نام پژوهشگر: مژگان اشرفی
مژگان اشرفی سیامک سامانی
چکیده: هدف از این مطالعه، تبیین نقش واسطه ای تفکر انتقادی برای والدگری و سازگاری بود. گروه نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 200نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت (100 دختر، 100 پسر) بودند. میانگین و انحراف معیار سنی گروه نمونه مورد مطالعه به ترتیب برابر با 42/19 و 09/1 بود. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه والدگری آلاباما(فرم کودکان)، مقیاس سازگاری و آزمون مهارتهای کالیفرنیا(فرم ب) بود. اعتبار این مقیاسها به روش آلفای کرونباخ توسط محقق مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه ی آماری تحلیل میسر استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تفکر انتقادی از نوع قیاسی و سبک والدگری(تنبیه بدنی و والدگری مثبت) به ترتیب برای سازگاری فردی، سازگاری اجتماعی، سازگاری شغلی و سازگاری خانواده 75،85،84و83 درصد از واریانس را پیش بینی می کند و تفکر انتقادی از نوع استقرایی و سبک والدگری(والدگری مثبت) برای سازگاری تحصیلی 88 درصد از واریانس را پیش بینی می کند. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد که تفکر انتقادی از نوع قیاسی نقش واسطه گری معناداری برای سبک والدگری و سازگاری فردی، اجتماعی، شغلی و خانواده ایفا می کند همچنین تفکر انتقادی از نوع استقرایی نقش واسطه گری معناداری را برای والدگری و سازگاری تحصیلی ایفا می نماید. واژگان کلیدی: تفکر انتقادی، سازگاری، والدگری
مژگان اشرفی مهناز استکی
بیان مسئله طبق نظریه یادگیری مشاهده ای بندورا ما می توانیم با نگاه کردن به دیگران رفتار آنها را یاد بگیریم و در موقع لزوم از آن ها استفاده کنیم . کودکان هم می توانند رفتاری های والدین خود را الگو قرار دهند و بر اثر یادگیری مشاهده ای آنها در محیط های مختلف اعمال کنند . همین طور که (خانواده در تمایلات بچه ها ، اندیشه و عقاید آنها و طرز برخورد ایشان با دیگران تاثیر گذار است ) ( شریعتمداری ، 1369 ) .