نام پژوهشگر: آریا رسولی
هامون براتی آریا رسولی
هدف از این مطالعه بررسی اثر حرارت محیطی بالا و متوسط تابستان روی ساختار و پروفایل اندوکرینی تیروئید در بره های نر در حال رشد بود. 20 راس بره متولد پاییز بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. حیوانات از ماه اردیبهشت تا ماه مهر 1386 در محوطه بیرون (تعداد 10 راس) تحت حرارت محیطی (50-31 درجه سانتی گراد) و یا داخل اتاقک خنک (32-26 درجه سانتیگراد) نگهداری شدند. حداکثر دمای محیطی هر دو محیط روزانه یاداشت می شد. غلظت سرمی t3 و t4 بین دو گروه در سراسر مراحل آزمایش مقایسه شد. در انتهای مطالعه حیوانات ذبح شده و تیروئید آن ها تحت آزمایشات هیستوپاتولوژی قرار گرفت. نتایج نشان داد که حداکثر دمای محوطه بیرونی بطور معنی داری بالاتر از دمای داخل اتاقک بود. غلظت t3 در بین دو گروه بطور معنی داری بالاتر بود بطوری که در دمای بالا، t3 سرم بطور مشخصی کمتر از دمای پایین محیط بود. اگرچه تفاوت معنی داری در t4 سرم ما بین دو گروه وجود نداشت ولی غلظت در گروه نگهداری شده در اتاقک خنک به شکل قابل توجهی بیشتر بود. مطالعات هیستوپاتولوژی تیروئید تغیرات ساختمانی را در هر گروه مشخص نمود. ضایعات تیروئیدی مشاهده شده در دو گروه گوسفندان ساکن در محوطه بیرونی و داخل اتاقک بترتیب برابر است با کیست اولتیمو برانشیال (33 و 31%)، آتروفی فولیکولی (50 و 29%)، هایپرپلازی سلول های فولیکولی (0 و 5%)، کیست برانشیال ( 7 و 14%)، التهاب لنفوسیتی تیروئید (0 و 5%) و متاپلازی سلول های پوششی سنگفرشی ( 6 و 5%).نتایج تحقیق نشان داد قرار گرفتن بره های در حال رشد در معرض درجه حرارت محیطی بالا سبب کاهش ترشح t3 می گردد و ممکن است تاثیرات زیان آوری روی کارایی بره ها داشته باشد.
علیرضا مسعودی آریا رسولی
نتایج این مطالعه نشان می دهد که مقدار کلسیم (یونیزه و تام)، منیزیم و فسفر به طور معنی داری تغییر پیدا کرد به جزء مقدار کلسیم تام و منیزیم در روش داخل عضلانی که تغییر معنی داری نداشته است. بر اساس نتایج این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که اکسی تتراساکلین بر روی مقادیر سرمی کلسیم و منیزیم تأثیر می گذارد باید مقدار این کاتیون ها در بیماران، در هنگامی که اکسی تتراسایکلین استفاده می شود مورد توجه قرار گیرد.
امین چاروسایی آریا رسولی
محلول های کلرید سدیم و دکستروز موارد استفاده گسترده ایی در دامپزشکی و پزشکی دارند. به دنبال استفاده از این محلول ها، احتمال جا به جایی مایعات و تغییرسطح قند و پارامترهای لیپیدی خون وجود دارد. لذا به منظور بررسی اثر این محلول ها بر هموستاز گلوکز و لیپیدها و تمایز بین نتایج حاصل از تغییرات آنها در حالات مرضی با درمان به وسیله محلول های یاد شده، این مطالعه انجام شد. به این منظور تزریق داخل وریدی و سریع ml/kg1 از محلولهای کلرید سدیم 9/0% و 2/7% و دکستروز 5% و 50% به صورت متناوب در شش راس گوساله ی نوزاد 8 تا 10 روزه صورت گرفت و طی 12 ساعت خون گیری های متوالی مقادیر گلوکز، پروتئین تام، آلبومین، کلسترول تام، hdl-c و ldl-c اندازه گیری شد. سطح پروتئین و آلبومین تا 120 دقیقه پس از تزریق محلول کلرید سدیم 2/7% با کاهش همراه بود که نشان دهنده افزایش حجم مایع خارج سلولی و پلاسما می باشد. محلول دکستروز 50% باعث افزایش شدید گلوکز خون شد. استفاده از سایر محلول ها نیز با افزایش موقت گلوکز همراه بود ولی مقدار گلوکز در گروه کلرید سدیم 9/0% تا دقیقه 180 به صورت نسبی بالا بود. در تمامی گروه ها مقدار تری گلیسیرید به دنبال تجویز محلول ها تا دقیقه 120 الی 150 افزایش یافت ولی این افزایش در گروه کلرید سدیم 9/0% شدیدتر بود. مقدار کلسترول تام به دنبال محلول دکستروز 5% به میزان قابل توجهی افزایش یافت. تغییرات مشاهده شده به دنبال تجویز محلول های کلرید سدیم ممکن است ناشی از افزایش فشار اسمزی مایع خارج سلولی باشد که منجر به ترشح adh و کورتیزول می شود. بر اساس نتایج به دست آمده به نظر می رسد استفاده از محلول های قندی و نمکی دارای تأثیرات حائز اهمیتی بر برخی پارامترهای خون می باشند. محلول های قندی و نمکی هر دو باعث افزایش گلوکز خون شده و محلول های نمکی تأثیر جالب توجهی را بر تری گلیسیرید نشان دادند.
هادی کلانتر بابک محمدیان
هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی ضایعات هیستوپاتولوژیک در غده تیرویید و ارتباط آن هابا سطح سرمی هورمون های تیروییدی در مادر و جنین گوسفند در شهرستان اهواز می باشد. برای این منظور به صورت جداگانه اقدام به نمونه گیری از گوسفندانی که دوره آبستنی خود را در فصول سرد و یا گرم سال گذرانده بودند گردید. پس از مراجعه به کشتارگاه به صورت تصادفی از 29 رأس میش آبستن و جنین های آنها در زمستان و از 25 رأس در پاییز نمونه خون و غده تیرویید اخذ گردید. میزان سرمی هورمون های تیروییدی t3 و t4 به روش الیزا اندازه گیری شد و غدد تیرویید مورد مطالعه هیستوپاتولوژیک قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دهنده فراوانی بالایی از جراحات تیروییدی در میش ها و جنین های آن ها بود.در مدل مورد تحقیق وجود ضایعه در تیرویید اثر معنی داری بر روی مقادیر t3 وt4 مادر نداشته است درصورتی که در همین مدل وجود ضایعه در تیرویید جنین ها باعث افزایش ترشح هورمون t3 و t4 شده است.
