نام پژوهشگر: لعیا بشاش
حمیده سلیمانی لعیا بشاش
هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوی پیش بینی کنندگی سبک های دلبستگی کودک توسط هیجانات مادر در دو گروه دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر دبستانی بود. 140 از نفر دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر دبستانی (از هر گروه 70 نفر) در پایه دوّم دبستان نمونه ی مورد نظر این پژوهش را تشکیل دادند. مادران در هر دو گروه نمونه، پرسشنامه های مقیاس افتراقی هیجانات (ایزارد و همکاران،1993)، پرسشنامه ی سبک های دلبستگی برای کودکان (وَن اودنهون و هافسترا 2005) را تکمیل کردند. روایی این دو مقیاس با روش همسانی درونی و پایایی آن از دو روش بازآزمایی و ضریب آلفای کرونباخ، به صورت مطلوب احراز گردید. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد؛ بین هیجانات مثبت با سبک دلبستگی ایمن رابطه ای مثبت و معنادار و با سبک های دلبستگی ناایمن رابطه ای منفی و معنادار وجود دارد. همچنین هیجانات منفی با سبک دلبستگی ایمن رابطه ای منفی و معنادار و با سبک های دلبستگی ناایمن رابطه ای مثبت و معنادار دارند. با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی سهم پیش بینی هر یک از سبک های دلبستگی توسط هیجانات مادر با توجه به جنسیت و وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده مورد بررسی قرار گفت. نتایج پژوهش به شرح ذیل می باشد: 1) نتایج برای گروه عادی نشان می دهد که هیجانات مثبت پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار برای سبک دلبستگی ایمن بودند و هیجانات منفی قدرت پیش بینی سبک های دلبستگی را نداشتند.2) نتایج برای گروه کم توان ذهنی نشان می دهد که هیجانات منفی پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار برای سبک های دلبستگی ناایمن بودند و هیجانات مثبت قدرت پیش بینی سبک دلبستگی ایمن را نداشتند. 3) دانش آموزان عادی نمره ی بیشتری در سبک دلبستگی ایمن از دانش آموزان کم توان ذهنی کسب کردند و برعکس. 4)جنسیت واقتصادی- اجتماعی قدرت پیش بینی سبک های دلبستگی را نداشتند. در پایان نتایج مورد بحث و بررسی قرار گرفت و پیشنهادات کاربردی و پژوهشی ارائه گردید. وضعیت
ناصر ربانی لعیا بشاش
این تحقیق با هدف بررسی دو الگوی پیش بینی کنندگی اختلالات رفتاری توسط ابعاد مهارت های اجتماعی/ ابعاد سبک های دلبستگی در دختران و پسران کم توان ذهنی دوره ابتدایی انجام شد. در این پژوهش، 200 دانش آموز کم توان ذهنی (97 دختر و 103 پسر) مدارس ابتدایی شهر مشهد مورد مطالعه قرار گرفتند. به این منظور، پرسشنامه سبک های دلبستگی کودکان (ون ادنهون و هافسترا، 2005)، پرسشنامه مهارت های اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) و مقیاس اختلالات رفتاری (راتر، 1967) استفاده گردید. که برای بررسی پایایی و روایی این ابزارها، از روش آلفای کرونباخ و همسانی درونی استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد، که پایایی و روایی مقیاس ها در حد مطلوب است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بعد دلبستگی ایمن بصورت منفی و ابعاد دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا، بصورت مثبت و معناداری، اختلالات رفتاری را در دختران و پسران کم توان ذهنی پیش بینی می کنند. همچنین، ابعاد همکاری و قاطعیت مهارت های اجتماعی، بصورت منفی و معناداری اختلالات رفتاری را در دختران و پسران کم توان ذهنی پیش بینی می کنند. در پایان، پیشنهاداتی برای انجام پژوهش های بعدی مطرح شد و کاربردها و محدویت ها نیز بیان گردید.
