نام پژوهشگر: حبیب شهبازی شیران
فخرالدین شیخی سینی هاشم حسینی
چکیده: دوره قاجار یکی از مهمترین ادوار متاخر معماری و شهرسازی دوران اسلامی در ایران می باشد. اگر چه معماری و شهرسازی ایران در عصر صفوی به اوج خود رسید، اما تحولات مختلف فرهنگی و دوام و پایداری نسبی حکومت قاجار موجب شکوفایی کم نظیر کمی و کیفی در معماری و شهرسازی شد. این دوره، به سبب نزدیکی زمانی و برجای ماندن بسیاری اسناد و منابع گوناگون نوشتاری و تصویری و آثار معماری، واسطه ی ما برای شناخت و فهم فرهنگ و زندگی و معماری در تاریخ ایران است. یکی از مهمترین مناطقی که می توان ویژگیهای معماری و شهرسازی این دوره را در آنجا مورد بررسی قرار داد، استان چهارمحال وبختیاری می باشد. اهمیت دوره مزبور در این منطقه بیشتر به دلیل نفوذ سران بختیاری در دستگاه حاکمه بوده است بطوریکه همواره صد نفر از سواران بختیاری حفظ نظم تهران، حتی نگهبانی از دربار قاجار را بر عهده داشتند. بدین لحاظ سران ایل بختیاری طی دوره قاجار، از قرب و منزلتی فراوان برخوردار بودند و حتی بعضی مواقع خان های ایل به عنوان عامل حکومتی تلقی می شدند. متأسفانه به علل گوناگون سیاسی و فرهنگی و تاریخی، چنان که باید درباره ی معماری و شهرسازی دوره قاجار بخصوص در شهرستانها تحقیق نشده است بدین لحاظ و به منظور گسترش و تعمیق تحقیق درباره ی معماری و شهرسازی این دوره، تحقیق حاضر در صدد است ابعاد مختلف معماری و تزیین قلاع قاجاری استان چهارمحال و بختیاری بعنوان بخش مهمی از میراث معماری این دوران را مورد بررسی و تحلیل باستانشناختی قرار دهد. قلعه های مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از: قلعه بارده، قلعه خدارحم خان چالشتر، قلعه دزک، قلعه سردار اسعد جونقان، قلعه سورک، قلعه شمس آباد، قلعه شلمزار و قلعه فرخشهر. باتوجه به یافته های تحقیق قلاع مزبور، بر خلاف نمونه های ادوار پیشین، کاربرد دفاعی نداشته و به جای ستیغ کوه ها، در دشت های باز و هم عرض با موقعیت اسکان قبایل، کنار رودخانه ها و چراگاهها برپا شده اند و باتوجه به مصالح و معماری پرکار، نمایشی از قدرت عشیرتی و خانوادگی سران بختیاری محسوب می شوند. همچنین مشخصات معماری و تزیینات قلاع مزبور به مانند اغلب بناهای غیر مذهبی این دوره تلفیقی از معماری دوران قاجار و معماری اروپایی بعلاوه برخی ویژگیهای بومی منطقه است.
یونس یوسف وند سید هاشم حسینی
هدف پژوهش حاضر مطالعه و بررسی چهار شهر شیروان، سیمره، جولیان و چوی زر در استان ایلام می باشد. استان ایلام واقع در جنوب غرب ایران، باتوجه به برخورداری از امکانات و مواهب زیست محیطی از گذشته های دور، بستر مناسبی برای ایجاد هسته های تمدنی محسوب می شده است. شکوفایی این منطقه بویژه از دوره ساسانی آغاز گشته و طی این دوره بر اثر افزایش جمعیت، آثار و شهرهای زیادی احداث شده است. از جمله مهمترین محوطه های باستانی این استان چهار شهر تاریخی شناسایی شده به نامهای شیروان، سیمره، جولیان و چوی زر می باشد که تاکنون پژوهش جامعی در مورد آنها انجام نگرفته و نکات مبهم بسیاری در مورد تاریخ ساخت، عوامل موثر در شکل گیری، گسترش و متروکه شدن آنها وجود دارد. به همین منظور، پژوهش حاضر به مطالعه و بررسی باستان شناختی شهرهای مزبور در غالب تحقیقات میدانی و سفال شناسی در کنار استفاده از اطلاعات متون تاریخی و جغرافیایی قرون اولیه اسلامی پرداخته است. برپایه یافته های تحقیق طی اواخر دوره ساسانی تا قرن چهارم هجری در استان ایلام دو ایالت ماسبذان به مرکزیت شهر شیروان در شمال و مهرجان قذق به مرکزیت شهر سیمره در جنوب وجود داشته است که ویژگی های معماری و شهرسازی این شهرها همچون طاق های هلالی، مواد و مصالح و ویژگیهای تزئینات گچبری ابنیه، نشان دهنده تداوم معماری و شهرسازی دوره ساسانی است. از جمله عوامل موثر در تکوین و شکوفایی این شهرها می توان به قرار داشتن منطقه بر سر راه ارتباطی جنوب به غرب ایران از یکسو و راه ارتباطی ایران به بین النهرین از سوی دیگر و موقعیت مناسب آنها به لحاظ برخورداری از امکانات تدافعی طبیعی اشاره کرد. اطلاعات بدست آمده از بررسی متون تاریخی و جغرافیایی کهن همچنین موید این نکته است که عوامل طبیعی مخرب بخصوص زلزله باعث متروکه شدن شهرهای مورد بررسی در اوایل قرن چهارم هجری شده است.