اکبر ارفعی اخوله آریا رسولی
هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات افزایش ph شیردان ناشی از مصرف امپرازول بر میزان جذب پادتن ها از روده ی بره های نوزاد بود که در 30 رأس بره تازه متولد شده انجام گرفت. بره ها بلافاصله پس از تولد و قبل از دریافت آغوز از مادر جدا و به 6 گروه 5 رأسی تقسیم شدند. گروه شاهد 1؛ بره ها از تولد تا 84 ساعت آغوز، در گروه تیمار 2؛ بره ها از زمان تولد تا 84 ساعت پس از آن آغوز به همراه امپرازول (mg/kg4)، گروه شاهد 3؛ بره ها از زمان تولد تا 24 ساعت پس از آن شیر و از ساعت 24 تا 84 پس از تولد آغوز، گروه تیمار 4؛ بره ها از تولد تا 24 ساعت پس از آن شیر به همراه امپرازول و از ساعت 24 تا 84 پس از تولد آغوز به همراه امپرازول، گروه شاهد 5؛ بره ها از زمان تولد تا 6 ساعت پس از آن شیر و از ساعت 6 تا ساعت 84 پس از تولد آغوز و گروه تیمار 6؛ بره ها از زمان تولد تا 6 ساعت پس از آن شیر به همراه امپرازول و از ساعت 6 تا 84 پس از تولد آغوز به همراه امپرازول دریافت کردند. آغوز و شیر به میزان 200 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، در فواصل زمانی صفر، 12، 24، 36، 48، 60، 72 و 84 ساعت پس از تولد توسط سوند معدی به بره ها خورانده می شد. در کلیه ی گروه های آزمایش در فواصل زمانی صفر، 24، 48، 72 و 96 ساعت بعد از تولد از ورید وداج بره ها خون گیری به عمل می آمد. نمونه-های سرم از نظر ایمونوگلوبولین ها (ایمونوگلوبولین تام و igg تام) با روش elisa غیرمستقیم خانگی مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه تفاوت معنی داری بین غلظت ایمونوگلوبولین ها (ایمونوگلوبولین تام و igg تام) خون بره های گروه شاهد 3 و تیمار 4 وجود داشت و میزان جذب ایمونوگلوبولین ها در گروه تیمار 4 به شکل معنی داری کاهش یافته بود همچنین از نظر غلظت ایمونوگلوبولین تام بین گروه شاهد 1 و گروه تیمار 2 نیز اختلاف معنی داری وجود داشت ولی بین باقی گروه های شاهد و تیمار اختلاف معنی داری وجود نداشت. بنابراین تصور می گردد، بالا بردن ph شیردان در بدو تولد تأثیر معنی داری بر روی افزایش جذب ایمونوگلوبولین ها ندارد. به نظر می رسد که علت کاهش میزان ایمونوگلوبولین ها (ایمونوگلوبولین تام و igg تام) در گروه های تیمار تأخیر در تخلیه معدی باشد که در اثر تجویز امپرازول رخ می دهد.
حدیث رحمت الهی آریا رسولی
ویروس آنفلوانزا ایجاد کننده ی همه گیری های وسیعی در سراسر دنیا است. میزبان های اختصاصی و میزبان های واسط بسیاری، در اثربیماری زایی به وسیله ی ویروس هایی نوترکیب، وجود دارند. فرضیه هایی مبنی بر ارتباط سندرم افت تولید شیر و بیماری زایی با منشاء ویروس آنفلوانزا در گاوها وجود دارد. در این پژوهش میزان شیوع آلودگی گاو و گاومیش با دو تحت تیپ h1n1 وh3n2 ویروس آنفلوانزا مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 200 نمونه سرم، از 100رأس گاو و 100 رأس گاومیش به مدت سه ماه( اسفند ماه الی اردیبهشت) از کشتارگاه اهواز جمع آوری گشت. پس از جمع آوری نمونه های خون به مدت 20 تا 30 دقیقه در دمای محیط قرار داده شده و سپس به مدت 10 دقیقه با دور 3000 سانتریفوژ شده و در دمای 20- درجه ی سانتی گراد تا زمان بررسی ذخیره شدند و سپس با ماده ی کائولین تحت درمان قرار گرفته و همه ی سرم ها در آزمایش hi مورد بررسی قرار گرفتند. برای اطمینان از نتایج بدست آمده، تعداد محدودی از سرم های مثبت در آزمایش وسترن بلاتینگ با پروتئین نوترکیب np نیز مورد بررسی مجدد قرار گرفتند، نتایج بدست آمده با یکدیگر منطبق بودند. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون chi square بررسی گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که،87% گاوان(5/83% نرها و 9/93% ماده ها) و 75% گاومیش ها(6/68% نرها و1/86% ماده ها) h3n2 مثبت، 21% گاو ها)9/14% نر ها و 3/33% ماده ها) و 27% گاومیش ها(8/21% نرها و 1/36% ماده ها) از نظر آلودگی به هر دو سویه مثبت بودند. و نمونه های آلوده به h1n1 21% گاو ها)9/14% نر ها و 3/33% ماده ها) و 27% گاومیش ها(8/21% نرها و 1/36% ماده-ها)بودند. 13% گاوان و25%گاومیش ها از نظرآلودگی به هر دو سویه منفی بود. مطالعه ی حاضر نشان داد که سویه های h3n2 و h1n1 آنفلوانزای جنس a پتانسیل آلوده ساختن گاو ها و گاومیش ها را در منطقه داراست. تحقیقاتی در زمینه ی آنفلوانزای جنسa با محوریت بررسی نشانه های بالینی و اثرات اقتصادی ناشی از آلودگی با این ویروس باید صورت پذیرد.
