نام پژوهشگر: حسام دهقانی
وجیهه سلطانی نژاد حسام دهقانی
تیوردوکسین ردوکتاز آنزیمی با عملکرد های متعدد از قبیل شرکت در واکنش های احیا کننده، سنتز پروتئین، سنتز dna، تنظیم عملکرد فاکتورهای رونوشت برداری، تنظیم آپوپتوزیس، و تنظیم فعالیت سیستم ایمنی می باشد . تیوردوکسین ردوکتاز در گونه های متعددی تعیین توالی شده است. توالی ژن تیوردوکسین ردوکتاز در گوسفند مشخص نیست و گزارشی در این مورد وجود ندارد. نقش این آنزیم نیز در گوسفند نامشخص است. در این بررسی تلاش شد تا توالی این ژن را در گوسفند تعیین کنیم. جهت تعیین توالی ژن تیوردوکسین ردوکتاز در گوسفند نسبت به کلونینگ این ژن در گوسفند اقدام شد. جهت کلونینگ مولکولی ژن تیوردوکسین ردوکتاز در مدل گوسفندی، استخراج rna از بافت های کبد و تیروئید انجام گرفت و پس از rt با پرایمر ها ی الیگوdt و پرایمرهای تصادفی شش تایی، توسط پرایمر های اولیه و ثانویه pcr انجام شد. جهت اطمینان از صحت کارایی معرف های مورد استفاده در واکنش pcr از پرایمر اکتین سیتوپلاسمی به عنوان کنترل داخلی استفاده شد. دراین مطالعه یک باند 379 جفت بازی از nested pcr نمونه های تیروئید گوسفند بدست آمد. از وکتور pgata استفاده و با موفقیت ساب کلونینگ انجام شد. قطعه کلون شده حاصل جهت تعیین توالی ارسال شد. سکانس به دست آمده از این قطعه انجام تکنیک race در دو انتهای rna و تعیین سکانس کامل تایوردوکسین ردوکتاز گوسفند را امکانپذیر می سازد.
زهرا باغستانی حسام دهقانی
در مطالعاتی که در سال 1990 بر روی بیماران دارای لوکمی میلوسیتیک حاد (apl) انجام گرفت پروتئین پرومیلوسیتیک لوکمیا (pml) و اجسام هسته ای مرتبط با آن برای اولین بار شناسایی شدند. pml یکی از اجزای کمپلکس چند پروتئینی موجود در هسته به نام اجسام هسته ای pml می باشد. این اجسام تقریبا در سلول های همه پستانداران حضور دارند و یکی از دمین های تحت هسته ای موجود در هسته یوکاریوت ها می باشند. اجسام pml به دلیل طیف گسترده پروتئین هایی که در آن ها قرار می گیرند، در بسیاری از مسیرهای کلیدی سلول شامل رونویسی، پاسخ به عفونت های ویروسی، ثبات ژنوم، آپوپتوز، تنظیم های اپی ژنتیکی، مهار تومور و غیره نقش دارند. با توجه به اینکه هیچ گونه اطلاعاتی در خصوص حضور یا عدم حضور و توالی pml در گاو وجود نداشت، هدف از این تحقیق تعیین بخشی از توالی رونوشت pml و ایزوفرم های احتمالی آن در گاو بود. در ضمن با توجه به نقش احتمالی pml در تنظیم برنامه ژنتیکی در دوره تکوین رویان و حضور اجسام هسته ای pml در مراحل اولیه رویانی پیش از لانه گزینی، برای پاسخ به این سوال که آیا برنامه تنظیم ژنتیکی رویان اولیه حداقل تا چند تقسیم اول تحت کنترل اجسامی می باشد که رونوشت آنها به رونوشت های به ارث رسیده والدی مربوط می شود یا محصول رونوشت برداری ژنوم رویان و ترجمه در دوران تکوین هستند، وجود رونوشت pml در سلول جنسی نر گاو هم مورد بررسی قرار گرفت. در راستای اهداف مد نظر این تحقیق، rna تام کبد و اسپرم و چندین بافت دیگر استخراج شد و طی واکنش رونوشت برداری معکوس و واکنش های زنجیره ای پلیمراز با پرایمرهای اولیه و ثانویه متعدد، وجود رونوشت pml در کبد و چندین بافت دیگر به اثبات رسید. همچنین وجود رونوشت pml در سلول جنسی نر بالغ نیز در گاو مشخص شد. این نتایج مشخص می کند که احتمال انتقال رونوشت pml از اسپرم گاو به رویان اولیه وجود دارد. بررسی های بیشتر به منظور تعیین احتمال انتقال رونوشت pml از سلول جنسی ماده گاو به نتاج و همچنین حضور اجسام در سلول های جنسی نر و ماده و مراحل اولیه تکوین رویان گاو ضروری خواهد بود. نتایج این بررسی عبارتند از: تعیین توالی بخش بزرگی از رونوشت pml در گاو برای اولین بار که به بانک ژنی ncbi گزارش شده است (accession #: hq402594 )، تائید بیان ژن pml در کبد و اسپرم و چندین بافت دیگر گاو، فراهم آمدن مقدمات تعیین کمی ایزوفرم های رونوشت pml در بافت های گاو، و انجام مراحل ابتدایی تعیین توالی بخش های 5’-utr و 3’-utrرونوشت pml در گاو که به کلونینگ کامل رونوشت منجر خواهد شد.
حکیمه ابراهیمی نیک حسام دهقانی
بیماری آنفلوانزای فوق حاد ناشی از ویروس آنفلوانزا a تحت تیپ h5n1 در دههی اخیر از افزایش قابل توجهی برخوردار بوده است . شیوع این بیماری در جمعیت پرندگان بسیاری از کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقایی مشاهده شده است. در جمعیت پرندگان ایران نیز این بیماری گزارش شده است. طی شیوع ویروس آنفلوانزای پرنده تعیین پاتوتیپ ویروس برای تصمیم گیری در مورد برخورد با مناطق آلوده بسیار ضروری است. تشخیص مولکولی عمومیترین شیوهی تشخیص بیماری میباشد زیرا نیاز به امکانات bsl3 ندارد. در این پژوهش بوسیله روش real-time rt-pcr و آنالیز منحنی ذوب، یک تست مولکولی سریع جهت شناسایی و تفریق سویههای با بیماریزایی بالا و بیماریزایی اندک ویروسهای آنفلوانزا تحت تیپ h5 راهاندازی گردید؛ در همین راستا با بررسی حدود 2000 سکانس نوکلئوتیدی سویههای hpai و lpai دریافت شده از بانک ژنی، هفت عدد پرایمر در مناطق محافظت شدهی دو طرف جایگاه شکست ژن هماگلوتینین طراحی شد. برای تعیین حساسیت تست، رقتهای دهتایی از دو پلاسمید نوترکیب pgem و pcaggs که به ترتیب حاوی ژن هماگلوتینین lpai و hpai میباشند، تهیه گردید. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که این روش قادر به تشخیص حداقل 2 کپی از پلاسمید در هر ماکرولیتر است. در آنالیز منحنی ذوب، پیک اختصاصی مربوط به محصول تحت تیپ h5 با بیماریزایی بالا در دمای 84 درجه سانتیگراد و در مورد سویهی اندک بیماریزا در دمای 82.5 درجه سانتیگراد مشاهده گردید. طراحی این تست نیاز به تعیین توالی جایگاه شکست ژن هماگلوتینین ویروس را جهت تعیین پاتوتیپ مرتفع گردانید. در مطالعات بعدی بایستی تعیین پاتوتیپ ویروسهای به روش استاندارد با روش طراحی شده در این پژوهش در مقیاس وسیع مقایسه گردد. کلمات کلیدی: ویروس آنفلوانزا a تحت تیپ h5، آنالیز منحنی ذوب، تعیین پاتوتیپ.
مطهره طورچی رودسری حسام دهقانی
سرطان، بیماری که سالانه درصد بالایی از مرگ و میر را به خود اختصاص می دهد، به دلیل رشد بی رویه و بدون کنترل سلولهای تغییریافته ایجاد می گردد. داروهای زیادی برای درمان سرطان مورد آزمایش قرار گرفته اند که بیش از نیمی از آنها از گیاهان استخراج می شوند. سرخس عقابی یکی از متداول ترین نهان زادان آوندی بر روی کره زمین است که به علت داشتن ترکیبات مختلف از جمله فلاونوئید ها، می تواند سبب مرگ یا مهار رشد سلول های سرطانی شود. مشاهدات نشان داده است که مصرف سرخس عقابی ارتباط مستقیمی با سرطان لوله گوارش در انسان دارد. در مطالعه حاضر به بررسی اثرات مهار رشد و سمیت سلولی عصاره دی کلرومتانی حاصل از اندام های هوایی سرخس عقابی، بر روی رده های سلول سرطانی tcc، ntera2، mcf-7 و رده های سلولی غیر سرطانی hff3 پرداخته شد. اثرات سمیت و مهار رشد عصاره دی کلرومتانی، با استفاده از روش شمارش، سنجش mtt، رنگ آمیزی dapi، سنجش comet و فلوسایتومتری بررسی گردید. مرگ سلول های سرطانی تیمار شده با عصاره مذکور ، با استفاده از روش شمارش سلولی و تست mtt تأیید شد. همچنین فعال شدن احتمالی مسیر آپوپتوز در سلول های tcc (تیمار شده با عصاره مذکور)، با رنگ آمیزی dapi و سنجش comet بررسی و تأیید گردید. محتوای dna سلول های tcc، ntera2 و mcf-7 و همچنین سلول های غیر سرطانی hff3 تیمار شده با عصاره، به روش فلوسایتومتری مورد بررسی و سنجش قرار گرفت. این بررسی ها نشان داد که احتمالاً ترکیبات متعددی در عصاره دی کلرومتانی سرخس عقابی وجود دارند که به طور اختصاصی (وابسته به رده سلولی) در غلظت های بالا موجب پدیده ضد سرطانی آپوپتوز می شوند و از طرف دیگر در غلظت های نسبتاً متوسط موجب اختلال در تقسیم میتوز (احتمالاً معیوب سازی دوک های تقسیم) می گردند.
سیما همتیان خیاط عباس ابویسانی
چکیده تاثیر فاکتورهای مترشحه از اووسیت بر بلوغ آزمایشگاهی اووسیت در گاو به کوشش: سیما همتیان خیاط فاکتورهای مترشحه از اووسیت (از قبیل gdf9، bmp15، bmp6 و...) دارای نقش حیاتی در وقایع کلیدی تولید مثل پستانداران همچون تنظیم عملکرد سلول های فولیکولی، حفظ فنوتیپ سلول های کومولوس، تنظیم پراکندگی سلول های کومولوس و تنظیم تکوینی فرآیندهایی نظیر عملکرد سلول های گرانولوزا در طی مراحل رشد فولیکول، عملکرد سلول های کومولوس در طی بلوغ اووسیت و وقایع منجر به تخمک گذاری و پس از تخمک گذاری است. در این مطالعه، تاثیر فاکتورهای مترشحه از اووسیت های لخت شده و افزایش غلظت آنها بر بلوغ برون تنی اووسیت های گاو به ویژه بر پراکندگی سلول های کومولوس و پیشبرد میوز مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 1211 اووسیت از 780 تخمدان گاوهای ذبح شده در کشتارگاه جمع آوری گردید وکمپلکس های اووسیت-کومولوس (coc) احاطه شده با حداقل سه لایه از سلول های کومولوس با اووسیت های لخت در قطره 50 میکرولیتری از محیط کشت بلوغ، کشت داده شدند.کمپلکس های اووسیت – کومولوس انتخاب شده به طور تصادفی در 4 گروه کشت داده شدند: گروه 1) coc ها به تنهایی کشت داده شدند.گروه 2) coc ها به نسبت 1 به 1 با اووسیت های لخت (dos) کشت داده شدند. گروه 3) coc ها به نسبت 1 به 3 با dos کشت داده شدند. گروه 4) coc ها به نسبت 1 به 6 با dos کشت داده شدند. پس از 24 ساعت کشت، بررسی نتایج نشان داد که افزودن غلظت های مختلف از فاکتورهای مترشحه از اووسیت اندوژن پراکندگی سلول های کومولوس و بلوغ هسته ای را بهبود نمی بخشد (p>0.05). اهمیت فاکتورهای مترشحه از اووسیت در بهبود شایستگی تکوینی اووسیت های گاو تایید شده است، لذا به نظر می رسد برای فهم بهتر اثرات فاکتورهای مترشحه از اووسیت در گاو بایستی سایر جوانب بلوغ اووسیت بویژه در سطح مولکولی ، باروری و تولید رویان قبل از لانه گزینی مورد بررسی قرار گیرند. کلمات کلیدی: گاو ماده، کمپلکس اووسیت-کومولوس، فاکتورهای مترشحه از اووسیت، بلوغ برون تنی، پراکندگی سلول های کومولوس، بلوغ هسته ای.
