نام پژوهشگر: محراب بشیرپور
محراب بشیرپور محمدحسین سلیمی
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی مشاوره ی گروهی مبتنی بر رویکرد وجودی و رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش کمرویی و کنترل خشم دانش آموزان دبیرستانی شهر باروق انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی است و نمونه گیری آن به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای می باشد. روش: به منظور انجام پژوهش پس از اجرای پرسشنامه های کمرویی سموعی(بی تا) و خشم چند بعدی سیگل(1986)، 30 نفر از افرادی که بر اساس نمرات کسب شده در پرسشنامه خشم سیگل، بیشترین نمره و در پرسشنامه کمرویی کمترین نمره را کسب کرده بودند، به طور تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و یک گروه 10 نفره کنترل جایگزین شدند.گروه آزمایشی اول به مدت هشت هفته در جلسات مشاوره گروهی وجودی و گروه آزمایشی دوم نیز به مدت هشت هفته در جلسات مشاوره گروهی شناختی- رفتاری شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچ گونه برنامه ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان پس از اتمام جلسات مورد پس آزمون قرار گرفتند. این پژوهش نه فرضیه داشت که جهت بررسی این فرضیات، داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و شفه، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بین گروههای مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد. آزمون تعقیبی شفه نشان داد که بین گروه کنترل و گروه آزمایشی وجودی و نیز بین گروه آزمایشی شناختی- رفتاری و کنترل در متغیر کمرویی، خشم و مولفه های خشم در سطح (01/0>p) تفاوت معنادار می باشد، و با توجه به این یافته، فرضیه های اول، دوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتم تایید شدند اما تفاوت بین گروه وجودی و گروه شناختی- رفتاری در کاهش کمرویی معنادار نبود.(05/0<p) و فرضیه سوم تایید نشد ولی در متغیر خشم کلی و نیز در دو تا از خرده مقیاس های آن (خشم انگیختگی و خشم بیرونی)، در سطح (05/0>p) معنادار شد، پس فرضیه هشتم نیز تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به وجود تفاوت معنی دار بین گروه های آزمایش و کنترل در پس-آزمون، می توان گفت که مشاوره ی گروهی مبتنی بررویکرد وجودی و رویکرد شناختی - رفتاری میزان خشم و کمرویی را در دانش آموزان کاهش داده و نیز میزان اثربخشی رویکرد وجودی بیشتر بوده است.