نام پژوهشگر: عبدالله جمشیدی
آتنا جامی الاحمدی عبدالله جمشیدی
در دنیای فارماکولوژی، همزمان با کشف و مصرف آنتی¬بیوتیک¬های جدید، باکتری¬ها نیز واجد ویژگی¬هایی می¬شوند که آنتی¬بیوتیک¬ها بر آن¬ها بی¬اثر بوده و مسئله مقاومت باکتریایی مطرح می¬گردد. این امر باعث تحقیق و بررسی بیشتر دانشمندان در منابع طبیعی مختلف برای کشف آنتی¬بیوتیک¬های موثرتر و جدیدتر می¬شود.زهرهای جانوران از جمله مارها یکی از منابع طبیعی می¬باشد که به دلیل اثرات مختلف مشاهده شده از جمله اثر آنتی¬باکتریال بسیار مورد توجه محققین قرار گرفته¬اند. زهر ترکیب بسیار پیچیده¬ای از انواع پپتیدها و مواد غیر پپتیدی با فعالیت¬های گوناگون می¬باشد. مطالعات بسیار کمی برای بررسی اثر آنتی¬باکتریال و خالص-سازی زهر مارها صورت گرفته است. بدین منظور اثر آنتی¬باکتریال زهر مارجعفری ایران بر 6 گونه باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متیسیلین، اشریشیا کولای، سالمونلا تایفی موریوم، باسیلوس سوبتیلیس و لیستریا مونوسایتوژنز با استفاده از تست انتشار از دیسک و تست بررسی حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد، مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایشات سه آنتی¬بیوتیک استرپتومایسین، نئومایسین و تتراسایکلین به عنوان کنترل مثبت استفاده گردید. نتایج نشان داد که زهر مار جعفری ایران دارای اثر آنتی¬باکتریال بوده و بر باکتری¬های استافیلوکوک اورئوس واستافیلوکوک اورئوس مقاوم به متیسیلین موثر می¬باشد که قابل مقایسه با اثر آنتی¬باکتریال آنتی¬بیوتیک¬های استاندارد به کار رفته در این پایان نامه بود.
حدیث سلامی عبدالله جمشیدی
لیستریامونوسایتوژنز به عنوان یک پاتوژن غذایی نوظهور شناخته می شود که سبب بیماری لیستریوزیس در انسان می گردد. این بیماری با عوارضی همچون مننژیت، آنسفالیت و سپتی سمی همراه است.هدف از انجام این مطالعه مقدماتی، تعیین میزان آلودگی نمونه های کباب ترکی به جنس لیستریا و گونه لیستریامونوسایتوژنزمی باشد. در این مطالعه تعداد 100 نمونه کباب ترکی ازرستوران های مختلف سطح شهرستان مشهد بطور تصادفی و در طی 9 ماه جمع آوری گردید. برای جداسازی جنس لیستریا و گونه لیستریا مونوسایتوژنز، نمونه ها ابتدا بصورت cold enrichment غنی سازی گردید و سپس بر روی محیط کشت جامد انتخابی oxford agar حاوی آنتی بیوتیکهای انتخابی کننده کشت داده شد. کلنی های سیاه رنگ با هاله سیاه در اطراف کلنی به عنوان مشکوک به لیستریا در نظر گرفته شدند. جهت تشخیص نهایی کلنی های مشکوک روش multiplex-pcr با استفاده از دو جفت پرایمر اختصاصی جنس لیستریا و گونه ی لیستریامونوسایتوژنز انجام گرفت، که به ترتیب قطعه ای از ژنهای prs وprf a را تکثیر می کنند. با استفاده از این روش میزان آلودگی نمونه های کباب ترکی به باکتری جنس لیستریا وگونه مونوسایتوژنز به ترتیب 7% و 4% تعیین گردید. با توجه به حساسیت و ویژگی بالا، استفاده از روش multiplex-pcr جهت تایید تشخیص کلنی های مشکوک به لیستریا توصیه می گردد.