یعقوب قرقانی دیبا سیف
چکیده رابطه ابعاد فراشناخت و اضطراب ریاضی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی به کوشش: یعقوب قرقانی هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد فراشناخت و اضطراب ریاضی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی بود. بدین منظور 183 دانش آموز کلاس اول دبیرستان(96پسر، 87دختر) از میان دانش-آموزان مدارس عادی با آزمون هوشی اوتیس(دانش آموزان با عملکرد دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین گروه هنجاریابی، هوشبهر 120 و بالاتر) به عنوان تیزهوش انتخاب شدند و به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. نمونه گیری به روش هدفمند صورت گرفت. ابزارهای پژوهش شامل آزمون هوشی اوتیس(1920)، مقیاس اضطراب ریاضی(کازلسکیس،1998) و پرسشنامه باورهای فراشناختی(کارترایت-هاتون و ولز،2004) بود. روایی مقیاس اضطراب ریاضی و پرسشنامه باورهای فراشناختی از طریق تحلیل عاملی و پایایی این دو ابزار از طریق محاسبه آلفای کرونباخ به دست آمد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول این ابزارها بود. به منظور تجزیه و تحلیل داه ها از روش های آماری همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد فراشناخت(باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل ناپذیری افکار و خطر، اطمینان شناختی، باورهای منفی درباره نیاز به کنترل، و خودآگاهی شناختی) و اضطراب ریاضی(احساس منفی به ریاضی، اضطراب امتحان ریاضی، نگرانی درباره عملکرد ریاضی، و اضطراب درس ریاضی) همبستگی معنادار وجود دارد. قوی ترین پیش بینی کننده ابعاد اضطراب ریاضی در میان دانش آموزان تیزهوش بعد باورهای منفی درباره کنترل ناپذیری افکار و خطر بود. کلید واژه: فراشناخت، اضطراب ریاضی، تیزهوش
محمد فتحی لعیا بشاش
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی شیوه های فرزندپروری و راهبردهای مقابله با خشم در دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری بود. نمونه پژوهش حاضر مشتمل بر 223 نفر از دانش آموزان پسر شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاع از سه ابزار؛ مقیاس اختلال رفتاری راتر (30گویه)؛ پرسشنامه فرزندپروری آلاباما، ساخته ی فریک (51 گویه) و پرسشنامه barq لیندن (37 گویه) استفاده گردید. پایایی ابزارها از طریق ضریب آلفای کرونباخ و روائی از طریق همبستگی هر گویه با نمره کل و تحلیل عامل بدست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول ابزارها بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین شیوه های فرزندپروری والدین دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری تفاوت معنادری وجود دارد. همچنین در این پژوهش تفاوت معناداری بین راهبردهای مقابله با خشم در دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری دیده شد. در این پژوهش در تفکیک دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری، شیوه های فرزند پروری و راهبردهای مقابله با خشم، به طور یکسان عمل کردند. از سوی دیگر دانش آموزان مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز از لحاظ میانگین اختلال رفتاری تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت. محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی ارائه گردید. کلید واژه ها: شیوه های فرزندپروری، راهبردهای مقابله با خشم و دانش آموزان با و بدون اختلال رفتاری
راضیه روشن لعیا بشاش
هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بینی کنندگی پرخاشگری آشکار و رابطه ای توسط مراحل پردازش اطلاعات اجتماعی و ابعاد آگاهی از هیجانات در دانش آموزان مدارس عادی ابتدایی بود. بدین منظور از نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز چهار مدرسه دخترانه و پسرانه انتخاب شد. تعداد دانش آموزان دختر 120 و پسر 105 نفر بود. به منظور گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه پرخاشگری آشکار و پرخاشگری رابطه ای شهیم (1385)، پرسشنامه داستان های اجتماعی برایان و تورکاسپا (1994) و پرسشنامه آگاهی از هیجانات و ابعاد آن ریف (2008) استفاده گردید. پایائی پرسشنامه های پرخاشگری آشکار و پرخاشگری رابطه ایی و آگاهی از هیجانات و ابعاد آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و روائی آنها از طریق محاسبه ضریب همبستگی درونی هریک از زیر مقیاس ها با نمره کل احراز گردید. برای پایائی پرسشنامه داستان های اجتماعی از روش بازآزمایی آزمون استفاده شد. نتایج حاکی از پایائی و روائی قابل قبول ابزارها بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین انواع پرخاشگری و مرحله روشنگری پردازش اطلاعات اجتماعی و ابعاد تفکیک هیجانات، توجه به هیجانات دیگران، مخفی نکردن هیجانات و تجزیه و تحلیل هیجانات همبستگی معنادار وجود دارد. تحلیل های رگرسیونی چندگانه برای پیش بینی انواع پرخاشگری توسط مراحل پردازش اطلاعات اجتماعی با کنترل عامل جنسیت نشان داد که تنها مرحله سوم (روشنگری اهداف)، پیش بینی کننده هر دو نوع پرخاشگری است. در پرخاشگری آشکار متغیر جنسیت نیز پیش بینی کننده بود. همچنین تحلیل های رگرسیونی چندگانه برای پیش بینی انواع پرخاشگری توسط ابعاد آگاهی از هیجانات با کنترل عامل جنسیت نشان داد که دو بعد تفکیک هیجانات و تجزیه و تحلیل هیجانات پیش بینی کننده پرخاشگری آشکار و ابعاد توجه به هیجانات دیگران و تجزیه و تحلیل هیجانات پیش بینی کننده نوع رابطه ای پرخاشگری است. در پایان نتایج مورد بحث و بررسی قرار گرفت و پیشنهادات کاربردی پژوهش ارائه گردید.
