نام پژوهشگر: بهروز پورمحمدعلی قاسم اباد

پهنه بندی مقادیر کل و قابل جذب پتاسیم در مهمترین خاک های زراعی و جنگلی استان مازندران و ارتباط آنها با ویژگی های خاک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  بهروز پورمحمدعلی قاسم اباد   حسین خادمی

پتاسیم یکی از عناصر ضروری و پرمصرف برای گیاهان و جانوران و همچنین یک جزء اصلی از چندین کانی خاک است. مقدار جذب پتاسیم توسط گیاه از جذب هر عنصر غذایی دیگری به غیر از نیتروژن بیشتر بوده و در بعضی از گیاهان حتی از جذب نیتروژن نیز بیشتر می باشد. با وجود اینکه نقش کلیدی پتاسیم در گیاهان زراعی به اثبات رسیده، اما کمبود این عنصر در اراضی کشاورزی به یک مشکل جهانی تبدیل شده است. یکی از دلایل این امر، ناکافی بودن اطلاعات مورد نیاز در رابطه با پتاسیم میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات مکانی پتاسیم کل و قابل جذب در مهمترین خاکهای زراعی، مرتعی و جنگلی استان مازندران به عنوان یکی از مناطق مهم کشور از نظر تراکم جمعیت، موقعیت جغرافیایی و تولیدات کشاورزی صورت پذیرفت. در این پژوهش عوامل موثر بر توزیع سطحی و عمقی پتاسیم کل و قابل جذب از قبیل ماده مادری و کاربری اراضی مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور تعداد 258 نمونه خاک از عمق 10-0 سانتیمتری به روش نظام دار آشیانه ای و 65 نمونه از افق های ژنتیکیِ 12 خاک رخ حفر شده در منطقه ای با مساحت بالغ بر 450 هزار هکتار جمع آوری گردید. منطقه مورد مطالعه دارای 6 کاربری و چندین نوع ماده مادری مختلف میباشد. غلظت پتاسیم کل(به روش هضم با مخلوط چهار اسید) و پتاسیم قابل جذب(به روش عصاره گیری با استات آمونیوم) اندازه گیری و همچنین تعدادی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک شامل اسیدیته، درصد آهک، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد ماده آلی و توزیع اندازه ذرات تعیین شد. نتایج نشان دادکه به احتمال 95 درصد، کاربری مرتع دارای بیشترین غلظت پتاسیم قابل جذب بوده و پتاسیم کل، ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی بالایی نیز دارد. کمترین میزان پتاسیم کل نیز به کاربری شهری تعلق دارد که درصد شن و آهک نیز در آن نسبت به سایر کاربریها بیشتر است. خاک های تشکیل شده بر روی مواد مادری شیل و کنگلومرا در مقایسه با سایر خاک ها دارای پتاسیم کل و قابل جذب بیشتری هستند. ضرایب همبستگی و مدل های رگرسیونی نشان میدهند که پتاسیم کل با درصد شن و آهک رابطه منفی داشته و پتاسیم قابل جذب با درصد ماده آلی و پتاسیم کل رابطه مثبت دارد. کانی شناسی بخش رس حاکی از این است که غالب خاکهای منطقه مطالعاتی به ترتیب فراوانی دارای ایلیت، ورمی کولیت، اسمکتیت، کائولینیت و کوارتز می باشند. خاک های حاوی ایلیت و ورمی کولیت، نسبت به خاکهای حاوی اسمکتیت و کائولینیت دارای پتاسیم قابل جذب کمتر و پتاسیم کل بیشتری هستند. نتایج آنالیز همبستگی نشان می دهد که پتاسیم کل نسبت به پتاسیم قابل جذب ساختار مکانی قویتر و ناهمسانگردی کمتری دارد. از طرفی تخمین پتاسیم قابل جذب به روش کوکریجینگ (با استفاده از داده های کمکی ماده آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و پتاسیم کل) در مقایسه با کریجینگ معمولی، نتایج دقیقتری ارائه میدهد. نقشه احتمال تهیه شده با استفاده از کریجینگ شاخص، نشان میدهد که شالیزارهای منطقه از لحاظ پتاسیم قابل جذب، زیر حد بحرانی برای کشت برنج قرار دارند و مدیریت کودی صحیح برای نیل به عملکرد زراعی مطلوب در این مناطق ضروری به نظر می رسد.