محمد هاشمی سعید خانزادی
در این مطالعه طی بهار سال 1387 حضور باکتری اشریشیا کولای o157:h7 در تعداد 120 نمونه لاشه با استفاده از روش سوآپ خشک و مرطوب از ناحیه سطح خارجی قفسه سینه لاشه گاوهای 4-2 سالهء جنس نر در کشتارگاه صنعتی مشهد در مرحله سردخانه گذاری لاشه ها، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها در محیط تریپتیک سوی براث حاوی نووبیوسین غنی سازی گردید و سپس در محیط آگار انتخابی سوربیتول مک کانکی حاوی سفیکسیم و تلوریت پتاسیم کشت داده شد. کلنی های غیر تخمیر کننده سوربیتول (nsf) با استفاده از تست های بیوشیمیایی (imvic) به عنوان اشریشیا کولای مورد تایید قرار گرفتند. سپس به روش مولتی پلکس pcr با استفاده از پرایمرهای اختصاصی که قسمتی از ژن های rfbo157 و flich7 را تکثیر می کنند سروتیپ o157:h7 مورد شناسایی قرار گرفت. در این بررسی تعداد 10 کلنی غیر تخمیر کننده سوربیتول(nsf) جداسازی گردید که در آزمایش m-pcr هر 10 کلنی (3/8%) به عنوان سروتیپ o157:h7 مورد شناسایی قرار گرفت. با انجام مرحله دوم m-pcr مشخص گردید که دو نمونه از 10 نمونه تایید شده، واجد ژن کد کننده stx2 می باشند. روش مورد استفاده می تواند به عنوان روش جایگزین روش های ایمونولوژیک که حضور آنتی ژن های سوماتیک و فلاژلار را مورد شناسایی قرار می دهند مطرح باشد و نیز پتانسیل توکسین زایی آنها را مشخص نماید.
احمد برات پور عبدالله جمشیدی
گوشت طیور یکی از مهمترین عوامل انتقال عفونت سالمونلایی در انسان می باشد. کشت و جداسازی سالمونلا از نمونه ماده غذایی از طریق کشت باکتریولوزیک و سنتی مستلزم صرف 4-6 روز می باشد. روش pcr به علت دقت و سرعت بالای آن یک روش جایگزین مناسب برای تشخیص های میکروبیولوژیکی شناخته شده است. در این مطالعه مقدماتی میزان آلودگی لاشه طیور گوشتی به باکتری جنس سالمونلا و گونه انتریتیدیس مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد 100 نمونه بصورت تست شستشو از لاشه طیور، قبل از مرحله بسته بندی در یکی از کشتارگاههای صنعتی طیوردراطراف شهرستان مشهد برداشت گردید. نمونه گیری بصورت خوشه ای انجام گردید. در آزمایشگاه ابتدا مراحل پیش غنی سازی و غنی سازی صورت گرفت، سپس مرحله استخراج dna انجام گردید. جهت انجام تست m-pcr از پرایمرهائی که ژن inva را تکثیر میکنند و مشخص کننده باکتری جنس سالمونلا می باشد و پرایمر هائی که ژن prot6e را تکثیر کرده و مشخص کننده گونه انتریتیدیس می باشند مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه مقدماتی میزان آلودگی لاشه طیور به جنس سالمونلا 14 درصد و میزان آلودگی به گونه انتریتیدیس 6 درصد تعیین گردید. جهت مشخص نمودن دقیق میزان آلودگی لاشه طیور به باکتری سالمونلا و گونه سالمونلا انتریتیدیس، استفاده از روش m-pcr توصیه می گردد که می تواند جایگزین مناسبی برای کشت مرسوم باشد.
فریده قاسمی بهروز فتحی
استفاده گسترده از آنتی بیوتیک ها در مزارع پرورش طیور که به منظور پیشگیری و درمان انجام می گیرد احتمال وجود بقایای دارویی در محصولات دامی را افزایش می دهد. گسترش مقاومت های دارویی، تغییر میکروفلور طبیعی سیستم گوارشی، بروز آلرژی در افراد حساس، مسمومیت های مستقیم و ایجاد اختلال در تکنولوژی فرآورده های گوشتی تخمیری، از مشکلاتی است که به دنبال وجود بقایای آنتی بیوتیکی در محصولات دامی به وجود می آید. یکی از علل اصلی بقایای دارویی بیش از حد مجاز، در فرآورده های حاصل از دام ها عدم شناخت کافی از فارماکوکینتیک داروها و سهل انگاری در رعایت زمان پرهیز از مصرف دارو تا پاکسازی آن از بدن است. در نتیجه چنین پدیده ای، داروها در تمامی بافت ها به ویژه در کلیه، کبد، چربی و عضلات تجمع پیدا می کنند. در این تحقیق از تعداد ده گله گوشتی ارجاعی به کشتارگاه طیوران مشهد، 160 نمونه از بافت های عضله سینه وکبد جمع آوری شد. در این پژوهش از روش استاندارد موسوم به "تست چهار پلیت" استفاده شده است. این آزمون شامل مراحل مختلفی از جمله محیط سازی، آماده سازی نمونه ها به صورت دیسک و قرار دادن آن ها به صورت جداگانه در هر 4 پلیت با ph های متفاوت (6، 2/7، 8 و 8ph= ) می باشد. پس از انجام این مراحل پلیت های حاوی باکتری باسیلوس سوبتیلیس در دمای 30 درجه سانتی گراد و پلیت های حاوی باکتری میکروکوکوس لوتئوس در دمای 37 درجه سانتی گراد گرمخانه گذاری شدند و بعد از 24 ساعت نمونه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این بررسی در 75/18% نمونه ها، باقی مانده آنتی بیوتیکی ردیابی شد. و 99/6 % نمونه ها مشکوک به حضور باقی مانده های آنتی بیوتیکی بودند. مقایسه گله ها از نظر در صد نمونه های آلوده توسط آزمون آماری fischer exact test انجام شد. بر اساس این آزمون آماری در 30% گله ها وجود باقی مانده آنتی-بیوتیکی در حداقل یک نمونه کبد و در 80% گله ها در حداقل یک نمونه گوشت تأیید شد. بنابراین، برای حفظ بهداشت عمومی، از خطرات این باقی مانده ها لازم است اقدامات لازم از سوی ارگان های مرتبط جهت پایش و کنترل بقایای آنتی بیوتیکی در فرآورده های غذایی با منشأ دامی صورت گیرد. همچنین ضروری به نظر می رسد که ضمن اینگونه کنترل ها، آموزش های علمی و دقیقی نیز جهت آگاهی از مصرف صحیح داروها و رعایت زمان پرهیز از مصرف آن ها به مرغداران از یک سو و به مصرف کننده از سوی دیگر داده شود.