محمود خانی موصلو لعیا بشاش
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارت حل مسأله اجتماعی و رضایت از زندگی در میان دانش آموزان با و بدون اختلالات بینایی بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 120 دانش آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان که 60 دانش آموز با اختلال بینایی و 60 دانش آموز بدون اختلال بینایی (56 پسر و 64 دختر) شهر شیراز بود. به منظور گردآوری اطلاعات از دو ابزار، فرم کوتاه مقیاس تجدید نظر شده یحل مسأله اجتماعی (دورزیلا، نزو، میدو- الیورز، 2000) و مقیاس چند گانه رضایت از زندگی (هیوبنر، 2001)، استفاده گردید.پایایی ابزار ها از طریق آلفای کرانباخ و روایی برای فرم کوتاه مقیاس تجدید نظر شده ی حل مسأله اجتماعی از طریق همبستگی هر گویه با ابعاد مربوطه و همبستگی هر یک از ابعاد با نوع حل مسأله اجتماعی، و برای مقیاس چندگانه رضایت از زندگی از طریق همبستگی مولفه های پرسشنامه با یکدیگر و نمره کل بدست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی ابزارها قابل قبول بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین مهارت حل مسأله اجتماعی سازنده و کل رضایت از زندگی و همچنین ابعاد آن (خانواده، دوستان، مدرسه، محل زندگی و خود) رابطه مثبت و معنادار و بین مهارت حل مسأله اجتماعی غیر سازنده و کل رضایت از زندگی و ابعاد آن رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که در تمام مولفه های رضایت از زندگی، مهارت حل مسأله اجتماعی سازنده پیش بینی کننده می باشد و مهارت حل مسأله اجتماعی غیرسازنده فقط در بعد دوستان و محیط زندگی پیش بینی کننده بود. متغیر گروه (دانش آموزان دارای اختلال بینایی و بدون اختلال بینایی) در هیچ یک از ابعاد رضایت از زندگی پیش بینی کننده نبود، و جنسیت در بعد رضایت از دوستان و رضایت از خود پیش بینی کننده بود که میانگین دختران بیشتر از پسران بود. نتایج پژوهش مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی ارائه گردید.
مظفر جعفری لعیا بشاش
چکیده ندارد.
مریم کشاورز بهرغانی لعیا بشاش
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی پردازش اطلاعات بر مبنای خودکفایتی در علوم تجربی در میان دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 324 دانش آموز (172 پسر و 152 دختر) در این پژوهش شرکت داده شدند. برای شناسایی دانش آموزان تیزهوش آزمون هوشی اوتیس مورد استفاده قرار گرفت. به منظور سنجش خودکفایتی دانش آموزان از پرسشنامه ی خودکفایتی در علوم تجربی (سیف و مرزوقی، 1391) و برای سنجش پردازش اطلاعات، پرسشنامه ی تفاوت-های فردی در فرآیند یادگیری (اشمک، ریبیچ و رامایانا، 1977) استفاده شد. پایایی این دو پرسشنامه از طریق محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ حاصل شد. روایی پرسشنامه تفاوت های فردی در فرآیند یادگیری از طریق محاسبه ضریب همبستگی درونی بین هر یک از ابعاد پردازش اطلاعات با گویه های مربوط به آن بعد و روایی پرسشنامه خودکفایتی در علوم تجربی از طریق همبستگی درونی بین هر بعد و نمره ی کل به دست آمد. نتایج حاکی از پایایی و روایی قابل قبول این ابزارها بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین ابعاد خودکفایتی در علوم تجربی و پردازش اطلاعات دانش آموزان همبستگی معنادار وجود دارد. همچنین، تحلیل های رگرسیونی چندگانه برای پیش بینی پردازش اطلاعات توسط ابعاد خودکفایتی در علوم تجربی نشان داد که بعد خودکفایتی در حل مسأله، تحلیل-ترکیب پردازش اطلاعات را به طور مثبت پیش بینی می-کند. خودکفایتی در کاربرد، روش های مطالعه ی پردازش اطلاعات و پردازش تفصیلی را به طور مثبت پیش-بینی می کند و خودکفایتی در درس، نگهداری حقیقت را به طور مثبت پیش بینی می کند. بنابراین، هر چه دانش آموزان از خودکفایتی بالاتری در درس علوم تجربی، در حل مسأله و در کاربرد این درس در زندگی روزمره برخوردار باشند، توانایی پردازش اطلاعات شناختی در آنان افزایش یافته و اطلاعات در سطح عمیق تری پردازش می گردند.
