بن فرنی تجزیه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تفاضل میانگین نمرات شادکامی، تنظیم هیجان و تصویر ذهنی بدن در گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.یافته های این پژوهش نشان می دهد که جراحی زیبایی در ناحیه سینه می تواند باعث افزایش شادکامی، بهبود عملکرد در تنظیم هیجان و بهبود کیفیت تصویر ذهنی بدن در زنان شود.
محمد جواد بگیان کوله مرز بتول احدی
چکیده هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی(dbt) در کاهش نشانه های adhd و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر سال های اول، دوم و سوم دبیرستانی شهرستان نورآباد(دلفان)در سال تحصیلی 92-91 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 40 دانش آموز پسر دارای adhd بود که از میان 2300 دانش آموز شناسایی و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی در 12 جلسه ی 75 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بزرگسالان و پرسشنامه کیفیت زندگی (?? – sf) استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش نشانه های adhd و کیفیت زندگی موثر است (001/0>p). این نتایج حاکی است که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی می تواند نشانه های نقص توجه، بیش فعالی و تکانشوری دانش آموزان را تعدیل نماید. در واقع این آموزش در درمان adhd از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند ذهن آگاهی، تنظیم هیجان و مهارت های بین فردی تأکید دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند آموزش مهارت های رفتاردرمانی دیالکتیکی در مدارس، به ویژه در سنین نوجوانی، با فراهم کردن توانایی درک دیگران می تواند به کاهش رفتارهای تکانشی و بهبود تصور از خود دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی منجر شود. همچنین مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی و به طور کلی بهبود یافتن توجه و کنترل رفتار در طول جلسات کلاس درس و ترکیب آنها با مهارت های شناختی- رفتاری و آموزش همدلی مراجع محور می تواند در بهبود نشانه ها adhd و افزایش کیفیت زندگی نوجوانان موثر باشد.
رضا ایل بیگی مسعود گنجی
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت خودشیفته در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر و افراد بهنجار می باشد. روش این پژوهش علی- مقایسه ای از نوع مورد شاهدی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران زن و مرد مبتلا به افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر مراجعه کننده به بیمارستان ها و مراکز بالینی شهرستان مشهد در تابستان سال 1390 بود. اندازه هر یک از زیرگروه ها باید حداقل 15 نفر باشد، برای افزایش اعتبار بیرونی پژوهش حاضر اندازه هر یک از زیرگروه ها 30 نفر در نظر گرفته شده است. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شخصیت خودشیفته (pni) و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (ysq_sf) استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین میانگین هیچکدام از مولفه ها ی اختلال شخصیت خودشیفته در سه گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. و همچنین نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین میانگین تمامی 15 طرحواره ناسازگار اولیه در سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد و نتایج آزمون تعقیبی lsd نشان داد که میانگین تمامی این طرحواره ها در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد بهنجار؛ و در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی از افراد بهنجار بیشتر است. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که مولفه های شخصیت خودشیفته نقشی در بروز یا تشدید نشانه های افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر ندارند و طرحواره های ناسازگار اولیه از عوامل اصلی بروز یا تشدید نشانه های اختلال اضطراب فراگیر می باشد.
آرام نوره درویشعلی بتول احدی
: ناتوانی یادگیری معمولاٌ همواره منجر به افت تحصیلی می شود و با توجه به تحقیقاتی که در زمینه ناتوانی یادگیری انجام شده است، این کودکان در فرآیند های توجه انتخابی و ادراک بینایی نقص هایی را نشان می دهند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه توجه انتخابی دیداری و شنیداری و انواع خطای ادراکی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری و کودکان عادی انجام گردید. روش پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای است و به منظور انجام این پژوهش 15 دانش آموز در هر یک از گروه های نارساخوان، نارسانویس و حساب نارسا با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و 15 دانش آموز فاقد ناتوانی یادگیری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در مجموع 60 دانش آموز به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: آزمون توجه شنیداری(جملات رقابتی)، آزمون توجه دیداری(اعداد و حروف) و آزمون های خطای ادراکی(مولر-لایر، عمودی- افقی و محرک نما). برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد و برای بررسی فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری(manova) و آزمون تعقیبی (lsd) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که توانایی کودکان دارای ناتوانی یادگیری در توجه انتخابی دیداری در مفایسه با کودکان عادی به طور معناداری کمتر است. نتایج همچنین نشان داد که کودکان دارای ناتوانی یادگیری به طور معنی داری در توجه انتخابی شنیداری نسبت به کودکان عادی ضعیفتر عمل می کنند. در رابطه با خطاهای ادراکی نتایج نشان داد که میزان خطاهای کودکان دارای ناتوانی یادگیری در آزمون های خطای ادراکی در مقایسه با کودکان عادی به طور معنی داری بیشتر است. به دلیل اهمیت متغیر های مورد مطالعه می توان از نتایج پژوهش حاضر در حهت اتخاذ تدابیر و برنامه های آموزشی مناسب برای بهبود مسائل و مشکلات تحصیلی کودکان دارای ناتوانی یادگیری استفاده کرد.
بهنام خشنودنیای چماچایی عادل زاهد
ناتوانی های یادگیری به عنوان مشکل عصب شناختی در نظر گرفته شده که با مشکلات جدی در توانایی خواندن، ریاضیات و نوشتن همراه است و با توانایی ذهنی مورد انتظار از فرد همخوانی ندارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای انگیزشی، خودکارآمدی تحصیلی و درک حمایت معلم در دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری انجام شد. این پژوهش یک مطالعه مقایسه ای و از نوع مقطعی-مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوم و سوم راهنمایی نارساخوان، نارسانویس، نارسا حساب و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 91-92 می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 60 دانش آموز (15 نفر نارساخوان، 15 نفر نارسانویس، 15 نفر نارسا حساب و 15 نفر عادی) پایه دوم و سوم راهنمایی بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان مدارس ناحیه 1 و 2 شهر رشت انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های محقق ساخته خواندن، نوشتن و ریاضیات، پرسشنامه باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خود-تنظیمی و آزمون هوشی ریون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش های تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)، آزمون تعقیبی lsd و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری و عادی از لحاظ خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی، اضطراب امتحان، خودکارآمدی تحصیلی، درک راهنمایی و انتظار معلم تفاوت معناداری وجود دارد. بین درک دید مثبت و پذیرا بودن معلم تفاوت معناداری بدست نیامد. همچنین نتایج نشان داد بین مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و زیر مقیاس خودکارآمدی در باورهای انگیزشی رابطه معناداری وجود دارد (001/0 > p). با توجه به اهمیت این متغیرها می توان گام های مهمی در زمینه برنامه ریزی، آموزش و ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری برداشت.
حیدر رفیعی نادر حاجلو
چکیده: هدف از پژوهش حاضر مقایسه والدین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی، ناتوانی یادگیری و کودکان عادی در شیوه های فرزندپروری، باورهای غیرمنطقی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. روش: جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی والدین کودکان adhd و ld مراجعه کننده به کلینیک های درمانی و مراکز ناتوانی یادگیری و والدین کودکان عادی مقطع ابتدائی بود. حجم نمونه در این مطالعه 60 نفر (20 نفر والدین کودکان adhd ،20 نفر والدین کودکان ld و 20 نفر از والدین کودکان عادی) بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند، پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز و مقیاس تنظیم هیجان گارنوفسکی بود. برای تجزیه و تحلیل داده های بدت آمده از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری (manova) استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که در شیوه های فرزندپروری والدین کودکان عادی بیشتر از شیوه فرزندپروری مقتدرانه و والدین کودکان adhd و ld بیشتر از شیوه های سهل گیرانه و مستبدانه استفاده می کنند. در مولفه باورهای غیرمنطقی والدین کودکان adhd و ld نمرات بالاتری نسبت به والدین کودکان عادی کسب کردند. در مقیاس تنظیم هیجان، والدین کودکان adhd و ld در خرده مقیاس های تنظیم هیجان منفی و والدین کودکان عادی در خرده مقیاس های تنظیم هیجان مثبت نمرات بالاتری کسب کردند.
سید وحید غضنفری آهنگرکلایی عادل زاهد بابلان
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرسودگی شغلی، بهزیستی روانشناختی و باورهای فراشناختی در معلمان مدارس عادی و استثنایی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه مقایسه ای از نوع مورد شاهدی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع راهنمایی (مدارس عادی واستثنایی) شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 92-1391می باشد.آزمودنی های پژوهش شامل 60 نفر از معلمان مدارس استثنایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 60 نفر از معلمان مدارس عادی به شیوه همتاسازی( بر اساس سابقه خدمت، سن معلمان، سطح تحصیلات و میزان درآمد) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های فرسودگی شغلی مسلچ، بهزیستی روانشناختی ریف و فرم کوتاه فراشناخت استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که بین دو گروه معلمان در مقیاس کلی فرسودگی شغلی تفاوت معناداری وجود ندارد، تنها در مولفه خستگی عاطفی تفاوت معنادار است. اما در مقیاس های کلی بهزیستی روانشناختی و باورهای فراشناختی تفاوت معناداری وجود دارد ، به گونه ای که مولفه های اعتماد شناختی، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری افکار و خطر و باورهایی در مورد نیاز به کنترل افکار در باورهای فراشناختی و تمامی مولفه های بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که توأم شدن مسئولیت های حرفه ای و مسئولیت-های اجتماعی فشار روانی ایجاد می کند. لذا توجه به متغیرهای روانشناختی که در بروز این فشارها موثرند، می توان کمک شایانی به حفظ سلامت روانی و ارتقای بهزیستی روانشناختی معلمان نمود.
سبحان برزگر عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری خودتنظیمی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود. روش این تحقیق از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه پژوهش را دانش آموزان پسر پایه های دوم و سوم مقطع راهنمایی شهرستان بهشهر تشکیل دادند. نمونه 40 نفر(20نفر گروه آزمایش و 20نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی از میان دانش آموزان دارای اختلال ریاضی پایه دوم و سوم راهنمایی شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از آزمون تشخیصی ریاضی کی مت، پرسشنامه خودکارآمدی کودکان و نوجوانان (موریس،2002) و پرسشنامه انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران،1993) استفاده شد. آموزش یادگیری خودتنظیمی برای گروه آزمایش در 8 جلسه به مدت 2 ماه ارائه گردید. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش یادگیری خودتنظیمی خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی را در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی به طور معنی داری افزایش می دهد. این نتایج حاکی از آن است که آموزش یادگیری خودتنظیمی خودکارآمدی(تحصیلی، اجتماعی و هیجانی) و انگیزش تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی را افزایش می دهد. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای اینگونه دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
جواد دره کی عادل زاهد بابلان
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تحریک های زیرآستانه ای بر بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره و همچنین مقایسه ی دو گروه کودکان با ناتوانی یادگیری و عادی در بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره صورت گرفت. دویست و هفتاد آزمودنی در پژوهش حاضر شرکت کردند: نمونه ی پژوهش شامل 135دانش آموز عادی و 135 دانش آموز با ناتوانی یادگیری می شد. آزمودنی ها برای مقایسه تأثیرات پیام های زیرآستانه ای صوتی، تصویری و لغت در نه گروه قرار گرفتند. در این پژوهش آزمودنی ها در گروه های مجزا، با سه دسته از تحریکات زیرآستانه ای تصویری،صوتی و لغت مواجه شدند .برای هرکدام یک از آزمودنی ها زمان واکنش مربوطه در پاسخ به هر یک از شش ابراز هیجانی محاسبه شد .همچنین، دانش آموزان عادی و با ناتوانی یادگیری در بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره مقایسه شدند. الگوی تحریک زیرآستانه ای تصویری به همراه تحریک های مختلفی از تظاهرات هیجانی چهره به کار گرفته شد: هیجان مثبت(شادی) و هیجان منفی( غمگینی)، که هرکدام به مدت حدود سی هزارم ثانیه مکررا نمایش داده می شدند. برای نشان دادن تاثیر تحریک های زیرآستانه ای لغت نیز، آزمودنی ها در هنگام بازشناسی تظاهرات هیجانی چهره، با لغات با بار هیجانی مثبت، منفی و خنثی مواجهه شدند..همچنین در این پژوهش ، تاثیرات تحریک های زیرآستانه ای صوتی با عبارات برگردان با بارهیجانی مثبت و منفی نیز مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج، تأثیر قوی تحریک زیرآستانه ای با تصویری از ابراز هیجان مثبت را بر پاسخ دهی بیشتر به تظاهرات چهره ای شادی را نشان داد. با این وجود، تأثیر تحریک زیرآستانه ای تصویری از ابراز هیجان هیجان منفی برای بازشناسی تظاهرات چهره ای غم، تنها در گروه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری بدست آمد. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد که واکنش های هیجانی مثبت و منفی می توانند به صورت ناخودآگاه فراخوانده شوند البته نتایج نتوانستند برای تحریکات زیرآستانه ای صوتی شواهد قابل توجهی را بیابند.همچنین در بین آزمودنی هایی که به بازشناسی تظاهرات هیجانی به همراه لغات با بار هیجانی پرداختند، دانش آموزانی که با پیام زیرآستانه ای لغت با بار هیجانی مثبت مواجهه شده بودند بیشتر از دو گروه دیگر در تشخیص هیجان ترس موفق عمل کردند،این بدین معناست که آنها بیشتر از سایرین کلید مربوط به هیجان ترس را فشردند. علاوه بر این، پژوهش اخیر نشان داد که، دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری در بازشناسی ابراز هیجانی غم بهتر از سایر همتایان با ناتوانی یادگیری شان عمل کردند، این در حالی است که دو گروه تفاوت معناداری در بازشناسی سایر هیجان ها نداشتند. در مجموع، نتایج نشان دادند که که تصاویر زیرآستانه ای از ابرازات هیجانی چهره می تواند واکنش های هیجانی مثبت و منفی را به طور ناخوداگاه فراخواند.
الهه علمداری عباس ابوالقاسمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی زوجین نابارور بود. این پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس-آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه ی زنان نابارور مراجعه کننده به 3 متخصص زنان و زایمان شهر شیراز بود. نمونه پژوهش 29 زوج نابارور بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش درمان تعهد و پذیرش را در12 جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (47 سوالی) و پرسشنامه کیفیت زندگی (?? – sf) استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(manova) نشان داد که درمان تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی موثر است (001/0>p). این نتایج حاکی است که درمان تعهد و پذیرش می تواند مشکلاتی را که زوجین نابارور با آن روبرو هستند، تعدیل کند. در واقع این آموزش در کار با گروه نابارور از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند ذهن آگاهی، کاهش اجتناب تجربی و پذیرش تأکید دارد.
مسلم عباسی عباس ابوالقاسمی
ترقی و توسعه یک کشور پیش از هر چیز به منابع انسانی آن منوط است. در عرصه جهانی کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینه های صنعتی، تولیدی و خدماتی هستند. کارآفرینی پیامدهای مثبتی از جمله ایجاد ثروت توسعه فناوری تشویق سرمایه گذاری ایجاد و گسترش بازارهای جدید و ایجاد اشتغال دارد. هدف این پژوهش بررسی رابطه برخی ویژگیهای شخصیتی با جهت گیری کارآفرینی و عملکرد تجاری در مدیران واحدهای تولیدی خصوصی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران واحدهای تولیدی استان های اردبیل و مرکزی تشکیل دادند. (n=1100) نمونه این پژوهش 300 مدیر واحدهای تولیدی استان های اردبیل و مرکزی بودند که از جامعه پژوهش مورد نظر انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودشکوفایی (1978) مقیاس عزت نفس (1965) مقیاس خودکارآمدی (1996) مقیاس ابهام (1993) مقیاس منبع کنترل (1966) مقیاس نوآوری (1996) مقیاس خطرپذیری (1996) پرسشنامه جهت گیری کارآفرینی و چک لیست عملکرد تجاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر میانگین و انحراف معیار از ضریب همبستگی پیرسون ضرایب رگرسیون چند متغیری به روشهای ورود و گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد خودکارآمدی خودشکوفایی عزت نفس تحمل ابهام خطرپذیری منبع کنترل درونی و نوآوری با جهت گیری کارآفرینی همبستگی دارند. همچنین خودکارآمدی خودشکوفایی عزت نفس تحمل ابهام خطرپذیری منبع کنترل درونی و نوآوری با عملکرد تجاری همبستگی دارند. متغیرهای شخصیتی منبع کنترل درونی تحمل ابهام عزت نفس خودشکوفایی خودکارآمدی خطرپذیری و نوآوری حدود 28 درصد واریانس جهت گیری کارآفرینی و 36 درصد عملکرد تجاری در مدیران را پیش بینی می کنند.
