نام پژوهشگر: مجتبی فرجی
مجتبی فرجی نصرت اله فلاح
در طراحی مقاوم در برابر زلزله، بعضی از سازه ها شامل تجهیزاتی حساس و گران قیمت (سازه های ثانویه) هستند که گاه حفاظت آنها در برابر زلزله به اندازه سازه اصلی اهمیت دارد. از جمله آنها می توان به تاسیسات انرژی هسته ای، مراکز اطلاعات و اینترنت، برج های مخابراتی، بیمارستان ها و موزه ها اشاره کرد. یکی از دلایل اصلی که منجر به خرابی این تجهیزات می گردد شتاب وارده به آنها می باشد که نیروی اینرسی زیادی به سازه ثانویه اعمال می کند در حالی که ممکن است سازه اصلی در طول زلزله آسیب چندانی متحمل نشود. برای حل این مشکل می توان با استفاده از یک سیستم جداساز مطلوب، این تجهیزات حساس را نسبت به نیرو های ناشی از زلزله ایزوله کرد. در این مطالعه از سیستم جداساز لغزشی مجهز به سیستم بازگرداننده استفاده شده است که به عنوان تکیه گاه بین تجهیزات داخلی و کف طبقه قرار می گیرد. به منظور بهینه کردن عملکرد سیستم لغزشی از الگوریتم ژنتیک مرتب سازی غیر برتر نخبه گرا و سریع( (nsga-ii استفاده شده است تا مقادیر بهینه پارامترهای سیستم جداساز شامل ضریب اصطکاک، نسبت میرایی و سختی سیستم بازگرداننده تعیین گردند. مینمم کردن همزمان شتاب و تغییر مکان سازه ثانویه نسبت به زمین به عنوان تابع هدف در نظر گرفته شدند. به منظور مطالعه عددی، سازه اصلی 10 طبقه بصورت یک قاب برشی دو بعدی با یک درجه آزادی در هر طبقه مدل شده است. به این منظور از دو سازه با سختی های جانبی متفاوت یکی قاب خمشی و دیگری قاب مهاربندی استفاده شده است که سازه ثانویه متکی بر تگیه گاه لغزشی در طبقه پنجم آنها قرار دارد تا تاثیر سختی قاب های اصلی در پاسخ های سیستم ثانویه بررسی شود. در سطح لغزش فرض گردید که نیروی اصطکاک از قانون اصطکاک کولمب پیروی می کند. در ادامه، سیستم ثانویه را در هر یک از طبقات 10 گانه سازه مهاربندی قرار داده و بطور جداگانه پارامترهای تکیه گاهی بهینه می شود تا تاثیر طبقات مختلف در مقادیر بهینه پارامتر های جداساز بررسی گردد. همچنین به منظور بررسی تاثیر وجود میراگر در سیستم ثانویه، پاسخ ها در حالت بدون میرایی نیز حساب شده و مقایسه شدند. پس از بهینه کردن سیستم در حالت غیر فعال، سیستم را مجهز به محرک پیزوالکتریک کرده تا با تغییر هوشمند مقدار نیروی حدی آستانه لغزش، سیستم بصورت نیمه فعال کنترل گردد که به این منظور از کنترل کننده lqr استفاده می شود. نتایج نشان می دهد که عملکرد سیستم لغزشی در نظر گرفته شده در کاهش شتاب سازه ثانویه بسیار مناسب است و روش((nsga-ii تاثیر بسزایی در ارزیابی مقادیر بهینه پارامترهای سیستم لغزشی دارد. همچنین نتایج نشان میدهد که محرک پیزو الکتریک به همراه کنترل گر lqr تاثیر خوبی در کاهش شتاب جرم ثانویه دارد در حالیکه ماکزیمم لغزش سیستم در حد قابل قبول است.
مجتبی فرجی رضا جلالی
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای عضو، هرج و مرج و بی نظمی بصورت فزاینده ای جایگزین آرامش 100 سال شد که این امر نتیجه طبیعی خلاء حضور نیروی اقتدارگرایانه شوروی بود. در این میان کشورهای تازه استقلال یافته در محدوده آسیای مرکزی که بعضاً خصومتهای خود از یکدیگر را بواسطه استیلای اتحاد جماهیر شوروی سالیان سال مخفی نگه داشته بودند به بازیگرانی خود محور و منفرد تبدیل گردیدند و در این بین روسیه که هنوز نتوانسته بود بر تلاطم بجا مانده از اضمحلال سیاسی فائق آید بناچار عرصه را برای ورود بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای باز نمود. در بررسی میزان و نحوه حضور کشورهای خارجی در منطقه آسیای مرکزی می توان به دو دوره زمانی مشخص و قابل تفکیک اشاره نمود. در دوره اول که از بدو فروپاشی آغاز و تا پایان هزاره دوم را شامل می شود شاهد حضور کشورهای منطقه و همجوار با آسیای مرکزی و همزمان تلاشهای فراوان قدرتهای فرامنطقه ای برای حضور در آسیای مرکزی آغاز می شود که در این زمان حضور بازیگران بزرگی نظیر آمریکا و اتحادیه اروپایی مشهودتر از سایرین می باشد. پیش از جنگ جهانی دوم، اروپا کانون دیپلماسی در جهان و همچنین مهد تحولات جهانی و بین المللی بود. به این معنا که بواسطه قدرت و نفوذ کشورهای اروپایی، شالوده تحولات نظام بین الملل در اروپا و توسط قدرتهای برتر اروپایی شکل می گرفت. اما این نقش پس از جنگ جهانی دوم بواسطه ظهور دو ابرقدرت آمریکا و شوروی به عرصه بین المللی و تحولات بعدی دوران جنگ سرد بسیار کمرنگ شد و در واقع اروپا جایگاه، نفوذ و قدرت خود را در عرصه نظام بین الملل به دو قدرت نوظهور تقدیم کرد (اتحادیه اروپا: 1385: 7). موارد فوق الذکر و تلاش گسترده کشورهای فرامنطقه ای برای حضور فعال، موثر و هدفمند در فضای آسیای مرکزی و ایجاد زیرساخت برای بهره برداری های بعدی، اتحادیه اروپایی را بر آن داشت تا با تدوین مکانیسمی جامع برای همکاری و البته تاثیرگذاری در آسیای مرکزی، اعضا را برای ارتقای روابط با آسیای مرکزی مکلف می نماید. بر این اساس و با توجه به جایگاه آلمان در ریاست ادواری اتحادیه اروپا (سال 2007 میلادی) و از طرفی روابط سنتی و حسنه این کشور با روسیه، تدوین یک استراتژی در دوره رهبری آلمان (2007) آغاز و به تصویب شورای اروپایی رسید که طی آن چارچوب تعیین شده در روابط استراتژیک اتحادیه اروپایی و آسیای مرکزی بطور کلی ترکیبی از «اهداف سیاسی موسع» و همزمان «دستور العمل های عملیاتی هدفمند» می باشد.