محمد رشتی باف سعید زیبایی
بیماری تب برفکی یکی از مسری ترین بیماریهای دامی و بزرگترین تهدید در تجارت دام محسوب می شود. در حال حاضر این بیماری بومی کشور ماست و برنامه مبارزه با این بیماری از طریق واکسیناسیون انبوه به منظور کنترل آن از 6 سال قبل انجام شده است لذا به منظور ارزیابی و بررسی این برنامه کنترلی مطالعه حاضر که به صورت غیر مستقیم بازگو کننده وضعیت ویروس در گردش در جمعیت دامی است انجام گردید. در این مطالعه که در کشتارگاه صنعتی مشهد انجام شد نمونه کام نرم پشتی به صورت تصادفی از 255 راس گاو های کشتار شده این کشتارگاه اخذ گردید وجهت تشخیص گاو های حامل ویروس تب برفکی با روش rt-pcr آزمایش شدند. نتایج نشان داد که 96 مورد از نمونه ها (6/37 درصد) با روش مزبور مثبت بوده و حامل ویروس تب برفکی قلمداد شدند. نمونه های مثبت جهت تعیین تیپ های a ، asia 1 ، o آزمایش شدند که 58 مورد (4/60 درصد) از آنها از نظر سروتیپ o مثبت بودند. برای سایر سروتیپ های asia 1 و a با استفاده از آغازگرهای اختصاصی آنها نتیجه ای نداشت. از 96 نمونه مثبت با روش rt-pcr 52 نمونه به صورت تصادفی انتخاب و مورد کشت سلولی قرار گرفتند که فقط در 5 مورد آنها ویروس جدا گردید. نتایج توالی باز های نوکلئوتید و درخت فیلوژنیک نمونه های مثبت با روش rt-pcr در این مطالعه شباهت بسیار زیاد این ویروس ها با نمونه های جدا شده از پاکستان را نشان داد. با توجه به اینکه بیش از 80 درصد ازجمعیت دامی کشور هر 4 ماه علیه بیماری تب برفکی واکسینه می شدند نرخ بالای فراوانی حاملین ویروس تب برفکی(6/37درصد ) نشاندهنده در معرض ویروس قرار داشتن گسترده دامها است . لذا این مطالعه نشان می دهد واکسیناسیون به تنهایی قادر به کنترل این بیماری نیست ولازم است سایر اقدامات کنترلی به ویژه رعایت شرایط امنیت زیستی و کنترل جابجایی دام سر لوحه فعالیت های دستگاههای اجرایی قرار گیرد. از آنجائیکه تفاوت قیمت گوشت انگیزه ای قوی برای ورود دام به صورت قانونی و یا غیر قانونی از مرزهای شرقی ایجاد می کند توصیه می شود برنامه های کنترلی بر پایه واکسیناسیون و کنترل جایجایی دام همراه با مانیتورینگ منظم برنامه های کنترلی به صورت فرا منطقه ای انجام شود.از طرفی پایش و دیده بانی آزمایشگاهی به منظور باز خور برنامه های کنترلی به صورت دوره ای در گاو و گوسفند ضروری به نظر می رسد.
سولماز غریبی مرتضی بهنام رسولی
مقدمه: بیماری دیابت بعنوان یکی از شایع ترین بیماری های غدد داخلی، اندام های مختلف از جمله غدد جنسی (تخمدان ها) را تحت تأثیر قرار می دهد. این تاثیر ممکن است به کاهش قابلیت باروری و نازایی منتهی شود. از آنجا که در انسان دیابت موجب بی نظمی و یا توقف دوره های جنسی می شود. در این مطالعه اثرات هایپرگلیسمی تجربی بر دوره های جنسی، ساختار تخمدان و سطوح هورمون های هیپوفیزی و تخمدانی موش های صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: تعداد 24 موش صحرایی ماده بالغ با محدوده وزنی 200- 180 گرم به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، شم، هایپرگلیسمیک (mg/kg stz; ip60) و هایپرگلیسمیک دریافت کننده انسولین (iu/kg/day; sc20 ؛stz+ins) تقسیم شدند. بررسی روزانه اسمیر واژینال نشان داد که سیکل جنسی رت های هایپرگلایسمیک در مرحله دی استروس متوقف شده است. در پایان دوره آزمایش (36 روز) و زمانیکه که کلیه رت ها در مرحله دی استروس قرار داشتند ضمن اندازه گیری سطوح سرمی هورمون های lh، fsh استروژن و پروژسترون تخمدان راست موش ها خارج، فیکس (محلول بوئن) و پس از طی مراحل آماده سازی بافتی و تهیه برش های رندوم مشخصات میکروآناتومیک تخمدان و فولیکول ها به کمک روش های استریولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: در مقایسه با موش های گروه کنترل، وزن بدن، وزن و حجم تخمدان، تعداد و حجم جسم زردها و تعداد فولیکول های گراف در موش های هایپرگلیسمیک بطور معنی داری کاهش یافت و این در حالی بود که تیمار با انسولین توانست تاحدی از تغییرات هیستولوژیک تخمدان جلوگیری کند. علاوه بر این سطح سرمی هورمون پروژسترون که در گروه هایپرگلایسمی نسبت به سایر گروه ها به طور معنی داری افزایش یافت. در حالیکه سطوح سرمی lh، fsh و استروژن تفاوت معنی داری در مقایسه با سایر گروه ها نشان نداد. بحث و نتیجه گیری: استرس اکسیداتیو ناشی از هایپرگلیسمی، کاهش انسولین، اختلال در عملکرد محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد (hpg) که در شرایط هایپرگلیسمی اتفاق می افتد، سیر تکوین فولیکول ها را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. درمان با انسولین احتمالاً از طریق تنظیم قندخون و بدنبال آن اصلاح عملکرد محور hpg می تواند تا حد زیادی اختلالات ایجاد شده در شرایط هیپرگلیسمی را برطرف کند.
فاطمه جمیل مرتضی بهنام رسولی
مقدمه: رحم اندامی تولیدمثلی است که در فرآیندهای لانه گزینی و تکوین جنین نقش اساسی دارد. عوامل و بیماری های مختلفی از جمله دیابت می توانند در عملکرد تولیدمثلی جنس ماده اختلال ایجاد کنند. بطوری که احتمال نارسایی غدد جنسی و ناباروری ناشی از آن در زنان دیابتی بیشتر از زنان غیر دیابتی است. در این بررسی، اثرات هیپرگلیسمی و درمان با انسولین بر چرخه رحمی، دوره استروس و سطوح هورمون های هیپوفیزی و تخمدانی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: تعداد 24 موش صحرایی ماده بالغ (g200-180) به طور تصادفی به 4 گروه شامل: گروه کنترل، شم، هیپرگلیسمی (mg/kg stz, i.p60)، هیپرگلیسمی تحت تیمار با انسولین (iu/kg/day, sc20ins; +stz) تقسیم شدند. در طول دوره آزمایش با بررسی سیتولوژیکی اسمیر واژینال، مراحل سیکل جنسی حیوان ها بررسی و در پایان دوره آزمایش (36 روز) و در مرحله دی استروس سیکل جنسی از طریق سینوس چشمی از موش های صحرایی خون گیری به عمل آمد و سطوح هورمون های lh، fsh، استروژن و پروژسترون اندازه گیری شد. تحت بیهوشی با اتر، شاخ راست رحم خارج، وزن و3/1 میانی آن جدا و فیکس (بوئن) شد. پس از طی مراحل آماده سازی بافتی و تهیه برش های رندوم، مشخصات میکروآناتومیک اندومتر و میومتر به کمک روش های استریولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: در مقایسه با گروه کنترل، وزن بدن، وزن و حجم رحم، حجم و ضخامت اندومتر و میومتر و همچنین، تعداد فیبرهای عضلانی در موش های صحرایی هیپرگلیسمیک بطور معنی داری کاهش یافت. علاوه بر این، اتساع عروق و نفوذ سلول های التهابی که احتمال می رود پلاسماسل باشند، در رحم حیوانات هیپرگلیسمیک مشاهده شد و این در حالی بود که درمان با انسولین توانست تا حدی از تغییرات هیستولوژیک رحم جلوگیری کند. علاوه بر این سطح سرمی هورمون پروژسترون در گروه هیپرگلیسمی نسبت به سایر گروه ها بطور معنی داری افزایش یافت. در حالی که سطوح سرمی lh، fsh و استروژن تفاوت معنی داری در مقایسه با سایر گروه ها نشان نداد. بحث و نتیجه گیری: کاهش انسولین، استرس اکسیداتیو ناشی از هیپرگلیسمی، اختلال در سطوح هورمونی و عملکرد محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد که در شرایط هیپرگلیسمی اتفاق می افتد، رحم حیوانات هیپرگلیسمیک را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. انسولین تراپی احتمالاً از طریق برگرداندن سطوح هورمونی به حالت طبیعی و تصحیح اختلال در عملکرد محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- گناد توانست تا حد زیادی اختلالات ایجاد شده در شرایط هیپرگلیسمی را بهبود بخشد.
امین نوذری حسام دهقانی
مطالعات بسیاری به کاربرد اندازه گیری مقاومت الکتریکی در تشخیص بازه فحلی، آبستنی و زمان زایمان در گاو اشاره کرده اند و کمترین میزان ver را معادل با زمان استروس دانسته اند. در این مطالعه به بررسی تغییر مقادیر مقاومت الکتریکی واژن در طول چرخه فحلی و همچنین دوره ی پس از تلقیح در گاو شیری نژاد هلشتاین پرداخته شد. اندازه گیری مقاومت الکتریکی واژن بصورت دو بار در روز به همراه اندازه گیری روزانه میزان پروژسترون در 13 گاو در طول چرخه فحلی به مدت 27 روز و همچنین اندازه گیری مقاومت الکتریکی واژن در 12 گاو در دوره ی پس از تلقیح به مدت 11 روز ( 8 گاو در روز 21پس از تلقیح، 4 گاو در روز 45 پس از تلقیح) صورت گرفت. میزان های ver در طول این مدت نوسانات بسیاری دارد و این میزان ها برای هر گاو متفاوت با سایرین است. با ترسیم نمودار غلظت پروژسترون سرم برای تک تک گاو ها و تعیین بازه ی چرخه فحلی، مشخص شد که میزان های پایین ver در تمام طول دوره ی فحلی می توانند رخ دهند و ارتباط معنی داری بین این مقادیر پایین و بازه ی خاصی از دوره ی فحلی وجود ندارد. بین مقادیر ver و میزان پروژسترون سرم رابطه ی معنی دار و مستقیمی دیده شد و این دو متغییر در یک راستا تغییر می کردند با این حال این ارتباط معنی دار ضعیف بود (r=0.22). الگو های خاصی از تغییرات مقادیر ver یافت شد که حداقل یکبار در طول چرخه دیده می شدند. این الگوی خاص از تغییرات به صورت افزایش، کاهش و مجددا افزایش مقادیر ver در سه اندازه گیری پیاپی قابل تشخیص بود. این الگو n pattern نامیده شد. میزان پروژسترون سرم گاو هایی که این الگو را نشان می دادند، در زمان رخداد، بطور معنی داری (p< 0.05) کمتر از میزان پروژسترون سرم خون گاو هایی بود که این الگو را نشان نمی دادند ( 1.69 ng/ml در مقابل 4.10 ng/ml). . بررسی لجستیک رگرشن نشان داد که احتمال فحل بودن گاو هایی که n pattern را نشان می دادند ، 3/10 برابر گاو هایی بود که این الگو را نشان نمی دادند (ci: 2.8-38.3). در گاو های پس از تلقیح، وجود و یا عدم وجود n pattern مورد بررسی قرار گرفت. در 4 گاو n pattern دیده شد با این حال ارتباط آماری معنی داری بین وجود الگوی ver و عدم آبستنی در گاو های 21 روز پس از تلقیح دیده نشد و همچنین در گاو های گروه دوم نیز الگویی دیده نشد. در نهایت می توان گفت که، یافته های حاصل از این مطالعه نشان می دهند که می توان از n pattern مقادیر ver به عنوان علامتی برای تشخیص زمان فحلی در گاو های شیری نژاد هلشتاین استفاده کرد. همچنین می توان پتانسیل های استفاده از این الگوی خاص را در تشخیص زود هنگام آبستنی، در آینده مورد بررسی قرار داد.