مرتضی نور محمدی محمد راضی جلالی
تیلریا آنولاتا از تک یاخته های خونی منتقل شونده توسط کنه های سخت در گاو و گاومیش است که باعث ایجاد تیلریوز گرمسیری در گاوان آلوده می شود. این بیماری به عنوان یکی از بیماری های مهم به وجود آورنده ی خسارات اقتصادی در بسیاری از کشورها می باشد. در بررسی حاضر از تعداد 90 رأس گاو ماده ی 2 الی 5 ساله ی بومی (30 رأس سالم، 30 رأس مبتلا به تیلریوز، 30 رأس آلوده ی فاقد نشانه ی بالینی) خون گیری به عمل آمد و سپس برخی از فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در گروه مبتلا به بیماری میزانrbc ،hb ،pcv ،mchc ،wbc و نوتروفیل به شکل معنی داری از گروه کنترل کمتر بوده (05/0?p) و میزانalt ،ast ،alp ،bun ، لنفوسیت و ائوزینوفیل به شکل معنی داری از گروه کنترل بیشتر بوده است (05/0?p). در حالی که در بررسی گروه آلوده ی فاقد نشانه های بالینی، تنها پلاکت، لنفوسیت، نوتروفیل و ائوزینوفیل تغییرات معنی داری نشان دادند (05/0?p). بررسی حاضر نشان داد که برخلاف گروه مبتلا به بیماری، در گاوان آلوده ی فاقد نشانه ی بالینی، فاکتورهای مورد بررسی پس از طی دوره ی بیماری به حالت طبیعی باز می گردند.
میثم مروجی آریا رسولی
عوامل متعددی نظیر ترکیب، حجم و ph مواد غذایی می توانند تخلیه شیردان را تحت تاثیر قرار دهند.این امر به خوبی به اثبات رسیده است که رابطه ای مستقیم بین غلظت محلول های خوراکی و تخلیه شیردان وجود دارد؛ به طوری که محلول های خوراکی غلیظ سبب کاهش تا مرز وقفه حرکات شیردان، بسته به درجه غلظت آنها، می گردند. محلول های هایپرتونیک تزریقی وسیعاً در درمان شوک های سپتیک و به ویژه در اسهال گوساله ها استفاده می شوند، ولی در خصوص تأثیر تزریق وریدی محلول های غلیظ در تخلیه شیردان گوساله های نوزاد تا به حال هیچ گونه تحقیقی صورت نگرفته است. در این مطالعه اثرات تزریق وریدی 2 محلول هایپراسموتیک و هایپرتونیک رایج، دکستروز و کلرید سدیم، بر تخلیه شیردان در شش راس گوساله نر 8 تا 10 روزه نژاد هلشتاین که به میزان کافی آغوز دریافت نموده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از4 محلول دکستروز50 درصد، دکستروز 5 درصد، کلرید سدیم 9/0 درصد و کلرید سدیم 20/7 درصد، به میزان 1 میلی لیتر بازای هر کیلوگرم وزن بدن به شکل وریدی و به صورت تصادفی استفاده شد؛ بلافاصله بعد از تزریق هر محلول، به گوساله 2 لیتر شیر تازه حاوی 50 میلی گرم استامینوفن به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن خورانده شده و در زمان های صفر، 15، 30، 45، 60، 90، 120، 150، 180، 240، 300، 360، 420، 480، 600 و 720 دقیقه، جهت ارزیابی چگونگی تخلیه شیردان از طریق سنجش میزان غلظت استامینوفن در پلاسما، خون گیری به عمل آمده و جهت اندازه گیری فاکتورهای استامینوفن، انسولین، گلوکز، سدیم، پتاسیم و فسفر در سرم، در زمان های 15- ، صفر، 3، 6، 10، 15، 20، 30، 40، 50، 60، 90، 120 و240 دقیقه خون گیری صورت گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن بودند که با وجود اختلافات بارز سطح زیر منحنیِ غلظت انسولین- زمان، برای هر 4 محلول، از لحاظ آماری، اختلاف معنی داری مشاهده نشده (05/0p>) و به طور مشابه نیز هیچ گونه تفاوت معنی داری در نمودار غلظت استامینوفن- زمان برای چهار محلول مشاهده نشد (05/0p>). همچنین نشان داده شد که طبق شرایط تحقیق کنونی، به هنگام استفاده از محلول های هایپرتونیک، تغییرات معنی داری در میزان غلظت های سرمی سدیم، فسفر و پتاسیم ایجاد نشده (05/0p>) و بنابراین به نظر می رسد تزریق وریدی محلول های هایپرتونیک تخلیه شیردان را تحت تأثیر قرار نمی دهند.
فرزانه نعمتی آریا رسولی
مینرال ها مواد ضروری هستند که در تولید مثل، رشد و متابولیسم نقش مهمی دارند. با توجه به متاثر شدن مینرال ها از عوامل محیطی و تغذیه ای و تاثیر متقابل شرایط فیزیولوژیک و مینرال ها سنجش آنها در دوره بارداری دارای اهمیت است. در این بررسی از صد راس گاو نژاد هلشتاین، در نواحی مختلف شهرستان بیرجند خونگیری به عمل آمد. 75 عدد از نمونه ها مربوط به دام های آبستن (سه ماهه اول آبستنی، چهار ماهه دوم آبستنی و دو ماهه آخر آبستنی) بودند و باقی نمونه ها مربوط به گروه تازه زا بود. مقادیر کلسیم، منیزیم، فسفر، مس، روی، آهن پروتئین و گلوکز در سرم گاوها اندازه گیری شدند. براساس نتایج غلظت حاصل سرمی پروتئین تا رسیدن به آبستنی متوسط افزایش (05/0p<) و در انتهای دوره بارداری کاهش پیدا کرد ولی سطح سرمی گلوکز در بین گروه ها اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0p<). با پیشرفت بارداری از مقادیر سرمی منیزیم و مس به صورت قابل توجهی کاسته شد (05/0p<). مقادیر کلسیم، فسفر و روی نیز در طی آبستنی روند کاهشی داشتند که از نظر آماری معنی دار نبود (05/0p>). در این میان مقادیر منیزیم و روی به صورت مشخص (05/0p<) و مس به صورت نسبی (05/0p>) در گاوهای تازه زا افزایش یافتند ولی کاهش کلسیم تشدید شد (05/0p<). آهن تنها عنصری بود که در طول دوره بارداری دچار افزایش نسبی شد که از نظر آماری معنادار نبود. به نظر می-رسد کاهش مینرال ها در طی دوره بارداری احتمالا ناشی از افزایش نیاز مادر و جنین و تداخل احتمالی با سایر عناصر باشد. غلظت سرمی پروتئین تا رسیدن به آبستنی متوسط افزایش (05/0p<) و با نزدیک شدن به زایمان کاهش پیدا کرد. سطح سرمی گلوکز در بین گروه ها اختلاف معنی داری را نشان نداد.
