نام پژوهشگر: غلام رضا طیبی نژاد
غلام رضا طیبی نژاد ابراهیم محمدی
چکیده اسطوره از دیرباز پیوندی ناگسستنی با ادبیات داشته است و در همه ی دوران ها، در گونه های ادبی بازتاب یافته است. بازتاب اسطوره در شعر فارسی نیز چنین رویه ای داشته است. زمانه ای که حافظ در آن می زید، سال هاست که از شیفتگی سرایندگان فارسی به اسطوره ها – به ویژه اسطوره های ایرانی- کاسته شده است. در این میان حافظ یکی از سرایندگان سترگ شعر فارسی است که به بازتاب اسطوره های گوناگون در دیوان خویش، روی خوش نشان داده است. احمد شاملو نیز از سرایندگان بنام معاصر است که همانند دیگر سرایندگان شعر نو، می کوشد که از توان اسطوره برای بازگویی اندیشه ها و دغدغه های خویش، بهره جوید. بنابر این چگونگی بازتاب اسطوره و کارکرد آن در سروده های این سرایندگان بزرگ در خور پژوهشی جداگانه است. رویکرد نگارنده در این پژوهش، مقایسه ی میان چگونگی بازتاب اسطوره در سروده های دو تن از قله های شعر کهن و نوی فارسی است، با این هدف که گونه های رویکرد اسطوره در دوره ی شعر کهن و شعر نوی فارسی سنجیده شود. فصل نخست این پژوهش درباره ی برخی از تعریف ها و نظریه ها در زمینه ی اسطوره و جایگاه آن در دوره-های گوناگون اندیشه ی بشر و نیز در شعر کهن و نوی فارسی گفت و گو می کند. فصل دوم به بازتاب اسطوره در شعر حافظ و شاملو در بستر روایت اسطوره ای می پردازد. در فصل سوم و چهارم نیز جداگانه درباره ی جایگاه اسطوره و گونه های بازتاب اسطوره در شعر حافظ و شاملو سخن رفته است. فصل پنجم نیز به گونه ای گذرا، آن چه که درباره ی بازتاب اسطوره در سروده های این شاعران گفته شده است را در برابر هم می نهد و با هم سنجیده می شوند. این پژوهش نشان می دهد که بازتاب اسطوره در سروده های حافظ و شاملو این گونه است که اسطوره، نخست بدون دگرگونی در ساختار اسطوره بازتاب یافته است. گاهی نیز دگرگونی در روایت اسطوره رخ داده است و در پایان، این سرایندگان گاهی به اسطوره سازی دست یازیده اند. کلیدواژه ها: شعر کهن فارسی، شعر نوی فارسی، بازتاب اسطوره، حافظ، شاملو