طوبی عباسی دلویی علی اصغر اسلمی نژاد
فیتات منبع عمده تأمین فسفر در جیره حیوانات مزرعه ای می باشد. این ترکیب دسترسی زیستی به مواد معدنی، پروتئین ها و کربوهیدرات ها را کاهش می دهد. آنزیم فیتاز با تجزیه فیتات، باعث کاهش اثر ضد تغذیه ای آن می شود. میکروارگانیسم ها بهترین منبع تولید تجاری این آنزیم محسوب می شوند. فیتاز تولید شده توسط باسیلوس سابتیلیس برای استفاده در صنعت مناسب می باشد. در این مطالعه به منظور همسانه سازی و بررسی امکان تولید فیتاز نوترکیب، ژن فیتاز با استفاده از آغازگرهای لینکردار طراحی شده از باکتری باسیلوس سابتیلیس ptcc 1156، جداسازی شد. پس از انجام واکنش pcr، ژن فیتاز با روش همسانه سازی ta در وکتور ptz57r/t کلون شد و جهت تأیید صحت، مورد توالی یابی قرار گرفت. نتایج توالی یابی صحت انجام همسانه سازی را نشان داد. توالی به دست آمده پس از ویرایش با شماره دسترسی jn886002 در ncbi ثبت شد. به منظور استخراج ژن فیتاز و همسانه سازی در وکتور بیان pet-32a(+)، پلاسمید نوترکیب و وکتور با آنزیم های برشی (bamhi و hindiii) مورد هضم قرار گرفتند. در نهایت، پس از انجام واکنش اتصال، پلاسمید حاصل به باکتری اشرشیاکلی bl21(de3) منتقل و ساختاری حاصل شد که ممکن است پس از القای بیان با القاگر مناسب قادر به تولید آنزیم فیتاز نوترکیب باشد.
حمید اریان نژاد علی اصغر اسلمی نژاد
فیتازها(مایواینزیتول هگزا فسفات فسفوهیدرولاز) آنزیم های هستند که اسید فایتیک را هیدرولیز و فسفر معدنی را برای حیوانات قابل دسترس می کنند.تولید طبیعی و نوترکیب این آنزیم ازجمله مسائل مهم حوزه مهندسی ژنتیک محسوب می گردد. در این پروژه، ژن فیتاز خارج سلولی باکتری باسیلوس سابتیلیسatcc12711(phyc) با استفاده از پرایمرهای لینکردار حاوی سایت های برشی bamhi و hind iii جداسازی شد. به منظور انجام توالی یابی و بررسی خصوصیات، ژن تکثیر شده phyc به ناقل ptz57r/tمنتقل و سپس به باکتری اشرشیاکلیdh5? انتقال داده شد. غربالگری کلونی آبی و سفید با استفاده از iptg و x-galبه منظور انتخاب کلونی های نوترکیب انجام گردید و کلونی های حاوی ژن هدف با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و روش کلونی pcr انتخاب شدند. آنالیز و بررسی همولوژی ژن هدف با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیک صورت گرفت. هضم آنزیمی وکتور کلونینگ با استفاده از آنزیم های محدودکننده ذکر شده صورت گرفت. ژن هدف به ناقل بیانی pet32a(+) به منظور بیان ژن وارد شد. ناقل نوترکیب به سویه اشرشیاکلیbl21 (de3) انتقال و حضور ناقل نوترکیب با استفاده از کلونی pcr تایید گردید. سپس سویه بیانی حاوی ژن هدف با استفاده از iptg در غلظت نهایی 1 مولار در حضور cacl2 10 میلی مولار تحریک شد. نتایج استخراج پروتئین در sds-page الکتروفورز شده و اندازه پروتئین فیتاز تولید شدهkd 64 تخمین زده شد. همچنین نتیجه دات بلات صحت تولید پروتئین فیتاز را تایید می نماید. اندازه گیری فعالیت آنزیمی با استفاده از روش استاندارد فسفاتاز نشان داد که آنزیم نوترکیب تولید شده در این تحقیق، در 7ph= بیشترین فعالیت را دارا می باشد. فعالیت آنزیم اندازه گیری شده برابر با u/ml 44/7 بود که وابسته به حضور یون کلسیم می باشد. تحقیقات نشان می دهد که این آنزیم به جهت مقاومت حرارتی و هزینه تولید پایین،قابلیت بالای برای استفاده در صنعت مواد افزودنی و دارویی دارد.
سارا یوسفی طایمه حسام دهقانی
درک مکانیسم هایی که منجر به تمایز سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و اووگونی به اسپرم و تخمک از طریق میوز می گردند، یک سوال اساسی در زیست شناسی تکوینی است. علی رغم پیشرفت های اخیر در فهم آغاز میوز در سلول های جنسیِ پستان داران، دانش ما در مورد مکانیسم های میوز در سلول های جنسی پرندگان بسیار محدود است. stra8 یک مارکر پیش میوزیِِ مورد نیاز برای القاء میوز است که به طور طبیعی فقط در تخمدان های جنینی پستان داران بیان می شود. تصور بر این است که آغاز میوز در تخمدان های جنینیِ پستان داران نیازمند اسید رتینوئیک برای القاء stra8 می باشد. در حالی که در بیضه های جنینی به دلیل فعالیتِ آنزیم تجزیه کننده ی اسید رتینوئیک (cyp26b1)، میوز اتفاق نمی افتد و منجر به تأخیر افتادن میوز تا بعد از تولد می شود. مطالعات جدیدتر در این رابطه نشان داده اند که در پستان داران cyp26b1 دارای نقش کلیدی در مهار آغاز میوز در سلول های جنسی است. زمان آغاز میوز در سلول های جنسیِ گنادهای جنینی جوجه همانند پستان داران دارای دو شکلی جنسی است. سلول های جنسی فقط در قشر تخمدان چپ (که فاقد بیان cyp26b1 است) وارد میوز می شوند و سلول های جنسی در بیضه ها و تخمدان راست (دارای بیان cyp26b1) در دوران جنینی میوز را آغاز نمی کنند. به منظور روشن شدن نقش cyp26b1 در تنظیم وابسته به جنس آغاز میوز در جوجه، گنادهای جنینی جوجه ی 5/10 روزه جدا و در حضور کتوکونازول (مهار کننده ی cyp26b1) به مدت 6 روز کشت داده شدند. سپس پیشرفت میوز در سلول های جنسی گنادهای تیمار شده توسط روش های بافت شناسی مطالعه شد و میزان سطح رونوشت stra8 در نمونه های کنترل و تیمار شده توسط qrt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ما نشان داد که علی رغم کاهش سطح رونوشت stra8 در گنادهای تیمار شده، مهار cyp26b1 موجب القاء میوز در سلول های جنسیِ بیضه ها و تخمدان راست شد. همچنین مطالعات qrt-pcr انجام گرفته روی گنادهای در حال تکوین در روزهای 5/10 تا 5/16، افزایش سطح رونوشت stra8 را در طی تکوینِ گنادهای میوزی و غیر میوزی نشان داد. این نتایج حاکی از آن است که احتمالا بیان stra8 برای آغاز میوز در سلول های جنسیِ گنادهای جنینی جوجه لازم، ولی کافی نیست. همچنین cyp26b1 در زمان بندی وابسته به جنس آغاز میوز همانند پستان داران در گنادهای جنینی جوجه دارای نقش کلیدی است.
فائزه علی پور حسین کاظمی مهرجردی
در دهه اخیر، جداسازی انواع سلول های بنیادی و استفاده از آن ها در طب ترمیمی پزشکی و دامپزشکی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بافت چربی حیوانات بالغ و از جمله اسب به عنوان یک منبع بالقوه از سلول های بنیادی مزانشیمی می باشد که می توانند در مهندسی بافت و درمان بیماری های اسکلتی-عضلانی در دامپزشکی مورد استفاده قرار گیرند. هدف این مطالعه، جداسازی، کشت و شناسایی سلول های بنیادی مزانشیمی بافت چربی اسب بود. بدین منظور، از سه مادیان 3 تا 10 ساله نمونه چربی از ناحیه قاعده دم حیوان به روش جراحی اخذ شد و بلافاصله به آزمایشگاه منتقل گردید، عملیات جداسازی سلول ها با استفاده از هضم مکانیکی و آنزیمی (کلازناز) انجام شد و سلول ها در محیط کشت مناسب نگهداری شده و در زمان مطلوب پاساژ داده شدند. پس از رسیدن به پاساژ سوم، با استفاده از روش رونویسی معکوس- واکنش زنجیره ای پلیمراز (rt-pcr) بیان مارکرهای سطحی از قبیل cd29، cd34، cd44 و cd90 مورد بررسی قرار گرفت و همچنین سلول ها در معرض محیط های القا کننده تمایز به بافت های غضروف، استخوان و چربی قرار گرفتند. نتایج مطالعه ریخت شناسی سلول ها نشان داد که سلول ها شبیه فیبروبلاست بوده و به ته فلاسک می چسبند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از واکنش rt-pcr، بیان مارکرهای cd29، cd44و cd90 و عدم بیان مارکر cd34 در این سلول ها مورد تایید قرار گرفت. قرار دادن سلول ها در محیط های القایی سبب تمایز آنها به غضروف، استخوان و چربی گردید. مجموع نتایج موید این نکته بود که سلول های جدا از نوع بنیادی مزانشیمی می باشند. امید است بتوان در آینده از این سلول ها در طب ترمیمی اسب استفاده نمود.
محمد کریمی بابااحمدی سعید ملک زاده
سلولز فراوان ترین منبع تجدید شدنی در سطح زمین می باشد و برای تبدیل شدن به منابع قابل دسترس انرژی، نیازمند همکاری دسته ای از آنزیم ها به نام سلولاز می باشد. آکتینومایست thermobifida fusca یکی از تجزیه کنندگان اصلی سلولز در خاک است که سلولاز را به صورت آزاد در محیط ترشح می کند. تولید فراوان این آنزیم ها از اهمیت تجاری بالایی برخوردار است. در این بررسی از مخمر pichia pastoris به منظور مطالعه قابلیت بیان این آنزیم و همچنین به عنوان یک منبع فراوان و ارزان تولید آنزیم سلولاز استفاده شد. ژن cel5 (اندوگلوکاناز) از آکتینومایست thermobifida fusca در وکتور بیانی ppicz? a تحت پیشبر قدرتمند aox1 و فاکتور ترشحی مناسب قرار گرفت و سپس به p. pastoris سویه km71 مخمر منتقل شد. سویه های تراریخت با این ژن بر روی محیط کشت مناسب حاوی آنتی بیوتیک زئوسین انتخاب و در محیط القا قرار گرفتند. نتایج آنالیز pcr نشان داد که این ژن با موفقیت در وکتور بیانی مخمر در جهت درست قرار گرفته است. افزایش غلظت آنتی بیوتیک زئوسین در محیط کشت منجر به انتخاب سویه هایی با تولید بیشتر این آنزیم گردید. همچنین در این بررسی تولید پروتئین ترشحی توسط sds-page و لکه گذاری نقطه ای و فعالیت آنزیمی توسط روش زایموگرم تایید شد.
حسام دهقانی قاسم پورحسن درزی
هدف این پایان نامه جستجوی معنای متن ادبی از نگاه برخی از مهمترین و جذاب ترین رویکردهای موجود در زبان-شناسی و فلسفه ی قاره ای در داستان است. بر آن نیستم تا پاسخی به پرسش معنای متن ادبی بدهم و اساساً نشان خواهم داد که در نگاه فلسفه ی قاره ای این جستجو و پرسش گری است که اهمیت و معنا دارد و نه لزوماً پاسخ یا مدلولی قطعی برای آن جستن. به قول مولوی: جمله ی بی قراریت از طلب قرار توست طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت از این حیث، این پایان نامه تلاشی است در جهت زنده کردن پرسش معنای متن ادبی و البته از این حیث نشان دادن نسبت نظریات رایج در این باب. از مهمترین نظریات روز در تحلیل متن، نظریه ی «زبان شناسی نقش گرای نظام مند» هلیدی است. گرچه این نظریه در معناشناسی متن و گفتمان بسیار کارایی دارد لیکن کارایی آن همچنان در ادبیات ناشناخته مانده است. نگارنده علت این موضوع را واضح نبودن جایگاه نظری آن در بین آراء و رویکردهای فلسفی معاصر می داند. به جد معتقدم که آراء هلیدی خود اجازه می دهد که رویکرد تحلیلی اش را در جایگاهی ورای آن چه که خود او بکارگرفته است بکارببندیم به شرط اینکه به درستی و با دقت نظری خاصی جای خود را در میان نظریات فلسفی پساساختارگرایانه و هرمنوتیکی باز کند. فصل دوم بر آن است تا در ساحت نظر این نسبت را با رویکرد هرمنوتیکی ریکور نشان دهد. رویکرد هرمنوتیکی ریکور در رویکردهای هرمنوتیکی معاصر پس از هیدگر توانسته است نسبت مناسب و قابل قبولی بین حقیقت و روش برقرار می سازد و از این طریق نقش میانجی و پل ارتباطی را برای گاه غریب ترین ساحت های اندیشه و نظریات فلسفی بازی کند. در انتهای همین فصل با تحلیلی تمهیدی از داستان «شمایلی روی قالی» اثر هنری جیمز به طرح مسئله و چالش نظری ِ پیش روی تحلیل و نقد ساختارگرایانه از متن ادبی خواهیم پرداخت و خواننده پایان نامه را عملاً با معضل روبرو خواهیم کرد. جایی که واسازی می تواند وارد شود و سوال ایجاد کند. تعارض تأویل ها که مسئله ی مهم نیمه ی دوم قرن بیستم است، در این پایان نامه از میان یکی از دامنه دارترین بحث های معاصر در زمینه ی نظریه ی ادبی و الاهیات و فلسفه یعنی مسئله ی «هدیه» دنبال می شود. ضمن معرفی و مرور آراء فلاسفه در باب «هدیه» مسئله ی معنای متن ادبی به مثابه ی هدیه را در متن یک داستان وزین فارسی به نام «مارهای زیر درختان سنجد» در فصل های بعد بررسی خواهیم کرد. فصل سوم به رویکرد واسازانه ی دریدا در این باب و تحلیل متن از این نگاه می پردازد. و فصل چهارم تبلور هرمنوتیک ریکور را عملاً در داستان نشان می دهد. و در نهایت در فصل پنجم نسبت همه ی نظریات مطرح شده در این پایان نامه را در قالب یک مدل به تصویر خواهم کشید. هر فصل با تحلیل نظری شروع و با تحلیل داستان به اتمام می رسد.