علی غلامی سپهوند آریا رسولی
هدف از انجام این تحقیق، یافته های طبیعی قلب، اندازه ی مهره ای قلب (vhs)، آئورت و سیاهرگ میان خالی خلفی در گوساله های بومی و دورگ سالم می باشد. به نظر نمی رسد تحقیق مشابهی تا کنون در مورد گوساله ها انجام گرفته باشد. این مطالعه روی 34 رأس گوساله از نژادهای بومی (16 رأس) و دو رگ (18 رأس) که بر اساس نتایج حاصل از معاینه بالینی و الکتروکاردیوگرافی و رادیوگرافی قفسه سینه سالم بودند، انجام شد. رادیوگرافی از نماهای جانبی چپ به راست (چپ) و راست به چپ ( راست) با حالت گماری خوابیده به پهلو انجام گرفت. در رادیوگرافهای جانبی راست و چپ طول مهره-های سوم تا ششم سینه ای (t)، مهره های چهارم تا ششم جناغی بر حسب سانتی متر اندازه گیری شد. همچنین اندازه محور بلند، محور کوتاه و مجموع محور بلند و کوتاه قلب، قطر سرخرگ آئورت، سیاهرگ میان خالی خلفی بر حسب سانتی متر تعداد مهره های سینه ای (از 3t به سمت خلف) به دست آمد. میانگین ± انحراف معیار و میزان ارتباط و همبستگی شاخص های ذکر شده با نرم افزار آماری spss محاسبه شد. در تمام موارد میزان ارتباط و همبستگی شاخص های ذکر شده با طول مهره ی چهارم سینه ای معنی دار بوده و بیشتر از طول مهره های چهارم تا ششم جناغی بود. بر اساس آزمون تی زوجی هیچ گونه اختلاف معنی داری بین ابعاد قلب و عروق بزرگ قفسه ی سینه بر حسب سانتی متر و مهره بین دو نمای رادیوگرافی مشاهده نشد (05/0p>). قلب در فضای بین دنده ای 3 تا 5 قرار گرفته و میانگین ± انحراف معیار آن 3/0 ± 1/3 فضای بین دنده ای بود. میانگین ± انحراف معیار اندازه ی مهره ای قلب در هر دو نما در گوساله های نژاد بومی و دو رگ به ترتیب: 3/0±0/9 و 4/0±4/9 مهره و در مجموع دو نژاد (34 رأس) در رادیوگراف های جانبی چپ و راست به ترتیب: 4/0±2/9 و 4/0±3/9 مهره بود. میانگین ± انحراف معیار اندازه ی مهره ای آئورت و سیاهرگ میان خالی خلفی مشابه هم و 1/0±8/0 مهره بود. یافته های این تحقیق نشان داد که اندازه ی مهره ای قلب در گوساله ی سالم از سگ ها کوچکتر ولی از گربه ها بزرگتر است.
ایمان ربیعی آریا رسولی
نوزادان نشخوارکنندگان در بدو تولد عاری از ایمنوگلبولین¬های مادری هستند و کمتر از 10% ایمنی مورد نیاز برای محافظت در برابر بیماری¬های مورد مواجه بعد از تولدشان را دارا می¬باشند. دلیل این امر(نبود ایمنی مادری بدو تولد) و نیز به ساختار جفت در نشخوارکنندگان بازمی گردد که از نوع (سن¬دسموکوریال) بوده و اجازه¬ی این انتقال را نمی¬دهد، روده باریک در نوزاد نشخوارکننده، تا ساعاتی بعد از تولد، مولکول¬های درشت مانند ایمنوگلوبولین¬های آغوز را به همان شکل و دست نخورده جذب و وارد خون می¬نماید این تئوری را دروازه¬ی باز می¬گویند. عوامل دیگری مثل سن، جنس و مدیریت آغوز گوساله، حجم و کیفیت آغوز مصرف شده می¬توانند در مقدار جذب ایمنوگلبولین موثر باشند. تعیین گوساله¬های fpt در دام¬داری¬ها قبل از ورود آنها به گله ازآن جهت اهمیت دارد که از شیوع، دفع و ادامه چرخه¬ی عوامل بیماری¬زا و عفونی در گله کاسته می¬شود و واگیری بیماری¬ها، مصرف آنتی¬بیوتیک¬ها و مقاومت باکتریایی را کاهش می¬دهد. همچنین در رفع مشکلات و کاهش میزان مرگ¬ومیر و نیز بهبود مدیریت در گاوداری کمک می¬کند. مطالعه¬ی حاضر با بررسی 51 گوساله¬ی نوزاد در 5 گاوداری صنعتی اطراف اصفهان صورت گرفت. از این گوساله¬ها در ساعات 0، 6 و 36 خون¬گیریانجام شد و سرم آنها جدا و تا زمان آزمایش در فریزر نگهداری شد. ارزیابی میزان igg و پروتئین¬تام به ترتیب به روش الایزا و بیوره انجام شد. شیوع fpt در این تحقیق 8/9 % و درصد توان ظاهری جذب، 63/36 % مشخص شد. رابطه¬ی بین پروتئین¬تام و مقدار ایمنوگلوبولین سرم گوساله نیز مثل سایر تحقیقات، رابطه¬ای مستقیم داشت. جنسیت نیز بر مقدار سرمی ایمنوگلوبین و پروتئین¬تام بی¬اثر بود.