هاجر فرهنگیان دیبا سیف
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر موسیقی درمانی بر کاهش شدت لکنت زبان در میان کودکان دچار لکنت زبان بود. نمونه ی پژوهش مشتمل بر 40 کودک دچار لکنت زبان در سنین دبستان بود که به طور تصادفی از کلینیک های گفتار درمانی شهر شیراز انتخاب شدند .به منظور ارزیابی شدت اولیه ی لکنت زبان از ابزار ssi-3 (رایلی، 1994) که شدت لکنت زبان را درچند بعد بسامد، دیرش و رفتارهای همراه می سنجد استفاده شد. پایایی این ابزار از طریق به دست آوردن ضریب توافق بین آزمونگر ها حاصل شد که نشانگر ضریب توافق بالا هم در حالت درون آزمونگر و هم در حالت میان آزمونگر بود. روایی ابزار نیز از طریق محاسبه ی ضریب همبستگی درونی بین هر یک از ابعاد شدت لکنت زبان و نمره ی کل شدت لکنت زبان احراز شد و نتایج نشان داد که همبستگی درونی بین ابعاد و نمره ی کل معنادار بود. به منظور اجرای پژوهش، افراد نمونه به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند که برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه ی یک ساعته، ترکیب تکنیک mit و روش بالینی اورف شورلوک به عنوان موسیقی درمانی اجرا شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که موسیقی درمانی تأثیر معناداری بر کاهش شدت لکنت زبان و هر یک از ابعاد آن دارد. محدودیت های تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهادات پژوهشی و کاربردی ارائه شد.
نرگس حجتی لعیا بشاش
پرورش استقلال و خودمختاری در دانش آموزان دارای معلولیّت جنبه مهمی از انتقال موفق آنان از مدرسه به زندگی بزرگسالی محسوب می گردد. برای محقق شدن این امر، آگاهی، شناخت و ایجاد فرصت های مناسب برای پرورش این مهارت از سوی معلمان، والدین و مسولان دارای اهمیّت فراوان می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ابعاد مهارت خودمختاری در بین دانش آموزان با اختلالات شنوایی، بینایی و بدون اختلال مقطع راهنمایی می باشد. در راستای هدف فوق، تعداد180 نفر دانش آموز (90دختر-90پسر) مقطع راهنمایی از گروههای با اختلال بینایی (30دختر-30پسر) و شنوایی (30دختر-30پسر) به کمک روش نمونه گیری تصادفی ساده و در گروه بدون اختلال (30دختر-30پسر) بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت خودمختاری این افراد از پرسشنامه خودمختاری نوجوانان(aaq)، نوم و همکاران (2001) استفاده گردید. این پرسشنامه دارای سه بعد نگرشی، هیجانی و عملکردی است. روایی ابزار با محاسبه همسانی درونی، بررسی روایی همگرا با مقیاس خودمختاری هیجانی استرنبرگ و سیلوربرگ (1986) و پایایی آن از روش محاسبه بازآزمایی(80/.) و بررسی ضرایب آلفای کرونباخ (77/.)به صورت مطلوب احراز گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تحلیل واریانس طرح های تکراری استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که افراد بدون اختلال در خودمختاری و بعدهای سه گانه آن ( نگرشی، هیجانی و عملکردی) نسبت به افراد دارای اختلالات بینایی و شنوایی دارای توانمندی بالاتری هستند. همچنین افراد دارای اختلال بینایی نسبت به افراد دارای اختلال شنوایی در خودمختاری و بعد خودمختاری نگرشی از نمره ی بالاتری برخوردار بودند. نتایج دیگر نشان داد که پسران در مقایسه با دختران در خودمختاری و بعدهای خودمختاری نگرشی و عملکردی نمره بالاتری را کسب کردند، و تعامل بین گروه و جنسیت بر خودمختاری عملکردی معنی دار بود به نحوی که پسران بدون اختلال از خودمختاری عملکردی بالاتری برخوردار بودند. مقایسه دانش آموزان در ابعاد سه گانه به وسیله نتایج تحلیل واریانس طرح های تکراری نشان داد که دانش آموزان عادی در بعد خودمختاری هیجانی بالاترین نمره را کسب نمودند. نتایج تحلیل در گروه های افراد دارای اختلالات بینایی و شنوایی تفاوتی را بین ابعاد خودمختاری در این افراد نشان نداد. واژگان کلیدی: خودمختاری، خودمختاری نگرشی، خودمختاری هیجانی، خودمختاری عملکردی، اختلال بینایی، اختلال شنوایی.