ناصر یاخچی بیگلو عادل زاهد بابلان
کارکردهای اجرایی عملکرد مناطق مربوط به لوب پیشانی مغزند. براساس پیشینه ی موجود در ادبیات پژوهشی، این کارکردها در بزرگسالان مبتلا به دو اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- جبری دارای نقایص جدی است. باتوجه به اهمیت روانپزشکی این دو اختلال از نظر شیوع و میزان آسیب وارده بر بیمار و در نظر گرفتن این موضوع که دو اختلال مذکور در گروه سنی نوجوان نیز شیوع چشمگیری دارند، در پژوهش حاضر بر آن بوده ایم تا این کارکردها را در دو اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- جبری و بر روی نوجوانانی که دارای نشانه های دو اختلال مذکورند، مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم. بدین منظور 820 نفر از کل جامعه ی دانش آموزان شهرستان خوی در مهر و آبان 1392 به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شده و آزمون فرم کوتاه چندوجهی شخصیتی مینه سوتا 71 سوالی به صورت گروهی بر روی آن ها اجرا شد. سپس نیمرخ مربوط به هر دانش آموز بررسی شده و سه گروه 16 نفری بر اساس دارا بودن نیمرخ اختلال شخصیت مرزی، وسواسی- جبری و همچنین فاقد علایم مرضی از 791 نفری که پرسشنامه هایشان قابل ترسیم نیمرخ بود، انتخاب شدند. کارکردهای اجرایی با استفاده از اجرای انفرادی آزمون های اثر استروپ، دسته بندی کارت های ویسکانسین، سیالیت واژگانی، برج لندن و tmt اندازه گیری شده و داده های حاصل با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری مانوا در سه گروه مقایسه شدند. نتایج نشان داد که نوجوانان با علایم اختلال شخصیت مرزی در آزمون های اثر استروپ و دسته بندی کارت های ویسکانسین عملکرد پایین تری نسبت به گروه سالم داشتند. از این رو به نظر می رسد که این نوجوانان در تفکر انتزاعی، انعطاف پذیری شناختی و بازداری نسبت به گروه سالم دارای نقایص معنی داری اند. این یافته با بیشتر نتایج پژوهش های پیشین بر روی بزرگسالان همخوانی داشت. همچنین نوجوانان با علایم اختلال وسواسی- جبری به طور معنی داری تعداد طبقات کمتری را در آزمون ویسکانسین نسبت به گروه سالم به دست آوردند که به نظر می رسد به نقص آن ها در انعطاف پذیری شناختی و تفکر انتزاعی همانند گروه بزرگسالان موجود در ادبیات پژوهشی باشد. با این تفاوت که علیرغم نمرات پایین تر این گروه در زمینه ی بازداری و حافظه ی کاری کلامی تفاوت ها معنی دار نبود که احتمالاً به تفاوت ویژگی های زود آغاز بودن این اختلال با شروع در بزرگسالی مربوط باشد. در مقایسه ی میان دو گروه با علایم مرضی نیز گروه وسواسی- جبری نسبت به گروه اختلال شخصیت مرزی آزمون برج لندن را در تعداد حرکات بیشتری انجام دادند. نتایج پژوهش، دقت نظر بیشتر بر روی این کارکردها و ارتباط آن ها با علایم مرضی در نوجوانان را خاطر نشان کرده و انگیزه ی پژوهش های جدید بیشتری در این مورد را فراهم می آورد.
اعظم شاهعلی محمد نریمانی
چکیده: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت والدین بر انگیزش تحصیلی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کم توجهی بود. طرح تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. به این منظور833 تعداد دانش آموز پایه پنجم ابتدایی(314 دختر و 499 پسر) از مناطق تحصیلی1، 3 و 4 شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و آزمون کانرز( فرم معلم) همراه با مصاحبه بالینی برای تشخیص کودکان بیش فعال و کم توجه اجرا گردید.آزمودنی های این پژوهش 40 نفر از کودکان adhd که بر اساس مقیاس کانرز تشخیص داده شده بود، شامل می شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانرز والدین(cprs-48)، سنجش انگیزش تحصیلی هارتر و خشم کودکان استفاده شد که کودکان و والدین آنها را در مراحل قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آموزش والدین و گروه گواه (هر گروه 20 نفر)جایگزین شدند. آموزش مدیریت والدین به طور متوسط در 8 جلسه 5/1 ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. در این خصوص اطلاعاتی در زمینه ماهیت اختلال، کاربرد پاداش و امتیاز، کاربرد تحسین القایی، استفاده موثر از بی توجهی، استفاده از محروم کردن، حذف پاداشها، انجام تکالیف درسی و ... ارائه شد. داده های بدست آمده به روش تحلیل چند متغیره مانوا مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین در سطح ( 01/0 ?p) بر انگیزش تحصیلی و در سطح ( 05/0 ?p) بر مشکلات رفتاری کودکان دارای adhd تاثیر بسزایی دارد. با توجه به نتایج این پژوهش در خصوص انگیزش تحصیلی و مشکلات رفتاری کودکان دارایadhd، روش آموزش مدیریت والدین یکی از موثرترین و کارآمدترین روشهای درمانی می باشد و موجب افزایش انگیزش تحصیلی و کاهش تکانشگری، کم توجهی، اضطراب، و پرخاشگری بدنی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی و کم توجهی و هر دو با هم می شود. کلید واژه ها: آموزش مدیریت والدین، انگیزش تحصیلی، مشکلات رفتاری و کودکان adhd.
فاطمه عباس زاده مظفری بتول احدی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی، قضاوت اجتماعی و تاب آوری در بیماران مبتلا به اختلال ptsd، پانیک و افراد بهنجار انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعین مبتلا به اختلال ptsd و پانیک به مراکز روانپزشکی جنت شیراز و پزشکی قانونی اردبیل بود. نمونه پژوهش حاضر 30نفر بیماران ptsd ، 30 نفر بیماران پانیک و30 نفر افراد بهنجار بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون ، قضاوت اجتماعی آلدن و میلینگ و مقیاس شدت اختلال پانیک و اختلال استرس پس از سانحه استفاده شده است و برای سنجش کارکرد اجرایی از آزمون کارتهای ویسکانسین ، آزمون استروپ و فراخنای ارقام وکسلراستفاده شد..به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل چند متغیری(manova) ، تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین کارکردهای اجرایی، و قضاوت اجتماعی (p<0/01) در بیماران ptsd و پانیک و افراد بهنجار (p<0/001) تفاوت وجود دارد. بین تاب آوری روانشناختی افراد بهنجار با بیماران پانیک و ptsd (p<0/001) تفاوت وجود دارد. بین کارکردهای اجرایی و شدت علائم در بیماران ptsd رابطه وجود دارد، بین قضاوت اجتماعی و شدت علائم در بیماران ptsd رابطه وجود ندارد. و بین تاب آوری و شدت علائم در بیماران ptsd رابطه وجود دارد. در بیماران مبتلا به اختلال پانیک بین بین قضاوت اجتماعی و تاب آوری و شدت علائم رابطه وجود دارد ولی بین کارکردهای اجرایی و شدت علائم در این بیماران رابطه ای وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان می دهد که از بین متغیرهای کارکردهای اجرایی، قضاوت اجتماعی و تاب آوری ؛ کارکردهای اجرایی و تاب آوری شدت علائم بیماران ptsd را پیش بینی می کند ، و در بیماران پانیک تنها قضاوت اجتماعی پیش بینی کننده شدت علائم می باشد . بطور کلی نتایج پژوهش نشان می دهدکه، اختلالات اضطرابی مانند اختلال وحشت زدگی و اختلال استرس پس از سانحه برکارکردهای اجرایی افراد تأثیر منفی دارد. همچنین تاب-آوری روانشناختی می تواند به عنوان ابزاری در جهت کاهش تنش و استرس در شرایط ناگوار استفاده شود و نقش بسزایی در بهزیستی روانشناختی افراد داشته باشد. از سوی دیگر فرایندی مانند قضاوت اجتماعی رابطه ای متقابل با این حالات هیجانی دارد و می تواند بر آنها تأثیرگذار بوده یا تحت نفوذ آنها قرار گیرد.
محسن عبدالهی پور حقیقی بتول احدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم اختلال وسواسی اجباری، افسردگی، اضطراب و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بود. طرح پژوهش تک آزمودنی با چند خط پایه هم زمان بود. بدین منظور سه بیمار مبتلا به وسواس به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان به سه مرکز مشاوره و روان شناسی در سطح شهر اصفهان می شد که بر اساس ملاک های تشخیصی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص اختلال وسواسی اجباری دریافت می کردند. هر یک از بیماران پس از تشکیل خط پایه وارد درمان شدند. جهت به حداقل رساندن دوره خط پایه آزمودنی سوم، دوره خط پایه آزمودنی اول و دوم با هم ترکیب شد و هر دو پس از گرفتن سه خط پایه در سه هفته متوالی وارد درمان شدند و آزمودنی سوم پس از پنج خط پایه و بعد از جلسه سوم آزمودنی اول و دوم وارد درمان شد. هر یک از آزمودنی ها هشت جلسه پنجاه دقیقه-ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت داشتند. آزمودنی ها در مرحله خط پایه، مرحله مداخله و یک ماه پس از درمان به وسیله مقیاس فکری و عملی ییل-بروان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی بک و پرسشنامه راهبردهای فکر ولز و دیویس مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها به وسیله نمودار نمایش داده شد و به وسیله آمار توصیفی میانگین، انحراف استاندارد و r² و توصیف نمودارها تحلیل گردید. نتایج حاصل از مرحله مداخله و پیگیری حاکی از کاهش علائم وسواس ها و اجبارها بود و نمرات پرسشنامه افسردگی و اضطراب نشان از کاهش اضطراب و افسردگی در هر سه آزمودنی داشت. نتایج حاصل از پرسشنامه راهبردهای کنترل فکر نشان دهنده تغییر راهبردهای فکر آزمودنی ها بود. آزمودنی ها این نتایج را تا یک ماه پس از درمان حفظ نمودند. فرایند درمان و نتایج به دست آمده در این پژوهش حاکی از آنند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند درمان مناسبی برای افکار، احساسات و رفتارهای مشکل زا در اختلال وسواسی اجباری باشد.
رعنا عبادی میان بازور ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر مقایسه عادات مطالعه و افسردگی تحصیلی دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی است. روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی دخترو پسر، ساکن تبریز در سال تحصیلی 92-91 در مقطع تحصیلی سوم نظری می باشد. نمونه آماری پژوهش حاضر نیز شامل 200دانش آموز دولتی و غیرانتفاعی از هر دو جنس است. نمونه آماری به صورت روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار بکار گرفته شده در پژوهش حاضرشامل پرسشنامه عادات مطالعه و پرسشنامه افسردگی تحصیلی بود برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، t مستقل و کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادکه افسردگی دانش آموزان مدارس دولتی بیشتر از دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی است. همچنین افسردگی تحصیلی دانش آموزان دختر بیشتر از دانش آموزان پسر هست. اما از نظر عادات مطالعه بین دانش آموزان مدارس تفاوت معناداری وجود نداشت. از سوی دیگر بین مولفه های عادات مطالعه بین داش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت نوع مدرسه در افسردگی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد. و افسردگی تحصیلی در مدارس غیرانتفاعی کمتر از مدارس دولتی است.
مریم مشهدی پور نیلوفر میکاییلی
چکیده: هدف از اجرای این تحقیق، مقایسه اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی و درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم مبتلایان به اختلالات اضطرابی در دانش آموزان دختر بود. به این منظور از بین دانش آموزان دختر مدارس شهرستان لاهیجان، ابتدا 260 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند سپس آن هایی که دارا نمره ی بالاتر از نمره ی برش (42) بودند شناسایی شده و از میان آن ها 45 نفر انتخاب شده و به طور تصادفی در سه گروه درمان یکپارچه توحیدی، درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل گمارده شدند. با استفاده از پرسشنامه اضطراب صفت حالت اسپیلبرگر پیش تست و پس تست اجرا شد. جلسات درمانی یک بار در هفته و در مجموع 8 جلسه برگزار شد. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل واریانس نشان داد که هر دو روش درمان یکپارچه توحیدی و درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم اختلال اضطرابی موثر بوده است و تفاوت معناداری بین آن ها دیده نشد. تحلیل های اضافی نشان داد که سن و ضعیت اقتصادی و اجتماعی آزمودنی ها بر روی نتایج تأثیری ندارند. بر این اساس درمان یکپارچه توحیدی همپای درمان شناختی رفتاری بوده و می توان با توجه به زمینه فرهنگی و مذهبی افراد به عنوان روش موثری برای کاهش اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.
فرزانه عباسلو عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و کیفیت زندگیدانش آموزان دختر دارای پراشتهایی عصبی می باشد.این پژوهش از نوع آزمایشی بود که به صورت آینده نگر انجام شد و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل (با پیگیری 3 ماهه) استفاده شد. در این پژوهش روش ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی به عنوان متغیر مستقل و طرحواره های ناسازگار اولیه، کیفیت زندگی و تصویر بدنیبه عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده اند. جامعه ی آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر سال های اول و دوم دبیرستان منطقه ی6 تهران در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. نمونه ی پژوهش شامل 40 آزمودنی دارای پراشتهایی عصبی بود که به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی وکنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه ی بالینی، مقیاس اختلالات تغذیه اهواز، نسخه ی کوتاه پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ (yso-sf)، مقیاس کیفیت زندگی میسوالاوویتاس، پرسشنامه روابط چند بعدی خود بدن (mbsrq) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بنفرونی تجزیه و تحلیل شدند.نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود نشانه های پراشتهایی عصبی، تصویر بدنی و طرحواره هایناسازگار اولیه دانش آموزان دارای پراشتهایی عصبی تأثیر داردولی اثربخشی این درمان بر بهبود کیفیت زندگی آن ها معنی دار نبود.
مرضیه امینی عادل زاهد بابلان
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در میان دانشجویان دچار احتکار وسواسی و بدشکلی بدن بود. این پژوهش، علی- مقایسه ای و از نوع مقطعی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان پیام نور دانشگاه های تهران که در سال تحصیلی92- 91 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویانی بود که نمره بالا در پرسشنامه احتکار وسواسی گرفته بودند و همچنین 30 نفر از دانشجویانی که در مقیاس اختلال بد شکلی بدنی نمره بالا گرفته بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ذهن آگاهی، حساسیت اضطرابی، مقیاس رفتارهای ذخیره ای و مقیاس تصویر بدن- خود و مصاحبه بالینی ساختاریافته استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که بین دانشجویان دارای بدشکلی بدنی و احتکار وسواسی در ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد 0/001> p). به عبارتی دیگر دانشجویان بدشکلی بدنی از ذهن آگاهی پایین تر و حساسیت اضطرابی بالاتری نسبت به دانشجویان گروه احتکار وسواسی برخوردارند. این نتایج نشان می دهد که مشکل در سازماندهی اطلاعات، ترس از ارزیابی منفی و انزوا از جمله عوامل خطر پذیر برای ابتلا این افراد به اختلالات روانی و بدشکلی بدنی است.
آرزو فرشیدنژاد اشرف میکاییلی
هدف این پژوهش بررسی ویژگی های شخصیتی در افراد عارف مسلک و غیر عارف در استان کرمانشاه می باشد. روش تحقیق: روش انجام این پژوهش، علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد عارف مسلک استان کرمانشاه می باشد. از این جامعه آماری تعداد 30 نفر از افراد عارف مسلک به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس به عنوان گروه آزمایش انتخاب شد. سپس از 30 نفر از افراد عادی نیز به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس به عنوان گروه گواه انتخاب شد. برای ارزیابی متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه شخصیت نئو استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss-16 و آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها : یافته های این پژوهش نشان داد که، بین ویژگی شخصیتی در افراد عارف مسلک و افراد غیر عارف تفاوت معنا داری وجود دارد و میزان ویژگی درون گرایی در افراد عارف مسلک بیشتر از افراد غیر عارف است. همچنین نتایج نشان داد که میزان ویژگی های برون گرایی، انعطاف پذیری و گشودگی به تجربه و روان رنجورخویی، در افراد عارف مسلک کمتر از افراد عادی می باشد.
حدیث یوسفی عباس ابوالقاسمی
هدف این پژوهش تعیین تاثیر آموزش خود کنترلی بر بهزیستی هیجانی و پیشگیری از عود در افراد معتاد بود. این پژوهش از نوع آزمایشی است و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش آموزش خود کنترلی به عنوان متغیر مستقل محسوب می شود. متغیرهای بهزیستی هیجان ( تنظیم هیجان، بازشناسی هیجان، پردازش هیجانی، نارسایی هیجانی)، پیش گیری از عود ( عقاید وسوسه انگیز ) به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده اند. جنسیت در این پژوهش کنترل شده است.جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان معتاد شهر تهران در نیمه اول سال 1391، (به نقل از مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی) که به صورت داوطلبانه به مراکز درمان اعتیاد مراجعه کرده اند، تشکیل می دهند (45377n = ).برای انجام پژوهش ابتدا به واحد سوء مصرف مواد دانشگاه شهید بهشتی تهران مراجعه و بعد از هماهنگی از 7 مرکز موجود در ناحیه 6 تهران 3 مرکز انتخاب گردید. همانطور که در داده ها نشان داده اند که بین نمرات مولفه های تنظیم هیجان منفی ، تنظیم هیجان مثبت ، بازشناسی هیجان ، پردازش هیجانی نارسایی هیجانی و عقاید وسوسه انگیز بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری بدست آمد. به عبارت دیگر آموزش خود کنترلی باعث افزایش راهبرد های تنظیم هیجان مثبت و بازشناسی هیجان و پردازش هیجانی و کاهش راهبردهای تنظیم هیجان منفی، نارسایی هیجانی و عقاید وسوسه انگیز گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است.این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری از مصرف مواد در جوانان و پیشگیری از عود در معتادان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
مسلم عباسی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش های پذیرشو تعهد با تنظیم هیجان بر بهزیستی روانشناختی، سازگاری و رفتارهای پرخطر دانش آموزان دارای اختلال ریاضی بود. این تحقیق آزمایشی گسترش یافته و از نوع پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی مدارس شهر اردبیل در سال تحصیلی 92-91 تشکیل دادند (تعداد5000 n=). نمونه این پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان پسر دارای اختلال ریاضی بود که به صورت تصادفی انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون ریاضی شلو، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه سازگاری و مقیاس خطر پذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) و آزمون شفه به منظور مقایسه تفاضل نمرات پیش آزمون – پس آزمون متغیرها در گروه های آزمایشی و کنترل استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش های پذیرشو تعهد و تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بر بهبود بهزیستی روانشناختی، سازگاری و کاهش رفتارهای پرخطر اثربخش بوده اند(01و0>p). همچنین نتایج آزمون شفه نشان داد میانگین نمرات گروه های آزمایشی در متغیرهای مورد مطالعه به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. می توان نتیجه گرفت آموزش این مهارتها به دانش آموزان، در ارتقاء سطح آگاهی و تغییر یا ایجاد نگرش مثبت در افراد مورد مطالعه موثر بوده است. بنابراین طراحی و اجرای مداخلات مبتنی بر پیشگیری از سوی گروه همسالان با همکاری پدران و مادران در مدرسه و خانواده ضروری است.