محمد درویش خادم علیرضا قدردان مشهدی
عقرب گزیدگی یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه مخصوصاً نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری می باشد. در استان خوزستان عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس که عضوی از خانواده همی اسکورپیده است بیش ترین آمار عقرب گزیدگی را به خود اختصاص می دهد. اطلاعات کمی در مورد مکانیسم های پاتوفیزیولوژی سم عقرب در انسان و دام ها وجود دارد، لذا در این مطالعه فعالیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی در سرم و برخی ارگان های حیاتی گوسفندان به دنبال تزریق سم این عقرب، مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 12 رأس گوسفند در 4 گروه مساوی که 3 گروه a، b و c به ترتیب 01/0، 05/0 و 1/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس و گروه شاهد نیز 1 میلی لیتر سرم فیزیولوژی به صورت زیر جلدی دریافت کردند. در زمان های 30 دقیقه قبل و 5/0، 1، 2، 3، 6، 12، 24، 48 و 72 ساعت پس از تزریق سم اقدام به خون گیری شد و پس از مرگ، نمونه های بافت کبد، کلیه، ریه و قلب اخذ شد. در نمونه های سرمی و بافتی، پارامتر های مالون دی آلدئید (mda)، گلوتاتیون احیاء (g-sh)، پروتئین کربونیل (pco)، دفاع آنتی اکسیدانی تام (tac) و کاتالاز (cat) مورد سنجش قرار گرفت. میزان gsh و tac سرم در گروه های b و c به ترتیب در 6 و 3 ساعت پس از تزریق سم، افزایش معنی داری نسبت به زمان قبل از تزریق نشان دادند (05/0p<) میزان mda و pco سرم در هیچ کدام از گروه ها تفاوت معنی داری نسبت به شاهد نداشت. میزان mda در بافت قلب تغییر معنی داری نداشته اما در کلیه و ریه کاهش و در کبد افزایش معنی دار نسبت به شاهد داشتند (05/0p<). میزان tac فقط در بافت کبد در هر سه گروه افزایش معنی داری داشت (05/0p<). میزان gsh در بافت های کبد و ریه فقط در گروه های b و c افزایش معنی دار داشته است اما در بافت های قلب و کلیه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. میزان catدر بافت کلیه در گروه-های b و c کاهش معنی دار و در بافت قلب در گروه a افزایش معنی دار داشته است. میزان pco در بافت کبد در هر سه گروه و در بافت ریه فقط در گروه a افزایش معنی دار نسبت به گروه شاهد پیدا کرد. در مجموع می توان این گونه نتیجه گیری کرد که سم عقرب مورد مطالعه در گروه a تأثیری روی فاکتورهای استرس سرم نداشته است ولی با توجه به افزایش سطح gsh و tac در گروه های bو c و عدم وجود تغییرات معنی دار در میزان mda و pcoسرم می توان چنین نتیجه گیری کرد که واکنش سیستم دفاع آنتی اکسیدانی جهت خنثی کردن رادیکال های آزاد تولید شده، مانع از بروز آسیب های استرس اکسیداتیو گردیده است. سم عقرب مذکور بیش ترین اثر را روی بافت کبد داشته است که باعث افزایش میزان mda و pco شده است و تقریباً اثری روی بافت قلب نداشته است ولی در بافت های کلیه و ریه با این که میزان آنتی اکسیدان ها تغییر چندانی نداشته اند ولی میزان mda در آن ها به طور معنی داری کاهش پیدا کرده است که احتمالاً مکانیسم دیگری سبب کاهش آن شده است.
مرتضی قریشی آریا رسولی
داروهای پروکینتیک دارای توانایی بالایی در افزایش تخلیه شیردان هستند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر تجویز خوراکی داروهای اریترومایسین، سیزاپراید و بتانکول به عنوان عوامل افزایش دهنده سرعت تخلیه شیردان در جذب ایمونوگلوبولین های آغوز در گوساله های نوزاد است. برای این کار بانک آغوز از گاوهای هولشتاین چند شکم زائیده بلافاصله بعد از زایمان تهیه گردید. تعداد 24 رأس گوساله نوزاد در چهار گروه شش رأسی شامل سه گروه درمانی و یک گروه شاهد تقسیم بندی شدند. گوساله ها در گروه کنترل 3 لیتر از بانک آغوز گاوی محتوی استامینوفن (50 میلی گرم برحسب کیلوگرم وزن بدن) و آنتی سرم فوق ایمن ضد گلبول قرمز ماکیان (به میزان 5 درصد) به وسیله لوله مری دریافت کردند. در سه گروه درمانی 1، 2 و 3 به ترتیب اریترومایسین (20 میلی گرم برحسب کیلوگرم وزن بدن)، سیزاپراید (5/0 میلی گرم برحسب کیلوگرم وزن بدن) و بتانکول ( 5/0 میلی گرم برحسب کیلوگرم وزن بدن) به 3 لیتر آغوز محتوی استامینوفن (50 میلی گرم برحسب کیلوگرم وزن بدن) و همچنین آنتی سرم فوق ایمن ضد گلبول قرمز ماکیان (به میزان5 درصد) اضافه گردید. سرعت تخلیه شیردان از طریق غلظت پلاسمایی استامینوفن و غلظت سرمی پادتن ضد rbc ماکیان تخمین زده شد. نمونه های خون وریدی برای تعیین غلظت پلاسمایی استامینوفن و غلظت سرمی ایمونوگلوبولین بلافاصله قبل و بعد از خوردن آغوز گرفته شد. نتایج نشان داد که اریترومایسین و سیزاپراید باعث افزایش معنی دار غلظت پلاسمایی استامینوفن در بسیاری از زمان ها می شوند (0001/0p<). غلظت متوسط ایمونوگلوبولین تام در این دو گروه نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار نشان داد (05/0p<). بتانکول در مقایسه با گروه کنترل تغییری در سرعت تخلیه شیردان و غلظت سرمی ایمونوگلوبولین تام ایجاد نکرد. نتایج نشان داد غلظت سرمی ایمونوگلوبولین g و آنتی rbc ماکیان در گروه های اریترومایسین، سیزاپراید و بتانکول در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری ندارد (05/0<p).