مهدی قایدان رضا رضالو
گورستان خانقاه در منتها الیه جنوب استان اردبیل در شهرستان خلخال قرار گرفته است و دارای گورهایی از ادوار مختلفی از پیش از تاریخ تا دوران تاریخی است. این محوطه در سه فصل مورد کاوش قرار گرفت و 25 گور باستانی در آن شناسایی و حفاری گردید. بررسی های انجام گرفته بر روی این محوطه نشان دهنده اهمیت این گورستان است. قرارگیری این محوطه در ارتفاعات تالش به تبع باعث ارتباط آن با محوطه های همزمان در شمال کشور گردیده است که این مسئله خود را در داده های مورد بررسی نشان می دهد. از سوی دیگر قرار گرفتن در منطقه شرقی، شمال غرب و ارتباطاتی که در داده های سفالی مشاهده می شود به نقش پر اهمیت این گورستان در شناخت فرهنگ مورد بررسی صحه می گذارد. برای مشخص کردن ارتباطات مردمان آرامیده در گورستان خانقاه و میزان تاثیرگذاری هر منطقه بر روی داده های حاصل از گورهای مورد بحث در این پایان نامه، سعی شده که داده ها تا حد امکان با محوطه های هم عصر مقایسه شود. داده ها به طور کامل معرفی شد و مقایسه های صورت گرفته در جداول طراحی شده قرار گرفت تا بتوان به یک نتیجه مرتبط با دوره پیشنهادی گورهای مورد بررسی دست یافت. مقایسات صورت گرفته به ما کمک کرد تا بتوانیم دینامیزم فرهنگی منطقه مورد بررسی را مشخص کنیم.
حمید رضا کشوری -
کاوشهای صورت گرفته در گورستان خانقاه نشان دهنده ی تداوم سنتهای سفالی و تدفین عصر مفرغ قدیم در عصر مفرغ میانی و عصر آهن بدون هیچگونه گسیختگی فرهنگی می باشد. در کاوشهای فصل سوم نمونه گورهایی که می توان آنها را با عنوان کورگانهای کوچک نام گذاری نمود بدست آمد. این نمونه گورها در ایران برای اولین بار مورد کاوش قرار گرفته است و بنظر می رسد متعلق به عصر مفرغ میانی تا آهن بوده است. گورستان خانقاه در شهرستان خلخال از توابع استان اردبیل واقع شده است که دارای شرایط خاص آب و هوایی کوهستانی می باشد. با توجه به داده های بدست آمده از این گورستان و با مقایسه ی این داده ها با داده های بدست آمده از محوطه ی قلعه خسرو واقع در مشگین شهر و دیگر محوطه های دارای فرهنگ عصر آهن در شمال و شمالغرب، می توان یک گاهنگاری نسبی برای گورستان خانقاه خلخال متصور شد، و از این میان شاید بتوان قبور شماره ی 34 و 35 را به عصر آهن 1 و 2 نسبت داد. همچنین با توجه به اینکه سفالهای بدست آمده از قبور مذکور با نمونه سفالهای مربوط به عصر آهن در محوطه های اطراف دریاچه ی ارومیه در شمالغرب تشابهی ندارند، شاید بتوان فرهنگهای عصر آهن گورستان خانقاه خلخال را فرهنگهایی محلی به حساب آورد که واریته هایی از عصر آهن شمالغرب را به همراه دارند.
هادی محمدی خانقاه رضا رضالو
گاهنگاری شمال غرب ایران عمدتا بر اساس نتایج کاوش های انجام گرفته در محوطه های دریاچه ارومیه تبیین شده است و نتایج این کاوش ها به کل شمال غرب ایران که دارای چهره های مختلف جغرافیایی است، تعمیم داده شده است که در بیشتر این مناطق مطالعات جامعی به عمل نیامده است. گورستان خانقاه در روستای خانقاه در شهرستان خلخال اردبیل نشان دهنده تداوم سفالی عصرمفرغ قدیم به مفرغ میانی و عصر آهن بدون هیچ گونه گسیختگی فرهنگی است. قسمت عمده بقایای مربوط به عصر مفرغ میانی از گورهای باستانی بدست آمده است. در کاوش های این محوطه نمونه گورهایی که می توان از آنها تحت عنوان کورگان های کوچک نام برد، بدست آمده است که دارای ساختار سنگ چین مدور می باشند. با توجه به مقایسه های آثار سفالی و فلزی انجام شده، به نظر می رسد که گورهای مورد مطالعه در این پایان نامه (گور 33و 30) متعلق به عصر مفرغ میانی باشند و فرهنگ سفالی عصر مفرغ میانی این گورستان یک فرهنگ بومی است.
احد سیاهی رضا رضالو
هدف پژوهش حاضر مطالعه و معرفی سیستم های مربوط به ذخیره آب و کانال های آبرسانی دوره هخامنشی در منطقه شمال استان فارس شامل حوضه دو رودخانه کر وسیوند می باشد. استان فارس با توجه به برخورداری از امکانات زیست محیطی از گذشته های دور بستر مناسبی برای ایجاد هسته های تمدنی محسوب می شده است. شکوفایی این منطقه بویژه از دوره هخامنشی آغاز می شود. در این منطقه بود که به خاطر شرایط مناسب اقلیمی و امکانات کشاورزی اولین پایتخت های سلسله هخامنشی شکل گرفت. در شکل گیری شهرها و شهرکهای هخامنشی این منطقه مسئله تامین آب شهری و آب مورد نیاز برای املاک سلطنتی و زمینهای کشاورزی از عوامل تاثیر گذار بوده است. در این منطقه آثار زیادی از سیستمهای مرتبط با ذخیره و هدایت آب از دوره هخامنشی باقی مانده است. از آنجایی که پژوهش جامعی در مورد این سازه ها انجام نگرفته و همچنین به خاطر در معرض تخریب قرار داشتن این سازه ها در اثر فعالیت های کشاورزی و راهسازی، این آثار مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. با مطالعه گزارش های باستان شناسی و بازدید از این سازه ها فهرست کاملی از آنها تهیه شد. یافته های تحقیق نشان دهنده اهمیت آبیاری و بهره برداری از منابع آب در این منطقه در دوره هخامنشی است.
