نام پژوهشگر: مژگان اگاه هریس

اثربخشی چهار مداخله روان شناختی بر مدیریت شاخص های وزن و ابعاد سلامت(زیستی- روانی- اجتماعی) افراد دارای اضافه وزن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده علوم انسانی 1390
  مژگان اگاه هریس   مسعود جان بزرگی

با وجود اینکه نتایج مداخله های روان شناختی مدیریت اضافه وزن و چاقی در دهه های اخیر با موفقیت نسبی همراه بوده اند، اما ابقای کاهش وزن بدست آمده و همچنین مقایسه نتایج حاصل از مداخله های رایج در کنار کنترل میزان دریافت کالری و مصرف آن (بواسطه رژیم گرفتن و فعالیت بدنی) یکی از مسائل جدی حوزه مطالعات ارتقاء سلامت محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی چهار مداخله روان شناختی مدیریت وزن شامل درمانگری فراشناختی (mct)، درمانگری شناختی- رفتاری با تأکید بر حل مسـئله (cbt)، درمانـگری شـناختی بک (ct) و اصـلاح مولفه های سبک زندگی (learn) روی اصلاح شاخص های زیستی- روانی- اجتماعی سلامت زنان ایرانی دارای اضافه وزن و چاقی انجام شد. به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس 80 آزمودنی زن با میانگین سنی 26 سال و 9 ماه (6.9=sd) و دامنه سنی 45-20 سال که شاخص توده بدنی (bmi) آنها در دامنه اضافه وزن تا چاقی درجه 2 (m²/kg9/40-2/25) قرار داشت، انتخاب شدند. تعداد 68 آزمودنی که واجد معیارهای ورود- خروج بودند به صورت تصادفی در 4 گروه مداخله جایگزین شدند. اما به واسطه افت 5 آزمودنی از گروه learn و 3 آزمودنی از گروه mct ، در نهایت تعداد 61 آزمودنی تا پایان مداخله و مطالعه پیگیری در کلیه جلسات حضور داشتند. شاخص های تن سنجی، بیوشیمی، ایمونوفیزیواندوکرینولوژیکی و همچنین مولفه های روان-شناختی قبل از شروع مداخله، در پایان هر مداخله و 3 ماه پس از پایان هر مداخله اندازه گیری شدند. تحلیل داده ها با نسخه شانزدهم نرم افزار spss بیانگر آن بود که در هر 4 مداخله در حد استاندارد وزن آزمودنی ها (77/9-1/8درصد) کاهش معنادار داشت (05/0>p). همچنین اندازه های تن سنجی، نیز در هر چهار مداخله به یک اندازه کاهش داشت (05/0<p). از طرفی سطوح کلسترول کلی در گروه های ct و mct بهبود بیشتری را نشان دادند (05/0>p). همچنین در گروه mct در مقایسه با سه گروه دیگر سطوح قند خون ناشتا در دامنه بهنجار افزایش بیشتری داشت (05/0>p) ولی سطوح تری گلیسرید سرم در هر چهار گروه به یک اندازه کاهش داشت (05/0<p). همچنین گروه-های ct و mct به طور معنادار باعث کاهش شاخص های ایمونولوژیکی شدند (05/0>p). مداخله cbt به طور معنادار در مقایسه با سه گروه دیگر باعث کاهش لپتین شد (05/0>p). گرچه مداخله های ct و mct باعث افزایش کورتیزول شدند (05/0>p)، اما تغییر سطوح این شاخص بواسطه نوع مداخله معنادار نبود. کاهش فشارخون و افزایش ضربان قلب نیز در چهار مداخله به یک اندازه بود (0.05<p). علاوه بر این موارد، هر چهار گروه باعث بهبود رفتارهای غذا خوردن، سبک زندگی موثر بر وزن، خوداثربخشی ورزش کردن و غذا خوردن و کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با وزن شدند و تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نشد (05/0<p) امّا کاهش مکان کنترل بیرونی وزن در گروه مداخله learn در مقایسه با سه گروه دیگر بیشتر بود (05/0>p). در مجموع می توان گفت که هر چهار مداخله بکار گرفته شده در این پژوهش به یک اندازه باعث تغییر شاخص های انتروپومتریک، فیزیولوژیک و روان-شناختی شدند. اما گروه های ct و mct برای بهبود کنش وری ایمونولوژیکی؛ گروه cbt برای بهبود کارکرد لپتین اثربخشی بیشتری داشتند. همچنین مداخله learn در تغییر wloc بیرونی اثربخشی بیشتری داشت. نیمرخ چربی خون نیز به واسطه مداخله های cbt، ct و mct بهبود یافت. با توجه به این نتایج می توان گفت افزودن مولفه های فراشناختی و شناختی به مداخله های مدیریت وزن باعث بهبود شاخص های سلامت (زیستی- روانی- اجتماعی) از طریق ارتقاء مولفه های مختلف درمانگرانه هر مداخله نظیر شکستن زنجیره های رفتاری نارساکنش ور، خود- نظارت گری، کنترل محرک، تصحیح افکار مخرب، باورهای نارساکنش ور، حل مسئله، بکارگیری راهبردهای مقابله ای، فراشناخت های نگرانی، نشخوارگری فکری، و سوگیری توجه به واسطه تأثیر روی چرخه ارتباط ذهن- بدن می شوند.