مریم رهروانی آریا رسولی
هدف از انجام مطالعه حاضر روشن نمودن عوارض احتمالی ناشی از تزریق سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس در گوسفند بوده است. بر این اساس در خرداد سال 1392، تعداد 12رأس گوسفند بومی نر با سن حدود شش ماه خریداری و به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز انتقال یافتند. در روز هشتم پس از خرید دام ها، گوسفندان بصورت تصادفی به چهار گروه (سه گروه به عنوان گروه های درمان و یک گروه به عنوان شاهد پاتولوژی) تقسیم شدند. مقدار تزریق سم در سه گروه a، b و c به ترتیب 01/0، 05/0 و 1/0 میلی گرم پودر خشک سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن (حل شده در1 میلی لیتر آب مقطر) بود که به طریق زیرجلدی در ناحیه کشاله ران تزریق می گردید. به گروه شاهد پاتولوژی نیز 1 میلی لیتر آب مقطر به همان روش و در همان محل تزریق شد. سی دقیقه قبل ازتزریق سم، الکتروکاردیوگرافی (به روش قاعده ای – رأسی)، معاینه بالینی، خونگیری و نمونه گیری از ادرار روی دام ها انجام می شد. اعمال فوق طبق زمان بندی مشخص، در دقایق و ساعات بعد و تا 72 ساعت پس از تزریق سم تکرار می گشت. ارزیابی نمونه های ادرار به شکل ماکروسکوپی و میکروسکوپی و همچنین با استفاده از نوار کاغذی آزمایش ادرار صورت می گرفت.
سحر محسنی پارسا مسعودرضا صیفی آباد شاپوری
به منظور بررسی شیوع سرمی آلودگی به ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک در شترهای استان خوزستان ، از 150 نفر شتر خونگیری به عمل آمده که پس از جدا سازی سرم توسط سانتریفیوژ در دور 2000 به مدت 10 دقیقه و ذخیره کردن در دمای 20- درجه سانتیگراد و همچنین خونگیری از 16 رأس گوسفند که واکسن طاعون نشخوار کنندگان کوچک را دریافت کرده بودند و جدا سازی سرم و ذخیره سازی در 20- درجه سانتیگراد، در نهایت نمونه های فوق همگی از نظر وجود آنتی بادی بر علیه ویروس ppr مورد بررسی قرارگرفتند که یک مورد از نمونه های شتر و تمامی نمونه های کنترل مثبت سرم گوسفندها مثبت اعلام گردید.
روزبه علی بالا زاده یامچلو آریا رسولی
میزان ناکافی ایمونوگلوبولین های سرم در گوساله های تازه متولد شده ارتباط مستقیمی با افزایش ابتلا به بیماری ها را دارد.آغوز تنها منبع ایمونوگلوبولین (ig) برای گوساله های تازه متولد شده است. به طور متداول انتقال ایمنی غیر فعال موفق به وسیله اندازه گیری میزان igg سرم گوساله در 24 تا 48 ساعت پس از تولد تعیین میشود. هدف از این مطالعه تعیین میزان جذب igg در گوساله های تازه متولد شده ، در دو سیستم پرورش متفاوت میباشد . این مطالعه بر روی 30 گوساله تازه متولد شده در دو سیستم مدیریتی صنعتی و سنتی ( هرکدام 15 راس ) در استان اردبیل صورت گرفت. نمونه خون از ورید وداج گوساله ها در ساعت های صفر ( بلافاصله بعد از تولد ) ، 6 و 24 ساعت پس از تولد اخذ شد. همچنین 5 میلی لیتر از اولین آغوز هر یک از مادران مورد مطالعه نمونه گیری شد. برای اندازه گیری igg سرم و آغوز از کیت الایزا استفاده شد در این مطالعه میانگین غلظت igg سرمی در گله های صنعتی و سنتی به ترتیب 8/18 و 8/28 گرم بر لیتر اندازه گیری شد . همچنین میانگین غلظت igg آغوز در گله های صنعتی و سنتی به ترتیب 1/133 و 9/151 گرم بر لیتر تعیین شد. سطح سرمی igg در گله های صنعتی و سنتی دارای اختلاف معنی دار بود . شکست در انتقال غیر فعال ( fpt) 3/13 درصد برای سیستم پرورش سنتی و 67/6 درصد برای سیستم پرورش صنعتی تعیین شد.
محمد جواهری کوپایی آریا رسولی
همی اسکورپیوس لپتوروس یکی از خطرناک ترین گونه های بومی عقرب در استان خوزستان می باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه سه پروتکل زمانی متفاوت در درمان عوارض ناشی از تزریق سم عقرب همی-اسکورپیوس لپتوروس به گوسفند بوده است. بدین منظور 16 رأس گوسفند بومی نر به ظاهر سالم به صورت تصادفی به چهار گروه a، b، c و d تقسیم شده و یک صدم میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از سم این عقرب به طریق زیر جلدی در ناحیه کشاله ران آنها تزریق گردید. اخذ الکتروکاردیوگرام (اشتقاق قائده ای-رأسی)، ثبت علائم بالینی و خون گیری در زمان های 30- دقیقه و1، 6، 12، 24، 48، 96 و 168 ساعت پس از تزریق انجام می گرفت. نمونه ادرار مربوط به زمان های 30- دقیقه و 3 ، 6، 12 و 24 ساعت پس از تزریق سم نیز با استفاده از نوار کاغذی آزمایش ادرار بررسی می شد. در گوسفندان گروه a به دنبال تزریق سم هیچ گونه درمانی صورت نگرفت درحالی که در دام های گروه های b، c و d به ترتیب 1، 24 و 48 ساعت پس از تزریق سم، درمان (تزریق وریدی آنتی ونوم و درمان حمایتی) انجام می شد. بررسی های هماتولوژیک با بهره بردن از دستگاه شمارش گر سلولی دامی و یا به روش دستی و تعیین میزان زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده، فیبرینوژن پلاسما، آلبومین، اوره، کراتینین گلوکز، bun، کلسیم، فسفر، کلر و منیزیم با استفاده از کیت های تجاری صورت می گرفت. مقادیر سدیم و پتاسیم به روش استاندارد نشر شعله ای اندازه گیری شد. دام-ها بلافاصله پس از مرگ مورد کالبدگشایی قرار می گرفتند (4 رأس از