نام پژوهشگر: داریوش علیخانی
داریوش علیخانی صالح پرگاری
دوکشورایران و چین از آغاز تا پایان حکومت مغولها روابط تقریبا دوستانه و گسترده ای با یکدیگر در زمینه سیاسی، تجاری و فرهنگی داشتتند، دوره تیموریان از این جنبه نیز، یکی از مهمترین مراحل تاریخی روابط دوکشور محسوب می شود، در این دوره، حتی تیمور هم درابتدا، ظاهرا خواهان روابط دوستانه با کشور چین و حاکمان مینگ بود، اما چینی ها که اعتمادی به دوستی تیمورنداشتند، با کنترل شدید بازرگانان تیمور و حتی دستگیری آنها و اخراج مسلمانان از کشور چین و همچنین مخاطب قراردادن تیمور به عنوان شخصی تابع و خراجگزار خویش در پی قدرت نمائی در مقابل تیمور برآمدند و بدینوسیله سعی در مهار حمله احتمالی وی به کشورشان داشتند، هرچند که این اقدامات چینی ها محرک حمله تیمور به چین شد، اما در نهایت تیمور از حمله به چین عاجز ماند. بعد از مرگ تیمور و در زمان جانشین وی شاهرخ، روابط دو کشور به اوج خویش رسید، اگرچه در نامه های حاکمان مینگ به شاهرخ تفوق و سروری آنان نهفته بود، اما طبع ملایم شاهرخ مانع از برانگیختن جنگ بین دو کشور شد، به همین خاطر در بعد سیاسی روابط دوستانه و وسیعی بین دو کشور برقرار بود،در بعد تجاری، رونق تجارت و مبادله کالاها از جاده ابریشم و راه ادویه صورت پذیرفت و همچنین در بعد فرهنگی روابط، موضوعاتی چون دین اسلام ،زبان فارسی و هنرها قابل بررسی بودند. وضعیت مسلمانان بهبود پیدا کرد، جایگاه آنان در چین ارتقاء پیدا کرد، زبان فارسی کارکرد خویش را به عنوان زبان دیپلماتیکی و تجاری حفظ کرد و نیز تاثیرات هنرچین بر هنرهای ایرانی همچون نقاشی سفالگری و غیره مشهود گردید، بعد از مرگ شاهرخ و در زمان جانشیان وی اگر چه روابط دوکشور ادامه پیدا کرد، اما آمد و شد سفرا و هیاتهای اعزامی در مقیاس کمتری نسبت به دوره پیش صورت پذیرفت، تضعیف قدرت سیاسی حکومت تیموریان وکاسته شدن از اهمیت آن برای چینی ها ، سیاست منفعلانه حاکمان مینگ و نیز تغییر الگوهای تجاری از جاده ابریشم به مسیردریایی، روابط دوکشور را به حداقل رساند. واژگان کلیدی: ایران، چین، تیموریان، سلسله مینگ، جاده ابریشم، شاهرخ تیموری، روابط خارجی