کاظم دستجردی غلامرضا هاشمی تبار
بیان بیش از حد پروتئین گیرنده فاکتور شماره2 رشد اپیدرمی انسان (her2) در درصد قابل توجهی از موارد سرطان پستان انسان رخ می دهد. آنتی بادیهای منو کلونال her2 بعنوان عوامل تشخیصی و درمانی به شکل گسترده ای استفاده می شود. با این وجود شناسایی شناساگر مولکولی با خصوصیات تشخیصی و درمانی برتر از اهمیت زیادی برخوردار است. آپتامرها از این جهت امید بخش می باشند. در مطالعه حاضر روش پنینگ سلولی (cell selex ) در 16چرخه انتخابی جهت دستیابی به محصول غنی از توالی های آپتامری با قابلیت اتصال ویژه به سلول هایی که پروتئین her2 را بیش از حد بیان میکند، صورت گرفت. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که محصول نهایی از توالی های آپتامری برای سلول sk-br3که پروتئین her2 را بیش از حد بیان می کند، غنی شده است. هر چند ایجاد محصول غنی از توالی های آپتامری برای سلولهای sk-br3 به معنای دستیابی به محصول غنی شده آپتامری برای پروتئین her2 نیست. در مطالعه حاضر روش cell elaa به گونه ای تغییر داده شد که می توان از آن بعنوان روش جایگزین برای ارزیابی پیشرفت selex بهره برد. این مطالعه همچنین نشان می دهد که واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تکثیر dna تک رشته ای کتابخانه اولیگونکلئوتیدی و محصول هترولوگ حاصل از چرخه های پنینگ با روش استاندارد pcr متفاوت است.
سعید صابرالشعرا محمد رضا باسامی
چکیده طراحی و ابداع روشی برای تائید ساب کلونینگ مولکولی با استفاده از تکنیک "تکثیر حاصل از جابه جا سازی متعدد" (multiple displacement amplification) به کوشش سعید صابرالشعرا ساب کلونینگ مولکولی ژن، یکی از مهمترین و پرکابردترین مراحل انجام آزمایش های مولکولی می باشد. در مراحل انجام ساب کلونینگ، علاوه بر واکنش کلونینگ، تشخیص و تایید انجام موفقیت آمیز ساب کلونینگ نیز دارای اهمیت فراروانی است. روش های معمول برای تایید ساب کلونینگ شامل جمله برش وکتور و بررسی سایز قطعات، تکثیر وکتور با انجام واکنش زنجیره ای پلی مراز به طور مستقیم روی کلنی های باکتریایی حاوی پلاسمید یا بر روی پلاسمید استخراج شده، و تعیین توالی پلاسمید به منظور یافتن توالی قطعه ساب کلون شده استفاده می شود. هر کدام از این تکنیک ها دارای مشکلات و معایبی هستند. برای مثال برای برش های آنزیمی لازم است وکتور خالص شده و سپس طی صرف زمان خاصی برش داده شود. این روش در همه موارد نیز به یک پاسخ قطعی منجر نمی شود. برای واکنش زنجیره ای پلی مراز نیز بهتر است پلاسمید خالص سازی شود چرا که این واکنش به پروتئین ها و ترکیبات سلولی حساس بوده و در هنگم استفاده مستقیم از کلنی در جریان واکنش می تواند به راحتی مهار شود. در این طرح بر آن شدیم تا با استفاده از تکنیک "تکثیر حاصل از جابه جا سازی متعدد (multiple displacement amplification; mda)" بتوانیم به راحتی و بدون صرف هزینه های مالی و زمانی زیاد و با دقت فراوان، انجام موفقیت آمیز واکنش ساب کلونینگ را تایید کنیم. بدین منظور از چند جفت پرایمر اختصاصی نستد (nested) تنها بر روی یک رشته و آنزیم فای پلی مراز 29 (f 29 dna polymerase) روی محصول و کلنی های حاصل از لایگیشن (ligation) استفاده شد. ابتدا ساب کلونینگ به طریق کلاسیک خود انجام گردید. در یک حالت محلول حاصل از لایگیشن وارد واکنش شد و در حالت دیگر به داخل باکتری فرستاده شد. به این نمونه های حاوی محصول لایگیشن یا کلنی های به دست آمده پرایمر های اختصاصی به تعداد حداقل 4 عدد بر روی یک رشته با فاصله تقریبا 100 باز از یکدیگر، آنزیم فای پلی مراز 29 ، نوکلئوتیدهای چهارگانه، و بافر اضافه گردید. پرایمرها دارای تغییر (اتصالات تیوفسفات) در دو باز انتهایی خود بودند (5_-npnpnpnpsnpsn-3_) که باعث می شود در برابر اگزونوکلئازها مقاومت نشان دهند. نتایج بدست آمده در هر دو مورد آزمایش شده و نمونه هایی که به عنوان کنترل منفی درنظر گرفته شده بود، درستی طراحی روش را نشان می داد، بطوری که نمونه هایی که دارای ژن کلون شده بودند، پس از انجام واکنش با آنزیم فای پلی مراز، باند dna مشخصی را روی ژل الکتروفورز نشان می دادند. کلمات کلیدی : ساب کلونینگ مولکولی، تکثیر حاصل از جابه جا سازی متعدد، فای 29 پلی مراز
مسعود رضایی اوغازی حسام دهقانی
هدف از اجرای این پابان نامه بررسی بیان اینترلوکین 17 در بافتهای توموری پستان سگ به روش ایمونو هیستوشیمی است. تومور پستان دومین تومور شایع در سگ های ماده است و در کل جمعیت سگ ها در مقام دوم بعد از تومورهای پوست قرار دارد.تحقیقات نشان داده اند که از نظر خصوصیات مورفولوژیک و مولکولی تومور پستان سگ شباهت زیادی به تومور پستان در انسان دارد و این امر از نظر طب مقایسه ای مطالعه روی این تومورها را دو چندان می کند. اینترلوکین 17 یک سایتوکاین پیش التهابی است که از لنفوسیت های t فعال شده ترشح می شود، این سایتوکاین در روند توموری شدن تومورهای تخمدان، گردن رحم، کبد، مری و سرطان روده بزرگ و رکتوم در انسان نقش پیش برنده دارد و در دو مورد آخر می تواند ارزش پیش آگهی داشته باشد. در مطالعه حاصر، تعداد 20 نمونه کارسینوم غدد پستانی سگ که در آرشیو آزمایشگاه بخش پاتولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد موجود بودبرای این مطالعه انتخاب شد ، همچنین بافت سالم پستان و عقده لنفی سگ به ترتیب به عنوان کنترل منفی و مثبت انتخاب شدند و سپس آزمایش ایمونوهیستوشیمیایی به منطور بررسی میزان بیان اینترلوکین 17 در این نمونه ها انجام شد. نتایج حاصل از درجه بندی نهایی ایمونو هیستوشیمی نشان داد که همه نمونه ها واکنش مثبت نشان دادند، 16 تا از 20 نمونه (80%) واکنش قوی داشتند و 4 نمونه (20%) واکنش متوسط داشتند . همچنین آنالیز آماری نشان که واکنش رنگی مربوط به بیان اینترلوکین 17، در گروه تومورهای پستانی بدخیم مرحله 2 به طور معنی داری بیشتر از گروه خوش خیم بود (p= 0.008)، سایر گروهها تفاوت معنی داری نشان نمی دادند.
علی سارانی غلامرضا محمدی
هرپس ویروسهای اسب، جزء پاتوژن های بسیارمهم در بین تمام اعضاء خانواده اکوئیده بوده و به علت ایجاد سندرم های مختلف و ایجاد فرم نهفته از چالش های مهم صنعت پرورش اسب می باشند. این ویروس ها دارای گسترش جهانی بوده و علاوه بر خسارات عمده اقتصادی در همه بخش های صنعت اسب سبب بر هم خوردن آسایش حیوان نیز می گردند. در پژوهش حاضر با توجه به اهمیت بیماری و ضرورت شناسایی دام های آلوده، اقدام به جستجوی هرپس ویروس اسبی 1 و4در جمعیت تک سمی های شمال شرق ایران با استفاده از یک تست تشخیصی مولکولی سریع و دارای حساسیت و ویژگی بالا شده است. نتایج حاصل از تعداد 308 نمونه خون اخذ شده از اسبها و سایر تک سمی های مناطق مختلف شمال شرق ایران نشان داده است که کلیه نمونه ها از نظر وجود هرپس ویروس اسبی 1منفی و 5/74 درصد از اسب ها و 8/14 درصد از سایر تک سمی های مورد مطالعه در این پژوهش واجد dna هرپس ویروس اسبی 4 بودند. در مدل آماری رگرسیون لوجستیک به روش گام به گام عقب گرد ، شاخص نژاد با مثبت شدن تست دارای ارتباط آماری معنی دار بوده است. نسبت شانس آلودگی به هرپس ویروس اسبی 4 در جمعیت اسب های خراسان شمالی2/3 برابر جمعیت اسب های خراسان رضوی برآورد شده است. علاوه بر این در مطالعه حاضر جنس ماده، اسب های با کاربری تولید مثلی ( سیلمی و مادیان مولد)، نژاد و سن از نظر آماری رابطه معنی داری را با مثبت شدن تست نشان داده اند.
میلاد شادمان عباس ابویسانی
در ده? اخیر، جداسازی انواع سلول های بنیادی و تمایز آزمایشگاهی آنها به منظور استفاده در طب ترمیمی پزشکی و دامپزشکی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بافت چربی بالغین به عنوان یک منبع بالقوه از سلول های بنیادی مزانشیمی است که می توانند در مهندسی بافت و درمان بیماری های اسکلتی- عضلانی حیوان و انسان مورد استفاده قرار گیرند. از آنجایی که بافت غضروفی به دلیل نداشتن عروق خونی توانایی محدودی در ترمیم آسیب هایش را دارد، اهمیت سلول درمانی با استفاده از سلول های بنیادی در ترمیم ضایعات غضروفی بیشتر مورد تأکید است. در مطالعه حاضر، هدف آن بود که قابلیت تمایزی سلول های بنیادی جدا شده از بافت چربی اسب به بافت غضروف در پاسخ به فاکتورهای رشد مختلف در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور، بعد از جدا سازی 3 گرم چربی از ناحیه گلوتئال دم اسب و انتقال به آزمایشگاه، نمونه ریز و شسته شد و پس از هضم مکانیکی و آنزیمی با کلاژناز 1، سلول ها تا 3 پاساژ کشت داده شدند. سلول های پاساژ سوم، با سیستم کشت پلت به مدت 21 روز تحت شرایط تمایز به غضروف قرار گرفتند. گروه ها شامل: 1) گروه کنترل واجد محیط کشت پایه معمول، 2) گروه واجد محیط کشت پایه تمایز به غضروف و فاقد فاکتور رشد، 3) گروه واجد محیط کشت پایه تمایز به غضروف به همراه فاکتور رشد tgf-?3، 4) گروه واجد محیط کشت پایه تمایز به غضروف به همراه فاکتور رشد bmp-6 و 5) گروه واجد محیط پایه تمایز به غضروف به همراه فاکتورهای رشد tgf-?3 و bmp-6 به میزان 10 نانوگرم در میلی لیتر از هر کدام بودند. وضعیت تمایز به غضروف با رنگ آمیزی های اختصاصی و بیان ژن های اختصاصی مورد ارزیابی قرار گرفت. رنگ آمیزی با آلسین بلو، حضور رسوبات پروتئوگلیکان های اختصاصی بافت غضروفی را در تمام گروه ها بجز گروه کنترل تایید نمود. در رنگ آمیزی ماسون، رشته های کلاژن و ماتریکس خارج سلولی غضروفی در تمام گروه ها بجز گروه کنترل مشاهده شد، ولی ماتریکس خارج سلولی در گروه واجد هر دو فاکتور رشد از انسجام بهتری برخوردار بود. همچنین نواحی دارای پری کندروسیت نیز تنها در لایه های خارجی پلت های کشت داده شده در محیط حاوی هر دو فاکتور رشد دیده شد. بیان ژن اگرکان در همه گروه-ها بجز گروه کنترل مورد تایید قرار گرفت با این تفاوت که میزان بیان آن در گروه های واجد فاکتور رشد و به ویژه در گروه واجد هر دو فاکتور رشد بیشتر بود. در مجموع، نتایج نشان داد که حضور فاکتورهای رشد tgf-?3 و bmp-6 در محیط پایه تمایز به غضروف و به خصوص حضور همزمان هر دو فاکتور، میزان تمایز به غضروف سلول های بنیادی مزانشیمی بافت چربی اسب را تقویت می کند.