گوسفندان گروه a و 2 رأس از گوسفندان گروه d). نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه با اندازه گیری تکراری قبل از تزریق سم و بعد از درمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بررسی های آماری مشخص ساخت که از بین علایم حیاتی، دمای بدن و تعداد ضربان قلب تحت تأثیر معنی دار گروه درمان قرار داشته اند. لنگش، افسردگی و کم اشتهایی تقریباً بلافاصله پس از تزریق سم در تمامی گوسفندان تحت بررسی مشاهده گردید. در تمامی گوسفندان گروه های a، c و d، 12 تا 24 ساعت پس از تزریق سم، هموگلوبینوری آشکار گردید درحالی که در دامهای گروه b هموگلوبینوری دیده نشد. صرف نظر از تاکی کاردی و آریتمی سینوسی سایر حالات غیرعادی الکتروکاردیوگرام عبارت بودند از: پیش آهنگ سرگردان، الکتریکال آلترنانس و ضربان زودرس بطنی. ارزیابی های آماری مشخص نمود که اثر زمان و تاثیر متقابل زمان و گروه درمانی بر تعداد گلبول های قرمز و مقدار هماتوکریت و اثر زمان (به تنهایی) بر مقادیرهموگلوبین وتعداد گلبول های سفید و نوتروفیل ها معنی دار بوده است (05/0>p). دربین فاکتورهای هماتولوژیک، اثر گروه درمانی تنها بر تعداد مونوسیت ها معنی دار تشخیص داده شد (05/0>p). در گوسفندان مورد مطالعه، اثر زمان بر مقدار pt و تعداد پلاکت ها نیز معنی دار بود (05/0>p)، در حالی که این فاکتور اثر معنی داری را بر مقادیر ptt و غلظت فیبرینوژن برجای نگذاشت. در هیچ کدام از چهار فاکتور انعقادی اندازه گیری شده (زمان پروترومبین، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده، تعداد پلاکت ها و غلظت فیبرینوژن) تفاوت آماری معناداری بین گروه های مختلف درمانی مشاهده نگردید. تاثیر متقابل زمان و گروه درمانی نیز تنها بر مقدار پلاکت های گوسفندان مورد مطالعه معنی دار بود (05/0>p). هم چنین اثر زمان بر مقادیرمنیزیم، bun و کراتینین، تاثیر گروه درمانی بر میزان سدیم، گلوکز و bun و اثر متقابل زمان و گروه درمانی بر غلظت کراتنین معنی دار تشخیص داده شد. در مجموع نتایج این بررسی ضمن تاکید بر تاثیرات شدید سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس بر سلامت گوسفندان، مشخص نمود که درمان سریع (1 ساعت پس از گزیدگی) می تواند از بروز بسیاری از حالات غیرعادی ناشی از گزیدگی با این عقرب جلوگیری نماید. همچنین تاخیر در درمان (در حدود 48 ساعت) می تواند باعث مرگ درصد قابل توجهی از قربانیان گردد.
مجتبی دانشی آریا رسولی
بیماری لمپی اسکین (lsd) یک بیماری حاد ویروسی ایجاد شده توسط ویروس کاپری پاکس در گاو می-باشد که با خسارت های اقتصادی زیادی همراه است. با توجه به همه گیری های اخیر بیماری در ایران و عدم وجود سابقه تحقیقات کافی در مورد یافته های آزمایشگاهی بیماری در دام های این منطقه، مطالعه ی حاضر به منظور بررسی یافته های هماتولوژیک و پارامترهای بیوشیمیایی و ارتباط آن با نشانه های بالینی در دام های مبتلا به lsd انجام گرفت و از روش pcr جهت تأیید تشخیص بیماری در مبتلایان استفاده گردید. در این مطالعه، 60 رأس گاو و گوساله ی مبتلا به لمپی اسکین ارجاعی به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز و 20 رأس گاو به ظاهر سالم به عنوان گروه کنترل از نظر بالینی، خون شناسی و بیوشیمیایی مورد ارزیابی قرار گرفت. از جمله علائم بالینی مشاهده شده در دام های بیمار می توان به ندول های پوستی، تب، بزرگ شدن غدد لنفاوی، ادم، کاهش اشتها و کاهش شیرواری اشاره کرد. آلودگی به ویروس کاپری پاکس در تمام مبتلایان به روش pcr تأیید شد. در ارزیابی خون شناسی، میانگین تعداد لکوسیت ها، لنفوسیت ها، ائوزینوفیل ها، اریتروسیت ها، هموگلوبین، میانگین غلظت هموگلوبین سلولی(mchc) و پلاکت ها در دام های آلوده به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد پایین تر بود( p<0.05). البته میانگین حجم سلولی(mcv) در گروه بیمار نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان داد که بیانگر وقوع آنمی از نوع ماکروسیتیک هایپوکرومیک و جبران پذیر در دام های این گروه بود. در آزمایشات بیوشیمی مشخص گردید که سطح گلوکز، بیلیروبین تام و مستقیم و میزان فعالیت آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز(ast) و کراتین فسفوکیناز(cpk) سرم در گروه آلوده نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری یافته است. همچنین کاهش معنی داری در میزان کراتینین ، آلبومین و آهن سرم در دام های مبتلا به لمپی اسکین مشاهده گردید. سایر پارامترهای بیوشیمیایی تغییر معنی داری را نشان نداد. در مجموع ابتلا به بیماری لمپی اسکین در گاو با کاهش کلی در تعداد سلول های رده های مختلف خونی (پان سایتوپنی) و تغییرات معنی دار در پروفایل بیوشیمیایی سرم همراه بوده است. این تغییرات را می توان با روند التهابی بیماری و آسیب های سیستمیک ایجاد شده در ارگان های مختلف از جمله کبد، عضلات و اختلالات متابولیکی مرتبط دانست. بررسی پروفایل خونی و بیوشیمیایی در دام های مبتلا به لمپی اسکین می تواند در مشخص تر شدن جنبه های مختلف پاتوژنز بیماری و نهایتاً در ارزیابی پیش آگهی و بهبود روش های کنترل و درمان موثر باشد.