هیوا محمودی حسین قمری
هدف پژوهش حاضر اثربخشی روش های درمان شناختی، مواجهه ای و انزجاری در اختلال وسواس فکری- عملی بود. روش پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی مراجعه کننده به مراکز بالینی و مراکز مشاوره شهرستان سقز، بوکان با دامنه سنی 40-20 سال بودند که تعداد آنها 150 نفر بود. نمونه آماری این تحقیق شامل 80 بیمار ( دامنه سنی 20 تا 40 سال) مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بودند که بطور دردسترس انتخاب شدند و در چهار گروه درمان شناختی، مواجهه ای، انزجاری و گروه کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات مصاحبه بالینی، مقیاس وسواسی-اجباری ییل براون و سیاهه وسواسی- عملی مادزلی بود و روش تحلیل داده ها کوواریانس چند متغیره بود. نتایج پژوهش آزمون تحلیل کوورایانس چند متغیره نشان داد که روش درمان شناختی ویتال، درمان مواجهه ای و انزجاری نسبت به گروه کنترل روی کاهش علایم وسواس تاثیر دارند و همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل بر روی متغیرهای وارسی، کندی، شستشو و شک وسواسی تفاوت معنادار وجود دارد و روش شناختی ویتال نسبت به گروه درمان مواجهه و انزجاری در کاهش انواع وسواس موثرتر بوده است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که موثرترین روش در درمان انواع وسواس فکری- عملی، به ترتیب درمان شناختی ویتال، درمان مواجهه و درمان انزجاری بوده است.
زرار محمدامینی عادل زاهد
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و آموزش مهارت حل مسئله بر فرسودگی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر اهمال کار مدارس متوسطه شهرستان اشنویه در سال تحصیلی 92-91 بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر اهمال کار پایه اول متوسطه در سال تحصیلی 92- 91 بود. نمونه آماری این پژوهش شامل60 نفر از دانش آموزان مدارس متوسطه شهر اشنویه بودند که پس از انتخاب به روش نمونه گیری خوشه ای بصورت تصادفی در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند(60=n). برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی، خودکارآمدی عمومی و انگیزش تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و آزمون تعقیبی توکی) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله اثر مثبت و معناداری بر انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان اهمال کار دارد و باعث افزایش انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان اهمال کار می شود. یکی دیگر از نتایج پژوهش حاضر اثربخشی معنادار آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان اهمال کار بود؛ بصورتی آزمودنی های گروه آموزش آموزش خودتنظیمی و آموزش مهارت های حل مسئله، فرسودگی تحصیلی کمتری را گزارش کردند. همچنین مقایسه اثر بخشی آموزش راهبردهای یادگیری و حل مسئله بر انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی و فرسودگی تحصیلی نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی اثربخشی بیشتری در مقایسه با آموزش حل مسئله بر این متغیرها داشت. در کل نتایج نشان داد آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و حل مسئله تاثیری افزایشی بر خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی و تاثیری کاهشی بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان اهمال کار دارد.
اسماعیل سلیمانی عادل زاهدبابلان
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه در بهبود ویژگی های عصب- روانشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ناتوان در ریاضی بود. روش تحقیق پژوهش حاضر آزمایشی با کارآزمایی بالینی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ناتوان در ریاضی پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-1391 بودند(76n=)، که از بین آنها 48 دانش آموز مبتلا به ناتوانی ریاضی به صورت نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محقق ساخته، آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی شلو، آزمون ریاضی کی مت، مقیاس کانرز والدین، آزمون هوشی ریون، آزمون برج لندن، آزمون ویسکانسین، آزمون عملکرد پیوسته، مقیاس حافظه عددی وکسلر بود. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ، نگهداری توجه، توانایی برنامه ریزی- حل مسئله، حافظه کاری و پیشرفت تحصیلی بعد از ارایه متغیر مستقل تفاوت معناداری در سطح وجود دارد. همچنین نتایج آزمون بنفرونی جهت مقایسه میانگین ها نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی بر روی انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ، توانایی برنامه ریزی- حل مسئله و حافظه کاری نسبت به بازی درمانی مبتنی بر توجه به طور معناداری موثرتر است درحالیکه بازی درمانی مبتنی بر توجه بر روی نگهداری توجه نسبت به آموزش کارکردهای اجرایی به طور معناداری موثر است. در ارتباط با پیشرفت تحصیلی تفاوتی بین آموزش کارکردهای اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه مشاهده نشد. بنابر یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری نمود مداخله کارکردهای اجرایی و بازی درمانی مبتنی بر توجه سبب بهبود علایم عصب- روانشناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ناتوان در ریاضی می شود و می توان از آنها به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
لیلا پورمیرعلی اوشا برهمند
هدف مطالعه پژوهش حاضر بررسی ارتباط عملکرد خانوادگی مشکلات هیجانی و پیشرفت تحصیلی با عزت نفس کودکان اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدرسه ی ویژه اختلالات یادگیری شهرستان اردبیل در سال تحصیلی (92-91) همه ی کودکان در این مطالعه شرکت کردند (90=n ) اما فقط پاسخ های 60 نفرکامل بود و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. جمع آوری داده ها با مقیاس عملکرد خانوادگی مک مستر، پرسشنامه ارزیابی شخصیت رهنر، مقیاس عزت نفس روزنبرگ، استفاده شد. همه ی داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از این است همبستگی منفی معنی دار بین برخی از شاخص های عملکرد خانوادگی از جمله ارتباط، نقش ها و کنترل رفتاری با عزت نفس دانش آموزان نشان داد. در ضمن ناپایداری هیجانی دانش آموزان همبستگی منفی و پرخاشگری آن ها همبستگی مثبت با عزت نفس کودکان داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تمایلات پرخاشگری و ارتباط خانوادگی به ترتیب، 7/6% ، 7/4% ، واریانس عزت نفس کودکان را تبیین کرد. یافته ها حاکی از اهمیت شیوه های ارتباطی در خانواده و تمایلات پرخاشگری کودکان در تعیین عزت نفس کودکان دارای اختلال یادگیری است.
علی شاکر دولق سوزان امامی پور
چکیده پایان نامه پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی روابط موضوعی و شناختی – رفتاری بر رضامندی زوجیت متقاضیان طلاق صورت پذیرفت.جامعه این پژوهش را تمامی زوجین متقاضی طلاق که در بهار سال ?? جهت طلاق به دادگستری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند تشکیل می دهند. از بین این افراد ?? زوج به روش داوطلبانه انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (در لیست انتظار) گنجانده شدند و با استفاده از پرسشنامه های جمعیت شناختی و رضامندی زوجیت افروز از هرسه گروه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به عمل آمد. در تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده گردیدیافته ها نشان می دهد که هر دو رویکرد زوج درمانی روابط موضوعی و شناختی - رفتاری بر رضامندی زوجیت متقاضیان طلاق اثربخش هستند ولی اثربخشی زوج درمانی روابط موضوعی کمی بیشتر از زوج درمانی شناختی – رفتاری می باشد و اندازه اثر زوج درمانی شناختی – رفتاری ??? / بطوری که اندازه اثر زوج درمانی روابط موضوعی ???/. می باشد. همچنین هر دو زوج درمانی روابط موضوعی و شناختی- رفتاری بر خرده مقیاس های رضایت زناشویی، رفتار شخصی، رفتارهای ارتباطی و اجتماعی، امور مالی، اوقات فراغت و نحوه تعامل متقاضیان طلاق اثربخش می باشند ولی زوج درمانی روابط موضوعی علاوه بر این خرده مقیاس ها، بر خرده مقیاس های حل مساله و رفتارهای مذهبی هم اثربخش می باشد. با توجه به یافته های بدست آمده نتیجه گرفته می شود که هر دو رویکرد زوج درمانی اثربخش هستند و باید از یافته های این پژوهش در مشاوره های قبل از طلاق جهت افزایش رضامندی زوجیت متقاضیان طلاق استفاده گردد تا از متلاشی شدن خانواده ها و تاثیرات منفی پدیده طلاق بر کل افراد جامعه پیشگیری کرد.
دیبا خسروی نیا اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود و ادراک بیماری با ولع مصرف و انگیزش درمان افراد وابسته به مواد انجام گرفت. طرح این پژوهش همبستگی بود و کلیه افراد دارای وابستگی به مواد که در نیمه اول سال 1392 به مراکز ترک اعتیاد شهر شیراز مراجعه کرده بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می¬دادند. 150 نفر از این افراد به شیوه نمونه¬گیری تصادفی خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسش¬نامه¬های خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود، ادراک بیماری، ولع مصرف و انگیزش درمان پاسخ دادند. داده¬های بدست آمده با آزمون¬های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که انگیزش درمان با خود کنترلی شناختی، دلسوزی به خود و انسجام بیماری رابطه مثبت دارد. ولع مصرف نیز با خود کنترلی شناختی، دلسوزی به خود و انسجام بیماری رابطه منفی دارد و همچنین ولع مصرف با خودداوری رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که خودکنترلی شناختی و دلسوزی به خود ( ذهن آگاهی) و انسجام بیماری قابلیت پیش¬بینی معنی¬دار انگیزش درمان را داشته و از بین مولفه¬های دلسوزی به خود، خودداوری می¬تواند ولع مصرف را پیش بینی کند اما خودکنترلی شناختی و ادراک بیماری نمی توانند ولع مصرف را پیش¬بینی کنند. نتایج نشان داد که خودکنترلی شناختی، دلسوزی به خود و ادراک بیماری در پیش بینی انگیزش درمان و آمادگی برای تغییر و کاهش ولع مصرف افراد وابسته به مواد نقش دارند و می توانند مورد استفاده متخصصان درمانی مشاغل مراکز ترک اعتیاد قرار گیرند.
جواد دریادل ناصر صبحی قراملکی
چکیده: هدف این مطالعه مقایسه پردازش شناختی- هیجانی و رفتارهای پر خطر در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و عادی بود. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه¬ای و جامعه آماری نیز کلیه¬ی دانش¬آموزان پسر سال سوم راهنمایی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 93-92 بود. از این جامعه، 60 نفر ( 20نفر مبتلا به نارسا خوانی، 20 نفر مبتلا نارسا نویسی و 20 نفر مبتلا به اختلال ریاضی) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، و سپس با 20 نفر گروه عادی مقایسه شدند. برای جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه نارسایی شناختی، مقیاس پردازش هیجانی، آزمون رنگ-کلمه استروپ، آزمون حافظه¬ی بازشناسی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد که دانش¬آموزان دارای ناتوانی یادگیری در پردازش شناختی ( حواس¬پرتی، عدم یادآوری اسامی، اشتباهات سهوی، مشکلات حافظه، هوش کلامی، هوش عملی و توجه انتخابی) نارسایی بیشتری نسبت به دانش¬آموزان عادی دارند. همچنین دانش آموزان مبتلا به نارسایی خواندن، نارسایی نوشتن و اختلال ریاضی در پردازش هیجانی در مقایسه با دانش¬آموزان عادی به طور معناداری ضعیف هستند. نتایج همچنین نشان داد میزان بروز رفتارهای پرخطر در دانش-آموزان دارای ناتوانی یادگیری در مقایسه با دانش¬آموزان عادی به طور معناداری بیشتر می¬باشد. می¬توان نتیجه گرفت که دانش¬آموزان ناتوان یادگیری، کندتر از همسالان خود محرک¬های محیطی را جذب می¬کنند و شبیه کودکان کوچکتر عمل می¬کنند و همواره مشکلاتی را در زمینه نارسایی¬های شناختی و پردازش هیجانی دارند. و به دلیل جبران کمبودهای ناشی از ضعف عملکرد، بیشتر از دانش¬آموزان عادی به سمت رفتارهای پرخطر کشیده می-شوند
الهام رضایی اوشا برهمند
هدف این مطالعه مقایسه بهزیستی روانی، اضطراب اجتماعی و خشم در زنان متقاضی طلاق و عادی ساکن شهر اردبیل بود. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه¬ای و جامعه آماری نیز کلیه زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال93-92 بودند. از این جامعه، 50 نفر زن (25 زن متقاضی طلاق و 25زن عادی) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، اضطراب اجتماعی لایبوویتز و پرسشنامه خشم چندبعدی سیگل استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی از لحاظ بهزیستی ذهنی، اضطراب اجتماعی و خشم تفاوت معناداری وجود دارد و زنان عادی ازپذیرش خود، روابط مثبت، تسلط برمحیط، زندگی هدفمند ورشد فردی بیشتری نسبت به زنان متقاضی طلاق برخوردارند، اما در مولفه ی خودمختاری این تفاوت معنادار نشد. و ترس از ارزیابی منفی و اجتناب اجتماعی در زنان متقاضی طلاق بیشتر از زنان عادی بود همچنین انگیختگی خشم، نگرش خصمانه، خشم بیرونی و خشم درونی زنان متقاضی طلاق بیشتر از زنان عادی گزارش شد. اما درمولفه موقعیت های فراخوان خشم این تفاوت معنا دار نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که زنان در قبال وضعیت زندگی زناشویی نابسامان احساس درماندگی کرده و اضطراب اجتماعی و خشم بیشتری را تجربه می کنند در نتیجه این عوامل منجر به پایین آمدن بهزیستی روانی در این زنان می¬شود.
رضا گل پور چمرکوهی بتول احدی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبودکیفیت زندگی و عملکرد اجتماعی و انطباقی دانش آموزان مبتلا به افسردگی انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی(پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری) با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه آماری شامل تعداد 48 نفر از دانش آموزان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر نوشهر بود که به تصادف انتخاب و در گروههای آموزش(خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان) و کنترل گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های افسردگی، کیفیت زندگی و مقیاس عملکرد اجتماعی و انطباقی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون های تعقیبی توکی و بنفرونی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در کاهش نشانه های افسردگی موثر بودند. آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان افسرده موثر بودند. آموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان و گروه کنترل بر بهبود افسردگی دانش آموزان افسرده موثرتر بودند. آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با گروه کنترل در بهبود عملکرد اجتماعی و انطباقی دانش آموزان افسرده موثر بودند. همچنین نتایج آزمون های تعقیبی توکی نشان دادآموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان و گروه کنترل بر کاهش نشانه های افسردگی و بهبود روابط خانوادگی دانش آموزان افسرده موثرتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، این نتایج بیان می کند که آموزش خود-دلسوزی عامل تاثیرگذار مهمی برای کیفیت زندگی، عملکرد انطباقی و اجتماعی و افسردگی می باشد.
مجتبی عینی میرزاوند بتول احدی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی هوش معنوی و ذهن¬آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران مبتلا به hiv مثبت بود. این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران hiv مراجعه کننده به مراکز مشاوره بیماری¬های رفتاریی شهرستان خرم¬آباد در سال 92-91 تشکیل می¬دهد. نمونه پژوهش 45 بیمار مبتلا به hiv بود که از میان 1300 بیمار مبتلا به hiv مثبت انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه¬¬های آزمایشی آموزش¬ هوش معنوی و ذهن¬-آگاهی را در هشت جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. برای جمع¬آوری داده¬ها از فرم جمعیت شناختی، پرسش¬نامه بهزیستی روانشناختی ریف و امید به زندگی میلر استفاده شد. نتایج داده¬های پژوهش با روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری(mancova) نشان داد که آموزش¬ گروهی هوش معنوی و ذهن¬آگاهی بر میزان بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران hiv موثر است (001/0>p). این نتایج حاکی است که آموزش گروهی هوش معنوی و ذهن¬آگاهی می¬توانند بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران مبتلا به hiv مثبت را بهبود بخشند. هوش معنوی به دلیل پیوندش با معنا، ارزش و پرورش تخیل می¬تواند به فرد توان تغییر و تحول بدهد. فردی با هوش معنوی بالا دارای انعطاف، خودآگاهی، ظرفیتی برای رو به رو شدن با دشواری¬ها و سختی¬ها و فراتر از آن، ظرفیتی برای الهام و شهود، نگرش کل نگر به جهان هستی، در جست¬جوی پاسخی برای پرسش¬های بنیادی زندگی و نقد سنت و آداب و رسوم است و از این طریق می¬تواند بهزیستی و امید به زندگی این بیماران را ارتقاء دهد. همچنین آموزش ذهن¬آگاهی به بیماران hiv مثبت که دارای قضاوت نامناسب در موردخود، احساس غفلت و احساس گناه و سرزنشگری می¬باشند، باعث می¬شود که فرد از غوطه ور شدن در گذشته دست بردارد و خود را به خاطر اتفاقات قبلی کمتر ماخذه و قضاوت منفی کند.در نتیجه از طریق این مکانیسم¬ها می¬تواند در بهبود بهزیستی و امید به زندگی این بیماران موثر باشد.