محسن نعیمی پور حسام دهقانی
در سال های اخیر نقش سلول های زایای اولیه در تولید جوجه های تراریخته، به منظور تولید پروتئین های نوترکیب اهمیت زیادی پیدا کرده است. این اهمیت ناشی از قدرت رشد و تکثیر این سلول ها در محیط کشت، انتقال بالای این سلول ها به لاین زایا و قابلیت تراریخته سازی این سلول ها می باشد. اطلاعات موجود در مورد سلول های زایای اولیه و تغییرات مولکولی ایجادشده طی روند تشکیل، مهاجرت و قرارگرفتن این سلول ها در گناد ناچیز می باشد. اهداف این مطالعه شامل: جداسازی، کشت، تایید هویت سلول های زایای اولیه، بررسی بیان ژن ها در سطح mrna و پروتئین های پلوری پوتنسی موثر در بازبرنامه ریزی اپی ژنتیکی، طی مراحل مهاجرت سلول های زایای اولیه می باشد. در این تحقیق ابتدا سلول های زایای اولیه با روش های مختلف از جمله شیب غلظتی فیکول و روش magnetic activated cell sorting جداسازی و با ایجاد شرایط بهینه رشد، در آزمایشگاه کشت داده شدند. سپس به وسیله رنگ آمیزی با پریودیک اسید شیف، آلکالن فسفاتاز و آنتی بادی های اختصاصی، سلول های زایای اولیه تایید هویت شدند. ژن های پلوری پوتنسی sox2، oct4 و nanog که نقش مهمی در سرنوشت سلول ها دارند، در مراحل مهاجرت سلول های زایای اولیه (مراحل 14، 18 و 28 طبق مراحل همیلتون) مورد بررسی قرار گرفتند. مشاهده شد بیان mrna این ژن ها از مرحله 14 تا 28 کاهش یافته و در سطح پروتئین نیز، این کاهش نشان داده شد. از طرف دیگر مشخص گردید سلول های زایای اولیه جداشده از مرحله 14 (جداشده از خون) قابلیت تشکیل کلونی بیشتری در داخل محیط کشت نسبت به سلول های زایای اولیه جداشده از مرحله 28 (جداشده از گناد) دارند. این مطالعه برای اولین بار جداسازی و کشت سلول های زایای اولیه را در کشور گزارش می دهد. همچنین برای نخستین بار این نتیجه حاصل شد که برخلاف سلول های زایای اولیه پستانداران، در سلول های زایای اولیه جوجه میزان بیان ژن های پلوری پوتنسی طی روند مهاجرت کاهش پیدا می کنند.
مرتضی زاهدی عباس پرهام
با توجه به نیازهای فراگیر پزشکی و دامپزشکی در زمینه طب ترمیمی، تحقیقات در زمینه سلول های بنیادی به میزان زیادی مورد توجه قرار گرفته است. سلول های بنیادی مزانشیمیِ چندتوان، از بافت های مختلف چندین گونه ی حیوانی جدا شده اند. هدف این مطالعه جداسازی و شناسایی سلول های بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان اسب بود. بدین منظور از 3 مادیان نمونه مغز استخوان اخذ شد و در آزمایشگاه، سلول های تک هسته ای آن جدا و کشت داده شد. پس از پاساژ سوم، بررسی های ریخت شناسی، بیان ژن در سطح mrna (ژن های cd29، cd34، cd44، cd90، mhc-i، mhc-ii، sox-2 و nanog) به روش rt-pcr و در سطح پروتئین (ژن های پرتوانی nanog، ssea-1، ssea-3 و ssea-4) به روش ایمنوسیتوشیمی، خصوصیات رشد و همچنین قابلیت تمایز سلول های جدا شده به سه رده استخوانی، غضروفی و چربی انجام شد. نتایج نشان داد که سلول های جدا شده شبه فیبروبلاست بوده و به کف ظرف کشت می چسبند، در سطح mrna مربوط به ژن های cd29، cd44، mhc-i و sox-2 را بیان کرده و ژن های cd34 و mhc-ii را بیان نمی کنند. همچنین بیانی از پروتئین های nanog، ssea-1، ssea-3 و ssea-4 در سلول ها مشاهده نشد. این سلول ها قابلیت تمایز به هر سه رده استخوانی، غضروفی و چربی را دارا بودند. در مجموع، نتایج حاصله موید این بود که سلول های جداسازی و کشت داده شده، از نوع بنیادی مزانشیمی بوده و امید است در آینده بتوان از این سلول ها در طب ترمیمی اسب استفاده نمود.
زهرا حسینی نیا حسام دهقانی
اگرچه امروزه اطلاعات ارزشمندی از شبکه ژنی درگیر در پلوری پوتنسی سلول های بنیادی رویانی وجود دارد اما اطلاعات کمی درباره این شبکه در سلول های زایای رویانی موجود است. علی رغم مطالعات متعدد بر رونوشت های کد کننده پروتئین، آنالیز های رونوشت ژنوم پستانداران هزاران توالی غیر کد کننده بلند را نشان می دهد. که بسیاری از آن ها به صورت تکاملی تنظیم می شوند. هدف این مطالعه شناسایی نقش یک مجموعه از lncrnas بنام lincrnas در پلوری پوتنسی سلول های تراتوکارسینومایی بود. سلول های p19 در محیط کشت ? mem حاوی 10% fbs کشت داده شدند. استخراج rna از سلول ها انجام شد. برای مطالعه linc1283, linc1435 وlinc1547 مقالات مرتبط به منظور یافتن و آنالیز توالی ها مورد استفاده قرار گرفت. سپس به وسیله نرم افزار primer premier توالی های آغازگر هر ژن طراحی شد. سپس cdna اختصاصی مربوط به هر کدام از توالی ها سنتز شد و واکنش pcr انجام گرفت. برای تأیید نتایج pcr، محصولات مربوط تعیین توالی شد. به منظور مطالعه نقش این توالی ها در پلوری پوتنسی، سلول های p19 برای حالت تمایز القا شدند. به منظور القا تمایز، کشت های سلولی برای تشکیل توده های سلولی در پلیت های کشت باکتری و تحت تأثیر5??10?^(-7) مولار از رتینوئیک اسید به مدت 4 روز تیمار شدند. سپس آغازگرها و کاوشگرها به وسیله نرم افزار beacon designer8 طراحی شد و واکنش real time pcr انجام شد تا میزان بیان lincrnas در سلول های تیمار شده و تیمار نشده اندازه گیری شود. واکنش های pcr برای هر یک از ژن های linc1283، linc1435، linc1547 به ترتیب محصولاتی با طول 285، 598 و 168 جفت باز را نشان داد. آنالیز نتایج real time در سلول های تیمار شده با اسید رتینوئیک در یک دوره 4 روزه کاهش بیان linc1435 وlinc1547 را به ترتیب به مقدار 66% و 68% نشان داد. همچنین بیان oct4 در سلول های تیمار شده به میزان 6/99% کاهش داشت. بر طبق این داده ها، ما نتیجه گرفتیم احتمالاً ارتباطی بین میزان بیان lincrnas و پلوری پوتنسی در سلول های p19 وجود دارد. اما مطالعات بیشتر برای روشن شدن مکانیسم عمل آن ها لازم است.
بلال حسن زاده ابوالقاسم نبی پور
مطالعه حاضر برای بررسی سلول های زایای اولیه از زمان شروع مهاجرت آنان از نواحی خارج رویانی به محل گنادهای اولیه رویان شترمرغ و بررسی بافت شناسی بیضه در مراحل رویانی و قبل از بلوغ شترمرغ انجام شد. برای تائید این موضوع که مهاجرت سلول های زایای اولیه در شترمرغ از طریق سیستم گردش خون رویانی انجام می گیرد، نیاز به شناسایی آن ها در خون رویانی وجود دارد. بدین منظور رویان شترمرغ در روزهای 8، 9، 10، 11 و 12 از تخم خارج و خونگیری شده و این سلول ها به کمک رنگ آمیزی pasو آنتی بادی های اختصاصی ssea1 و ssea4 در خون و گنادهای اولیه شناسایی شدند. برای مطالعه بافت بیضه نمونه گیری از رویان های 20، 26، 36، 42 روزه و شترمرغ های 10-8 ماهه با روش نمونه برداری تصادفی سیستماتیک انجام و با روش های h&e، pas، ماسون تریکروم، آلسین بلو و تولوئیدین بلو رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی تغییرات مورفومتریک ساختارهای لوله ای بیضه از روش های استریولوژی استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که سلول های زایای اولیه شترمرغ در حالی از طریق سیستم گردش خون رویانی به محل گناد اولیه مهاجرت می کنند که ویژگی-های آنها در دو محیط خون و گناد دچار اندکی تغییر می گردد. این سلول ها در خون رویان ssea4مثبت و در بیضه رویان 20 روزه ssea1مثبت بودند در حالیکه هم در خون رویانی و هم در گناد اولیه با رنگ آمیزی pas قابل شناسایی بودند. مشاهدات بافت شناسی نشان از ظهور لومن در طنابهای اسپرم ساز و ظهور ثانویه سپیدپرده در کپسول بیضه رویان 26 روزه دارد. هم زمان با تکوین سپیدپرده برخی از تجمعات اولیه سلول های سرتولی و سلول های زایای اولیه در داخل آن به دام افتاده و تبدیل به مجاری رته کپسولی می شوند. گسترش این مجاری تا سطح آزاد بیضه، که در دوران قبل از بلوغ هم مشاهده می شود، می تواند مسیری را برای انتقال اسپرم تولید شده در نواحی دور از ناف به طرف ناف بیضه ایجاد می کند. از دیگر یافته های این مطالعه احتمال بروز توقف میتوزی و حضور بیش از دو هسته در بعضی از سلول های زایای اولیه است که منجر به ایجاد اشکال سلولی موسوم به کیست رده سلول های زایا می گردد. نتایج مورفومتری حاصل از محاسبات استریولوژی انجام شده در این مطالعه نشان از کاهش حجم نسبی ساختارهای لوله ای بیضه در زمان بعد از تولد نسبت به دوره رویانی دارد.
سجاد سی سخت نژاد مریم مقدم متین
امروزه، بعلت کاربردهای گسترده سلول های بنیادی اسپرم ساز ماکیان، دسترسی به این سلول ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مطالعات اندکی در رابطه با جداسازی، تعیین هویت و غنی سازی این سلول ها در جوجه انجام شده است. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی الگوی بیان نشانگرهای مولکولی مختلف و بررسی قدرت بنیادینگی و همچنین تکثیر و خالص سازی جمعیت سلول های بنیادی اسپرم ساز جوجه 1 روزه در آزمایشگاه طراحی گردید. برای این منظور، روش هضم مکانیکی و کشت قطعات بیضه، برای دسترسی به سلول های بیضه جوجه استفاده شد. الگوی بیان نشانگرهای مولکولی مختلف در بیضه و کشت های سلولی حاصل از آن با استفاده از روش های rt-pcr، بررسی های ایمنوسیتوشیمی و فلوسایتومتری و آزمون فعالیت آلکالین فسفاتاز مورد بررسی قرار گرفت. همچنین قدرت بنیادینگی سلول های بنیادی اسپرم ساز جوجه طی کشت، بوسیله تمایز آنها به سلول های چربی، استخوانی و شبه نورونی با استفاده از محیط های تمایزی اختصاصی و همچنین بطور ویژه تمایز به اسپرماتوزوآ در نوعی سیستم کشت سه بعدی در آگار نرم (3d-sacs)، مورد بررسی قرار گرفت. بعلاوه، از طریق جایگزینی سرم با b27 و غنی سازی محیط کشت با ترکیبی از فاکتورهای رشد مختلف (gdnf، bfgf، egf و (lif، شرایط کشت مناسب جهت توسعه و خالص سازی جمعیت سلول های بنیادی اسپرم ساز فراهم شد. نتایج حاصل از این مطالعه، وجود ردیف ها، خوشه ها و کلونی های سلولی مرتبط با سلول های بنیادی اسپرم ساز را در کشت های سلولی حاصل از بیضه نشان داد. بعلاوه، مشخص شد که سلول های تشکیل دهنده کلونی برای فعالیت آلکالین فسفاتاز و بیان نشانگرهای pou5f1 (oct4/cpouv) و gpr125 در سطح پروتئین مثبت، اما برای ssea-1 منفی بودند. ژن هایc-kit، thy-1، gpr125، nanog، pou5f1، gdnf، gfr?1، spry-1، plzf، cvh، stra-8، dazl، bcl6b و asz-1 را در سطح رونوشت بیان می کردند. بعلاوه، بررسی تمایز سلول های حاصل از بیضه جوجه به سلول های چربی، استخوانی، شبه نورون و اسپرم نیز نشان داد که سلول های تشکیل دهنده کلونی موجود در این کشت ها، نه تنها بنیادینگی خود را در کشت حفظ کرده، بلکه همچنین پتانسیل چند توانی نیز دارند. همچنین، این مطالعه حاکی از آن بود که کشت سلول های بیضه ای جوجه در محیط کشت فاقد سرم و غنی شده با فاکتورهای ذکر شده در بالا، بدون استفاده از لایه مغذی sto و بستر پوشیده شده با ژلاتین، از یک سو منجر به تکثیر شدید (صدها برابری) سلول های تشکیل دهنده کلونی و از سوی دیگر حذف تدریجی دیگر سلول های بیضه ای، در مقایسه با کشت های کنترل گردید. بطور کلی، این مطالعه نه تنها مبین یک روش کشت کارآمد معمول در آزمایشگاه برای دسترسی به تعداد فراوان سلول های بنیادی اسپرم ساز جوجه می باشد، بلکه همچنین دیدگاه جدیدی را در رابطه با الگوی بیان نشانگرهای مولکولی سلول های اسپرماتوگونیا، به ویژه سلول های بنیادی اسپرم ساز، در بافت بیضه جوجه 1 روزه و کشت های سلولی حاصل از آن ایجاد می نماید. از سوی دیگر، این مطالعه برای اولین بار روش موفقیت آمیزی را برای القاء فرآیند اسپرم زایی در آزمایشگاه و تولید سلول های شبه اسپرم از سلول های کشت شده بیضه جوجه، ارائه نموده است.