زینب صداقت لعیا بشاش
چکیده ندارد.
یعقوب خالویی لعیا بشاش
چکیده ندارد.
سمیه زرین کلاه لعیا بشاش
چکیده ندارد.
رضوان مسندجم شهلا البرزی
بررسی ابعاد مهارت خودتعیینی و کیفیت زندگی دانش آموزان ناتوان ذهنی مقطع راهنمایی شهر همدان مطالعه و بررسی مهارت خودتعیینی به عنوان یکی از رفتارها و مهارت هایی که فرد را قادر می سازد تا در زندگی به طور مستقل تصمیم گیری کرده و مسائل خود را حل کند دارای اهمیت است.همچنین مطالعه و پژوهش در خصوص رابطه مهارت خودتعیینی و کیفیت زندگی برای افراد با نیازهای ویژه سودمند است زیرا مسولان با شناخت و آگاهی از مهارت خودتعیینی و ارتباط آن با کیفیت زندگی به ضرورت اقدامات پشتیبانی کننده لازم در این زمینه واقف می شوند و با ایجاد امکانات مناسب برای پرورش این مهارت زمینه را برای کیفیت بهتر زندگی اشخاص فراهم می سازند. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی ابعاد مهارت خود تعیینی و کیفیت زندگی دانش آموزان ناتوان ذهنی پرداخته است.به این منظور به علت محدود بودن تعداد دانش آموزان ناتوان ذهنی کلیه این دانش آموزان که مشتمل بر 150 نفر دختر و پسر بودندبه عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند.در این پژوهش از دو مقیاس خود تعیینی (sds) که در سال 1996 توسط شلدون و دسی انتشار یافت و همچنین از پرسشنامه کیفیت زندگی (qol) که در سال 1992 توسط اسکالاک و کیت تهیه شده است استفاده گردید.هدف از ارائه این پرسشنامه ها تجزیه و تحلیل مهارت خودتعیینی در دو بعد آگاهی از خود و قدرت انتخاب و رابطه آن با چهار بعد کیفیت زندگی که شامل رضایتمندی از زندگی،کفایت/بهره وری،توانمندی/استقلال و یکپارچگی/تعلق اجتماعی بین دو گروه دختران و پسران می باشد. یافته های این پژوهش حاکی از آن بودند که نمرات دانش آموزان ناتوان ذهنی پسر در دو بعد مهارت خود تعیینی در سطح 0005/0 معنادار بود.همچنین با مقایسه ابعاد دو گانه مهارت خودتعیینی مشخص شد که دانش آموزان ناتوان ذهنی در بعد قدرت انتخاب در سطح 02/0 تفاوت معناداری را نسبت به بعد آگاهی از خود نشان دادند.در سه بعد کیفیت زندگی (رضایتمندی از زندگی، توانمندی/استقلال و یکپارچگی/تعلق اجتماعی) پسران نمرات بالاتری را در سطح 0001/0 نسبت به دختران به دست آوردند تنها در بعد کفایت/ بهره وری تفاوتی مشاهده نشد.در آخربا توجه به یافته های پژوهش مداخله های آموزشی مناسب و محدودیت های پژوهشی و پیشنهادات لازم ارائه گردید.