حمید قندهاری سید هاشم حسینی
سفال که از دست ساخته های پیشینیان است ، در مسیر تحول خود از دیر باز تا کنون، فرمها و نقشهای بسیاری را پذیرفته است ودر روند تکاملی خود ، همواره سطح آن وسیله ای برای بیان تخیلات و احساسات درونی آن هنرمندان بوده است. در همین رابطه استفاده از نقوش گیاهی، حیوانی، انسانی، هندسی و نقوش طبیعت گرا ، همواره جهت تزیین ،انتقال پیام یا بیان افکار هنرمند بوده است. با در نظر گرفتن اینکه سفال فراوانترین و متنوع ترین مصنوعاتی است که مطالعه دقیق آن می تواند راه گشای مسائل ارتباطی میان فرهنگ های مختلف باشد ، لذا در این تحقیق سعی شده است که با طبقه بندی و گونه شناسی نقوش سفالهای مکشوفه از شهر جرجان، اولا" خود محوطه معرفی و جایگاه آن در عصر خود معلوم گشته و ثانیا"ارتباط آن با مکانها و محوطه های هم عصر روشن گردد. رساله حاضر ،پژوهشی است در باب نقوش سفالین شهر جرجان در چند دوره متوالی ودر آن به بررسی نقاشیهای روی سفالینه های آن دوران خواهد پرداخت. این نقوش بیانگر باورها،اعتقادات و نحوه زندگی اجتماعی مردم آن دوران است که پس از مطالعه و مشاهده بخش وسیعی از نقوش و کتیبه سفالهای شهر جرجان، مشاهده گردید که در طراحی و اجرای این آثار دامنه وسیعی از تفکر و ایده در طراحی و شیوه اجرا و همچنین توجه خاص به موضوع و محتوا و انتقال پیام به مخاطب وجود دارد. در این تحقیق به اختصار تاریخچه پیدایش و علل فرهنگی –اجتماعی دوره های مورد بحث بیان میشود و بطور مفصل بخشی از نقوش و کتیبه سفالینه های قرون چهارم تا قرن هشتم هجری جرجان را از نقطه نظر مبانی ریشه شناسی نقش ها مورد تجزیه وتحلیل قرار داده و در پایان به قابلیت های به کار گیری نقوش در سفال های مناطق دیگر اشاره خواهیم کرد، که امید است منبع مناسبی برای دانشجویان و علاقه مندان باشد.
لیلا غفارپور سید هاشم حسینی
شادیاخ که در حال حاضر ویرانه های آن در جنوب شرقی نیشابور جدید و سمت غرب نیشابور قدیم قرار گرفته با توجه به بسیاری از متون تاریخی، در ابتدا به صورت باغی بود که در دوران حکومت طاهریان توسط عبداللَه بن طاهر به عنوان مرکز حکومت برگزیده شد. در دوران سلجوقی در پی متروک شدن شهر قدیم نیشابور به دلیل ویرانی های ناشی از زلزله و حمله غزها، شادیاخ هم چنان مسکونی بود تا اینکه در اثر زلزله سال 669 هجری قمری قابلیت سکونت خود را از دست داد. با توجه به اهمیت شادیاخ از نظر تاریخی و فرهنگی هدف از پژوهش حاضر معرفی سفال های به دست آمده از این محوطه از نقطه نظر ویژگی های ساختاری و تزئینی می باشد. با بررسی های انجام شده بر روی سفال های به دست آمده از شادیاخ مشخص شد این سفال ها در بر گیرنده تاریخی مربوط به قرون اولیه و میانی اسلام می باشند. با توجه به این که سفال های لعاب دار به دست آمده از شادیاخ شامل دو نوع سفال با خمیره گلی و فریتی( سنگی) هستند می توان گفت در قرون اولیه اسلام تمامی سفال های لعاب دار ساخته شده در شادیاخ و به طور کلی در نیشابور از نوع سفال با خمیره گلی و پوشیده با لعاب سربی بوده است، بعد از این دوران و از اواخر قرن پنجم هجری قمری به دنبال تغییرات روی داده در تکنیک ساخت و تولید سفال در مراکز سفال گری، هنر سفال گری شادیاخ از این موضوع مستثنی نبود و در عین حال که به تولید گونه های سفالی با خمیره فریتی و پوشیده با لعاب قلیایی می پرداختند نمونه هایی از این نوع سفال ها را با کیفیت برتر از مراکزی مانند کاشان و گرگان وارد می کردند.