علیرضا جعفرتبار سجاد بشر پور
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش انحراف شخصیت، ادراک خطر و خود تاملی در پیش بینی انگیزش و نگرش نسبت به درمان در افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. کلیه افراد دارای وابستگی به مواد که در نیمه دوم سال 1392 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کرده و تحت درمان بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 129 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه¬ای انتخاب شده و به پرسش¬نامه-های ادراک خطر، خودتاملی، انحراف شخصیتی و نگرش به درمان و انگیزش درمان پاسخ دادند. داده¬های بدست آمده نیز با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که انگیزش درمان با ویژگیهای انحرافی افکار خصمانه، بدنام¬سازی، فقدان اعتماد به خود و سلطه¬گری/ سلطه¬پذیری ارتباط منفی ولی با ادراک خطرات مصرف دارو، رفتارهای پرخاشگری، فعالیت¬های ورزشی، شکست تحصیلی، رفتار جنسی و می¬بارگی و نیاز به خودتاملی و نمره کلی خودتاملی و بینش ارتباط مثبت دارد. نگرش به درمان نیز با ویژگیهای انحرافی شخصیت غیر از اعمال خصمانه ارتباط منفی ولی با ادراک خطرات رفتارهای پرخاشگرانه، می¬خوارگی، رفتار شغلی و تحصیلی، نمره کلی ادراک خطر، درگیری در خودتاملی، نیاز به خودتاملی و خودتاملی و بینش ارتباط مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 27 درصد از واریانس انگیزش درمان به وسیله ویژگی¬های انحرافی شخصیت و 50 درصد آن به وسیله مولفه-های ادراک خطر و 19 درصد آن به وسیله مولفه¬های خودتاملی تبیین شد. همچنین 31 درصد واریانس نگرش به درمان به وسیله ویژگیهای انحرافی شخصیت، 40 درصد آن به وسیله ادراک خطر و 22 درصد آن به وسیله خودتأملی تبیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می¬دهد که انحراف شخصیت، ادراک خطر و خودتاملی نقش مهمی در پیش¬بینی انگیزش و نگرش نسبت به درمان دارند.
سجاد علمردانی صومعه نیلوفر میکائیلی
اختلال وسواس فکری-عملی (ocd)، اختلال رفتاری ناتوان کننده ای است که مشکلاتِ سازگاری بسیاری برای خود بیماران و خانواده های آنها ایجاد می کند. هدف این پژوهش، مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی در افراد مبتلا به ocd و عادی بــود. روش این پژوهش، علّی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری را کلیه ی بیماران مبتلا به ocd تشکیل دادند که در نیمه ی دوم سال 1392 به بیمارستان روانپزشکی رازی تبریز مراجعه کردند. تعداد 25 نفر از این افراد با استفاده از روش تصادفی ساده و تعداد 25 نفر نیز از بین افراد عادی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. نمونه ها به پرسشنامه های اختلال ocd، عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی پاسخ دادند و برای تحلیل داده ها نیز از manova استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران ocd و افراد عادی، از نظر عدم تحمل بلاتکلیفی و تمامی مولفه های آن، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین در متغیرهای تنظیم هیجان و برخی مولفه های آن و رضامندی زناشویی بین بیماران ocd و افراد بهنجار، تفــاوت معناداری مشاهده شد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران ocd در تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی پایین تر از افراد عادی بود. به علاوه یافته ها نشان داد که در دو گروه مرد و زن وسواسی، فقط در مولفه ی فاجعه سازی و متغیر رضامندی زناشویی تفاوت معناداری وجود دارد و زنان وسواسی به ترتیب فاجعه سازی بیشتر و رضامندی زناشویی بیشتری گزارش کردند. نتایج پژوهش کنونی می تواند تلویحاتی برای حمایت اجتماعی از این بیماران داشته باشد و پیشینه ای برای تحقیقات گسترده تر در این زمینه ایجاد کند.
مسعود کریمی آبش احمدلو نادر حاجلو
چکیده: شرایط هیجانی حاکم بر خانواده نقش مهمی در روند بیماری و بهبود یا عود بیماری ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هیجان ابراز شده خانواده در پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی و عود اعتیاد افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش مورد استفاده در این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه¬ی آماری این پژوهش متشکل از افرادی بودند که در مدت زمان مهر ماه تا دیماه سال 92 به مراکز درمان و ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از بین این جامعه نمونه ای به حجم 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از آزمون هیجان ابراز شده کول و کازاریان، و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لویندا استفاده شد و داده های بدست آمده نیز با آزمون¬های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین هیجان ابراز شده خانواده و میزان آسیب پذیری روانشناختی و دفعات عود معتادان رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هیجان ابراز شده خانواده 33/0 درصد واریانس میزان آسیب پذیری روانشناختی را بصورت معنی داری تبیین نمود ولی توان تبیین معنی دار دفعات عود را نداشت. این نتایج تلویحاتی را برای متخصصان شاغل در مراکز ترک اعتیاد جهت استفاده از پتانسیل هیجانی خانواده¬های افراد وابسته به مواد مخصوصاً هیجانات ابراز شده آنها به منظور بالا بردن سلامت روانشناختی افراد وابسته مواد را به دنبال دارد.
احسان توکلیان عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش بازسازی شناختی بر بهبود پردازش/بازشناسی هیجان و نارسایی¬های شناختی، کاهش عقاید وسوسه¬انگیز و جلوگیری از عود در معتادان است. روش این پژوهش آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می¬باشد. جامعه آماری شامل تمام معتادانی بود که دوره¬های 21 روزه سم زدایی را در کمپ¬های شهرستان شهرکرد سپری کرده بودند. 30 فرد معتاد که سم زدایی را با موفقیت به اتمام رسانده بودند در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. داده¬های پژوهش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به وسیله آزمون¬ استروپ، آزمون دسته بندی کارت¬های ویسکانسین، آزمون برد و باخت آیوا و مقیاس¬های بازشناسی هیجان چهره¬ای اکمن،¬ تنظیم هیجان، پردازش هیجان و مقیاس عقاید وسوسه¬انگیز و آزمایش ادرار جمع¬آوری شد. جلسات آموزش بازسازی شناختی 6 جلسه به طول انجامید. برای تحلیل داده¬ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش بازسازی شناختی در بهبود پردازش هیجان، تنظیم هیجان مثبت، توانایی کلی بازشناسی هیجان، تصمیم¬گیری و کاهش عقاید وسوسه¬انگیز تاثیر معنی¬داری دارد. درحالی که بر بهبود سوگیری توجه، انعطاف¬پذیری شناختی و جلوگیری از عود تاثیر معنی¬داری نداشت. بر اساس این یافته¬ها می¬توان نتیجه گرفت آموزش بازسازی شناختی در بهبود پردازش¬های هیجانی معتادان موثر است.
ایمان نجارکاخکی ناصر صبحی قراملکی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر مقایسه عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی و ناگویی خلقی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی، افسرده¬خویی و افراد عادی است. مطالعه حاضر، علی- مقایسه ای از نوع مورد شاهدی است که به صورت گذشته¬نگر انجام شد. جامعه این پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلالات افسرده¬خویی و اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان مشهد تابستان و پائیز سال 92 بودند. از بین این مراجعان 24 نفر مبتلا به افسرده¬خویی و 24نفر اضطراب اجتماعی و 23 نفر افراد بهنجار به عنوان گروه شاهد به صورت نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شدند. برای انتخاب و جمع¬آوری داده ها از مصاحبه¬ی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده¬ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. پژوهش حاضر نشان داد که افراد گروه بالینی(اضطراب اجتماعی و افسرده¬خو) در مقایسه با افراد عادی با توجه به 51/7f= و سصح معناداری 001/0 از عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی بالاتر و با توجه به 28/14f= و سطح معناداری 000/0 از ناگویی خلقی بالاتر برخوردار است. همچنین در زیرمقیاس¬های عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی به¬جز بلاتکلیفی در مورد آینده و در زیر مقیاس¬های ناگویی خلقی بجز تفکر عینی نمرات گروه بالینی بالاتر بوده است. بین گروه افسرده¬خو و اضطراب اجتماعی در هیچ یک از متغیرها تفاوتی یافت نشد. نتایج فوق را می¬توان به عنوان یافته¬ای در این راستا که عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی و ناگویی خلقی را سازه¬ای مشترک در بین اختلالات خلقی و اضطرابی از جمله اضطراب اجتماعی و افسردگی در نظر گرفت. این نتایج با رویکرد فراتشخیص هماهنگی دارد. بر اساس این رویکرد پیشنهاد می¬شود که اختلالات اضطراب اجتماعی و افسرده¬خویی بوسیله آسیب¬پذیری¬های اساسا مشترکی تداوم می¬یابند که باید در مدل¬های تشخیصی نمود یابد کلید واژه¬ها: عدم¬تحمل¬بلاتکلیفی ، ناگویی خلقی، اضطراب اجتماعی، افسرده¬خویی
محمدجواد رنجبر ناصر صبحی قراملکی
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه بین حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده است. با توجه به این که روابط بین متغیرهای نامبرده تعاملی و به هم پیوسته می باشد، به نظر می رسد روش های همبستگی و رگرسیون خطی به تنهایی نوع روابط بین این عوامل را نشان نمی دهد. لذا برای فهم بهتر و همه جانبه عوامل زیستی-روانی-اجتماعی مربوط به بیماران مبتلا به سرطان از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جالب توجهی به دست آمد که در مورد آن بحث شد و کاربرد آن در پژوهش های حیطه بیماری سرطان و همچنین کاربرد عملی آن در طب تسکینی مربوط به بیماران مبتلا به سرطان اشاره شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان تحت درمان مرکز آموزشی درمانی شهید رجایی بابلسر در بهار سال 1393 بود. از این میان 206 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان اروپایی تحقیقات و درمان سرطان، بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون، شاخص امید هرث، افسردگی بک و شاخص حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی، تحلیل رگرسیون، مدل بارون و کنی جهت آزمون روابط واسطه ای و شاخص های برازش برای الگوی کلی تحلیل مسیر در نرم افزار spss-21 و amos-21 تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که تمامی مسیرهای منفرد مستقیم و واسطه ای معنی دار هستند. همچنین در مدل پژوهش نقش واسطه ای افسردگی و امیدواری در رابطه بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بیماران سرطانی معنادار بود تنها مسیر غیر معنی دار مدل، اثر مستقیم بهزیستی معنوی به کیفیت زندگی بود که از مدل حذف شد. شاخص های برازش مدل قابل قبول و مطلوب بودند. بحث و نتیجه گیری: این پژوهش روابط چندوجهی، تعاملی و درهم تنیده متغیرهای نامبرده را مورد بررسی قرار داده است. حمایت اجتماعی علاوه بر تاثیر مستقیم بر کیفیت زندگی به طور غیر مستقیم نیز بر آن اثر می گذارد اما بهزیستی معنوی صرفاً اثر غیر مستقیم بر کیفیت زندگی دارد. اثرات غیر مستقیم این دو متغیر از طریق افسردگی و امیدواری بر روی کیفیت زندگی اعمال می شود. پیشنهاد می شود در پژوهش ها و همچنین در مداخلات مربوط به طب تسکینی بیماران مبتلا به سرطان به نوع روابط تعاملی و درهم تنیده ی این عوامل زیستی-روانی-اجتماعی توجه شود.
ندا رحیمی نیلوفر میکائیلی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی دو رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان میان فردی بر کاهش اضطراب و افسردگی دانش آموزان دارای فوبی اجتماعی بود. روش این مطالعه، آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 93-1392 بود. به منظور انتخاب نمونه مرحله شیوع شناسی ابتدا 400 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. سپس از بین افراد دارای فوبی اجتماعی (بر اساس نقطه برش)، 51 آزمودنی به صورت تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 17 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. آزمودنی های هر گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه¬ی 90 دقیقه ای به تفکیک تحت درمان پذیرش و تعهد و روان درمانی میان¬فردی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. با استفاده از پرسشنامه های اضطراب، افسردگی و فوبی اجتماعی پیش آزمون و پس آزمون برای هر سه گروه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده¬ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روان¬درمانی میان فردی باعث کاهش اضطراب و افسردگی و فوبی اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. همچنین نتایج حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به روان درمانی میان¬فردی بر کاهش اضطراب، افسردگی و فوبی اجتماعی موثرتر است. بنابراین، این پژوهش ضمن تأیید اثربخشی روان درمانی میان فردی در کاهش اضطراب و افسردگی، نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای دانش آموزان دارای فوبی اجتماعی قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله¬ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.
خدیجه مقدسی اقدم محمد نریمانی
هدف این پژوهش مقایسه راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، سبک های دلبستگی، ابراز وجود و منبع کنترل در دختران فراری و عادی بود. روش تحقیق در این پژوهش، روش علی– مقایسه ای بود . آزمودنی ها نیز مشتمل بر 36 دختر (18 دختر فراری و 18 دختر عادی) بودند. گروه دختران فراری به صورت در دسترس و دختران عادی به روش خوشه ای انتخاب شدند و به سوالات آزمون های فرم کوتاه راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، سبک های دلبستگی کولینز و رید، ابراز وجود شرینگ و منبع کنترل راتر پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری، t مستقل و خی دو تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و سرزنش دیگران در دختران فراری و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد ولی در راهبردهای ملامت خود، نشخوارگری، پذیرش، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری و فاجعه پنداری تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج نشان داد دختران فراری در مقایسه با دختران عادی از ابراز وجود پایین تری برخوردارند. همچنین دختران فراری اغلب از منبع کنترل بیرونی و دختران عادی اغلب از منبع کنترل درونی برخوردارند. می توان گفت نوع راهبرد شناختی که دختران برای تنظیم هیجان به کار می برند می تواند از عوامل پیش گیرانه در رفتار فرار از خانه باشد. توانایی ابراز افکار و احساسات نیز می تواند احتمال خطر فرار از خانه را کاهش دهد. از طرفی نوع ارزیابی فرد در تأثیر گذاری بر رویداد های زندگی در رفتار فرار از خانه دختران موثر است.
رقیه عزیزی ناصر صبحی
هدف پژوهش حاضر بازشناسی هیجانات چهره، بازداری رفتاری و خودکنترلی در بین نوجوانان بزهکار و بهنجار بود. روش این مطالعه از نوع علی –مقایسه ای بود.جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه نوجوانان بزهکار و بهنجار 18-12 سال شهر اردبیل در سال 1392 می باشد. نمونه گیری این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس برای نوجوانان بزهکار و نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی برای نوجوانان بهنجار بود. نمونه مورد مقایسه متشکل از دو گروه 30 نفری از نوجوانان بزهکار و بهنجار با همتاسازی در متغیرهای سن، جنس، میزان تحصیلات و شرایط اجتماعی و اقتصادی بود.داده های این پژوهش پس از جمع آوری از طریق آزمون بازشناسی هیجانات چهره،مقیاس سیستم بازداری و فعال سازی رفتاری و پرسشنامه خودکنترلی با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و t با دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان بزهکار نسبت به نوجوانان بهنجار عملکرد ضعیف تری در بازشناسی چهره هیجانی،بازداری رفتلری و خودکنترلی داشتند.بنابراین بین همه مولفه های بازشناسی چهره هیجانی به غیر ازشادی و تعجب تفاوت معناداری وجود داشت و همچنین دربین نوجوانان بزهکار و بهنجار درمتغیرهای بازداری رفتاری وخودکنترلی تفاوت معناداری وجود دارد.