یاسمن شمشیرگران مجتبی طهمورث پور
اهداف مطالعه حاضر عبارت بودند از: الف) تست فعالیت تال افکتورهای مصنوعی در سلول-های گاوی و استفاده از آن ها جهت افزایش بیان ژن ساکس2 ، ب) توسعه روشی جهت مهندسی تال افکتورهای واجد عملکرد در سلول های پستانداران و پ) بررسی اثر سینرژتیک چندین تال افکتور. در آزمایش اول از یک تال افکتور قبلاً به کار برده شده جهت افزایش بیان ژن ساکس 2 انسانی جهت افزایش بیان ژن ساکس2 گاوی استفاده شد. نتایج آنالیز کمی بیان ژن نشان داد که تال افکتورها در سلول های فیبروبلاست گاوی دارای عملکرد هستند و میزان بیان ژن ساکس2 گاوی در نتیجه عملکرد تال افکتور ذکر شده با موفقیت به بیش از سه برابر افزایش یافت. در آزمایش دوم روش golden-gate cloning که جهت ساخت تالن ها به فراوانی استفاده شده بود، جهت ساخت تال افکتورها با دامین فعال کننده بیان ژن (vp64) توسعه یافت. به این منظور یک پلاسمید انتهایی سازگار با این روش حاوی یک کاست nls-vp64-2a-egfp ساخته شد و با استفاده از آن چهار تال افکتور جدید جهت هدف گیری مناطق اطراف نقطه شروع نسخه برداری ژن ساکس2 ساخته شد. به منظور نشان دادن واجد عملکرد بودن تال افکتورهای ساخته شده در سلول های پستانداران، یک سیستم گزارشگر بر اساس پروتئین فلورسنت mcherry جهت تست فعالیت یکی از تال افکتورهای مهندسی شده در سلول های hek293 توسعه داده شد. سلول های ترانسفکت شده با پلاسمیدهای کد کننده تال افکتور و گزارشگر که هر دو پلاسمید را دریافت کرده بودند دارای سیگنال قوی تری از فلورسنت بودند که نشان دهنده واجد عملکرد بودن تال افکتور مهندسی شده در سلول های hek293 بود. در آزمایش سوم مناطق کد کننده چهار تال افکتور مهندسی شده برای هدف گیری ژن ساکس2 گاوی در یک ناقل رتروویروسی (pmxs) کلون شدند و با استفاده از ترانسفکشن همزمان با پلاسمید pvsv-g در سلول های hek293-gp2، رتروویروس های حاوی تال افکتورها تولید شد. برای هر یک از 15 ترکیب های ممکن از چهار تال افکتور ساخته شده سه تکرار در نظر گرفته شد. نتایج فلوسیتومتری نشان داد رتروویروس ها یک ابزار با کارایی بسیار بالا جهت انتقال ژن به سلول-های فیبروبلاست گاوی هستند (81-94 درصد). نتایج آنالیز کمی بیان ژن ساکس2 نشان داد با استفاده از ترکیبی از تال افکتورها می توان بیان ژن ساکس2 را به صورت سینرژتیکی تا بیش از 5 برابر افزایش داد. این مطالعه اولین گزارش از به کاربردن تال افکتورها به منظور افزایش بیان ژن ها در سلول های حیوانات مزرعه ای است. تال افکتورها با توجه به سهولت ساخت و دارا بودن کارایی مناسب می توانند کاربردهای بسیاری در حیطه های مختلف علوم طبیعی از جمله بیوتکنولوژی کشاورزی داشته باشند.
الیاس طباطبائی زاده حسام دهقانی
dna واکسن را می توان به عنوان روشی موثر جهت پیشگیری از عفونت آنفلوانزای پرندگان h5n1 مورد توجه قرار داد هر چند که سطوح پایین بیان آنتی ژن می تواند محدود کننده پاسخ های ایمنی ایجاد شده بوسیله dna واکسن باشد. در این مطالعه، تجویز همزمان dna کد کننده پروتئین آنتی آپوپتوتیک xiap به عنوان فاکتور تنظیم کننده آپوپتوز و تحریک کننده مسیرهای سیگنالینگ التهابی به عنوان روشی جهت ارتقای پاسخ های ایمنی ایجاد شده بوسیله dna واکسن بیان کننده پروتئین h5 آنفلوانزای فوق حاد پرندگان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج کشت سلول نشان داد که dna واکسن کد کننده آنتی ژن h5 قادر است باعث ایجاد آپوپتوز شود و این فعالیت پرو آپوپتوتیک h5 به میزان قابل توجهی با بیان همزمان پروتئین کامل xiap یا موتانت xiap(?ring) در مدت 24 ساعت کاهش پیدا کرد. با این حال، پروتئین کامل xiap قدرت بیشتری را در مقایسه با xiap(?ring) در جلوگیری از آپوپتوز القا شده با h5 نشان داد. همچنین توانایی ایمن سازی فرم های داخل غشایی و ترشحی h5 فیوز به چهار کپی از پپتید p28 مورد بررسی قرار گرفت. موش هایی که علاوه بر dna واکسن، پلاسمید کد کننده xiap را نیز دریافت کردند، تیتر آنتی بادی در آن ها افزایش پیدا کرد. موش های واکسینه شده با فرم ترشحی h5، تیتر آنتی بادی hi بالاتری را در مقایسه با موش های واکسینه شده با فرم داخل غشایی h5 نشان دادند. علاوه بر این، تجویز همزمان xiap همراه با فرم ترشحی h5 منجر به پاسخ های قویتر آنتی بادی در مقایسه با فرم وحشی داخل غشایی h5 گردید. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان می دهد که برای طراحی dna واکسن ها بخصوص مواردی که آنتی ژن مورد نظر فعالیت پرو آپوپتوتیک دارد، استفاده از ادجوانت مولکولی آنتی آپوپتوتیک و فرم ترشحی آنتی ژن می تواند بر روی پاسخ های ایمنی تاثیرگزار باشد.
سارا سلطانیان مریم مقدم متین
boris/ctcfl پروتئینی است که در ساختار آن حاوی 11 موتیف(motif) انگشت روی (zinc finger) می باشد و به عنوان پارالوگ (paralogue) ctcf شناخته شده است. ctcf پروتئینی است که در همه بافت ها بیان می شود و در بیان ژن ها و سازمان دهی کروماتین نقش های متنوعی دارد. برخی محققان معتقد هستند که بیان boris به بافت بیضه طبیعی، سلول های سرطانی و پرتوان محدود شده است، بنابراین boris را به عنوان یک ژن سرطانی- بیضه ای (cancer-testis gene) در نظر می گیرند که احتمالاً به عنوان یک انکوژن(oncogene) در تکثیر سلول های سرطانی دخالت دارد. در نقطه مقابل بر اساس سایر مطالعات، boris به طور گسترده تر در سلول های سوماتیک طبیعی و تمایزیافته نیز بیان می شود. بنابراین احتمالاً در عملکردهای سلولی عمومی تر نقش ایفا می کند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بیان boris با وضعیت سرطانی-پرتوانی سلول ها می باشد. بدین منظور بیان boris در وضعیت های سلولی مختلف شامل سلول پرتوان، تمایزیافته، سرطانی و غیر سرطانی بررسی شده است. بررسی ها نشان داد القاء تمایز در سلول های پرتوان p19 منجر به کاهش شدید بیان نشانگرهای پرتوانی از جمله ssea1، oct4، nanog و آلکالین فسفاتاز درسطح پروتئین می شود، همچنین بررسی های کمی با real time pcr نشان دادکه میزان بیان oct4 و nanog در سلول های تمایزیافته به ترتیب بیش از 99% و 80% نسبت به p19 های تمایزنیافته کاهش می یابد. در نقطه مقابل بررسی میزان بیان boris در سطح رونوشت و پروتئین نشان داد که میزان بیان آن در طول تمایز سلول های پرتوان p19 تغییر معناداری نمی کند. بنابراین بیان boris به سلول های پرتوان محدود نمی شود و بعد از القاء تمایز سلول های پرتوان میزان بیان آن تغییر نمی کند. علاوه براین مقایسه بیان boris در سطح رونوشت در چند رده سلول سرطانی (n2a و ct26) و چند رده سلول غیر سرطانی (nih/3t3 و sto) نشان می دهد که تفاوت معناداری بین بیان boris در رده سلول های سرطانی و غیرسرطانی وجود ندارد، بنابراین طبیعت سرطانی یا غیر سرطانی بودن رده های سلولی تعیین کننده سطح بیان boris نمی باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که boris در کشت اولیه سلول های فیبروبلاست جنینی موش بیان نمی شود. از آنجایی که برخلاف کشت اولیه سلول ها، رده های سلولی در معرض تکثیر نامحدود قرار می گیرند، بنابراین امکان ایجاد ناهنجاری های کروموزومی و از آن جمله تکثیر ناحیه قرارگیری boris و در نتیجه افزایش بیان boris در آنها وجود دارد.