سامان حسنوند سمیه بهرامی
آناپلاسما جزء میکروارگانیسم های داخل سلولی اجباری است که گلبول های قرمز پستانداران به ویژه نشخوارکنندگان را آلوده می کند. آناپلاسما اویس عامل اصلی آناپلاسموز گوسفند و بز است که بیماری زایی آن در بز بیش از گوسفند است. هدف از مطالعه حاضر بررسی وضعیت سیستم دفاع آنتی اکسیدانی و شکنندگی اسمزی گلبول های قرمز و نیز میزان میکرو مینرال های سرم در بزهای آلوده به آناپلاسما اویس می باشد. در این بررسی از 100 رأس بز نژاد مخلوط بومی در اهواز نمونه گیری انجام شد. گسترش های خونی حاصل از آن مورد ارزیابی میکروسکوپی قرار گرفت که 29 نمونه (29%) آلوده به اجرام شبه آناپلاسمایی تشخیص داده شد. در آزمایش pcr 100 نمونه خون بز با استفاده از پرایمرهای اختصاصی آناپلاسما، 66 نمونه (66%) مثبت بود که در آنالیز pcr-rflp همگی از نظر گونه آناپلاسما اویس مثبت بودند. همچنین آلودگی مختلط با آناپلاسما مارژیناله در 36 مورد (5/54 درصد) از نمونه های مثبت آناپلاسما مشاهده شد. دام های مورد بررسی بر اساس آلودگی آناپلاسما به سه گروه فاقد پارازیتمی و pcr منفی (گروه 1 یا گروه کنترل)، فاقد پارازیتمی و pcr مثبت (گروه 2) و واجد پارازیتمی و pcr مثبت (گروه 3) تقسیم شدند. در ارزیابی خون شناسی، تعداد تام گلبول های سفید، لنفوسیت ها و منوسیت ها در گروه های آلوده به آناپلاسما نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود. میزان هموگلوبین، mchc و تعداد اریتروسیت-ها در گروه های آلوده به آناپلاسما نسبت به گروه کنترل پایین تر بود درحالی که درصد هماتوکریت و میانگین mcv در همین گروه ها افزایش نشان می داد. در بررسی شکنندگی اسمزی گلبول های قرمز، میزان همولیز اریتروسیت ها در غلظت نمک 65/0 ، 60/0 و 55/0 درصد، در گروه 3 نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافته بود. بررسی وضعیت سیستم دفاع آنتی اکسیدانی گلبول های قرمز نشان داد که میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی (tac) و فعالیت آنزیم sod در گروه آلوده به آناپلاسما و واجد پارازیتمی (گروه 3) نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافته و غلظت mda سرم در همین گروه افزایش یافته بود. در این مطالعه میانگین میزان آهن سرم در گروه های آلوده به آناپلاسما نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود. همچنین میزان مس و روی سرم در گروه های آلوده نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. نتایج این مطالعه نشان داد که آلودگی به آناپلاسما اویس در بزهای منطقه اهواز از شیوع قابل ملاحظه ای برخوردار است. همچنین برای اولین بار در این منطقه آلودگی به آناپلاسما مارژیناله نیز در حدود نیمی از موارد، به طور همزمان با آناپلاسما اویس در بز مشاهده گردید. در این مطالعه آلودگی به آناپلاسما در بز منجر به کاهش شاخص های اریتروسیتی و افزایش شکنندگی اسمزی گلبول های قرمز گردید. افزایش همزمان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی و کاهش فعالیت دفاع آنتی اکسیدانی و مینرال های مس و روی در بزهای آلوده می تواند بیان گر بخشی از مکانیسم دخیل در همولیز و تخریب اریتروسیتی ناشی از آناپلاسما باشد.
آمنه دارابی فرد عباس جلودار
تیلریوز یک بیماری هموپروتوزوآیی مهم منتقله از کنه در نشخوارکنندگان در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری است. در ایران گونه های تیلریا لستوکاردی در گوسفند (عامل تیلریوز بدخیم) و تیلریا آنولاتا در گاو (عامل تیلریوز گرمسیری) به شدت پاتوژن هستند و منجر به علائم بیماری در این دام ها به خصوص در مناطق جنوب و جنوب غربی کشور می گردد. از آنجایی که در بسیاری از مناطق اهواز گاو و گوسفند در کنار هم نگهداری و پرورش می یابند و نیز با توجه به اینکه هر دو گونه انگل از ناقلین کنه ای مشترکی برخوردارند، احتمال آلودگی متقاطع این میزبان ها وجود دارد. لذا در مطالعه حاضر از 50 رأس گاو مبتلا به تیلریوز و همچنین 50 رأس گاو به ظاهر سالم متعلق به شهرستان اهواز به منظور بررسی وقوع آلودگی طبیعی به تیلریا لستوکاردی و تیلریا آنولاتا به روش pcr خونگیری انجام گرفت. همچنین شمارش کامل سلول های خونی جهت مقایسه تغییرات خون شناسی ناشی از آلودگی تیلریا در دام های بیمار و به ظاهر سالم صورت گرفت. در آزمایش nested-pcr با استفاده از دو جفت پرایمر اختصاصی تیلریا ،کل 50 نمونه دام بیمار (100%) و همچنین تعداد 15 نمونه (30%) از 50 دام به ظاهر سالم نیز به این روش، آلوده به تیلریا تشخیص داده شد. آنالیز rflp محصول nested-pcr تیلریا به وسیله آنزیم hpaii جهت تفریق گونه های تیلریا نشان داد که تمامی 65 نمونه pcr مثبت، با ایجاد قطعاتی با طول معین، از گونه تیلریا آنولاتا شناسایی شدند. همچنین آلودگی مختلط با تیلریا لستوکاردی در 2 مورد از آن ها مشاهده گردید. در ارزیابی خون شناسی، میزان هماتوکریت، هموگلوبین و تعداد اریتروسیت ها در گروه آلوده به تیلریا و واجد پارازیتمی (گروه بیمار) به طور معنی داری نسبت به گروه سالم کاهش یافته بود. rdw در گروه های آلوده به تیلریا نسبت به گروه سالم افزایش یافته بود اگرچه از نظر آماری معنی دار نبود. همچنین کاهش معنی داری در تعداد پلاکت ها در گروه آلوده واجد پارازیتمی نسبت به گروه سالم مشاهده شد. تعداد تام گلبول های سفید و لنفوسیت ها در گروه آلوده به تیلریا و واجد پارازیتمی (گروه بیمار) کاهش یافته بود اما این کاهش نسبت به گروه سالم معنی دار نبود. در این مطالعه برای اولین بار آلودگی به تیلریا لستوکاردی در گاو های دچار تیلریوز بالینی در منطقه اهواز گزارش گردید. این نتایج بیانگر قابلیت آلوده شدن گاو به هر دو گونه پاتوژن تیلریا است. علائم بالینی و اختلالات تابلوی خونی از جمله آنمی شدید هم در موارد آلودگی به تیلریا آنولاتا و هم آلودگی مخلوط مشاهده گردید با این وجود نقش تیلریا لستوکاردی در ایجاد علائم بالینی تیلریوز در گاو در شرایط فیلد تا کنون مشخص نشده است.