فاطمه رزمی ویرثق نیلوفر میکاییلی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی راهبردهای خودتنظیمی، احساس شادکامی، منزلت و اعتماد اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش و عادی بود. در این پژوهش از روش علی - مقایسه ای استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های تیزهوش و عادی شهر اردبیل بود که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور 60 نفر دانش آموز تیزهوش که در مدارس تیزهوشان مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید و 60 نفر دانش آموز عادی با آن ها همتاسازی شدند و پرسشنامه های راهبردهای خودتنظیمی، احساس شادکامی، اعتماد اجتماعی و مقیاس سنجش روابط همگنان برای تعیین منزلت اجتماعی بر روی آنها اجرا شد. داده های پژوهش با روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج داده ها حاکی از آن بود که دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادی راهبردهای خودتنظیمی و انواع آن ( شناختی، فراشناختی و مدیریت منابع) را بیشتر به کار می برند و از منزلت اجتماعی بالایی برخوردارند. همچنین مقایسه ی دانش آموزان تیزهوش و عادی در مولفه های احساس شادکامی (کارآمدی، عزت نفس، سلامت،رضایتمندی و خلق مثبت) بیانگر تفاوت دو گروه در مولفه های کارآمدی، عزت نفس و خلق مثبت بود و در دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادی بیشتر بود. مقایسه ی دانش آموزان تیزهوش و عادی در مولفه های اعتماد اجتماعی (اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته، اعتماد نهادی و اعتماد به محیط) بیانگر تفاوت دو گروه در مولفه ی اعتماد نهادی بود و دانش آموزان تیزهوش از اعتماد نهادی بیشتری برخوردار بودند. بنابراین تیزهوشی می تواند در جریان یادگیری میزان استفاده دانش آموزان را از راهبردهای خودتنظیمی را افزایش دهد و منزلت اجتماعی و احساس شادکامی فرد را در آینده پیش بینی کند و باعث اعتماد افراد نسبت به نهادهای مختلف شود.
زهرا خمیس پور ناصر صبحی
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را بوجود می آورد. کودک در خانواده نیاز های اولیه را درباره جهان فرا می گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد، شیوه ی سخن گفتن را می آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرشها ، اخلاق ورو حیاتش شکل می گیرد و به عبارتی اجتماعی می شود (هیبتی، 1381).هر خانواده شدت خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد این شیوه ها که شیوه های فرزندپروری نامیده می شود متأثر از عوامل فرهنگی، اقتصادی و غیره می باشد(هیبتی، 1381). پژوهشها نشان می دهند که شیوه های فرزند پروری والدین اثر طولانی بررفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلا والدین سخت گیرودیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک می شود. والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعداد های بالقوه او می شود. و در نتیجه این قبیل کودکان افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد. (مهرابی هنرمند و همکاران، 1379).یکی از جنبه های تاثیر فرزند پروری از خود بیگانگی است که در مطالعات اندیشمندان مسلمان نیز همواره مفهوم «از خود بیگانگی» چه به صورت مفهوم منفییا مثبت مد نظر بوده است اگر چه این مطالعات بیشتر در مورد جامعه و کمتر در مورد سازمان انجام گرفته است اما به راحتی و با استفاده از تفاسیر قرآن و سنت می توان آراء اندیشمندان و جایگاه آن را در وحی پیدا کرد.از خود بیگانگی از مقوله های مهم در مباحث جامعه شناختی، انسان شناختی، روانشناسی اجتماعی و فلسفی جهان امروز است که پیرامون آن عقاید گوناگون وجود دارد. از آن جا که این مفهوم دارای ابعاد ی گسترده و گوناگون است تعاریفی متعدد و متفاوت از آن ارائه شده است. مفهوم از خودبیگانگی بعد از صنعتی شدن جوامع در محافل علمی مطرح شده و مورد توجه به خصوص جامعه شناسان و روانشناسان قرار گرفته است. هر کدام از این متفکران با توجه به دیدگاه های علمی و تخصصی خود و بر اساس مکاتب فکری که به آن وابستگی بیش تری داشته اند، به ارائه ی نظریه هایی درباره ی این مفهوم پرداخته اند(تبریزی،1380). در مورد هویت یابی نیز جیمز مارسیا پس از اریکسون به این نتیجه رسید که شکل گیری هویت در مراحل مختلفی صورت می گیرد . او دو روند را در شکل گیری هویت اساسی تلقی می کند که عبارتند از بحران و تعهد . بحران یا جستجوی هویت دوره ای است که در آن فرد در زمینه تقلید ها ، هما نند سازی ها ی گذشته ، انتظارات ، نقش ها و سن اجتماعی پرسشگری می کند و در رابطه با علایق ، استعدادها و جهت گیری ها ی خویش به تامل می پردازد و نقش ها ، آرمآن ها و صور مختلف هویت را مورد آزمایش قرار می دهد. تعهد عبارت است از اتخاذ تصمیم ها ی نسبتا با دوام و تثبیت نسبی در صور مختلف هویت و جهت گیری تلاش ها ی فرد به سوی تصمیم های اتخاذ شده که مشابه مفهوم وفاداری در نظریه اریکسون می باشد (کارووشییر 1375 بیشاب و دیگران 1997به نقل از چلبیانلو و همکاران، 1382).بنابراین با توجه به آنچه گفته شد ،هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های فرزند پروری با هویتیابی و از خود بیگانگی در دانش آموزان دبیرستانی دولتی و غیر دولتی می باشد . ? بیان مسئله نوجوانییکدورهیانتقالیازوابستگیدورانکودکیبهاستقلالومسولیتپذیریدورانجوانیوبزرگسالیاست. درایندوره،نوجوانبادومسألهاساسیدرگیراست: بازنگریوبازسازیارتباطباوالدین،بزرگسالانوجامعه،وبازشناسیوبازسازیخودبهعنوانیکفردمستقل. درهمینمرحلهانسجامجنبه هایمختلفبدنی،جنسیوتصورازخویشبهصورتبهتدریجدرذهننوجوان « منکیستم؟ » هویتواحدشکلمیگیردوپاسخگوییبهسوالاساسیتحققمییابد (لطفآبادی، 1385). دراینمرحلهعلاوهبرمسألهرشدشخصیتیواخلاقییکنیازاساسیدیگر،یعنیکسب دانشومهارتهایلازمبرایاشتغالیاادامهیتحصیل،بهعنوانیکنیازمهمدرتعلیموتربیت نوجوانمطرحمیشود. رشدهماهنگنوجواندرتمامزمینه هاوشکل گیریهویتمنسجمو مستقل،ضرورتیانکارناپذیردرتعلیموتربیتاینمرحلهاست. موفقّیتهایتحصیلیدرطول سالهایمدرسهوقبولشدنبعدینوجواندردانشگاه،معمولاًعاملموثریدرشکلگیری هویتاست. زیراراههایزندگیآینده یاوراهموارترمیسازدوازنظرحرفهاینیزاطمینان بیشتریبرایاوایجادمیکند (رضوی، 1388). نوجوانسعیداردخودشرابااینتغییراتوفقدهد. ازاینگذشته،وقتیکهیکیاز کارهایاساسی،رشداست،نوجواندرتلاشبرایایجادیکهویتیایک(تعریف منحصر به فرد از خود)است . اگرچهکارشکلگیریهویتدرسراسرچرخهیزندگیادامهمییابد تغییراتدرهویت،درطولدورهینوجوانیمعمولاًبیشترقابلملاحظهاست(آچر ،1989). اریکسونهویترابهعنوانپیشرفتمهمشخصیتوگامیمهمبهسمتتبدیلشدنبهبزرگسالثمربخشوخوشحال،تشخیصدادوتعارضروانشناختینوجوانیراهویتدربرابرسردرگمینقشنامید. نتایجموفقیتآمیزمراحلقبلی،زمینهرابرایحلمثبتاینتعارضآمادهمی کنند(برک ،2001). اریکسونیکتئوریرشددرطولعمرپیشنهادکردهکهشاملهشت مرحلهاست،هرمرحلهبایکناسازگاریمرکزیمشخصشدهوافرادنیازبهبرخوردکردنبا ناسازگاریدارند(اریکسون ،1968). احساس هویت بهعنوانمهمترینرویدادمرحلهینوجوانیمتأثرازهمانندسازیباوالدین است. نحوهیرفتاروالدینباعنایتبهنگرشیکهدرفرزندانخودبهوجودمیآورند،در هویتآنهاتأثیرخواهدداشت(موسویپور،1375). ریچوشاختر (2011) نیزبرنقشمهممدرسهومعلمدرهویتیابیدختراندبیرستانیتأکید میکنند. دردورهینوجوانی،افرادبهرفاقتودوستیباهمسالانخود،اهمیتزیادیمی دهندو ازمصاحبتباآن ها،حتّیدربعضیمواردازمصاحبتباخانوادههمبیشترلذّتمیبرند(حسینی،1385). مواجههینوجوانانباعقایدوارزشها،ازطریقتعاملباانواعهمسالانگسترشمی یابد. دوستانصمیمیباحمایتکردنعاطفیازهمدیگروتأمینالگوهاینقشتشکیلهویت،در کاوشگزینههابهیکدیگرکمکمیکنند(برک،2001). ازطرفدیگرتحولوپیشرفتهویت باعثکمشدنفشارهمسالاندرنوجوانانمیشود(دوماس،الیسو ولف ،2012).یکی از مسائلی که در هویت یابی نوجوانان دخیل است شیوه های فرزند پروری والدین می باشد. تربیت فرزندان یکی از وظایف دشوار پدر و مادر است. روان شناسان رشد از دهه 1920 به بعد علاقمند بودند بدانند که چگونه والدین، رشد اجتماعی و شایستگی را در کودکان پرورش می دهند یکی از نیرومندترین رویکردها در این زمینه مطالعه ای تحت عنوان شیوه های فرزندپروری است (دارالینگ ، 1999). شیوه های فرزند پروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را بوجود می¬آورد (علیزاده و آندرایس ، نقل از محرابی، 2004). اکثرمحققانیکهفرزندپروریراتوصیفکردهاندبهمفهوم "سبکهایفرزندپروریدایانابامریند" تکیهکردهاند. بامریندبر اساستحقیقاتخودسبکهایتربیتیوالدینرابهسهدسته تقسیمکردهاست:1-مستبدانه:صمیمیتاندکهمراهباکنترلوانضباط سختگیرانه.2- اقتدار – منطقی:صمیمیتومحبتدرعیناعمال کنترل. 3-سهلگیرانه:رابطهگرموصمیمیبدونکنترلو نظارتبررفتار کودکان مطالعاتوپژوهشهایمتعددحاکیازنقشتعیینکنندهو تأثیراتزودرسودیررسسبکهایفرزندپروریبرابعادمختلف سلامتروانی – رفتاری و اضطراب فرزنداندرتمامطولزندگیشانمیباشد(اسلیکر ،2005). شیوه های فرزندپروری عاملی تعیین کننده و تأثیرگذار است که نقش مهمی را در آسیب شناسی روانی و رشد کودکان ایفا می کند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش ها، رفتارها و شیوه های فرزندپروری والدین تقریباً غیرممکن است (علیزاده و آندرایس، 2002). طبق تحقیقات انجام شده شیوه های فرزندپروری مستبدانه، سهل گیرانه و بی اعتنا با اضطراب، ترس و رفتار ضداجتماعی در دوران نوجوانی و بزرگسالی رابطه دارد (هنری ماسن ، مترجم، یاسایی، 1380). فرزندان والدین مستبد معمولاً واپس زده و تهاجمی هستند و فرزندان والدین سهل گیر خیلی ناپخته اند و معمولاً پرجنب و جوش و عبوس و تهاجمی هستند (راتوس ، مترجم گنجی، 1388).یکی دیگر از متغیر های مرتبط با در هویت یابی نوجوانان از خود بیگانگی است . در مطالعات اندیشمندان مسلمان نیز همواره مفهوم «از خود بیگانگی» چه به صورت مفهوم منفی یا مثبت مد نظر بوده است اگر چه این مطالعات بیشتر در مورد جامعه و کمتر در مورد سازمان انجام گرفته است اما به راحتی و با استفاده از تفاسیر قرآن و سنت می توان آراء اندیشمندان و جایگاه آن را در وحی پیدا کرد.واژه «آلنوس» که در زبان فارسی غالباً به «از خودبیگانگی» ترجمه شده است، در فلسفه غرب سابقه طولانی دارد. ریشه این اصطلاح کلمه لاتین «آلیوس» به معنای «دیگر» است. بنابراین، «آلن» به معنای منسوب به دیگری است. از صفت «آلن» فعل «آلنته» ساخته شده است، به معنای «از آنِ شخص دیگر کردن» یا به عبارت واضح تر، «انتقال به غیر». سپس از این کلمه، اسم فعل «آلنتین» به معنای «انتقال به غیر» (الیناسیون) ساخته شده است. مورد استعمال اصلی آن مناسبات حقوقی است به معنای سلب حقی از یک شخص و انتقال آن به شخصی دیگر. اما با گذشت زمان، این مفهوم آن قدر توسعه پیدا کرده، که در جامعه شناسی، روان شناسی و روان پزشکی، الیناسیون عبارت است از حالت ناشی از اختلال روانی یا به اصطلاح، «روانی» بودن(قبادیانی،1379). البته این معنا نیز با مفهوم حقوقی کلمه ارتباط دارد؛ زیرا از یک سو بیمار روانی، شخصی است که سلامت عقل خود را از دست داده است (عقل از او سلب شده است)، و از سوی دیگر قانون پاره ای از حقوق چنین شخصی را سلب می کند و به ولی یا وارث او انتقال می دهد. این همان مفهوم قضایی «حجر» است. بنابراین، «فرد الینه» از جهت قضایی معادل «محجور» خواهد بود. مفهوم از خودبیگانگی یعنی حالتی که در آن آدمی خود را در کارش شکوفا نمی سازد، بلکه خود را نفی می کند و به جای آنکه احساس خوشبختی کند و توان های فکری و جسمی خود را آزادانه گسترش نمی دهد، بلکه از نظر بدنی تحلیل می رود و به لحاظ فکری سرگردان می شود(مطهری،1368).بنابراین محقق در پی پاسخ به این سوال است که آیا سبک های فرزند پروری والدینبا هویتیابی و از خود بیگانگی دانش آموزان مدارس دولتی و غیر دولتی ارتباط دارد و میتواند آن ها را پیش بینی کند؟همچنین آیا فرزند پروری ،هویت یابی و از خود بیگانگی در میان دانش آموزان مدارس دولتی و غیر دولتی متفاوت است؟? اهمیت وضرورت پژوهش اگردوره ینوجوانیبدونمشکلسپریشود،نوجوانبهبزرگسالسالمیتبدیلخواهدشدو نقشبزرگسالیخودراخوبایفاخواهدکرد،امااگردراینگذردشواریهاییبهوجودآید، بهداشترواننوجوان،ازجاده یاصلیمنحرفوبهبیراههکشیدهخواهدشد. برایتضمین بهداشتروانی،کسبهویتواستقلال،سالمترینراهایناستکهروابطنوجوانباوالدین دائمیوصمیمیباشد. بهاعتقادفایرکلوس (2012) هویتدرمحیطیشکلمیگیردکهفرددر آنواقعشدهاستوهمینهویتشکلگرفتهپاسخیبهمحیطسازندهیآناست. نوجوانانیکه والدینخودراهمیشهحاضردرصحنهمیبینندواحساسمیکنندکهمیتوانندبرآن هامتکی باشند،بهتررشدمییابندوروانسالمترینیزدارند(لطف آبادی ،1385).باتوجهبهمطالبفوق،میتوانپیشبینیکردکهاز خود بیگانگی،ارتباطباهمسالان،نفوذوالدین،شیوههای فرزند پروریبودنوسلامتروانرابطهیجدیباهویت یابیفردیدانشآموزانخواهندداشت.بابررسیعواملموثربرهویتیابیفردیدانشآموزان،میتواناولویتهاونیازهایآن هارا شناختورهنمودهایآموزشیرابااینشناختهاسازشدادوبهدستیابیبهتعریفیمنسجم ازخود،دردانشآموزانکمککرد. اهداف پژوهش هدف (اهداف) پژوهش: 1 - نقش سبک های فرزند پروری درپیش بینی از خود بیگانگی دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 1-1 - نقش سبک فرزند پروری در پیش بینیمولفه بی هنجاریدانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 1-2- نقش سبک فرزند پروری در پیش بینیاحساس انزوایدانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی 1-3-نقش سبک فرزند پروری در پیش بینیناتوانیدانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی 2- مقایسه سبک های فرزند پروری در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 2-1- مقایسه سبک فرزند پروری مستبدانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 2-2- مقایسه سبک فرزند پروری آزاد منشانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 2-3- مقایسه سبک فرزند پروری سهل گیرانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3- مقایسه از خود بیگانگی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-1- مقایسه احساس ناتوانی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-2- مقایسه بی هنجاری در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-3- مقایسه احساس انزوا در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-4- مقایسه هویت یابی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی فرضیه ها: فرضیه اصلی: 1- سبک های فرزند پروری از خود بیگانگی دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی را پیش بینی می کند. 1-1- سبک فرزند پروری مولفه هنجاری دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعیرا پیش بینی می کند. 1-2- سبک فرزند پروری احساس انزوا دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی را پیش بینی میکند. 1-3- سبک فرزند پروری ناتوانی دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی موثر را پیش بینی میکند. 2- بین سبک های فرزند پروری در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 2-1- بین سبک فرزند پروری مستبدانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 2-2- بین سبک فرزند پروری آزاد منشانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 2-3- بین سبک فرزند پروری سهل گیرانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3- بین از خود بیگانگی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3-1- بین احساس ناتوانی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3-2- بین بی هنجاری در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3-3- بین احساس انزوا در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 4- بین هویت یابی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. تعریف نظری وعملیاتی متغیرها فرزند پروری روش های فرزندپروری ترکیبی از رفتارهای والدین هستند که در موقعیتهای گسترده روی می دهند و فرزندپروری بادوامی را بوجود می آورند (برک،2007). شیوه های فرزندپروری شامل دو معیار عمده هستند محبت و کنترل والدین. کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل می شود که در خدمت جامعه پذیری (فرایند انتقال ارزشهای متقابل اجتماعی از والدین به فرزندان) کودک قرار دارد این امر به صورت توانایی والدین در اعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب و استفاده از مشوق ها، تقویت ها نمود دارد. صمیمیت نیز شامل علاقه و مهربانی و عاطفه والدین می باشد (ظهیری زاده،1390). شیوه های فرزند پروری: در این پژوهش شیوه های فرزند پروری نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند کسب میکند .مقیاس اندازه گیری این متغیر فاصله ای است. از خود بیگانگی تعریف مفهومی از خود بیگانگی: ساترلند معتقداست که بیگانگی به معنی احساس بی معنا بودن زندگی ، احساس جدایی از دوستان وبیزار بودن از ارزش های جامعه است (ابوالقاسمی ونریمانی، 1385). دارای سه مولفه است که عبارت است از : - احساس ناتوانی : این انتظار یا احتمال در فردکه رفتارش تاثیری درتعیین پیامدهای موردنیازش ندارد. - بی هنجاری : وضعیت فکر وذهنی است که درآن وضعیت ، فرد تصور می کند تنها رفتارهایی او را به هدف نزدیک می سازندکه مورد تایید جامعه نیستند. - احساس انزوا : واقعیت فکری که درآن فرد احساس می کند به ارزش های موسوم درجامعه تعلق و وابستگی ندارد. تعریف عملیاتی از خود بیگانگی : منظور از « بیگانگی از خود» در این پژوهش میزان نمره ای است که هر آزمودنی در پرسشنامه از خود بیگانگی دین کسب می کند. مقیاس اندازه گیری این متغیر فاصله ای است(ابوالقاسمی ونریمانی، 1385). سبک هویت تعریف مفهومی:مارسیا (1980:به نقل از خوش نسب،1386)،هویت را به عنوان ساختار خود تعریف میکند، سازمانی پویا ، خودساخته و درونی از سائق ها ، توانایی ها و اعتقادات و تاریخچه زندگی ، هویت ایجاد هماهنگی بین تصور فرد از خود و تصویری مورد انتظار از خودش است. . هویت وابسته به گذشته تعیین کننده ی آینده است ، چرا که در کودکی ریشه دارد و پایه ای است که وظایف زندگی آینده بر مبنای آن به ظهور میرسد(کروکر ،2010). سبک هویت اطلاعاتی: سبک هویت اطلاعاتی، از طریق برخورد با مسائل هویتی و موقعیتهای تصمیم گیری از طریق جستجوی فعالانه¬ی پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود مشخص می شود برزونسکی، (1990). سبک هویت هنجاری: از طریق به تعویق انداختن و اجتناب فعالانه از تصمیم گیری، شکل دادن تعهد و مذاکره هویت مشخص می شود. آن ها وظیفه شناس و هدفمند، اما بسیار ساختارمند هستند و در برابر اطلاعاتی که ممکن است با ارزشها و عقاید شخصی شان در تعارض باشند، بسته هستند. برزونسکی و کیتی، (1995). سبک هویت سردرگم: افراد دارای وضعیت سردرگم از سبک پردازش هویت سردرگم- اجتنابی استفاده می کنند .آن ها سعی دارند از روبه رو شدن با مسائل و تعارضهای هویتی تا حد ممکن اجتناب کنند.برزونسکی و تیمبر،(1994). تعریف عملیاتی:منظور از سبک هویت در این پژوهش نمره ای است که دانشجویان در پرسشنامه سبک هویت اریکسون بدست آورده اند.