شاهرخ قوتی رودسری محمدرضا نصیری
هدف از این مطالعه مهندسی و ساخت یک سری از فیوژن آنتی بادی های کاملاً انسانی بود. مهندسی و تعویض اسید آمینه های هدف ژن وحشی کد کننده توالی hp-rnase (k7a/n71a/n88a/r91d/e111/a) توسط روش site-directed mutagenesis pcr صورت گرفت. ژن های وحشی و مهندسی شده در باکتری اشرشیاکلی سویه ی bl21(d3) بیان گردیدند و خالص سازی با استفاده از سیستم کروماتوگرافی تمایلی علیه his-tag صورت گرفت. غلظت فیوژن پروتئین ها به ترتیب 4 و 3.2 گرم بر لیتر برای hp-rnase وحشی و مهندسی شده بود. اختصاصیت فرآورده های آنزیمی نوترکیب توسط آزمون های sds- page و وسترن بلات تائید شدند. نتایج اندازه گیری فعالیت هیدرولازی hp-rnase در حضور غلظت های مختلفی از ممانعت کننده های ریبونوکلئازی (ri) نشان داد که سویه مهندسی شده توانایی فرار از دست ممانعت کننده های ریبونوکلئازی را کسب نموده و 2.5 برابر بیشتر از سویه وحشی سوبسترای rnaی را هدف قرار می دهد. ازاینرو ما فیوژن پروتئینی را طراحی و بیان نمودیم که حاوی تعداد دو 4d5 scfv آنتی بادی ضد her2، یک ناحیه ثابت igg1 انسانی و تعداد دو hp-rnase مهندسی شده بود (scfv-fc-hpr). همچنین ساختار های متفاوتی از فیوژن آنتی بادی با استفاده از قرار دهی قطعات لینکر های برشی (هوشمند) و پپتید نفوذ پذیر طراحی شده در موقعیت های مختلف در تلاش برای بهبود استقرار hp-rnase در سیتوزول یا هسته و افزایش نرخ فرار آن از کیسه های اندوزومی پس از داخل شدن به واسطه رسپتور های سطح سلول ایجاد گردید. ساختار ژنی در لاین سلولی hek-293t به صورت موقتی بیان گردید. خالص سازی با استفاده از سیستم کروماتوگرافی تمایلی علیه his-tag صورت گرفت و غلظت فیوژن پروتئین ها به ترتیب 2.8، 2.9، 2.4 و 3.9 گرم بر لیتر برای ab. 1، ab. 2، ab. 3 و ab. 4 بود. اتصال فیوژن آنتی بادی ها به قسمت خارج سلولی آنتی ژن her2 به صورت موازی با استفاده از فلوسایتومتری در لاین های سلولی sk-br3 و mda-mb-468 بررسی شد. این نتایج نشان دادند که آنها دارای شدت فلورسانس قابل تشخیص بسیار قوی در لاین سلولی sk-br3 که her2 مثبت و فقدان فلورسانس قابل تشخیص در لاین سلولی mda-mb-468 که her2 منفی بودند. از اینرو افینیتی فیوژن آنتی بادی ها به her2-ecd بر اساس روش بیوسنسوری توسط دستگاه رباتیک octet red 96 اندازه گیری شد و با افینیتی آنتی بادی تراستوزوماب مقایسه گردیدند. نتایج نشان دادند که افینیتی فیوژن آنتی بادی ab. 1، ab. 2، ab. 3 وab. 4 به ترتیب 17، 18، 18.5 و 12 بود. نتایج آزمایشگاهی آزمون dose response cytotoxicity نشان دادند که فیوژن آنتی بادی های شماره 1 و 2 قادرند به طور معنی داری رشد سه لاین سلولی her2 مثبت و همچنین لاین سلولی مقاوم به هرسپتین را در مقایسه با تراستوزوماب مهار نمایند. بعلاوه اینکه آنها هیچ اثر قابل تشخیصی بر روی زنده مانی سه لاین سلول سرطانی her2 منفی از خود نشان ندادند. به طور کلی نتایج ما نشان دادند که اثر متقابل بین hp-rnase و ri را می توان با دستکاری اسید آمینه های درگیر در این برهمکنش مختل نمود. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که scfv-fc-hpr آنتی بادی های مهندسی شده می توانند امید بخش معرفی یک داروی جدید ضد سرطان کاملاً انسانی برای درمان سرطان پستان محسوب گردند.
میلاد لگزیان محمدرضا باسامی
بیماری آنفلوانزا و نیوکاسل دو بیماری مهم در صنعت طیور هستند که همواره خسارات فراوانی را به بار می-آورند. پاندمی آنفلوانزا یکی از مهمترین تهدید¬های جامعه بشری است.واکسیناسیون حلقه¬ای و همچنین نوع سالانه واکسیناسیون علیه این بیماری می¬تواند خطر پاندمی را تا حدودی کاهش دهد. با این حال آنتی¬ژنیک دریفت و شیفت در ویروس آنفلوانزا باعث بی اثر شدن واکسن¬ها می¬شود. برای حل این مشکل تحقیق و توسعه dna واکسن علیه نواحی حفاظت شده ویروس می¬تواند بسیار مفید باشد. مشکل دیگری نیز که باید مرتفع شود، ارسال این واکسن به سلول¬های apc در میزبان است. در اینجا dna واکسنی علیه دو بیماری مذکور با استفاده از قسمت m2e، np از ویروس آنفلوانزا و دو ایمنودامیننت اپیتوپ از ویروس نیوکاسل (hn) و f طراحی شده است. این سازه در شبح باکتریایی که سامانه انتقالی جدیدی به منظور هدف قرار دادن apc است وارد شده است و سپس کارایی انتقال و پروفایل بیان یکسری از ژن¬های درگیر در سیستم ایمنی و سایتوکاین¬های پیش التهابی بررسی شد. نتایج نشان دهنده¬ی کارایی انتقال بیش از 90% به سلول¬های apc است. همچنین کاست آنتی¬ژنیک به خوبی در این سلول¬ها بیان می¬شود و بواسطه سیگنال ترشحی بخوبی به خارج سلول ترشح می¬شود. نتایج qrt-pcr نشان می¬دهد که سایتوکاین¬های پیش¬التهابی و ژن¬های دخیل در ایمنی به خوبی بواسطه این سازه تحریک و تولید می¬¬شوند. ریسک lps نیز در مورد این سیستم بسیار کمتر از واکسن¬های کشته شده با حرارت است و در حدود سلول نرمال می¬باشد. همچنین سیستم mhc-i&ii با ورود این واکسن به شدت تنظیم مثبت می¬شود که نشان دهنده¬ی برهمکنش آنتی¬ژن تولید شده با این سیستم است. مجموع نتایج اثربخشی این روش به عنوان واکسن احتمالی جدید را مشخص می¬کنند.
امیر طاهری قهفرخی مجتبی طهمورث پور
چکیده میوستاتین کنترل کننده منفی رشد عضله است. جهش¬های طبیعی که در ژن کد کننده آن در طول تکامل نژادها رخ داده است، رابطه معنی¬داری را با حجم و رشد عضله نشان می¬دهند. این جهش¬ها به دو صورت، تخریب ژن میوستاتین و یا کاهش سطح رونوشت آن، موجب ایجاد فنوتیپ "عضله مضاعف" در برخی نژادهای گاو، گوسفند و سگ می¬شوند. این یافته¬ها این فرضیه را تقویت می¬کنند که با استفاده از تکنیک¬های زیست فن¬آوری برای تخریب ژن میوستاتین، می¬توان فنوتیپ عضله مضاعف را دیگر نژادهای حیوانات مزرعه¬ای و از جمله نژادهای بومی کشور ایجاد نمود. اهداف اصلی این مطالعه عبارت بودند از: الف) توسعه روشی برای مهندسی تالن¬ها ب) ساخت یک جفت تالن برای تخریب ژن میوستاتین در گوسفند، گاو و بز و ج) تست فعالیت تالن¬های ساخته شده در سلول¬های بنیادی جنینی موشی. به این منظور روش golden-gate cloning برای ساخت تالن¬ها با اعمال تغییراتی در پروتکل آن بهینه¬سازی شد. همچنین دو ناقل پلاسمیدی جدید حاوی رنگ¬های فلورسنت mcherry و egfp جهت کلون نمودن منطقه کد کننده تالن¬ها ساخته شدند. با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیک منطقه¬ای در اگزون دوم ژن میوستاتین برای هدف¬گیری بوسیله تالن¬ها انتخاب گردید. این ناحیه در گوسفند، بز، گاو، خوک و موش کاملاً یکسان بود. سه جفت تالن در پلاسمیدهای متفاوت جهت هدف¬گیری این منطقه خریداری و یا بوسیله روش مذکور ساخته شد. فعالیت تالن¬هایی که برای هدف¬گیری این منطقه طراحی و ساخته شده بودند در سلول¬های بنیادی جنینی موشی مورد بررسی قرار گرفت. کلونی¬های سلولی بوسیله تکنیک high resoloution melting (hrm) جهت تشخیص جهش¬های القا شده بوسیله تالن¬ها در منطقه هدف غربالگری شدند. نتایج نشان دادند که تالن¬های مهندسی شده برای هدف¬گیری اگزون دوم میوستاتین قابلیت القای موتاسیون با کارایی بین 5 الی 35 درصدی را دارا هستند. جهت تایید این نتایج، سه کلونی که بوسیله hrm جهش یافته تشخیص داده شده بودند برای منطقه هدف توالی¬یابی شدند. به این وسیله، سه آلل حاوی جهش که هر کدام به ترتیب حاوی 7، 11 و 22 جفت باز حذف شده در منطقه هدف بودند شناسایی شدند. نتایج این مطالعه قابل تعمیم به دیگر نژادها هم هستند و لذا کارایی بالای تالن¬ها این امکان را فراهم می¬آورد تا محدودیت¬های تکنیکی برای تولید حیوانات تراریخت مزرعه¬ای به نحو بسیار چشمگیری کاهش یابد. کلیدواژه¬ها: میوستاتین، تالن، جهش زایی، هدف¬گیری ژن¬ها.
مجید جمشیدیان مجاور محمدرضا باسامی
بیماری آنفلوانزای فوق حاد h5n1 در سالیان اخیر علاوه بر مرگ و میر انسانی، خسارات فراوانی را در صنعت طیور ایجاد نموده است. یکی از راههای جلوگیری از انتشار بیماری در برنامه های ریشه کنی واکسیناسیون گله های در معرض عفونت با واکسن کشته هترولوگ می باشد. واکسیناسیون حلقه ای (ring vaccination) و واکسیناسیون پیشگیرانه (preventive vaccination) دو راهکار با دو رویکرد متفاوت می باشند. هر دو روش صرفا به منظور کاهش انتشار ویروس در چارچوب برنامه ریشه کنی بیماری می باشند. استفاده از واکسن هترولوگ بایستی همراه با دسترسی به تست هایی باشد که بتواند گله واکسینه را از گله بیمار تشخیص دهد تا بتوان نسبت به امحاء گله آلوده به ویروس h5n1 اقدام نمود. روش های متعددی برای نیل به این منظور وجود دارد. روش diva یکی از این روش هاست. جستجوی آنتی بادی ضد آنتی ژن n1 می تواند این امر را میسر نماید زیرا گله های واکسینه با واکسن هترولوگ h5n2 ( یا واکسن های هترولوگ دیگر مثل h5n2، h5n9، h5n3،h5n6 ) فاقد آنتی بادی ضد n1 می باشند، در حالیکه در هر دو گله عفونی و واکسینه آنتی بادی ضد h5 مشترک است. در این پژوهش آنتی ژن های نوترکیبh5 وn1 به روش مهندسی ژنتیک و بهینه سازی کدون بیان شد و آنتی ژن های تولید شده جهت توسعه تست elisa به هدف دسنرسی به فناوری diva بکار گرفته شدند. جهت بیان پروتئین های نوترکیب در این پژوهش از سیستم بیان در سلول های حشره (sf9) استفاده شد. به دنبال بیان پروتئین های نوترکیب هماگلوتینین و نورآمینیداز دو تست الایزا برای جستحوی آنتی بادی علیه h5 و n1 طراحی و توسعه یافت. این تست ها فاقد قدرت واکنش متقاطع با آنتی بادی علیه بیماریهای nd، md، ib، ilt بودند. نتایج نشان داد که هر دو آنتی ژن ایمونوژن بوده و از حساسیت و ویژگی نسبی برخوردار می باشند. با توجه به فقدان نمونه سرم مثبت h5n1 فرآیند اعتبار سنجی کامل تست های توسعه یافته میسر نگردید.
عباس بهاری جلیل مهرزاد
آفلاتوکسین ها (afs) بویژه آفلاتوکسین b1 (afb1) از جمله خطرناک ترین مواد زیستی با ویژگی های کارسینوژن و موتاژن بوده که سلامت انسان را در سراسر جهان بویژه کشورهای در حال توسعه مانند ایران به خطر انداخته است. شناخت مکانیسم های مولکولی که این توکسین در انسان ایجاد می کند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تحقیقات بسیار اندکی در مورد این مکانیسم ها در سیستم ایمنی انسان صورت پذیرفته است. در تحقیق حاضر، چالش afb1 با سلول های متفاوت سیستم ایمنی شامل مونوسیت ها، لنفوسیت ها، t-cells های cd8 و سلول های دندرتیک مشتق از مونوسیت ها (mddcs) در آزمایش های جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش اول بر روی مونوسیت ها و لنفوسیت ها پس از مشخص نمودن ژن های موثر cyps، که در فعال نمودن afb1 نقش دارند، این سلول ها با غلظت های 10 و 100 نانوگرم در میلی لیتر afb1 به مدت 2 و 12 ساعت چالش داده شد و ژن های cyp1a1، cyp3a4 و cyp1b1 در مونوسیت ها و cyp1a1 در لنفوسیت ها بیشترین واکنش را به حضور afb1 نشان دادند. همچنین آنالیز سیکل سلولی بر روی این سلول ها توقف سیکل سلولی در فاز s توسط afb1 بویژه در لنفوسیت ها را نشان داد. در آزمایش دوم تاثیر afb1 بر بیان ژن های akr7a2 و gstm1 در مونوسیت ها و لنفوسیت ها در چالش با afb1 ارزیابی شد و سیستم سم زدایی gsts واکنش شدیدتری به حضور afb1 نشان داد. در آزمایش سوم تغییرات عملکرد ctls در مواجه با afb1 از طریق اندازه گیری میزان پرفورین و گرانزایم b با استفاده از فلوسایتومتری نشان داد که afb1 در غلظت مورد بررسی احتمالاً تغییر قابل توجهی در میزان گرانزایمb و پرفورین در ctlها ایجاد نمی کند. آزمایش چهارم شامل اندازه گیری تغییرات بیان ژن های مرتبط با عملکرد mddcs در چالش با 10 نانوگرم در میلی لیتر afb1 در زمان های 2 و 12 ساعت به همراه ژن های کلیدی مرتبط با متابولیسم afb1 و سایتوکاین های مهم مرتبط با عملکرد mddcs مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمایش حاکی از تاثیرات التهابی شدید afb1 بویژه در زمان 12 ساعت در mddcs بود. در مجموع afb1 حتی در غلظت بسیار پایین 10 نانوگرم در میلی لیتر باعث تغییرات در عملکرد برخی از فرایند های مهم سلول های سیستم ایمنی گردید، که نهایتاً می تواند باعث اختلال در پاسخ مناسب آن سلول ها در مقابل عوامل پاتوژن داخلی و خارجی گردد. نتایج این پژوهش راهگشای مطالعات آینده در جهت طراحی سیستم های ردیابی afb1 در مقادیر کم در سیستم ایمنی انسان با استفاده از مولکول هایی است که بیشترین تاثیرپذیری را هنگام درمعرض قرارگیری با afb1 دارند.