مصطفی عراقی عبدالله جمشیدی
تنش گرمایی لغتی است که در صنعت مرغداری برای بیان واکنش پرنده به دمای بالای غیر طبیعی محیط به کار میرود. تمامی سویه های تجاری ماکیان گوشتی در مناطقی از جهان انتخاب و به گزینی شده اند که از آب و هوایی معتدل متفاوت با مناطق گرمسیری است، برخوردارهستند؛ ضمن اینکه شرایط پیشنهادی بهینه برای پرورش استاندارد این سویه های تجاری ماکیان یک شرایط محیطی تحت کنترل عوامل پایشگر محیطی میباشد. تنش گرمایی میتواند به دو صورت حاد و مزمن مطرح شود. ماکیان جزو خون گرمهای نوع i هستند که تولید دما را بوسیلهی تنظیم تولید گرمای متابولیک کنترل میکنند و در مقایسه با خون گرم های نوع ii یک محدودهی آسایش قابل تشخیص ندارند. در جوجههای گوشتی به دلیل وزنگیری پایان دوره حساسیت بسیار بالایی به تنش گرمایی وجود دارد و از طرفی با افزایش سن حساسیت پرنده به تنش گرمایی افزایش می یابد. تنش گرمایی اثرات زیان باری بر کارایی جوجه های گوشتی پرورش یافته در سالن های باز دارد؛ که اساساً به خاطر کاهش مصرف غذا ، کاهش سرعت رشد، تاثیر گذاری منفی بر کارایی غذا و کیفیت لاشه در قیاس با حالت نرمال می باشد. بعلاوه دوره های طولانی دمای افزایش یافته ی محصور ، زمان رسیدن به کشتار را افزایش داده و مرگ و میر را بالا می برد. از شاخص های سنجش تنش گرمایی، دمای عمقی بدن، پروفایل های تفریقی لکوسیت از جمله نسبت تعداد هتروفیل به لنفوسیت (h:l) و ... می باشد. موارد استرس زای محیطی و آب و هوایی از قبیل حمل و نقل جاده ای و تنش گرمایی سبب بالا رفتن معنی دار نسبت h/l شده و سبب بازوفیلی می شود. نسبت هتروفیل به لنفوسیت در طی تنش های خیلی طولانی و زیاد نمی تواند نسبت قابل قبولی باشد زیرا در این موارد هتروپنی و بازوفیلی رخ می دهد. در این بررسی یک گله گوشتی لوهمان با شرایط استاندارد معمول کشور که از روز اول تحت نظارت تغذیه ای، مدیریتی و بهداشتی بوده و برنامه های واکسیناسیون روتین توصیه شده در شرایط مزرعه اجرا گردید، جهت اخذ جوجه به منظور بررسی تجربی انتخاب گردید (تعداد 80 قطعه جوجه 28 روزه). این جوجه ها تا سن 28 روزگی در شرایط فارم نگهداری شده و سپس به دانشکده دامپزشکی منتقل شده و سپس تنش های گرمایی حاد و مزمن بر روی گروه بندی های جوجه ها (سه گروه شامل گروه کنترل، گروه تحت تیمار با داروی hotlyte، و گروه تحت تیمار با داروی کامبینه آسپیرین + ویتامین c) در دوره های مشخص اعمال شد. در خونگیری هایی در فواصل تعیین شده، اسمیر خونی در سه دوره جهت شمارش تفریقی گلبول های سفید و بررسی نسبت h/l و نیز سرم خون در سه دوره جهت بررسی تیتر بیماری های نیوکاسل، برونشیت و آنفلوانزا اخذ شد و تفسیر نتایج برای بررسی اثرات حمایتی محصول تجاری هات لایت (hotlyte) در قیاس با ترکیب کامبینه آسپیرین + ویتامین c و گروه کنترل بر روی پارامتر های تولید، پروفایل سرولوژیک و پروفایل خونی انجام شد.