سمیه تکلوی ورنیاب عباس ابوالقاسمی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و تن آرامی کاربردی مبتنی بر مدل ذهن آگاهی بر ابعاد سرشت/منش و حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. نمونه تحقیق شامل 1000 زنان( 35-18 ساله) ساکن شهر اردبیل بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری، 60 زن دارای اختلال اضطراب فراگیر در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل(هر گروه 20 زن) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. آزمودنیهای سه گروه به پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر(gad-7 و (gad-iv ، پرسشنامه شخصیتی سرشت و منش و پرسشنامه حساسیت اضطرابی پاسخ دادند. آزمودنیهای گروههای آزمایش به مدت 16 جلسه تحت آموزش تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنیهای سه گروه مجدداً به پرسشنامه شخصیتی سرشت و منش و پرسشنامه حساسیت اضطرابی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری موجب کاهش اجتناب از آسیب و افزایش ابعاد خودراهبری و همکاری(فقط درمان شناختی-رفتاری) در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که کاهش در زیر مقیاس های ترس از واکنش اضطرابی و ترس از عدم کنترل شناختی و ترس از علایم قلبی عروقی و تنفسی بعد از روان درمانی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری مشاهده شده است. یافته ها نشان داد که روان درمانی ها در زیر مقیاس های خود راهبری و ترس از واکنش اضطرابی، بالاترین ضریب تاثیر را داشتند.
فائزه غلامی ناصر صبحی قراملکی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تاب اوری و سرشت ومنش در پیش بینی شاخص واکنش پذیری بین فردی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد صورت گرفت. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه معتادان شهر امل در بهار سال 1393 بود. از این میان 100 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرشت و منش کلونینجر، تاب آوری کانر و دیویدسون و شاخص واکنش پذیری بین فردی استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی، تحلیل رگرسیون، در نرم افزار spss-21 تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که از بین ابعاد سرشت، بعد نوجویی با درک چشم انداز و خیالپردازی رابطه منفی و معنادار و نوجویی با پریشانی شخصی رابطه مثبت معنادار ، و بعد پاداش وابستگی با توجه همدلانه رابطه مثبت وجود دارد. از بین ابعاد منش نیز بعد همکاری با درک چشم انداز و توجه همدلانه رابطه مثبت معنادار و بعد خودراهبری با خیالپردازی رابطه مثبت و معنادار و پریشانی شخصی رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین تاب آوری با درک چشم انداز و توجه همدلانه رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: ابعاد سرشت و منش و تاب آوری به عنوان صفات شخصیتی بر واکنش بین فردی افراد وابسته به سوءمصرف مواد تاثیر گذارند. رشد این صفات شخصیتی می تواند نقش موثری در بهبود روابط بین فردی این افراد داشته باشد. پیشنهاد می شود در پژوهش ها و همچنین در مداخلات مربوط به افراد وابسته به مواد به ویژگی های سرشتی و اکتسابی شخصیت، تاب آوری و همچنین عوامل مربوط به روابط بین فردی مثل واکنش بین فردی توجه ویژه شود.
زینب ساویز ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ازخود بیگانگی، جهت¬گیری مذهبی و حمایت اجتماعی ادراک شده در نوجوانان فاقد و واجد سرپرست می¬باشد. در این پژوهش از روش علی¬ - مقایسه¬ای استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را کلیه نوجوانان 18-12 فاقد سرپرست مراکز نگهداری بهزیستی شهرستان اردبیل (شامل30 نفر) در سال تحصیلی 93-1392 و کلیه نوجوانان دانش آموز مشغول به تحصیل شهرستان اردبیل (شامل24856 نفر) تشکیل می¬دهند. از میان این جامعه 30 نفر نوجوان فاقد سرپرست ساکن در مراکز نگهداری بهزیستی به روش نمونه¬گیری در دسترس و30 نوجوان دارای سرپرست بر حسب سن، جنس، تحصیلات با نوجوانان فاقد سرپرست همتا سازی شده و انتخاب شدند. داده¬های پژوهش با روش¬های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیری مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج دادها حاکی از آن است که بین نوجوانان فاقد و واجد سرپرست از نظر ازخود بیگانگی تفاوت معناداری وجود دارد. یعنی نوجوانان فاقد سرپرست احساس انزوا و احساس ناتوانی و بی-هنجاری بیشتری نسبت به گروه دارای سرپرست دارند. همچنین جهت¬گیری مذهبی در بین دو گروه از نوجوانان تفاوت وجود دارد یعنی جهت¬گیری بیرونی در نوجوانان فاقد سرپرست بیشتر از نوجوانان دارای سرپرست است و جهت¬گیری مذهبی درونی در گروه نوجوانان فاقد سرپرست کمتر از گروه نوجوانان دارای سرپرست می¬باشد. از نظر حمایت اجتماعی ادراک شده فقط مولفه¬ی حمایت اجتماعی ادراک شده از دوستان در بین دوگروه تفاوت وجود دارد. به این صورت که نوجوانان دارای سرپرست به غیر از متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده از دوستان در بقیه مولفه¬ها کمتر از میانگین گروه نوجوانان فاقد سرپرست می¬باشد.
مریم عزتی بابی نیلوفر میکائیلی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه سازگاری اجتماعی، حل مساله شناختی- اجتماعی و رفتار ضد اجتماعی در کودکان با و بدون ناتوانی یادگیری است. روش این پژوهش، علی - مقایسه ای است و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری و عادی می باشد که درسال تحصیلی 93-92 در شهرستان گرمی مشغول به تحصیل بودند که تعداد30 نفردانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری با روش نمونه گیری در دسترس و30 نفر دانش آموز عادی به صورت همتاسازی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتنداز: پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا، حل مساله شناختی- اجتماعی فرم بلند تجدیدنظر شده،(spsi_r) و آزمون بالینی چند محوری میلون و داده های بدست آمده نیز با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادکه سازگاری اجتماعی وحل مسأله شناختی- اجتماعی و رفتار ضد اجتماعی در کودکان باوبدون ناتوانی یادگیری متفاوت است. و با آموزش مهارت اجتماعی و حل مسئله شناختی، رفتار ضد اجتماعی این کودکان ( ناتوانی یادگیری) را کاهش و سازگاری اجتماعی شان را افزایش داد.
یحیی شاه محمدزاده نیلوفر میکائیلی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه انعطاف پذیری شناختی، سوگیری توجه و حافظه هیجانی در بین افراد مبتلا به سوء مصرف مواد، سیگاری و افراد عادی می باشد . این پژوهش به شیوه ی علی-مقایسه ای اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران بستری و سرپائی با اختلال وابستگی به سوء مصرف مواد و سیگاری مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهرستان اردبیل می باشد. نمونه-ی پژوهش از بین تمام افراد معتادی که در فاصله زمانی مهرماه تا اسفند ماه سال92 به کمپ ها و مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده اند30 نفر افراد وابسته به سوء مصرف مواد به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند ، از بین افراد غیر معتاد نیز 30 نفر سیگاری و 30 نفر عادی به روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه جهت مقایسه انتخاب شدند. . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، آزمون استروپ هیجانی و آزمون حافظه هیجانی استفاده گردید. نتایج داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova) نشان داد که انعطاف پذیری شناختی، سوگیری توجه و حافظه هیجانی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد از افراد سیگاری و عادی پایین تر می باشد. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری از مصرف مواد در جوانان و پیشگیری از عود در معتادان به عنوان بخش مهمی از درمان دارد.
محمد نریمانی بهنام لطفی
هدف از این پژوهش تولید کامپوزیت های سطحی تک جزیی و هیبریدی از ذرات b4c و tib2 برروی زمینه آلومینیوم آلیاژی 6061 توسط فرآیند اصطکاکی اغتشاشی بوده است. ابتدا روی سطح قطعه کار شیارهایی با ابعاد مشخص ایجاد و در یک عمق شیار ثابت ترکیبی از پودرهای tib2 وb4c با کسر حجمی100%b4c ,75%b4c ,50%b4c, 25%b4c , 100%tib2-al به درون شیار افزوده می شوند. فرایند اصطکاکی اغتشاشی با سرعت دوران و سرعت حرکت ثابت ابزار برروی نمونه انجام خواهد گرفت. جهت بررسی نحوه توزیع ذرات تقویت کننده در زمینه و سپس ارزیابی ریز ساختار، لایه نانوکامپوزیتی تولید خواهد شد. ابتدا روی سطح قطعه کار شیارهایی با ابعاد مشخص ایجاد و در یک عمق شیار ثابت ترکیبی از پودرهای tib2 وb4c با کسر حجمی100%b4c ,75%b4c ,50%b4c, 25%b4c , 100%tib2-al به درون شیار افزوده می شوند. فرایند اصطکاکی اغتشاشی با سرعت دوران و سرعت حرکت ثابت ابزار برروی نمونه انجام خواهد گرفت. جهت بررسی نحوه توزیع ذرات تقویت کننده در زمینه و سپس ارزیابی ریز ساختار، لایه نانوکامپوزیتی تولید شده توسط میکروسکوپ نوری و الکترونی روبشی semو میکروآنالیزeds مورد ارزیابی و نحوه توزیع ذرات تقویت کننده در زمینه و چسبندگی ذرات با زمینه بررسی خواهد شد. مقاومت سایشی لایه های سطحی توسط آزمایش پین روی دیسک و سطوح تحت سایش توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی semجهت تعیین مکانیزم سایش مورد مطالعه قرار خواهند گرفت. لایه کامپوزیت سطحی al-b4c توسط فرآیند اصطکاکی اغتشاشی با سرعت های چرخش متفاوت و با استفاده از دو ابزار با اندازه های مختلف تولید شد. به منظور تولید کامپوزیت های سطحی هیبریدی ابتدا نانو ذرات کامپوزیتی tib2-al توسط آلیاژسازی مکانیکی تولید شد. سپس فرآیند اصطکاکی اغتشاشی با استفاده از شرایطی بهینه جهت تولید کامپوزیت های تکی جزیی و هیبریدی از ذرات b4c و tib2-al برروی زمینه آلومینیوم مورد استفاده قرار گرفت. بررسی های ریز ساختاری توسط میکروسکوپ نوری om و میکروسکوپ الکترونی روبشی sem انجام گرفت. جهت بررسی مقادیر سختی، آزمون ریزسختی سنجی ویکرز و جهت بررسی رفتار سایشی، آزمون سایش پین برروی دیسک مورد استفاده قرار گرفت. یافته های آزمایشی نشان داد که کامپوزیت سازی سطحی بوسیله fsp برروی آلیاژ آلومینیوم 6061 با استفاده از ذرات b4c و tib2-al باعث افزایش سختی و بهبود رفتارسایشی در مقایسه با آلیاژ زیرلایه شد. همچنین در نمونه های کامپوزیتی، با افزایش درصد نانو ذرات tib2 مقادیر سختی و مقاومت سایشی نمونه ها در مقایسه با آلیاژ پایه در حدود دو برابر بهبود یافت.
سارا علایی خرایم نادر حاجلو
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای با کیفیت زندگی در فرزندان افراد معتاد و نیز، نقش این متغیرها در پیش بینی کیفیت زندگی این افراد بود. روش تحقیق پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، فرزندان کلیه افراد سوء مصرف کننده مواد که در زمان اجرای پژوهش برای درمان به مراکز ترک اعتیاد استان اردبیل مراجعه نمودند، را شامل می شد. روش نمونه گیری پژوهش، تصادفی ساده بود که بر روی 100 نفر از فرزندان افراد معتاد انجام گرفت. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (erq)، مقیاس کنترل عواطف (acs)، پرسشنام? مهارت های مقابله ای (ciss) و پرسشنامه کیفیت زندگی (whoqol-brief) بوده و داده های به دست آمده بوسیله نرم افزار آماری spss و روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بازداری هیجانی (69/0-r = )، رویکرد مقابله ای هیجان مدار (47/0-r = ) و رویکرد اجتنابی (68/0- r =) با کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد رابطه منفی دارد. همچنین، یافته های پژوهش حاضر حاکی از رابطه معنی دار بین مولفه های کنترل عواطف با کیفیت زندگی بوده و نشان می دهد بین ارزیابی مجدد شناختی (63/0r = ) و رویکرد مقابله ای مسأله مدار ( 65/0r =) با کیفیت زندگی در این افراد رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. طبق نتایج تحلیل رگرسیون، مولفه های تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای 76% از واریانس کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد را تبیین می کنند. نتیجه ی کلی حاصل از این پژوهش، حاکی از اهمیت تنظیم هیجان، کنترل عواطف و مهارت های مقابله ای در تعیین کیفیت زندگی فرزندان افراد معتاد است.
المیرا نوری پیرالقر عباس ابوالقاسمی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهبود نارسایی های شناختی و هیجانی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بود. روش این مطالعه، آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر دوره اول مقطع متوسطه مدرسه الزهرا در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دهند. کلیه دانش آموزان این مدرسه با مقیاس اضطراب امتحان اشپیل برگر مورد بررسی قرار گرفتند. سپس از بین افراد دارای اضطراب امتحان (بر اساس نقطه برش 50)، تعداد 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر)، گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تاب آوری قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. با استفاده از پرسشنامه نارسایی های شناختی، مقیاس پردازش هیجانی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پرسشنامه اضطراب امتحان پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری موجب کاهش نارسایی های شناختی (0/01>p)، بهبود پردازش هیجانی (0/001>p)، افزایش راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان (0/001>p)، کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (0/01>p) و کاهش اضطراب امتحان (0/001>p) می شود، اما این آموزش بر بهبود بازشناسی هیجان تأثیری نداشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که آموزش تاب آوری برای دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله روان شناختی جهت کاهش مشکلات شناختی و هیجانی این دانش آموزان، مورد استفاده قرار گیرد.
