نام پژوهشگر: مرضیه سادات سجادی نژاد
مرضیه سادات سجادی نژاد کریم عسگری
کولیت اولسراتیو یکی از بیماری های مزمن و ناتوان کننده مجرای گوارشی است که مقابله با آن تغییرات عمیقی بر جنبه های مختلف زندگی فرد ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر در بخش نخست، مقایسه سازگاری روانشناختی و تیپ شخصیتی d در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو و افراد سالم بود. هدف بخش دوم پژوهش نیز مقایسه اثربخشی مدیریت استرس شناختی-رفتاری، آموزش خوش بینی و درمان طبی مرسوم بر سازگاری روانشناختی، شاخص های ایمنی شناختی و علائم بیماری این بیماران بود. در بخش نخست، 58 بیمار زن مبتلا به کولیت اولسراتیو، از بین مراجعه کنندگان به کلنیک های گوارشی سرپایی انتخاب شده و با 59 نفر از افراد سالم، از لحاظ افسردگی، اضطراب، شیوه های مقابله با استرس، استرس ادراک شده، کیفیت زندگی( تحت عنوان سازگاری روانشناختی) و تیپ شخصیتی d مقایسه شدند. یافته ها نشان داد که بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو نسبت به افراد سالم در افسردگی، اضطراب و استرس ادراک شده نمرات بالاتری داشتند، بیشتر از راهبردهای مقابله هیجان مدار استفاده می کردند و کیفیت زندگی پایین تری داشتند(سازگاری روانشناختی ضعیفتر) ( 01/0p<). بین دو گروه از لحاظ مقابله مسأله مدار و مقابله اجتناب مدار تفاوتی وجود نداشت. نتایج همچنین فراوانی بیشتر تیپ شخصیتی d را در بین بیماران نسبت به افراد بهنجار نشان داد ( 05/0p<). در بخش دوم پژوهش، 30 بیمار زن مبتلا به کولیت اولسراتیو به طور تصادفی به سه گروه مدیریت استرس شناختی-رفتاری بعلاوه درمان طبی مرسوم، آموزش خوش بینی بعلاوه درمان طبی مرسوم، و درمان طبی مرسوم قرار داده شدند. همه بیماران قبل از انجام مداخله، پس از آن و 6 ماه پس از اتمام آن، مقیاس بیمارستانی اضطراب و افسردگی، پرسشنامه های شیوه های مقابله با استرس، استرس ادراک شده، کیفیت زندگی، ادراک بیماری و شاخص فعالیت بیماری لیتچیگر را تکمیل کردند و در هر 3 مرحله نمونه های خونی از آنان جمع آوری شد. یافته های حاکی از اثربخشی مداخله مدیریت استرس شناختی-رفتاری و آموزش خوش بینی بر افسردگی، کیفیت زندگی، ادراک بیماری، مقابله مسأله مدار، کورتیزول و tnf? بود( 05/0p<)، که به نظر می رسد به دلیل تصحیح خطاهای شناختی، تصحیح ادراکات نادرست بیماران راجع به بیماری در گروه، آموزش مستقیم راهبردهای مقابله مسأله مدار و تنظیم بهتر سیستم ایمنی باشد. در بین این متغیرها، اثرات مداخلات بر افسردگی و ادراک بیماری تا مرحله پیگیری باقی ماند ( 05/0p<). مداخله مدیریت استرس شناختی-رفتاری فقط بر استرس ادراک شده و آموزش خوش بینی فقط بر مقابله هیجان مدار موثر بودند ( 05/0p<). هیچ یک از دو نوع مداخله در مرحله پس آ زمون بر اضطراب موثر نبودند اما اثرات آنها در پیگیری معنادار بود ( 05/0p<)، که به نظر می رسد ناشی از اثر مواجهه با اضطراب سلامتی بیماران باشد که پس از مدتی حاصل می شود. هیچ یک از مداخلات نتوانستند بر علائم بیماری، il1? ، il4، il6 و il10 موثر باشند و به دلیل شباهت کلی چهارچوب مورد استفاده در دو شیوه مداخله، بین اثربخشی مداخله مدیریت استرس شناختی-رفتاری و آموزش خوش بینی بر هیچ یک از متغیرها تفاوت معناداری وجود نداشت.