نسرین زبان بند رضا رضالو
این پایان نامه در ارتباط با گسترش فرهنگ کورا-ارس در شمال غربی ایران، بویژه در ارتباط با محوطه های اخیراً کاوش شده کهنه پاسگاه و کهنه تپه سی است. این دو محوطه در استان آذربایجان شرقی، شهرستان کلیبر، بخش خداآفرین قرار گرفته اند. این پایان نامه در پنج فصل و یک پیوست تدوین شده است؛ فصل اول: مقدمه و کلیات طرح تحقیق، روش ها و فرضیه ها. فصل دوم: توصیف موقعیت فرهنگی و طبیعی شمال غرب ایران که در این پایان نامه استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل را در بر می گیرد. فصل سوم: توسعه فرهنگ کورا-ارس به بیرون از سرزمین اصلی و سپس تاریخچه کاوش و بررسی محوطه های فرهنگ کورا-ارس در محدوده استان های آذربایجان شرقی و غربی. فصل چهارم: توصیف محوطه های کهنه پاسگاه و کهنه تپه سی، در این محوطه ها در دو فصل کاوش نجات بخشی صورت گرفت: مهم ترین هدف فصل اول در کهنه تپه لایه نگاری و شناسایی توالی لایه ها بود. ترانشه هایی که در بخش جنوب و جنوب شرقی تپه کاوش گردید، گور و بقایای معماری بدست آمده استقرار دوره مفرغ قدیم را بیشتر نمایان ساخت. با توجه به مطالعات انجام گرفته، مجموعه سفالی کهنه تپه سی به کورا-ارس ii-iii نسبت داده می شود. در بین ظروف سفالی نمونه هایی وجود دارد که می تواند به دوره کلکلوتیک جدید نسبت داده شود (به نظر می رسد این تشابه فرمی، نشان دهنده تداوم سنت های سفالی باشد). مجموعه سفالی کهنه تپه قابل مقایسه با محوطه های شمال ارس و حوضه دریاچه اورمیه می باشد. ولی همانندی بیشتری را با محوطه کهنه پاسگاه نشان می دهد. در این محوطه های همجوار مجموعه کورا-ارس ii در ساختارهای معماری متفاوتی بدست آمده است. ساختار کاوش شده در کهنه تپه راست گوشه و در کهنه پاسگاه مدور می باشد. باید توجه داشت که مواد فرهنگی کهنه تپه هنوز به صورت دقیق مطالعه علمی نشده اند و نتایج مطرح شده بصورت نظریه قطعی نمی باشد. در دوره پارتیان و اسلامی در این تپه استقرارهایی صورت گرفته است ولی در محدوده این فصل دوره مفرغ قدیم این محوطه بر اساس لایه نگاری و سفال معرفی شده است. فصل پنجم: در این بخش نتایج مطالعات آماری و گاهنگاری مقایسه ای سفالی کهنه تپه آورده شده است. شباهت اندکی در مواد فرهنگی محوطه های فرهنگ کورا-ارس در پیرامون دریاچه اورمیه (هفتوان تپه، یانیق تپه، گوی تپه) دیده می شود، به رغم این تفاوت ها، این محوطه ها در عصر مفرغ قدیم به لحاظ گاهنگاری، همچنین در جنبه هایی از مواد فرهنگی و معماری با یکدیگر در ارتباط بوده اند. پیوست: معرفی محوطه های عصر مفرغ قدیم در آناتولی و ماورای قفقاز.
ناهید علی محمدی رضا رضالو
: دوره پارینه سنگی قدیمی ترین دوره انسان ابزار ساز می باشد. از این میان دوره پارینه سنگی میانی 250000 تا 40000 پیش از این بوجود آمده است. از مهم ترین خصوصیات این دوره در جهان حضور پررنگ انسان نئاندرتال و تدفین انسان می باشد. صنعت سنگی این دوره را بنام صنعت موستری و مهم ترین فناوری موجود در این دوره تکنینک لوالوا می باشد. رشته کوه زاگرس یکی از پر اهمیت ترین نقاط خاورمیانه و همچنین موانع اصلی عبور انسان نئاندرتال به فلات مرکزی بوده است در بررسی های زاگرس مرکزی در سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان محوطه های فراوان مربوط به دوره پارینه سنگی میانی یافت شده است. در بررسی گونه شناسی ابزار این دوره به دسته-بندی ابزارها پرداخته شده و سعی بر آن شده است با دریافت مجموعه ابزارهای محوطه ها، مهم-ترین گونه های ابزاری این دوره شناسایی شود. مهم ترین گونه ابزارهای غرب ایران در این دوره خراشنده، تراشه های لوالوا، اسکنه ها، کنگره دارها، تیزه ها و یکسری قطعات دارای قطعی و پخ شدگی می باشد. در این بررسی در نهایت به روش های تولید برداشته در دوره موستری در این محوطه های پرداخته شده است، همچنین به فناوری های وارد بر این ابزارها برای ایجاد ابزارهای نیز پرداخته شده است.