فاطمه جعفریان دهکردی سجاد بشرپور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش انعطاف پذیری شناختی زنان، عملکرد خانواده و کاهش رفتارهای کنترل گرایانه همسر در زنان دارای اختلافات زناشویی بود. روش این مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری متشکل از کلیه ی زنان دارای اختلافات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر و سازمان بهزیستی شهرستان شهرکرد درنیمه اول سال 93 بودند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 40 نفر با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی های گروه آزمایش مداخله 8 جلسه ای آموزش تحلیل رفتار متقابل را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از ابزار عملکرد خانواده (fad) ، مقیاس رفتار کنترل گرایانه زن و شوهر (cbs) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (cfi) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان دادکه بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون از نظر انعطاف پذیری شناختی و حیطه های آن، رفتارهای کنترل-گرایانه همسر و حیطه های آن و همچنین عملکرد کلی خانواده و حیطه های آن تفاوت معنی داری وجود داشته و مداخله اثربخش بود اما از نظر مولفه ی ارتباط تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). باتوجه به اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل در افزایش عملکرد کلی خانواده، انعطاف پذیری شناختی و کاهش رفتارهای کنترل گرایانه همسر استفاده از آن در کاهش میزان نارضایتی زناشویی موثر بوده و تعمیم این آموزش به دیگر جنبه های زندگی می تواند کاربرد پیشگیرانه داشته باشد.
معصومه شفیعی اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اجتناب تجربی، سرکوبی افکار و ذهن آگاهی در پیش بینی علایم روان شناختی افراد مواجهه شده با آسیب انجام گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تعداد 100نفر (75زن و 25 مرد) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت انفرادی و با حضور پژوهشگر به پرسش نامه های فهرست علایم 90 سوالی (scl-90)، اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی، پذیرش عمل ، سرکوبی افکار و ذهن آگاهی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اجتناب تجربی با شکایات جسمانی، وسواس اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، هراس، افکارپارانوئید، روان پریشی، خشم و نمره کلی علایم روان شناختی و علایم اختلال استرس پس از سانحه ارتباط مثبت دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اجتناب تجربی، سرکوبی افکار و ذهن اگاهی نقش مهمی در پیش بینی علایم روان شناختی افراد مواجهه شده با آسیب دارد.
سمیه دانشور نیلوفر میکاییلی
یکی از مشکلات بهداشتی جدی جوامع بشری بیماری سرطان است که بشر هنوز نتواسته کاملا آن را مغلوب نماید. توجه به مسائل روانشناختی می تواند نقش بسزایی در ارتقای سلامت و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش الکسی تایمی، سبک های دلبستگی و مکانیزم انکار بر پیش بینی ادراک درد و جهت گیری زندگی در این بیماران انجام گرفت. طرح این پژوهش، مقطعی-توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مبتلا به سرطان بودند که در نیمه اول سال 1393 در مراکز بالینی و درمانی انکولوژی شهر شیراز بستری بودند. با در نظر گرفتن ملاک های شمول، تعداد 100 بیمار مبتلا به سرطان که تحت شیمی درمانی بودند، از جامعه پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس از نوع هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات مشتمل بر مقیاس الکسی تایمی تورنتو، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور، مصاحبه نیمه ساختار یافته انکار سرطان، مقیاس دیداری شدت درد و مقیاس جهت گیری زندگی بود که به صورت انفرادی با بیماران توسط پژوهشگر تکمیل گردید. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که ادراک درد با الکسی تایمی و سبک دلبستگی اجتنابی رابطه مثبت معنادار و با سبک دلبستگی ایمن و انکار رابطه منفی معنادار دارد. جهت گیری زندگی خوشبینانه نیز با الکسی تایمی و سبک دلبستگی اجتنابی ارتباط منفی و معنادار و با سبک دلبستگی ایمن و انکار ارتباط مثبت معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که متغیرهای انکار و سبک دلبستگی ایمن توان پیش بینی 43% از واریانس ادراک درد در بیماران مبتلا به سرطان را داشتند و متغیرهای انکار و الکسی-تایمی نیز توان پیش بینی 25% واریانس جهت گیری زندگی خوشبینانه را در این بیماران داشتند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، توجه به متغیرهای الکسی تایمی، سبک های دلبستگی و انکار می تواند در کاهش ادراک درد و افزایش جهت گیری زندگی خوشبینانه بیماران مبتلا به سرطان نقش داشته باشد.
زهرا رزمی سوها نیلوفر میکائیلی
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه هوش معنوی و بهزیستی روان شناختی در مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی می باشد. این پژوهش به شیوه ی علی- مقایسه ای اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، عبارت است از کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی و عادی شهرستان آستارا که در محدوده ی سنی 12-7 سال؛ قرار دارند. بررسی داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چندمتغیری (manova) نشان داد که به طور کلی بین بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). و بطورکلی هوش معنوی و ابعاد آن (درک و ارتباط با سرچشمه هستی و زندگی معنوی یا اتکا به هسته درونی) و همچنین وضعیت بهزیستی روان شناختی و ابعاد آن (خودمختاری؛ رشدشخصی؛ روابط مثبت با دیگران؛ هدف مندی در زندگی؛ پذیرش خود؛ تسلط بر محیط) در مادران کودکان کم توان ذهنی، پایین تر از مادران کودکان عادی است.
فاطمه اسدی عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای خود تاییدی بر رابطه پویایی های ارتباطی، انطباق پذیری خانواده و روابط رومانتیک با جهت گیری هدف زنان دارای تعارضات زناشویی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای تعارض زناشویی شاغل در ادارات شهر رشت در سال 1393 می باشد. نمونه پژوهش، 186 زن متاهل دارای تعارض زناشویی شاغل در ادارات شهر رشت بود که از میان 272 زن متاهل دارای تعارض زناشویی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس تعارض زناشویی، مقیاس خود تاییدی، مقیاس جهت گیری هدف زناشویی، مقیاس انطباق پذیری و انسجام خانواده، مقیاس پویایی های ارتباطی و مقیاس روابط رومانتیک استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر نرم افزارspss، از روش تحلیل مسیر براساس نرم افزار amos به روش زیر استفاده شده است. نتایج نشان داد که ضریب مسیر پویایی های ارتباطی، انسجام و انعطاف پذیری به جهت گیری هدف مثبت معنی دار می باشد، در صورتی که این ضریب برای روابط رومانتیک معنی دار نبود. همچنین پویایی های ارتباطی، انسجام و انعطاف پذیری اثر مثبت غیر مستقیم (از طریق خود تاییدی) بر جهت گیری هدف دارند، در صورتی که این اثر برای روابط رومانتیک معنی نیست. این یافته ها بیان می کند که پویایی های ارتباطی، انسجام و انعطاف پذیری بر جهت گیری هدف زنان متاهل دارای تعارضات زناشویی اثر معنی داری دارند. همچنین از این متغیرها می توان برای پیش بینی جهت گیری هدف و سازگازی زناشویی زنان در مراکز مشاوره و بالینی استفاده نمود.
نادیا قره گوزلو سجاد بشرپور
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تیپ شخصیتی و جهت گیری مذهبی والدین در پیش بینی سبک های فرزندپروری و گرایش نوجوانان به بزهکاری اجرا شد. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه ی نوجوانان 18-14 سال ساکن شهر همدان به همراه والد مادرشان بودند. نمونه ای به حجم 200 نفر ( 100 نفر نوجوان پسر به همراه 100 نفر از والد مادر آن ها) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و از پرسشنامه های تیپ شخصیتی a.b فریدمن و روزنمن، تیپ شخصیتی c راهه و سولومون ، تیپ شخصیتی d دنولت، سبک فرزندپروری بامریند، جهت گیری مذهبی آلپورت و پرسشنامه سنجش نگرش به بزهکاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی با تیپ های شخصیتی c و d رابطه مثبت؛ سبک قاطع با تیپ شخصیتی d رابطه منفی دارد و تیپ شخصیتی d با نگرش مثبت به بزهکاری رابطه مثبت و با نگرش منفی رابطه منفی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی درونی با سبک فرزندپروری قاطع و نگرش منفی به بزهکاری رابطه مثبت و جهت گیری مذهبی بیرونی با سبک های فرزندپروری سهل گیر و استبدادی رابطه مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 27 درصد از واریانس سبک فرزندپروری استبدادی؛ 24 درصد از واریانس سبک قاطع و 26 درصد از واریانس نگرش مثبت و منفی نوجوانان به بزهکاری با تیپ شخصیتی و جهت گیری مذهبی مادران تبیین می شود.
مالک ابراهیم زاده محمد نریمانی
چکیده: پژوهش حاضربا هدف مقایسه بهزیستی عاطفی ،بهزیستی روان شناختی و سرمایه روانشناختی در خانواده های با و بدون بیمار روانی انجام گرفت .پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع علی ـ مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 80 نفر از والدین خانواده های(40 نفراز والدین دارای حداقل یک فرزند مبتلا به بیمار روانی و 40نفراز والدین خانواده های بدون بیمار روانی) که ساکن در شهرخداآفرین استان آذربایجان شرقی بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند.در این پژوهش از پرسشنامه های 1- پرسش نامه بهزیستی شخصی کیز( خرده مقیاس بهزیستی عاطفی ) 2- پرسش نامه بهزیستی روانشناختی ریف و 3- پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانزاستفاده گردید.بررسی فرضیه پژوهش ازآزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده گردید.نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که بین دوگروه در بهزیستی عاطفی ، بهزیستی روان شناختی و سرمایه روانشناختی تفاوت معنی داری در سطح (01/0p<، 134/575 f=) وجود دارد.
سعید پورعبدل محمد نریمانی
هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش / تعهد بر بهزیستی اجتماعی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دارای اختلال یادگیری خاص کلاس پنجم ابتدایی تشکیل دادند که در سال تحصیلی 94-93 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 40 دانش آموز پسر دارای اختلال یادگیری خاص بود نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش/ تعهد بر بهبود بهزیستی اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص موثر بوده است. همچنین نتایج نشان داد که این درمان در کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص موثر بوده است (001/0p<).
کامل سعادت محمود آباد ناصر صبحی قراملکی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دلسوزی به خود و باورهای شخصی در پیش بینی نشخوار ذهنی افراد مبتلابه اختلال افسردگی بود، جامعه آماری این مطالعه را کلیه بیماران افسرده ای که در شش ماهه دوم سال 94-93 به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند را شامل می شد. جهت انجام تحقیق 60 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به ابزارهای تحقیق که شامل پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم، مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هوکسما، مقیاس دلسوزی نف، مقیاس باورهای شخصی کازینو برگر بود، پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده روش های تجزیه وتحلیل آماری ضریب همبستگی و رگرسیون همزمان مورداستفاده قرار گرفت.
محمد نریمانی محمدمهدی کارخانه چی
در این پایان نامه، دو نوع جدید از فیلترهای پایین گذر مایکرواستریپی برای کاربرد در فرکانس های مایکروویو، طراحی، بهینه سازی و ساخته شده است. در فیلتر طراحی شده اول به کمک یک رزوناتور پاندولی شکل باند قطع وسیع تحقق یافته و با بکارگیری یک رزوناتور t شکل تیزی مناسب در فرکانس قطع حاصل شده. در فیلتر طراحی شده دوم با طراحی یک رزوناتور جدید ضد هارمونیک در کنار استفاده از رزوناتورهای مخروطی شکل باند قطع بسیار وسیعی محقق شده است که موجب کاربرد این فیلتر در مدارات مختلف میشود. در کنار این باند قطع مناسب، تیزی فیلتر پایین گذر طراحی شده نیز بسیار مطلوب است که این به سبب استفاده از رزوناتور t شکل با ابعاد مناسب می باشد. تلفات ورودی بسیار کم در باند عبور از دیگر مشخصات خوب این فیلترهاست. فیلترهای طراحی شده در این پروژه ساختار ساده و کم هزینه ای دارد که ساخت و تولید آن را تسهیل می سازد. نتایج شبیه سازی و اندازه گیری شده ی فیلترهای ارائه شده قابل قبول بوده و با هم همخوانی داشته و عملکرد مناسب فیلتر را تأیید می نمایند. با تمامی مشخصات و فوائد ذکر شده، فیلتر ساخته شده می تواند برای کاربردهای اهداف مایکروویو مخابراتی مورد استفاده قرار بگیرد و ساختار پیشنهاد شده به عنوان واحدی مناسب برای طراحی های آتی مدنظر باشد.
پرویز پرزور محمد نریمانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی حساسیت بین فردی، تعادل عاطفی، تنظیم خلق منفی و بیانگری هیجانی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی های یادگیری بود. روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. نمونه این پژوهش شامل 90 دانش آموز بود. 45 دانش آموز با ناتوانی یادگیری به روش تصادفی ساده و 45 دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاضر حاکی از مشکلات دانش آموزان ناتوان در یادگیری در زمینه ی مهارت های بین فردی- ارتباطی و رشد عاطفی- هیجانی است. از آنجایی که عملکرد تحصیلی و مهارت های بین فردی و عاطفی دانش آموزان ممکن است به طور متقابل بر هم تأثیر بگذارند، لذا شناخت ویژگی های رفتاری، اجتماعی و هیجانی - عاطفی مبتلایان به ناتوانی های یادگیری از جمله گام های اساسی در فرآیند تشخیص و بازپروری این دانش آموزان است.
زینب گنجه نیلوفر میکائیلی
چکیده: هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین هوش معنوی، احساس تنهایی و حمایت اجتماعی ادراک شده با افسردگی، استرس و اضطراب مرگ سالمندان می باشد. روش پژوهش حاضر پیمایشی بوده و جامعه آماری این تحقیق را سالمندان بالای 65 سال شهرستان ماسال تشکیل می دهند که بر اساس حجم نمونه دقیق 351 نفر انتخاب گردیدند. ابزار های پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های استاندارد هوش معنوی، حمایت اجتماعی ادراک شده، احساس تنهایی، افسردگی، استرس ادراک شده و اضطراب مرگ. فرضیات پژوهش با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسن و رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که همبستگی معناداری بین هوش معنوی، حمایت اجماعی ادراک شده و احساس تنهایی با نشانگان افسردگی، استرس و اضطراب مرگ جود دارد. همچنین مولفه های هوش معنوی، حمایت اجتماعی ادراک شده و احساس تنهایی توانسته اند 41/? درصد از تغییرات افسردگی، ??/? درصد از تغییرات استرس ادراک شده و ??/? درصد از واریانس اضطراب را پیش بینی نمایند. کلید واژه ها: سالمندان، هوش معنوی، حمایت اجتماعی، احساس تنهایی، نشانگان افسردگی، استرس و اضطراب مرگ
احسان ملکیان محمد نریمانی
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش هوش معنوی و حمایت اجتماعی در پیش بینی کیفیت زندگی و بهزیستی هیجانی بیماران مبتلا به سرطان اجرا شده است. برای اجرای این تحقیق،132 نفر (81 زن و 51 مرد) با تشخیص قطعی سرطان در شهر رشت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه هوش معنوی کینگ، مقیاس حمایت اجتماعی استوارت و شربورن، پرسشنامه کیفیت زندگی مک گیل، پرسشنامه بهزیستی هیجانی کیز را تکمیل نمودند. داده های پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج ضریب همبستگی نشان داد بین هوش معنوی و مولفه های آن با بهزیستی هیجانی و بعد روانی کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود دارد و همچنین بین حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی و بهزیستی هیجانی رابطه مثبت معنا داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش معنوی16 درصد و حمایت اجتماعی 24 درصد از واریانس کیفیت زندگی و هوش معنوی36 درصد و حمایت اجتماعی 18 درصد از واریانس بهزیستی هیجانی را در این بیماران تبیین می کند. نتایج این مطالعه اهمیت هوش معنوی و حمایت اجتماعی را به عنوان متغیرهای تاثیر گذار بر کیفیت زندگی و بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی مورد تائید قرار می دهد.
بهاره عهدی درو محمد نریمانی
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری گروهی بر اضطراب، افسردگی و رضایت زناشویی زنان هیسترکتومی شده انجام شده است. روش پژوهش حاضر، آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری شامل تمام بیمارانی است که با تشخیص سرطان تحت جراحی هیسترکتومی قرار گرفته اند، و برای شیمی درمانی به بیمارستان ولیعصر (عج) در مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) تهران مراجعه می کنند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و احراز ملاک های ورود به پژوهش 30 نفر از بیماران انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری شامل گروه آزمایش (گروه درمانی شناختی- رفتاری شامل 8 جلسه 1 ساعته) و گروه کنترل (بدون مداخله) جای گرفتند. آزمودنی ها قبل از شروع و پس از پایان جلسات درمانی به وسیله ی پرسشنامه های اضطراب بک (bai)، افسردگی بک- ویراست دوم (bdi-ii)، و رضایت زناشویی انریچ (enrich) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری (manova) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل از نظر اضطراب، افسردگی و رضایت زناشویی وجود دارد (p<0/001) . بدین معنا که درمان شناختی- رفتاری گروهی در کاهش اضطراب و افسردگی، و افزایش رضایت زناشویی زنان هیسترکتومی شده اثربخش بوده است. براساس یافته های پژوهش درمان شناختی - رفتاری گروهی در کاهش معنادار اضطراب و افسردگی، و افزایش رضایت زناشویی زنان هیسترکتومی شده موثر است.