سارا محمدی سعید خانزادی
استافیلوکوکوس اورئوس از مهمترین پاتوژن های غذایی می باشند که مسبب عفونت های غذایی هستند. این مطالعه جهت بررسی اثرات ترکیبی غلظت اسانس زنیان (0، 015/0، 03/0 و 045/0%)، دما (c35? و°c 25 )، ph (5،6 و 7) و دز تلقیح (cfu ml -1103 و 105) بر رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در محیط bhi براث انجام شد. برای هر حالت سه تکرار در نظر گرفته شد. معیار رشد باکتری ایجاد کدورت قابل مشاهده بود که طی 30 روز بررسی شد. جهت بررسی اثر متغیرهای در نظر گرفته شده بر فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت، مدل بقای پارامتریک با توزیع وایبال استفاده شد. نتایج حاصله از این مطالعه نشان داد که رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس به صورت معنی داری (p<0.05) تحت تاثیر فاکتورهای در نظر گرفته شده قرار می گیرد. فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت، برای حالات با 015/0%، 03/0% و 045/0% اسانس نسبت به حالات بدون آن به ترتیب 99/2، 27/7 و 98/19 برابر بود. به همین ترتیب برای حالات با سطوح ph6 و 5 ، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 44/1 و 42/2 برابر حالات با ph برابر 7 بود. علاوه بر این، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت برای حالات با دز تلقیح 103،35/1 برابر حالات با دز تلقیح 105 بود و برای حالات با دمای انکوباسیون °c25 این زمان 45/2 برابر حالات با دمای انکوباسیون °c 35 بود. مدل نهایی نشان داد که کلیه متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده با فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت ارتباط معنی داری دارند. کدورت به ترتیب 49/1، 17/2 و 25/16 برابر بود. به همین ترتیب برای حالت های محیط رشد با سطوح ph 6 و 5، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 32/1 و 74/2 برابر حالت های با ph برابر 7 بود. علاوه بر این برای حالت های با دز تلقیح 103، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت 43/1 برابر حالت های با دز تلقیح 105 بود. همچنین برای حالت های با دمای انکوباسیون °c 25 این زمان 14/2 برابر حالت های با دمای انکوباسیون °c 35 بود. همچنین در بررسی انجام شده بر روی باکتری سالمونلا تایفی موریوم مشخص گردید که برای حالت های محیط رشد که ph محیط با استفاده از اسید استیک و اسید سیتریک تنظیم شده بود، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 97/6 و 30/1 برابر حالت هایی بود که تنظیم ph با استفاده از اسید هیدروکلریک انجام شده بود. به همین ترتیب برای حالت های با سطوح ph 4/6 و 4/5، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت به ترتیب 72/1 و 96/7 برابر حالت های با ph 4/7 بود. علاوه بر این، فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت برای حالت های با غلظت کلرید سدیم 3% و 6%، 38/1 و 82/1 برابر حالت های دارای غلظت کلرید سدیم 5/0% بود. این زمان برای حالت هایی از شرایط کشت که در دمای °c 25 گرمخانه گذاری شده بودند 30/1 برابر حالت های با دمای انکوباسیون °c 35 بود. مدل نهایی بدست آمده نشان داد که همه متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده با فاصله زمانی تلقیح تا ایجاد کدورت ارتباط معنی داری داشتند.
شیوا برجی سعید خانزادی
تب کیو یک بیماری مشترک بین انسان و دام میباشد که توسط کوکسیلا بورنتی ایجاد می شود، نشخوارکنندگان منبع اصلی عفونت انسانی محسوب می شوند. به طور کلی عفونت کوکسیلا بورنتی در گاو بدون علامت است اما می تواند با مشکلات تناسلی همراه باشد. شیر خام یا محصولات لبنی که از شیر غیرپاستوریزه تهیه می شوند (پنیر) ممکن است آلوده به فرم حاد کوکسیلا بورنتی باشند. هدف از این بررسی، تعیین میزان آلودگی به کوکسیلا بورنتی در نمونه های شیر مخزن گاوهای شیری می باشد. در این مطالعه تعداد 100 نمونه شیر مخزن برای شناسایی کوکسیلا بورنتی با استفاده از روش touch down pcr مورد آزمایش قرار گرفت. نمونه هاازکارخانه ی پگاه در شهرستان مشهد جمع آوری شد. پرایمرهای طراحی شده قطعه ای از ژنis1111a، حاوی 687 جفت باز در کوکسیلا بورنتی را تکثیرمی-کنند.درمطالعه ی حاضر،ازتعداد 100 نمونه شیر مخزن گاو مورد بررسی، تعدادپنج نمونه (5%) به کوکسیلا بورنتی آلوده بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که گاوها می توانند منبع عفونت کوکسیلا بورنتی در ایران باشند، بنابراین برای پیشگیری از گسترش عفونت در جمعیت های انسانی وحیوانات،کنترل کوکسیلوز گاوی اهمیت زیادی دارد. در مطالعات وسیع تری می توان میزان شیوع آلودگی را تعیین نمود.