رسول بابایی رضا رضالو
در تاریخ ایران بین سالهای1500-550ق م معروف دوره ای است به عصر اهن موسوم گشته است ودرک درست این دوران که مصادف بود با استیلای مردم فلات ایران بر مشکلات درونی وشرایط اقلیمی ومشکلات بیرونی واقوام مهاجم وتفسیر وتحلیل درست وواقع بینانه این دوران می تواند راهگشای صائبی برای بیان دوران تاریخی باشد. درسالهای گذشته تفسیرهای غرض الود عده ای از باستان شناسان خارجی وداخلی با تکیه بر سفالهای عصر اهن ومحوریت سفال خاکستری باعث انحراف افکار عموم وعلی الخصوص باستان شناس جوان گردید که این ذهن کاوشگر تشنه را به کج راهه های نژاد پرستی وحقدو کینه واحساساتکور رهنمون کرده است باشد که تحقیقات در قالب پایان نامه های کارشناسی ارشد ودکتری که مبنا وپایه های علمی دارد زوایای تاریک این دوران را روشن سازد. شاید برای آغاز بحث دور از ذهن نباشد که الگوهای اقتصادی جوامع پیش از تاریخ در ساخته ها وتولیدات آنها تاثیر مستقیم داشته است.علاوه بر این مطالعه وبررسی وتحلیل ساختارهای فناوری در جوامع پیش از تاریخ وتاثیر فرایندهای فناوری در فرهنگ کلی جوامع باستان همواره مورد توجه باستان شناسان بوده است. دستیابی مردمان ساکن در فلات ایران به فلز آهن واستفاده گسترده ازآن در تولید اقتصادی فرایند فناورانه بودهکه از هزاره چهارم ق.م شروع ودرآخر هزاره دوم (ق.م) به نقطه اوج خود رسید.از جمله این فرایند توسعه طلبانه پیشرفت در سفالگری بوده است. برای بررسی سفالهای عصر آهن می بایست نیم نگاهی هم به جنبه های معنوی فرهنگ عصر آهن یعنی تدفینهای مردگان است که با بررسی این جنبه معنوی از فرهنگ می توان به زوایایی از نوع نگرش واندیشیدن مردمان این عصر پی برد که می تواند متقنی در تحلیل وبررسی سفالی قرار گیرد. نکته دیگری که در بررسی عصر آهن جزء ملزومات مطرح میگردد پرداختن به این رهیافت که در تحولات عصر آهن فلات ایران کیفیت و کمیت عوامل فرا منطقه ای ومنطقه ای ظهور وبروز آنها به چه نحو بوده است و پرداختن به عرض این مطلب کمک شایانی به باستان شناسان خواهد نمود. برای بررسی الگوهای اقتصاد و معیشت عصر آهن باستاشناسان نیاز به بقایای استخوانی وگیاهی دارند که در حفاریها جمع آوری وبا روشهای خاصی مطالعه می گردند که منعکس کننده گیاهان وحیوانات مورد استفاده در جوامع گذشته است. مطالعه وبررسی این الگوها موجب گرایش باستان شناسان به علوم میان رشته ای مانند گیاه باستان شناسی وجانور باستانشناسی برای درک درست وتحلیلهای دانش بنیان از این دوران گردیده است . بر اساس مجموعه مطالعات فوق الذکر مشخص گردید غلاتی مثل گندم وجو وحبوبات (عدس وماش) بیش از هفت هزار سال قبل در ایران کشف وبرداشت می شده است. ودر دورانهای بعدی یا عصر آهن کشت محصولاتی از جمله میوه ها(انگور-سیب-گلابی ) پنبه وچغندر قند رواج یافته،شمال غرب وشمال مرکزی ایران از مناطق مهم باستانی فلات ایران به شمار می آیند و فرهنگهای نو سنگی و کالکولتیک ومفرغ آهن در این مناطق تقریبا باهم شکل گرفته اند. ظهور وفناوری بکار رفته درسفالگری ومعماری این دو منطقه حکایت از ریشه های مشترک این دو دوران نوسنگی دارد از جمله در سفالگری زمینه رنگ سفالها وبه کار بردن نقوش هندسی در تزئین سفالها همگون بوده است وبه تدریج دردوران بعدی تفاوتها افزایش می یابد. بعنوان نمونه سفالهای قرمز با پوشش غلیظ وصیقلی که از شاخصه های سفال عصر کالکولتیک شمال غرب ایران است به هیچ وجه باسفالهای همزمان سیلک3،حصار1،وقبرستان دشت قزوین قابل قیاس نیست .در حالیکه در شمال مرکزی ایران به تزئین بدنه ظروف سفالین با استفاده از نقوش ردیفی حیوانات ،گیاهان ونقوش نمادین بر می خوریم. به هر حال با توجه به همگونی سفالی در یک گستره وسیع ومحیطهای زیست گوناگون در اواخر دوره نوسنگی دربستر یک نظام مبادلاتی اقتصادی فرا منطقه ای شکل گرفته است. با توجه به اینکه برای بررسیعصر آهن منطقه شمال غرب واختصاصا استان اردبیل نیاز مبرم به بررسیهای صورت گرفته در مناطق همجوار این حوزه الزامی است می توان وضعیت اقتصاد ومعیشت عصر آهن در منطقه شمال مرکزی ایران را بدین نحو بازسازی نمود. اول اینکه بدلیل ترجیح منطقه نیمه خشک برای مردمان این عصر به منطقه خشک شمال مرکزی تفاوت فاحش درالگوهای استقراری این دو منطقه دیده می شود که احتمال مسئله کوچ روی یا کوچ نشینی را برای ساکنین این دو منطقه قوت می بخشد زیرا چه بسا برای تامین علوفه زمستانی درفصول سردسال به منطقه خشک احتیاج پیدا می کردند. دوم اینکه با توجه به دلایل وامارات ذکر شده در سطور فوق جمعیت عصر آهن منطقه نیمه خشک افزایش داشته است که این مسئله از مساحت محوطه های این عصر کاملا واضح ومبرهن است. اطلاعات وشواهد فلز گری کهن در منطقه شمال مرکزی ایران عمدتا از حفاریهای باستان شناختی در محوطه های باستانی مثل تپه سیلک تپه حصار دامغان تپه زاغه تپه قبرستان،( مجیدزاده ،1364) تپه سگز آباد(طلایی،1381،مظاهری،1378) قبرستان طز فم قم(پور بخشنده،1381،1382) وتپه ارسیمان نطنز(کمیته مطالعات معدن کاری وفلز کاری،1381)بدست آمده است. شرایط محیطی را می توان در پیدایش فلز گری بدین نحو توجیه کرد که نزدیکی منابع معدنی به محل مواد سوخت در رشته کوههای البرز که قسمت شمالی این منطقه را در بر گرفته است ونیز پوشش گیاهی حاشیه کویر مرکزی بهترین شرایط را برای استخراج وذوب فلزات فراهم می کرد .در دشتهای خنک این منطقه گونه های گیاهی خاصی وجود دارند که چوب آنها بهترین احیا کننده جهت ذوب فلزات است وهنز هم از چوب آنها ذغال تهیه می شود. اطلاعات ویافته های مربوط به فلز گری آهن بطور محدود از حفاری قبرستانهای تپه سیلک درسال 1932 میلادی کشف شده است از جمله در یکی از قبور (عصر آهن1)خنجری پیدا شده است که قبضه ودسته آن از مفرغ وتیغه آن از آهن ساخته شده است،این اشیاء دوفلزی نامیده می شود . با توجه به ترویج نسبی ساخت این گونه ابزار که بیشتر در ادوات رزمی کاربرد دارد به دلیل سهولت در ریخته گری مفرغ تزئینات بصورت مفرغی وبه دلیل استحکام وبرندگی آهن در تیغه استفاده می شده است و با ابتکار در ساخت این اشیاء به هدف خود دست می یافتند.
