نام پژوهشگر: ندا امیرعلایی
ندا امیرعلایی ویدا شقاقی
حوزه صرف یکی از بحث انگیزترین حوزه های زبانشناسی است که از دیرباز توجه بسیاری از زبانشناسان را به خود معطوف داشته است. از همان هنگام که زبانشناسان برای صرف جایگاه مستقلی قائل نبودند و آن را در دو حوزه واج شناسی و نحو بررسی می کردند، تا به امروز که بر این باورند که حوزه صرف نیز، مستقل از واجشناسی و نحو، یک حوزه زبانی مجزا به شمار میرود، مطالعات بسیاری پیرامون فرایندهای صرفی، ماهیت و کارکرد آنها صورت گرفته است. اما به رغم تمامی پژوهش های انجام شده، هنوز این نکته که فرایندهای اصلی حوزه صرف کدامند و رابطه این حوزه با سایر حوزه های زبان چیست، مورد توافق همگان نیست. یکی از مباحث جالب توجه در حوزه صرف، مطالعه امکانات زبان برای ساختن واژه -های جدید است. از میان فرایندهای واژه سازی، آنچه که کانون توجه این پژوهش است، فرایند «واژگانی-شدگی» است. از آنجا که زبانشناسان ایرانی توجه چندانی به این موضوع نشان نداده اند و مطالعات صرفی خود را بیشتر به اشتقاق یا ترکیب و پس از آن نیز به تصریف معطوف کرده اند، و جز در موارد نادری و آن هم در حد اشاره به آن نپرداخته اند، نگارنده بر آن شد تا به بررسی فرایند واژگانی شدگی به عنوان یکی از امکانات واژه سازی در زبان فارسی بپردازد و آن را توصیف نماید. از آنجـا کـه دستـورنـویـسان سنتی در آثـار خود اساساً به مـوضـوع واژگـانی شدگی اشارهای نکرده اند و زبانشناسان نیز در طرح مباحث صرفی به جز ذکر نام و آن هم در مواردی بسیار معدود، به آن نپرداخته اند، رساله حاضر، فرایند واژگانی شدگی را در چارچوب یک مطالعه همزمانی و براساس دستاوردهای علم زبانشناسی نوین مورد بررسی قرار داده و تلاش کرده است جایگاه این فرایند را در کنار سایر فرایندهای واژه -سازی تبیین نماید. هدف: هدف این رساله به دسـت دادن توصیفی از فرایند واژگانی شـدگی و عملکرد آن در تـرکیبات غیرفعلی زبان فارسی است. این رساله با بهره گیری از یافتـه های علم زبان شناسی، ضـمن ارائه فهرستی از ترکیبات غیـرفعلی واژگانی شـده، میزان توزیع این ترکیبات را در مقولات دستوری اندازه گیری مینمایـد و نشان میدهد که وجه غالب محصولات این فرایند، بیشتر به کدام مقوله دستوری تعلق دارد.