مهزاد حسینی عبدالله جمشیدی
هدف از انجام این مطالعه مقایسه دو روش mpn-pcr و mpn-culture در شمارش باکتری لیستریا مونوسیتوژنز تلقیح شده به شیر استریل می باشد. برای انجام این کار تعدادcell/ml 103 از باکتری لیستریا مونوسیتوژنز و نیز باکتری های زمینه ای مختلف به شیر استریل تلقیح شدند. پس از آماده سازی رقت های متوالی، از هر رقت در سه لوله حاوی محیط غنی کننده لیستریا تلقیح شد. پس از 48 ساعت گرمخانه گذاری، برای آزمایش mpn-culture از سه رقت تلقیح شده برای کشت مجدد از محیط آکسفورد آگار استفاده شد و تایید کلونی های مشکوک توسط آزمایش های بیوشیمیایی انجام گردید. برای انجام آزمایش mpn-pcr، از سه رقت استفاده شده در روش mpn-cultureبرای استخراج dnaو انجام تست pcr با استفاده از پرایمرهای اختصاصی لیستریا مونوسیتوژنزاستفاده گردید.آزمایشات سه بار تکرار شدند و میانگین تعداد شمارش شده توسط هر روش، به طور جداگانه محاسبه گردید. تعداد شمارش شده توسط روش mpn-pcr دقیق تر از روش mpn-culture بود.نتایج نشان داد که روش mpn-pcr در مقایسه با روش mpn-culture حتی در حضور میکروارگانیسم های زمینه ای مختلف روشی سریع تر و قابل اعتمادتر می باشد و شمارش لیستریا مونوسیتوژنز را تسهیل می کند و می تواند جایگزین تکنیک mpn-culture شود.
زهرا ذاکری سعید خانزادی
لیستریا مونوسایتوژنز یک باکتری پاتوژن با منشاء غذایی و عامل ایجاد بیماری لیستریوزیس است که با علائمی چون مننژیت، آنسفالیت و سپتی سمی مشخص می گردد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی تاثیراسید های آلی بر بقاء لیستریا مونوسایتوژنز تلقیح شده به پاچین های مرغ طی نگهداری در دمای 4 درجه سانتی گراد بود. پاچین های مرغ پس از خریداری طی 2-1 ساعت در کنار یخ به آزمایشگاه منتقل شدند. در این مطالعه تعداد 175 نمونه به 7 گروه تقسیم شدند. 6 گروه تحت تیمار با اسید های آلی ( اسید استیک، اسید لاکتیک و اسید سیتریک) با غلظت های مختلف (5/2 و 5%) قرار گرفتند و یک گروه به عنوان گروه کنترل با آب مقطر تیمار شد. پس از تیمار، کلیه نمونه ها در روز های صفر، 1، 3، 5، و 7 نگهداری در دمای 4 درجه سانتی گراد، با استفاده از روش شستشو مورد شمارش قرار گرفتند. آنالیز آماری نشان داد که در گروه کنترل و کلیه تیمار های اسید، میانگین لگاریتم تعداد باکتری با افزایش زمان یخچال گذاری کاهش می- یابد. آنالیز رگرسیون نشان داد که کلیه متغیر های مستقل (نوع اسید، غلظت اسید و زمان یخچال گذاری) تاثیر معنی داری بر روی متغیر وابسته (لگاریتم تعداد باکتری) دارند. بطور متوسط لگاریتم تعداد باکتری در پاچین های تیمار شده با اسید استیک، اسید لاکتیک و اسید سیتریک به ترتیب به میزان 1.11، 2.51 و 0.856 لگاریتم کمتر از گروه کنترل بود (p?0.001). همچنین آنالیز رگرسیون نشان داد که وقتی غلظت اسید و زمان یخچال گذاری به میزان یک واحد افزایش می یابد، میانگین لگاریتم تعداد باکتری به ترتیب به میزان 615/0 و 374/0 لگاریتم کاهش می یابد. کلمات کلیدی: لیستریا مونوسایتوژنز، اسید های آلی، پاچین
مسعود مصطفوی حسام الدین سیفی
هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین تعدادی از پارامترهای بیوشیمیایی سرم با وقوع کبد چرب و تعیین بهترین شاخصهای بیوشیمیایی پیشگویی کننده کبد چرب بود. همچنین در مورد شاخصهای بیوشیمیایی که بیشترین ارتباط را با کبد چرب داشتند بهترین نقاط برش تعیین گردید. در این مطالعه نمونه های خون و کبد از 506 رأس گاو ماده نژاد هولشتاین در کشتارگاه صنعتی مشهد اخذ شد. در مورد هر گاو وضعیت بدنی ، وضعیت آبستنی ، تعداد زایش ، سن ، رکورد تولید شیر وعلت کشتار ثبت گردید. در خون میزان فعالیت آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز ، آلانین آمینوترانسفراز ، گاماگلوتامیل ترانسفراز ، لاکتات دهیدروژناز و مقادیر کلسترول ، تری گلیسیرید ، بتاهیدروکسی بوتیرات ، اسیدهای چرب غیراستریفیه ، اوره ، آلبومین ، بیلی روبین تام ، اسیدهای صفراوی ، فروکتوز آمین و مالوندیئالدهید تعیین گردید. میزان چربی تام در نمونه های کبد نیز به روش بیوشیمیایی تعیین شد. ارتباط بین شاخصهای بیوشیمیایی و وقوع کبد چرب بوسیله مدل آماری logistic regression مشخص شد. منحنی های roc برای تعیین بهترین نقاط برش رسم گردید. در این مطالعه 54 رأس گاو کبد چرب داشتند بطوریکه میزان چربی تام در نمونه های کبد آنها بیشتر یا مساوی 10% بود. در این تحقیق ارتباط معنی داری بین وقوع کبد چرب و وضعیت شیرواری وجود داشت. بیشترین وقوع کبد چرب در گاوهای تازه زا و سپس درگاوهای خشک بود. ارتباط معنی داری بین وقوع کبد چرب و علت کشتار گاوها دیده نشد. همچنین وقوع کبد چرب با وضعیت بدنی گاوها ارتباط معنی دار نداشت. اما بررسی آماری نشان داد که بین وقوع کبد چرب و تعداد زایش اختلاف معنی دار وجود دارد. وقوع کبد چرب در گاوهای زایش اول بیشتر بود. در این مطالعه میزان بتاهیدروکسی بوتیرات ، اسیدهای چرب غیر استریفیه، نسبت اسیدهای چرب غیر استریفیه به کلسترول، بیلی روبین تام، آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز، آنزیم لاکتات دهیدروژناز و اسیدهای صفراوی در گاوهای واجد کبد چرب به طور معنی داری بیشتر از گاوهای سالم بود در حالیکه مقادیر کلسترول، آلبومین ،آنزیم آلانین آمینوترانسفراز و فروکتوز آمین در گاوهای سالم بیشتر از گروه گاوهای دارای کبد چرب بود. از میان متابولیتهای اندازه گیری شده اختلاف معنی داری در مقادیر اوره، تری گلیسیرید، آنزیم گاماگلوتامیل ترانسفراز و مالوندیئالدهید بین گروه گاوهای سالم و گاوهای دارای کبد چرب دیده نشد. از میان متابولیت های مورد آزمایش مقادیر بتاهیدروکسی بوتیرات ، اسیدهای چرب غیر استریفیه ، نسبت اسیدهای چرب غیر استریفیه به کلسترول و آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز بیشترین ارتباط را با وقوع کبد چرب داشتند. بهترین نقطه برش برای بتاهیدروکسی بوتیرات ، اسیدهای چرب غیر استریفیه ، نسبت اسیدهای چرب غیر استریفیه به کلسترول و آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز به ترتیب 780 میکرو مول در لیتر ، 566/0 میلی مول در لیتر ، 2/0 و 120 واحد در لیتر تعیین گردید. نسبتهای احتمال مثبت برای بتاهیدروکسی بوتیرات، اسیدهای چرب غیراستریفیه، نسبت اسیدهای چرب غیراستریفیه به کلسترول و آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز به ترتیب 4/9 ، 5/3 ، 3/4 و 2/2 تعیین شد. در این تحقیق بیشترین سطح زیر منحنی از آن نسبت اسیدهای چرب غیراستریفیه به کلسترول بود (77/0) درحالیکه این میزان برای بتاهیدروکسی بوتیرات 70/0 ، برای اسیدهای چرب غیراستریفیه 74/0 و برای آنزیم آسپارتات آمینو ترانسفراز 61/0 بود. به نظر می رسد از میان متابولیتهای بیوشیمیایی اندازه گیری شده بتاهیدروکسی بوتیرات و نسبت اسیدهای چرب غیراستریفیه به کلسترول شاخصهای با ارزشی جهت تشخیص و پیشگویی کبد چرب می باشند.