علی نوید گبلو کریم حاجی زاده
با شروع عصر آهن (1500- 550 ق.م ) در ایران، تحولات چشمگیری در ساختارهای اجتماعی و الگوهای استقراری اتفاق افتاده است. از جمله عوامل موثر در این زمینه می توان به عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اشاره نمود که مهمترین نتیجه این تحولات، توسعه و ارتقای مادی جوامع پیش از تاریخ در فلات ایران بوده است. همزمان با این تحولات، طیف وسیعی از زیورآلات فلزی از جنس مفرغ، نقره و طلا ساخته می شود. در ساخت و تولید زیورآلات عصر آهن، نه تنها از لحاظ کمیت و کیفیت بلکه از لحاظ فنون فلزگری نیز تحولات عمده و اساسی نسبت به دوران مفرغ مشاهده می شود. این زیورآلات در گستره وسیعی از مناطق مختلف ایران از جمله: شمال، شمال غرب، فلات مرکزی و غرب شناسایی شده است. به لحاظ گونه شناسی، زیورآلات این دوره را می توان در دو گروه ساده و تزیینی تقسیم بندی کرد و به نظر می رسد که در ساخت و تولید زیورآلات این دوره از سبک های هنری بومی و منطقه ای استفاده می شده است. به نظر می رسد که در این دوران افزایش و تنوع زیورآلات فلزی ناشی از افزایش ثروت در جامعه بوده است. هدف اساسی این پژوهش، گونه شناسی و مقایسه این زیورآلات در محوطه های همزمان عصر آهن در این مناطق و ارتباط نقوش و فرم این زیورآلات با باورها و اعتقادات مردمان عصر آهن می باشد. با توجه به مطالعات انجام شده به نظر می رسد که باورها و اعتقادات هنرمندان در شکل گیری نقوش زیورآلات تأثیر به سزایی داشته است و می توان بینش و افکار هنرمندان را در میان نقوش و فرم های این زیورآلات مشاهده کرد. به نظر می رسد اقلیم منطقه و طبیعت و کانسارهای موجود در مناطق در ساخت زیورآلات این دوران تأثیر به سزایی داشته است.
معصومه قربانپور رضا رضالو
منطقه ی سرسبز و پر باران رامسر با وسعتی تقریباً هفتصد کیلومتر، شهر مرزی بین دو استان شمالی کشور یعنی گیلان و مازندران است. رامسر مانند غالب شهرهای شمال ایران دارای قسمت های جلگه ای و کوهستانی می باشد. توانمندی زیست محیطی و اقلیمی باعث شده تا از دیرباز این منطقه مورد توجه گروههای مختلف جوامع بشری باشد و شواهدی از زیستگاههای این جوامع در سراسر منطقه به صورت محوطه های گورستانی پراکنده است. فرهنگ عصر آهن در منطقه رامسر به مانند سایر نقاط فلات ایران به ویژه مناطق شمالی کشور به صورت محوطه های گورستانی شناسایی شده است. از آنجایی که در این منطقه بررسی های علمی، سیستماتیک و کاوش های باستان شناختی صورت نگرفته است. علاوه بر آن اکثر گورها توسط سوداگران غارتگر به یغما رفته و تخریب شده-اند. فقدان داده های فرهنگی سبب می شود که برای بازسازی و شناسایی این فرهنگ از طریق تطبیق آن با بافت بومی منطقه و مقایسه تطبیقی آن از لحاظ ساختار معماری با محوطه های گورستانی همجوار در آن کاوش های علمی و باستان شناختی انجام گرفته امکان پذیر شود. در این پژوهش الگوی زندگی مردم امروزی در روستاهای حاشیه جلگه ساحلی و بُعد ناملموس فرهنگ آنان با توجه به نمونه های زنده آن در ارتباط با محوطه های گورستانی عصر آهن در دهستان سخت سر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. همچنین شناخت و آشنایی با معماری گورها و نیز یافتن و معرفی وجه اشتراک این گورها با مناطق همجوار هدف اصلی این تحقیق می باشد. کلیدواژه: فرهنگ عصر آهن، دهستان سخت سر، بافت بومی، محوطه های گورستانی، معماری گورها
سید مهدی حسینی کریم حاجی زاده
