نام پژوهشگر: الهه اسمعیلی
الهه اسمعیلی محمد ارجمندزادگان
آلودگی محیط زیست به وسیله فلزات سنگین یک مشکل اساسی و جدی است زیرا این قبیل فلزات قادر هستند در سیستم های اکولوژیکی تجمع یابند و افزایش تدریجی غلظت آن ها باعث ایجاد آثار سوء و نامطلوب متعددی در آن سیستم ها می شوند، بنابراین غلظت این آلاینده ها بایستی تا سطح استانداردهای وضع شده کاهش یابد و چنانچه از نظر اقتصادی با ارزش هستند می باید آن ها را بازیابی و مورد استفاده مجدد قرار داد. بنابراین، مطالعه راه های حذف این آلاینده ها بسیار ضروری است. در حال حاضر روش های متنوعی برای کاهش آلودگی های آب و حذف فلزات سنگین وجود دارد که از جمله می توان به روش هایی همچون فیلتراسیون، جذب سطحی، اسمز معکوس، تبادل یونی، استفاده از جاذب های اصلاح شده، ترسیب و غیره اشاره نمود. با این وجود، کارایی کم و هزینه های زیاد این روش ها منجر به استفاده از جاذب های زیستی (فناوری جذب زیستی) با کارایی بالا و هزینه کم شده است. جذب زیستی در مقایسه با روش های ذکر شده، روشی سریع، برگشت پذیر، اقتصادی بوده و فناوری آن سازگار با محیط زیست است. در این تحقیق به بررسی و مقایسه عملکرد حذف چهار فلز سنگین سرب، نیکل، کادمیوم و روی از یک پساب صنعتی با روش جذب زیستی و با استفاده از باکتری به عنوان جاذب زیستی در دو بیوراکتور هواراند با گردش خارجی همراه با بستر پرشده و بدون پرکن، پرداخته شده است. نتایج حاصل نشان داد که عمل حذف فلزات در مدت زمان کوتاهی توسط باکتری ها انجام گرفت. همچنین عملکرد هر دو بیوراکتور در حذف فلزات بسیار عالی بود. با این وجود عملکرد بیوراکتور همراه با بستر پرشده بسیار بهتر از بیوراکتور بدون پرکن بود. علت این امر نیز حضور پرکن ها و ویژگی های مربوط به آن ها در بهبود انتقال جرم و همچنین افزایش سطح مقطع برای تثبیت سلول ها می باشد. از طرفی با توجه به قدرت چسبندگی زیاد در سطح باکتری ها، آن ها به آسانی بر روی پرکن ها قرار گرفته و بی تحرک می شوند.