زهره حیدری غلامرضا محمدی
تعداد 110جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال جهت ردیابی ژن های stx1، stx2، f41، sta،hly ،eae و f17 و نیز 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم به منظور بررسی وجود سه ژن f41، f17، sta با استفاده از روش duplex pcrوuniplex مورد آزمایش قرار گرفتند. در بین 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، ژن های stx1، stx2، eae، hlya، sta، f17 و f41 به ترتیب در 41 جدایه (27/37%)، در 76 جدایه (09/69%)، در 25 جدایه (72/22%)، در 22 جدایه (20%)، در 14جدایه (72/12%)، در 45 جدایه (9/40%) و در 3 جدایه (72/2%) ردیابی گردیدند. در میان 39 تا از 110 جدایه (45/35%) اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، که هر دو ژن stx1 و stx2را دارا بودند، در 14جدایه (72/12%) فقط دو ژن stx1و stx2با هم حضور داشتند و در بقیه ی جدایه ها ژن های دیگری هم وجود داشتند. در بین 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، بیست و هفت الگوی متفاوت ژنی مشاهده گردید. در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم، ژن های f17، f41 و sta به ترتیب در 65 تا از 110جدایه (09/59%)، 7 جدایه از 110 جدایه (36/6%) و 8 تا از 110 جدایه (27/7%) وجود داشتند. در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم، چهار الگوی متفاوت ژنی مشاهده گردید، که الگوی ژنی f41/sta در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال نیز وجود داشت. ژن f17 به طور معنی داری در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم بیشتر از جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال بود ولی اختلاف معنی داری در مورد دو ژن f41 و sta در دو گروه مشاهده نشد. بر اساس نتایج ما اکثر جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، تولیدکننده ی شیگاتوکسین بودند که اهمیت گوساله به عنوان مخزن stec را نشان می-دهد.
فریده پورافضل عبدالله جمشیدی
سالمونلا یکی از عوامل اصلی ایجاد بیماری از طریق غذا در سراسر جهان است. مواد غذایی با منشا حیوانی مانند گوشت قرمز، ماکیان، تخم مرغ و شیر خام از متداول ترین مواد غذایی هستند که در رخداد عفونت های سالمونلایی نقش دارند. در طی دهه اخیر مطالعات زیادی به منظور ارزیابی اثر مهاری ترکیبات ارگانیک بر رشد باکتری ها انجام شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر نایسین، edta و اسید لاکتیک بر وضعیت رشد باکتری سالمونلای تلقیح شده به قطعات مرغ می باشد. به این منظور 48 قطعه سینه مرغ با وزن تقریبی 50 گرم در 8 گروه تقسیم شد. همه نمونه ها با سوسپانسیون حاوی 106 باکتری در هر میلی لیتر تلقیح شدند. سپس یک گروه با اسپری آب مقطر به عنوان کنترل و سایر گروه ها با اسپری اسید لاکتیک 2%، نایسینµg/ml 200، µg/ml 1000edta به تنهایی و در حالت های دوتایی و سه تایی مورد تیمار قرار گرفتند. تمام نمونه ها در یخچال قرار گرفتند. شمارش باکتری در گروه کنترل و تیمار ها در روز های 0، 3و 7 پس از یخچال گذاری انجام شد. نتایج با استفاده از آزمون آماری repeated measure anova مورد ارزیابی قرار گرفت. میانگین لگاریتم تعداد باکتری در دوره 7 روزه در تمام گروه ها به جز گروه edta به صورت معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (p?0.001). مطالعه حاضر نشان داد بیشترین اثر مهار کنندگی مربوط به گروه اسید و حالت های ترکیبی آن است. اگر چه ترکیب نایسین همراه با edta دارای اثر مهاری قابل توجه است و حدودlog 3/2 در تعداد باکتری نسبت به گروه کنترل کاهش دارد (p?0.003)، نایسین و edta به تنهایی فاقد اثر معنی دار می باشند(p > 0.05). نتایج این مطالعه نشانگر تاثیر مناسب اسید لاکتیک و ترکیبات دوتایی و سه تایی نایسین وedta با یکدیگر و با اسید بر مهار رشد باکتری سالمونلا تایفی موریوم است.