حسام دهقانی قاسم پورحسن
هدف این پایان نامه جستجوی معنای متن ادبی از نگاه برخی از مهمترین و جذاب ترین رویکردهای موجود در زبان-شناسی و فلسفه ی قاره ای در داستان است. بر آن نیستم تا پاسخی به پرسش معنای متن ادبی بدهم و اساساً نشان خواهم داد که در نگاه فلسفه ی قاره ای این جستجو و پرسش گری است که اهمیت و معنا دارد و نه لزوماً پاسخ یا مدلولی قطعی برای آن جستن. از این حیث، این پایان نامه تلاشی است در جهت زنده کردن پرسش معنای متن ادبی و البته از این حیث نشان دادن نسبت نظریات رایج در این باب. از مهمترین نظریات روز در تحلیل متن، نظریه ی «زبان شناسی نقش گرای نظام مند» هلیدی است. گرچه این نظریه در معناشناسی متن و گفتمان بسیار کارایی دارد لیکن کارایی آن همچنان در ادبیات ناشناخته مانده است. نگارنده علت این موضوع را واضح نبودن جایگاه نظری آن در بین آراء و رویکردهای فلسفی معاصر می داند. به جد معتقدم که آراء هلیدی خود اجازه می دهد که رویکرد تحلیلی اش را در جایگاهی ورای آن چه که خود او بکارگرفته است بکارببندیم به شرط اینکه به درستی و با دقت نظری خاصی جای خود را در میان نظریات فلسفی پساساختارگرایانه و هرمنوتیکی باز کند. فصل دوم بر آن است تا در ساحت نظر این نسبت را با رویکرد هرمنوتیکی ریکور نشان دهد. رویکرد هرمنوتیکی ریکور در رویکردهای هرمنوتیکی معاصر پس از هیدگر توانسته است نسبت مناسب و قابل قبولی بین حقیقت و روش برقرار می سازد و از این طریق نقش میانجی و پل ارتباطی را برای گاه غریب ترین ساحت های اندیشه و نظریات فلسفی بازی کند. در انتهای همین فصل با تحلیلی تمهیدی از داستان «شمایلی روی قالی» اثر هنری جیمز به طرح مسئله و چالش نظری ِ پیش روی تحلیل و نقد ساختارگرایانه از متن ادبی خواهیم پرداخت و خواننده پایان نامه را عملاً با معضل روبرو خواهیم کرد. جایی که واسازی می تواند وارد شود و سوال ایجاد کند. تعارض تأویل ها که مسئله ی مهم نیمه ی دوم قرن بیستم است، در این پایان نامه از میان یکی از دامنه دارترین بحث های معاصر در زمینه ی نظریه ی ادبی و الاهیات و فلسفه یعنی مسئله ی «هدیه» دنبال می شود. ضمن معرفی و مرور آراء فلاسفه در باب «هدیه» مسئله ی معنای متن ادبی به مثابه ی هدیه را در متن یک داستان وزین فارسی به نام «مارهای زیر درختان سنجد» در فصل های بعد بررسی خواهیم کرد. فصل سوم به رویکرد واسازانه ی دریدا در این باب و تحلیل متن از این نگاه می پردازد. و فصل چهارم تبلور هرمنوتیک ریکور را عملاً در داستان نشان می دهد. و در نهایت در فصل پنجم نسبت همه ی نظریات مطرح شده در این پایان نامه را در قالب یک مدل به تصویر خواهم کشید. هر فصل با تحلیل نظری شروع و با تحلیل داستان به اتمام می رسد.
حسام دهقانی مسعود منجزی
چکیده ندارد.
مهسا مجتهدزاده سرجامی حمیدرضا کازرانی
پروتئین سرکوب کننده ی توموریpml به واسطه ی جابجایی کروموزومی ( 15،17) در بیماران مبتلا به لوسمی پرومیلوسیتیک حاد شناسایی گردید، که زیر وا حد ساختار های تحت هسته ای اجسام پرومیلوسیتیک می باشد. این اجسام به علت دخالت در اعمال حیاتی گونا گون همانند سرکوبگری تومور، پاسخ های ضد ویروسی، ترمیم dna وتنظیم رونویسی، تکثیر سلولی، اپاپتوزیس وپیری سلولی وغیره، مورد توجه می باشند. هدف اصلی این جستجو، بررسی احتمال بروز ژن pml و وجود این اجسام در سلول جنسی نر و پاسخ به این سوال بود که آیا احتمال دارد سلول های پدری رونوشت pml را به نتاج منتقل نمایند؟ در این راستا از موش های نر اسپرم جمع آوری گردید و rna تام آنها استخراج شد. بدنبال آن در طی واکنش رونوشت برداری معکوس و زنجیره ای پلیمراز با استفاده از پرایمرهای اولیه وثانویه قطعه مورد نظر مشخص گردید . نتایج هم نشان دهنده حضور رونوشت pml و هم مشخص کننده ایزوفرم موجود در اسپرم بودند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ایزوفرم نوع یک ایزوفرم موجود در اسپرم بالغ موش می باشد. با بررسی وجود پروتئین pml با روش ایمونوسیتوشیمی و میکروسکوپ ایمونوفلورسانس آشکار گشت که اجسام pml در اسپرم شکل نگرفته اند. در نهایت می توان گفت که احتمال انتقال رونوشت pml از طرف سلول جنسی پدری به نتاج وجود خواهد داشت .
اعظم محمدی حسام دهقانی
ویروس های لکوز- سارکوم پرندگان از جمله عوامل مهم بیماریزای طیور می باشند. این ویروس ها منشاء خسارات اقتصادی فراوانی در صنعت طیور می باشند. با توجه به وفور آلودگی با این ویروس ها، تخم مرغ های نطفه دار از جمله منابع آلودگی می باشند. علیرغم پیشرفت های حاصله در صنعت واکسن سازی تخم مرغ جنین دار کماکان از مهمترین ابزارها برای تولید واکسن های انسانی و حیوانی می باشند. لذا واکسن های تولیدی می توانند به این ویروس ها آلودگی گردند. آلودگی واکسن های انسانی، دامی و پرندگان با عوامل خارجی توسط محققین بسیاری گزارش شده است. بر اساس اطلاعات موجود، روشهای مرسوم و مولکولی برای غربالگری محصولات بیولوژیک وارداتی و تولید داخل از نظر آلودگی با عوامل خارجی در گستره ملی در دسترس نمی باشد. این نقیصه می تواند دستگاه های نظارتی و اجرایی را در انجام هر چه دقیق تر وظایف خود با محدودیت مواجه نماید. در صورتی که روشهای جایگزین کاملا اعتبارسنجی شده در دسترس قرار گیرند در مقایسه با روش های مرسوم می توانند مورد پذیرش مراجع ذی صلاح قرار گیرند. این پژوهش با هدف راه اندازی یک تست مبتتنی بر واکنش زنجیره ای پلیمراز برای ردیابی alvs در نمونه های بیولوژیک از جمله واکسن ها صورت پذیرفت. در این پژوهش، یک تست rt-pcr بر اساس پرایمرهای انتشار یافته راه اندازی و بهینه سازی گردید و برای تست نمونه های کلینیکی مشکوک و نمونه های آلبومین تخم مرغ های جنین دار بکار گرفته شد. جهت دسترسی به نمونه کنترل مثبت در تست های مربوطه، متعاقبا محصول pcr بدست آمده از نمونه های آلبومین کلون شد. تعیین حساسیت تست نیز روی رقت های متوالی 10 تایی از پلاسمید نوترکیب انجام گفت تا حساسیت تست تعیین گردد. در نهایت، اقدام به غربالگری تعداد محدودی از واکسن های طیور از نظر آلودگی با رتروویروس پرندگان گردید اما آلودگی یافت نشد. در حقیقت، با توجه به عدم انجام تست nested pcr روی نمونه ها، یافت نشدن آلودگی در واکسن ها مساله آلودگی را بطور قطع منتفی نمی کند. برای نیل به نتایج معتبر، تست nested rt-pcr قویا توصیه می گردد. تست nested rt-pcr مربوطه می تواند به عنوان یک روش سریع با حساسیت و ویژگی بالا جهت کشف آلود گی واکسن های طیور، در راستای کنترل کیفی واکسن های طیور و همچنین ردیابی عفونت ها و بیماریهای ناشی از این ویروس ها در گونه های مختلف پرندگان بکار رود. البته اعتبار سنجی و ارزیابی تست تکوین یافته، نیازمند غربالگری تعداد زیادی از و اکسن ها در بعد ملی و مقایسه نتایج بدست آمده با سایر روش ها از جمله جداسازی ویروس می باشد. توجه: در آغاز انجام این پایان نامه قرار بر این بود که طراحی پرایمر ها و توسعه تست توسط محقق انجام شود ولی بواسطه مشکلات عدیده در اخذ نمونه کنترل مثبت برای هر یک از تحت گروه ها و محدودیت زمانی این امر میسر نگردید و از پرایمر های انتشار یافته در مقالات بهره گرفته شد. لذا عنوان پایان نامه تحت عنوان ذیل صحیح می باشد: "راه اندازی (establishment) تست rt-pcr برای شناسایی ویروس های اگزوژن و آندوژن لکوز پرندگان در واکسن های تجاری طیور"
محمدعلی فروغی ابری ناصر مهدوی شهری
سلنیم یکی از ریز مغذیهای ضرروری بدن است.کمبود سلنیم با عوارض کلینیکی متعددی در انسان و دام های اهلی همراه میباشد.سلنیم وظایف سلولی و مولکولی متنوعی رابرعهده دارد. نقش آن به عنوان یکی از عناصر ساختاری سلنوآنزیمها از جمله آنزیمهای درگیر در متابولیسم هورمونهای تیروئیدی بطور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. تا به امروز نقش آن در تنظیم رونوشت برداری در سلولهای تیروئیدی ناشناخته مانده است. در این مطالعه فرض ما بر این بود که سلنیم در تنظیم رونوشت برداری در تایروسیتها نقش دارد.بنابراین اثرحضور و عدم حضور سلنیم در تغییر رونوشت برداری ژنهای ید بردار یدوتیرونینی تیپ 1و2 در محیط کشت تایروسیتهای جنینی گوسفند بررسی گردید. آنالیزهای بدست آمده از روش اندازه گیری کمی مطلق با واکنش زنجیره ای پلی مراز در زمان واقعی (q-real time pcr) حاکی ازافزایش میزان رونوشت آنزیمهایd1و d2 پس از اضافه کردن سلنیم به محیط کشت بود.پس از 5روز تیمار با سلنیم رونوشت های d1 به میزان5.80 برابر وd2 به میزان22 برابر افزایش نشانداد..برای آماده کردن نمونه استاندارد و انجام آنالیز های کمی قطعاتی از این دوژن از تایروسیتهای جنینی گوسفند کلون و تعیین سکانس گردیدند.این قطعات برای اولین بار به عنوان قسمتی از دو ژن که در گوسفند ناشناخته بودند،تعیین هویت شدند. این قطعات ژنی که میتوانند برای کلون کامل ژن d1 وd2گوسفند مورد استفاده قرار گیرند، بترتیب دارای 98% ،73% ، 48.8% و50.6% شباهت توالی در سطحdna با گاو،انسان ،رت و موش می باشند. رونوشت آنزیمهای d1 وd2 و اینکه این افزایش به تولید آنزیمهائی منجر میشود که در تبدیلt4 بهt3 نقش دارند.در افزایش غلظتt3 در محیط کشت سنجیده شد.5 روز پس از اضافه نمودن سلنیم به محیط کشت سطحt3، 12.50 برابر افزایش نشان داد. با نتایج بدست آمده از این تحقیق پیشنهاد میشود که سلنیم بطور مستقیم و (ویا) غیر مستقیم در تنظیم رونوشت برداری 2 آنزیم که در متابولیسم و فعالیت زیستی هورمونهای تیروئیدی نقش دارند، دخالت میکند.این نقش سلنیم با نقش ساختاری سلنیم که به فعالیت سلنوآنزیمها ارتباط دارد،مغایرت دارد و ترجیحا به تولید این آنزیمها مرتبط است.