شکل گیری قدرت اتابکان لر کوچک، در پی ضعف قدرت سلجوقیان و خاندان عباسی و کم شدن پایگاه نفوذ آن ها در میان بخش های مختلف سرزمین عراق عجم روی داد. از آنجا که این سلسله بیشتر حالت ایلی و تباری داشته اند، مرکز حکمرانی و سلطنت خود را در دژهایی که دسترسی به آن ها خیلی سخت بود انتخاب می کردند. از این سلسله قلعه ها و آرامگاه هایی باقی مانده است. اما در بحث شهرسازی باید گفت که در این دوران شهرهایی از دوران های گذشته وجود داشته است، در این سلسله شهر نشینی چندان رونق نداشته است و شهرها اغلب کوچک و محدود توصیف شده اند. اغلب این شهر ها دارای حصاری بودند. پژوهش انجام گرفته با هدف شناخت هر چه بیشتر این قوم و بناهای آنها به وِیژه بناهای قلعه ها و بناهای آرامگاهی و مذهبی انجام گرفته است. روش تحقیق آن روش ترکیبی ( پیمایشی و توصیفی - تحلیلی) می باشد. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، از مطالعات کتابخانه ای و همچنین بررسی های میدانی از قبیل بازدید از محل ها استفاده شده، و در مرحله بعد، تجزیه و تحلیل اطلاعات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که بیشتر سعی و کوشش امرای این سلسله در توجه به ساختن قلعه ها و همچنین مقابری برای بزرگان خود در میان گورستانی بود که جنبه تقدسی پیدا کند بود. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که در این بناها بهره گیری بسیار از ساخت مایه های بوم آورد، سنگ، گچ، چوب، آجر و در بحث پلان و شکل ساختاری بناها تقریبا یکسان است. ظروف سفالی که در این دوران رواج داشت بیشتر ظروف سفالی ساده، دست ساز با زمینه رنگ نخودی بود.
زهرا زیوری مادام رضا رضالو
یکی از مهم¬ترین منابعی که می¬تواند در دوران پیش از تاریخ به منظور شناخت فرهنگ، اعتقادات و عملکردهای جوامع مختلف اطلاعاتی را در اختیار ما قرار دهد، مطالعه قبور است. متأسفانه به علت عدم مطالعه صحیح و روش¬های مناسب، مسائل و ابعاد تدفین به درستی شناخته نشده اند. از نظر مطالعات متعارف باستان شناسی، داده¬های تدفین مردگان و آداب و سنت¬های مرتبط با آن اطلاعات ارزشمندی را در زمینه جنبه¬های غیر مادی (معنوی) فرهنگ¬های پیش از تاریخ فراهم می ¬آورد. تبیین ابعاد غیر مادی فرهنگ¬های پیش از تاریخ ایران از جمله عصر آهن، به دلیل کمبود یا نبود رهیافت¬های نظری و روش شناسی مناسب یکی از پیچیده¬ترین شاخه¬های پژوهشی باستان شناسی به شمار می¬آید. با این حال با بررسی فراگیر و روش¬های دیگر تا حدودی می¬توان به موفقیت¬هایی دست یافت. یکی از این روش ها استفاده از داده¬های انسان¬شناسی و مراجعه به اطلاعات و مقایسه و تجزیه و تحلیل و طبقه بندی آنهاست. این دوران با شروع امپراطوری¬های عظیم پایان می¬یابد. از بین چندین مکان پیش از تاریخی انتخاب شده در شمال غرب، حسنلو کامل¬ترین گزارشات حفاری را داراست. بقیه مکان¬های پیش از تاریخی یا دارای گزارشات متوسطی هستند و یا دارای گزارشات ناقص و یا منتشر نشده¬ای هستند که هرگونه مقایسه کلی را با دشواری بسیاری رو به رو می¬سازند. روش تحقیق میدانی به صورت بررسی محیط و استفاده از روش مشاهده مستقیم و نقشه برداری از محیط بوده و تحقیقات کتاب خانه¬ای حتی الامکان بر اساس جدیدترین منابع در دسترس صورت گرفته است. در انواع تدفین باید توجه شود تدفین با معماری و نوع استقرار و مواد و مصالح آن هماهنگی دارد ولی ویژگی¬های محلی نیز دیده می¬شود چنانکه تدفین¬های خمره¬ای بیشتر در فلات مرکزی، تومولوس-ها و گورهایی با ساختارهای نعل اسبی در شمال غربی، دیده شده است. اولین و ساده¬ترین نوع تدفین که با استقرار موقت و فصلی سازگار است تدفین گودالی است. تدفین¬های زیر کف مربوط به روستا نشینی و در نهایت پیشرفت آن است. در مورد وضعیت تدفین و طرز قرارگیری اجساد تا آنجا که ممکن بوده به جنبه¬های آیینی و یا دیگر ضرورت¬ها اشاره شده است. برای اشیاء و آثاری که در قبور مشاهده می¬شود، نوع ساختار گورها، معماری، یادمان¬ها (سنگ¬های افراشته) و ارتباط آنها با متوفی، انواع تدفین (انفرادی-دسته جمعی) و ... تقسیم بندی¬هایی ارائه شده است. در فصل آخر که در واقع حاوی مجموع مباحث و شناخت کیفی آنهاست به بررسی جنبه¬ها و باورهای آیینی در ارتباط با محوطه¬های مورد بحث، پرداخته شده است. علت وجودی بعضی از پدیده¬ها بر اساس چنین تقسیم بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یحیی رجبی کریم حاجی زاده