سیده فاطمه هاشمی نادر حاجلو
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش خود تنظیمی، آگاهی هیجانی و سبکهای تصمیم گیری در پیش بینی آسیب پذیری شناختی افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان ساکن شهر رشت بودند که تعداد 157 نفر از زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که خود تنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری با نارسایی شناختی رابطه دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نیز نشان می دهد که خودتنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری 1/39 درصد از واریانس نارسایی های شناختی افراد دارای اضطراب فراگیر را تبیین می کنند. این نتایج بیان می کند که خودتنظیمی، آگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری، از متغیرهای تبیین کننده نارسایی های شناختی می باشند.
نیر ملکی علویان سجاد بشرپور
چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش حالات خلقی، احساس تنهایی و خوداثربخشی در پیش بینی سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست در مراکز شبانه روزی بهزیستی ارومیه بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان دختر و پسر 14 الی 17 ساله شهرستان ارومیه می باشد که بی سرپرست بوده و در مراکز شبانه روزی بهزیستی به سر می برند. نمونه ی مورد مطالعه 100 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سازگاری بل(1962)، پرسشنامه احساس تنهایی آشر و ویلر (1985)، پرسشنامه خوداثربخشی الندیک(،1984 اوزولد و کرو، 1986)، پرسشنامه حالات خلقی برومز (brums-32) بودند. داده ها به وسیله آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد نتایج نشان داد که سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست بااحساس تنهایی و خوداثربخشی رابطه داشته ولی با حالات خلقی رابطه معنی داری ندارد. بنابراین برای ارتقاء سازگاری اجتماعی نوجوانان بی سرپرست می توان از مداخلات مبتنی بر تنهاییی و مداخلات مبتنی بر خوداثربخشی استفاده کرد.
سودابه نوروزی هرسینی لطفعلی بلبلی
چکیده ندارد.
فهیمه عزیزی نژاد محمد نریمانی
چکیده ندارد.
معصومه ملکشاهی فر محمد نریمانی
چکیده ندارد.
پری میرزایی محمد نریمانی
چکیده ندارد.
ژاله ربیعی حسین قمری گیوی
چکیده ندارد.
سمیه تکلوی ورنیاب عباس ابوالقاسمی
چکیده ندارد.
ژاله ربیعی حسین قمری گیوی
کارکرد های اجرایی، کارکرد های عالی شناختی و فراشناختی هستند که مجموعه ای از توانایی های عالی شامل خودگرایی، خودآغازگری، برنامه ریزی راهبردی، انعطاف شناختی و کنترل تکانه را به انجام می رسانند. هدف این پژوهش بررسی کارکرد های اجرایی در سه گروه کودکان دچار اختلال نقص توجه / بیش فعالی و کودکان مبتلا ناتوان در یادگیری و کودکان بهنجار می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی و ناتوان در یادگیری پسر، بین سنین 9 تا 15 سال و همین کودکانی که در مقطع راهنمایی فاقد اختلال بودند تشکیل دادند. نمونه این پژوهش 60 نفر بودند که 20 نفر کودکان نقص توجه / بیش فعالی ، 20 نفر کودکان ناتوان در یادگیری و 20 نفر کودکان بهنجار بودند که از جامعه پژوهش مورد نظر انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از آزمون های رایانه ای قلب ها و گل ها، آزمون جستجوی دیداری و آزمون سیمون 1 و 2 و تست ارزیابی هوش وکسلر، تست کونرز برای تشخیص کودکان بیش فعال استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر میانگین و انحراف معیار، از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره و تجزیه و تحلیل کوواریانس استفاده کرده ایم. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان دچار اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کودکان مبتلا به ناتوانی در یادگیری در کارکرد های اجرایی عملکرد بدتری نسبت به کودکان بهنجار داشتند(p<0/05). در زمینه بازداری کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی عملکرد بدتری نسبت به کودکان ناتوان در یادگیری داشتند و این دو گروه کودکان به نوبه خود در بازداری عملکرد بدتری نسبت به کودکان بهنجار داشتند (p<0/05).در زمینه حافظه کارکردی کودکان دچار نقص توجه/ بیش فعالی و کودکان ناتوان در یادگیری تفاوت معناداری با هم ندارند و در مقایسه با کودکان بهنجار عملکرد بدتری را نشان دادند.
اسماعیل سلیمانی محمد نریمانی
افراد نابینا از جمله معلولانی هستند که بخشی از هر جامعه را تشکیل می دهند. این گروه به علت نقص عضو از کارآیی لازم موثر در مدیریت جامعه محروم مانده اند، در صورتی که با آموزش صحیح و مناسب و با تقویت دیگر حواس خود می توانند به نحوی از انحنا در عرصه فعالیت های اجتماعی نقشی بر عهده گیرند. بنابراین توجه به مشکلات این افراد برای توسعه و تقویت نیروهای فعال جامعه و نهایتاَ پیشرفت کشور باید بیش از بیش جدی گرفته شود. تحقیق حاضر به منظور مقایسه هوش هیجانی، سبک های تفکر و سبک های دلبستگی در دانش آموزان نابینا و بینا انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانش آموزان نابینا و بینای پسر و دختر در دامنه سنی 12-19 ساله بود که در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل در مدارس راهنمایی و دبیرستان شهر اردبیل بودند (4690n=). تعداد 60 (30 پسر و 30 دختر) نفر نابینا و60 (30 پسر و 30 دختر) نفر بینا از میان دانش آموزان انتخاب شدند (???=n). پرسشنامه های هوش هیجانی بار- آن، سبک دلبستگی هازان و شیور، فرم کوتاه سبک تفکر استرنبرگ و واگنر و اطلاعات جمعیت شناختی، به عنوان ابزارهای جمع آوری داده ها به صورت انفرادی و در محل آموزشگاه بر روی آنها اجرا شد. ضمن آنکه روش تحقیق مطالعه حاضر با توجه به موضوع آن، از نوع علی- مقایسه ای بوده است، برای تجزیه و تحلیل دادها از تحلیل واریانس چندمتغیری، آزمون خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان نابینا و بینا در مولفه های همدلی، شادکامی و خوش بینی هوش هیجانی تفاوت آماری معنی دار وجود دارد. به عبارت دیگر، دانش آموزان نابینا در مقایسه با دانش آموزان بینا از همدلی، شادکامی و خوش بینی ضعیف تری برخوردارند. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بین سبک تفکر دانش آموزان نابینا و بینا تفاوت آماری معنی-داری وجود دارد. بدین معنی که دانش آموزان نابینا بیشتر دارای سبک تفکر درونی هستند در حالیکه دانش آموزان بینا بیشتر از سبک تفکر بیرونی برخوردارند. نتایج مطالعه نشان داد که بین سبک دلبستگی دانش آموزان نابینا و بینا تفاوت معنی داری وجود دارد. بطوریکه دانش آموزان نابینا بیشتر دارای سبک دلبستگی اجتنابی و مضطرب- دوسوگرا بوده، اما دانش آموزان بینا از سبک دلبستگی ایمن برخوردارند.
سمیرا نوید عباس ابوالقاسمی
حافظه های فعال، خودکار، آشکار و پاسخهای هیجانی از جمله عوامل مهمی هستند که با کیفیت زندگی در بیماران اسکیزوفرنی مرتبط می باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط حافظه های فعال، خودکار، آشکار و پاسخهای هیجانی با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. نمونه این پژوهش شامل 100آزمودنی بود که از میان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بستری مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی شهر تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست جمعیت شناختی، آزمون حافظه وکسلر، آزمون تکمیل ریشه کلمات، مقیاس علایم مثبت و منفی، مقیاس پاسخ های هیجانی و مقیاس کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که حافظه فعال (41/0 r =)، حافظه خودکار(21/0 = r ) و پاسخهای هیجانی مثبت (30/0 = r ) با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی رابطه مثبت معنی داری دارند(001/0p<). نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان این مولفه ها، حافظه فعال و پاسخ های هیجانی مثبت می توانند واریانس کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی را به صورت معنی داری تبیین کنند. همچنین تحلیل ممیز نشان داد که متغیرهای پاسخ های هیجانی مثبت، پاسخهای هیجانی منفی و حافظه آشکار در تمیز بیماران اسکیزوفرنی دارای نشانه های مثبت و منفی به طور معنی داری نقش دارند. این نتایج ضمن همسویی با یافته های پژوهشی دیگر ، اهمیت و نقش حافظه های فعال، خودکار و پاسخهای هیجانی مثبت را در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نشان می دهد.
فاطمه زاهد عباس ابوالقاسمی
شواهد زیادی در مورد اهمیت عوامل روانشناختی در سبب شناسی و تشدید بیماری کرونر قلبی وجود دارد. در این پژوهش ارتباط تیپ شخصیتی d، خستگی، خصومت و احساس وابستگی با وضعیت بهداشتی بیماران کرونر قلبی بررسی می شود. نمونه این پژوهش شامل 60 بیمار کرونر قلبی زن و مرد است که از میان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی حشمت در شهر رشت انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تیپ شخصیتیd، مقیاس خستگی چالدر، مقیاس خصومت ، مقیاس احساس وابستگی و پرسشنامه وضعیت بهداشتی استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تیپ شخصیتی d (62/0- = r)، خستگی (64/0- = r ) و خصومت (25/0- = r)، و احساس پیوستگی (22/0 = r) با وضعیت بهداشتی بیماران کرونر قلبی رابطه معنی داری دارند(01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تیپ شخصیتی d و خستگی بهترین پیش بینی کننده وضعیت بهداشتی بیماران کرونر قلبی بوده اند.
نرگس خاتون حیدری قرایی محمد نریمانی
هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع کودک آزاری و ارتباط آن با وضعیت روان شناختی والدین بود. نمونه مطالعه شامل 610 دانش آموز دوره راهنمایی اردبیل (310 پسر و 300 دختر) بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه محقق ساخته کودک آزاری را کامل کردند. پس از شناسایی موارد کودک آزاری 100 نفر از والدین آزار گر(50 پدر و 50 مادر ) و 100 نفر از والدین غیر آزارگر(50 پدر و 50 مادر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون تجدید نظر شده علایم روانی(scl90-r) اجرا شد. یافته های تحقیق با آمار توصیفی و آزمون خی دو و مانوا تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آزار فیزیکی13/2 درصد(پسران 19/6درصد، دختران 6/7درصد) آزار روان شناختی 19/2درصد(پسران 23/2 درصد، دختران 15/1درصد) و غفلت 10/8درصد(پسران 12/04 درصد، دختران 9/5 درصد) شیوع دارد. به علاوه در ابعاد جسمانی کردن، اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، ترس مرضی، پارانویید، وسواس – اجبار، روان پریشی و حساسیت در روابط بین فردی بین والدین آزارگر و غیر آزارگر تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین بین طلاق، اعتیاد، خشونت خانوادگی، سطح تحصیلات پایین، بیکاری، ناپدری و نامادری، فوت والدین و کودک آزاری ارتباط معنی دار وجود دارد.
جلال شفایی محمد نریمانی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر هیپنوتیزم در کاهش سطح اضطراب رقابتی و عملکرد ورزشی ورزشکاران رزمی کار می باشد. روش تحقیق مطالعه حاضر از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است و با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. جامعه مطالعه شامل قهرمانان ورزشی مرد رشته های رزمی کاراته و تکواندو ساکن شهر اردبیل می باشد که از این دو رشته ورزشی مورد نظر جمعاً 86 نفر بعنوان نمونه به روش تصادفی ساده از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شده اند که میانگین سنی همه آزمودنیها بین 18-30 سال بوده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب رقابتی مارتنز و چک لیست عملکرد ورزشی استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان داد که همه شرکت کنندهایی که مداخله هیپنوتیزم را تجربه کرده بودند نمره اضطراب رقابتی آنها در پرسشنامه اضطراب رقابتی و در مرحله مداخله (مرحله پس آزمون) نسبت به نمره اضطراب رقابتی آنها در پرسشنامه اضطراب رقابتی خط پایه ای (مرحله پیش آزمون) آنها کاهش یافته بود، بطوریکه سطح اضطراب رقابتی آزمودنی ها به گونه ای بوده است که آنها این برنامه را برای کاهش سطح اضطراب رقابتی خود بسیار موثر می دانستند و از شرکت در این جلسات درمانی اظهار رضایت داشتند. هم چنین در این ورزشکاران شکایت های همچون اضطراب و ترس از رویارویی با حریفان با توجه به گزارش خود ورزشکاران به صورت بارزی کاهش یافته بود. هم چنین همه شرکت کنندهایی که مداخله هیپنوتیزم را تجربه کرده بودند نمره عملکرد ورزشی آنها در چک لیست عملکرد ورزشی در مرحله مداخله نسبت به نمره عملکرد ورزشی خط پایه ای آنها افزایش یافته بود، بطوریکه عملکرد ورزشی آزمودنیها به گونه ای بوده است که آنها این برنامه را برای ارتقای سطح عملکرد خود بسیار موثر می دانستند و از شرکت در این جلسات درمانی اظهار رضایت داشتند. طبق یافته های این پژوهش که در جدول شماره یک دیده می شود مداخله هیپنوتیزم به طور موثر و پیوسته عملکرد ورزشی تکواندوکاران و کاراته کاران را بهبود بخشیده است، بطوریکه مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون – پس آزمون تکواندوکاران و کاراته کاران در چک لیست عملکرد ورزشی نشانگر آن است که مداخله هیپنوتیزم باعث افزایش نمرات عملکرد ورزشی تکواندوکاران و کاراته کاران شده است.این مطالعه نشان داد که مداخله هیپنوتیزمی با حذف افکار شناختی مزاحم و مداخله گر که باعث بروز اضطراب رقابتی می باشند، جلوگیری کرده یا حداقل نقش مخرب و زیان آور آن را در حین مسابقات به پایین ترین سطح ممکن می رساند. بطوریکه با کاهش میزان اضطراب رقابتی سطح عملکرد ورزشی ورزشکاران رزمی کار به سطح مطلوبی ارتقاء یافته بود.
زهرا دستغیب محمد نریمانی
چکیده: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های مختلف عشق و باورهای غیرمنطقی در سازگاری زناشوی بود. جامعه ی آماری تحقیق حاضر، شامل زوج های شهر شیراز که حداقل 2 سال و حداکثر 10 سال پیش ازدواج کرده بودند ( 13070n= ). از بین جامعه مذکور 80 زوج با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های سازگاری زناشویی، سبک های عشق و باورهای غیرمنطقی جمع آوری شد. شیوه ی جمع آوری اطلاعات انفرادی و در محل سکونت آزمودنی انجام شد. ضمن آنکه روش تحقیق مطالعه حاضر با توجه به موضوع آن، از نوع همبستگی و مقایسه ای بوده است، برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از رابطه بین سبک های عشق و باورهای غیرمنطقی در سازگاری زناشویی بود. به طوری که سازگاری زناشویی از میان شش سبک عشق؛ با مولفه های شیدایی، دوستی، واقع گرایی و گذشت ارتباط معنادار مثبت دارد و مولفه های شیدایی و گذشت بالاترین سهم را در پیش بینی سازگاری زناشویی در زنان و مردان دارند. همچنین سازگاری زناشویی با مولفه های باورهای غیرمنطقی ارتباط معنادار منفی دارد و از میان باورهای غیرمنطقی؛ درماندگی نسبت به تغییر و واکنش در مقابل ناکامی بیشترین سهم را در پیش بینی سازگاری زناشویی در زنان و مردان دارند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دو جنس در مولفه های سازگاری زناشویی، باورهای غیرمنطقی، سبک های مختلف عشق تفاوت وجود دارد. با توجه به یافته های فوق می توان گفت برگزاری جلسات آموزشی برای دختران و پسران در آستانه ازدواج جهت آگاهی دادن درباره اهمیت متغیرهایی همچون عشق و باورهای غیرمنطقی در پیش بینی سازگاری زناشویی موثر است.
محمد نریمانی فرید شیخ الاسلام
در این پایان نامه ابتدا بوسیله قضایای پایداری ناحیه تعادل در سیستم های دارای ورودی ، شرط کافی جهت تحلیل پایداری تام یک سری از سیستمهای غیرخطی ، توصیف شده توسط مدل فازی پیوسته تاکاگی - سوگنو بدست می اید .مزیت روش ، سادگی چک کردن آن می باشد. ابتدا مشاهده می شود که شرط بدست آمده با شرط پایداری لیاپونفی یکسان می باشد سپس بوسیله قضایای پایداری مربعی که حالت تعمیم یافته ای از قضیه پایداری لیاپونفی است شرایطی آسانتر جهت تحلیل پایداری تام مدل فازی پیوسته تاکاگی - سوگنو بدست می آید ، به این ترتیب که با توجه به اینکه شرایط پایداری لیاپونفی با شرایط پایداری تام یکسان است ، قضایای بدست آمده برای پایداری لیاپونفی در مورد پایداری تام آنها تعمیم داده می شود. همچنین مشاهده می شود که با توجه به مفاهیم و خواص پایداری مربعی ، می توان پایداری تام مقاوم این مول را نیز تحلیل نمود. لازم به تاکید است که بزرگترین حسن این روش ساده تر بودن آن نسبت به دیگر روشهاست .