فرزانه عربی دلوئی عبدالله جمشیدی
لیستریا مونوسایتوژنز باکتری گرم مثبت، هوازی تا بی هوازی اختیاری و میله ای شکل است که باعث بیماری لیستریوزیس در انسان و حیوانات می شود. لیستریا مونوسایتوژنز یکی از مهم ترین پاتوژن های غذا زاد محسوب می گردد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات بازدارندگی تیمول، نایسین و اسید لاکتیک به تنهایی و بصورت ترکیب با یکدیگر بر باکتری لیستریا مونوسایتوژنز تلقیح شده به قطعات مرغ در غلظت های پایین تر از حداقل غلظت مهارکنندگی می باشد. به این منظور 48 نمونه در 8 گروه برای بررسی اثر تیمول با غلظت mg/ml04/0، نایسین/ml g? 6، اسید لاکتیک 2% و حالت های ترکیبی آن ها طی دوره ی هفت روزه نگهداری در یخچال مورد آزمایش قرار گرفت. تعداد باکتری ها در روزهای صفر، سه و هفت شمارش گردید. نتایج با استفاده از آزمون آماری repeated measure anova مورد ارزیابی قرار گرفت. میانگین تعداد باکتری در دوره 7 روزه بین گروه ها تفاوت معنی داری داشت (p<0.001). میانگین لگاریتم تعداد باکتری در دوره 7 روزه در تمام گروه ها به جز نایسین به صورت معنی داری کمتر از گروه کنترل بود. مطالعه ی حاضر نشان داد بیشترین اثر مهارکنندگی به ترتیب مربوط به گروه اسید لاکتیک و ترکیب دوتایی (نایسین+اسید) و گروه ترکیب سه تایی (نایسین+اسید لاکتیک+تیمول) بود. نایسین به تنهایی اثر معنی داری در کاهش جمعیت باکتری نسبت به گروه کنترل نداشت و کمترین اثر را نسبت به گروه اسید لاکتیک و گروه تیمول داشت. تیمول به تنهایی اثر کمتری نسبت به حالت های ترکیبی با اسید و اثر بیشتری نسبت به حالت ترکیبی با نایسین از خود نشان داد. نتایج این مطالعه نشانگر تاثیر مناسب اسید لاکتیک و ترکیبات دوتایی آن با نایسین و تیمول و ترکیب سه تایی نایسین، تیمول و اسید لاکتیک بر مهار رشد باکتری لیستریا مونوسایتوژنز است.
الهام کریمی دویل سعید خانزادی
لیستریا مونوسایتوژنز یک پاتوژن غذایی مهم و عامل لیستریوزیس در انسان و حیوان است. از آنجاکه این باکتری می تواند شرایط سخت محیطی را تحمل نماید، به عنوان یک تهدید مهم در صنایع غذایی مطرح است. شیوع گاه به گاه لیستریوزیس به خصوص در اثر مصرف لبنیات در سال های اخیر سبب شده است که شناسایی و تشخیص آلودگی مواد غذایی به این باکتری مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر دو روش mpn-pcr و real-time pcr با هدف کمیت سنجی باکتری لیستریا مونوسایتوژنز تلقیح شده به شیر استریل بررسی و با یکدیگر مقایسه شدند. به این منظور، تعداد cfu/ml 107 از باکتری لیستریا مونوسایتوژنز به همراه 8 گونه ی باکتریایی مختلف دیگر به شیر استریل تلقیح شدند. پس از آماده سازی رقت های متوالی از سوسپانسیون اولیه، از هر رقت در سه لوله حاوی محیط غنی کننده لیستریا تلقیح شد. پس از 48 ساعت گرمخانه گذاری، برای انجام آزمایشmpn-pcr ، لوله های کدر ازسه رقت متوالی حاوی cfu/ml 101، 100 و 1- 10 انتخاب و پس از استخراج dna، آزمون pcr با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن prfa لیستریا مونوسایتوژنز انجام گردید. برای انجام آزمون real-time pcr از سوسپانسیون اولیه باکتریایی تهیه شده در شیر، با غلظت cfu/ml 107 از هر 8 باکتری و لیستریا مونوسایتوژنز، dna ژنومیک، استخراج و از محصول استخراج، رقت های متوالی در بافر tris تهیه گردید. مجددا با استفاده از پرایمر های اختصاصی ژن prfa با روش evagreen real-time pcr بدون غنی سازی اولیه، توانایی این روش در شمارش تعداد باکتری ها در نمونه هایی که بطور دستی آلوده شده بودند، بررسی شد. کلیه آزمایشات با سه بار تکرار انجام شدند و میانگین تعداد شمارش شده توسط هر روش، به طور جداگانه محاسبه گردید. بر اساس یافته های مطالعه حاضر روش mpn-pcr در تعیین میزان آلودگی های پایین دقیق تر از روش real-time pcr می باشد ( به ترتیب cfu/ml 10 و cfu/ml 104). به نظر می رسد این ضعف آزمون real-time pcr به دلیل عدم کارایی %100 روش استخراج می باشد، که سبب شده است میزان dna copy بدست آمده از استخراج برابر با تعداد باکتری های موجود در نمونه نباشد. اما از آنجا که در روش mpn-pcr تعداد کپی های dna جهت تایید مثبت بودن نتیجه آزمایش اهمیت ندارد و تنها حضور و یا عدم حضور dna copy مورد نظر تعیین کننده است، مشکل ناشی از عدم استخراج 100 درصدی در مورد این آزمون مطرح نیست. با توجه به این موارد به نظر می رسد در بررسی آلودگی های باکتریایی مواد غذایی، همچون آلودگی های لیستریایی، که اغلب در شمار پایین نیز خطرساز هستند، mpn-pcr روشی کارآمد و قابل اعتماد باشد.