معماری از آن دست اسناد و مدارکی است که منابع غنی از گذشتگان را به همراه داشته و یقیناً تجزیه و تحلیل این آثار می تواند ما را در دستیابی به اصالت و فرهنگ خود رهنمون ساخته و در جهت استفاده مثبت و هوشمندانه از این گنجینه ارزشمند یاری رساند در این راستا توجه به ابنیه ی تاریخی خصوصاً بناهای عام المنفعه همچون گرمابه ها حائز اهمیت فراوان بوده و می تواند نتایج ارزشمندی همچون شناخت هرچه بهتر معماری بومی، آداب، سنن و فرهنگ ایرانی و از طرفی دیگر انطباق فناوری های بومی بادانش امروز را به همراه داشته باشد
هانیه کریمی داور رضا رضالو
واژه یا تصویر یک نماد است که متضمن چیزی در ماوراء معنای آشکار و مستقیم خود باشد. نماد دارای جنبه ای وسیع تر و ناخود آگاه است که هرگز نمی توان به طور دقیق آن را تعریف کرد. برخی نمادها براساس اصل نسبیت فرهنگی سیر تحول تاریخی خود را در ایران طی کرده و باقی مانده اند که از میان این دسته از نمادها می توان نمادهای شیعی را نام برد که هر زمان مفهوم خاصی را در قالب فرهنگ دوران ارائه نموده است. ایران از آغاز شکلگیری تشیع همواره یکی از کانون های اصلی شیعیان محسوب می شده است. نمادهای شیعی در دوره ای در محدودیت زیاد و در دوره ای آشکار بیان می شوند که همه این مسائل بستگی به سیاست و دیانت حاکمان عصر داشته که چه مذهب و چه سیاستی را در پیش گیرند. اهمیت هنرشیعی در دوران اسلامی، مطالعات بنیادین در خصوص آنها را لازم و ضروری می سازد. در این میان، آنچه که، کمتر به آن توجه شده؛ جنبه های نمادین مذهبی این آثار هنری است که در پس مضامین و موتیف های تزئینی آنها، جهان بینی حاکم بر آن دوره نمود یافته است. با توجه به موارد فوق الذکر در این پژوهش با اتکا به مطالعات کتابخانه ای سعی بر آن شده است تا با مطالعه نمادهای شیعی در آثار به جای مانده در دوران پس از اسلام در ایران، تحلیلی مناسب از زمینه اعتقادی در پس این نمادها ارائه گردد. با انجام مطالعات مشخص گردید که پس از تقسیم نمادهای شیعی در دو حوزه بصری و نوشتاری، یکی از نمادهای مهم و تأثیر گذار شیعیان در تمام ادوار اسلامی، نمادهای کتیبه ای بوده است. بر همین اساس، در این پژوهش، سعی بر آن شده است تا با بررسی جنبه های نمادین آثار شیعیان در اشیاء و ابنیه اسلامی، گامی اساسی در جهت تبیین نمادهای شیعی و جهان بینی حاکم بر آنها برداشته شود. بررسی مضامین نمادین شیعی آثار هنری به درک بهتر مفاهیم مذهبی و دینی ذهن حاکمان آن دوره و سازندگان آنان کمک شایانی خواهد کرد. شایان ذکر است که، لازمه شناخت صحیح و واقعی طرحها، نقوش و علائمی که بر روی اشیاء و ابنیه این دوران ظاهر شده اند، داشتن آگاهی از فلسفه و ایدئولوژی اسلامی؛ شناخت کافی از تاریخ زمان،ترقی فکری، عقیدتی، میزان رشد و پیشرفت علوم، فنون، صنایع و اوضاع اجتماعی محیطی است که هنرمند در آن به هنر پروری مشغول بوده است.
محمد کاظمی رضا رضالو
نقوش صخره ای را می توان ابتدایی ترین خط بشری معرفی نمود چرا که انسان از همان اول سعی در ارتباط با یکدیگر و آیندگان داشته است. بنابراین ابتدا بصورت خطوط نامهم عقاید و افکار خود را بر روی سنگ ها و دیوار غارها می نگاشتند.در خطوط ابتدایی می توان دید که انسانها از اشیا و دانسته های اطراف خویش بهره جسته اند، بدین گونه که برای کلمه ی انسان از تصویر خود انسان، برای کلمه ی آب یا رودخانه از چند خط موجی و غیره استفاده کرده اند که این مطلب بازگو کننده ی ارتباط نزدیک بشر با طبیعت بوده است. نقوش صخره ای شمال غرب ایران نیز انباشتی از نقاشی های مختلف می باشد که دارای یک دوره ی زمانی چند هزار ساله می باشد، محدوده ی این نقوش از سمت شرقی مشکین شهر آغاز گردیده و به سمت غرب تا ورزقان امتداد می یابد.در این پژوهش که بیشتر بصورت میدانی انجام گردیده است و در برخی موارد کار کتابخانه ی صورت پذیرفته است، سعی گردیده است که این نقوش ثبت و مورد بررسی و نماد شناسی قرار گیرد. در شش مجموعه مورد بررسی انواع نقوش ملاحظه گردیده که این نقوش در چهار گروه کلی طبقه بندی گردید و سپس هر کدام از این گروه ها بصورت جزء به جزء طبقه بندی و مورد بررسی و نماد شناسی قرار گرفت.