نام پژوهشگر: محمدرضا کیوانی
محمدرضا کیوانی مرتضی دهقان نژاد
چکیده : شاید مدتها تصور می شد که آیین زرتشت در غبار زمان به فراموشی سپرده می شود، ولی در قرون اخیر بسیاری از مستشرقان با نیات متفاوت، به بازبینی ، بررسی وکنکاش در تعالیم واعتقادات این آیین، پرداخته اند وبا پیوند دادن حلقه های مشترک آن با سایر ادیان الهی ،آنرا در مجموعه ادیان زنده دنیا محسوب نموده اند . از طرفی بسیاری از زرتشتیان نیز به این باور رسیده اند که آموزه های کهن واساطیری ، پاسخگوی نیازهای معنوی انسان امروز نیست و باید تغییراتی در آن ایجاد کرد ، ولی در تدوین پایه های فکری خویش بیش از آنکه به مطالعه وبازبینی اعتقادات بومی خویش بپردازند، برآنچه صاحب نظران ومستشرقان ترسیم می کنند، نظر دارند . اگرچه ریشه های شرقی آیین زرتشت وتأثیرات فرهنگ بومی آن هنوز هم قابل انکار نیست، ولی انزوای تاریخی ورفتار نامناسب با آنان در دوره های تاریخی مختلف ، در گرایش آنان به غرب مسیحی و فرقه های انحرافی بی تأثیر نبوده است . شرق شناسی غرب وحدانیت وثنویت زرتشتیان را می ستاید و به آن ارج می نهد، امّا دنیای شرق میراث های کهن و تاریخی خود را فراموش کرده و شکی نیست که بخش عظیمی از باورهای فرهنگی واعتقادی شرق را همین ایدئولوژی های فراموش شده در لایه های تاریخی ساخته اند . امروزه دین زرتشت با تمام هویت شرقی خویش ، در برخی از شعائر واعتقادات، رنگ وبوی غربی گرفته و اساس واصول اعتقادی آن ، محل آراء وبرخورد دیدگاههای مستشرقان گردیده است. در این پایان نامه به شرح دیدگاههای مختلف مستشرقان در این خصوص خواهیم پرداخت ونظرات آنان مورد بررسی قرار خواهد گرفت . کلید واژه گان : گاتا ،اقلیت ،مستشرقان ،ثنویت، زرتشت،یسنا ، یشتها